برگردان به فارسی : ابراهیم ورسجی
چهاردهم ماه اسد 1398
شا یان یاد آوری است که ، ازپنج نگاه ، بهترمی دانم که پیش نویس کوتاه به برگردان فارسی مقا له نشرشده در سا یت روزنامه اردوزبان جنگ ، به عنوان:" احمد شاه ابدا لی درملتان زاده شده است"، نوشته احسان رضا بیگ ، ارا یه کنم: نخست ، نوسنده از روی بی اطلاعی یا دا نش کمی تاریخی گمان کرده است که افغانستان درزمان پیدا یش احمد شاه ابدا لی در ملتان درمنطقه وجود داشته وپدرش به حیث یک افسر نظامی افغان به ملتان آمده وما درملتا نی اورا به همسری گرفته است. دوم، دربرگردان فارسی مقا له ، درمطا لبی داخل قوس ()، اشاره به اشتبا هات اومی کنم ، تا خوا نند گان متوجه شوند که ازبرگردان کننده می با شد نه ازنوسنده مقا له. سوم ، مقاله ای که به برگردان فارسی آن می پردازم ، روزشا نزدهم ماه ژولای 2019 ،در سا یت روزنامه جنگ پخش شده بود ودرپیوند با آن تحلیلی به عنوان :" افغان ها ؛ با تحریف تاریخ، نمی توانند از فقر تاریخی نجا ت یا بند" ، ارا یه کرده بودم که ، هم درصفحه فسبوک / رخنا مه ام هم دروبلاک های " اند یشه " و " انسان گرا یی " بازتاب داده شده است. با درنظردا شت تحلیل نامبرده ، دوستان خوا هش کرد ند که اصل مقا له را به فارسی برگردان کنم . چهارم ، برگردان مقا له ای نوسنده پاکستانی به فارسی ،ادامه مقاله ام زیرعنوان "نگاه انتقادی به تاریخ های نوشته شده درافغانستان" می باشد. پنجم، هدف من نقد تاریخ نژادی- تحمیلی برخراسان افغانستان نا میده شده توسط هند بریتا نیا وروسیه ای تزاری درسال 1880 ترسا یی می با شد ، نه توهین به نژاد یا گروه خاص. درادامه پیش نو یس ،ترجمه فارسی مقا له نوشته شده به زبان اردو، قرارزیرارایه می شود.
احمد شاه سردار قبیله ابدا لی وبنیانگذارپاد شا هی ابدا لی ، به شهر ملتان ( یکی ازشهر های مهم پنجا ب بعد ازلاهور) علاقه خاصی داشت. به این خاطر که ، زمان خان پدر اوهمراه یک لشکرازافغانستان به ملتان آمد ودردوران حضور خود با یک زن ملتا نی ازدواج کرد واو احمد شاه را زا یید. ازاین رو، احمد شاه بجای پیدا یش خود محبت داشت. (واقعیت این است که ، درآن وقت ،کشوری بنام افغانستان وجود نداشت که پدر احمد شاه ازآن با عضویت دریک لشکر به ملتان آمده باشد. نگا هی بتاریخ روشن می سازد که ، درآن وقت ، شمال افغانستان کنونی بخشی از بخارا،غرب آن ازقندهار تا بادغیس ، بخشی از فارس وازغزنی تا شما لی ونورستان ، بخشی از امپراتوریی مغلی هند بود وزبان فارسی هم زبان دفتری ودیوا نی وعلمی هرسه کشور بود. بنا برآن ،آمدن پدر احمد شاه به ملتان آن هم به حیث سربازیا افسرلشکرافغانستان بی پا یه می باشد).
