ابراهیم ورسجی
بیست وپنجم جوزای1395
بخش سوم :
ملتون شیطان باورمند شده بود که " بهتراست دردوزخ حاکم باشی تاخد مت کار دربهشت." رهبران پاکستان ثابت کرده اند که درصورت امکان هردوکاررا می کنند!
طارق علی
ازآنجا که دربخش دوم ، فساد ونابکاری وبی ارزشی ای حامدکرزی وهمکارانش نزد مردم افغانستان براساس نوشته را برت گیتس، وزیردفاع سابق امریکاودوگانه بازی کردن های پاکستان ونیت ناپاکش درباره افغانستان بررسی شد. دربخش سوم، این مسئله بررسی می شود که چگونه پاکستان ازضعف ها وکمبودی های سیاست مخالف تروریسم امریکا درافغانستان بهره برداری کرده ومی کند ؛ وخودش چه مانع ها وضعف های دارد که امریکا می تواند بالای آن سرمایه گذاری نماید؟ پس ،بهتراست که ضعف امریکا درافغانستان را ازنگاه رابرت گیتس بازتاب دهم. رابرت گیتس: به من معلوم شد که ماچندین نقطه ضعف درمیام مردم افغانستان داریم: یکی تلفات ملکی ها که ازآن توسط طالبان بهره برداری شد ومی شود وتوسط کرزی هم بزرگ ساخته می شد. مسئله ی که شکست استراتژیک ما می باشد. دیگری برخورد ناشیانه ما با افغان ها درمسایل روزمره بود ومی باشد. مانند مشکلاتیکه توسط ما وآیساف / نیروهای کمک به امنیت افغانستان ، درشهر کابل ودیگرشهرها ایجاد شده بود؛ البته ، توسط کاروان های مان.همچنان، فرهنگ شان را بی حرمتی کردیم حتا به دین شان وبزرگان شان بی حرمتی کردیم. ما با مقام های رسمی ای همکاری کردیم که مردم افغانستان را غارت کردند. درکابل وولایت هاوهمه بخش های این کشور، ما وتیم ائتلافی مان وسازمان های غیردولتی، معمولاتصمیم می گرفتیم که پروژه های توسعه ی چگونه بدون مشوره افغان ها راه بیفتد؟ درواقع، با آن ها کارنکردیم ونیازهایشان را درنظرنگرفتیم که چه می خواستند وبه چه نیازدارند؟ ازاین رو، کرزی وحکومتی ها ی دیگرشکایت کردند که درکشورشان بی قدر هستند ( جنگ های اشباح ص 359).
درحالیکه پرده برداری رابرت گیتس از ضعف های امریکا ومتحدانش درافغانستان کار قابل ستایش می باشد،اما بسنده نیست. به این خاطر که ، یک بخش دشواری ها را بررسی وبازتاب داده است. به این معنا که ، سیاست افغانی امریکا بیشتر از گفته های گیتس کمبودی داشت ودارد. کمبودیی که پاکستان ونوکران طالب اش و...خوب ازآن بهر برداری کردند ومی کنند. مثلا، بی حرمتی به افغان ها ونگرفتن نظرشان درباره پروژه ها بخشی ازهمان سیاست ابزاری بود که مدت ها قبل ترتیب وبراه انداخته شده بود. سیاست ابزاریی که به گونه زیر قابل بررسی می باشد. بررسی که ایجاب می کند کمی به گذشته برگردم.
