ابراهیم ورسجی
نهم ماه قوس سال 1398
سال های طولانی زند گی مهاجرا نه در پاکستان وتبد یل شدن زبان هندی با د بیره فارسی بنام اردو بزبان دومم، مرا متوجه فقر تاریخی- فرهنگی افغان ها / پشتون ها به ویژه سیا سی های وطن فروش لروبر / ته وبالا افغانِ افغانستانی- پاکستا نی سا خت. وقتیکه پشتونستان خواهی افغان های دوسوی مرز د یورند برای تجزیه خیا لی پاکستان ومعا مله گری های منا فقانه ای آن ها با آی اِس آی / شبکه ای جا سوسی آن کشور را به گو نه ای حما یت شان ازطالبان سازیی نظامی های شیاد پاکستانی ازافغان های ته وبا لا علیه دولت اسلامی مجا هد ین دیدم. البته این گونه که ، نصیرالله با بروزیرداخله پاکستان ، طالبانِ افغانِ اکثرا ناتوان ازتلاوت قرآن را ازکویته به سوی قندهار وازقندهار به سوی کا بل راند تا افغانستان را به یک ولایت آن کشورتبد یل نما ید! بنا برآن، دریا فتم که پشتونیست ها نه تاریخ دارند ونه فرهنگ. اگرتاریخ وفرهنگ می داشتند ، پشتونستان خواه علیه پاکستان وطرفدارطا لبان یا شاخه ای ریشوی ارتش آن کشورنمی شد ند! ازاین نگاه که ، ته وبالا افغان ها پیشینه ای فرهنگی- تاریخی درخراسانِ افغانستان نا میده شده توسط هند بریتا نیا وروسیه ای تزاری ندارند ، تصمیم گرفتم که پیشینه ای تاریخی - فرهنگی آن ها را درهند بریتا نیا وپاکستان پیگیری کنم.
دراین راستا ، درجلد نخست " جهاد افغانستان وجنگ سرد قد رت های بزرگ " ، بازیی بزرگ هند بریتا نیا وروسیه تزاری درجهت تکه - پارچه کردن خراسان بزرگ وایجا د کشورپو شا لی افغانستان به حیث منطقه ای حا یل میان آن ها را بررسی وهمچنان درمقا له " پشتونستان" درهمان جلد ، پشتونستان خواهی منا فقانه ای ته وبالا افغان ها را بررسی کرده ام . شا یان یاد آوری می دانم که ، " فریب نا تمام" ، نوشته ای جمعه خان صوفی وسال ها مهمان افغان های مخالف مرزد یورند درکا بل، ثا بت سا خت که پشتونیست های درگیردرافغان خواهی ته وبا لا واقعا تاریخ ندا رند وبرآمدن طالبان تروریست ازبستر زبانی - فرهنگی آن ها بی فرهنگ بودن شان را هم به نما یش گذا شت.
با درنظردا شت گفته های با لا ، خوشحال شدم که جمعه خان صوفی نویسنده پشتون وعضو ناسیونال عوامی پارتی غفارخان وولی خان ، شخصی که سال ها درکا بل مهمان افغان های فاشیست وکمونیست دست نشانده انگلیس واتحاد شوروی بود ؛ با نوشتن " فریب ناتمام "بر بی فرهنگی وبی تاریخ بودن ته وبالا افغان ها مهرتا یید گذا شته است. ازاین نگاه که ، ازطریق سا یت اردوی بی بی سی وروزنامه اردوزبان جنگ، چاپ پاکستان، آگا هی بیشتردرباره کتاب نامبرده پیدا کرده ودرباره اش هم مقاله نوشتم هم تبصره ها کرده ام ، به گفته های قبلی درباره آن بسنده کرده ودرباره گفت وگوی جمعه خان صوفی به عنوان سپین خبری / خبرهای سفید با عبدالله جان صا بر، دریک شبکه تلویزیونی بنام "کانسپت" که تازه وارد صفحه فسبوک / رخنا مه شده است ،ابراز نظر می کنم.
