Thursday, 20 August 2020
روشنگریی فراموش شده ای فارسی زبان های آسیای مرکزی
بخش سوم ،یاد آوری ازنام های شخصیت های سیا سی ، فلسفی ، علمی ، ومذهبی که کمک درپیدا یش وپیشرفت روشنگریی فرامو ش شده ودشمنی با آن کرده اند
ابراهیم ورسجی
سی ویکم ماه اسد سال 1399
ازاین نگاه که ، دربخش دوم مقا له ، درباره ای جنبش فلسفی معتزله ابراز نظر کردم ، جنبشی که آغازگرفلسفه درجهان اسلام بود وبیشترین کنشگران آن فارسی زبان ها بود ند. متفکران فارسی زبا نی که دررقم زدن روشنگریی فراموش شده نقش بازی کرد ند. دراین بخش ،ازشخصیت ها وسا حه های اند یشه ورزی آن ها یاد آوری می کنم. شخصیت های که روشنگریی فراموش شده را ایجاد ورونق بخشید ند وشخصیت های که با آن دشمنی ورزید ند. شا یان یاد آوری می دانم که ، برخی شخصیت های محد ث وفقیه که ازآن ها یاد آوری می کنم، مخالف جنبش فلسفی معتزله وروشنگری بود ند. ازاین رو ، بعد از نام آوری از اند یشمندان مولد ومخا لف روشنگریی فراموش شده ، به سراغ جنبش اشعری می روم. جنبشی که موفقا نه عقل ستیزی کرد وبا کمرنگ کردن فلسفه وخرد ورزی کمک به عقب ماند گی مسلمان ها درمقا یسه با مسیحی ها ویهودی ها حتا هند و ها وبودای ها وکنفوشیوسی ها کرد.
بنا برآن ، درگام نخست ،ازشخصیت های مورد نظر یاد آوری ،ودرگام دوم ،به سراغ اشعری گریی عقل ستیزمی روم. بعد از بررسی اشعری گری ،نخست ،سیا ست مداران رقم زننده ای روشنگریی فراموش شده ؛ و دوم، به اند یشه واند یشه ورزیی تک تک فلاسفه وسیا ست مداران واد یبان ومورخان وپزشکان رقم زننده وکمک کننده به روشنگریی یاد شده ومخالفان آن می پردازم ؛ واند یشه ورزان وسیا سی ها ومورخان وپزشکان وفقیهان ومحد ثان موافق ومخالف روشنگریی فراموش شده ، این ها می با شند:
نخست ،نعمان فرزند ثا بت فرزند مرزبان کا بلی ( 80-150ه -699-767م) ، مشهور به ابوحنیفه ،جای پیدا یش کوفه ، پا یه گذار فقه حنفی ؛
دوم ، برمک بلخی بودای مسلمان شده که وزیر چند خلیفه ای عبا سی بود وتوسط هارون رشید در سال 803 ترسای برکنارشد. برمکی شخصیت فرهیخته ای بود که ترجمه ی نوشته های فارسی وسانسکریت و یو نا نی را به زبان عربی راه اندازی کرد. پیش ازبرمک ، عبدالله ابن مقفع (724-759) ، دانشمند همزبان وهم فرهنگ او کلیله ودمنه را که ازسانسکریت به زبان پهلوی برگردان شده بود وکتاب های علمی وفلسفی نوشته شده دردانشگاه جند یشا پوررا به عربی ترجمه وپشینه ای درخشان فارسی زبان ها دردوره سا سا نی ، یا خراسان وفارس دوره ای پیشا اسلامی را در بغداد به نما یش گذا شته بود؛
سوم ، اسما عیل فرزند احمد سا ما نی (849-907) ، پا یه گذار دولت سا ما نی با مرکزیت بخا را، شخصیتی سیا سی نو گرا که با تشوق علم وفرهنگ هم کمک به ترقی زبان وفرهنگ فارسی هم کمک به شکل گرفتن نهضت روشنگریی فراموش شده کرد؛
چهارم ، ابوریحان بیرونی ( 995-1077) ، ازخوارزم ونخست پژوهشگر در حکومت خوارزم شاه ودوم دردستگاه محمود غزنی وسا حه های اند یشه ورزی او ستاره شنا سی، جیود یزی ،تاریخ وعلوم اجتما عی بود. کارنامه اونشان می دهد که بزرگترین دانشمند درمیا نه عهد کهن ورنسا نس / نوزا یی اروپا می با شد؛
پنجم، ابونصر فا را بی (870-950) ، مشهور به معلم دوم بعد از ارسطو؛
ششم ، ابوالفضل بیهقی (995-1077) ، مورخ وا د یب بزرگ زبان فارسی ؛
هفتم ، ابوالقا سم فردوسی (934-1020) ،سرا ینده شا هنامه فردوسی ؛
