Sunday, 12 February 2012

بحران زایی برخوردمنافع امریکاوپاکستان درافغانستان

 
ملتون شیطان باورمند شده بود که"بهتراست درد وزخ حاکم باشی تاخد مت گاردربهشت."رهبران پاکستان درصورت امکان هردورامی کنند!
طارق علی
بخش دوم
ابراهیم ورسجی
23-11-1390
برای نظامی های پاکستانی که دوجنگ را درسال هایی1948و1965دربرابرهندباخته بودند،ودرجنگ سوم که درسال1971در پاکستان شرقی علیه مردم مسلمان آن سامان آغازودرفرجام بامقاومت مردم ومداخله ی ارتش هند،به جدایی بنگله دیش وتسلیم شدن100هزارافسروسربازپاکستانی به دامن ارتش هندمنجرشد؛ودرشرایط پساجنگ سرد،افغانستان مزاحم دیگری برای پاکستان فروپاشیده بود،آموزش وپرورش تروریستان وصادرکردن تروریسم به حیث یک ابزارکارآمد درسیاست خارجی، وسیله ی سودمندی می باشدتاافغانستان وهندرابدین طریق بیازارند.ازین رو،سودمندیی صادرات تروریستی درافغانستان وکشمیرهندبرای نظامی هایی پاکستانی؛بدون این که به گفته بل کلینتن رئیس جمهوروقت امریکا،تهدیدتروریسم برای بقای پاکستان موردارزیابی قرارگیرد،تاکنون زیرسرپرستی آی اِس آی ادامه یافته است.
ازآنجاکه تروریسم، برای نظامی هایی پاکستانی هم پیشه ی زراندوزی شده وهم وسیله ی برای بی ثبات نگهداشتن افغانستان وگه گاهی ایجاد دردسربرای هند،ایجاب می کندکه این موضوع ازدونگاه به بررسی گرفته شود:نخست،ازموقف ناتوان پاکستان دربرابرهند.دوم،برخوردمنافع میان امریکاوپاکستان درافغانستان که دربخش اول نوشته هم به آن اشاره شد.برهمه کارشناسان امورنظامی- سیاسی- استراتیژیک جنوب آسیاروشن شده بودکه پس ازفروپاشی پاکستان درسال1971که نتیجه ی جنایت ارتش زیررهبریی پنجابی ها دربخش شرقی این کشوربود،دیگرنظامی هایی پاکستانی درموقعیتی قرارنخواهندگرفت که دست به ماجراجویی بزنند.اما،پیاده شدن ارتش سرخ به افغانستان وسروکله نشان دادن امریکادرمنطقه؛ درواقع، آب حیات شد برای ارتش شکست خورده وجنایت پیشه ی پاکستان تاخودرادوباره بازسازی وازنظرتسلیحاتی- مالی وفنی فربه نماید.ماجراجویی ارتش سرخ درافغانستان؛درحالی که ازیکطرف،بوحشت آن هاافزوده بود،ازطرف دیگر،نهادها یی سیاسی-اداری- امنیتی ونظامی پاکستان رادربدل ویرانی افغانستان تادندان مجهزساخت.
برای فهم بهتروبیشترترس وسودجویی نظامی هاوسیاست بازان پاکستانی ازماجراجویی شوروی درافغانستان ونیت شوم آن هانسبت به افغانستان، ایجاب می کندکه اهمیت تجاریی اشغال افغانستان برای آن هابیشترکاویده شود.دراین زمینه،طارق علی نویسنده ی انگلیسی- پاکستانی تبارمی نویسد:باآمدن گورباچوف به قدرت درمارس1985،شوروی آماده شد بپذیرد که درافغانستان ناکام شده است وسربازان خودرافرابخواند.من درزمینه یک تجربه ی شخصی دارم!دریک کنفرانسی برگزارشده زیرنظرسازمان ملل درتاشکند دربهار1985،من متعجب شدم وقتی که پس ازسخن رانیم که بسیارانتقادی به مداخله ی شوروی درافغانستان بود.پس ازپایان سخن رانی من،یک عضوجوان هیئت شوروی که توسط ایگینی پریماکوف(بعداًرئیس ک گ ب وبرای مدتی کوتاه نخست وزیردردوره ی یلسین)رهبری می شد،آمدومرادربغل گرفت وگفت که من ومنشی عمومی(حزب کمونیست،یعنی گورباچوف)باسخنانی که شما ایرادکردید موافقیم!وقتی که من این مطلب را به دوستان خود درپاکستان گفتم، ناامید شدندوعده ی ازپذیرش آن اباورزیدند که آیااین کارممکن است؟بسیاری ازآن آقایان متعهدبه اشغال افغانستان توسط امریکابودند وازامریکامی طلبیدند که سربازانی زیادی اعزام کند.(6)
باتوجه به گفته هایی بالا، پرسشی که پیش می شوداین است که آن زمان برایی پیاده شدن سربازان امریکایی درافغانستان ذلیلانه درخواست وتمنامی کردند،چراامروزبرخلاف امریکایی هاافغانستان رابه بزنگاه تروریسم تبدیل کرده اند؟پاسخ روشن است.آن زمان،ازاتحادشوروی درغرب خودوهند درشرق خوهراس داشتند.ازهمه مهتراین که،آن زمان،افغانستان همراه بازیراشغال بودن،دارای حکومت بود.اکنون که شوروی بتاریخ پیوسته وامریکاجایش رادرافغانستان گرفته است؛ودرعین زمان،رابطه ی گرمی باهندبرقرارکرده است،وافغانستان نیزبزانودرآمده است.پس،پاکستانی هابه خود حق میدهند که هم باگسترش تروریسم افغانستان رابیشترناتوان کنند،وهم امریکارا درمخمصه ی سیاسی- نظامی بیاندازند.
