Saturday 11 June 2016

پاکستان کوشش دارد که امریکا را درافغانستان به پایان خط برساند


ابراهیم ورسجی
بیست دوم جوزای1395
بخش دوم:
ملتون شیطان باورمند شده بود که " بهتراست دردوزخ حاکم باشی تاخد مت کار دربهشت." رهبران پاکستان ثابت کرده اند که درصورت امکان هردوکاررا می کنند!
طارق علی
دربخش نخست این نوشته ، به غلطی های احمقانه زمام داران افغانستان پرداخته شد که هم باعث بی تفاوتی امریکا وهم استفاده جوی پاکستان ازآن ها درجهت ایجاد وضع فاجعه بارکنونی افغانستان گردید. دراین بخش ، به بررسی استفاده جوی پاکستان ازسیاست امریکا علیه منافع این کشوروافغانستان می پردازم. نوشته ای که درآن ، نوسنده می کوشد تاحد زیادی رویداد های ناشی ازسیاست افغانی- ابزاری امریکا وبهره برداری پاکستان ازآن علیه افغانستان را بازتاب دهد. دراین راستا، وقتیکه نوشتن کتاب "جهاد افغانستان وجنگ سرد قدرت های بزرگ" را دردوجلد به پایان بردم وپخش کردم ، کتاب " جنگ های اشباح" به قلم ستیف کول، به بازارنه آمده بود. اگرچه ، درباره جهاد افغانستان وایجاد طالبان والقاعده توسط پاکستان ونقش مستقیم وغیرمستقیم امریکا درآن ها وویرا نی کابل ورویداد یازدهم سیپتامبر 2001 که باعث جنگ امریکا علیه تروریسم گردید، نوشته های بسیاری به بازارمده است ، اما هیچ کتابی را به اندازه "جنگ های اشباح"، بیانگر سیاست ابزاری امریکا درافغانستان نیافته ام. سیاست ابزارگونه ی که اول به کمک جهادی ها علیه ارتش سرخ براه انداخته شد؛ دوم، ویران کردن کابل توسط جهادی های مخالف وموافق پاکستان به تحریک این کشور؛ وسوم ، ایجاد طالبان والقاعده توسط پاکستان علیه جهادی های مخالفش که رویداد یازدهم سیپتامبروجنگ امریکا علیه تروریسم رارقم زد.
درادامه پخش "جنگ های اشباح" ونمایش بسیاری حقایق درآن درپیوند با عقب نشینی ارتش سرخ ورویدادهای بعدی افغانستان وایجاد طالبان والقاعده توسط پاکستان وتروریسم آن ها، خوب شد که را برت گیتس ، وزیردفاع پیشین امریکا ، کتاب "وظیفه " را نوشته و اعتراف کرده است که:" با وجود 20 سال یا بیشتر درگیری درافغانستان ، ما یعنی امریکای هاچیزی درباره ی این کشور نمی دانیم." درواقع، همین نادانی وسخن ناشنوی امریکا درباره افغانستان بیرون ازحلقه ی جاسوسان شان می باشد که با وجود هزینه ی بیشترازیک تریلیون / بیشترازهزارمیلیارد دالر تنها دستاوردی که دارد، فربه شدن تروریسم وشکست جنگ علیه تروریسم ویک حکومت فاسد- نابکاردرکابل می باشد! مسترگیتس، ازبی قدری حکومتی های کرزی وخودش نزد مردم افغانستان اززبان خودشان نیزسخن گفته است. مثلا،کرزی وبسیاری حکومتی های دیگر شکایت کردند که درکشورشان بی قدرهستند.افغان های مسئول وکارا وپاک بازهم ازاین خاطردرمیان مردم احترام نه شدند که احترام خود را ازدست هم داند ومورد بی حترامی واقع شدند توسط مردم شان. باوجود همه شکایت های ما ازفساد درحکومت ، ماهم شریک آن بودیم.ماهمکاری بامقام های رسمی ای کردیم که مردم افغانستان البته مردم عادی این کشوررا غارت کردند...ما چشم بستیم به اینکه ده ها میلیارد دالرکمک های ماودوستان مان دررشوت تلف شد وبه بانک ها دردوبی واریزشدند.ازکرزی بزیر ، مسئولان حکومت افغانستان تنها به شکایت هایمان درباره فساد سرشورمی داند.درحالیکه عناصری ازحکومت امریکا (حتاعده نزدیک ترین افراد ما برای آن ها ووابستگان شان دربدل جاسوسی پول می دادند تاکمک شان را بدست بیاورند. من وهیلاری کلنتن بارها انتقاد کردیم ازاین برخورد دوگانه امریکا، اماسودی نداشت( وظیفه ص ص 359-360).
