Thursday, 23 February 2012

بمناسبت قرآن سوزی دربگرام وتظاهرات درافغانستان

ابراهیم ورسجی
4-12-1390
این نوشته دوهدف راپی گیری می کند:نخست،بخاطرقرآن سوزی بتاریخ21فوریه-2حوت، توسط نظامی هایی امریکایی درمیدان هوای بگرام،می کوشد به امریکابفهماند که رابطه ی فرهنگی بامردم افغانستان که ندارد،ورابطه ی سیاسی اش هم بخاطرایجادیک حکومت فاسدوناکارآمدِ متشکل ازهتل چی هاوکارمندان سازمان های غیردولتی، وناتوانی درمهارمزدوردیرینه اش یعنی پاکستان درصادرکردن تروریسم به افغانستان،دربخش سیاسی هم تاچه اندازه شکننده می باشد.دوم،می کوشداین اصل به مردم افغانستان بطورعام وتظاهرکنند گان بطورخاص واضح کند که باتوجه به پوزش خواهی مقام های نظامی امریکامقیم کابل وبارک اوبامارئیس جمهور آن کشوربخاطربی حرمتی به قرآن ازمردم افغانستان،دست بکاری نزنند که نتیجه ی آن تنهابه جیب پاکستانی هاوحلقه های ریاکارودورویه درحکومت آخوندی ایران می ریزد.وآن هادردودهه ی گذشته ثابت کرده اند که چه بدنیتی های نیست که نسبت به افغانستان تبارزداده اندومیدهند.
دررابطه بااصل نخست،باید به صراحت ابرازکرد که این خاصیت همه ی امپراتوری های کهنه ونومی باشد که درمقام غروریابی اعتنایی یاازروی حماقت ونادانی به فرهنگ هاومقدسات دیگران بویژه زیرسلطه هابی احترامی رواداشتند می دارند.در زمینه،شایان توجه این است که اصل نامبرده درجهان پیش مدرن که درآن یکه تازی فرمان می راندوازکثرت گرایی،دموکراسی وحقوق بشرخبری نبود،توجیه داشت.امادرجهان نوکه کثرت گرایی،مداراواحترام به حقوق وباورهاوفرهنگ های دیگران بخشی ازحقوق بشری شان به شمارمی آید،به هیچ صورت پذیرفتنی نمی باشد.ازآنجاکه پس ازرخ داد یازدهم سیپتامبر،اسلام هراسی به یک هنجارروزمره درغرب تبدیل شده است؛وباتوجه به آن،هرنفرغربی به خودحق میدهد که غیرمسئولانه هرچه می خواهدوهرچه می تواندبه آیین ورسوم مسلمان هاروادارد.برای امریکایی هاکه درافغانستان باسپری کردن ده سال نتوانستند حکومت قابل پذیرش مردم این سرزمین رامستقرنمایندتااقتصادویران شان راسروسامان بدهد،ونه هم توانستندنوکرخودیعنی پاکستان را ازصادرکردن تروریسم حتی علیه سربازان خودشان درافغانستان بازدارند،ایجاب می کند که نهایت ملاحظه کاری رابکاراندازند تاآهسته آهسته وضعیت بهبودپذیردوراه عقب کشیدن نیروهای خودراهموارنمایند.
باتوجه به رخ دادتاسفبارقرآن سوزی درمیدان هوای بگرام که تاکید کرده شد عمدی نبوده و مقام هایی نظامی درگیردرمحل ورئیس جمهورامریکاازمردم افغانستان پوزش خواهی کردند، شایان پذیرش ازطرف همه ی افغان هامی باشد.بااین همه،برای امریکایی هابویژه امریکای هایی مصروف درمسایل رزمی-سیاسی درافغانستان لازم می باشد که ازموضوع نامبرده درس عبرت گرفته درآینده ازتکرارآن به شدت خود داری نمایند،وبرای دولت امریکاازهرنگاه لازم است که سیاست افغانی خودرابه گونه ی ریشه ی بازخوانی نماید.هم زمان بااین که ازبازخوانی سیاست امریکادرافغانستان سخن گفته می شود،این اصل هم قابل یادآوری می باشد که نظامی هاوسیاست مداران آن کشوربپذیرند که به گونه ی مرگباری درافغانستان شکست خورده اند.زمانی که یک سیاست شکست می خورد،موضوع بسیارمهم دررابطه باآن،شناسایی ریشه ها علت هایی آن شکست می باشد؛وتازمانی که علت هاریشه یابی نشوند،به دشواری می توان گفت که راه ترمیم یاکاهش آسیب پذیریی آن میسرمی شود.