ازاین رو،می بینیم، اززمانی که کلینتن درماه مارس2000،به مشرف گفت که "تروریسم پاکستان راهم ازدرون تهدید می کند"؛تاکنون،نظامی هاواطلاعاتی هایی پاکستانی به امریکاوجامعه ی جهانی دروغ گفته اندودرافغانستان تروریسم صادرکردند ومی کنند وبجای تنبیه وتهدیدپول هایی کلان وابزارآلات پیشرفته ی نظامی هم بدست آورده اند.اکنون ،این حقیقت، برهمه گان روشن است که نظامی هایی پاکستانی که همه کاره ی سیاست آن کشورمی باشند،به راستی وازروی خوش نیتی به جنگ علیه تروریسم موردنظرامریکانه پیوسته اند.همان گونه که از آغازاشغال افغانستان توسط شوروی،منافع خودراباتباه کاری درافغانستان زیرسایه ی سیاست منطقه ی امریکابه پیش برده اند،اکنون هم بافریب کاری واخذپول ازغربی ها،تروریست پروری وبه بی ثباتی درافغانستان باین امید دامن می زنند که امریکاناکام شودودوباره سرنوشت کشورما رابه آن هابسپارد.به سخن دیگر،باامریکابه گونه ی کارکن که ازآن هم پول بگیروهم ازپول خودش به زیانش اقدام نما؛ودرصورت فشار،برایش منافقانه تن دهی وموقع شناسانه بازیی دوگانه بکن!
بطورنمونه،تازمانی که آرمی تاج معاون وزارت خارجه ی امریکابه محموداحمدطالب پاکستانی ورئیس آی اِس آی درواشنگتن هشدارنداد که:"اگرازحمایت تروریسم دست برنداریدودرمبارزه باآن شریک نشوید،چنان بمباردتان می کنیم که به دوره ی سنگ بروید،آماده نبودند که دکان تروریست فروشی خودراموقتاًبسته نمایند.بهرصورت،برای نمایش،ژنرال هایی پاکستانی درکمپ مبارزه علیه هراس افگنی شامل شدند،اما،درعمل، باپناه دادن به طالبان فراری درخاک خودوبازسازی کردن آن ها،به خراب کاری درافغانستان ادامه دادند.درجریان جنگ براندازیی اداره ی طالبان- القاعده و آی اِس آی درافغانستان توسط حکومت جورج بوش، حکومت نظامی ژنرال مشرف زرنگانه بازیی دوگانه کرد:ازیک طرف، بانمایش همسویی باامریکادرنبردباتروریسم پول هایی کلانی گرفت؛وازطرف دیگر،زمینه سازی کردبه جابجایی طالبان والقاعده دربخش پشتون وبلوچ نشین پاکستان تااین دومردم راکه همواره ازاسلام آبادشکایت داشتند،دربزنگاه غرب وتروریسم قرارداده ،وبیشترآزاربدهد.
درهمان روزهایی که عملیات جورج بوش علیه طالبان به پایان خودنزدیک ورفتن اداره ی پس مانده،مزدور، وپاکستانی طالبان- القاعده حتمی شده بود،وافسران ریاکارپاکستانی دربخش قبیلگی ولایت خیبرپشتونخواه وولایت بلوچستان برای طالبان والقاعده پناه گاه سازی می کردند؛واقعا،...بن بست قندزبرای پاکستان فاجعه باربود.صدهاافسرآی اِس آی وسربازان منطقه ی سرحدی که به طالبان کمک می کردند،درآن شهردرمحاصره افتاده بودند.پیشتربه آن هاامرشده بودکه منطقه راترک بگویند.پس ازرخ دادیازدهم سیپتامبر،دوماه وقت داشتند که بیرون بروند.اما،آن ها درکنارطالبان ماندند.مشرف به بوش تلفن کردوخواستارکمک شد.خواست اوتوقف بمباریی امریکاوبازکردن مجرای هوایی بودتاهواپیماهایی پاکستانی بروندوافسران خودرابیاورند.جورج بوش ودیک چِنی پذیرفتند وبسیاری اعضای کابینه رادربی خبری گذاشتند.پنج پروازهواپیماهایی نیرویی هوای پاکستان به قندزفرودآمدند وبه گفته ی اتحادشمال/جبهه متحد مستقردراطرف قندز،پاکستانی ها،عرب ها(ودیگرتروریستان)رابه پاکستان انتقال دادند.رهبران طالبان والقاعده ازهمین مجرابرده شدند.وقتی که در24نومبر،گارنیزیون قندزبدست اتحا د شمال افتاد،شماری زیادی مفقودبودند.تنها3300طالب ازآن بیرون آمدند؛درحالی که 5تا7هزارنفردرمحاصره بودند.واضح است که شماری بسیاری توسط پاکستان ازطریق هوایی برده شدندوشماری هم باپرداخت رشوت به فرماندهان محلی رهاشدند.ملل متحدوهلال احمربین المللی موضوع راتاییدوسمورهرش نویسنده ی امریکای هم درگزارش خوبه آن مهرتصدیق گذاشت.موضوعی که رامسفیلد وزیردفاع امریکا(بی شرمانه)ازآن انکارورزید.(7)
بااجازه به مشرف درجهت تخلیه ی تروریستان پاکستانی- عرب و...ازقندز،درواقع،جورج بوش ودیک چِنی معاونش به نظامی هایی پاکستانی کمک کردندتامهره های اصلی تروریسم راازافغانستان بیرون وبرای مرحله ی پسین  ،ذ خیره ودوباره فعال نمایند.درحقیقت،زمانی که...بدون دلیلی که ثابت نماید بن لادن کمکی ازعراق بدست می آورد یارخ دادیازدهم سیپتامبررابه کمک عراق براه انداخته است،در15سیپتامبردرکمپ دیوید،پال ولفویتزمعاون وزارت دفاع استدلال به حمله ی هم زمان به عراق می کند.در21نومبر،روزِپیش ازروزشکرگزاری،درروزی که اتحادشمال/جبهه ی متحدمصروف مذاکره باطالبان برای تسلیم شدن درکندزوقندهاربود،بوش ازولفویتزخواست که برنامه ی حمله به عرا ق راآماده نماید....درواقع،...مشرف پس ازحمله به عراق این طوردریافت که امریکادرباثبات سازیی منطقه(بویژه افغانستان)جدی نیست.ازاین رو،برای پاکستان سود منداست که منافع خودراباپناه دان به طالبان دنبال نماید...بوش پس ازپایان جنگ افغانستان یک ملیارد دلاربه جنگ سالاران وقاچاقبران مورد تایید سیاسپردوباشتاب به سوی اشغال عراق رفت.باین کار،درواقع،مسئله ی بازسازیی افغانستان درابهام قرارگرفت....(این تنهاجنگ سالاران وابسته به جبهه ی متحد نبودند که ازپول بادآوردسیا سرمایدارشدند)؛...رهبران پشتون مقیم پاکستان هم پول گرفتند،اماقدم به افغانستان نگذاشتند.... درآغازمعلوم می شد که....این ارزان ترین جنگ برای امریکامی باشد.دردوسال آینده،سیاافغانستان رابادموکراتیزه کاری وملت سازی اداره نکرد،بلکه به جنگ سالاران پول پرداخت تاامنیت راتامین نمایند.این پول هاجنگ سالاران راموقع داد که خانه بسازند ودرکابل خانه بخرندو بازارارزکابل رادراختیاربگیرند....زمانی که پول سیاتمام شد،همین جنگ سالاران به قاچاق هیروئین پرداختند.(8)
