Wednesday, 26 August 2020

نا توا نی رهبران جهادی دراداره دولت اسلامی وجنگ آن ها برای تخریب کا بل ، جاده سازی برای امارت طالبان کرد

کسی که غربال دارد ، دراخیرکاروان می آید نیما بخش سوم ابراهیم ورسجی ششم ماه سنبله سال 1399 دربخش نخست مقا له ، نوشته بودم که استاد ربا نی وحکمتیار؛ با ساختن حرکت انقلاب اسلامی برای مولوی نبی، کمک درایجاد طالبان تروریست کرد ند. دربخش دوم ،ازبدام آی اِس آی افتادن علی مزاری وکشته شدن او توسط طالبان سخن گفتم. دربخش سوم ، به جنگ حکمتیارومسعود ومزاری وتا حدی دوستم ، دردوره ای دولت اسلامی به ریاست استاد ربانی وتخریب کا بل وکمک آن ها به اشغال کا بل توسط نصیر الله با بر وزیرداخله ای پاکستان وشکل دادن اداره تروریستی طالبان والقاعده درکا بل ویران شده می پردازم. البته ، پرداختن انتقادی وغربال گرانه. شا یان یاد آوری می دانم که ، غیر ازدوستم ومولوی نبی، با د یگراشخا صی که نام بردم ، رابطه وازآن ها ازنزد یک شناخت داشتم. با دوستم هم که بعد از شکل گرفتن دو لت اسلامی در کا بل ، براسا س خواست فرمانده مسعود ، درقلعه جنگی درمزار وجوزجان گفت وگو وآشنای پیدا کردم. ازاین نگاه که گفتم با دوستم ومولوی نبی رابطه وشنا خت نزد یک ندا شتم واولی را درمزارو جوزجان د یدم وبا او آشنا شدم ، بهتراست که ازیک صحنه ای مسخره دررابطه به مولوی نبی پرده برداری کنم. البته پرده برداری درتهران وآن هم این گونه که ، حکومت ملای ایران دردوره اشغال افغانستان توسط ارتش سرخ ، مصروف رفتن ازکربلا به قد س ، یا اول گرفتن گرفتن عراق ودوم گرفتن فلسطین ازاسرائیل بود. نیت خیا لی وغیرعملی که هم با عث جنگ هشت سا له عراق وایران هم با عث دوریی آخو ند یسم ازکمک به جهادی های دالر-کلدارخورپشاورنشین افغانستا نی شد. دوریی که کمک به نظا می های منا فق وشیاد پاکستا نی کرد تا درسازمان های جهادی به خصوص سازمان های افغانی از گونه های حزب های اسلامی حکمتیارومولوی خا لص وحرکت انقلاب اسلامی مولوی نبی ، واتحاد اسلامی استاد سیاف ، بسیارنوکرگیری نما ید وحضورافغان ها در دوسوی مرزد یورند هم کمک به آن ها کرد. طوریکه د یده شد، وقتیکه مولا نا خمینی بعد ازهشت سال جنگ بهوده با صدام حسین ، اعلام آتش بس وبه گفته ای خود ش جام زهررا نوش جان کرد ومرد ،ملا خا منه ای جا نشین او متوجه افغانستان شد. به حیث یک تا جیک افغانستا نی سیا ست خوانده وروی آورده به ژورنا لیسم پژوهشی ونویسند گی درد یارآوارگی، بیاد دارم که پا یان جنگ ایران وعراق ، ما تم برای نظا می های منا فق ودرظاهر اسلام شعارپاکستانی ببار آورده بود. به این خاطرکه ، بازارنوکرسازی ونوکران آن ها را درافغانستان آشفته می سا خت که تا اندازه ای سا خت! بطور نمونه ، حکومت ملای ایران بعد ازآتش بس با عراق ، برای ورود به میدان بازی افغانستان ، یا بازارنوکرگیریی ارزان قیمت نظامی های منافق پاکستانی با دالرهای امریکا یی وریا ل های عربستا نی، به کنفرانس بازی ها درباره آینده آن درتهران دست