ازاین رو،باید به امریکایی هاگفت که حکومت فاسدوناکارآمدکنونی که زاده ی سیاست های آن هامی باشد،سهم عمده رادرناکامی سیاست های افغانی غربی هادرده سال گذشته داشته است.پس ازناکارآمدی وفساد مالی واداری حکومت کابل،دومین عامل شکست سیاست های امریکادرافغانستان ادامه ی تروریسم پاکستانی باوجودهمراهی منافقانه ی آن کشوردرمبارزه علیه تروریسم می باشد.تروریسمی که بیشترین قرابانی آن نه غربی های مقیم افغانستان،بلکه افغان های عادی می باشند که سال هااست که ازفقر،مرض ونبودسامانه ی سیاسی وحقوقی-آموزشی-صحی-امنیتی وخدماتی موردنیازخود محروم می باشند.
باتوچه به آنچه گفته شد،بشترازهمه لازم می نماید که غربی هابویژه امریکاسیاست افغانی خودراهمسازوهماهنگ باخواست مردم افغانستان نماید.واین همسازی وهماهنگی تازمانی جامه ی کاری به تن کرده نمی تواند که دوکارزیرصورت بدرستی نگیرد:نخست،حکومت کنونی افغانستان درصورت امکان باید کارآمد،پاکبازومرد می ساخته شود.درصورت درستکاری ومردمی شدن حکومت،می توان باورکرد که هم رابطه ی فرهنگی-سیاسی غربی هابامردم افغانستان شکل دوستانه ی بخود می گیرد؛وهمچنان،ازسطح بالای تنش هاوخصومت هاوعصبانیت هاکاسته می شود.دوم،باکارآمد ساختن حکومت افغانستان،پاکستان وایران بجای برنامه ریزی درجهت ادامه ی بحران افغانستان که همسوی هفته ی گذشته شان دراسلام آبادبخاطرادامه ی بحران کشورما به بهانه ی زیان رسانی درظاهربه غرب بویژه امریکا ودرواقع، برای مردم افغانستان،به سوی همکاری دردولت سازی وتامین صلح درافغانستان می اندیشند.برهمگان روشن است که مسئله ی قرآن سوزی دربگرام یگانه دستاویزی می باشد که نیروهایی مغرض پاکستانی برای تحریک احساسات مردم افغانستان که ازبی دستاوردی حکومت کابل وحامیان بیرونی اش درعرصه هایی اقتصادی-امنیتی-خدماتی عصبانی می باشند،می توانند بهره برداری نمایند.
دراین زمینه،نویسنده این پرسش رامتوجه نظامی های پاکستانی وبرخی افغان های ساده اندیش که به آسانی آلت دست آن هامی شوند،می سازکه این تنهاامریکایی هایی مقیم میدان هوایی بگرام نیستند که به گفته خودشان سهواًقرآن رابه آتش کشیده اند،درسا2007-1386خورشیدی،ژنرال پرویزمشرف رئیس حکومت نظامی پاکستان درماجرای مسجدسرخ که درآن طالبان به تحریک آی اِس آی خواستاراجرای شریعت اسلامی شده بودندودرآن وقت پرویزکیانی فرمانده کنونی ارتش رئیس آی اِس آی بودوهدف ازتحریک طلبه های مسجداین بود که به امریکابفهمانند که اگرازحکومت نظامی هاحمایت نکند،طالبان اسلام آبادرامی گیرند!وقتی که طالبان ساده وازنظرسیاسی بی سوادازخط قرمیزگذشتند،پرویزمشرف وپرویزکیانی مسجدرابمباردوطوری که رسانه هایی دیداری وشنیداری پاکستانی وغیرپاکستان به نشرآن رخ دادپرداختند،هزاران جلد قرآن وبخاری ومسلم ودیگرکتاب های دینی رابه آتش کشیدند.فرق میان قرآن سوزیی میدان هوایی بگرام وقرآن سوزیی مسجد سرخ این است که امریکایی هایی مسیحی بخاطراخلاق مدنی ومدارا گونه شان دربالاترین سطح ازمردم افغانستان پوزش خواهی کردند؛اما،پرویزمشرف وپرویزکیانی شریعت مدارطالب وتروریست پروربه خودزحمت نداند که ازمردم پاکستان پوزش خواهی کنند.افرون براین که پوزش خواهی نکردند،مولوی عبدالرشید مدرس مسجدرابخاطراین که گفته بود:" مشرف به مایک چیزوبه امریکاچیزی دیگری می گوید،شهید کردند"وصدهاطالب لوده وکودن راکه بجای درس خواندن به گودسیاست خیزبرداشته بودند،زندانی وشکنجه کردند.
