Wednesday, 28 August 2019

شکست جان کری درمهارتروریسم وتامین صلح درافغانستان ، با توقع حمایت پاکستان

بخش دوم
ابراهیم ورسجی
هفتم ماه سنبله 1398
دربخش نخست ، یاد آوری شد که جان کری از گفته ای پا تریک ما ینهان نوشته است که :" پاکستان حکومت بد ون کشور وافغانستان کشوربد ون حکومت می باشد." برداشت جان کری ازبود حکومت ونبود کشوردرپاکستان وبود کشور ونبود حکو مت درافغانستان را این گونه تعبیر کردم که ،پاکستان کشوری هست که نظامی ها به سیاست مدا ران اجازه حکومت کردن نمی دهند وخود شان با انکار مرزهای ملی پاکستان وصا درکردن تروریسم به افغانستان وکشمیر درهند ، کشور بودن پاکستان را زیر پرسش برده اند ؛ ودرافغانستان ،طالبان دریشی پوش وطالبان ریشو که هردو شان تبارمشترک دارند ومتحدانه علیه حکومت مجا هد ین که رهبری آن بد ست تاجیک ها بود بنام افغان گری رزمید ند وخود شان به حما یت ارتش پاکستان و ناتو ومیلیارد ها دالرکمک های امریکا واروپا حکومت ساخته نتوانستند. ازاین رو ،افغانستان را به کشوری بد ون حکومت تبد یل کرد ند.
طرفه اینکه ، جان کری به حیث رئیس کمیته ای روا بط خارجی مجلس سنا ی امریکا کوشش های بسیاری کرد تا به کمک پاکستان ، افغانستان یا کشوری بد ون حکومت را دارای حکومت نما ید ؛ تلاش های که نتیجه نداد. با وجود بی نتیجه بودن تلا ش های جان کری ، می کوشم تلا ش های اورا ازغربال ارزیا بی نقا دا نه بگذ را نم. ازاین نگاه که ،جان کری درک کرده است که پاکستان هم بنام عضویت درکمپ مبارزه علیه تروریسم میلیا رد ها دالرازامریکا کمک های مالی- نظامی گرفته هم به تروریست ها علیه منا فع امریکا درافغانستان با بی ثبات کردن حکومت دست نشانده آن درکا بل کمک کرده است ،دارای اهمیت بسیار می باشد. نا گفته نما ند که ، جان کری به نا دا نی ها وغارتگری های طا لبان دریشی پوش وبد روغ پسوند وپیشوند تکنوکرات گرفته افغان نه پردا خته یا کمترپرداخته است ؛درواقع ، به جنبه ای اصلی بحران وتروریسم پاکستانی درافغانستان تماس نگرفته است ؛ مسئله ای که برا یم پرسش برانگیز می باشد.
بهر حا ل ، به حیث یک شخص نوسنده وسیا ست وتاریخ خوانده و41 سا ل شا هد همه رخ داد های نا شاد افغانستان ، به خود حق می دهم که هم سیاست افغا نی امریکا هم نوکران بد روغ تکنوکرات پسوند گرفته اش هم بازی دوگا نه نظامی های پاکستا نی درکشورم را ازغربا ل نقد عبوردهم ، تا به گفته شاعر نغزنویس فارسی:" سیه روی شود هرکه دراو غش باشد!" ازاین رو، تلاش های جان کری درجهت کمک درمهارتروریسم وتا مین صلح وثبا ت درافغانستان به کمک پا کستان را نقا دا نه بررسی وبخش دوم نوشته را ادامه وبه پا یا می رسا نم. جان کری: دردوره حکومت اوبا ما به این نتیجه رسید یم که هیچ کاریا برنامه ای ما درافغانستان بدون همکاریی پاکستان به پیش نمی رود ومخا لفت ها با ما درازمد ت وپیچیده می باشند. درسال 2008 ، جوبا یدن ،چک هگل وخودم دردفترپرویزمشرف نشست داشتیم ورای شماری ادامه داشت ونتیجه نشان داد که باخته است. ما ازبرخی جا یگاه ها یا محله های صند وقچه های انتخا با تی با نگران های انتخابات دیدن کرد یم وشاهد وضع جا لبی درپاکستان بود یم وآن اینکه شمارهمراهان وپذ یرای کنند گان سه همراه ما بیشترازدرصد رای دهند گان محل بود ند. وضع امنیتی چا لش برانگیزبود، اما نتیجه انتخا بات نشان داد که آزاد وشفا ف می با شد.
وقتیکه فردا صبح با مشرف دردفترکارش به گفت وگو نشستیم، تنها پرسش این بود که نتیجه انتخا با ت را می پذ یرد یا نه؟ اومرد نظامی بود آن هم درکشوریکه کود تا های نظامی زیادی داشته است واین که چگونه خود او وارد میدان شده است ؟ ما نگران بود یم که بها نه برای با طل اعلام کردن انتخا با ت نجوید وبه حیث رهبرنظامی بکارادامه ندهد. هیچ کدام ما نمی دانستیم که چه رخ می دهد وفضای بی اعتمادی حاکم بود؟ وقتیکه مشرف وارد اتاق شد، ازچهره اش فهمیدم. لحظه نشست وگفت که می دانم چرا اینجا هستید ومن به نتیجه انتخابات احترام می گذارم ومی دانم که کاری درستی است که برای کشورم می کنم وچیزهای را که شما می خواهید نمی کنم. اومنتظرمحکوم شدن به رفتن بزندان توسط دیوان عالی هم بود وما واضح به او گفتیم که آروزمند یم اززندان بیرون شوید. مشرف دوباره متوجه ما شد وگفت که اجازه بدهید به شما بگویم که حکومت کردن درپاکستان بسیاردشوارمی باشد.ا گر احتیاط نکنیم ، بدا من تند روان سقوط می کند....وتا ثیر بسیاری بدی براوضاع افغانستان می گذارد.
اکنون ،بیشترازیکسال بعد ازآن سفر، من رئیس کمیته ای روابط خارجی مجلس سنای امریکا می باشم واداره نومی خواهد که استراتژی ما درافغانستان ، پاکستان را هم دربربگیرد وما کوشش می کنیم که همکاری زیادی ازآن کشوربخواهیم. هرکس هم درحکومت هم درکنگره فهمیده است که روابط ما با پاکستان نا بسا مان می باشد....ما نگران بازی دوگانه پاکستان با خود بود یم. یعنی هم ازما حما یت می کند هم ازطالبان وگروه حقانی. من سخن دا نیل پا تریک را درذهن داشتم که گفته بود که فرق میان پاکستان وافغانستان این است که اولی حکومت دارد وکشورندارد ودومی کشوراست اما حکومت ندارد. این بیا نیه درد ناک اما راهکشا می با شد. امنیت کاران پاکستان تاریخ درازهمسا یگی و عهد شکنی دارند. نجات ازآن ها مبهم می باشد. بنا برآن، دشواربود که به حکومت پاکستان اعتماد کنیم. بلی، به یک چیزبا ورداشتیم وآن اینکه روابط مان را با مردم پاکستان تغییر بدهیم. اگرمردم پاکستان با وربد وستی امریکا به حیث شریک پیدا کنند، همکاریی منطقه ای وآشتی آسان ترمی شود.
برای ده ها سال ،امریکای ها با تصمیم گیرند گان پاکستانی ازطریق همکاری های نظامی پیش آمده بود ند وتوجهی به خواسته های مردم آن کشورنکرده بود ند. این ترتیبات درواقع فروپا شی بود. ما بسیار داد یم وکم گرفتیم وبسیاری پاکستانی ها وارونه فکرمی کر د ند. ازاین رو، بخش بزرگ مردم پاکستان خطرامریکا را بیشترازخطرالقاعده می دانستند. بنا برآن، درک کرد یم که پا یان دادن به تحمل گروه های تروریستی وتشویق حکومت پاکستان به عدم تحمل پایگاه های تروریستان درخاکش وهمچنان قطع کمک های پنها نی آن به تروریستان نیازیا ضرورت زمان می باشد. درجریان سفر برای نظارت به انتخابات پاکستان ، رئیس جوبا یدن، سناتورهگل ومن به یک برنامه کمک بزرگ به پاکستان پیوستیم تا روابط دوجا نبه را بهبود بخشیم واکنون با رئیس ،کوشید م که این مفهوم را شکل بدهم. نظریه ساده بود:تعهد به کمک به شهروندان تا طبعیت روابط ما را تغییردهد. ما می خواستیم آن پاکستانی های را تقویت کنیم که دومین کشورپرجمعیت مسلمان درجهان را به میانه روی ،ثبات وهمکاری وا دارکنند...
باورداشتم که این نگاه نوبه پاکستان ، موثرواقع می شود. بعد اززمین لرزه سال 2005 درکشمیر،امریکا مبلغ یک میلیارد دالرکمک برای بازسازیی آن کرد. وقتیکه ما نسره ومظفرآباد را د یدم وبا چرخبال به منا طق کوهی هما لیا رفتم ود یدم که امریکای ها خد مات خوبی انجام داده بود ند ، درک کردم که مناسبات ما بامردم پاکستان بهبود پیدا می کند...و این می تواند بخش بزرگ مردم پاکستان را باورمند بسازد تا نگاه خود را نسبت به القاعده وطالبان عوض کنند ؛ درحا لیکه این ذهنیت برایشان غلبه داشت که حکومت خود شان وامریکا توجه به مبارزه روزانه ای آن ها ندارند (صص - (629-634). نگاه جان کری درباره کمک به مردم پاکستان ازطریق راه اندازیی بازسازی و پروژه های توسعه ای درست ؛ اما آماده کردن آن ها درجهت مهارنقش نظامی ها درسیاست وانکشاف مناسبات دوستانه میان امریکای ها وپاکستانی ها وکمک آن درروند صلح درافغانستان نتیجه نمی دهد.
بنا برآن ، به نفع جان کری ودیگرسیا ست مدا ران سابق وبرحال امریکا وما یل به آوردن صلح درافغانستان می دا نم که راه وچاره دیگری درجهت مهارتروریست پروریی ارتش پاکستان درکشورما روی دست بگیرند. بهترین راه کارهم قطع کمک ها به نظامی های پاکستانی وکمک به سیاست مداران آن کشوریا بستن د کان گذ شته می باشد. مثلا، امریکا درمناسبات خود با پاکستان همیشه ازکود تا های نظامی ازایوب خان (1958-1969) وضیاء الحق ( 1978-1989) ومشرف ( 1999-2008) حما یت کرده است. نظامی های کود تاچی ای که حکومت های منتخب را برانداخته وحکومت های نظامی را برپاکستانی ها تحمیل کرده اند. می دانم که امریکا ازکود تای ایوب خان به بهانه ای خطر شوروی وازحکومت نظا می ضیاءالحق دربرابرتجاوزارتش سرخ برای حما یت ازجهادی های افغانستان کمک کرد که تا اندازه ی موجه بود. اما حما یت امریکا ازکود تای مشرف علیه حکومت منتخب نوازشریف درشرایطی که خطرکمونیسم ازبین رفته بود، غلطی فاحش بود. آن هم درشرا یطی که ، مشرف فریب کارترین فرمان روای نظامی پاکستان بود.
برای نمونه، روز 12 ماه اکتوبر 1999، مشرف علیه حکومت منتخب میا نوازشریف کود تا وشعارروشن خیا لی واعتدال پسندی داد. طوریکه پسا نترد یده شد، روشن خیا لی واعتدال پسند یی مشرف ، ادامه کمک ازحکومت تروریستی طلبان والقاعده درکا بل ورخ داد یازدهم سیپتامبر 2001 درامریکا واشغال افغانستان بنام جنگ علیه تروریسم وراندن تروریستان به پاکستان وبازسازیی آن ها توسط آی اِس آی به فرمان مشرف وموقع ندادن به حکومت پوشا لی دست ساخت امریکا وانگلیس وادامه وضع فاجعه بارکنونی افغانستان بزیان امریکا می باشد. خوب است که ، جان کری شا هد این همه بازی های نا پاک مشرف علیه منافع امریکا وافغانستان بوده وکتاب هم درزمینه نوشته است که درباره اش نگاه نقا دانه ای کنونی را ابرازمی کنم.