خوب است که درادامه ی پخش " جنگ های اشباح " و"وظیفه " ، احمد رشید ، نوسنده پاکستانی هم کتاب های: "طالبان" ، "فرورفتن درآشوب" و"پاکستان درلب پرتگاه" را نوشته وپخش کرده است. نوشته های که درآن ها تماس های درباره تباه کاری پاکستان درافغانستان گرفته شده واشاره های هم به بی تفاوتی امریکا یارضایت آن ازسیاست ضد افغانی پاکستان شده است. ازاینکه ، نوسنده می خواهد بحث را متمرکزبه تلاش های پاکستان درجهت به پایان خط رساندن امریکا درافغانستان کند، از یاد آوری عنوان ها وبحث های دیگر کتاب های پخش شده درباره درگیری امریکا وپاکستان درافغانستان ومنطقه خود داری می نماید.
طوریکه یاد آوری شد، تمرکزبه این مسئله می کنم که چگونه امریکا بعد ازحمله ارتش سرخ ، با پاکستان معامله خلاف منافع افغانستان کرد؟ مثلا،حکومت رونالد ریگان به پاکستان تعهد سپرده بود که باجهادی ها را بطه مستقیم برقرارنکرده تنها ازطریق این کشور با آن ها تماس بگیرد.ازاین رو، مقدارکمک های امریکا ودیگران به جهادی ها وگونه ی توزیع آن هاهم مسئولیت پاکستان پذیرفته شده بود.درباره مقدارکمک های بیرونی به جهادی ها ازطریق پاکستان، طوریکه اینجانب مطالعه کرده ام ، درکتاب "جنگ های اشباح" وچند منبع دیگرآمده است که امریکا وعربستان بزرگترین کمک کننده ها بودند.مثلا،امریکا 6 میلیارد دالر وعربستان هم 6 میلیارد دالر درجهاد نام نهاد افغانستان علیه شوروی هزینه کرده اند. این که دیگرکشورها چه مقدارپول داده اند، منابع وکتاب های دیگری را باید ورق زد. درباره مقدار پول داده شده به جهادی ها، درکتاب " دربلند ترین سطح، قصه های پایان جنگ سرد" ،نوسنده ها:مایکل آر وستراب تالبوت، نشر1994، نوشته شده اند که ازمجموعه کمک های که بنام جهاد افغانستان علیه شوروی پرداخته شده است، تنها 18% آن ها به جهادی ها داده شده است.
باوجود اینکه ، درکتاب یاد شده ، گفته نه شده است که 82% باقی مانده کمک ها را کی ها نوش جان کرده اند؟ به یقین گفته می توانم بگویم که مبلغ یاد شده را پاکستان دربدل خون جهادی ها وزیان های مادی ومعنوی مردم افغانستان به جیب زده است! واشتهای پاکستان چنان صاف بود که افزون بر خوردن کمک های یاد شده ، درجهت تحقق سخن اخترعبدالرحمن ، رئیس وقت آی اِس آی که گفته بود "کابل باید به آتش کشیده شود"( جنگ های اشباح ص 103)، هم کابل را به آتش کشید هم شمالی هم بت های بامیان تخریب کرد هم درفکرکسب عمق استراتژیک ودسترسی به معادن منابع آبی افغانستان شد. خوشبختانه که ، تاجیک های افغانستان وافراد وگروه ها ازدیگر قوم ها دردوطرف هندوکش سدی دربرابر طالبان، القاعده وآی اِس آی بلند کردند که خواب پاکستان پریشان کرده شد.
دراین بازی تجاری- ناپاک پاکستان درافغانستان، چند مسئله برای من مهم ودرد ناک می باشد: نخست ، پیشنهاد میخائیل گورباچوف ، رهبر وقت شوروی به رونالد ریگان ، همتای امریکای اش درجهت جلب کمک اوبه نظام سازی درافغانستان پسا ارتش سرخ ورد پیشنهاد یاد شده توسط او؛ دوم، تاکید ریگان به این که نظام سازی درافغانستان پسا ارتش سرخ به عهده پاکستان است ؛ سوم، کمک پاکستان به تروریستان درحمله یازدهم سیپتامبرعلیه امریکا ؛ چهارم ، جنگ جورج بوش علیه تروریسم وبازسازی طالبان والقاعده توسط پاکستان وناکام کردن جنگ علیه تروریسم که من آن را تلاش پاکستان درجهت به پایان خط رساندن امریکا درافغانستان نام گذاشته درباره اش این نوشته را پیش کش خوانند گان می کنم.