شایان یادآوری است که یک دلیل روی آوردن بزرگ- خرده جنگ سالاران به تجارت مواد مخدراین بودومی باشد که مافیایی باصطلاح تکنوکرات یامدیران وارداتی سیا(دستگاه جاسوسی امریکا)وسازمان ملل متحد، دررقابت دفتری باجنگ سالاران موفق شدند به منابع پولی زیرنام بازسازی دست یابند.ازجانب دیگر،ملافهیم وزیردفاع باکله ی کلان ومغزکوچکش دروزارت دفاع کارهای کرد که تکنوکرات هایی شرکت نفتی یونیکال وسیاازقوم پشتون راتوفیق بخشیدتابودجه ی وزارت اوراکاهش بدهند؛کاری که باانگیزه های قومی صورت گرفت ونتیجه ی آن، ریختاندن آب به آسیاب پاکستان وطالبان می باشد.پیشتراین کاررادروزارت دفاع ،شاه نوازتنی باکله ی کلان ومغزکوچکش به پاکستان کرده بود.برای درک بیشترچپاول گریی مافیایی تکنوکرات/مدیران فنی ودرواقع بی فن ومشاوران بزرگ تنخواه بگیرپشت سرآن ها،خالی ازفایده نخواهدبوداگربه هزینه ی بی موردوگزاف پول های وارده به افغانستان توسط هردوکرده شود:یواِس آیدی/اداره ی کمک های امریکا50 مشاوربرای وزارت مالیه دردوره ی اشرف غنی تعیین کرده بودکه هرکدام مبلغ 5صدهزاردلاردرسال معاش می گرفتند که دردوره ی احدی این شماربه نصف کاهش یافت؛وازاین طریق،98ملیون دلاروزارت مالیه مصرف شد.(9)
زمانی که توجه امریکابه عراق معطوف وپول های کمکی به افغانستان به طریقی مصرف شد که تغییری درزند گی مردم  ببارنیاورد،وازسوی دیگر،طورشایدوبایداداره سازی نشد.پاکستان که طالبان والقاعده راپناه داده بودوفرصت مساعد جستجومی کرد؛آن هاودیگرباندهایی تروریستی سرخورده رابازسازی و واردعرصه ی بازیی سیاسی افغانستان کرد.طرفه این که،به بازسازیی القاعده وطالبان وزیرمجموعه هایی آن هابسنده نکرده برای تقویت بیشترآن ها؛درسال2004،طالبان پاکستانی راساخت.برای معرفی بهترپاکستان وکارنامه ی سیاه ودوگانه اش درافغانستان،نمونه ی غیرازملتون شیطان آورده نمی توانیم:ملتون شیطان باورمندشده بودکه"بهتراست دردوزخ حاکم باشی تاخدمت گاردربهشت"،رهبران پاکستان ثابت کرده اند که درصورت امکان هردوکاررامی کنند!...درعین زمان که پاکستان مطابق گفته ی ملتون شیطان آغازبکاروطالبان والقاعده را بازسازی وبکارانداخته بود،...نتیجه بررسی کمیسیون یازدهم سیپتامبردرماه ژولای2004،به نشررسید.کمیسیون نامبرده،درخلال دیگرچیزهااعلام می کند که حکومت مشرف دردرازمدت بهترین امید برای بازگشت ثبات درپاکستان وافغانستان می باشد.تازمانی که پاکستان درصف جنگ علیه تروریسم می باشد،مهارآشوب یک مرد قوی راایجاب می کند که مشرف می باشد وآماده است که علیه افراطی هامبارزه نماید.امریکا باید ازمشرف حمایت کند،چراکه متعهدبه"به روشنفکریی میانه رومی باشد.....درحالی که کمیسیون یازدهم سیپتامبر،مشرف را"روشنفکرمیانه رو"تلقی می کرد،مشاوران نظامی مشرف به اومشوره ی دیگری می دادند.ازدیدگاه مشاوران نظامی- اطلاعاتی او،...جنوب افغانستان بایدبی ثبات ساخته شود،چراکه بهترین بسترسربازگیریی برای طالبان می باشد.فسادوناکارآمدیی حکومت کابل، باین سربازگیری کمک می کند.ازنظرآن ها،افغان ها دردرازمدت اشغال غرب راتحمل نمی کنند.درواقع،نظامی های مشاورمشرف،بجای حل سیاسی منطقه ی افغانستان که ایران،هندوروسیه رادربرمی گیرد،اندیشه ی بازگشت طالبان روسفیدشده راداشتند.همچنان،آن هاباورداشتند که امریکاترجیح میدهد که ارتش پاکستان برایی همیشه نقش پولیس نگهدارنده ی افغانستان راداشته باشد.برداشتی که نمی تواند کارکرد داشت باشد.(10)
اکنون که دیدگاه منتشرشده درکمیسیون یازدهم سیپتامبروبرداشت خوش بینانه ی تهیه کننده گان آن نسبت به حکومت مشرف،ودیدگاه مشاوران نظامی- اطلاعاتی مشرف که صد درصد خلاف آن بود،بازتاب داده شد.باین موضوع پرداخته می شود که امریکاوغربی هایی همکارش تاچه اندازه می توانند رفتاردوگانه ی نظامی هایی پاکستانی رادرافغانستان که باکمترین مصرف توسط طالبان والقاعده مرده ی سربازانشان راپیش کش می کند،برداشت کرده می توانند؟کسانی که کانال تلویزیون"نشنل ژئوگرافی"راتماشاکرده باشند؛بدرستی متوجه می شوند که چگونه کفتارباشیردرجنگل برخورد می کند؟درواقع،گفته می توانم که رفتارکفتارباشیردرجنگل ودردسرآفرینی هایش؛ بدون کمترین تفاوتی، همانندی بارفتارپاکستان باامریکادرافغانستان دارد!