زد. نوسنده هم که عادت داشت ببیند که چند کتاب نو درتهران ترجمه شده است تا خر یداری نما ید ؛ درهمراهی با استاد ربا نی مهمان دریک گردهمای درسال 1368 ، درتهران بود ومسخره تر بودن مولوی نبی امیرحرکت انقلاب اسلامی را درآن مشاهده کرد! البته این گونه که ، درمرکز مطا لعات سیا سی- استراتژیک وزارت خارجه حکومت ملای ، مولوی نبی سخنرا نی ودرسخنرا نی خود گفت که در "ک " شوروی این وآن کر د یم! بخاطرسخن بهوده ای مولوی نبی ، نزد یک بود که ازخنده روده درد شوم! درحالیکه سخنرانی بهوده مولوی نبی را خنده آورمی دانستم ، به ما یکروفون گوش دام که میزبان آن را ترجمه نمی کرد وآقا شا هی وزیرخارجه سا بق پاکستان ومشاهد حسین سید روزنا مه نگارپاکستا نی که بعد ها وزیر فرهنگ ورسا نه ها درکا بینه میا نوازشریف شد ، نشست را ترک ومن هم بیرون شده رفتیم به چای خا نه. درچای خا نه ، مشا هد حسین مرا به آقا شاهی معرفی وگفت که دردانشگاه پنجاب درلاهور سیا ست خوانده است وبازسازمان های جهادی همراه نیست. آقا شا هی به من گفت که جنگ را دربرا بر ارتش سرخ برده اید ونمی دانم که درسیا ست چه می کنید؟ به او گفتم که ازسخنرانی مولوی نبی ود یگرامیران جهادی افغانستان دراین گردهمای ، می توان پیش بینی کرد که درکا بل پسا کمونیستی چه می کنند؟ همچنان ، به او گفتم که این ها نورچشمی های فرمانده ارتش کشورشما می باشند. یعنی خوب کاری وبد کاری شان درافغانستان پسا شوروی ، را بطه ای تنگا تنگ با سیا ست افغانی ارتش پاکستان دارد. طوریکه د یده شد ، با سرگرمی تازه ای حکومت ملای ایران درافغانستان ، نظامی های پاکستانی بازی با مسا یل قومی وملای دراین کشوردارای تاریخ سیا سی نا شاد را شروع کرد ند. ازاینکه افغان ها دردو سوی مرزد یورند زند گی می کنند، نظامی های پاکستا نی کمک به آن ها ومبارزه علیه تاجیک های جهادی را روی دست گرفتند. یعنی ترس نظامی های پاکستانی ازایران ، با عث مبارزه آن ها علیه تا جیک ها / فارسی زبان های افغانستان شد. البته با این شیوه که ،یک حلقه خاص درآی اِس آی برای دفاع از پشتون های جهادی نوکر خود ومهارجهادی های غیر افغان به خصوص تا جیک ها راه اندازی کرد ند. با وجود راه اندازیی چنان حلقه ای تباه کارانه ،نظامی های پاکستانی دارای ضعف های ترمیم نا پذ یری درافغانستان بود ند که آن ها را درزیر جمع بندی می کنم: نخست،فرماندهان جهادی افغان طرفدار پاکستان پایگاه ها ورزمند گان سازمان یا فته درافغانستان ندا شتند؛ دوم، زمستان در کویته وپشاور وتابستان درافغانستان فعا لیت های نا منظم دا شتند ؛ سوم ،حکمتیار ازهلمند تا کنر، مصروف ضربه زدن ومتلاشی کردن حرکت انقلاب مولوی نبی وحزب اسلامی مولوی خا لص وحرکت وها بی- سلفی مولوی جمیل الرحمن بود؛ چهارم، فر ماندهان جهادی تا جیک پا یگاه های منظم ازبد خشان تا هرات وازآنجا تا قندهار وغزنی وشمال کا بل دا شتند؛ پنجم ،دسته های هزاره زیر فرمان حکومت ملای ایران هم پا یگاه های منظمی در مرکزافغانستان واطراف کا بل ندا شتند؛ ششم ،سید حسین انوری فر مانده حرکت اسلامی شیخ آصف محسنی ، سازمان شیعه ای تا جیک هم پا یگاه قوی دراطراف کا بل دا شت هم متحد جهادی های تا جیک متعهد به جمعیت اسلامی بود؛ هفتم ، هم نظامی های پاکستانی هم حکومت ملای ایران که دومی بعد ازجنگ هشت سا له با عراق ،وارد بازی درافغانستان شده بود،نیروی رزمی کارآمد جهادی ندا شتند؛ هشتم ، عربستان وها بی بعد ازشکل گرفتن حکومت ولایت فقهی شیعه درایران وشعاراسلام ناب واسلام امریکای آن که منظورازاسلام امریکا یی اسلام وها بی عربستان بود وصد ورانقلاب را هم مزید برآن کرده بود،به گسترش وها بی گری درپاکستان وافغانستان بنام مبارزه با شیعه گری سرما یه گذاری را شروع کرده بود. سرما یه گذاریی همساز با خواست نظامی های منافق پاکستان درافغانستان. ازاین نگاه که عربستان هیچ اطلاعی راجع به افغانستان نداشت وندارد ، منبع مالی بزرگی برای نظامی های منافق پاکستانی در ملا بازی وطالبان بازیی آن شد. بنا برآن ، بهتراست که اول تمرکز به فقدان پا یگاه مردمی فرماندهان افغان درجنوب ونا قل های افغان دردیگربخش های افغانستان کنم ودوم به سراغ فرماندهان جهادی تاجیک رفته این بخش ازنوشته را تکمیل وپا یان دهم. دررابطه به اصل نخست ،یک نهاد عربی بنام " استغاثه" درپشاور قعالیت می کرد ورئیس آن دکتر عبدالله عزام دانشمند فلسطینی واستاد دانشگاه اسلامی فیصل در اسلام آباد بود. عزام یک منبع بزرگ مالی به فرماندهان جهادی افغان هم بود. حکمتیار وبرخی فرماندهان جهادی افغان به امریکای ها وعرب ها اطمنان داده بود ند که بعد از عقب نشینی ارتش سرخ ،حکومت نجیب الله دریک هفته فرومی ریزد! وارونه ای پیش بینی حکمتیارودگرفرما ندهان جهادی افغان، سرکوب بی رحما نه ای جهادی ها در ننگرهار وبعد ازآن سرکوب لشکر ایثارحکمتیار در لوگر توسط حکومت نجیب الله بعد از حضور ارتش سرخ ،برنامه تبد یل افغانستان به یک ولایت پاکستان با والی گریی حکمتیارتوسط نظامی های شیاد پاکستانی را ازبنیاد بر اندا خت! بعد ازسرکوب جهادی های افغان توسط حکومت نجیب الله درمشرقی ولوگر ، عبدالله عزام یک منبع ما لی فرماندهان جهادی افغان به شک افتاده روا نه ای خوست شد تا پا یگاه جهادی مولوی جلال الد ین حقا نی را از نزد یک مشا هده نما ید. ازخوب یا بد روزگار،عزام د ید که حقا نی ده مجا هد ندارد ونا حق میلیون ها دالر عرب ها را به جیب زده است! وقتیکه عزام مجا هدی درزیر ریش حقا نی نیا فت ،به پشاور بر گشته به دفتر استاد ربانی رفت وخوا هش کرد که همراه او به داخل افغانستان برود. استاد ربا نی دکتر عزام را به افغانستان برد. عزام با د یدن سنگر های جهادی های تا جیک از شمال کا بل تا بد خشان وتخار وبغلان و...