Monday, 24 April 2017

حمله فاجعه بارطالبان برقرارگاه سپاه شاهین؛دستاورد حکومت ننگین کرزی وضعف حکومت کنونی می باشد

ابراهیم ورسجی
پنجم ماه ثور1396
حمله تروریستی طالبان برقرارگاه سپاه شاهین درولایت بلخ ؛ ولایتی که بسیار با ثبات معلوم می شد، نشان داد که اوضاع سیاسی- اجتماعی- امنیتی- دفاعی افغانستان بسیارشکنندهشده است وامید واریی کمتری وجود دارد که بهبودی دراوضاع رونما شود.ازاین رو، دراین نویشته ، کوشش می‌کنم که به عامل های گستاخ ترشدن تروریستان ولرزان ترشدن حکومت وبحران اعتماد درمیان مردم نسبت به حکومت بپردازم. واقعیت این است که ، شکننده بودن اوضاع اجتماعی- امنیتی- سیاسی افغانستان ؛ عامل های دارد که پرداختن به آن‌ها ونشان دادن راه بیرون رفت ضروری به نظرمی رسد.
من ؛ به حیث نویسنده ، تحلیل گرسیاسی با پیشینه ی تحصیل درسیاست وتاریخ وشاهد تمام رویداد های دردناک افغانستان ازکودتای ماه سرطان 1352 تا کنون،می توانم عامل های بحران کنونی وگستاخ ترشدن تروریستان وحامی آن‌ها را این‌گونه ردیف بندی نمایم: نخست،دست های خرد وبزرگ پشت سرجهادی ها وطالبان وتبدیل اخیری به یک جریان تروریستی ونشاندن القاعده درکنارآن ها، پیش و بعد ازرویداد یازدهم سیپتامبر 2001 ، و درقرارداد ننگین بن بتاریخ پنجم ماه دیسامبر 2001 ،بدترین مهره هارا برای حکومت داریی پسا طالبانی درکابل بالا کشیدند؛ دوم، بنام جنگ علیه تروریسم ، بدون خون کردن بینی یک طالب واعضای القاعده ، آن‌ها را به مرکزشان، یعنی پاکستان اعزام کردند؛ سوم،باتوجه به بالاکشیدن مهره‌های دزد وراهزن ونابکار درسیاست واداره افغانستان، توجهی به دولت سازی کرده نشد ؛ چهارم،کرزی وبرادران وهمکارانش ازقبایلی ها، تفنگ داران بی‌فرهنگ جهادی- طالبانی وتکنوکرات های بی‌خبر ازاداره، کمک‌های 140 هزارمیلیون دالری آمریکا واروپا ودیگرکشورها را غارت کردند؛پنجم،غارت کمک‌های بیرونی توسط کرزی وسهم داران سفره حکومتش به شمول غارت منابع مالی درونی، مردم افغانستان را درفقربی سابقه فروبرده به نارضایتی نسبت به حکومت یا شبه حکومت دامن زد . درواقع ،ازهمان نارضایتی بود که ، طالبان وحامی شان کتابچه قطور سربازگیری را درجنوب ومانطق مشخصی دردیگربخش های افغانستان بازکردند؛ ششم،نوکریی کرزی وهمکارانش به پاکستان، به ارتش آن کشور موقع فراهم کرد تا طالبان والقاعده را بازسازی وبه افغانستان برگرداند.
اگرچه بحران سیاسی جاری وگسترش بی سابقه تروریسم درافغانستان ، عامل های دیگری هم دارد، اما برای طولانی نشدن نویشته ، ازآن ها صرف نظر کرده تنها به بررسی عامل های یاد شده به حیث عامل های مهم بحران وگسترش تروریسم پرداخته راه بیرون رفت مورد نظرخود را ارایه می کنم. ازنگاه من، شاهد همه رویداد های چهاردهه به‌خصوص 16 سال گذشته ،افغانستان پسا طالبانی به سیاست مداران ومدیران کارفهم ودرست کار نیازداشت نه دغل کاران تجمع کرده درحکومت بیمار- مسخره کرزی. حکومت مسخره ی که تالاب حفرکرده اش،حکومت کنونی راکه مهره‌های مهمش سهم دادستارخان ر آن بودند، ازکله تا ناخن پا غرق وبه تروریستان وحامی شان موقع داد تا شهروروستاکه خیر، حتا دربیمارستان چهارصد بسترارتش درکنارارگ وسفارت آمریکا درکابل ، وپایگاه لشکر شاهین دردهدادی درمزار، یا امن ترین شهر رخنه کرده به گونه ی بی سابقه سربازوافسرکشی کرده افغانستان را تکان دهند!
دراین راستا، سؤال این است که چگونه ده تروریست عضوطالبان با بهره برداری ازدوموتر امبولانس ارتش توانستند به مرکز لشکر شاهین رفته سربازان وافسران را بعد ازادای نمازجمعه ودروقت بیرون شدن ازمسجد شهید وزحمی نمایند؟ ازنگاه من، پیگیری کننده رویداد های افغانستان، حمله تروریستی یاد شده به دوعامل زیرپیوند پیدا می کند: نخست،خدمت کرزی به ارتش پاکستان درساختن ستون پنجم دردرون دستگاه دولت به‌خصوص نهادی های دفاعی- امنیتی افغانستان؛ دوم، ناتوانی رئیس غنی وغبد الله درپاکسازی ستون پنج ازنهاد های امنیتی- دفاعی. وقتیکه ناتوانی یاد شده را با نارضایتی مردم وچند دستگی درحکومت ودسته بندی های بیرون حکومتی وخوش خدمتی کرزی به برادران طالبش جمع کنم،تنها نتیجه ی که بدست می‌آید نابسامانی هرچه بیشتردرحکومت وگستاخ ترشدن تروریستان وحامی آن‌ها دررابطه به افغانستان می باشد.
