Thursday 13 April 2017

نگاهی به بود ونبود ملت افغان

ابراهیم ورسجی
بیست وچهارم حمل 1396
امروزمی خواستم درادامه مقاله " چرا افغانستان ازدورباطل وابستگی به قدرت های خارجی بیرون نشد"، قلم بزنم. ازاینکه ، دریکی ازشبکه های تلویزیونی کابل ، دیدم که درباره ملت بودن ونبودن افغانستان یا بود ونبود ملت افغان با چند نفر غیرمتخصص درعلوم تاریخی- اجتماعی- سیاسی - قانون بین الملل بحث می شد وآن ها هم حسب دانش کم وناچیزخود یا وه سرای می کردند؛ ازاین رو، لازم دانستم درباره بود ونبود ملت افغانستان این مقاله را بنویسم. بلی، دوستان پشتو زبان ما که مصروف خود فریبی وعوام فریبی وبازی های شعاری بودند ومی باشند، همواره ملت بودند ومی باشند؛ بدون اینکه ، تعریفی ازملت عرضه کنند یا کرده بتوانند.
واقعیت این است که پشتو زبان های دوسوی مرزدیورند تاکنون ازحالت قبیله بودن به حالت قوم ترقی نکرده اند. معلوم است که قبیله ها درمسیرتکامل، اول با ید قوم شوند.افسوس که پشتو زبان ها دردهه دوم سده ی بیست ویکم هم دردوسوی مرزدیورند خود را بنام 126 قبیله یاد می کنند نه قوم پشتون. بهرحال، ازروی بی اطلاعی یا ترس دیگرقوم ها، میراث خواران حکومت های تحمیلی برافغانستان دردونیم سده گذشته همواره بر وجود ملت افغان تاکید کرده اند.وجود پر آشوب وبدبختی که تروریسم طالبان ووابستگی کنونی به امریکا میوه آن می باشد.
بهرصورت ، من درحالیکه خوش می شوم اگر پشتو زبان ها ازحالت قبیلگی بیرون وبه سطح قوم می رسیدند! افسوس که چنین نشد! بهرحال، درباره بود ونبود ملت افغان می خواهم این گونه ابرازنظرنمایم که اول، ملت درجهان وجود ندارد. وقتیکه ملت درجهان وجود ندارد، مشکل است در افغانستان که دونیم سده است که حکومت های مزدورداشته ودارد، سخن ازملت افغان به میان آورد . بلی، می دانم که واژه ملت ازشکم انقلاب کبیرفرانسه بیرون شده است وبرای مردمانی بکاربرده شد که حاکم بر سرنوشت خود شان باشند.
ازاین نگاه که ، افغانستان به گونه ی که درمقاله" چرا افغانستان ازدور باطل وابستگی به کهنه- سرخ ونو استعمارگری بیرون نشد" ؟ وازشکم آن ، پاکستان تروریسم مذهبی - قبیله زده ی طالبان را بیرون کرد! پس، بحث ازوجود ملت افغان همان گونه بیهوده می باشد که ادامه جنگ وشورای صلح حکومت های کرزی وغنی بیهوده می باشند.افزون برآن ، مخالفت افراد قدرت مند دیگرقوم ها با ذکر نام افغان درتذکره شان ، نشان داد که وجود ملت افغان پدیده خیالی است نه واقعی. پس ، پیشنهاد من به دوستان پشتوزبانم این است که درباره تبدیل کردن قبیله های پشتون به قوم پشتون کوشش کنند نه اینکه خود را بنام ملت افغان درافغانستان ساخت هند برتانیه وروسیه مصروف کنند. مصروفیتکه تاکنون بی نتیجه ثابت شده است!
وقتیکه می گویم درجهان ملت وجود ندارد، هد فم این است که پشتو زبان های وطن ما درک کنند که آب به آونگ می کویند! طرف اینکه ، غیر پشتون ها هم گه گاهی خود را درواکنش به بیهوده گوی های آن ها مصروف می کنند! درباره نبود ملت درجهان، قابل ذکراین است که آلمان وفرانسه جنایت های زیادی بنام ملت سازی علیه بزرگ - خرده قوم ها درخاک خود مرتکب شده اند؛ وانگلیستان که جنایت دردرون خاک خود نکرد ومصروف غارت وجنایت درجهان شد، امروز با سکاتلندی ها وایرلندی های خود مشکل دارد! درامریکا هم که مهد آزادی نامیده می شود، مبارزه میان سیاهان وسفیدان، سفیدان ولاتینی ها وتازه مبارزه با مسلمان هاهم شروع شده است. ازاین رو، حق با نوام چامسکی است که دریک کتاب زیرعنوان" 502 سال، فتوحات ادامه دارد"؛ درواقع، وضع جاری ادامه همان فتوحات اروپای ها درقاره امریکا می باشد.ازاین رو، وجود ملت درامریکا هم زیرسوال رفته است.