با نقد ازنگاه جان کری درباره رویدا د های نا شاد افغانستان وپاکستان، به شخص او وجا نشینش پیشنهاد می کنم که برای نجات سیاست غرق شده ای امریکا درافغانستان وپاکستان ، دراولی درفکرایجاد حکومت داریی خوب ودردومی درفکرتقویت حزب های سیاسی مسلم لیگ ومردم ونفی نقش مشرف های تفنگداردرسیاست شوند. همچنان ، بدانند که عمران خان دست ساخت نظامی ها وفاقد شخصیت سیاسی حکومت گربرای کمک درمهارتروریسم درافغانستان می باشد. بطورنمونه، نظا می ها با آوردن عمران خان درنتیجه دستکاری درانتخا بات ماه ژوئیه ای 2018، به قد رت ، دوهد ف را پیگیری می کنند:نخست ، زندانی کردن نوازشریف بخاطر گردن کشی دربرابر مداخله آن ها درسیاست. دوم، سرکوب حرکت محافظت پشتون ها. سرد سته ای این حرکت جوانی بنام منظورپشتین ازوزیرستان جنوبی ، پایگاه طالبان افغان - پاکستانی می باشد که ازنظامی ها دوخواسته دارد:تروریست پروری ازپشتون ها را متوقف نمایید ودرباره 30هزار پشتون مفقود شده معلومات بدهید. خواستی که فرماند هی تروریست پرورارتش را درتنگنا قرارداده است.
بهرحال ، با نقد این چنینی نوشته جان کری درباره پاکستان وبازی های دوگا نه اش درافغانستان، سفرهای او به پاکستان وخواسته های او ازنظامی ها وامنیتی های پاکستا نی را بررسی و بازتاب می دهم تا خوب تردرباره ای با زی های چند گا نه آن ها درپیوند با افغانستان وامریکا روشنی اندازی کنم. بررسی را ازسفر های پسین او درروزهای پسین دوره پرویزمشرف وپسا مشرف، کشتن شدن دو پاکستا نی درشهرلاهورتوسط یک امنیت کارامریکای وکشته شدن بن لادن توسط هوا با زان امریکا یی درقصری درکناراکا دمی ارتش درشهر ایبت آباد، درپنجاه کیلیومتریی اسلام آباد ، درروزدوم ماه مه 2011 ، ادامه وبه این بخش ازنوشته پا یا ن می دهم. شا یان یا آوری می دا نم که ،کشته شدن دوپاکستانی در یکی ازخیا بان های شهر لاهور،توسط ری داویس شهروند امریکا وپیمان کاریک شرکت خصوصی امنیتی بتاریخ 11 ماه ژانویه 2011 ( توسط امنیت کاران پاکستانی بزرگ ساخته شد) ، با ید یک مسئله عادی نگریسته شود ( ص ص938-939). به این خاطرکه ، این گونه حمله ها وکشتار ها روزانه در پاکستان وافغانستان بسیار تکرار می شوند.
دراین باره که در خیا بان های پاکستان ،سخن ها درباره توطئه های سیا / سازمان اطلاعات مرکزی امریکا علیه این کشور جریان دارد وجان کری به آن ها اهمیت داده است (ص 639) ، بهتراست بگویم که خبر های بازاری می باشند که آی اِس آی / شبکه امنیتی ارتش پاکستان برای امتیاز خواهی مالی ازامریکا براه انداخته ومی اندازد. همچنان که ،پرمشرف خطر تند روان مذ هبی را بزرگ می ساخت تا دالرگیری نما ید که بسیار هم کرد. بهر رو، ازنگاه من که رویداد های نا شاد افغانستان را درپیوند با تروریست پروریی نظامی های پاکستانی مرتب پیگیری می کنم ،مسئله بسیار مهم کشته شدن بن لادن در یک کاخ با شکوه درکنار پا یگاه ارتش پاکستان در شهر ایبت آباد درپنجاه کیلومتریی اسلام آباد می باشد نه کشته شدن دونفرپاکستانی توسط یک امریکا یی یا شا یعه ها درباره توطئه گریی سازمان اطلاعات مرکزیی امریکا علیه پاکستان. بنا برآن ،به کشته شدن بن لادن درکنار پایگاه ارتش پاکستان بیشتر تمرکز می کنم ومی بینم که جان کری درزمینه چه سخن های برای گفتن دارد؟
دراین راستا ،جان کری می نوسد: شش ماه بعد ( ازبازگشتم ازپاکستان ) ، هیلاری کلنتن درتما س تلفونی به من گفت که نیروهای خا ص امریکا یی بن لادن را نه دریک سوراخ کوه بلکه دریک ساختمان کاخ گونه درکناراکا د می نظا می پاکستان درشهر ایبت آباد کشته اند ومن به اووحکومت مبارکباد پیش کش کردم. کسی پیش بینی کرده نمی توانست که رئیس جمهوربد ون هشدارقبلی به پاکستان برای گرفتارکردن بن لادن، تصمیم به کشتن اوبگیرد (ص 642)... یک ماه بعد ،حکومت ازمن خوا ست که یک سفرد یگربه پاکستان کنم. این سفردربرهه پُرتنشی درمنا سبات دو طرفه بود! پاکستا نی ها نا راحت بود ند که حاکمیت ملی شان را امریکا با حمله به جا یگاه بن لادن بد ون اطلاع قبلی نقض کرده است....صدا های هم درکنگره بلند بود که کمک های امریکا به پاکستان قطع کرده شود. ازسوی د یگر، یک چرخبال دروقت حمله برای قتل بن لادن درکاخ زیست او سقوط وازکارافتاده بود وپاکستان هشدارمی داد که آن را به چین می دهد. این ویران کاریی بود که به نفع هیچ طرفی نمی باشد. بلی، آن وقت پاکستانی ها برای بلند مد ت نمی نگریستند. من امید واربودم که برای مسا یل حل نا شده ای افغانستان، به آن سوی مرز یا هند هم نظری داشته باشم تا باقی مانده چرخبال را پاکستان تحویل دهد. کاری که کمک به عادی شدن مناسبات وتامین منافع دوطرفه می کرد.
بعد ازرفتن به افغانستان ، بازبه پاکستان برگشتم. دراین سفر،دونفرازکمیته روابط خارجی بنام های :دوگ فرانتزوفاطمه سمار، مراهمراهی می کرد ند. دوگ به حیث گزارشگرهمه رویداد های افغانستان را پیگیری کرده بود وهنگام پروازگفت وگو کرد یم که بسیارمفید بود. درگفت وگوها، این را هم یاد کرد یم اگرامریکا بن لادن درآغازجنگ درتوره بوره می کشت، چه واقع می شد؟ ما باید چنان می کرد یم. من از2002 تا کنون استدلال می کردم که غلطی بزرگ بود که به جنگ سا لاران افغان درتوره بوره اعتماد کرد یم! افرادی که قبلا درطرف د یگررزمیده بود ند وما آن ها را بجای نیروهای خاص خود مان به توره بوره برای جنگ با بن لادن فرستاد یم. اکنون ، ده سال بعد ازحمله یازدهم سیپتامبر،گرفتاررابطه پیچیده وضروری با پاکستان وسازمان امنیتی آن که دسته های زیادی درنزد یک مرزافغانستان دارند ویک حکومت شیعه درعراق شده ایم! بعد تر،...ما براه راست به راولپندی رفتیم تا با ژنرال پرویزکیا نی فرمانده ارتش وژنرال احمد پا شا، دبیر آی اِس آی گفت وگونما ییم. رهبران نظامی درپاکستان بسیارقوی ترازهمتا یان شان درامریکا می باشند. بنا برآن ، گفت وکو با آن های کرد یم که دا رای قدرت اصلی می باشند ، اما ازسخن گفتن بارسا نه ها درکنارایشان خود داری کردیم. بهرحال ، گفت وگوی سختی با کیا نی وپاشا داشتیم. سخت به این خاطرکه ، ما بن لادن را درکناراکادمی نظامی پیداکرده وکشته بود یم.
با وجود آن ، ژنرال ها نا راحت بود ند که حمله واقع شده وقبل ازآن چیزی درباره اش نمی دانستند. آن ها حمله را نقض حاکمیت ملی کشورخود می دانستند ومن کوشش کردم تا باورمند شان کنم که پنهان کاری لازم بود.همچنان ، اصرار کردم که مسئله عدم اعتماد درمیان نبود وامنیت کاری چنان پیچیده بود که من هم تا وقوع ازآن اطلاع نداشتم. لذا ، فکرکردم که چشم های ایشان را بازکرده ام وازایشان پرسان کردم که اگرشما درجای ما می بود ید، چه می کرد ید؟ مثلا ، اگردشمن نمره اول شما درافغانستان باشد، با اوچه می کنید؟ آیا ازکرزی اجازه می خواستید یا می خوا هید؟ آن ها خنده کرد ند! من همیشه برای تا مین منافع دوطرف رفت وآمد کرده ام. دراخیرگفت وگو،یک بیا نیه را برای پخش آماده کرد یم. دوگ به آن نگریست وگفت که اگرشما نمی خواهید چیزی بگوئید درست است. بنا برآن، توافق پنهانی ماند!...طرف پاکستان تعهد سپرد که چرخبال ازحرکت مانده را پس دهد وهمکاری های دوطرفه ازسرگرفته شوند. چا لش های درونی پاکستان هم روبه فزونی داشت وروابط آن با امریکا هم آسان به نظرنمی رسید. وقت بازگشت به امریکا، متوجه شدم که هرعضوکنگره طرفدارقطع رابطه با پاکستان می باشد. من ؛ همیشه پرسان می کردم که بد یل شما چیست؟ ازافغانستان بیرون شد ن ؟ ما درسال 1989 چنان کرد یم ( یعنی بعد ازعقب نشینی شوروی ، به افغانستان بی توجه شد یم ونتیجه اش را هم د ید یم). بگذاریم تا پاکستان بدا من چین بیفتد. رابطه مان را با یک کشوردارای توان اتومی دریک منطقه حساس گرفتارتند روی قطع کنیم ( ص ص643-648).
درپسین بخش نوشته ، به حیث حسن ختام ، بهتراست یاد آورشوم که پاکستان به گونه ای یک نو کر یا دوست دو دوزه بازامریکا ،چنان بازیی نا پا کی درافغانستان علیه آن کرده است که جان کری درباره فریب کاری های آن کمتر تمرکز کرده است. با وجود تمرکز کمتر جان کری به بازی های دوگا نه وچند گا نه ای نظا می ها وامنیت کا ران پاکستانی درافغانستان آن هم علیه پا یگاه های نظا می امریکا وحکومت دست نشانده واشنگتن درکا بل با کمک کردن دوام داربه تروریستان، به نفع تصمیم گیرند گان امریکا یی می دانم که کارهای زیررا درسطح منطقه انجام دهد: نخست،با حذ ف تکنوکرات های جا هل یا طالبان دریشی پوش افغان ودراصل خبر چین های نادان سازمان اطلا عات مرکزیی خو دش ، کمک درایجاد حکومت داریی خوب درافغانستان ازطریق شورای امنیت سازمان ملل نما ید. دوم، با افزایش فشار بر نظا می ها وامنیت کاران پاکستانی ،مرکز های تروریست پروری درآن کشوررا بسته نما ید. سوم ،امریکا بدا ند که طالبان وداعش وگروه حقا نی همه شا خه های ریشوی ارتش پاکستان می باشند وبا گفت وگو های صلح با آن ها دردوحه صلح درافغانستان تا مین نمی شود. خلاصه اینکه، ایجاد حکومت داریی خوب درافغانستان وبستن مرکزهای تروریست پروری درپاکستان ،طالبان یا شا خه ای ریشوی ارتش آن کشوررا وا دار به برگشتن زند گی عادی می نما ید. درغیرآن، سازش امریکا با طالبان بنام صلح دردوحه،همه زمینه های تحقق صلح را نا بود وجنگی را درافغانستان دامن می زند که هم بزیان امریکا هم بزیان پاکستان ومنطقه وجهان تمام وکمرترویستان را بیشترازپیش بسته می نما ید. ادامه دارد.
پا نویس
Every Day Is Extra.
By John Kerry
Large Printe Edition
Thorndinike Press
Apart of Gale, a Cengage Company
Copyright © 2018 by John Kerry
Credits