بعد از رفتن زمان خان به افغانستان ( که درآن وقت موجود یت نداشت) ، احمد خان جوان شده ودرارتش افغانستان ( موهومی ) ثبت نام شده وترقی کرده ودرارتش نادرشاه ، شاه افغانستان سپه سالارشده است ( نادرشاه همان نادرافشارمی باشد که ژنرال ارتش صفوی در فارس بود نه شاه افغانستان نا موجود! بلی ،بعد از سرنگونی حکومت صفوی توسط پشتون های هوتکی که رعیت آن حکومت بود ند ، نادرافشارکه چگونگی پیوستن احمد شاه به لشکراو روشن نیست ، اما زیرفرمان اوبود، هوتکی ها را درفارس سرکوب ووا داربه فرار به هند کرد. بعد از فراری ساختن هوتکی ها وتثبیت حکومت خود در فارس ، نادرافشاربه خراسان / افغانستان کنونی حمله ودرواقع بخش بزرگ امپراتوری دوره کورش کبیررا احیا وازشاه مغلی هند خواست که هوتکی های فراری را تحویل دهد که نداد. بنا برآن، نادرافشار واحمد خان افسرزیر فرما نش به سوی دهلی رفته 850 هوتکی را اعدام وجسد های ایشان را بد یوارهای آن شهر آویزان وبا خا لی کردن خزانه حکومت مسلمان هند روا نه ای فارس شد ند. ازروی تصا دف یا برنامه ای قبلی ، نادرافشار درفارس کشته شد. بعد ازکشته شدن او ،درسال 1747 ترسایی، کریم خان زند پاد شاه فارس شد وتما یلی به خراسان نشان نداد).
بعد ازقتل نادرافشار، بزرگان افغان جرگه بزرگ برگزارواحمد خان را حکمران خود سا ختند ( کارل مارکس درمقالات خود درباره جنوب آسیا ، نوشت که :" احمد خان بادزدی ثروت غارت کرده ای بادارش از هند ،حکومت قبیلگی خود را درقندهار ساخت). نا گفته نما ند که ، جرگه پاد شاه کننده احمد خان درمزار شیرسرخ با با برگزار شده بود ودرآن صا برشاه ملنگ خشه گندم را بر سراحمد شاه به حیث تاج گذا شت واورا به حیث شاه تا یید کرد. دردوره احمد شاه ابدالی ،سلطنت افغانستان که ( نام افغان وافغانستان نداشت) ، از اتک تا کا بل ،ازکو یته تا مستونگ ، قلات ، سبی، جیکب آباد، شکارپور، سند ، پیشین ،دیره اسما عیل خان ، ضلع لورالای وپنجاب را دربرمی گرفت.
قا بل یاد آوری می با شد که ، احمد شاه به سند را بطه خا ص داشت وحکمران سند هم ازاو فرمان برداری می کرد. مثلا، وقتیکه احمد شاه ابدا لی درسال 1161 هجری به سند رسید، به میا نورمحمد کلهوله ، لقب شاهنوازخان داد وفرمان داد که مالیه های را که سا لا نه به نادرشاه افشارمی پردا خت، با تعهد به قندهاربپردازد. کلهوله به او اطمنان داد که درادای ما لیه کوتا هی نمی شود ودرزمینه کم نخواهد آمد. وقتیکه او درپرداخت ما لیه تا خیرکرد، احمد شاه اورا نا فرمان نامیده هشدارداد که اگر کوتاهی کردی ، به منطقه زیرفرما نت تاخت وتاراج صورت خواهد گرفت. ازاین نگاه که ، میا نورمحمد کلهوله ، توان جنگ با احمد شاه را نداشت وازتباه کاری های او دردهلی واطراف آن آگا هی داشت واین را هم می دانست که احمد شاه بر پاد شا هان وامیران ووزیران آن ها چه ستم ها کرده بود؟ بنا برآن ، دراولین فرصت ، هرچه اشیای قیمتی که داشت به حیث تحفه با یک سفیربه قندهارفرستاد وازفرمان برداریی خود به احمد شاه اطمنان داد. احمد شاه با تحویل گرفتن تحفه ها وسفیراوخوشحال شد وروا بط دوستا نه خود را با میا نورمحمد کلهوله تازه کرد.