مثلا، سه روز پیش، گفت وگوی جمعه خان صوفی با عبدالله جان صا بر به زبان پشتوپخش شد. گفت وگوی بسیارآموزنده درباره بی تاریخی وبی فرهنگی لروبر/ ته وبالا افغان خوا هان ومعا مله گری های آن ها با هند برای دشمنی ای بی دستاورد با پاکستان وزمینه سازی برای تولید طالبان از قبا یل خود شان توسط نظامی های شیاد پاکستانی! جالب این است که ،جمعه خان صوفی واژه افغان را ساخته ای فارسی زبان ها وبی را بطه با پشتون ها معرفی کرده است! مثلا ، او گفت که :" افغان را برای نخستین بار رود کی ، شاعر فارسی زبان بخا را یی بکاربرده بود!" دراین باره که واژه افغان را رود کی سمرقندی- بخا را یی بکاربرده بود ، با جمعه خان صوفی موا فقم. اما به آگا هی جمعه خان صوفی وته وبالا افغان خواهان برسانم که ، رود کی واژه افغان را برابر به آه وفغان گرفته است. یعنی افغان درزبان فارسی ، آه وفغان ورنج را معنا می دهد ویک شاعر فارسی زبان دیگرهم شعری سروده است که " آه وافغان کرد یم" ، یک مصرع آن می باشد. درشاهنا مه فردوسی هم ، افغان نزد یک به تعریف رود کی وشاعر فارسی زبانِ سرا ینده ای آه وافغان آمده است.
طرفه این که ، جمعه خان صوفی درگفت وگوی خود یاد آور شده است که :" پشتون ها را تاجیک ها وترک ها مسلمان ساخته اند." استد لال اواز این نگاه درست می با شد که اسلام را واقعا تا جیک ها وترک های فارسی زبان شده به هند برده اند. آری ، اسلام را واقعا تاجیک ها وترک ها به هند برده اند ؛ البته ، به گونه های تبلیغی- عقلی-عرفا نی وتفنگ سالار. مثلا، ترک تفنگ سالار محمود غزنه بود که اسلام جنگ سالار را تا لاهور برد وپشتون های تازه مسلمان شده هم سربازان او شد ند! تاجیک های مبلغ ومروج اسلام عقلی- عرفانی درهند،هجویری بود که زیارتش درلاهورمی باشد ومجدد الف ثانی که زیارتش درامرت سرهند می باشد. شا یان ذکر است که ،عالمان وعارفان فارسی زبان دیگر هم کمک در گسترش اسلام درهند کرده اند که یک دانشمند برجسته شان شاه ولی الله دهلوی می باشد و زیارت های آن ها درهند وپاکستان وبنگه د یش می باشند که مجا ل بحث درباره شان دراین مقاله نیست.
نا گفته نما ند که ، تفنگ سالاران مسلمان ازمحمود غزنه تا احمد خان ملتانی مشهوربه ابدا لی درقندهارکه با بای استعمارزای های افغان می باشد ، جنا یت ها وتباه کاری های زیادی درهند کرده اند که نفرت امروزهند وهای افراطی ازاسلام ومسلمان ها ریشه درجنا یت های آن ها دارد. مثلا، سید ابوالااعلی مودودی ، دانشمند اسلامی هند وپا یه گذارجماعیت اسلامی ، گروهی که درپاکستان ، هند وبنگله دیش حضور فعال دارد ، درکتاب خود" سلاجعه " ، محمود غزنه واحمد شاه ابدا لی را لتیره / لنده غرنوشته وازغوری های تاجیک یا فارسی زبان ستا یش کرده ودلیل آورده است که آن ها ازفرهنگ اسلامی بسیارخوب درهند نما یند گی کرده اند! مثلا، زیارت مجلل غیاث الدین غوری را شخصا درنزد یک راولپندی دیده ام. با درنظرداشت توحش وغارتگری های برخی تفنگ سا لاران مسلمان درهند ، جواهرلال نهرو، مورخ وسیاست مدار ونخست وزیرهند پسا استقلال ، درکتاب خود" کشف هند " نوشته است که کا ش اسلام توسط محمد به هند میامد! اگراسلام توسط محمد به هند میامد ، هند دیگری می داشتیم!"