Friday, 23 August 2019

جان کری درباره افغانستان ، کرزی ،حکومت وحد ت ملی خود ساخته اش وغنی وعبدالله ، چگونه فکرمی کند؟

اگرامور بد ست نا اهلان سپرده شود ، منتظرقیا مت با شید
پیامبر اسلام ص
خشت اول گرنهد معمارکژ/ تا ثریا می رود دیوارکژ
شعر نغز فارسی
بخش نخست
ابراهیم ورسجی
دوم ماه سنبله سال 1398
درماه سیپتا مبر سال 2018 ترسا یی برا بربه ماه سنبله سال 1397 خورشیدی ، جان کری وزیرخارجه پیشین امریکا وپا یه گذار حکومت کنونی ای کا بل ، کتاب خود به عنوان:" هرروز ارزشمند است " را به نشر رسا ند. ازاین نگاه که ،جان کری رئیس کمیته روابط خارجی سنای امریکا ، وزیر خارجارجه آن کشور وپا یه گذار حکومت غنی وعبدالله می باشد وپیش از پست وزارت خارجه ، به حیث رئیس کمیته ای روابط خارجی سنای امریکا ، سفرهای بسیاری به پاکستان وافغانستان داشت ومیانجی گریی بی نتیجه میان کرزی وعبدالله درکارزار انتخاباتی دوردوم ریاست جمهوریی کرزی هم کرد، خواندن کتاب او وفهم برداشت او ازرویداد های افغانستان وحکومت آن ونقش پاکستان در بازسازیی طالبان وصادرکردن دوباره آن ها به کشور جنگ وتروریسم زده ای ما برای ضربه زدن به منافع امریکا وازهمه مهمتر بی ثبات کردن حکومت دست نشانده آن درکا بل ، دارای اهمیت بسیار می باشد.
بنا برآن، همزمان با نشر کتاب نامبرده ، بسیارتلاش کردم تا آن را پیدا وبخوانم اما موفق درپیدا کردن آن هم درفضای مجازی هم درکتا بخا نه های انگلیسی زبان نزدیک جای زیستم درآتوا / پا یتخت کا نادا نشدم. نا گفته نما ند که ،چند بار"کتا بخانه عمومی آتوا" تماس تلفونی وایمیلی گرفت واطلاع داد که زمان کارت کتا بخانه ام سپری شده وبا ید آن را به روزنما یم ، اما وقت نیا فتم که چنان کنم. هفته گذ شته ،پس از باز گشت ازدیدار با دکتر شخصی ام ،درمسیر خا نه ، سری به کتا بخانه زده هم کارتم را به روزهم ازیکی ازکارمندان کتا بخانه پرسان کردم که " هزروز ارزشمند است " نوشته جان کری درکتا بخانه هست یا نه؟ کارمند کتا بخانه ازطریق کمپیوتربررسی وبا من به بخشی رفت که کتاب نامبرده بود وتحویلم داد وروا نه خا نه شدم.
ازاینکه ، کتاب نامبرده دارای 981 ورق / صفحه می باشد وفصلی بنام افغانستان درآن نمی باشد وهمچنان اند یکس یا نما یه ندارد. بنا برآن، مطالعه آن زمان زیادی می طلبد. بهر صورت، با ورق زن ورق های آن ،دوبخشی را یا فتم که درباره مسا یل افغانستان درآن ها سخن سرایی شده بود وآن ها را خواندم ویاد داشت گیری هم کردم. ازاین نگاه که ،هم دورنهم گفت وگو های نام نهاد صلح میان خلیلزاد ، نما ینده امریکا وطالبان ، نما یند گان پاکستان ، در دوحه ادامه دارد هم طالبان که خود شان شاخه ای ریشوی ارتش پاکستان می باشند ، آماده نیستند که با حکومت کا بل بنام دست نشانده امریکا بودن گفت وگو کنند هم در امریکا نگاه های کم ترمثبتی نسبت به گفت وگو های صلح دوحه یا فت می شود. بنا برآن، بازتاب دید گاه جان کری ، پا یه گذار حکومت کنونی کا بل ، نیازمبرم روزدرافغانستان می باشد.
ازاین رو ، عزم نوشتن مقاله ای انتقاد یی کنونی را درجهت بازتاب دید گاه جان کری درباره رویداد های افغانستان وپاکستان وتروریسم طالبا نی آن کردم. ازاین نگاه که ، سخن ها ومطلب های بسیاری درکتاب کری درباره افغانستان ورابطه تروریسم جاری درآن با مرکزهای نظامی- امنیتی پاکستان بازتاب یافته است ؛ بهترمی دانم که بهرمطلب آمده درآن با درج ورق درداخل قوس () ونظرخودم را هم درقوس آنچنا نی بازتاب و نوشته را دردوبخش ارایه نما یم. دربخش آغازین نوشته ، یک سخن جان کری درباره افغانستان وپاکستان برایم بسیار جالب است وآن اینکه ازقول پاتریک ماینهان ، فرق میان پاکستان وافغانستان را این گونه بیان کرده است :پاکستان یک حکومت است اما بدون کشور وافغانستان کشوراست اما بدون حکومت ( ص ص 62-631). دراین شکی نیست که افغانستان یک کشور بدون حکومت می باشد ،اما پاکستان درمقا یسه با افغانستان هم کشوراست هم حکومت دارد. ازاین نگاه که نظامی های پاکستانی به سیاست مداران حزب های مسلم لیگ ومردم ، دوحزب دارای بیشترین پا یگاه مردمی هم حق حکومت کردن نمی دهند هم تروریسم به افغانستان وکمی به کشمیر هند صادر می کنند ، نظر پا تریک درست به نظرمی رسد.
وارونه ای آن ، ازاین که جان کری پا یه گذار حکومت غنی- عبدالله وپیش ازاو جورج بوش پا یه گذارحکومت کرزی بود وغنی وعبدالله ازبالا مقام های آن بود ند ، یاد آوریی کری ازنظر پا تریک درباره نبود حکومت درافغانستان جا لب به نظرمی رسد. جالب به این خاطرکه ،مطا بق شعرنغز فارسی که : خشت اول گرنهد معمارکژ / تا ثریا می رود دیوارکژ! یعنی هم جورج بوش هم جان کری خشت اول را درافغانستان کژگذا شته اند. ازاین رو ،امریکا با ید تا وان های زیاد جا نی وما لی درافغانستان بپردازد به گونه ای که تا کنون پرداخته است! روشن است. وقتیکه سخن ازخشت کژگذاشتن معماربه میان می آید ومعمارها درافغانستان جورج بوش وجان کری می باشند وخشت های کژ هم کرزی ،غنی وعبدالله ودارودسته های نا بکار- استفاده جوی آن ها می باشند. پس ،بهتراست که نظر جان کری یا معمارحکومت نا بسا مان کنونی کا بل درباره افغانستان وحکومت غارتگر کرزی وحکومت نا بکار غنی- عبدالله ، یا خشت های کژ دست سا خت خود ش وسلفش را بازتاب دهم.
دراین راستا ، جان کری درباره افغانستان وکرزی می گوید: نگاهی مختصربه جهان بیرون مرزهای ما نشان می دهد که افغانستان دارای موقعیت مهم بد لیل های گونه گون می باشد. مثلا، حکومت امریکا به عراق رفت ؛ اما حکومت آن کشوربه ماندن نیروهای امریکا یی درخاکش موافقت نکرد. بنا برآن ،سربازان امریکا یی عراق را ترک کرد ند. ازاین رو، همه چشم ها متوجه جنگ درافغانستان شد ند. البته که افغانستان بخاطر تغییر نگاه امریکا به خاورمیا نه ، زیان های بسیاری د ید. وقتیکه رئیس روابط خارجی مجلس سنا شدم ، بد لیل های نگران اوضاع افغانستان شدم. تاریخ آن به حیث قبرستان امپراتوری ها برایم رهنما بود. کشوری که درآن بریتا نیای بزرگ وروسیه زیان های بسیاری دیده بود ند....با وجود آن ، تاریخ سرنوشت نمی باشد. اما همکاران من باورداشتند که افغانستان باتلاق می باشد. باتلاقی که درآن کشورها ی دیگرهم گیرمانده بود ند. ازاین رو، می خواستم به افغان ها بگویم که ما قصد اشغال کشورتان وما ندن درآن را نداریم....یا ما نند بریتا نیا وروسیه هد ف های استعماری نداریم.همراه با آن ، پرسمان این است که آیا ما برنامه وسیاست روشنی درباره افغانستان داریم یا نه ؟ (صص 617-619)...
وقتیکه جلسه تصویب هلاری کلنتن به حیث وزیرخارجه را اداره می کردم، ...برای همه اعضای کمیته این پرسش مطرح بود که ما کجا درافغانستان می رویم؟ یا چه می خواهیم درافغانستان انجام دهیم؟ دروقت حمله به افغانستان، صد رای برای حمله داده شده بود که ازپرل هاربور( حمله ژا پان به مرزدریای امریکا )تا آن وقت بی سا بقه بود! مارفتیم افغانستان تا بن لادن را دستگیرکنیم وطالبان را بیرون کردیم به این خاطرکه به القاعده پناه داده بود....اکنون در2009 ، یا هشت سال بعد ازرویداد یازدهم سیپتامبر ،درافغانستان مواد مخدرگسترش یافته ، رشوت وفساد همه گانی شده است. پد یده های که اعتماد مردم افغانستان را نسبت به حکومت شان وما کاهش داده است. پرسما نی که برای ما دشوارمی باشد. به این معنا که ، با ید مسئولیت رفع آن را بدوش بگیریم. به کمیته گفتم که نمی خواهیم که افغانستان ولایت51 یکم ما شود. نظری که برای نو محافظه کاران ازکارانداختن هد ف امریکا درافغانستان تلقی شد....گفتم که نظرما درافغانستان با ثبات سازی آن می باشد ...وآرزوی تحقق دموکراسی جفرسن را درآن نداریم....اجماع درمیان نبود. هلاری کلنتن ، ریچارد هالبروک ، دیپلمات کارکشته را به میدان آورد تا دیپلما سی را دروزارت خارجه به پیش براند...دشواری این بود که کرزی باورداشت که هالبروک علیه او توطئه می کند. یعنی اتاق بازی یا مانوردیپلماتیک اورا تنگترمی نماید...
درحالیکه کرزی نگران تنگترشدن فضای بازی خود بود،...امریکا ومتحدا نش مصروف این بود ند که چه شمارسربازدرافغانستان ( برای نگهداری حکومت پوشالی کرزی داشته باشند) وچه شمارسربازوپولیس این کشوررا آموزش دهند وچقدر پول با ید هزینه کنند؟...ما نیازداشتیم که هد ف مان وتوان تا مین آن را تعیین کنیم. همچنان ، کوشش می کرد یم افغانستان را طوری ببینیم که مردم آن می نگرند! ...کوشش کرد یم به مردم افغانستان بفهمانیم که کاروحضورنظامی ما به نفع شما می باشد....انتخابات تقلب زده ریاست جمهوری سال 2009 ، امریکا را درموضع ناگواری قرارداد....ازپیش برنامه سفربه افغانستان وپاکستان را داشتم...رفتم به افغانستان وبه ولایت هلمند رفتم که کله مارنامیده می شود. طالبان بخش های ازآن را آنجا گرفته بود ند که باید پس گرفته دراختیارحکومت گذا شته می شد. مبارزه اصلی مظاهره علیه امریکا درکا بل بود که ایکان بیری ژنرال بازنشسته وسفیر امریکا درکا بل مرا ازاوضاع مطلع ساخت وخودش بیشترنگرانی داشت.
نتایج دورنخست انتخابات ریاست جمهوری اعلام شده توسط کرزی بتاریخ 20 اگست را شماری زیادی رد کرد ند. کرزی با اعلام زمان انتخابات درموسم بهارکمترزمان رقا بت برای رقیبان خود گذاشته بود که نبود امنیت وزیربودن شماررای دهند گان وتقلب کاری نماد آن می باشد. وقتیکه رای ها تقلبی ثابت شد ند ، کرزی وعبدالله ، رقیب او با لای 50 درصد رای آورده نتوا نستند. بنا برآن ،رفتن انتخابات به دوردوم ضروری به نظرمی رسید. کرزی آماده پذ یرش نبود که رای نگرفته است که رئیس جمهورمنتخب شود وآماده رفتن بدوردوم انتخابات هم نبود وحکومت او روبه فروپاشی داشت. دربیرون ، ناکارآمدی انتخابات اخیرتا بستان هویدا وحکومت هم درداخل ازکارافتاده بود. درداخل ، ایکان بیری به من گفت که وضع ازاین هم بد تراست! کرزی نا راحتی ازامریکای ها بروزداد که گویا علیه او توطئه می کنند ونا ظرهای بین المللی انتخابات پشتون های طرفداراوراموقع رای دادن نداده اند! او دید که نگران های انتخاباتی سازمان ملل 250 هزاررای مناطق پشتون را باطل اعلام کرد ند و آن را توطئه پندا شت.
بنا برآن ، آشکارشد که بحران قانونی رونما شده وکرزی حمایت ناتو به خود را به خطرانداخته است. کشورهای اروپا یی ازوضع افغانستان ناراحت ودیگرآما ده نبود ند که درصورت فروپاشی حکومت آن بکارخود ادامه دهند. من به این نظر شدم که امریکا به حیث حامی کرزی نمی گذارد اگراو خواهش حکومت داریی استبدادی علیه خواست نیم مردم افغانستان را داشته باشد.( اشتباه کری این است که نیم مردم افغانستان را غیرپشتون ونیم آن ها را پشتون ودومی ها ازکرزی حمایت واولی ها نمی کنند. درحالیکه ، هم بیشتراز70 درصد مردم افغانستان غیرپشتون وکمتراز30 درصد پشتون ها می باشند ونیم آن ها هم حامی کرزی نمی باشند.) بهرحال ، سفیرایکان بیری امید واربود که من باکرزی کارکنم اگراو آماده حرف شنوی باشد.... من کرزی را دوست داشتم ورابطه خوب هم با اوداشتم...اومی دانست که به سخنا نش گوش می دهم....به میزگفت وگو با کرزی آمدم....فکرمی کردم که با کرزی به حیث سیاست مداررفتارمی کنم وامید واربودم که کمک به حل مشکلات کنیم. درغیرآن، وضع به گونه ای دیگررقم می خورد ( صص 619-622).
آشکاراست که ، هیچ کاری به آسا نی به پیش نمی رود. درعین زمان ، یک کتاب به عنوان:" افغانستان وپاکستان وسه پیا له چای" عمومیت داشت. اشاره به گفته های کهنه وآن اینکه ، اول ، شما چای را پیش کش مهمان یا بیگا نه می نما یید ودوم چای نوشی می نما یید وشما مهمان را محترم می دارید. سوم ، شما اعضای خانواده می شوید. من شوخی کردم که سخن های من وکرزی برا بر به وقت نوشیدن سه هزار پیا له چای شد! پنج تا شش ساعت سخن ها مان ادامه یافت. کوشش کردم که نگرانی های اودرباره کشورش را درک کنم ( واقعیت این است که ، کرزی نه درباره کشورش بلکه درباره جیب های خود وبرا درا نش وچوکی ریاست جمهوری دالردرآوردی اش فکرمی کرد نه درباره کشوری بنام افغانستان که کرزی ودیگراستعمارزای های ابله مانند اورا استعمارها برآن بارکرده اند!) نه آژندای خودم. اما وقتیکه وارد بحث درباره انتخابات تقلب زده با کرزی شدم ، نگا هش نرم ترشده بود.
دریک قصر نشسته بود یم با اتاق های کلان وفضای تاریک وسخن می گفتیم ، دریک نقطه کرزی به سوی من د ید وگفت که جان ! من رای های 250 هزارپشتون را نا د یده گرفته نمی توانم. من نجات نمیا بم! او ازاتاق بیرون رفت تا تلفون را جواب بدهد. فکرکردم که کوشش داشت گفته اش را کنارگذا شته وخود را برای ادامه بحث جم وجور کند. من رو به سوی فرنگ ریکسیاردن ، معاون سفیر درکا بل کردم ،افسرترسناک وزارت خارجه ازمد فورد میساچوستس. اومرد شلیک کننده خوبی می باشد. پرسان ازفرنک درباره 250 هزارپشتون رای داده به کرزی کردم؟ او که درمیدان رای دهی حضورداشت ، گفت که 25 پشتون رای دهنده حضورداشتند که هرکدام ده هزار رای های تقلبی خود را به کرزی داده بود ند ( صص 623-625)! این است دموکراسی وانتخا بات تقلبی کرزی وپشتون خوهای او!
بهرحال، جان کری می نوسد: پس از دوروزوقفه ،گفت وگو را باکرزی ازسرگرفتم...او با نگاه نو وارد گفت وگوشد که توقع نداشتم وازنرم شدن موضعش دریافتم که آماده پذ یرش دوردوم انتخابات می باشد. بنا برآن، براساس برنامه قبلی روانه پاکستان شدم. باورمند شده بودم که کرزی در سمت بهتر وعقلانی ترگام برمی دارد. ازاسلام آباد به وشنگتن رسیده بود م که پیام ایکان بیری سفیر رسید که کرزی عهد شکنی کرده وانتخابات دوردوم برگزارنمی شود...ازاینکه وضع افغانستان رو به خرابی داشت وهلاری کلنتن نگران شده بود ؛ ازمن خواست که دوباره به کابل بروم وپذ یرفتم. دروقت نان شب به کا بل رسیدم وفردا به قصررفتم وفهمیدم که تغییراتی صورت گرفته است اما نه درسمت خوب. طبعیت دیپلماسی هم همین است. برخی اوقات آن ها خواب می کنند وبا مردمان متفاوت گپ هم می زنند وبا نگاه دیگرازخواب بیدارمی شوند! گفت وگو های من باکرزی هم همین گونه بود. من واقعا با کمبود وقت روبرو شده بودم وبا ید به واشنگتن برمی گشتم ومشخص نبود که چه وقت به کابل برمی گردم؟ کوشش کردم که کرزی را ازمشاورانش جدا وتنها با اوگفت وگوکنم. می دانستم که برخی وقت ها بهتراست که تصمیم گیرنده ها منزوی کرده شوند. قصربه من اطمنان داد که گفت وگوی تنها داریم...به کرزی دونمونه نشان دادم: یک رهبردموکراتیک افغانستان ( که ممکن ظاهرشاه با شد) ودوم پروسه دموکراتیک را برهم زد( که ممکن است داود باشد) ودیکتاتوری را رقم زد. امیدوارهستم که شما راه درست را درپیش بگیرید وبه پاسخ نیازدارم. کرزی به سادگی گفت که درست است اما ابطال 250 هزار رای پشتون ها را قبول نمی کند. وقتیکه باکرزی به ستیج آمد یم که دوردوم انتخابات را اعلام کنیم، یکی ازهمکاران کرزی به ما آمارداد که او49.7در صد رای گرفته است...
سرانجام د یده شد که درکا بل که دموکراسی که با قربا نی های سربا زان ود یپلمات های ما راه اندازی شده بود ، با کمرنگی به پیش می رود که نماد آن قبول کرزی وعبدالله به رفتن بد وردوم انتخا بات ریا ست می باشد ( صص 625-629). طوریکه د یده شد ، مطا بق سخن جان کری ، دوردوم انتخا بات نه برگزار بلکه به معا مله گذا شته شد. البته این گونه که ، کرزی از آرایی جعلی ای 25 نفرپشتون که هرکدام شان ده هزار رای تقلبی به صند وق های رای دهی برای او ریخته بود ند دفاع وعبدالله ازمیلیون ها رای که تاجیک ها وهزاره ها وازبک ها وبرخی پشتون ها به او داده بود ند دفاع کرده نتوانست وتوسط فهیم که معاون کرزی تقلب کاربود تطمیع شد تا ازدوردوم بیرون شود که شد. نا گفته نما ند که ، فهیم به عبدالله قبولاند که ازبرگزاری دوردوم خود داری نما ید تا دردوربعدی با کمک او درانتخابات برنده شود. معلوم است که ، فهیم این بازیی چتل را به این خاطر کرد تا دردومین دورریاست جمهوریی غارت گرانه کرزی شریک دزد یی او شده به سرما یه ای خود بیفزاید که هم افزود هم زود مرد وفرصت هزینه پول های جمع کرده خود را نیا فت. ادامه دارد.