نگاهی به گذشته ؛ سیاست ابزاری- افغانی امریکا را درافغانستان ومنطقه این گونه نمایان می سازد:نخست، دردوره جنگ سرد، امریکا به تشویق پاکستان کمک به افغانستان نکرد . مسئله ی که همراه با بی تد بیریی رهبران وقت آن سبب شد که افغانستان اول ازنظر استراتژیک ودوم ازنظرایئدولوژیک به سوی کمپ کمونیسم بلغزد ؛ دوم ، جهادی ها را علیه کمونیست ها استعمال کرد؛ سوم، ازطریق پاکستان ، طالبان وکمونیست های نادان خلقی را علیه جهادی ها استعمال کرد ؛ چهارم ،اداره پاکستانی طالبان والقاعده را بنام جنگ علیه تروریسم برانداخت وبد نام ترین وگم نام ترین افرد ودسته هارا باشعاردموکرسی وحقوق بشروتکنوکرات ها به قدرت رساند . اکنون درمیدان عملی ،همان بدنام ها ونابکارها، فاسد ترین حکومت را با غارت کمک های امریکا وسرمایه ی مردم ما به میراث گذاشته اند.ازسوی دیگر، همه می دانیم که باقی مانده های همه گروه های چپی- جهادی- طالبی با خاطره های تلخ ازامریکا درافغانستان حضور دارند ودربرابر امریکا وحکومت متحد آن درکابل تا حدی زیادی ازاختلافات قبلی خود دست برداشته اند. معلوم است که، برخی ازآن ها ازدرون وبرخی دیگرشان ازبیرونِ حکومت تخریب کاری می کنند؛ وپاکستان هم بخوبی توانسته است ازموضع مخالف امریکایی اکثر آن ها به نفع خود درجهت تقویت طالبان وتضعیف حکومت کابل بهره برداری کند. دراین راستا، مهم ترین بهره برداری پاکستان این است که خطرموهوم القاعده را بزرگ وخطرطالبان را ناچیزبرای امریکا جلوه داده وامریکا هم پذیرفت که چنان است. درحالیکه ، بررسی های که سال گذشته درکابل کردم ؛ نشان داد که اکثرمطلق اعضای القاعده به عراق ، سوریه ویمن رفته زیر اداره شبکه جاسوسی عربستان علیه نفوذ ایران ودراصل شیعه ها وزیدی های محلی می رزمند وتنها ایمان ظواهری ، رهبرآن ها ازمهمان خانه ی آی اِس آی ، گه گاهی اعلامیه صادرمی کند به گونه ی که دورروزقبل طی اعلامیه ی به ملاهیبت الله رهبر جدید طالبان بیعت کرد.
ازاین رو، به صراحت می توانم بگویم که امریکا درافغانستان به شمول طالبان والقاعده ، مخالفان زیادی برای خود درست کرده است وذهنیت عامه هم بزیانش متحول شده است.افزون برآن، پاکستان هم ازاین گونه مخالفت های بومی وغیر بومی علیه امریکا بهره برداری کرده ومی کند. بهره برداری که نمایان گرکمبودی های سیاست افغانی- ابزاریی امریکا وغرض ورزی وفرصت طلبی وسیاست ضد افغانی پاکستان می باشد. بهررو، سروی یا بررسی که سال گذشته درپیوند به گسترش تروریسم ، بی کفایتی حکومت کابل درمهارآن وضعف سیاست افغانی امریکا درتوانمند سازی نیروهای امنیتی- دفاعی افغانستان دربراندازی تروریسم کردم؛ برایم نشان داد که به سخن را یج روز وعامیانه درافغانستان " زیرکاسه نیم کاسه است." به سخن دیگر ، پشت صحنه بازیی افغانستان ، نیت شفاف برای دولت سازی ومهارتروریسم یا فت نمی شود.اگریافت هم شود ، کمرنگ می باشد. ازاین رو، داعش بازی در ننگرهار وتقویت طالبان دربدخشان و کندز ومسافرکشی های اخیر طالبان درکندزوموضع انفعالی حکومت کابل این نظریه را تقویت کرد که برنامه صادرکردن تروریسم به آ سیای میانه ازطریق شمال افغانستان درمیان است. برنامه ی که هم عناصری درحکومت کابل درآن دخیل می باشد هم باحتمال قوی به عمر این حکومت پایان داده افغانستان را به سوی دهه 1370 خورشیدی- 1990 میلادی برگشت خواهد داد. البته با این فرق که ، روسیه پوتین ، روسیه یلسین نیست. به این معناکه ، روسیه پوتین به شمول ایران وهند، باکمک نیروهای بومی مخالف طالبان وداعشی درحال شکل گیری وباداران منطقه ی وفرامنطقه ی شان، وضع مرگباری را برای آن ها درافغانستان رقم خواهند زد.