طوری که دیده شد،شیروکفتار ازآغازجنگ علیه هراس افگنی تاکنون،درجنگلی بنام افغانستان باریختاندن بیشترین خون ازافغان هاوکمترین خون ازحشم وخدم شیر،ادامه داده اند.درطول ده سال گذشته،درحالی که کفتارهمواره متحدواقعی تروریستان بود،موردلطف ومهربانی شیرهم قرارداشت.درسال2011 ،دهمین سال جنگ علیه هراس افگنی،رخ دادهای درافغانستان بوقوع پیوست که روابط شیروکفتاررا تیره ترساخت.اگررخ دادهای نامبرده راجمع بندی کنیم،این زیرمجموعه بدست می آید:بتاریخ2ماه مه2011-12ثور1390،بن لادن درساختمانی درکناراکادمی علمی-نظامی پاکستان درشهرایبت آباد در50کیلومتری اسلام آباد توسط سربازان نخبه ی امریکایی کشته شد.کشته شدن بن لادن، تروریست معروف درفهرست خطرناک ترین فردی موردنظرامریکا،درکنارپایگاه ارتش وسازمان جاسوسی همه کاره ی پاکستان،نشان داد که پاکستان درمبارزه علیه تروریسم واصرارش مبنی براین که بن لادن درپاکستان نیست،دروغ گفته است.
اگرچه پاکستان اصرارورزید که ازبودن بن لادن درجایگاه قتلش ارگان های امنیتی اطلاع نداشتند،اماذهنیت کنجکاوامریکایی هاوبسیاری تحلیل گران منطقه ی وفرامنطقه ی نمی توانند بپذیرند که وجودبن لادن دربرجسته ترین ساختمان آن هم درکنارپایگاه ارتش بدون اطلاع آی اِس آی ناممکن به نظرمی رسد.ازاین رو،لئون پانیتاوزیردفاع امریکا،روز30ژانویه 2012،یادآورشد که:"کسانی دراسلام آباد ازحضوربن لادن درایبت آباد آگاهی داشتند وچرخبال های نظامی هم برفرازساختمان پروازهای داشتند.دراین زمینه،خالی ازفایده نخواهدبوداگردید گاه طارق علی نویسنده ی انگلیسی- پاکستانی تبار،بازتاب داده شود.طارق علی می نویسد:طی سفری به پاکستان درماه اگست2006،ودرحین پروازبازگشت به لندن،من بایک شخصی که اورا ازدوران پیش می شناختم روبروشدم. اودربخش بزنس کلاس هواپیما درنزدیک من آمدونشست ودروازه ی گفت وگوبازشد.خودش رامعرفی کرد که یک مقام بالای امنیتی دردوره ی بوتووضیاءالحق بوده است وحالا به به سفری به اروپابرای بررسی مبارزه علیه تروریسم می رود.بااو،گفت وگودرباره ی بن لادن به میان آمد.سوال کردم که آیااوزنده است؟پاسخ نداد.گفتم.وقتی که پاسخ نمی دهی،پاسخ بلی است.تکرارکردم،بازپاسخ نداد!بازسوال کردم،آیامی دانی اوکجااست؟به قهقه درآمدوگفت نمی گویم اگرهم بدانم!آیافکرمی کنی که برایت می گویم؟سوال کردم،آیاکسی می داند که اوکجااست؟شانه ی خودراتکان داد.من اصرارکردم.پاسخ داد که چیزی درکشورجالب ماپنهان نیست،شخصی می داندوبایدبداند.سه نفرمی دانند،ممکن است چهارنفر!سوال کردم که می توانی حدس بزنی که کی هامی باشند.گفت که من می توانم وواشنگتن!سوال کردم.آیاآن هااورازنده نمی خواهند؟آیابچه های شمامی تواننداورابکشند؟گفت!بشنورفیق،چرایک قازی راکه تخم طلایی میدهد،بکشیم!مقام های رسمی می گویند،تازمانی که بن لادن زنده باشد،آمدن دلارادامه می یابد.(11)
بادرنظرداشت گفته های نامبرده،باقاطعیت می توان ابرازکرد که نظامی هاواطلاعاتی های پاکستانی ازفراربن لادن دراکتوبر2001ازافغانستان به پاکستان تاکشته شدنش درماه مه2011،نگهداریی اورابدوش داشتندوخوب هم قازطلای خودرانگهداری کردند.بااین که پس ازکشته شدن بن لادن،سران سیاسی- نظامی پاکستان ازحضورش درایبت آباد ابرازبی اطلاعی کردند،اماواقعیت خلاف گفته های آن ها می باشد؛وبدون شک،ازهمه چیزدررابطه باقازطلایی خودآگاه بودند.این که آن هاآگاه بودندیاناآگاه،مسئله ی مهمی نیست.درحقیقت، می توانم بگویم که کشته شدن بن لادن، دوموضوع رابرملاکرد:نخست،بازیی دوگانه ی پاکستان درجنگ علیه تروریسم.دوم،برخورد منافع میان امریکاوپاکستان درافغانستان که ازسال هاپیش به گونه ی پنهانی آغازشده بود،آشکارشد.