Thursday, 22 August 2019

غنی با برادران ناراض نا میدن طالبانِ تروریست ، عزم تکمیل پروژه ناتمام امان الله خان را دارد

ابراهیم ورسجی
سی ویکم ماه اسد 1398
این تحلیل ؛ درپیوند به مقاله ای زیر عنوان :" اشرف غنی با فصل نا تمام امان الله به دنبال چیست؟" نوشته لطیف پدرام ، نشرشده درسا یت فارسی بی بی سی، بتاریخ 21 اوت 2019 برابر به 30 ماه اسد 1398 ، ارایه شده است. ازاین که درصفحه فسبوک / رخنامه ام پخش شده است ، بهتردانستم که درسایت اندیشه هم پخش شود ، تا دوستان ازآن بهره مند شوند. امان الله خان غیرازنادانی ، بولهوسی ، قبیله گرایی زیرتا ثیر محمود طرزی ، شکست وفرار ،میراثی ندارد که غنی آن را تمام کند. واقعیت این است که ، امان الله خان زاده استعمارزای گری وادامه استعمارزای ها واستعمارزای ها هم بد ون دست نشاند گی به شرکت هند شرقی، هند بریتا نیا ، شوروی واکنون دست نشا ند گی ای امریکا ، وتروریسم قبیلکی- افغانی-طالبانی زیر اثرپاکستان ، دستاوردی ندارند. برای اثبات دیدگاه ام ، به چند پرسمان اشاره می کنم:نخست،ضربه ای را استعارزای های افغان به خراسانِ افغانستان نامیده شده توسط هند بریتا نیا وروسیه ای تزاری زده اند ؛ چنگیز وبازماند گانش نزده بود ند! دوم، انحطاط خراسان با حکومت احمد خان ملتا نی افسرنادرافشار بعد ازمرگ بادارش در فارس ،درقندهارشروع وبا فاحشه گریی پسرش تمورشاه روبه فروپاشی نهاد. سوم ، تباه کاری های احمد خان ملتانی درهند درجهت تضعیف حکومت مغل های فارسی زبان ومسلمان، آن حکومت را تضعیف وکمرشرکت انگلیسی هند شرقی را بسته کرد. چهارم، با ضعیف شدن حکومت مسلمان ها دردهلی، شرکت انگلیسی هند شرقی ، لشکرسیک ها را ساخت ولشکرنامبرده با ایجاد حکومت مهاراجه رنجیت سینگ درلاهور،بقا یای احمد خان ابدالی را به سوی مرزهای جنوب شرقی وجنوب غربی افغانستان کنونی عقب راند. چهارم، رنجیت سینگ وشرکت هند شرقی ، شاه شجاه نواسه احمد خان را وارد کابل کرد ند که توسط مبارزان کا بلی مردارکرده شد. بعد ازمردارشدن نواسه احمد خان ،خیزش مردم علیه شرکت هند شرقی وحکومت سینگ اوج گرفت ودوست محمد خان میدان جنگ را ترک وبه هند گریخت وشرکت اورا به لود یانه روان کرد. پنجم،خیزش مردم انگلیس را درمانده کرد وبدوست محمد تماس گرفت. دوست محمد به نماینده انگلیس گفت که اگرمرا حاکم کابل بسازید، جانم را فدای تان خواهم کرد! ازاینکه اکبرخان پسردوست محمد نگریخته بود، او قطی نسوارخود را به اوفرستاد وپسرش هم با خیانت به مبارزان جاده سازی برای بازگشت پدر گند خود کرد! بنا برآن، شرکت هند شرقی وحکومت سیک پنجاب ،دوست محمد را مانند شاه شجاع حاکم کا بل سا ختند.
وقتیکه دوست محمد خان نوکرشرکت هند شرقی عزم گرفتن پشاورازهری سینگ برادرنجیت سینگ حاکم پنجاب را کرد، سلطان خان طلای پدرکلان نادرغدار با گرفتن زمین ازهری سینگ فرماندارپشاوردرچارسده ،کمک به سینگ وشکست دوست محمد کرد. ششم، وقتیکه درسال 1870 ترسا یی ، بسمارک سرزمین های دولت پروس را متحد وکشورآلمان را ساخت وبه رقابت با روسیه وانگلیس درغرب وشرق برخاست، هند بریتانیا وروسیه تزاری ازترس آن ، به بازیی بزرگ خود درمنطقه پا یان وکشورپوشالی افغانستان را به امارت عبدالرحمن خان وحشی ساختند. عبدالرحمن جاهل ووحشی دردوره 21 ساله امارت توحشبارخود موفقانه با علم ودانش رزمید وافغانستان را به جاهلستان تبدیل کرد. هفتم، درسال 1904، ژاپان دریک جنگ ، روسیه تزاری را درخاوردورشکست داد. شکست یک قدرت اروپا یی توسط یک قدرت آسیا یی ،موج ملی گرای را درآسیا وافریقا دامن زد. هشتم، یک دهه بعد، آلمان علیه انگلیس وفرانسه وارد جنگ جهانی اول شد وروسیه به انگلیس وترکیه عثمانی به آلمان پیوست. دموکرات های روسیه بنام منشویک ها علیه تزارها خیزش ومسکورا گرفتند. اشتباه منشویک ها این بود که به جنگ علیه آلمان ادامه دادند وآلمان ، لینن را که جاسوسش بود آورده منشویک ها را سرنگون کرد. ازبذ رخ داد ها، جنگ بزیان آلمان وفروپاشی عثمانی انجامید.
درچنان شرایطی ،امان الله خان پدرمفسد وزن باره خود را کشت وخود را پادشاه اعلام کرد. بعد ازاعلام پاد شا هی صدای استقلال خواهی راهم بلند کرد. استقلال خواهی او درشعاردرست اما درعمل زمینه نداشت. البته ازچند نگاه:نخست،خودش هم استعمارزای بود هم زیر تا ثیر محمود طرزی رفته بود وطرزی هم دروقت زند گی دردمشق زیر تا ثیر سازمان ترک های جوان رفته بود. ازاینکه نهضت نوخواهی در خلافت عثمانی در شروع قرن نزده شروع ودونسل نو اندیش ایجاد کرده بود ،تکرار تجربه نامبرده درافغانستان عبدالرحمن خان زده اشتباه بزرگ حتا حماقت محمود طرزی وامان الله خان ی، ا داماد ش بود. طوریکه دیده شد،استقلال خواهی بی پا یه ای فرهنگی- فکری- اجتماعی- اقتصادی- سیاسی امان الله خان به رفع حجاب همسرش خلاصه وحکومت پوشالی ومستقل نما یش درنتیجه خیزش مردمان جنوب وشرق وشمالی زمین بوس شد. جالب این است که،حبیب الله کلکانی استقلال مورد نظر امان الله خان را تا یید ونادر خان نوکرهند بریتا نیا و بازماند گا نش اورا بی شمارسرزنش کرد ند! ازاین نگاه که ، افغان های سیاست زده فقرتاریخی- فرهنگی دارند وتاریخ سیاسی شان هم غیرازاستعمارزای گری چیزی دیگری نمی باشد، شروع به قهرمان ساختن ازامان الله کرد ند! همین که حکومت نجیب الله ، استعمارزایی چپ با وفات شوروی مرد وحکومت های کرزی وغنی- عبدالله ،یا استعمارزای هایی وراست بدون های کمک نظامی- مالی ای امریکا وتروریسم طالبان بدون کمک ارتش پاکستان هیچ می باشند،استقلال واستقلال خواهی امان الله خان هم هیچ واحیای میراث او توسط غنی هم هیچ ترمی باشد!

Tuesday, 20 August 2019

درجامعه سنتی وقبیله زده افغانستان ، بدون مبارزه فرهنگی واصلاحات اجتماعی ،تغییرسازنده درجهت بهبود وضع زنان رخ نمی دهد

ابراهیم ورسجی
بیست ونهم ماه اسد 1398
این تحلیل ؛ درپیوند به گزارشی زیرعنوان :" ملکه ثریا؛ نخستین همسریک پاد شاه افغانستان ، کشف حجاب کرد." گزارشگر، نسرین نوا ، نشر شده درسایت فارسی بی بی سی ، بتاریخ 19 اوت 2019 برابر به 28 ماه مرداد / اسد 1398 ، ارایه شده است. ازاین که درصفحه فسبوک ، رخنامه ام پخش شده بود، لازم دانستم که درسایت اند یشه هم پخش شود ، تا دوستان وفرهنگیان ازآن بهره مند شوند. درتاریخ سیا سی نا شاد افغانستان ،استعمارزای های افغان ازنها یت نادا نی یا نداشتن دانش دربخش های سنت ومدرنیسم ، مرتکب خطا های شد ند که بیشترین تا وان آن ها را زنان پرداخته ومی پردازند. مثلا، معلوم است که ، هم جامعه گرفتار سنت گرایی ناشی از حکومت های قبیلگی وسنت های انحرافی بود و می باشد هم امیران استعمارزایی نا دان وبی خبر ازسنت ومد رنیسم وچا لشگری شان بود ند ومی باشند. ازاین رو، بهتراست که به مدرنیسم کاریی فرهنگی- فنی درایران وهند ، درهمسا یگی افغانستان اشاره کوتاه نمایم. بطورنمونه، دراخیر نیمه نخست قرن نزدهم، میرزا تقی خان مشهور به امیر کبیربا ایجاد دارالفنون ،دانش ومعارف وفن آوریی نوین غربی را به فارس یا ایران کنونی آورد. دردهه 60 همان قرن، قاضی سرسید احمد خان ، دانشمند مسلمان هندی با ایجاد دانشکده علی گر شروع به تقویت نوگرایی فکری وفرهنگی وفنی درجامعه مسلمان ها کرد. نتیجه کار امیرکبیر با وجود اینکه توسط شاه تاریخ زده قاجاری شهید کرده شد،ادامه ای دارالفنونی بود که در سال 1897 ترسایی ،بیشتر از شش هرازدانشجو داشت. نتیجه کار سرسید احمد خان ، دانشگاه علیگر وتحریک پاکستان وکشورپاکستان می باشد. وارونه ای آن ها ، مبارزه جد یی عبدالرحمن خان با دانش وفرهنگ نو درافغانستان بود که میوه آن سه دهه بعد حکومت وحشی نادرغدار ویک قرن بعد ، تروریسم طالبان افغان می باشد!
بطورنمونه ، درافغانستان دست ساخت هند بریتا نیا وروسیه تزاری در سال 1880 ترسا یی درجای خراسان ،عبدالرحمن خان با بای امان الله خان مد ت 21 سال از(1880تا 1901)، با دانش وفرهنگ وفن آوریی نو رزمید وافغانستان را به جا هلستان تبدیل کرد. بعد از 21 سال اداره جاهلستان توسط عبدالرحمن خان وحشی، پسرش حبیب الله خان مکتب های کا تب پروری ساخت. درچنان شرایطی،محمود طرزی که در دمشق در قلمروعثما نی زند گی می کرد وزیرتا ثیر نهضت ترک های جوان قرار گررفته بود، به کا بل آمد و دو دختر خود را به پسران امیر ازجمله امان الله خان داد. زن امان الله خان که کشف حجاب کرد ؛ درواقع ،کشف حجاب را ازدمشق زیر سلطه عثما نی به کا بل آورده بود ورابطه به فرهنگ قبیلگی افغان ها نداشت. ازسوی دیگر،امیران استعمارزای افغان دردومسئله ماهربود ند:نخست،نوکری به استعمار ها درخارج ؛ دوم، عوام فریبی درداخل. ترسناک این که ، مستبد وخود کامه هم بود ند. بنا برآن، وقتیکه بعد ازجنگ جهانی دوم ،تحولات بزرگ درجهان رخ داد وهند وپاکستان با حکومت های دموکراتیک درمنطقه عرض اندام کرد ند ؛ حکومت های استعمارزایی ازروی مجبوریت به نوگرایی آن هم کشف حجاب روی آورد ند.
افزون برآن ، ازاین نگاه که استعمارزای ها با رفتن بریتا نیا ازهند بی بادارشده بود ند، باداریی شوروی را قبول کرد ند. غلامی که مشوق کمونیست های قبیلگی افغان شد وواکنش درونی دربرابرآن ها خیزش های مذ هبی وکود تاهای سرطان وثور52 و57 بود که اشغال افغانستان توسط ارتش سرخ را درپی داشت واشغال هم اول جهاد علیه شوروی ودوم طالبان را به کمک انگلیس وپاکستان علیه جهادی های فارسی زبان به میدان آورد. نا گفته نما ند که ، درحکومت جهادی ها قید وبست دفتری ودرسی برای زن ها ودختران ایجاد کرده نشد. برخلاف ، طالبان دست ساخت انگلیس وتمویل شده توسط عربستان ، با تطبیق کاریی پروژه ای طالبانی توسط ارتش پاکستان ، زن ستیزی ، حجاب تحمیلی وبستن مکتب ها بروی دختران را بنام تطبیق شریعت بد وی- قبیلگی بطورسرسختا نه پیگیری کرد ند. مثلا، طالبان بخش بزرگ افغانستان را بزندان زن ها تبد یل وآن ها را ازدفترها بیرون ودختران را ازرفتن به مکتب ها منع کرد ند که تا کنون درمناطق زیر کنترول شان ادامه دارد. متاسفانه،امریکا وانگلیس بنام جنگ علیه تروریسم ، طالبان ریشورا روانه ای پاکستان وطالبان دریشی پوش را بنام تکنوکرات درکابل بقدرت نصب کرد ند. ازبدرخ داد ها، نادانی تکنوکرات های افغان وتروریسم طالبان افغان هم کمک های امریکا واروپا ودیگرکشور ها ومنا بع درونی را تلف کرد ند هم تغییرا ت وعده داده شده درجهت بهبود وضع دردنا ک زنان را عملی کرده نتوانستند.

