Wednesday 20 November 2019

ما کیا ولیسم برخلاف اند یشه ما کیا ولی ، درزاد گا هش ، ایتا لیا پا یه نگرفت ، اما کشورهای مسلمان را فتح کرد

ابراهیم ورسجی
این تحلیل ؛ درپیوند به مقا له ای زیر عنوان : "ما کیا ولیسم خمینی ونسل پس ازانقلاب: هد ف چیست؟" نوشته ای امیر یحیی آیت اللهی ، پژوهشگر فلسفه ، نشر شده درسا یت فارسی بی بی سی ، بتاریخ 20 نوامبر 2019- 29- آبان / عقرب 1398، ارایه شده است. ازاین نگاه که درصفحه فسبوک / رخنامه ام پخش شده است، بهتردانستم که درسایت اند یشه هم پخش شود ، تا دوستان وفرهنگیان ازآن بهره مند شوند. درتاریخ فلسفه ودانش سیاسی ، به هیچ اند یشمند سیا سی به اندازه ما کیاولی تهمت بسته نشده است. همین که ، درتاریخ سیاسی جهان به خصوص کشورهای مسلمان ، ماکیا ولیسم بیانگر همه بد کاری های سیا ست گران ومد یران چه شاهی چه شیخی چه نظامی گرفته شده است ، جزستم به ما کیاولی چیزی دیگری بوده نمی تواند. بلی، گناه ماکیا ولی این بود که آنچه که درمیدان سیاست درزمانش هست را بیان کرد نه اینکه دررابطه با آنچه که با ید باشد ابرازنظرکرده باشد وآنچه هم که بنام سیاست بود جزفریب کاری ودروغ گوی وزورگوی وآدم کشی برای حفظ قدرت توسط شاه وشیخ نبود. مثلا، ماکیاولی درزمانی می زیست که پاپ درراس امراتوریی مقد س روم نسشته بیداد می کرد ومنتقدان خود را تکفیر وطعمه آتش هم می کرد. درچنان زما نی ، ماکیاولی دوکاررا کرد: نخست، گفت که امر پرنس یا شاه قانون وامرپاپ اخلاقی می باشد. دوم، به حیث روشنفکر واند یشه ورز برهه ای حساس رنسانس / نوزایی ،درباره ای ارزشمند یی جمهوریی روم باستان واحیای آن درایتالیای زمان خود قلمفرسایی کرد. دستاورد قلمفرسای اش هم " شهریار"و"گفتارها" می باشد که اولی علم سیاست ودومی فلسفه ای سیاسی می باشد. تاریخ نشر پرنس یا شهریارماکیاولی نشان می دهد که در سال 1513 نشرودرآن امرپاپ امراخلاقی خوانده شده بود. جالب این است که ، درسال 1558 یا 45 سال بعد ازنشرشهریار ، به آگاهی پاپ رسانده شد که ماکیاولی امرشما را اخلاقی ودرواقع امپراتوریی مقد س تان را خلع سلاح اید ئولوژیک کرده است. بعد ازآن بود که ، طعن لعن به ماکیاولی توسط کاتولیک ها به فرمان پاپ شروع شد.
دررابطه به گسترش ماکیاولیسم یا بد کاری وفریب کاری بنام سیاست درکشورهای عقب مانده ای مسلمان ونا مسلمان، بهتراست درباره دومسئله ابرازنظرکنم.: نخست ،سیاست به معنای ارسطویی ، درحالیکه ارسطو انسان را حیوان سیاسی نا میده وبراساس آن نظم بخشیدن به امورجامعه ویا کشوربا گفت وگو وعقل ومنطق می باشد ؛ تا کنون درکشورهای مسلمان راه بازنکرده است. به این دلیل که پیش ازاسلام، تنها کورش کبیر سیاست می کرد ومنشوراوهم که تا کنون باقی ما نده نشاند می دهد که پیش ازارسطو سیاست ارسطوی می کرد. متاسفانه ، بعد ازکورش ، سیاست او ادامه نیا فت. یعنی بزور قدرت را گرفتن وبزور حکومت کردن رایج شد وتا ظهور اسلام ادامه یافت. قرآن یا کتاب نازل شده به محمد ،کتاب هدایت بخش است نه ابزار حکومت کردن که خلیفه ها وسلطان ها بعد از اوآن را تحریف یا سوی تعبیرو بازور وفریب برای مردم سواری بکاربرد ند. درحالیکه ، قرآن کتاب هدایت می باشد ؛ دستوراتی هم دارد که قدرت را تابع حقیقت می کند. مثلا،درسوره ای شورا ،خدا امرکرده است که امور مسلمان ها با مشوره حل وفصل شود. درسوره حد ید / آهن ، این آیه آمده است: رسولان را با بینات وکتاب ومیزان فرستادیم تا مردم با عدل وقسط امورخود را سا مان دهند! معلوم است که ، هردو آیه یاد شده برحکومت شورای تا کید کرده است. حکومتی که همانندی با دموکراسی های اصیل کنونی توام با عدالت دارد. بنا برآن ، خلافت ها وسلطنت های بنام اسلامی نه رابطه به اسلام داشتند ودارند ونه همسازبا اند یشه ای بیان شده ماکیاولی درشهریاروگفتارها می باشند. طرفه اینکه ، خلیفه ها وسلطان های ظا لم وجابرفقه وکلام را دراختیار گرفته هم ستمگرانه حکومت کرد ند هم مخالفان خود را تکفیر وکشتند! نا گفته نما ند که ، فقیه مبارزی ما نند ابوحنیفه را خلیفه ستمگربغداد زندانی وشهید کرد وشاگردانش : ابویوسف وشیبانی را قاضی ساخته درفقه حنفی تحریف کاری کرد ند تا بدرد خلیفه وسلطان بخورد. خوب است که ، غزالی چند قرن بعد از ایجاد فقه ، گفت که فقه تنها بدرد سلطان می خورد! طوریکه دیده می شود ، تاکنون فقه ها بسیار خوب به حیث اید ئولوژیی سیاسی سلطان عمل کرده ومولوی ها وملا های نادان و فقه زده ولایت فقیه ، تروریسم مذ هبی ،طالبانی- القاعده ای ،داعش های سنی وشیعه را هم تحویل مسلمان ها داده اند. با وجود آن ، بسیارخوشحال هستم که شماری زیادی از عالمان ازفقه بریده وبه قرآن روی آورده اند ونو اند یشان مسلمان دانشگا هی هم جریان نومعتزلی یا عقل گرا را براه انداخته اند. دوگرا یشی که درنها یت فقه وشاه وشیخ ونظامی ها وتروریستان وتند روان مذ هبی یا مذهبی نما شان را روانه ای زبا له دان تاریخ خوا هد کرد.

0 comments:

Post a Comment