درآغازاین نوشته، یادآورشده بودم که به دواصل تاکید می ورزم:نخست،فهماندن به امریکایی هاکه ارزش هایی فرهنگی- دینی جامعه ی ماراارج بگذارند.دوم،توضیح به هموطنان عزیزِتظاهرکننده بخاطربی حرمتی به قرآن که متوجه باشند که دشمنان افغانستان ازتظاهرات آن هاعلیه خودشان بهره برداری ننمایند.دررابطه بااصل نخست،توضیحات داده شد.اما،دراین بخش راجع به اصل دوم توضیح داد می شود.افغان هابایدبدانند که درسیاست؛ موضوع بسیارمهم، درجه بندیی دشمن یادشمنان یک کشور-حزب یافردمی باشد.رخ دادهایی دودهه ی پسین افغانستان نشان داد که پاکستان دشمن درجه اول کشورافغانستان می باشدوازفروپاشی رژیم وابسته به شوروی تاکنون، پاکستان پشت سرتمام جنگ ها،کشتارها،غارت ها،تباه کاری و...درکشورمامی باشد.دررابطه باپیاده شدن نیروهای غربی به افغانستان هم جاده راپاکستانی هاصاف کردند.بهانه ی امریکابرای پیاده کردن سربازبافغانستان القاعده وازدواج آن باطالبان وآی اِس آی می باشد.این راهمه آگاهان سیاسی- اطلاعاتی درسطح منطقه وجهان می دانند که بن لادن راپاکستان به افغانستان آوردوالقاعده راهم سازمان اطلاعات عربستان وپاکستان برای اهداف ناپاک خودساختندوتاروزمرگش درایبت آبادنهگداری کردند.
بادرنظرداشت گفته های نامبرده،باقاطعیت می توان گفت که سازند گان طالبان والقاعده خودپیاده کنند گان سربازان غربی-امریکایی درافغانستان ومسبب وضعیت کنونی می باشند.زمانی که خودپاکستانی هازمینه سازوضعیت کنونی افغانستان می باشند،این برافغان هامی باشد که چه به بهانه ی مذهبی مانندآتش زنی به قرآن وچه به بهانه های سیاسی نباید کاربکنند که فایده ی آن به نفع پاکستانی هاتمام شود.نگاهی به عقب روشن می سازد که افغان هابابرخورد احساسی- عصبی خودراجع به رخ دادهاخوب ترمی توانندخودمخربی کنند؛بطورنمونه،بتاریخ21مارس2011-اول حمل1390خورشیدی،تیری جونزیک کشیش- ملای مسیحی- امریکایی قرآن رابه آتش کشید،عملی زشتی که هم توسط حکومت امریکاوهم توسط واتیکان مرکزکاتولیک هایی جهان موردسرزنش واقع شد.اما،ماافغان هابخاطرروحیه ی تندواحساساتی که داریم چگونه آن رابه فاجعه برای خودمبدل کردیم.برای مثال،درورزاول حمل تیری جونزقرآن راسوختاندودرروزاول آوریل-12ماه حمل شماری ازافغان هایی عصبانی طی تظاهراتی درشهرمزارشریف بدفترسازمان ملل متحدهجوم برده وپانزده نفرراشهید کردند.پرسش بنیادی این است که بین قرآن سوزیی ملاتیری جونیزوهجوم به دفترسازمان ملل متحدچگونه می توان رابط برقرارکرد؟این هاوصدهاپرسشی دیگری می باشند که پشت سرآن شبکه هایی تباه کارمتحد دشمن قرارداشتندودارندومردم افغانستان رادرچهره ی دوست می آزارند.
اگرهدف ازتظاهرات به بهانه ی قرآن سوزی دربگرام، دین دوستی وکسب رضایی خداوند متعال باشد،می توان درفضای بازوآزادانه دست به تظاهرات زدوزیانی مالی وجانی هم به دیگرمسلمان هان هارساند.به سخن دیگر،همان گونه که تظاهرات سال گذشته درمزارشریف به شهید شدن15نفرافغان منجرشدوبجای تیری جونزبد فترملل متحدحمله صورت گرفت؛درتظاهرات قرآن سوزیی بتاری21فوریه-2ماه حوت هم، 7نفرازافغان هاشهید شدند.اکنون پرسش بنیادی این است که آیاتظاهراتی که بنام پاسداری از قرآن صورت گرفت وبرخلاف دستورآن کتاب مقدس به شهادت چندافغان مظلوم انجامید،باین می ارزیدخون چندمسلمانی ریخته شود؟آن هم درشرایطی که امریکایی هادربالاترین سطح، هم گفتند که عمل قصدی نبوده وپوزش خواهی هم کردند!شایان یادآوری است که درهمان روزدوم حوت که تظاهرات ازشمال کابل به دیگربخش هایی کشورازجمله پایتخت سرایت داده شد،توسط رسانه های درون مرزی وبیرون مرزی آگاه شدیم که بخاطرسردی 40کودک ازخانواده های فقیرافغان درکابل جان باختند!به سخن دیگر،ازمظاهره کنند گان می خواهم که سوره ی"ارئیت الذی" درپاره ی اخیرقرآن رابخوانندوبه ادامه ی تظاهرات علیه قرآن سوزان،به تظاهرات واقعی وقرآنی علیه توهین کنندگان اصلی قرآن که درحکومت ودیگرنهادهای مرکزی وولایتی آن تکیه کرده وسرمایه ی ملی وکمک های جامعه ی جهانی رانوش جان کرده اندوبرای خود درشیرپورودیگربخش های شهروکشورقصرهای مجلل ساخته اندوازحال کودکان افغانی که ازسردی جان باختندومی بازندخبرندارند،شعاربدهندوحق خودودیگرهم شهریان خودراازشکم پرستان حرفوی وغارتگربخواهند!