Monday, 19 August 2019

استقلال خوا هی واصلاحات خام امان الله خان ،هم استقلال هم اصلاحات اورا زمین بوس کرد

ابراهیم ورسجی
بیست ونهم ماه اسد سال 1398
این تحلیل ؛ درپیوند به گزارشی زیرعنوان:" افغانستان وصد سال استقلال، سرنوشت نا تمام استقلال واصلاحات اما نی" گزارشگر، فریدون آژند ، نشر شده در سایت اند پند نت فارسی ، بتاریخ 28 مرداد / اسد 1398 برابر به 19 اوت / اگست 2019، ارایه شده است. ازاین که درصفحه فسبوک / رخنامه ام پخش شده است ، بهتردانستم که درسایت اند یشه هم پخش شود،تا دوستان وفرهنگیان ازآن بهره مند شوند. ازاین نگاه که دانشمند مسلمان هندی ، سر سید احمد خان دردهه 60 قرن نزده دانشکده علیگررا درهند براه انداخت ومسلمان ها را به آموختن دانش مدرن غربی ونواند یشی دینی ترغیب کرد. وپیشترازاو، میرزا تقی خان مشهوربه امیرکبیر، دارالفنون را درفارس / ایران کنونی راه اندازی کرده بود. امرپراتوری عثمانی هم بخاطرحضوردراروپا ازپیشرفت آن نمونه گیری ونوگرای را شروع کرده بود. درمصر، محمد علی والی امپراتوری عثمانی بارسیدن نا پلئون بونا پارت به مصردرآغازقرن نزدهم ، کمربه نوگرایی واصلاحات بسته ودرسال 1826 ، اولین دسته دانشجویان مصری را به پاریس اعزام کرده بود. درواقع، ترویج علوم نو وفن آوریی نظامی- پزشکی غربی درسرزمین های نامبرده شروع ورونق گرفته بود. برخلاف، درمرکزخراسانی بعدا افغانستان نامیده شده ، امیران همه اول نوکر شرکت انگلیسی هند شرقی ، دوم، نوکرمهاراجه رنجیت سینگ ، پادشاه پنجاب / پاکستان کنونی وبعد ازآن نوکران هند بریتا نیا شد ند. ازآن هم مهم تراین که ، امیران افغان همه قبیلگی وبی فرهنگ حتا زبان فارسی را درست نمی فهمید ند وبخاطرریشه هندی شان بزبان پشتو / زبان قبایلی آن وقت خراسان وامروزافغانستان هم سخن گفته نمی توانستند.
برای اینکه تحلیل طولانی نشود، بدومسئله تمرکزوبا بررسی علت شکست امان الله خان نوشته را پایان می دهم:نخست،خراسان نقطه مرکزیی بازیی بزرگ هند بریتانیا وروسیه تزاری درقرن نزده شده بود. ازاینکه درسال 1870ترسا یی، بسمارک ولایت های پروس را متحد وامپراتوریی آلمان را ایجاد وعزم رقابت با روسیه تزاری وهند بریتا نیا دراروپا وآسیا وافریقا را کرده بود،هردو قدرت استعماری درمرکزخراسان تفاهم ونام آن را افغانستان گذا شته منطقه ای حایل میان خود ساختند وسیاست خارجی آن را روسیه به هند بریتانیا سپرد وبا سلطه برآسیای مرکزی قناعت کرد. دوم، هند بریتانیا وروسیه به اتفاق هم ، عبدالرحمن خان را که درسمرقند زند گی فراری داشت، آورده امیرافغانستان ودراصل زندان بان زندا نی بی بامی بنام افغانستان ساختند. ترسناک این که ، عبدالرحمن خان درمدت 21 سال امارت همراه با وحشت خود (از1880 تا 1901 ترسا یی) ، موفقانه با معارف نورزمید تا خوبترزندان بانی کرده باشد. شایان ذ کراست که ، بعد ازمرگ عبدالرحمن،پسرش حبیبا لله خان مکتب کاتب سازی را افتتاح کرد. درحالیکه مکتب کا تب پروریی اوادامه داشت،خود ش درزدوبند درون خانوادگی درسال 1919 کشته شد وامان الله فرزند ش جانشین شد. زمان امارت امان الله خان ،با کمی تفاوت ،مصادف با کود تای بلشویک ها علیه حکومت انقلابی کرنسکی درروسیه شد وبلشویک ها صدای انقلابی گری وضد یت با استعماربریتانیا وفرانسه را بلند کرد ند. درچنان شرایطی ،امان الله خان هم صدای استقلال هم برنامه ناقص اصلاحی را براه انداخت. ازاینکه جامعه مطلق بی سواد وسنتی ونسل نو فرهنگی پا یه نگرفته بود،استقلال خواهی امان الله میوه ناپخته داد واصلاحات او برای خودش درد سرسازشد. مثلا،درسفری که به ترکیه وایران داشت،هم اتاترک هم رضا شاه به او گفتند که جامعه افغانستان بسیارعقب مانده است ؛ بنا برآن،احتیاط کند که نکرد.
افزون برآن،محمود طرزی پدرزن او که دردمشق دردوره عثمانی زندگی می کرد وزیرتاثیر حرکت ترک های جوان رفته بود،با رسیدن به کابل وخویشاوندی با پسران امیر ، هم درباری هم مشوق امان الله خان درنوگرایی واصلاحات خام وبی پا یه شد. ازاینکه استعمارزای ها بخاطر ادامه حکومت های نامردمی شان تئوری توطئه را تقویت کرده اند تا خارجی ها را عامل شکست وریخت های خود معرفی نما یند. برخلاف، خود استعمارزای ها از جمله امان الله خانرا عامل اصلی شکست وفرارش به روم می دانم. حبیب الله کلکانی که کابل را ازامان الله خان گرفت؛ ازاینکه استعمارزای ونوکربریتانیا وروسیه نبود،حکومتش توسط نادر غدار به کمک هند بریتانیا واستالین سرنگون کرده شد. مثلا،طوریکه درخاطرات آقا بی کوف آمده است،جاسوسان به استالین اطلاع دادند که شخصی بنام حبیب الله کلکانی ازطبقه زحمت کش به قدرت رسیده است ،باید حمایت شود. استالین گفت که تاجیک است وادامه حکومتش درافغانستان بزیان شوروی درآسیای مرکزی می باشد. ازاین رو،استالین همکارهند بریتانیا دربراندازی حکومت کلکا نی وتحمیل حکومت نادر غدار برافغانستان شد. هند بریتانیا هم با استوارساختن حکومت نادرغدار به کمک استا لین،جنازه استقلال واصلا حات خام وبی برنامه امان الله خان را برداشت!

Sunday, 18 August 2019

بمنا سبت صد مین سا لگرد استقلال موهومی افغانستان

کسا نی که امروز شعاراستقلال می دهند ؛ فرداد گدا گری خواهند کرد
چرچیل
ابراهیم ورسجی
بیست وهشتم ماه اسد 1398
روزدوشنبه 19 ماه اوت سال 2019 ترسا یی برا بر به 28 ماه اسد 1398 خورشیدی ، روز نخست صد مین سالگرد استقلال موهومی افغانستان می باشد. نا گفته نما ند که ، استقلال افغانستان را ازدو نگاه ، موهومی می دانم:نخست، ملت واستقلال دورخ یک سیکه می باشند. یعنی بدون ملت شدن ، رسیدن به استقلال ناممکن می باشد. دوم، افغان ها هم قبا یل ما نده اند وقوم نشده اند هم حکومت های پوشا لی وامیران جا هل وستمگر شان به کمک شرکت تجارتی هند شرقی وهند بریتا نیا وروسیه تزاری برمردم خراسان تحمیل شده اند ونام افغانستان هم توسط همان استعمارگرها درسال 1880 ترسا یی ، برخراسا نیان تحمیل کرده شد. بعد ازهند بریتا نیا وظهورهند وپاکستان ،استعمارزای های نوکرانگلیس برای ادامه حکومت پوشا لی ای خود حلقه نوکریی شوروی را به گردن گرفتند. طرفه این که ، با مرگ شوروی، حکوت استعمارزای چپ زمین بوس شد! یعنی استقلالی درمیان نبود. نا گفته نما ند که، استقلال با تبد یل شدن قبیله ها به قوم وتبد یل شد ن قوم ها به ملت وتحقق حقوق شهروندی بد ست میا ید وزیرساخت فرهنگی- تاریخی هم دارد. ویژگی های که افغان ها فا قد آن ها بو د ند ومی باشند! بنا برآن ، به صراحت می گویم که ملت ، متشکل ازمردما نی آزاد وشهروند ودا رای حقوق شهروندی ومستقل می باشد. ویژگی های که با خواسته های امیران استعمارزایی افغانستان نا سازگارو امان الله خان ، محصل استقلال موهومی هم با آن ها برای ادامه حکومت پوشا لی خود موافقت نداشت. اگرموافقت می داشت ، واداربه فرارنمی شد!
شا یان ذ کراست که ، با ید امیران استعمارزایی افغان به شمول امان الله خان با حقوق شهروندی یا ویژگی برجسته ملت شدن درافغانستان مخالفت می کرد ند وهنوزهم معلوم است که غنی دربرا بر واژه شهروند حسا سیت نشان می دهد! به این خاطرکه، هم استعمارزای های قبلی هم استعمارزای های کنونی ، فرهنگ قبیلگی داشتند ودارند هم قبا یل شان اقلیت محض درخراسانِ افغانستان نامیده شده توسط با داران شان می باشند. غمباراین است که ، با اصل شهروند وحقوق شهروندی ، همه حاکمان ستمگردشمنی دارند واستعمارزای های افغان هزاربرا بر دیگرمستبدان با آن ها دشمنی می ورزند. زیرا که، هم مستبدان هم امیران رعیت را درجای شهروند می گذارند ورعیت هم چهارپا وجمع آن رعا یا / چارپا یا ن می باشد. یعنی امیران استعمارزایی افغان مردم را چهارپا یان فکرکرده برآن ها خود را به کمک استعمارهای رنگا رنگ سوارکرده اند! آشکار است که ، وضع فاجعه بارکنونی مردمان افغانستان، دستارود دشمنی استعمارزای ها با حقوق شهروند یی آن ها می باشد.
ترسناک این است که ، امیران استعمارزای افغان هم فقرتاریخی- فرهنگی دارند هم دربیرون غلام ودردرون خود را سردار وآقا جازده اند هم بخاطرفقرفرهنگی- زبا نی به بهانه ای ترقی زبان پشتو که خود شان بخاطر ریشه ای هندی- پنجا بی به آن سخن گفته نمی توانستند، با زبان وفرهنگ فارسی ، زبان وفرهنگ فراگیریا همگا نی مبارزه کرده افغانستان را جاهلستان ساختند وطالبان افغان آن را به کمک پاکستان به تروریستستان تبد یل کرده اند. نماد جا هلستان ساخته شدن افغانستان توسط افغان های استعمارزای این است که ،دردوره جمهوری کود تای داود، افغانستان در159 عضو وقت سازمان ملل دا رای نا لایق ترین حکومت ودرمعارف تنها ازبوتان پیش ودرتولید تریاک ازبرما عقب بود.
غمبارتراین که، با کود تای ثور1357 ورئیس جمهورشدن تره کی بی سواد ، همان حکومت نا لایق ازکارافتاد وجاده سازی برای پیاده شدن ارتش سرخ هم کرده شد وارتش سرخ هم مردم را به قیام علیه حکومت دست نشانده خود وا دارکرد وامریکا ازطریق پاکستان به کمک به جهاد گران ازهمه قوم ها که سهم داربیشترپول جهاد حکمتیارافغان بود، پرداخت. درنتیجه ،افغانستان درمعارف ازبوتان عقب رفت ودرتولید تریاک ازبرما چند گام به پیش گذا شت. طوریکه د یده شد، قبا یل افغان با فرایند ضعیف ملت شدن افغانستان رزمید ند که نماد آن جنگ آن ها با جهادی های فارسی زبان بعد ازفروپا شی ای حکومت وابسته به مسکو می با شد. یعنی تاجیک ها افغان نیستند وحق رهبرشدن درافغانستان را ندارند. ازاین رو، اول ، حکمتیارزیرفرمان آی اِس آی ، علیه حکومت جهادی های فارسی زبان که خود ش نخست وزیرآن بود جنگ کرد ودرویرانی کا بل سهم شیررا گرفت ؛ دوم، طالبان افغان زیرفرما ندهی نصیرالله با بروزیرداخله پاکستان وارد میدان جنگ علیه همه قوم های غیر افغان یا خراسانی های اصیل شد ند.
جا لب این است که ، درکتاب "جنگ های اشباح"، نوشته ستیف کول ، آمده است که، خلیلزاد به محا فل خاص امریکای گفته بود که طالبان تنها نیروی می باشند که درافغانستان امنیت را تا مین کرده می توا نند! همچنان، کرزی وغنی ودارودسته شان مبلغان آی اِس آی برای طالبان درپاکستان وامریکا وبریتا نیا شده بود ند. طوریکه د یده شد، طالبان زیرفرمان وزیرداخله پاکستان ومیلیارد ها دالرکمک های عربستان وکمک های امریکا وبریتا نیا هم موفق درمهارجهادی ها نشد ند هم نظر به خصلت بد وی- قبیلگی خود ،زنان را ازکارهای اداری ودختران را ازرفتن به مکتب ها منع و بن لادن وتیمش از قبا یل عرب را به قند هار وجلال آباد وکا بل آورده به راست یا دروغ کمک در رویداد یازدهم سیپتامبر 2001 درامریکا کرد ند.
ازخوب یا بد رخ داد ها، رویداد یازدهم سیپتا مبر 2001 ، باعث جنگ امریکا وبریتا نیا علیه تروریسم ورانده شدن طالبان ریشو به پاکستان یا زداد گاه شان ورئیس جمهورشدن طا لب کرزی درراس طالبان دریشی پوش شد. خنده داراین است که ، طالبان دریشی پوش را شبکه های جا سوسی برای مردم افغانستان تکنوکرات ها معرفی کرد ند! تکنوکرات ها هم معلوم است که مد یران متخصص وکارفهم وفنی وتکنوکراسی هم حکومت کارفهم ها ومتخصصان دراداره وسیاست می باشد. ازپیش آشکار بود که ، هم طالبان ریشو- تروریست هم طالبان دریشی پوش تکنوکرات پسوند داده شده قبیله گرا یان نا دان وتاریخ زده می باشند.
بطورنمونه، اگرتکنوکرات های افغان جا هل وقبیلگی نمی بود ند، با حضورنیرومند ارتش امریکا ونا تو وحد اقل 130 میلیارد دالر کمک های آن کشور ودستکم یک برسوم آن کمک های اروپا ودیگر کشور ها برای نیروهای دفاعی- امنیتی- بازسازی ، هم حکومت سازی وبازسازی هم تروریسم را مهاروصلح وامنیت را درافغانستان تامین می کرد ند. بلی، ازاینکه جا هل بود ند نه تکنوکرات ،هم کمک های امریکا ودیگرکشورها را غارت کرد ند هم یک کیلومترسرک را درکا بل پخته کاری نکرد ند. نا گفته نما ند که ، با سا ختن خیمه لویه جرگه درمحیط گشت وگذاردا نشجویان درپلتخنیک ، تنگنا هم برای آن ها ایجاد کرد ند وتنها ساختمان پارلمان را هند ووزارت دفاع را امریکا ساخت. برخلاف، کرزی طالبان را برای جنگ با اتحاد شمال به کمک آی اِس آی بازسازی وبه افغانستان برگشتا ند وغنی آن ها را برا دران نا راض نا مید. درکشوری که تروریستان توسط رئیس جمهور دست ساخت وزیرخارجه امریکا، برا دران نا را ض نامیده شوند، حق با امان الله خان فراری می باشد که محصل استقلال وقهرمان ساخته شود ؛ ودرصد مین سالگراستقلال خواهی او، حکومت غنی بدون حضورامریکا دریک ساعت نا بود می شود. دربخش ملت وملت سازی درافغانستان چند قومی ، دیده می شود که بخاطرگرایشات فاشیستی - قبیلگی کرزی- غنی ودارودسته های قبیلگی آن ها، ملیت های غیرپشتون که بیشتراز70 درصد نفوس کشورراشکل می دهند ، نمی خواهند که واژه افغان درشناسنامه های آن ها درج شود. همچنان ، قبیله گرایی کرزی- غنی وتیم های آن ها در میان قوم ها وقبیله ها چنان بی اعتمادی نسبت به یک دیگرخلق کرده است که درتاریخ سیاسی نا شاد افغانستان سا بقه ندا رد. دراخیر، درباره استقلال وکسب آن توسط امان الله خان ، بهتراست به پرسمان های زیراشاره ونوشته را پا یان دهم: نخست ،دریک نوشته ، ازقول هادی داوی ، خواندم که نوشته بود:" رفتم که امان الله خان درحال جابجا کردن طلا وزیورات قمیتی وپول های جمع کرده اش درچمدان ها می باشد وگفتمش که می گریزی وخاموش ماند وگریخت." دوم، عبدالحمید محتاط ازهمکاران داودخان درکود تای سرطان 1352 ، به من گفت که دریک جلسه کا بینه ، داود خان گفت که ظاهرخان کم پول می باشد وبا ید کمک ماهوارش کنیم ومن گفتم که به خانواده امان الله خان هم با ید کمک شود. داود گفت که خانواده او ثروتمند می باشد ومرا هم ازکا بینه بیرون هم زندانی خانگی کرد." یعنی داود ازسخن داوی ، درباره زراند وزی امان الله خان وانتقال آن ها به روم اطلاع داشته است. سوم، حبیب الله کلکا نی استقلال خواهی امان الله خان را ستا یش ، اما نادر خان اورا خا ین نا مید! حقیقت این است که ، هند بریتا نیا با تحمیل حکومت بربری نادرخان به افغانستان ، جنازه استقلال نمایشی کسب شده توسط امان الله خان را برداشت. نود سال بعد از آن ، همین که امریکا برای نان روزا نه پولیس ها وسربا زان درحکومت پو شالی غنی- عبدالله ، دوازده ونیم میلیون دالرمی پردازد وازآن حکومتی های فاسد دزدی می کنند ودرصورت عقب نشینی سربا زان آن کشور، حکومت کا بل زمین بوس می شود. بد ون شک، هم این سخن چرچیل که کسانی که امروزشعاراستقلال می دهند، فردا گدا گری می کنند ؛ درست ثا بت می شود هم استقلال افغانستان درصد مین سالگرد ش موهومی ازآب برمی آید!