ازحالت پنهانی بیرون شدن برخوردمنافع میان امریکاوپاکستان درافغانستان،نشان داد که شیرباید تدبیرعاجل روی دست گیرد؛ورنه، کفتارپایه های امپراتوریی اورادرجنگل به لرزه درمی آورد!ازسوی دیگر،کفتارکه دریافته بودشیرواکنش نشان میدهد.درگام نخست،ازتبانی بابن لادن وآگاهی ازمحل زندگی اش درایبت آبادانکارورزید؛ودرگام دوم،برای بزانودرآوردن شیردرافغانستان،بتاریخ13سیپتامبر2011-22سنبله1390خورشیدی حمله ی تروریستی رادرکابل درنزدیکی سفارت امریکاعلیه پایگاه ناتوونیروهای کمک به امنیت/آیساف سازمان داد که ازهرنگاه بی سابقه می نمود.پس ازآن حمله،بتاریخ20سیپتامبر،استادبرهان الدین ربانی رئیس جمهورسابق ورئیس شورای عالی صلح راکه پروسه ی گفت وگوهایی صلح باطالبان راسرپرستی می کرد،درمنزلش به شهادت رساند.هردواقدام تروریستی درکابل؛ آن هم درکناسفارت امریکا،واقعاًاعصاب وروان شیررانسبت به گستاخی کفتارخراب وآشفته ساخت.نظامی هاوسیاست کاران امریکایی که ازعملکردپاکستان خشمگین شده بودند،برای هرچه بیشترزیرفشارگرفتن مسئولان نظامی- امنیتی آن کشور،تبلیغات واعتراض های پنهانی راکه پیشتردرپشت دروازه های بسته می کردند،به میدان سالون های کنفرانس هاورسانه هایی خبری کشاندند.
دراین راستا،بتاریخ22سیپتامبر-31سنبله ،مایک مولن فرمانده ارتش امریکا،درمجلس سناسخن رانی ویادآورشد که آی اِس آی رابطه ی تنگاتنگی کمک رسانی باگروه حقانی دارد که عملیات اخیرکابل رابراه انداخته بود.یک هفته پس ازسخن رانی مولن درسنای امریکاوانتقادشدیداوازپاکستان،بتاریخ28سیپتامبر-6میزان،ویلیام پتی سفیرانگلیستان درکابل گفت که:" به لاشخورها/کفتارهااجازه نمی دهیم که درافغانستان خراب کاری کنند.به آن عده لاشخورهاکه منتظرهستند پس ازآن که همکاران بین المللی افغانستان راترک بگویند،بر گردندوتکه پارچه جمع می کنند،می گویم که اشتباه می کنید واین اتفاق نخواهدافتید."وبه تاریخ8اکتوبر،اوبامارئیس جمهورامریکاطی سخنانی گفت که"پاکستان درهمسویی باکسانی که فکرمی کنند پس ازبیرون شدن قوت های خارجی ازافغانستان قدرت راقبضه می کنند،دچارغلطی فاحشی شده است."سخن اوبامابه پاکستان؛درواقع،هشدارنرمی بود که توجه نمایدوامید واهی بازگردانی اداره ی طالبی-آ اِس آی- القاعده ی راازذهن خود دورنماید.دراین راستا،وقتی که بتاریخ21اکتوبر-29میزان،هیلاری کلینتن وزیرخارجه ی امریکا دراسلام آباد گفت که"طالبان یابه پروسه ی صلح بپیوندند یاگرفتاروکشته شوند."درواقع،به پاکستانی هاونوکرانشان که وظیفه ی جنگ نیابتی این کشوررادرافغانستان به پیش می برند فهماند که روابط اسلام آبادوواشنگتن درصورتی که اولی تجدید نظردرفتارش ننماید،بیشترروبوخامت می رود.زمانیکه بتاریخ29اکتوبر-7قوس،به کاروان امریکایی دردارالامان کابل حمله شد که درآن12امریکایی ویک کانادایی کشته شدند،دیگرشک وتردیدی باقی نماند که پاکستانی هابه آسانی سرعقل نمی آیند.
باوجودافزایش فشارهایی روزافزون برپاکستان توسط غرب بویژه امریکا،حمله ی تروریستی دردارالامان، نشان داد که نظامی هایی پاکستانی به آسانی درسیاست افغانی خودتغییرنمی آورند.ازاین رو،بهراندازه که حملات تروریستی درافغانستان افزایش یافته است،به همان اندازه،فشاربرپاکستان هم روبه فزونی داشته است.وقتی که درشبانگاه25نومبر-4قوس،نیروهای امریکای مستقردرشرق افغانستان به پایگاه ارتش پاکستان درسلاله واقع درمومندایجنسی حمله،و24سربازراکشتند و13نفردیگررازخمی کردند؛درواقع،نشان دادند که رفته رفته فشاربرپاکستان ازخط قرمیزهم گذرمی کند.برایی این که پاکستان درک نماید که درافغانستان ازخط قرمیزگذشتن بهای زیادی دربردارد،لئون پانیتاوزیردفاع امریکادرسفری که بتاریخ13دیسامبر2011به کابل داشت،روزبعد،دریک پایگاه نظامی کشورش درپکتیکادر مرزپاکستان یادآورشد که:"ما باتمام وسازوبرگ نظامی مان اینجا می مانیم.درواقع،این هشدار به نظامی هایی پاکستانی بود که باخیال راحت دست ازفتنه گری وصادرکردن تروریسم به افغانستان وزیان رسانی به نیروهایی امریکایی بردارند.پاکستان که سخنان وزیردفاع امریکا راشنیده بودوپیشتربه حیث وسیله دربرابرامریکا،مسیرتدارکاتی ناتوازطریق خاک خودرابسته ومیدان هوای شمسی راازوجودهواپیماهای بی سرنشین آن کشورخالی کرده بود،نشان داد که امتیازهایی بیشتری می طلبد؛وازاین که منافقی موفقی می باشد،هرلحظه می تواند چپن دوستی ودشمنی عوض نماید.