جای تأسف این است که، درارگ وریاست اجرائیه ، برنامه وسیاست سنجیده ی برای مبارزه با گستاخ ترشدن تروریستان وحامی آن‌هاد یده نمی شود. زیراکه ، گزینش مهره‌ها درهردو اداره نه براساس فهم وتجربه ودرست کاری افراد بلکه بر اساس باند بازی ، واسطه گری ، دلالی وداد وبستان های پشت پرده می باشد. معلوم است.اگرچنان شیوه در گزینش مهره های مهم حکومتی وکمک اعضای فاسد پارلمان درکارنبود،نابکاران ونوکران دشمن وزیر،وکیل،دبیر،منصب دارو...نمی شدند ومردمهم شاهد کشتارفرزندان شان درلشکرشاهین نمی بودند.اگرچه وزیردفاع وفرمانده ارتش ازجمله نالایقان گزینش شده زیر فشار افکارعامه یا فشاررئیس جمهورغنی استعفی کرده اند، اما این کافی نیست. به این خاطرکه، شماری زیادی ازجمله رئیس امنیت ومشاور امنیتی ریس غنی ورئیس اجرائیه ووزیرداخله و...هم همزمان با استعفی دومقام یاد شده با ید مستعفی می شدند.ازاینکه مستعفی نشدند، معلوم می‌شود که بزرگان حکومت درمانده ازترس ستون های پنجم به‌خصوص ستون پنجم پاکستان که اکثراعضای ستون پنجمش به سمت خاص تعلق دارند، فشاربر دیگر سزاواران استعفی وارد نکرده اند.
با درنظرداشت مسایل یا شده ،به صراحت وقاطعیت می‌توانم بگوبم که هم دشواری هاعام فهم شده اند هم نیاز به فهم برنامه وسیاست مهارکردن دشواری ها.دشواریهای که برخی ازآن ها به حیث عامل های بحران وگسترش تروریسم ردیف بدی ودرباره شان به گونه مختصر سخن هم گفته شد.دراین زمینه ، درسیاست وامنیت، قاعدده براین است که ضعف‌های درونی شناسای ودرجهت مهارشان کوشش می شود.متاسفانه، نه درجهت شناسای دشواری ها درحکومت افغانستان کارکرده می شود ونه درسمت مهارآن هاگامی برداشته می شود؛.وعلت این نابکاری وبی خاصیتی هم ضعف تیم های متمرکز درارگ وکاخ سفیداروکمبود فهم شان دربرنامه ریزی وتطبیق برنامه هامی باشد.
ازاین رو ، درجهت بیرون رفت ازبحران مدیریت ومدیریت بحران ومهارکردن تروریسم ؛ به انجام کارهای زیر توسط مسئولان تأکید می کنم: نخست، هم رئیس جمهور هم رئیس اجرائیه توجه کنند که تیم هایشان بجای کمک درمهاربحران وتروریسم، با گروه گرای وسمت گرای بحران زایی می کنند؛ دوم، بی لیاقتی هردو تیم ورقابت های نادرست شان نهاد لرزان دولت را نابسامان و لرزان ترکرده است. نابسامانی قابل مهارکه مشوق تروریستان وحامی آن‌ها، یعنی پاکستان شده است تابه گونه ی گسترده‌تر ترورافزای کند. اگرچه ،در روزهای اخیر، مقام های امریکای هم متوجه لرزان ترشدن حکومت کابل وخطر فروپاشی آن شده وبه رفت وآمد های خود به افغانستان افزوده اند، اما نگاه آن‌ها به بحران وتروریسم درافغانستان نگاه بیرونی می باشد.یعنی نگاه بیرونی کمترموفق دردرک ژرف بحران وفشار تروریسم برحکومت لرزان کابل می شود..
بهرحال ،درحالیکه حساسیت بیشترمقام های امریکای کمک موقت درتضعیف روحیه تروریستان وحامی شان می کند،اما این‌گونه کمک سرسری وناپایداربوده ومی باشد. بنابرآن،به نفع مسئولان حکومتی می‌باشد که درکنار تشویق های امریکا، به تصفیه کاری درتیم های نادان شان درسمت آوردن اصلاحات وکارآمد سازی نهاد دولت به‌خصوص نهاد های دفاعی وامنیتی بپردازند. زیراکه ، تنها دراصلاح وکارآمد سازی نهادهای دولتی است که پاکستان وادار به بازنگری درسیاست حمایت گری اش ازتروریستان می شود.همچنان، مسئولان حکومت افغانستان بدانند که هیچ گونه سیاست خارجی ندارند، و ازفقدان سیاست خارجی آن هاست که پاکستان استفاده کرده حتامشوق مسکو وتهران درحمایت ازطالبان شده است.

0 comments:

Post a Comment