چند روز بعد ازآن ، میا نورمحمد کلهوله ، محمد محفوظ سرخو ش ومرید خان را سفیران خود در کا بل وقند هار تعیین کرد. بعد از آن ، نورمحمد خان مالیات خود را به قندهارمی فرستاد اما یکسال درپرداخت ما لیه تا خیر واقع شد . ازاین رو،احمد شاه خشم شد وبه جهان خان سپه سا لارخود فرمان داد که با یک لشکرروانه سند شود. با رسیدن خبر سردارجهان خان، مردم سند پریشان شد ند. پریشا نی دور نشده بود که احمد شاه ابدالی هم با لشکرخود وارد سند شده به ریگستان محمد آباد رسید. میا نورمحمد که نجات جان خود را دشوارمی دید ، به دیوان گد ومل دفتردار خود فرمان داد که به حضوراحمد شاه رسیده ازفرمان برداریی خود اورا اطمنان دهد. گد ومل در پل سکربه لشکراحمد شاه رسید و دردوروز ملا قات کرده نتوانست یا به اوموقع ملا قات داده نشد. اما بعد از کوشش های بسیار ، به اواجازه ملا قات با احمد شاه داده شد. ازاین که گد ومل آدم هشیاربود واحمد شاه وقهر وخشم اورا می دانست، ازاو عفو خواسته تحفه های خود را که دربوریا ها جا بجا شده بود به او پیش کش کرد. احمد با تندی ازاو پرسید، دراین بوریا ها تحفه ای تو چیست؟ گد ومل به او گفت که دراین بوریا ها ، اشیای گران قیمت قبرهای بزرگان سند می باشد که ما مردم غریب پیش کش شما می کنیم. ازاین که احمد شاه به اولیای کرام احترام داشت، چیز های قیمتی بوریا ها را پذ یرفت وبه مردم سند خشم روا نداشت.
میا نورمحمد کلهوله بتاریخ 12 صفر سال 1167 هجری مرد وتمام امیران با اتفاق میا محمد مراد خان پسر اورا درمحله عمرکوت حاکم سند سا ختند. درآن وقت، احمد شاه درنو شهره بود وپاد شا هی مراد خان را پذ یرفت واورا لقب شاهنوازخان داد. درآن روز ها ، درمیان شکارپوری ها، کلهو ها واود پونوها وبلوچ ها ، نزاع ها وکشمکش ها جریان داشت. احمد شاه آن ها را به سبی شا مل و به نا ظم الامورافغان خود سپرد. ازاین رو، ازطریق شکارپور، تجا رت تا فرارود وخراسان رونق یا فت وشکارپوربه یک مرکزتجا رتی تبد یل شد. همچنان ،اسما عیل خان را به حیث نما ینده خود درسند مقرر کرد. اسما عیل خان در محمد آباد ، زیر نظرسید محمد شاه چند عالم را به تته وبخش های دیگرفرستاد تا مالیات سا لا نه را جمع آوری وبه قندهار بفرستند. درآن وقت ، محمد بیگ شا ملوبه حیث سفیر احمد شاه به تته رسید و اداره آن را به محمد صا لح سپرد. درعین وقت ، میان محمد بیگ شا ملوواسما عیل خان اختلاف پیدا شد ودر اداره تته قاضی محفوظ بیگ با لا آمد.
درتمام این دوره ، دیوان گد ومل سفیر سند دردربار احمد شاه درقند هاربود وازکلهوله ها نما یند گی می کرد. درهمین دوران ، تغییرات زیادی رونما شد ند. با وجود آن ها، مراد خان سه سال موفقا نه فرمان روای کرد. اما بعد ازآن ، چند متنفذ مخالف او شد ند. بنا برآن ، آن ها بتاریخ 12 ذی الحجه 1171 هجری ،اورا دراقا مت گا هش درعمرکوت دستگیروبرطرف ودرجای او برا درش غلام شاه کلهوله را تخت نشین کرد ند. میا غلام شاه کلهوله بعد ازتخت نشین شدن با دشواری های زیادی مواجه شد. یکی ازدشواری های او این بود که تا مقام اورا دربارقند هار تا یید نکند ، جنگ برای عزل ونصب ادامه می یا فت ومد عی های مختلف بنام حق خود علیه او خیزش می کرد ند. ازاین که گد ومل درقند هار سفیربود واحمد شاه هم از غلام شاه شکا یت ندا شت. بنا برآن، دیوان گد ومل با حسن تد بیرادای مسئولیت کرد واحمد شاه ابدالی درسال 1175 هجری اورا "هنر برجنگ شاه وبردی خان" لقب داده به اوسند حکمرانی داد. همچنان ، احمد شاه یک پیل ودیگر تحفه ها هم به او فرستاد. وقتیکه غلام شاه کلهوله برخیزش"کچه " غلبه یا فت وبرراجه آن دست با لا پیدا کرد وبه مرکز خود برگشت ،احمد شاه به منصب واعزازاو افزود. یعنی او افزون برهنربرجنگ شاه ویردی خان ، صمصام الدوله هم شد وخطاب والاهم یافت.