هشتم ، ابو علی الحسین ابن سینا (980-1037) فیلسوف برجسته در فلسفه یونان وفلسفه ای اسلامی وپزشک / طبیب شنا خته شده ای زمان خود؛
نهم ، ابو حا مد محمد غزالی (1058-1111) ،نوسنده احیای علوم د ین وتها فت الفلاسفه ؛
دهم، احمد ابن حنبل (780-855) عرب وجمع کننده ای حد یث اهل مرو، که به مخالفت با عقل گرا یی مامون رشید برخا ست وسنت گرای تمام عیار شد؛
یازدهم ، محمد البخاری (810-870) ، جمع کننده ای حد یث های شهرت یا فته بنام بخاری؛
دوازهم ، ابومنصور محمد دقیقی بلخی ( مرگ 976) ،پژوهشگر وحما سه سرای فارسی که فردوسی کار نا تمام او را تکمیل وبخشی از شا هنامه سا خت ؛
سیزدهم،عمرخیام (1048-1131)، ریاضی دان، ستاره شنا س ،، فلسفه دان وشا عر؛
چهاردهم ، ناصر خسرو بلخی (1004-1088) ،کارمند حکومت سلجوقی که مبلغ مذ هب اسما عیلی شد وفلسفه دان وشاعر بود وزاد المسا فرین وچند اثر دیگررا نوشت؛
پا نزدهم ،جلال الد ین بلخی ، مشهور به مولا نای روم ( 1207-1273) ، سرا ینده مثنوی وآثارارزشمند د یگر ؛
شا نزدهم ،محمد خوارزمی (780-850) ،ریاضی ومبتکر الجبر،جای فعا لیت علمی بغداد ؛
هفدهم ،محمود غزنی که دشمن روشنگریی آسیای مرکزی ونوکر خلیفه بغداد شد وبنام فتوحات اسلامی جنا یت های ترسنا کی را در هند بنام اسلام مرتکب شد؛ بنا برآن، سید ابواعلی مودودی پا یه گذار جما عت اسلامی هند که به خوا هش اقبال ازحیدر آباد دکن به لاهور آمد ودرمنصوره جا بجا شد، او واحمد شاه ابدالی را در نوشته ای خود" سلا جقه "، لتره نا میده است؛
هشدهم ، محمد ابو منصور ما تریدی (853-944) ، سمر قندی وسنت گرا که نوشته های بسیاری علیه عقل گرایی وخرد ورزی ارایه کرد؛
نزدهم ، ابو حسن احمد را وندی (820-911) ، متفکری که ازاسلام رو برتا فت وبه عقل گرایی روی آورد؛
بیستم ، محمد بن زکریای رازی (865-925) ، ازرای ، تهران کنونی ، که دررای درس خواند ودانشمند شد ودکتر بزرگ وشنا خته شده درآسیای مرکزی ، دکتر / پزشک بزرگ پیش از ابن سینا شد؛
بیست ویکم ، ابوعیسی محمد ترمیزی (824-892) ، جمع کننده احا دیث که کتابی بنام ترمیزی دارد؛
بیست ودوم ، طاهر بن حسین ، پا یه گذار حکومت طاهریان که از(821-873) ، بربخش بزرگ خراسان با مرکزیت نیشا پورحکومت کرد وبا حما یت ازفرهنگیان ونویسند گان سکوت دوقرنه ای تحمیلی عرب ها مطا بق بررسی دکترعبد الحسین زرین کوب بر ایران وازنظر بنده برفارس وخراسان را درهم شکست وآغازگرفصل نو درتاریخ وفرهنگ فارسی زبان ها شد. درحکومت داری ، او مدافع جا معه مرفه وبه معنای امروزی دولت رفاه بود؛
بیست وسوم ،یعقوب لیث صفار( 840-879) ، فرمان روای فارسی زبان با مرکزیت هرات که هم حکومت عربی- خلافتی هم زبان عربی را به چا لش کشید وآغازگر فارسی نویسی در فارس وخراسان شد؛
بیست وچهارم ،ابو سلیمان سجستا نی (932-1000) ،دانشمندی که از خراسان به بغداد رفت وسیمینارهای انسان گرا یا نه را برای جدا کردن علم وانسان گرای از د ین راه اندازی کرد؛
بیست وپنجم، حکیم نسا بوری ( 821-875) ،اشعری ، کلامی وسنت گرا از نیشا پورکه دو هزار حد یث را جمع کرد ونزاع ها درباره درستی ونادرستی حد یث های جمع کرده ای بخاری ودیگر محد ثان را راه اندا زی کرد؛
بیست و ششم ،خوا جه نظام الملک طوسی (1018-1092) ،سیا ست مدار ومورخ ووزیر ملک شاه سلجوقی که دردوره وزارت خود فرقه اسما عیلی را خطر به اسلام دانسته سرکوب وتوسط یک تروریست گروه نامبرده ترور شد.