بهرحال، با تا یید نظر جمعه خان صوفی مبنی بر این که پشتون ها را تاجیک وترک ها مسلمان ساخته اند ، به سخنان او درباره افغان وپشتون گری و نقش هند درافغان گریی مخالف پاکستان درکا بل وچارسده ومعامله گری های های فاشیست های افغان دردوسوی د یورند با دهلی نو ومسکو واسلام آباد تمرکزمی کنم. جمعه خان صوفی درباره نادانی غفارخان هم، ابرازنظر کرده وگفته است که :" ازاینکه تحصیلات دانشگا هی ندا شت ، درمقایسه با گاندی ونهرووجناح ، آدم نافهمی بود. اما با وجود نا فهمی ، غفارخان ، شخص فعال وعوام گرا بود وتوانست بخشی ازپشتون ها را دراطراف خود جمع کند وخانواده اش هم درخط او تا کنون همان سیاست را ادامه می دهند." سیا ست خانواد کی نه قومی.
درباره سیاست هند وسیاست محمد علی جناح قاید اعظم پاکستان درباره پشتون ها هم ، جمعه خان صوفی این گونه نظر داده است:" هند در حالیکه مرز دیورند را به حیث مرزی رسمی میان پاکستان وافغانستان می شنا سد ، مشوق افغان های تخت نشین در کا بل وچارسده نشین درولایت سرحد د یروز وخیبر-پشتونخواه امروزدررد آن بود ومی باشد. سیا ستی که به نفع پشتون های پاکستان تمام نشد." جمعه خان صوفی ،درباره پشتونستان خواهی غفار خان وبرخورد محمد علی جناح با او این گونه نظر داده است:" جناح ازغفار خان خواست که همکار او درایجاد پاکستان ودرقدرت سهیم شود. غفار خان با رد پیشنهاد جناح ،به پشتونستان خواهی ادامه داد. بنا برآن ، جناح در بخش پشتون نشین پاکستان همه پرسی کرد وپشتون ها با اتفاق به نفع پاکستان رای داد ند." معلوم است که رای دادن پشتون ها به نفع پاکستان مشت دندان شکن هم دردهن غفار خان هم وطرفدارانش در تخت کابل بود. تخت نشین های نامردمی که توسط هند بریتانیا به کا بل تحمیل کرده شده بود ند وبعد ازهند بریتا نیا ،برای ادامه حکومت داریی نامردمی خود نوکرمسکو شد ند!
طرفه این که ،جمعه خان صوفی :" درتقسیم هند وجدای پاکستان ازآن، گا ندی ونهروررا مقصر دانسته است. البته این گونه که ، جناح پیشنهاد نظام کنفد رالی داد وگا ندی ونهرو از تجزیه هند حما یت کرد ند." جمعه خان صوفی به معامله گری های پشتونستان خواهان شرق د یو رند با پاکستان هم پرداخته وگفته است که :" اول پشتونستان خواهی بی نتیجه کرد ند ودوم با پاکستان معامله کرد ند تا ولایت سرحد را خیبر - پشتونخواه بنامد. وقتیکه ولایت سرحد ،پشتونخواه نامیده شد ،پشتونستان خواهان گفتند که خواست شان همین بود! درحالیکه خواست شان پشتونستان مستقل بود ، نه خیبر پشتونخواه." دراین باره که خواست پشتونستان خواهان پاکستانی جدای بود نه تغییرنام ولایت سرحد به پشتونخواه ، صد در صد با صوفی موا فقم. افزون بر موافقت با صوفی ، به صراحت می گویم که میان پشتونستان خواهان دو دوسوی د یورند هم اتفاق نظر وجود ندا شت وندارد. مثلا، پشتونستان خواهان تحمیل شده بر کا بل ، بخاطر اقلیتی کمتر از 30 درصد بودن قبیله های پشتون درخراسان افغانستان نا میده شده توسط هند بریتا نیا وروسیه ای تزاری ،خواهان پیوستن پشتون های قبا یلی پاکستان به افغانستان برای بالا بردن سطح درصد یی قبا یل خود شا بود ند.