بنابرآن،نویسنده بااین که ازمظاهره کنند گان حمایت می کندوهرگونه تظاهرات خشونت آمیزراکه به زیان مالی وجانی هم وطنان بیانجامدسرزنش می کند،ازآن هامی پرسد که بکوشند که سوراخ دعارافراموش نکرده کاری نکنند که به سودپاکستانی هاتمام شود.ماهمه می دانیم که پاکستانی هاتلاش می کنند که ازاحساسات مذهبی افغان هابهره برداریی اعظمی کنند.اگرآن هاواقعاًمسلمان هستند،ازآن هاهم پرسان می کنیم که درکدام آیه ی قرآن یاسخنان رسول الله صلی الله علیه والسلم ازتروریسم وخودکشی باکشتن یک مسلمان یاانسان دیگری سخنی آمده است؟دیگراین که،ازمظاهر کنند گان وطالبان وبرخی افغان هاکه شایدازاین تظاهرات بخواهندبهره ی بردارندپرسان می شود که قرآن سوزی وحدیث سوزی توسط پرویزمشرف وپرویزکیانی درمسجد سرخ بیشترازقرآن سوزی دربگرام زشت است.چراکه آن اولی رامسلمان حامی طالبان کرده است، واین دیگری رامسیحی امریکایی که پوزش خواهی هم کرده است.پرسش دیگراین است که زیانی راکه به اسلام پاکستانی ها،ملاهای حاکم برایران،القاعده وطالبان درظاهرشریعت مداری رسانده اند،هرگزتیری جونزملای قرآن سوزونظامی های مقیم دربگرام که چندورزپیش قرآن رابه آتش کشیده اند،نرسانده اند!
دراخیراین نوشته،لازم است که به قرآن که این روزهاسوختاندنش درمیدان هوایی بگرام درافغانستان عصبانیت آفریده است، مراجعه می کنیم.درآیه ی30سوره ی فرقان،رسول الله صلی الله علیه والسلم به خداشکوه یاندادرمیدهد که:"قوم من یاامت من قرآن رامهجورکرده اند"!اکنون مسلمان هاچه عامی وچه عالم انصاف بدهند قرآن راکی مهجورساخته است؟کافریامسلمان!پاسخِ پرسش روشن است.این خودمسلمان هامی باشند که باکارکردغیرقرآنی خودبیشترین مهجوریت وزیان رابه قرآن وامت اسلامی وارد کرده اند.بیاد داریم که قذافی، مردم لیبی راکه حکومت قانون وآزادی می خواستند موش وسوک خواند،وامروزبشاراسد رئیس جمهورتحمیلی سوریه به کمک رژیم آخوندی ایران سه هفته است که شهرحمس رابمباردمی کندوتاکنون هزاران نفرراکشته است ودرخانه هاومسجدهاقرآن های فراوانی راطعمه ی آتش کرده است.ازجانب دیگر،همه می داینم . ازروزی که پاکستانی هامسیرتدارکات زمینی ناتوراازراه زمین بسته اندوراه فضایی میان کراچی وافغانستان بازگذاشته اند،مسیرتجارتی افغان هاراهم بسته اند.سیاست ناروای که بیشترین زیان مالی- تجارتی رابه افغان هاواردکرده است.ازسوی دیگر،رژیم آخوندی ایران هم بخاطراین که ازپاکستانی هاکم نیامده باشد،گه گاهی درموسم زمستان مسیراسلام قلعه رابسته می کندودرداخل ایران هم وضعیت فاجعه بارافغان ها برهیچ انسانی پوشیده نیست.ازاین رو،لازم است که افغان هاهمان گونه که دررابطه بابی حرمتی به قرآن واکنش نشان میدهند؛دررابطه بابی عملی ودوری گزیدن ازآموزه های قرآنی چه توسط خودافغان هاوچه توسط شریعت مداران طالبی-پاکستانی- ایرانی هم واکنش های به موقع نشان بدهند؛وتنهادراین صورت است که، هم به قرآن ارج می گذارندوهم می توانندموقعیت خودرابه حیث یک کشورتثبیت نمایند.

0 comments:

Post a Comment