بهرصورت،سال2011،بدترین سال درروابط امریکاوپاکستان بود.اما،درسال جاری2012،اوضاع نشان میدهد که امریکابرای وادارکردن پاکستان به وسیله هایی دیگری متوسل می شود.خانم هیلاری کلینتن وزیرخارجه ی امریکادرسفرخودبه اسلام آباد؛طوری که یادآوری شد،گفته بودکه:"طالبان دواختیاربیشترندارند:یابه پروسه ی صلح بپیوندند یاگرفتاروکشته شوند."ودرعین حال،به وزیرخارجه ی پاکستان گفته بود که:"مارهارادرحیاط منزل خودنگهداشتن باین منظورکه همسایه رابگزد،کارسودمندی نمی باشد"!وپس ازبازگشت ازاسلام آباد،درواشنگتن گفته بود که:"برای صلح درافغانستان،هم مبارزه،هم مذاکره وهم بازسازی می کنیم."اگربه سخنان مقام های ریزودرشت امریکایی که برخی ازآن هابازتاب داده شد،بد قت نگاه کرده شود،روشن می شود که روابط امریکاوپاکستان وارد مرحله ی پُرتنشی شده است که غلبه برآن؛بدون،تغییربنیادی دررفتارپاکستان دررابطه باافغانستان،میسرشده نمی تواند.
درعین زمان که سخنان طرف امریکایی دررابطه باپاکستان تند تروداغترمی شد،بتاریخ3ژانویه-13جدی1390،فاش شد که امریکاوآلمان د فتری در"دوحه"مرکزامارت قطر،برای طالبان بازمی کنند.دفتری که مرکزتماس این گروه درجهت پیشبرد پروسه ی صلح درافغانستان نامیده شد.ازسوی دیگر،همزمان باآشکارشدن مسئله ی دفتردرقطر،نگرانی هادرکابل واسلام آبادبالاگرفت.اسلام آبادازاین نگاه نگران شده بود که نفوذخود برطالبان رادرعملیه ی صلح درافغانستان ازدست میدهد،وکرزی رئیس اداره ی کابل ازاین لحاظ نگران شده بود که درفرایند مذاکرات قطرنادیده گرفته شده است.پس ازبالاگرفتن موضوع بازکردن دفترطالبی درقطر،این پرسش همه جایی شد که چراقطر؟ازجانب دیگر،طالبان دوموضع متناقض اختیارکردند:نخست،اعلام کردند که باحکومت کابل مذاکره می کنند؛مسئله ی که مواضع قبلی شان رانقض می کند.دوم،اعلام کردند که تنهاباامریکامذاکره می کنند.بابرملاشدن بازکردن دفتری برای طالبان درقطر،این موضوع نیزواضح شد که کرزی وپاکستانی هاازبازشدن دفتردرقطررضایت ندارند،وروز30ژانویه-10دلودرروزنامه ی جنگ این گزارش به نشررسید که کرزی ازتماس طالبان وامریکادرقطرناراض است وپاکستان وعربستان نیزازچنان محل ومذاکره ی خوشحال نیستند.ازاین رو،کرزی ازپاکستانی هاخواسته است که کمک کنند تامیان اووطالبان درعربستان مذاکره آغازشود.وخبرهادرزمینه،حاکی ازاین بودکه ریاض هم به چنان درخواستی موافقت دارد.
طوری که بارهادیده شدومی شود،پاکستان به هیچ گونه مذاکره ی صلح باطالبان که موقفش رادربهره برداری ازاین گروه  که وظیفه داردجنگ نیابتی پاکستان رادرافغانستان به پیش ببردوتاکنون به پیش برده است؛ ناتوان بکند،موافقت نشان نمی دهد.مسئله ی که امریکایی هابیشترازهرطرف دیگری به آن آگاهی دارند.فاش شدن بازشدن دفتردرقطربرایی تماس با طالبان وتمایل کرزی وپاکستان به آغازمذاکره درعربستان؛مخالفان وموافقان غیرپشتون حکومت کرزی رادرکابل نیزعصبانی ورئیس اداره ی ناکاره وفسادزده ی کابل رادرموقعیت دشواری قرارداد.طالبان که مشاوران پاکستانی ماهری دارند؛به مشوره ی بادارخوداعلام کردند که طرف مادرافغانستان،جبهه ی متحد می باشدنه کرزی.درواقع،آی اِس آی وطالبان بااین موقف خود،کرزی رادرمخمصه انداختند.روشن است کرزی ازمذاکره باطالبان تقویت موضع خود دربرابربقایایی جبهه ی متحد رادنبال می کندنه اعاده ی صلح.
طرفه این که،موضع طالبان مبنی براین که طرف ماجبهه ی متحد می باشدنه کرزی؛درواقع،زخم هایی چرکین پارینه رادوباره بازکرد.زخم های گندیده وبوگرفته ی که بازکردن ونمک پاشی برآن ها؛بیشترازهرجانب دیگری،کرزی رازیانمند وبه انقطاب گروهی می افزاید.وکرزی باید زیانمندشود،چراکه او....درآغازپروژه طالبان،50هزاردلاربه آن هاکمک ودیپوهای اسلحه درقندهاوبزرگان قبایل رابه آن هامعرفی کرده بود....ازاین رو،...کرزی می خواست که نماینده ی طالبان درسازمان ملل متحد مقررشود.بخاطراین که، دیپلمات های طالبان رابایدوزارت خارجه ی پاکستان تایید می کرد.برایی این که تصدیق وزارت خارجه ی پاکستان رابدست بیاورد،به گفته ی خودش به آن وزارت مراجعه، اما،رد کرده شد.(12)پاکستان، درزمانی که حکومت مجاهدین درکابل حضورداشت؛ وپس ازبیرون شدن ازکابل، دردوطرف هندوکش، به اسلام آبادوریاض اجازه نداد که رژیم طالبی خودرادرکابل مستقرنمایند؛این گونه تدبیراندیشیده بودکه شماری ازافغان هایی پشتوزبان به شمول کرزی ودیگران راکه درامریکاوسفارت آن کشوردراسلام آباد گوش هایی سخن شنوداشتند؛واکنون، درکابل تشریف دارندوبخاطرفقدان پایگاه مردمی به خانه ی خود درجنوب افغانستان سفرکرده نمی توانند؛استخدام کرده بودتا بکوشند واشنگتن باجبهه ی متحدروابط برقرارننماید.وازاین سبب که پاکستان درظاهرمدافع بازگشت حکومت پشتون زبان هامی نمود،این گونه افرادخودرادر خدمت آن کشورقرارداده بودند.اکنون که پاکستان آن خد مات رانادیده می گیردوبه مستقرسازیی چوکی هایی لرزان زیرپایی آقایان کمک نمی کندوطالبان راکمک می نماید که به حذف آن هابکوشند،زهی شرمساری!