ازاین نگاه که پشتونستان خواهان پاکستا نی به تبد یل ولایت سرحد به پشتونخواه قانع شده اند ، درواقع ، مرزد یورند را به برسمیت شناخته ومشت د ندان شکن دردهن پشتونستان خواهان تحمیل شده بر خراسانِ افغانستان نا میده شده توسط کهنه استعمارها ونوکران نواستعمارگری کوبیده اند. خنده داراین است که ، پشتونستان خواهان پاکستانی مرزد یورند را برسمیت شناخته وفا داریی خود را به پاکستان اعلام کرده اند. برخلاف ، پشتونستان خواهان استعمارزای افغان که بزور سربا زان امریکا یی وناتو درارگ کا بل لرزان مانده اند هم مرزد یورند را برسمیت نمی شنا سند هم دهن کژی به پاکستان می کنند تا ازحمایت طالبانِ تروریستِ افغان دست بردارد! ازسوی د یگر، امریکا متوجه نامردمی بودن استعمارزای های دست نشانده ای خود ونا توانی شان درحکومت داری درافغانستان شده وباب گفت وگو با طالبان یا شاخه ای ریشوی ارتش پاکستان را باز ورئیس جمهورترامپ درسفر ازپیش اعلام نشده خود به افغانستان ، درمیدان هوای بگرام ، ازنزد یک شدن به توافق با برادران نا راض غنی ، به خود او سخن گفته است. درصورت توافق با دار غنی با برا دران نا راض او،روشن است که ارگی ها بازنده هستند نه خود فروخته های کویته نشین وفرمان گیر ازآی اِس آی. ازاین که طالبان تروریست افغان می باشند وسا بقه جنگ وترور با تاجیک ها وهزاره وازبک ها و...را دارند، توافق بادار غنی با آن ها جنگ های قومی را درپی دارد نه صلح وآشتی را! درچنین حا لتی، اصرار استعمارزای های پشتونستان خواه وشکست خورده درحکومت داری ، مهارتروریسم وتامین صلح بربه رسمیت نشاختن مرزد یورند ، امید کا ذ ب کسب حما یت خیا لی هند را دردهن دارد. ازاین نگاه که هند مرز دیورند را می شنا سد، فکرنمی کنم که چیزی فراچنگ پشتونستان خواهان شکست خورده افغان شود.
بنا برآن ، با تاکید برآینده تاریک پشتونستان خواهان افغان که میوه تلخ شکست شان تروریسم طالبانِ دست سا خت ارتش پاکستان ازافغان ها برای تبد یل افغانستان به تروریستستان می باشد، به نظر صوفی جمعه درباره افغان درافغانستان اشاره وبا توضیحات چند مقاله را پا یان می دهم. درباره افغان درافغانستان ، جمعه خان صوفی می گوید:" حکومت افغانستان قانون اساسی ساخته ودرآن درج کرده است که هرباشنده این کشورافغان می باشد." بیاد جمعه خان صوفی بدهم که ظاهر وداوود همان قانون را ساختند ودرتذ کره ها / شنا سنامه های مردم نام قوم های آن ها درج می شد. مثلا، من که تاجیک هستم ، درشنا سنامه ام که اکنون دراختیارم می باشد تاجیک می باشم. یعنی تاجیکم نه افغان! جالب این است که ، پارلمان قبلی افغانستان که درآن پشتون ها هم حضورپررنگ داشتند ، لایحه مردم شماری وتذ کره / شنا سنامه تصویب ودرآن درج شد که نه نام های قومی ونه افغان درج شنا سنامه ها شود. غنی همان مصوبه را امضا ومانع توزیع تذ کره شد. البته که مسترغنی بسیارتذ کره های جعلی برای تقلب درانتخابات ریاست جمهوری که نتیجه آن بعد ازدوماه اعلام نمی شو، توزیع کرد! غیر پشتون ها که شمار شان بیشتراز 70 درصد درخراسانِ افغانستان نامیده شده توسط هند بریتانیا می باشد ، ازدرج افغان درشناسنامه های خود خود داری کرد ند. یعنی درافغانستان : تاجیک ها، هزاره ها،پشتون ها، بلوچ ها ، ازبک ها، ترکمن ها، نورستا نی ها وچند قوم کوچک دیگرحضوردارند وقومی بنام افغان وجود ندارد. شا یان یاد آوری می دانم که ، پشتون ها 112 قبیله دردوسوی مرزد یورند یا لروبر پشتون ها به گونه ای قبیلگی وجود دارند وتا کنون قوم نشده اند تا ازآن به سوی ملت شدن خیزبرداشته وارد جهان مدرن شوند وتروریسم طالبان هم جمع قبیلگی ماندن مانع حرکت پشتون ها بسوی جهان مدرن می باشد. این است ملت افغان مورد نظر استعمارزای های افغانِ تحمیل شده برارگ کا بل. کا بلی که زبان حاکم آن زبان فارسی می باشد وپشتودرآن به ندرت گویش گران دارد!