Saturday, 17 August 2019

نگا هی به علت های شکست امریکا درتثبیت حکومت های پوشا لی نو استعمارزای ها درافغانستان

پیش نویس
ابراهیم ورسجی
بیست وهفتم ماه اسد 1398
به این نوشته بلند وادامه دار به این خاطر پیش نو یس ارا یه می کنم که ، درآن ، می خواهم پرسمان های مورد بررسی را جمع بندی ودرباره آن ها به گونه ریزوانتقادی روشنی اندازی کنم. بنا برآن ، جمع بندی وبررسی را این گونه آغاز وادامه می دهم: دراین شکی نیست که امریکا یک ابر قد رت بی رقیب درجهان می باشد. دراین هم شکی نیست که امریکا دراستوارسا ختن حکومت های استعمارزا یی کرزی ، غنی وعبد الله شکست خورده است. شکستی که علت های آن با ید به گونه ریزبینا نه ونقا دانه بررسی شوند. البته بررسی این گونه که ، به طور توطئه آمیز دشمن تراشی دربیرون نشود واز بررسی علت های درونی خود داری کرده نشود. وقتیکه سخن از علت های بیرونی به میان می آید ، بطورشتاب زده به مرکز های تروریست پروری در پاکستان علیه افغانستان نگریسته می شود. دراین شکی نیست که پاکستان عا مل بیرونی شکست امریکا درجنگ علیه تروریسم واستوارسازیی حکومت های پوشا لی به ریا ست نو استعمارزای ها ازکرزی تا غنی- عبد الله می باشد. دراین هم شکی نیست که هند ازطریق خاک افغانستان علیه پاکستان عمل می کند تا ما نع صادرکردن تروریسم آن به کشمیرزیراداره خود شود.همچنان ،معلوم است که ایران هم به شکست امریکا درافغانستان علاقمندی دارد وکارهم می کند.
بنا برآن ، با تا کید به نقش تروریست پروریی پاکستان ازافغان های مهاجروافغان های قبیلگی بخش شمال غربی وجنوب غربی خود به حیث عا مل خارجی شکست امریکا درجنگ علیه تروریسم واستوارسا زیی حکومت های پو شا لی استعمارزای های دریشی پوش ، به صراحت می گویم که نقش آن مبا لغه آمیزجازده شده است تا جهل ونا دانی ای افغان های جاسوس وبه دروغ تکنوکرات ها یا مد یران فنی- معرفی شده، کم اهمیت گرفته شود. در حا لیکه در علم های سیا ست وروابط بین الملل ، عامل یا عامل های بیرونی یک شکست یا پیروزی عا مل های دست دوم وعامل های درونی عا مل های مهم وتعیین کننده می باشند. ازاین رو، هم عامل های بیرونی هم عا مل های درونی شکست امریکا درجنگ علیه تروریسم واستوارساختن حکومت های پو شا لی در 18 سال وهفت ماه 17 روز گذ شته را با نگا هی انتقادی بررسی می نما یم تا به گفته شاعر:" سیه روی شود هرکه دراو غش با شد"!
دراین بخش از نوشته ، شا یان یاد آوری می دانم که این گونه نوشته ها در ادامه ای کتاب دو جلد یی" جهاد افغانستان وجنگ سرد قدرت های بزرگ " ارا یه می شوند. کتا بی که جلد اول آن با بررسی بازیی بزرگ هند بریتا نیا وروسیه تزاری درجنوب ،مرکز وغرب آسیا ونام گذاریی مرکزخراسان به افغانستان به حیث منطقه ای حا یل میان بازی گران وکوچک ترکردن فارس ،سپردن آسیای جنوبی به بریتا نیا ، آسیای مرکزی به روسیه تزاری وتضعیف امرپراتوری عثما نی درخاورمیانه ، برای تحقق سیا ست کهنه استعمارگرانی اروپا یی دراین بخش ازجهان صورت گرفت. جلد دوم کتاب هم با پا یان حکومت بد وی - بربریی طالبان وآغاز حکومت پوشا لی ای طالب کرزی به پا یان رسیده است.
شا یان یاد آوری می باشد که، دربخش اخیر جلد دوم " جهاد افغانستان وجنگ سرد قد رت های بزرگ " که با شروع حکومت پو شا لی کرزی تمام می شود ، به سه مسئله به حیث عا مل های پیروزیی جنگ علیه تروریسم وتا مین صلح وثبات درافغانستان تا کید شده است: نخست، اداره سازی وتا مین امنیت. دوم، بازسازی. سوم ، بازگشت آوارگان ازپاکستان وایران به خصوص ازاولی (1). بربازگشت آوارگان ازپاکستان به این خاطرتا کید کردم ومی کنم که همه استعمارزای های کهنه ونوینِ افغان ریشه های قبلا هندی واکنون پاکستانی دارند وبر خراسان هم تحمیل کرده شده اند هم علیه تاریخ وزبان وفرهنگ مسلط آن که فارسی می باشد رزمیده اند هم جهل ونادانی وعقب ما ند گی را برمردمان فارسی زبان ( تاجیک ها وهزاره ها وپشه ای ها) وازبک ها حتا برپشتون ها به کمک با داران کهنه ، سرخ ونواستعمارگرخود تحمیل کرده اند. افزون برآن ، کهنه استعمارزای ها کشمکش لروبر/ بالا وزیر افغان خوا هی را با پاکستان آغاز وبه آن فرصت وبها نه فراهم کرد ند تا اول جهادی ها را علیه حکومت های استعمارزای دست نشانده مسکو استعمال وازامریکا دالرگیری نما ید ودوم حکمتیاروطالبان دریشی پوش وریشو را علیه دولت اسلامی مجا هد ین که رهبریی آن بد ست فارسی زبان ها بود ، استعمال نما ید وسوم طالبان ریشو را بازسازی وبه جان حکومت پوشا لی ای طالبان دریشی پوشی متعهد به نوکری به امریکا وانگلیس بیندازد.
بنا برآن ، عا مل های عمده شکست امریکا درجنگ علیه تروریسم واستوارساختن حکومت های پو شا لی ای نو استعمارزای ها را قرارزیر جمع بند ی ودرباره آن ها نقا دانه ابرازنظرمی کنم:
نخست، همفکری وهمسنگریی طالبانی بعدا بد روغ تکنوکرات نامیده شده با طالبان ریشو،علیه حکومت مجا هد ین برای تحقق افغان گری؛
دوم ،حما یت امریکا وانگلیس وعربستان ازآن ها البته با مد یریت وتطبیق کاریی ارتش پاکستان ؛
سوم ،فقدان پایگاه مردمی تکنوکرات های جا هل درمیان قبیله های افغان؛
چهارم ، بی پا یگی ای تکنوکرات های جا هل درقبا یل افغان کمک به آی اِس آی / شبکه جا سوسی ای پاکستان کرد تا آن ها را بستر مناسب تروریست پروری وتروریست کاریی طالبان درجهت شکست امریکا درجنگ علیه تروریسم وتثبیت کاریی نو استعمارزای گری نما ید؛
پنجم ،کمک کرزی به آی اِس آی دربازسازی وبازگردانیدن طالبان برای مبارزه با اتحاد شمال که پسوند شمال هم پخته ذهن گند یده ای آی اِس آی می باشد. درحالیکه ،دراتحاد شمال ، پشتون ها ازجنوب وشرق هم حضورداشتند. بلی ، آی اِس آی ازپسوند شمال دادن به نیروهای مخالف خود وطالبا نش تفرقه قومی را درافغانستان پیگیری می کرد. متاسفانه ، کرزی وغنی ودسته های قبیلگی بی فرهنگ شان هم درزمینه همکارآی اِس آی شد ند!
ششم، نبود عزم مبارزه با طالبانِ تروریست درشخص غنی. مثلا،غنی هم عزم مبارزه با طالبان تروریست ندارد هم آن ها را برا دران نا راض نامید! برا دران نا راض غنی هم کمک به شکست امریکا درجنگ علیه تروریسم هم کمک درتضعیف شدن هرچه بیشترحکومت پوشا لی برا درخود کرد ند؛
هفتم، نقش پاکستان وتا حدی ایران به حیث عا مل خارجی درشکست جنگ امریکا علیه تروریسم واستوارسازیی حکومت های پوشا لی کرزی وغنی- عبدالله ، یا استعمارزای های نو می با شد؛
هشتم ، معلوم است که ، هند با استفاده ازکنسولگری های خود درقندهار، گرد یزوجلال آباد ،هم کمک به بلوچ های تجزیه طلب بلوچستانی هم کمک به طالبان پاکستانی علیه تروریست پروریی آی اِس آی درکشمیرمی کند؛
نهم، چین همکارپاکستان درناکام سازیی امریکا می با شد وروسیه هم به چین پیوسته است. با درنظرداشت حضورنظامی امریکا درافغانستان واستراتژیی بلند مد ت آن درمنطقه وفعالیت های بازی گران نامبرده علیه آن ، به صراحت می گویم که افغانستان میدان دومین بازیی بزرگ توسط بازی گران متعد د جهانی ومنطقه ای شده است. بازیی که هم باعث شکست جنگ امریکا علیه تروریسم واستوارسازیی حکومت های پوشا لی ای نو استعمارزای ها شد هم مردم افغانستان را قربانی ساخت.
پا نویس
1-جهاد افغانستان وجنگ سرد قدرت های بزرگ ، جلد دوم ، ازنوسنده ، ص 913. ادامه دارد.