بهرحال،امریکاکه نقش شیررادرجنگ افغانستان بازی می کند،وپاکستان هم به حیث کفتار/لاشخورگستاخ برایش دردسرآفرینی می نماید؛درماه ژانویه-جدی دست بدوکارزیرزدکه حکایت ازافزایش بیشترفشاربرپاکستان وطالبان وحتی اداره ی کرزی می کند:نخست،سفیرامریکادراسلام آبادبرخلاف معمول درماه ژانویه2012-جدی1390سفری به ولایت بلوچستان پاکستان نمود.دوم،بتاریخ31ژانویه-11دلو،رسانه های خبری جهان؛ ازجمله، رویترزخبرگزاریی انگلیس، این گزارش را،ازکابل بیرون دادندکه ناتوودرواقع امریکایک بررسی پنهانی رادررابطه باکمک هایی پاکستان به طالبان پخش کرده است.گزارش نامبرده که تلویزیون بی بی سی درهمان روز به نشربخش هایی از آن پرداخت؛ونویسنده آن راچه ازرسانه ی دیداریی نامبرده وچه ازدیگررسانه هاشنفت ؛حکایت ازاین داشت که گزارش یادشده پس ازگفت وگوواعتراف چهارهزارنفراززندانی هایی طالبان-القاعده وجنگجویان بیگانه وشهروندان عادی که تقریبامصاحبه با27هزارنفررادربرمی گیرد،تهیه شده است.بربنیادآن گزارش،پاکستان دربالاترین سطح وبه گونه ی گسترده ی باطالبان ودیگردسته های شورشی- تروریست همکاری وازمحل بودوباش رهبران طالبان آگاهی داردوباتقویت ومدیریت آن هااهداف خودرادرافغانستان پی گیری می کند.
درعین حال که فاش شدن گزارش نامبرده،اسباب پرده برداریی هرچه بیشترازچهره ی پُرتزویروریاکارانه ی پاکستان گردید،باعث نگرانی خارجی هاوحکومت کابل نیزشد.کشورهای خارجی درگیردربحران افغانستان ازاین نگاه نگران شدند که پاکستان چگونه باکمترین مصرف بیشترین مصرف آن هارادرکشورمابی اثریاکم اثرساخته است،وحکومت کابل ازاین نظرنگران شد که درگزارش آمده بود که بخشی ازسلاح هایی تحویل داده شده به ارتش زیرفرمانش ازبازارپاکستان سردرآورده اند.درگزارش افشاشده،دوموضوع دیگرنیزحایزاهمیت به نظرمی رسد:نخست این که،یک عضوالقاعده باتوجه به نفوذبی کران پاکستان برطالبان،این گروه رانه اسلام،بلکه اسلام آبادنام برده است.دوم این که،درگزارش ازپایگاه مردمی طالبان هم یادی شده است.دراین باره،نویسنده باین باوراست که طالبان غیرازچند قریه ی نزدیک به مرزپاکستان،نفوذی درافغانستان ندارند؛ودرواقع،می توان گفت که طالبان منهایی ارتش پاکستان،برابرباهیچ می باشند.اگرطالبان به خشونت دست می زنند ودرمذاکرات صلح باصداقت وارد نمی شوند،بدوموضوع زیربرمی گردد:نخست،فقدان پایگاه مردمی طالبان.دوم،نابکاریی سیاسی ووابستگی برده منشانه ی آن هابه ارتش پاکستان.دررابطه باپایگاه مردمی طالبان که درگزارش به آن اشاره رفته است،نویسنده باین باورمی باشد که این هم به فسادوناکارآمدیی حکومت کرزی وبی کفایتی وزیرانش ازبخش جنوب کشوربرمی گرددنه عامل دیگری.به سخن دیگر،وزیران پشتوزبان کرزی چنان بی تماس بامردم می باشند که نمی توانند به خانه های پدری خودبروند.کمبودی که طالبان می کوشندازآن بهره برداری نمایند.
ازهمه شرم آورتراین که،روزاول ماه فوریه-12دلو،یک روزپس ازنشرگزارش ناتودرباره ی کمک های گسترده ی پاکستان به طالبان،خانم حناربانی کهروزیرخارجه ی آن کشوربه ملاقات کرزی به کابل آمدودرباره ی افشاگریی ناتوگفت که:"این شراب کهنه دربوتل کهنه می باشد."من ازخانم وزیرپرسان می کنم که طالبان تاریخ زده وتروریست مصرف شده ازچگونه شرابی به شمارمی آیند که نظامی هایی کشورشمازآن هاحمایت ودرافغانستان جنگ نیابتی راپی گیری می نمایند؟اگررهبران نظامی- اطلاعاتی پاکستان دقت نمایند،طالبان نه شراب کهنه،بلکه آب گندیده ی می باشند که تنهادرقاموس افسران بی فرهنگ پاکستانی دردهه ی دوم هزاره ی سوم مورداستعمال دارند.فضله ی برآمده ازتالاب گندی که جزننگ افغان وبشریت،چیزی دیگری بوده نمی توانند!