ابراز تعجب وتا سف کرد که نا آگا ها نه درجنوب هزینه ای مالی بی نتیجه کرده است وبه پشاور برگشت. از این که دست آی اِس آی ونوکران دالر خورافغان آن را درعربستان وامارت های جنوب خلیج فارس بازمی کرد ،درپشاور دروقت رفتن به نماز جمعه ترور شد وبا ید ترور می شد. به این خاطرکه ،درصورت زنده ما ندن ،حکومت عربستان ود یگر حکومت های شیخی جنوب خلیج فارس را آگاه می سا خت تا کمک مالی بد ستگاه جور ونفاق نظامی های منافق پاکستانی نه کنند! بهرحال ، به حیث یک انسان سیا ست خوا نده ودارای مطا لعات تاریخی ود ینی ، شا هد بودم که نظامی های شیاد پاکستانی هم با خون جهادی های افغانستان تجارت کرد ند هم نگذا شتند که سازمان های جهادی به خصوص جمعیت اسلامی وحزب اسلامی که افراد دانشگاه خوانده بسیاردا شتند به حزب های سیا سی متحول شوند. معلوم است ؛ اگرسازمان های نامبرده به حزب های سیا سی متحول می شد ند ، هم دولت اسلامی جهادی ها استوارمی شد هم کا بل تخریب نمی شد هم جاده سازی برای طالبان صورت نمی گرفت. افزون بر این که جمعیت اسلامی وحزب اسلامی به حزب های سیا سی متحول نه شد ند ، فارسی زبان بودن استاد ربا نی وپشتوزبان بودن حکمتیار وعدم اعتماد نظامی های پاکستا نی وعربستان به او لی واعتماد شان بد ومی ،بحران آفرین وعا مل عمده جنگ در کا بل وپا یه نگرفتن دولت اسلامی شد. ازپیش آشکار بود که دسته های جهادی ازدونگاه حزب سیا سی نمی شوند تا دولت اسلامی با ثبات بسا زند: نخست،دولت اسلامی با ثبات ومستقل همسازبا سیا ست افغانی پاکستان نبود ونمی با شد؛ دوم ، جهادی های تا جیک نا سازکار با خوا ست پاکستان توانمند یی بیشتری دا شتند. طوریکه دیده شد ،نظامی های پاکستانی بعد ازشکست در ننگرهار ولوگر، سرما یه گذاری بالای خلقی ها وائتلاف آن ها با حکمتیار وکود تا علیه نجیب الله کرد ند! کود تای که توسط ژنرال های تا جیک سرکوب شد. افزون برسرکوب شدن کود تای شاه نوازتنی وحکمتیار زیرفرمان آی اِس آی، قبیله گرایی نجیب الله وتوطئه گریی او علیه ژنرال دوستم فرمانده قوت های شبه نظامی ، اورا متحد فرمانده مسعود وکمک به فروپا شی رژیم وپیروزیی جهادی های تا جیک ودست بالای آن ها دردولت اسلامی کرد. نظامی های پاکستا نی که سیا ست خا ینانه شان درافغانستان شکست خورده بود ؛ باکمک به حکمتیار درچارآسیاب ، کا بل را ویران کرد ند. وقتیکه نظامی های منا فق ودو دوزه بازکارپاکستانی با وجود ویران کردن کا بل ، موفق دربراندازیی دولت اسلامی مجا هد ین نه شد ند، خود شان وباداران شان ورق بازی را درافغانستان عوض کرد ند. البته این گونه که ، طالبان افغان را از شکم های پو سیده ای حرکت انقلاب اسلامی مولوی نبی وحزب اسلامی مولوی خا لص وحزب اسلامی حکمتیاروافغان های شرق خط د یورند متعهد به جمعیت العلمای اسلام شا خه های مولوی فضل الرحمن ومولوی سمیع الحق سا خته با تاکتیک وشعارنو، یا خلع سلاح جهادی ها وتا مین امنیت وتطبیق شریعت وارد افغانستان کرد ند. تخریب کا بل دراثر جنگ های تباه کارانه ای گروه های جهادی ودسته های بی شمار مسلح به اصطلاح جهادی ونظم نا پذ یروغارتگردرگوشه وکنارافغانستان هم ذهنیت عا مه را تا اندازه زیادی برای طالبان سازی شبکه های زیرزمینی پاکستان وعربستان وباداران غربی آن ها آماده کرده بود! ادامه دارد.

0 comments:

Post a Comment