ابراهیم ورسجی
بیست وششم جوزای 1395
چند ماه می شود که ملیشه های مرزی پاکستان تنش ودرگیری با نیروهای مرزی افغانستان درتورخم، براه نداخته اند. من که همه روزه رسا نه های پاکستانی را بخاطر دهشت افگنی وبی ثباتی آفرینی این کشوردر افغانستان پیگیری می کنم ، فکرنمی کردم که تنش ها درتورخم به درگیری نیروهای مرزی دوطرف منجرشود. ازاین رو، خواستم کمی به ته موضوع فکرکنم. تا اندازه ی که ازتبصره ها ونظریه پردازی های تحلیل گران ، سیاست کاران ونظامی های پاکستانی راجع به اوضاع افغانستان ، مسایل مرزی ومنطقه وتاثیر آن براوضاع پاکستان گره می خورد ودررسانه های این کشوربه نمایش گذاشته می شود، برایم معلوم شده است که تصمیم گیرندگان سیاسی وامنیتی پاکستان ازرویدادهای زیر بسیارنگران شده اند:نخست، ازامضای معاهده چابهارمیان میان افغانستان ،ایران وهند؛ دوم، کاهش کمک های امریکابرای ارتش پاکستان توسط مجلس نمایندگان امریکا بخاطرعدم کمک ارتش یاد شده درجنگ علیه تروریسم به خصوص علیه گروه حقانی؛ سوم، روشدن سیاست دوگانه پاکستان نزد حکومت افغانستان درمسئله ی مذاکرات چهارجانبه.دوگانه بازی کردنی که درنظر به نفع گفت وگوهای صلح ودرعمل به نفع تروریستان می باشد.
با توجه به سه اصل یاد شده ، معلوم می شود که پاکستان به حیث یک کشورترسو ودوگانه باز، نمی تواند که برخوردی با امریکا،ایران وهند نماید. ازاین رو، افغانستان را ضعیف فکرکرده هرچه زوردارد برای درد سرآفرینی به آن بکارمی اندازد. مثلا، چون پاکستان ازقبل می دانست که کنگره امریکا مانند سالهای گذشته برای پاکستان به حیث عضو ائتلاف علیه تروریسم پول نمی دهد تا برای تقویت تروریستان علیه افغانستان وپایگاه های نظامی- دیپلماتیک امریکا وناتو استفاده نماید؛ وایران وهندهم معلوم است که به پاکستان زیاد ارزش نمی دهند.
پس ، پاکستان به خود حق داده است که بازی را ازفشاربرنقطه ی ضعیف به باورخودش یعنی افغانستان بیاغازد واین گونه شروع کرد که اول ویزه خواهی کرد برای مهاجرین افغانی که درپاکستان حق پناهندگی دارند وآن عده افغان های که برای تداوی به پشاورمی روند. اینکه گام نخست فشاربود. بعدازآن ، تورخم را بند کرد تا تجارت افغانستان را زیرفشاربگیرد ودرگام سوم هم خانه ها وکمپ های مهاجرین را تخریب کرد ودرگام چهارم به تصادم با نیروهای مرزی افغانستان دست زد که واکنش درخورومناسب مرزبانان کشور ما را درپی داشت.
با درنظرداشت گفته های بالا، این پرسش مطرح می شود که چرا نظامی ها وسیاسی های پاکستانی عصبانی شده وتنش زایی میان پاکستان و افغانستان را ازتورخم بابرخورد نیروهای مرزی دوطرف شروع کرده اند؟ روشن است که ، پاسخ پرسش یاد شده به مسایل زیربرمی گردد:نخست، کشتن ملامنصور توسط پهباد امریکایی .قتلی که پاکستان ازنهایت درماند گی ازامریکا انتقام گرفته نمی تواند اما کوشش دارد ازافغانستان انتقام گرفته امریکا را متوجه نماید که نقطه ضعفش حکومت لرزان افغانستان می باشد؛ دوم، گمان کرده است که ستون پنجمش دردرون دستگاه دولت افغانستان جمع فشاردرتورخم ، کمک به کم آمدن حکومت افغانستان وتن دهی اش به خواسته های ضد افغانی اسلام آباد می کند. خواسته های که دوری ازهند وجدا شدن ازمعاهده چابهار وتن دهی به صلح مطابق خواست پاکستان با طالبان نمونه های آن می باشد.