دررا بطه به اصل نخست، درکتاب جنگ های اشباح آمده است که ، گورباچوف امید وار بود که دربدل برآمد نش ازافغانستان ، سازمان اطلاعات مرکزی امریکا / سیا را تشویق کند تا کمک ها به باغی ها یاجهادی ها را قطع کند. پنج روزبعد ، ریگان دریک کنفرانس برایش گفت که این ناممکن است. روزبعد گورباچوف کوشید معا ون او یعنی بوش را باخود همراه کند. نظر گورباچوف این بود که اگرما بیرون شویم وکمک امریکا به جهادی ها ادامه یابد، جنگ خونینی درافغانستان براه خواهد افتید. بوش به گورباچوف گفت که ماطرفدار حکومت متحد امریکا درافغانستان نیستیم واین سیاست پاکستان است که سازمان مخفی اش آی اِس آی دنبال خواهد کرد. بهتراست اجازه دهیم پاکستانی ها سیاست منطقه را سامان دهند واین حق همسایگی آن ها خواهد بود. پیشبینی سیا این است که حکومت بعدی اسلامی خواهد بود اما بنیاد گرا نه ( جنگ های اشباح ص 169). پس ، این امتیازبخشی معاون ریگان ازکیسه خلیفه را پاکستان این گونه دریافت که امریکا، افغانستان را درعوض کمکش به جنگ جهادی هاعلیه ارتش سرخ برایش هد یه کرده است.غافل ازاینکه، هم مردم افغانستان هم برخی جهادی ها علیه این گونه افزون خواهی پاکستان ایستاد می شوند که شدند. ازسوی دیگر، پاکستان وجهادی های طرفدارش به خصوص حکمتیار، ازنیروی نظامی حکومت دکترنجیب الله برداشت نادرست کرده بودند.
مثلا،حکمتیار این گونه ازتوان ایستاد گی حکومت دکترنجیب الله برآورد کرده بود که دریک هفته درنبود ارتش سرخ زمین بوس می شود. حمید گل ، رئیس آی اِس آی هم ، هم نظرحکمتیاربود وجنگ جلال آباد هم درروشنای همین برداشت خام راه ندازی شد تا حکومت موقت - پوشالی مجاهدین بریاست صبغت الله مجددی ونخست وزیریی استاد سیاف اول به جلال آباد وبعدا به کابل انتقال داده شود. جالب این است که ، دربرنامه ریزی جنگ جلال آباد ، هیچ رهبرجهادی افغانستان حضورنداشته است. مثلا،بی نظیربوتو، نخست وزیرپاکستان در6 مارس(1989) ، جلسه بخش افغانستان آی اِس آی را ترتیب داد تاطرح حمید گل علیه جلال آباد را مورد بررسی قراردهد وهیچ افغانی دراتاق حضورنداشت. بوتو ، اوکلی، سفیرامریکاراهم دعوت کرده بود که درجلسه شرکت کند، اما سفیر هدایتی ازمرکزخود نداشت که چگونه درجلسه امنیتی کابینه پاکستان برخورد کند ( جنگ های اشباح ص 192)؟ بنگرید! پاکستان برنامه جنگ جلال آباد را بدون شرکت رهبران جهادی برگزار کرد وتوقع هم داشت که موفق شود. طوریکه دیده شد، حکومت دکترجیب الله ، جنگ جلال آباد را سرکوب وصدها دزد وراهزن را که بنام مجاهد ودراصل برای غارت آن شهرآمده بودند کشت وزخمی کرد.
باتوجه به چنان برنامه خام ومغرضانه ی جنگی که درعدم حضور افغان ها پیریزی شده بود وضعف ساختاری- رهبریی گروه های جهادی، رهبران مجاهدین و پاکستان بعد ازبیرون رفتن اخیرین سربازارتش سرخ، دوشکست کمرشکن خوردند: نخست، شکست سیاسی رهبران جهادی که یک حکومت مسخره وبی هدف - تبعیدی را بدون سهم دادن به شیعه های افغانستان درا سلام آباد ساخته ناتوانی خود را درسیاست کردن درکشورچند قومی - چند مذهبی خود به نمایش گذشتند ؛ دوم، شکست نظامی درجلال آباد که باعث دوام حکومت نجیب الله برای سه سال ودوماه بعد ازرفتن ارتش سرخ شد. همچنان ، شکست پاکستان وجهادی ها درجلال آباد، برای جورج بوش پدر که درجای ریگان نشسته بود، نشان داد که پاکستان وسیاست افغانی- جهادی اش نابسامان شده است.