وقتیکه از کمترین گو یشگران زبان پشتودرکا بل سخن می گویم ، بهتراست به آن بیفزایم ازلشکرگاه تا گرد یز وجلال آباد هم که شهرهای نزد یک به مناطق قبا یلی یا جا های بود وباش قبا یل پشتون می باشند ، زبان پشتو کمترین گویش گران را دارد. ازاین نگاه که از احمد خان تا داود خان ، همه امیران استعمارزای افغان بزبان پشتو سخن گفته نمی توانستند وفارسی فهمی شان هم عامیانه بود ، بیانگربی فرهنگی آن ها وقبیله ها یشان درخراسان حتا هندوستان آن روز وپاکستان امروز می باشد. همین که در کتاب فروشی های کا بل وشهرهای افغانستان ، کتاب های علمی بزبان پشتو یافت نمی شوند و درخیبر- پشتونخواه، بلوچستان وشهرکراچی درولا یت سند که سومی هم جمعیت پشتون دارد ، کتاب های علمی بزبان پشتو نایاب وتنها درچند کتابخانه درپشاور، اشعار رحمن با با وخوشحال خان را در چند صفحه و"رشتیا رشتیا ده" نوشته ولی خان را در 80 صفحه دیدم ودرکراچی ترجمه "اسلام" بزبان پشتو ،نوشته مفتی کفایت الله دانشمند مسلمان هندی را دیدم ودرکتاب فروشی های کویته ، کتابی بزبان پشتو به نظرم نخورد. به صراحت می گویم که ، یافت نشدن کتاب های علمی بزبان پشتو درکا بل ،پشاور،کویته وکراچی ، بیانگرضعف درد ناک فرهنگی پشتون ها وزبان شان می با شد.
بنا برآن ، درپسین بخش مقاله ،بهتراست یاد آور شوم که استعمارزای های تحمیل شده برتخت کا بل بسیارکوشش کرد ند تا زبان فارسی را نا بود وزبان پشتو را جا یگزین آن کنند. سیاست فرهنگ ستیزا نه ای که زبان فارسی را کمرنگ وکمک به ترقی زبان پشتو کرده نتوانست. وقتیکه ازکمرنگ کردن زبان فارسی توسط استعمارزای های فاشیست وجا هل ووطن فروش سخن می گویم ،استد لالم متکی برمسخ زبان فارسی با افزایش واژه های پوهنتون ،پوهنزی،شونزی و... در جای واژه های دانشگاه ودانشکده ود بیرستان / لیسه ، مکتب و...می باشد. افزون بر مسخ زبان فارسی ،استعمارزای ها زبان سازی وتاریخ سازیی دروغین بنام "پته خزانه " وسرود امیر کروربه گونه ای "په هند و سند وپه پنجاب وپه زابل اتل مانند اتل پشتون ها نشته هم کرده اند." تاریخ سازیی دروغین شان هم تاریخ " افغانستان بعد ازاسلام" نوشته حبیبی جعلکار پته خزانه می باشد. معلوم است که درتاریخ وجغرافیای منطقه ، خراسان بزرگ وفارس داریم نه افغانستان واین اخیری را معلوم است که هند بریتا نیا وروسیه ای تزاری درسال 1880 تر سا یی به حیث منطقه ای حا یل میان خود ساختند وروابط بیرونی آن راهم لندن بد ست گرفت.