با توجه به برخورد زشت پاکستان با مهاجرین ودرگیری ملیشه هایش با نیروهای مرزی افغانستان درتورخم ، می توان دریافت که سیاست انعطاف پذیر اشرف غنی وخود داری پاکستان ازکمک به پروسه صلح ، رهبران ملکی ونظامی پاکستان را گستاخ ترورئیس جمهورافغانستان را ناامید ساخته است. پس ، توقع پاکستان به اینکه امتیازی درخورازکابل بگیرد، بهوده به نظرمی رسد. وقتیکه ازعصبانیت پاکستان ونا امیدی رئیس جمهورافغانستان بخاطربازی دوگانه آن کشور دربرخورد باترویسم سخن می گویم، استدلالم این است که رئیس جمهورافغانستان برخلاف پروتوکول به مقرفرماندهی ارتش پاکستان درراولپندی رفت ونوازشریف وراحیل شرف ، هردو درکابل گفتند که دشمنان افغانستان ، دشمنان پاکستان می باشند. سخن بزرگی که توقع کاذب آفرید. توقعی که بسیارزود ازبام بزیرافتاده دوگانه بازی کردن پاکستان را نمایش داد.
درباره عصبانی گریی سیاسی ها ونظامی های پاکستانی ، می دانیم که محاط به خشکه بودن افغانستان ونیازاین کشور به مسیر دریایی پاکستان مسئله ی بود ومی باشد که هم درگذشته هم اکنون این کشورعلیه افغانستان ازآن سوء استفاده کرده وزیان های اقتصادیی کلان به افغانستان رسانده است. حکومت افغانستان که وعده ها وخلاف کاری های حکومت پاکستان راهم درمسئله برخورد باتروریسم هم درمسئله مسیرتجارتی بارها تجربه کرده است؛ بخوبی دریافته است که بهتراست مجرای دیگری پیداکند. خوب شد که این مجرا درچابهارتوسط ایران وهند وامضای معاهده سه جانبه درحال میسر شدن می باشد. مسیری پاکستان را عصبانی وباعث برخوردش درتورخم بانیروهای مرزی افغانستان شده است.
ازاین رو، از رئیس جمهور ورئیس اجرائیه دولت وحدت ملی می خواهم که توجه وتوان خود را دربرخورد با پاکستان درتورخم هزینه نکرده کارهای زیررا علیه آن انجام دهند:
نخست، تورخم جای مناسب برای ضربه زدن به پاکستان نیست وچه بسا که ازاصل نقطه ضربه زدن افغانستان را دورهم می سازد؛ دوم، سامان بخشی بهتر امور دولتی درجهت تقویت نهاد دولت تاحاکمیت ملی را تامین کرده بتواند؛
سوم ، مطرح کردن پاکستان در نهاد های بین المللی به حیث کشورحامی تروریسم.
دررا بطه به اصل نخست ، نظرمن این است که بهتراست دولت افغانستان دروازه ورود نوکران پاکستان از طریق چترال به بدخشان را بسته نماید؛همچنان،بداند که ازطریق هرات وتونل سالنگ روزانه ده ها پاکستانی با تذکره های افغانی- جعلی ای ساخته شده درپاکستان به شمال می روند تا آتش جنگ ونفاق قومی را درآنجا دامن بزنند.ازنظراقتصادی هم ، معلوم است که شمال گدام گندم وبرنج ومنابع سوختی وبرق برای کابل ودیگر بخش های افغانستان می باشد. پس، بی ثبات کردن آن دراولویت پاکستان قراردارد ودرگیری درتورخم نظربه شمال تاثیری ناچیزی براوضاع افغانستان دارد. معلوم است که دردرون دستگاه دولت هم ، ستون پنجم پاکستان فعال است که دوکاررامی کند: نخست، رئیس جمهوررا درتصمیم گیری های جنگی علیه تروریستان طالب مانع یا متردد می سازد به این بهانه که پشتون کشی می شود. درحالیکه طالبان درکشتار پشتون وغیرپشتون را تمیزنمی کنند؛ دوم، تفرقه اندازی قومی واخلال درمسیر دولت سازی می کند.ازاین رو، ازرئیس جمهو ورئیس اجرائیه می خواهم که اول به پاکسازیی ستون پنجم دردستگاه دولت پرداخته دوم تروریسم را درشمال و دیگربخش های کشورریشه کن کنند. زیراکه ، هردوهمکارهم می باشند. همچنان، درمسئله صادرکردن تروریسم ودرگیری های مرزی وفشار برمهاجرین ، کمبودی های پاکستان را درسازمان ملل وداد گاه لاهه مطرح نمایند. افزون برآن، مسیر کاروان های تجارتی پاکستان ازطریق افغانستان به آسیای مرکزی وبرعکس را بسته نمایند. آنگاه خواهند دید که نه درتورخم برخورد می شود ونه درپاکستان مهاجر آزاری ونه کالای تروریستی به افغانستان صادرمی شود.
0 comments:
Post a Comment