با وجود اینکه ، تحصیلات درسیاست ، روابط بین المللی وسیاست خارجی دارم ومی دانم که قدرت های دورونزدیک درافغانستان چه می کنند؟ سال گذشته ، با شماری زیادی افرادی بافهم ، درمیانی فهم وکم فهم درافغانستان گفت وگو کردم ونظرشان را دراین باره خواستم که چرا حکومت افغانستان سامان نمی پذیرد وتروریسم هم با وجود حضور نظامی وکمک مالی وسیاسی امریکا به نیروهای دفاعی- امنیتی آن مهارنمی شود؟ برای پرسش یاد شده ، پاسخ های دریافت کردم که هم متکی برواقعیت هم متکی برتئوریی توطئه بودند ومی باشند. مثلا، طرف های گفت وگو بامن ، اغلبا به این باوربودند که پاکستان به کمک امریکا تروریسم طالبان را درافغانستان فربه می کند تا باصادرکردن آن به آسیای میانه ، به منافع روسیه که دراوکراین وسوریه دست باداران فاشیست های اوکراینی وباداران داعش رابازکرده است ، ضربه انتقام جویانه زده شود .اگراین نظریه یا برداشت متکی برواقعیت است یا متکی برتئوری توطئه ، داوری را به خواننده هاسپرده ابرازنظرنمی کنم.
بهرصورت ، برداشت یاد شده ، وضع نابسامان افغانستان بخاطرحکومت ناتوان و تروریسم صادرا تی پاکستان وسیاست نرم امریکادربرخورد با آن؛ واقعا، پرسش برانگیز است. بهرحال ، با تاکید باید گفت که سیاست امریکا درافغانستان ومنطقه وارد برهه ی حساسی شده است که هم پاکستان هم دیگربازی گران منطقه ی وفرامنطقه ی کوشش دارند درصورت فروپاشی احتمالی ای آن سهم های خود رادرافغانستان داشته باشند. مثلا، پاکستان که دنبال عمق استراتژیک درافغانستان بود ومی باشد؛روشن است که عمق استراتژیکش را امریکا گرفته است وبازی گران دیگر ازجمله روسیه ، ایران ، عربستان ، هند وتاحدی کشورهای آسیای مرکزی نگرانی ها ومنفعت های خود را درمهارتروریسم وحضوروعدم حضورامریکا درافغانستان دارند.ازاین نگاه که بازی درافغانستان چند پهلومی باشد، بهتراست که هوشمندانه به آن نگریسته شود.
بطورنمونه، پاکستان درحالیکه تلاش دارد امریکا را درافغانستان درجهت دسترسی به عمق استراتژیک به پایان خط برساند؛ به گونه ی نمایشی ، تلاش های ضد افغانی- ضد امریکایی خود را این گونه وانمود می کند که نه علیه نفوذ امریکا بلکه علیه نفوذ روزافزون هند درافغانستان تروریست به این کشورصادر می کند.دراین راستا، کوشش دارد که حمایت چین راهم کمای کند وتاحدی موفق هم شده است. مثلا، اکنون که پاکستان بخاطر کالای صادراتی- تروریستی اش به افغانستان ، مورد کم مهریی امریکا واقع شده است ومجلس نمایندگان امریکاهم کمک های مالی دربدل مبارزه دروغینش علیه تروریسم را مشروط به مبارزه ی درست علیه طالبان به خصوص گوه حقانی ساخته است، رفت وآمد به پکن را آغازکرده است تا به واشنگتن نشان دهد که اختیاری دیگری هم پیش رودارد.
مثلا، روز12 جون ، در روزنامه "دان" ، این گزارش اززبان وزیرخارجه چین آمده بود که تلاش های پاکستان درجهت گفت وگوهای صلح درافغانستان باید مهم گرفته شود. نوسنده که گزارش را خوانده بود به این نتیجه رسیده است که چین وپاکستان از رویدادهای زیر نگران شده اند:نخست، بروزتنش درروابط افغانستان وپاکستان که تامرز تصادم درتورخم هم رسیده است؛ دوم، امضای معاهده چا بهارمیان افغانستان،ایران وهند که معاهده کاشغر- گوادرمیان آن ها را کم اهمیت می کند؛ سوم ، توجه تاحدی بد بینانه ی امریکا به بازی دوگانه پاکستان درافغانستان که درظاهر ازگفت وگوهای حکومت افغانستان وطالبان حمایت ودرعمل خلاف آن کارمی کند. دراین راستا، قتل ملا منصور،رهبر طالبان توسط پهباد امریکایی درخاک پاکستان ، نشان داد که کاسه صبر امریکا بخاطر دورخه بازی کردن های نظامی های پاکستانی لبریزشده است.اینکه درادامه قتل ملامنصور، رئیس جمهوراوباما، دستورداد که نیروهای نظامی امریکا درکنارنیروهای دفاعی افغانستان علیه طالبان برزمند، نشان داد که امریکا بدقت متوجه شده است که پاکستان خلاف گفته ها ووعده هایش عمل کرده ومی می کند.ادامه دارد.
0 comments:
Post a Comment