بهر حال ، جمعه خان صوفی :" مستد ل هم شعر امیرکروررا رد هم پته خزانه ای عبد الحی حبیبی را خلاف معیار تاریخ زبان شناسی معرفی کرده است. بطورنمونه ،" جمعه خان صوفی که سال های طولانی درکا بل مهمان استعمارزای ها بود ، درباره پته خزانه می گوید:" یک زبان شناسی غربی به کا بل آمده بود وحبیبی کشاف پته خزانه وحکومت حا می اش کوشش کرد ند که حما یت اورا به جعل کاریی خود کمای کنند واو پته خزانه را فا قد معیار های زبان شناسی دانسته نه پذ یرفت." درسال های اخیر، دکترنا شناس نوسنده وموزیک کار پشتو زبان که فکرمی کنم دکترای زبان پشتوازدانشگاه مسکو دارد، هم شعرامیرکرورهم پته خزانه را جعلی نا مید. مثلا، چهار روزقبل، دوستی نواری ازدکترناشانس را برایم فرستاد ودرآن دیدم که گفت:" شعرامیرکروروپته خزانه جعلی می باشند وبا تاسف گفت که اگرزیاد سخن بگویم ، نابودم می کنند! با تمنای عمردراز وسود مند برای نا شناس وجمعه خان صوفی ، تا ازجهل پشتونیسم وفاشیسم پرده برداری وکمک به ترقی زبان روبه مرگ پشتو درعصر جهانی شدن زبان ها وفرهنگ ها نما یند، لر وبر/ با لا وزیرافغان خواهان استعمارزای اصلا د یره دونی-هندی وتحمیل شده بر کا بل وغفارخان ،عموزاده شان درچارسده را بخاطر سکوت شان به یک جنایت هند بریتانیا به پشتون ها وادامه آن توسط پاکستان تا سال 2017 ، بشد ت سرزنش می کنم! جنا یت هند بریتا نیا به پشتون ها این بود که: درسال 1901 ، لارد آکلند نایب سلطنه انگلیس درهند، ایف سی آر / مقررات کیفریی مرزی را بر پشتون ها درایجنسی های: اورکزای ، کُرم، باجور، مومند، خیبر، وزیرستان شمالی وجنوبی تحمیل کرد. قانونی که اگرپشتونی دریک ایجنسی تخطی وفرارمی کرد، ایجنت سیاسی انگلیس درآن ، خانه ای فرد فراری وقبیله اش را ویران می کرد. بیاد دارم که دردوره حکومت ژنرال ضیاءالحق ، یک خان قبیله تخطی وبه کا بل گریخت وخانه خودش وقبیله اش مطابق همان قانون ترسناک تخریب کرده شد. همچنان ، بیاد دارم که به پشاوربرگشت وتوبه کرد وژنرال ضیاء هشتاد لک کلداربرایش تاوان پرداخت. غمباراین است که ،غفارخان ، پسرش ولی خان وظاهروداوود ، انتقادی ازآن قانون بربری نکرد ند! طرفه این که ، سال 2002، هنگام سفر ازپشاوربه سوی تورخم ، برد یواری ازقول قاضی حسین احمد ، فارسی زبان پاکستانی ورهبرجماعت اسلامی این سخن را دیدم " قانون سیاه را لغونما یید!" بنگرید! یک فارسی زبان پاکستانی خواستار لغو ایف سی آر / قانون بربری مرزی شد ؛ در حالیکه غفارخان ،ولی خان وظاهرخان وداوود خان وچپ های افغان میراث برشان، درباره آن سکوت کرده بود ند! آری ، آن ها سکوت کرد ند وکرزی وغنی به پاکستان دهن کژی می کنند تا ازحما یتِ طالبانِ تروریست ازنظرمردم وبرادران ناراض ازنظرآن ها دست بردارد. پاکستان هم مرز غربی خود را آمودریا می داند نه دیورند. مرزطلبی دیوانه وار که تا جیک ها وهزاره ها وازبک ها وترکمن ها دربرابر آن ایستاد شد ند وایستاد می ما نند.
0 comments:
Post a Comment