ازاین رو ، خانم بی نظیربوتو، نخست وزیرپاکستان ، رئیس وقت آی اِس آی را عوض وسخن ازادامه مذاکرات ژنوا برای حکومت فراخ بنیاد درافغانستان برجسته شد ، اما درست به آن عمل کرده نه شد. ازهمه خنده داراینکه ، پاکستان که ازشکست جلال آباد درس عبرت نگرفته بود ، برنامه ریزیی کمک به لشکرایثارشاخه نظامی خاص حزب اسلامی حکمتیاررا کرد تا ازطریق لوگر حمله برکابل نماید. مثلا، درماه اکتوبر1990، شبکه افغانی سیا زنگ خطررا نواخت که که یک کاروان بزرگ هفت صد نفری ترک های پاکستانی 40هزار راکت دوربرد را ازمرزپشاوربه سوی کابل عبورداده است. عبورترک ها وراکت ها، برنامه حکمتیاربود که کابل را به تسلیم نهای وادارکند؛ البته ، با جنگ بزرگ که باعث نابودی صدها نفرخواهد شد. در6 اکتوبر، تامسن (نماینده امریکا درامورجهادی ها) بافرماندهان آزاد نشست داشت به شمول عبدالحق ونماینده مسعود.امین وردک هشدارداد که پلان حکمتیاردرکابل بد ترازجلال آباد خواهد بود.تامسن بامخابره مخفی پیام جلسه را به واشنگتن گزارش داد...درادامه آن ، گزارش 10 اکتوبرهم رسید...تنها وقتیکه اوکلی یک نامه مخفی ازبوش دریافت کرد. بوش اخطارداد که بد ترین اثرمنفی را برروابط پاکستان وامریکا می گذارد اگراین برنامه اسد درانی رئیس آی اِس آی را دورنگذارد. رئیس آی اِس آی موافقت کرد که حمله را لغو وترک هارا برگرداند (جنگ های اشباح ص ص 218-219). بعد ازخنثی شدن برنامه حمله به کابل ازطریق لوگر، درگردیزهم تلاش های پاکستان توسط حکومت نجیب الله سرکوب شد. ازهمه خنده داراین که ، شهرخوست درمعا مله خلقی ها وخاد بد ست حزب اسلامی حکمتیاروگروه حقا نی افتاد که افراد هردو گروه همه هستی مردم را غارت کردند. درحقیقت، سقوط خوست توسط خاد طوری برنامه ریزی شده بود که دزدی صورت بگیرد تا مردمان شهرهای بزرگ ازجهادی ها ترسانده شوند. روشن بود که ترس مردم شهری ازدزدی جهادی ها، آن ها را درکنارحکومت قرارمی داد وقرارهم داد.
ازاین رو، بعد ازفروپاشی حکومت نجیب الله ورسیدن جهادی های فاقد سازمان سیاسی وفرماندهی یگانه ی نظامی به کابل وجنگ های باهمی شان، ویران کردن کابل ودزدی وغارت گریی برخی جهادی های درازریش ، کته شکم وتهی مغزکه تنها ازاسلام ریش را داشتند، نه عقیده ، ایمان ، تقوی ، اخلاق وبرادریی آن را، نوسنده شاهد ابرازنظرات خوب مردم کابل درباره ی دکترنجیب الله وسخن هاوپیش بینی های اوبود که بار ها گفته بود : " جهادی ها غیرازدزدی وتباه کاری وجنگ بزیان کشور، کاری دیگری کرده نمی توانند." متاسفانه ، بسیاری جهادی های زورمند ، تهی مغزوبد اخلاق ، بعد ازفروپاشی حکومت نجیب الله ، درکابل کارهای کردند که گفته های اوپوره تصدیق شد. بنابرآن ، به صراحت می توان گفت که ، ازآغاز تا انجام این بازی ظاهرفریب که زیرعنوان جهاد درافغانستان به فرماندهی نظامی های منافق - تجارت پیشه ی پاکستان براه انداخته شده بود، دین ودنیای مردم افغانستان درجهت منافع پاکستان بکار انداخته شد. بازیی شرم آوری که کشورما را ویران وازشکم گندیده ی بخشی ازجهادی ها وخلقی های نادان وخود فروخته ، به کمک پاکستان، طالبان بیرون داده شد که وضع رقت بارکنونی افغانستان را رقم زدند. وضعی که امریکا ومتحدان غربی اش هم درسامان بخشیدن آن درمانده اند وازدرماندگی شان پاکستان می خواهد با گسترش تروریسم به خواست ضد افغانی خود برسد که "خواب است و خیال است ومحال است وجنون" ! ادامه دارد.

0 comments:

Post a Comment