دانش ورزی وبخش های تخصصی دانشمندان نا مبرده ،نشان می دهد که عرب های بد وی بنام د ین آسیای مرکزی ، یا خراسان را فتح کرد ند ونخبگان علمی وفرهنگی وسیا سی ومذ هبی آن بغداد مرکز خلا فت نام نهاد اسلامی را فتح کر د ند. البته که دوگونه فتح کاریی تباه کا را نه وسازنده! مثلا، درباره فتح تباه کارانه ای عرب ها ، به " دو قرن سکوت " در ایران ( فارس وخراسان ) نوشته ای دکتر عبدالحسین زرین کوب بسنده می کنم. سکوتی که تو سط طاهریان وصفاریان درهم شکست ودرادامه آن ها، سا ما نیان روشنگریی فراموش شده را رقم زد ند! درباره فتح سا زنده ، به کمک برمکیان درحکومت داریی بغداد و فقه عقلی ابوحنیفه (699-767) دردستگاه عد لی آن بسنده می کنم. مثلا ، فهم عقلی ابوحنیفه ازدین به خصوص در باره فقه چنان در دمشق وبغداد دست بالا پیدا کرده بود که هم خلیفه های اخیر اموی هم خلیفه عباسی از او خواستند که مقام قاضی قضات خلافت را پذ یرا شود که نه شد وتوسط دومی زندانی وبه روا یتی شهید کرده شد. اگرچه ابوحنیفه از پذ یرش مقام قاضی قضات در دستگاه خلافت خود داری کرد، اما شاگردان او ابو یوسف از(773-779) ،شا نزده سال رئیس دستگاه قضای مهدی عبا سی وهادی عبا سی وهارون رشید شد. قاضی ابویوسف نزده سال شاگرد ابوحنیفه بود وبه فقه عقل گرای او گرویده بود. ابویوسف کتاب خراج را برای تنظیم نظام مالیاتی خلافت نوشت ونوشته های دیگری هم بجای گذا شت. شاگرد د یگر ابوحنیفه ،محمد بن حسن شیبا نی (749-805) دراصل ما نند استاد خود فارسی زبان وازرای درفارس / ایران کنونی بود. بعد ازوفات ابوحنیفه ، شیبا نی هم شاگرد ابویوسف هم ما نند او قاضی شد وجام الکبیر،نوشته ای مشهور او درباره فروعات یا تشریخات فقه ابوحنیفه درروشنای "فقه اکبر"نوشته اومی با شد. دراخیر، بهتر است یاد آورشوم که ، احمد صبحی منصور استاد سا بق دانشگاه ازهر که اکنون درامریکا زند گی می کند وسا یت اهل قرآن را هم راه اندازی کرده است ،ابویوسف وشیبا نی رابخاطرتحریف کاری در فقه ابو حنیفه مورد انتقاد قرار داده است.همچنان ،منصور گفته است که درشرایط کنونی جهان ، تنها اصل فقه ابو حنیفه وشیوه ای اجتهاد یی او کمک به مسلمان ها کرده می تواند. ادامه دارد.
0 comments:
Post a Comment