بهرحال،سفرسفیرامریکادرپاکستان به بلوچستان درماه گذشته که نتیجه ی آن، روزپنجشبه9فوریه-20دلو،مطرح شدن بحران این ولایت آشوب زده درکمیته ی روابط بین المللی مجلس نمایندگان امریکابودواعصاب مقام های سیاسی- نظامی پاکستان راتخریش کرد؛به شمول افشاگریی ناتودررابطه با کمک هایی گسترده ی پاکستان به طالبان،برخوردمنافع امریکاوپاکستان درافغانستان وارد مرحله ی حساسی کرد که یادآوروضعیت پاکستان درسال1971دربحران پاکستان شرقی می باشد.بدون شک،بحث درباره ی بحران درونی بلوچستان که ازچندسال بدین سو،برخورد خشونت بارارتش پاکستان بامردم بلوچ راباوج رسانده است،ازدونگاه دارایی اهمیت می باشد:نخست،امریکابه پاکستان فشارمی آرد که ازماجراجویی درافغانستان دست بردارد؛ورنه،امکان ایجادبنگله دیشی دیگردرغرب این کشوروجود دارد.طرفه این که،دربحران بلوچستان پاکستان، ایران هم که ولایت سیستان وبلوچستان خودرادارد،زیانمندمی شود.ازاین رو،باطرح مسئله ی بلوچستان درکمیته ی روابط خارجی مجلس نمایندگان،امریکابه پاکستان وایران که بدرجه هایی متفاوتی ازطالبان حمایت می کنند،چراغ سرخ نشان داده است.دوم،چین که سرمایه گذاری دربندرگوادردرغرب بلوچستان کرده است،بایدبداند که منطقه شرایط مناسبی چنان برنامه ی راندارد.
دراخیر،برای افغان هادرک این نکته باید دارای اهمیت شود که تاچه زمانی افغانستان بزنگاه شیروکفتاربماند! بلی،تازمانی افغان هاموقف واکنشی داشته باشندونتوانند سرنوشت کشورخودراتعیین کنند،وضع همین است که می باشد.اگرافغان هامی خواهند که ازوضع غمبارکنونی بیرون وبه سویی صلح،ثبات،خودمختاری وبازسازی بروند،ناگزیربایدبه اقدامات زیردست بزنند:نخست،دولت سازی کنند؛موضوعی که بخاطرسیاست بیرونی هایی دورونزدیک ،ناتوانی وفسا د نخبه گان سیاسی- نظامی کنونی جامه ی کاری به تن کرده نتوانست.دوم،دولت سازی هم باموجودیت هزاران جاسوس شناخته شده ی دشمن چه پاکستانی وچه غیرپاکستانی  درارگان هایی مهم دولتی ناممکن می باشد.ازاین رو،دولت سازی پیشترازهمه باید باپاک سازیی نهادهای دولتی ازاجیران بیرونی وارج نهادن به پاک نفسی واستعدادافرادآغازشود.سوم،افغان هایی دری- ترکی زبان وافغان هایی پشتوزبان باید بدانند که سیاست طالب سازی وترورپروری پاکستان وسیاست دودوزه ی بازیی ایران وامریکاباطالبان به سودهیچ کدام آن هانیست.چهارم،افغان هاازامریکابخواهند که پروسه ی مذاکره باطالبان راآشکاروشفاف ودرهمراهی با افغان هاآغازوبه پیش ببرد؛درغیرآن،ادامه ی مذاکرات پنهانی  نتیجه ی ببارآورده نمی تواند.افزون براین که بی نتیجه می باشدبه گونه ی که تاکنون ثابت شده است،بی اعتمادی درمیان افغان هاوامریکایی هاراهم بیشترمی نماید.اگرامریکابه چنان مذاکره ی ادامه میدهد،طوری که دردیگرکشورهاکرده است.افغان هابایدپیشینه ی رفتاراین کشوررادردیگربخش هایی جهان مطالعه وموضع گیری نمایند.خالی ازفایده نخواهدبود؛اگرنظریک دانشمندهندی درزمینه بازتاب داده شود.دررابطه بابازکردن دفتر برای طالبان درقطرومذاکرات پنهانی امریکاباآن ها،ازبرهماچیلانی پروفیسورمطالعات استراتیژیک دردهلی،مقاله ی زیرعنوان"گفت وگوهای پنهانی امریکاباطالبان درقطریاشارید گی درپالیسی امریکا"،درصفحه ی اول هفته نامه ی"کن- ایشین تایمز"شماره ی198-4فوریه2012 به نشررسید.آقای چیلانی،معامله ی امریکاباطالبان را"معامله ی فاستیان"نامیده است(داکترفاستس یک داکترودانشمندآلمانی بود که دراوایل قرن شانزدهم میلادی زندگی و درچندین نقش بازی می کردوروح خودرابه شیطان می فروخت تاپول وقدرت بدست آورد)!(13)
پانویس ها:
1-Ghostwars,the secret history of the C.I.A,Afghanistan and Binladen,from the Soviet invasion to September10,2001by:Stev Coll.the Penguin press,Newyork2004copyright©StevColl,2004,allright reserved printed in theU.S.A,PP.168-169,172,175,209
2-Ibid.pp.228
3-Ibid.pp.335,330
4-Ibid.p.312,315-316
5-Mylife,Bill Clinton,with Anew preface and Afterword,first ventage books edition.may2005copyright©2004,2005byWilliam Jefferson Bilclinton,pp.804,866,881and Ghost wars,p.477and MY Life,p.903
6- The Duel,Pakistan on the flight path of American power by:Tariq Ali,scribner,Newyork.London,Toronto,Sydney,Scribner A division of Simon&Schuster Inc.1230 Avenue of the Americas,New york,Ny10020Copyright©2008by:Tariq Ali,pp.130-131
7-Descent into Chaos The United States and the failure of Nation Building  in Pakistan,Afghanistan and central Asia,Viking,by:Ahmed Rashid,first published in2008 by viking penguin,Amember of penguin group(U S A)Inc.Copyright©Ahmed Rashid,2008Allright reserved…pp.91-92
8-Ibid.pp.64-65,xlx,xlix,63-64,97
9-Ibid.p.91
10-The Duel---pp.47,191,181
11-Ibid.pp.208-209
12-Ghost wars,p.287and Descent into Chaos---pp.13-14
13-  A national Weekly Newspaper
CanAsian Times,Read epaper-ww.CanAsiantimes.com
Vol3*issue198th*February4,2012

0 comments:

Post a Comment