آری، بحث درباره نبود ملت درامریکا را به پایان برده به خاورمیانه اشاره می کنم.درخاورمیانه، می بینیم که ترکیه با کردها، عراق وسوریه باکردها مسئله دارند. وتازه که مسعود بارزانی ، رئیس جمهور کردستان درشمال عراق ، تصمیم به همه پرسی درجهت اعلام خود گردانی گرفته است، جمهوری اسلامی ایران، سرهنگ قاسم سلیمانی ، فرمانده سپاه پاسداران خود را که مسئولیت مبارزه علیه داعش درعراق ودفاع ازحکومت فرقه علوی در سوریه را بدوش دارد، به کردستان عراق اعزام کرده است تا مانع برگزاری همه پرسی درآن منطقه شود. اینکه جمهوری اسلامی ایران فرمانده سلیمانی را به کردستان عراق فرستاده است تا مسعود بارزانی را تشویق نماید که همه پرسی برای اعلام جمهوری کردستان نکند، برمی گردد به نگرانی جمهوری اسلامی ازآینده کرد های خود.
خوشبختانه ، درخاورمیانه ، تنها مصر فراعنه است که گروه تجزیه طالب ندارد.اسرائیل هم که با فلسطینی ها درگیراست ویمن بیماری شمال وجنوب دارد وعربستان هم جنگ علیه آن را شدت بخشیده است، آن هم بنام مبارزه علیه نفوذ ایران. درحالیکه زیدی های یمن سنی هستند نه شیعه که ایران شیعه به کمک آن ها ازنظرمذهبی بپردازد. برخلاف، من باری ازقول آقای خامنه ی ، رهبرایران شنیدم که گفت: " هم ازحزب الله لبنان حمایت می کنم هم ازحماس فلسطینی"! اعلام حمایت آقای خامنه ی ، رهبر ایران ازحزب الله شیعه وحماس سنی درواقع به این معنامی باشد که دین مطرح است نه مذهب. وجامعه های مسلمان همه ملت به معنای دینی می توانند باشند ، اما ملت به معنای قومی مانند ملت افغان هرگز شده نمی توانند!
درنزدیکی افغانستان ، یعنی پاکستان هم دیده شد که پاکستان شرقی را بنگله دیشی ها به بنگله دیش تبدیل کردند.درپاکستان کنونی هم، بلوچ ها دریک جنگ جدای طلبانه با ژنرال های پنجابی به سرمی برند. افزون برآن ، مهاجرین هندی بنام " حرکت قوم مهاجر" درولایت های سند وپنجاب ازحکومت پاکستان ناراض هستند وسندی هاهم دل خوشی ازپنجابی های های حاکم ندارند وتنها رهبران سیاسی پشتون که معامله گرمی باشند؛ به گونه ی خفیف ادعای پشتونستان خواهی می کنند تا دوستان پشتون خود را درکابل برای سهم درآوردن مصروف کنند. سهم درآوردن های که مردم افغانستان را گرفتاروضع فاجعه کنونی کرده است.
با درنظرداشت گفته های بالا، به مدعی های موجودیت ملت افغان درافغانستان می گویم که به سه مسئله توجه جدی کنند: نخست، آن گونه که ادعامی کنند که احمد شاه ابدالی موسس افغانستان بود ، بهتراست که تجدید نظرکنند. به این خاطرکه ،احمد شاه ابدالی ازبلخ تا لود یا نه در درپنجاب هند حکومت داشت. دوم، افغانستان کنونی را هند برتانیه وروسیه تزاری درپایان بازی بزرگ درسال 1880 ترسای، ، برخلاف رضایت باشند گانش به حیث منطقه حایل میان مستعمرات خود درآسیای مرکزی وجنوب آسیا ساخته ونام گذاری کرده اند. سوم، واژه افغان درزبان فارسی به معنای آه وفغان ورنج است! بلی، به معنای سومی ، همه مردم افغانستان، افغان می باشند! اگر بازهم دوستان پشتو زبان ما اصراربرموجودیت ملت افغان دارند، ازآن ها می خواهم که به توزیع تذکره تن داده پس ازآن بروند به سوی همه پرسی درباره گزینش نام های: افغانستان، خراسان وآریا نا. روشن است که اکثریت مطلق که خیرمیسرنمی شود؛ اگر 51 درصد مردم نام افغانستان را پذیرفتند، به آن ها می گویم که ملت افغان وجود دارد. درغیرآن ، کمرخود را درکناردیگرقوم ها علیه تروریسم طالبان بسته کنند که همین افغانستان را تباه وآن ها را روانه پاکستان ، امریکا ، وانگلیستان می کنند!

0 comments:

Post a Comment