افغانستان را استعمارزای ها هم بد بخت کرد ند هم خود شان فرار یا کشته شد ند

ابراهیم ورسجی
بیست وششم ماه اسد 1398
این تحلیل ؛ درپیوند به گزارشی زیر عنوان : " اعدام وترور؛ درصد سال، سرنوشت خونبار رهبران افغانستان " ، گزارشگر: علی حسینی ، نشرشده درسا یت فارسی بی بی سی، بتاریخ 16 ماه اوت 2019 برابر به 25 مرداد / اسد 1398 خورشیدی ، ارایه شده است. ازاینکه درصفحه رخنامه ام پخش شده بود، لازم دانستم که درسایت اند یشه هم پخش شود، تا دوستان ازآن مستفید شوند. افغانستان که درسال 1880 ترسا یی ، درپا یان بازی بزرگ، توسط هند بریتا نیا وروسیه ای تزاری ، درمرکزخراسان ساخته شد. همواره دارای امیران استعمارزا یی دست نشانده استعمارهای سیاه ، سرخ ونو بود ومی باشد وملاعمر یا استعمارزایی جا هل قبیلگی- مذهبی هم که نوکرپاکستان یا غلام غلام بود. امیرا نی که ریشه درتاریخ وفرهنگ هند دیروز وپاکستان امروزداشتند ودارند نه درتاریخ وفرهنگ خراسانِ افغانستان نامیده شده توسط هند بریتا نیا. ازاین رو، امیران افغانستان همیشه حکومت های پو شالی مخالف زبان وفرهنگ وتاریخ مردم خراسان داشتند ودارند. جالب این است که ، امیران وطن فروش افغان غیرازتره کی ، امین ، نجیب ، کرزی وغنی، بزبان افغانی یا پشتو سخن گفته نمی توانستند وبه زبان فارسی را هم بسیارکمرنگ یا بازاری سخن می گفتند. نا گفته نما ند که ، تره کی ، امین ، نجیب، کرزی وغنی هم مطابق تعریف با سواد توسط یونسکو / بخش علمی- فرهنگی سازمان ملل ، بی سواد بود ند ومی باشند. به این خاطرکه، بزبان مادری شان نوشته کرده نمی توانستند ونمی توانند. ازاینکه تره کی درشهرک پیشین میان کویته وچمن دربلوچستان پاکستان تولد شده بود وتاصنف سوم همانجا درس خوانده بود، پشتو را می دانست وازفارسی خبری نداشت. خنده داراین که ، درمیان امیران افغانستان ، امان الله خان ادعای استقلال خواهی کرد وگریخت! فراریی که توسط نادرخانی های غدارخا ین شمرده شد وتوسط جوجه استعمارزای ها قهرمان ساخته شد! تاریخ بیاد ندارد که قهرمانی فرارکرده باشد. شا یان ذکراست که ، درمیان امیران افغانستان ، تنها کلکانی واستاد ربانی تاجیک تبار بود ند و استعمارزا یی نبود ند. ازاین رو، توسط استعمارزای ها تروروشهید کرده شد ند! طوریکه دیده شد ، نجیب ، استعمارزا یی سرخ درحال سفربه پاکستان برای تسلیم شدن به آی اِس آی بود که درمیدان هوای برایش مانع خلق شد ورفته بدفترسازمان ملل درکابل پناهنده شد. حکومت مجا هد ین تلاش برای کشتن نجیب نکرد؛ برخلاف، طالبان زیرفرماندهی نصیرالله با بر ، پشتوزبان پاکستا نی ووزیرداخله پاکستان به کابل رسیده اورا کشته ومرده اش را درنزدیک ارگ بد یوارآویزان کرد ند وکارمل هم درمسکو مرد وجسد ش به حیرتان آورده شد و دفن دفن کرده شد. تا سفباراین که ، طالبان با رسیدن به ولایت بلخ ، جسد کارمل را ازقبر بیرون وبد ریا انداختد! با اوج گرفتن جنگ جهادی ها دربلخ علیه طالبان بربری ، اولی ها جسد کارمل را پیدا ودوباره دفن کرد ند. ازجسد امین خبری نیست وجسد تره کی هم که درقول آبچکان دفن شد وبه آن بی احترامی کرده شد! ظاهرشاه که درروم فراری زند گی می کرد ؛ با کمک به رسیدن طالبان به کابل یا موقع داد ن به آی اِس آی تا ازنامش طالبان قندهاری بد ستورآن سوء استفاده کنند، با شکل گرفتن حکومت پوشالی کرزی به کابل آمد ومرد ودرکنارپدرغدارش دفن کرده شد. حکومت پوشا لی کرزی جسد داود راکه بخاطرتبد یل وفاداری یا نوکری ازمسکوبه واشنگتن ،توسط استعمارزای های چپ گرا کشته ودرجای نا معلوم زیرخاک کرده شده بود، پیدا ودفن کرد وتاجیک ها هم مرده حبیب الله کلکانی را یافته دفن مجدد کرد ند! بنا برآن ،به صراحت می گویم که افغانستان که مطا بق تعریف فارسی ازافغان ، آه وافغان یا فغانستان می باشد! واقعا،آه وفغانستان مردم ثابت شد. آه وفغانستانی که توسط استعمارزای های جا هلی تکنوکرات نامیده شده ودراصل نوکران سازمان های جا سوسی وطالبان تروریست ، یا شاخه ای ریشوی ارتش پاکستان، به تروریستسان تبد یل کرده شد! ازاین رو، امیران آن مستحق فرار وکشته شد ن بود ند ومی باشند نه مستحق احترام توسط مردم غیرازفاشیست های استعمارزای مانند خود شان!

Wednesday, 14 August 2019

غنی گمان کرده است که با مسخ تاریخ ، می تواند حکومت پوشا لی خود را نگهداری کند

ابراهیم ورسجی
بیست وچهارم ماه اسد، 1398
این تحلیل ؛ درپیوند به گزارشی زیر عنوان:" غنی: فروپا شی ارتش ما نند دوران بعد ازنجیب الله خیال است" ، نشرشده درسا یت فارسی بی بی سی بتاریخ 14 ماه اوت 2019 برابر به 23 مرداد / اسد 1398، ارایه شده است.ازاین که درصفحه فسبوک / رخنامه ام پخش شده است، لازم دانستم که درسا یت اند یشه هم پخش شود ، تا دوستان ازآن بهره مند شوند. غی ، از فروپاشی ارتش بعد ازنجیب الله یاد کرده وبه علت های آن تماس نگرفته است. واقعیت این است که ، نادرغدار که به کمک هند بریتا نیا ارگ نشین شده بود،دوکارجنایت کارانه را کرد:نخست ،کابل را خود ش وهمکاران قبیلگی دوسوی دیورندی اش به شمول پدریا پدرکلان غنی غارت کرد ند. دوم،ارتش را به همان قبیلگی های دوسوی دیورند سپرد وزمین های زیادی را درلوگر وشمالی ودیگربخش ها بزورازمردم گرفته به ایشان داد. بعد ازنادرغدار،ازهاشم غدارتا داود غدار،قبایلی های شرق خط دیورند را برای افزایش شمارقبایل پشتون که تا کنون کمتراز 30 درصد می باشند آورده درتمام کشور زمین بخشی کرد ند. خیانت دیگراین که ، خانه های مکرویانی را که با هزینه گازشمال درکابل ساخته شد ند بیشتربه همان ها سپرد ند! نتیجه این شد که ، با پیاده شدن ارتش سرخ به افغانستان ،مردم قیام وامریکا ازطریق پاکستان از خیزش آن ها حمایت کرد وقبایلی ها هم دوباره به پاکستان رفته تذ کره پاکستانی گرفتند. ازاینکه تمام رده های بالای ارتش بد ست جنوبی های دوسوی دیورند بود ومالیه وسربازنمی دادند،کارمل ونجیب برای دفاع از حکومت خود ملیشه سازی را شروع کردند. ملیشه سازیی که ارتش را ضعیف تر کرد که مسئول درجه اول آن خلقی های دوسوی دیورندی تحمیل شده بر ارتش بود ند! طوریکه دیده شد، سرانجام همان خلقی های شرق وغرب خط دیورند با کلدار گیری ازآی اِس آی ، با سازش با حکمتیار علیه نجیب کود تا کرد ند تا افغانستان را یک ولایت پاکستان بسازند. طرحی ننگینی که توسط تاجیک ها وهزاره ها وازبک های ارتش نا کام وشاهنواز تنی وزیردفاع وتیمش درواقع ارتش را متلاشی وخود شان مهمان ارتش پاکستان شد ند.حکومت پوشا لی نجیب هم بخاطر سازش با قبیلگی های هم سمتش ، توسط خود پرچمی ها سرنگون کرده شد. نا گفته نما ند که ،بعد ازفروپاشی حکومت قبیلگی شده نجیب، باقی مانده ارتش که درهرات،شمال ،شمالی وکابل ، بدست مسعود واسما عیل خان ودوستم وژنرال مومن مانده بود حفظ شد ودرقندهار،گردیزوننگرهار توسط هم قبیلگی های نجیب وغنی به نفع پاکستان متلاشی وسلاح های سنگین وسبک آن به پاکستان برده شد. درکابل هم،کارخانه جنگلک را جلال الدین حقانی وکارخانه نساجی بگرامی را افراد با ند حکمتیار غارت وویران کرد ند. همچنان ،حکمتیار زیرفرماندهی آی اِس آی ، علیه حکومت جهادی های فارسی زبان جنگ کرد وطالبان یا برادران ناراض غنی زیر فرماندهی نصیرالله بابر علیه همان جهادی ها وارد جنگ شد ند. طرفه اینکه ، هم طالبان ازپشتون های دوسوی دیورند بود ند هم آی اِس آی ،طالبان پاکستانی را ازقبیلگی های شرق دیورند که قبیلگی های افغان قبلا به پاکستان رفته درصف شان بود ند،ساخت تا بیشتردرافغانستان تباه کاری کنند. افزون برآن ، آی اِس آی به کمک طالب کرزی ستون پنجم درحکومت کابل ساخت. ستونی که تا کنون هزاران منصب دار ازدیگرقوم ها ومردم عادی را شهید وزخمی کرده است وغنی نه تنها برای پاکسازی آن کاری نکرد که کمک شان هم کرده ومی کند. بنا برآن،به غنی پیشنهاد می کنم که ازبرکناریی منصب داران دیگرقوم ها به خصوص تاجیک ها دررده های بالای وزارت های دفاع،داخله وریاست امنیت که تا کنون کرده است خود دارنما ید. درغیرآن ، خود ش مانند نجیب وتنی و..کمک به فروشی ارتش وبازگشت طالبان می کند. طالبان هم همان گونه که نجیب را توسط تنی کشتند ومرده اش را بدیوار نزدیک ارگ آویزان کردند غنی را هم کشته به جسدش چنان خواهند کرد!

Tuesday, 13 August 2019

ای قوم به حج رفته کجا ئید کجا ئید / معشوق همین جا ست بیا ئید بیا ئید / مولوی

ابراهیم ورسجی
بیست ودوم ماه اسد 1398
این تحلیل ؛ درپیوند به گزارشی زیر عنوان :" مسلما نان جهان درعید قربان چه می خورند؟" درمقا یسه با غذاهای شیرین عید فطر، درعید قربان ، غذا های شوروترش صرف می شود. گزارشگران: جوسو لوکاس میته - اولیوتا میته ،نشرشده درسایت اند پند نت فارسی ،بتاریخ 12 اوت 2019 برابر به 21 ماه مرداد / اسد 1398 خورشیدی ارایه شده است. ازاین نگاه که در صفحه فسبوک / رخنامه ام پخش شده است، لازم دانستم که درسا یت اند یشه هم پخش شود تا دوستان ازآن بهره مند شوند. دراین شکی نیست که مسلمان ها در عید های رمضان وقربان به ترتیب ازخورا کی های شیرین قندی- میوه ای وتیزوترش گوشتی بیشتراستفاده می کنند. دراین هم شکی نیست که مسلمان ها گرفتار حکومت های غیر مسئول وملا های فریب کار رسمی ای آن ها وفقرهای مادی- فرهنگی ای کمرشکن بود ند ومی با شند. متا سفا نه ، اکنون تروریسم مذهبی هم توسط حکومت های ستمگر وسازمان های جا سوسی خودی وناخودی برزند گی بخش مسلمان های جهان بارکرده شده است. دستاورد حکومت های غیرمسئول هم تمرکز قدرت و ثروت در دستان نظامی ها وشاهان ورئیس جمهوران ستمگر وملاهای رسمی شان وقفر ودرماند گی هم نصیب مردمان عادی از افغانستان تا لیبیا شده است. بنا برآن، به صراحت می گویم که اکثریت بالاتراز 80 درصد مسلمان ها عید های راحت تری ندارند ونبا ید داشته باشند. البته ،ازچند نگاه:نخست، غیرازاند ونیزی ،ما لیزی ،نیجریه ،ترکیه ،تونس ، وتا حدی بنگله دیش وپاکستان ،دردیگر کشورهای مسلمان ،مسلمان ها زیرسا یه استبداد شاهی-شیخی-نظامی می باشند. دوم ،پاکستان افغانستان را تروریستستان کرده ومصروف ویرانگری وترورکاریی بیشتری درآن می باشد. حکومت هند وی مودی هم بها نه ای دفع خطرتروریسم پاکستانی به فشار برمسلمان های کشمیریی خود افزوده است! سوم، ایران ،عربستان وامارات متحده دریمن چنان جنگ ها را راه اندازی کرده اند که 22 میلیون نفوس آن به نان سازمان ملل وابسته شده اند. چهارم، جمهوری اسلامی ایران درتبا نی با امریکا یا شیطان بزرگ،عراق را ویران کرد ودرتبانی با روسیه ،درحال نابود کردن کا مل سوریه می باشد. پنجم، امارات متحده وعربستان ومصر، مصروف تباه کاری درلیبیا می باشند. ششم ، تروریستان مذهبی هم برای اینکه ازشاه های ستمرگروشیخان ریاکار ونظامی های وحشی پس نما نده با شند ، کشتارمسلمان ها را افزایش داده دوزخ آن جهانی را درهمین جهان بنام تطبیق شریعت برای آن ها بارکرده اند! بنا برآن،مسلمان ها عید های دل پذ یر نداشتند وندارند!
تا سفباراین است که ،شماری از ثروتمندان مسلمان که مشروعیت چگونگی ای پیداکردن ثروت شان زیر سوال می باشد ، آماده نیستند که شکم گرسنگان وگدا گران وکود کان پالشگررا در کوچه ها ومحله های سرزمین خود سیر نما یند وحج هم می روند! ازاین رو،حق با مولانی روم می باشد که گفت: ای قوم به حج رفته کجا ئید کجا ئید / معشوق همین جا ست بیا ئید بیا ئید / معشوق تو همسا یه دیواربد یوار/ درباد یه سرگشته شما درچه هوا ئید / گرصورت بی صورت معشوق ببینید / هم خواجه وهم خانه و هم کعبه شما ئید / ده بارازآن راه بدان خانه برفتید / یک بارازاین خانه براین بام برآئید / آن خانه لطف است نشان هاش بگفتید / ازخواجه آن خانه نشانی بنما یید / یک دسته گل کواگر زآن باغ بد ید یت / یک گوهرجان کو اگرازبحر خدا یید/ با این همه آن رنج شما گنج شما باد / افسوس که برگنج شما پرده شما یید! مولوی