بنا برآن ، میا غلام شاه کلهوله تا حد توان کوشش کرد که با دربار قند هاردوست بما ند. ازاین رو ، مرتب ودروقت تعیین شده مالیات سالانه را به قند هارمی فرستاد وبه بهبود مردم هم توجه می کرد. ازاین سبب ، دربیرون سند هم بنام بهترین حکمران مشهورشد. اوواقعا امورکشورداری را خوب پیش برد وثبات سیاسی- اجتما عی را تامین کرد. احمد شاه هم ازکارکرد خوب او را ضی بود. چنا نچه ، در سال 1180 هجری ، احمد شاه ابدالی اموردیره اسما عیل خان ودیره غازی خان را هم به او سپرد. زیرا که ، زیردستان او درنظم آن منطقه ها موفق نبود ند. میا غلام شاه کلهوله شخصا به منا طق نامبرده رفت و اوضاع آن ها را بهبود بخشید. میا غلام شاه روزسوم جمادی الاول سال 1186هجری وفات کرد وجا یش را میا سرفرازخان گرفت. او هم سند شا هی خود را ازقندهارگرفت. شا هی او تایید نشده بود که درسال 1186 هجری احمد شاه وفات کرد. خبرمرگ او درحلقه های سیا سی سند با عث خوشحالی شد. یعنی این احساس درسند پیدا شد که ازغلامی افغان ها آزاد می شود ( جالب این است که درآن زمان، ازافغان ها خبری درخراسان وپنجاب حتا سند نبود وتنها پتان ها یا پشتون ها را می شناختند). زیراکه ، با وجود خود مختار بودن ، خود را زیرسلطه افغانستان ( که درآن وفت وجود نداشت ) می پنداشتند وفرمان قندهاربر آن چلید. بهرحال، آرامش به سند نیامده بود که خبررسید که تمورشاه پسراحمد شاه درجای پدرخود پاد شاه شده است. تمورشاه بعد ازتخت نشینی فورا به سند توجه کرد. به این خاطرکه ، منبع درآمد حکومت او بود. مثلا، ازآنجا سا لانه لک ها روپیه ما لیه به قندهارمی رسید. ازاین رو، تمورشاه ، شا هی سرفرازخان را تا یید کرد واورا به لقب خدا یارخان نوازش داد. بنا برآن، ابدالی ها فرصت سلطه بر سند را یافتند (1).
همان گونه که ، درآغازبرگردان مقا له ازاردو به فارسی، بد لیل های که گفته شد ،پیش نویس ارا یه کردم. لازم می دانم که درپسین بخش آن هم تبصره نموده نوشته را پا یان دهم. درنوشته احسان رضا بیگ ،دیده می شود که احمد شاه در مالیه گرفتن از پنجاب بخاطرملتانی بودن خود با دشواری روبرونیست یا کمترروبروست اما در سند با مانع ها روبروبود وبرای برداشتن ما نع ها زورهم می گفت. همچنان ، القاب فارسی نمای که احمد شاه به کلهوله ها داده است ، نشان دهنده اصل پنجا بی بو د نش می باشد. بطورنمونه ، من که زبان اردو را می دانم ودردانشگاه پنجاب درلاهورسیا ست خوانده ام وکاربرد نادرست واژه های فارسی توسط پنجابی های عادی را بخوبی می دانم ؛ به صراحت می گویم که با کاربرد چنان القابی نادرست فارسی ، احمد شاه پنجا بی بودن خود را نما یش داده است. جا لب این است که ،سلطان خان طلا یی ، پدر بزرگ نادر غدارکه برادر نا تنی دوست محمد خان بود ودرجنگ او علیه رنجیت سینگ برای فتح پشاور، ازسینگ در چارسده زمین گرفت وبه برا در خود خیا نت کرد. شا یان یاد آوری می با شد که ، ازهمان زمین ها ، غفارخا نی ها یا نواسه های همان سلطان خان تا کنون نان می خورند. همچنان ، با ید بگویم که ،بعد تر، سلطان خان یا سلطان خا نی ها به دیره دون هند رفتند. ازهمانجا بود که سازمان جا سوسی هند بریتا نیا خواهرنادررا زن حبیب الله خان سا خت وخود اورا به حیث درباریی او با لا کشید. نادرخان وبرا دران دیرودونی- انگلیسی اش که بعد ازبراندازیی حکومت حبیب الله کلکانی به کمک هند بریتا نیا واستا لین ،حاکم کابل سا خته شد ند،همان فارسی التقاطی با اردو وپنجا بی قا بل فهم برای احمد شاه ملتا نی را درارگ کا بل رایج سا ختند. ازاین نگاه که ،احمد شاه ابدالی ، با تهاجم های مالیه درآوردی که یک نمونه آن درسند بازتاب داده شد، حکومت مغل های مسلمان وفارسی زبان در هند را به نفع شرکت انگلیسی هند شرقی تضعیف کرده بود. بعد ازمرگش ، شرکت هند شرقی اول با لشکرسیک ها ، بازمانده های اورا از پنجاب بیرون ودوم نواسه اش شاه شجاع را به کا بل بارکرد که توسط مردم کشته شد. به گواهی تاریخ، جای حکومت مسلمان مغل تباردرهند را در1857 ، هند بریتا نیا گرفت. قدرت استعماری اروپا یی که دررقابت با روسیه تزاری، قدرت اروپا یی دیگر،اول ، هردو بازیی بزرگ درآسیای جنوبی ،خراسان و فارس کرد ند ودوم جنازه حکومت پوشالی با قی مانده ازاحمد شاه را برداشته درجای آن در سال 1880 ترسایی ، زندانی بی بامی بنام افغانستان را با زندان با نی امیر عبدالرحمن خان، سا ختند. زندانی که توسط هند بریتا نیا تا سال 1947 ترسا یی وبعد ازهند بریتا نیا وظهورهند وپاکستان درهمان سال، شوروی آن را تا ماه آوریل 1991 نگهداری ودرماه آوریل سال 1992 / ماه ثور 1371 خورشیدی فروپا شید.
طرفه اینکه ، امریکا وانگلیس با نیروی نظامی ناتو ، بخاطر نامردمی بودن نوکران افغان شان ، زندان متلاشی شده ای نامبرده را بازسازی کرده نتوانستند. علت های عمده شکست امریکا وانگلیس در تحکیم حکومت استعمارزای های نوقرارزیر می باشند: نخست،هند بریتانیا وروسیه تزاری وجا نشین آن شوروی ،زندان نامبرده را با زندان بانی کهنه استعمارزای ها حفظ کرد ند. دوم ،امریکا بعد ازجنگ جهانی دوم که جا نشین بریتا نیا شد ، با سلطه برپاکستان درواقع اجازه داد به شوروی تا بر افغانستان سلطه داشته باشد. سوم ،بعد ازپیاده شدن ارتش سرخ به افغانستان در هفته پسین ماه دسامبر 1979 ، امریکا ازجهادی ها علیه مسکو وحکومت دست نشانده اش حما یت وبا عقب نشینی ارتش سرخ موقع به پاکستان داد تا حکومت اسلامی جهادی های فارسی زبان را تضعیف واداره بدوی طالبان والقاعده را به کا بل وبخش های بیشترافغانستان تحمیل ومنا طق زیر کنترول آن ها را پایگاه تروریسم بسازد. تروریسم هم با عث رویداد یازدهم سیپتامبر وجنگ امریکا علیه تروریستان شد. بلی،امریکا بنام جنگ علیه تروریسم وارد افغانستان شد ودو اشتباه بزرگ کرد:نخست،طالبان ریشو را روانه ای پاکستان وطالبان دریشی پوش را درکا بل به قدرت نصب کرد. دوم،طالبان ریشو وطالبان دریشی پوش هردو به قبیله های پشتون تعلق دارند. یعنی بیشتراز70 درصد مردم افغانستان هردو گونه طالبان را نمی خواهند. افزون برآن، پاکستان با کمک های مالی ونظامی امریکا ، طالبان والقاعده را بازسازی ودوباره به افغانستان برگشتا ند تا علیه امریکا وحکومت دست نشانده اش جنگ وعلیه مردم تروروتوحش نما یند. بازی گران منطقه ای هم که ازحضورنظامی امریکا درافغانستان رضایت ندارند کمک به شکست آن کرد ند.
پا نویس
1-www.jang.com.pk / news / 659593-Ahmad-Shah-Abdali
0 comments:
Post a Comment