Saturday, 10 August 2019

نگا هی به کشمکش هند وپاکستان درکشمیر وتاثیر آن براوضاع شکننده سیاسی افغانستان

ابراهیم ورسجی
بیستم ماه اسد 1398
وا قعیت این است که ، تنش درروابط هند وپا کستان که لغو خود مختاریی کشمیرتوسط نا رند را مودی به وخا مت آن افزوده است، تا ثیرعمده براوضاع افغانستان می گذا رد. به این خاطرکه ، قبا یل افغانِ دوسوی مرزجنوبی خراسانِ افغانستان نا میده شده توسط هند بریتا نیا وروسیه تزاری در سال 1880 ترسای ، ریشه تاریخی- فرهنگی درهند دیروزوپاکستان امروزدارند. ازاین رو، هرتحولی چه منفی چه مثبت درمنا سبات هند وپاکستان تا ثیرعمده براوضاع افغانستان می گذارد. افزون برآن، ادعای سرزمینی استعمارزای های افغان علیه پاکستان از ظهور آن تا کنون ، مناسبات دوطرف را تیره ترساخته است. ازسوی دیگر، تباه کاری ها ووطن فروشی های استعمارزای های کهنه ونوی نگهدا شته شده در ارگ توسط کهنه - سرخ - نو استعمارها مانع ازآن شد که افغانستان مستقل / خود گردان شود.
بطورنمونه ،احمد خان ابدا لی ، افسرزیر فرمان نا درافشار، اول درهمراهی فرمانده خود ودوم برای زراند وزی برای استوارسازی وادامه ای حکومت پو شا لی خود لشکرکشی ها علیه حکومت مسلمان دهلی کرده آن را به نفع شرکت انگلیسی هند شرقی تضعیف کرد. نتیجه این شد که ، با بهره برداری از نا توانی حکومت مسلمان ها دردهلی ، شرکت هند شرقی لشکرسیک را ایجاد ودارودسته چپا ولگراحمد خان ابدا لی را ازهند بیرون ودرمرزهای شمال غربی وجنوب غربی ای هند دیروز وپاکستان پاکستان امروز متمرکزکرد. نا گفته نما ند که ، غارتگری های احمد شاه ابدا لی درغرب هند / پاکستان کنونی ، چنان نفرت علیه پشتون ها ایجاد کرد که تا کنون سیا ست مداران ونظامی های پاکستانی مصروف انتقام گیری ازآن ها می باشند. البته که انتقام گیری درادامه نفرت هند و ها وسیک ها ازپشتون ها. سیاست مداران ونظا می ها که خیر، حتا اند یشه ورزان دینی هم اززورگویان ستمگر ابراز نفرت کرد ند. مثلا ، سید ابوالاعلی مودودی پا یه گذار جما عت اسلامی هند ،در کتاب خود" سلا جقه " ، غوری ها را تا یید ومحمود غزنه واحمد شاه ابدالی را لتره / لنده غر نا میده سرزنش کرده است.
با درنظرداشت غارتگری های لتیره ها / لنده غرهای افغان درهند، اول ، هند بریتا نیا در1880 ترسای با تبد یل نام خراسان به افغانستان ، زندان بی بامی به زندان با نی عبدالرحمن خان وحشی ساخت. دوم،لارد آکلند ، نا یب سلطنه انگلیس در هند ، درسال 1901، قانون کیفریی مرزی / ایف سی آر را بر مناطق قبا یلی شمال غرب هند تحمیل کرد. قانون بربری گونه ای که حکومت پاکستان تا سال 2017 آن را ادامه داد. نا گفته نما ند که ، درمیا نه ای سال نامبرده ، پارلمان پاکستان دردوره نخست وزیری نوازشریف ، آن قانون ترسناک مرزی را لغوومنا طق قبا یلی را بخشی ازولایت خیبر اعلام کرد. دوسال بعد ، یعنی در ماه جولای 2019 ترسا یی، اولین انتخا بات پا رلما نی درمناطق قبا یلی برگزارشد.
ترسناک این که ، لروبر/ بالا وزیر افغان خواهان د یروزوامروز، چه در قند هار چه درچارسده ، گا هی هم انتقادی به ایف سی آرنکرد ند. غمبارتراین که ، با پیاده شدن ارتش سرخ بتاریخ ششم جد یی 1358 درافغانستان وشد ت گرفتن جنگ جهادی ها با حما یت امریکا ازطریق پاکستان علیه حکومت دست نشانده آن، مناطق قبا یلی یا لروبرافغان دردوسوی مرز دیو رند ، به پا یگاه پشتون های جهادی مخا لف حکومت دست نشانده ارتش سرخ تبد یل شد. من که هم شا هد بودم هم کتاب دوجلدی" جهاد افغانستان وجنگ سرد قدرت های بزرگ " را نوشتم ؛ لروبر، یا با لا وپا یین افغان خواهان ازظاهرخان- داود خان تا کرزی - غنی خان را سرزنش می کنم. به این خاطرکه ، هم حکومت داری مطا بق خواست مردم نکرد ند هم با نزاع مرزی با پاکستان ، به آن فرصت فراهم کرد ند تا اول بنام جهاد با خون افغان ها تجارت نما ید ودوم با ساختن طالبان ، افغان ها را تروریست معرفی نما ید وسوم دردوره اداره مخوف طالبان ، افغانستان را پا یگاه تروریسم ساخته ازافغان ها وکشمیری ها تروریست تربیت وروانه کشمیرهند نما ید. تروریست پروریی که، افغانستان را درمرکزتوجه هند قراردا د.
با درنظرداشت گفته های بالا، هند که با استعمارزای های قبلی ای شاهی- چپی را بطه دوستا نه داشت ، اما با ظهورحکومت جهادی ها رابطه اش با کا بل کمرنگ شد وطالبان را که ملیشه های پاکستانی می دانست. اما بعد ازجنگ امریکا وانگلیس علیه تروریسم ورانده شدن طالبان به پاکستان وشکل گرفتن حکومت نابکارکرزی ، هند به کا بل برگشت. پاکستان که خود را به حیث عضو کمپ مبارزه با تروریسم همکارامریکا ساخته بود ، ازفعال شدن سفارت هند درکا بل برآشفت! بنا برآن ، درسال 2004 ، طالبان افغان را بازسازی وبا کمک کرزی وغنی ودارودسته شان به افغانستان برگشتا ند ودرسال 2006 ، طالبان پاکستانی را برای کمک به طالبان افغان درمنا طق قبا یلی خود ساخت. درباره طالبان پاکستانی ، هند به این باور شد که برنامه ای تربیتی ای تروریستان وصادرکردن آن ها به کشمیر می باشد.
ازاین نگاه که ، جهادی های فارسی زبان وازبک ودوستم ازبازمانده ها ی حکومت استعمارزای های چپ گرای افغان هم درحکومت امریکایی- استعمارزایی کرزی جا یگاه درجه دوم داشتند هم پیشینه ای رزمی با طالبان داشتند ؛ کمک کرزی وتیمش به بازگشت طالبان را رسا نه ای کرد ند. مسئله ای که بسیارمورد توجه هند واقع شد. ازاینکه با یگا نی هند بریتا نیا هم درشمله هم درراولپندی پُرازسند های طمع کاریی افغان های قبا یلی وخود فروشی شان دربرابر کلداربود ، آن ها با نگاه ریز به آن سند ها استخدام افغان ها برای هد ف های خاص خود را روی دست گرفتند. مثلا، وقتیکه نما ینده حکومت استعمارزای کا بل ، درماه سیپتامبر 1947 ،درمقرسازمان ملل درنیویارک ، نسبت به عضویت پاکستان رای منفی داد ونما ینده پاکستان موضوع را به کراچی اطلاع داد ووزیرخارجه محمد علی جناح قاید اعظم را درجریان گذاشت. جناح به افسران اطلا عاتی خود گفت که با یگان جاسوسی هند بریتا نیا را جع به افغانستان دررا ولپندی می باشد، به آن با دقت نگریسته هم افغان های قبا یلی را به نوکری استخدام هم معاش های آن ها را بالا ببرید!
درواقع ، بدستورجناح عمل وازهمان وقت نوکریی افغان های نوکرهند بریتا نیا به پاکستان شروع شد. شا یان ذکراست که ، هند هم با نگاه به با یگا نی هند بریتا نیا درشمله ، نوکرگیری ازافغان ها را شروع کرد. ازاینکه ، نادرخانی های پشتونستان خواه خود دیره دونی بود ند ودیره دون درهند موقعیت دارد، درخد مت سازمان جاسوسی هند قرار گرفتند که تا جمهوریی پوشالی داود خان ازهمان دیره دونی ها ادامه یافت. به سخن دیگر، هم هند هم پاکستان ، ذخیره های جاسوسی ازافغان ها ازدوره هند بریتا نیا داشتند وآن ها را بکار اندا ختند. نا گفته نما ند که ، هم دردوران جنگ علیه شوروی هم دردوران جنگ علیه دولت اسلامی به رهبریی جهادی های فارسی زبان، همان ذخیره ای قبا یلی مورد استفاده پاکستان قرارگرفت. ازاین رو، به صراحت می گویم که هم آغازتحریک نام نهاد طالبان هم بازسازیی آن توسط ارتش پاکستان واعزام دوباره آن ها به افغانستان ، ریشه تاریخی دارد. درحقیقت ، همان ریشه تاریخی می باشد که بد گما نی درذهن امریکای های ملکی ونظامی کارمند درافغانستان هم ایجاد کرده است. بد گما نی ای که کمک به بهود مناسبات سفارت های امریکا وهند درکا بل کرده است.
بنا برآن ، هند درزیرریش حکومت امریکای- افغانی یا استعمارزای های نو درکابل، در قندهار، خوست وجلال آباد ، کنسولگری های خود را بازوفعال ودست به طالبان سازی ازافغان های قبا یلی وصادرکردن آن ها به پاکستان زد. همچنان ، هند ازطریق کنسولگریی خود در قند هار به حما یت ازبلوچ های تجزیه طلب پا کستانی درولایت بلوچستان آن مبا درت ورزید! ازاین رو، دوسوی مرزمشترک افغانستان وپاکستان تبد یل شد به میدان بازیی شبکه های زیرزمینی ای هند وپاکستان. ارتش پاکستان که ازنیرو مند یی ارتش هند هراس داشت ودارد، ازسطح با لای صادر کردن تروریسم به کشمیر کا ست وتوسط طالبان وگروه حقانی وطالبان داعش نا میده شده با رها کنسول کری های هند درقندهار، خوست وجلال آباد وسفارت آن درکا بل را مورد حملات تروریستی قرارداد.
با درنظردا شت این که هند قدرت بزرگ وپاکستان قدرت کوچک می باشد ، دومی ازرویا رویی نظامی با آن ترسیده با استفاده ازگروه های تروریستی- مذ هبی با آن مبارزه می نما ید. مبارزه ای که افغانستان یک میدان آن می با شد. طرفه این که ، سال ها ست که ائتلاف نظامی ها ومولوی ها درپاکستان هم درلباس طالبان تروریست پروری می کند هم میا نه ای خوبی با دموکراسی ندارد. درحالیکه هند هم دموکراسی دارد هم حزب کنگره به حیث یک حزب سکولار درآن دست بالاداشت. ازخوب یا بد روزگار،حزب کنگره درهند تضعیف وحزب ملی گرای جا نا تا بالا آمد آن هم نارند را مودی ، هند وی متعصب رهبر ونخست وزیر آن. شخصیت تند رو هند و ورقیب کمرشکن ائتلاف نظامی ها وملا های پاکستانی.
اگرچه حزب کنگره موقع به اتحاد هردوکشمیر به نفع پاکستان نداد ، اما کشمیری های هند را زیاد زیرفشارهم نگرفت. جالب این است که ، حزب بارتیه - جا نا تا زیر رهبریی اتل بهاری واجپای هم کشمیری ها را زیرفشار قرار نداد. افزون برآن ، بیاد دارم که واجپای درسال 1998 ، با موتر به لاهور آمد ومورد پذ یرا یی نوازشریف همتای پاکستانی خود قرار گرفت. دررسانه های دیداری وشنیداری آن وقت پاکستان دیدم وشنید م که، واجپای به میزبان خود گفته بود که اول مناسبات تجاری ورفت وآمد مردم به دوسوی مرز را آسان ودوم درباره نزاع کشمیر گفت وگو وتفاهم خواهیم کرد که مورد تا یید میزبان ومهمان قرارگرفت.
برخلاف ، پرویزمشرف که فرمانده ارتش بود ، خود وتیم نظامی اش فکرکرد ند که هند ازنظراقتصادی قوی وپاکستان ضعیف می باشد. بنا برآن ، مناسبات خوب اقتصادی ،پاکستان را دراقتصاد بزرگ هند منحل می کند. ازاین رو، درکارگیل دربخش کوهستانی کشمیر هند جنگ را آغازکرد ند. ماجراجویی که هند را آماده حمله به ارتش پاکستان کرد. مشرف که منا فق تمام عیار بود ، اول کارگیل را ازترس خالی کرد تا مورد حمله هند واقع نشود ودوم با کود تا حکومت منتخب نوازشریف را سرنگون ویک سال بعد بسیار مسخره به آگره رفت ومورد پذ یرایی سرد واجپای قرار گرفت. بلی ، رفتن مشرف به آگره تنش را کا هش داد اما کمکی در کاهش نزاع درکشمیرنکرد.
ما یه تا سف برای پاکستان این است که ،درسال 2013، ناریند را مودی هم رهبر حزب بارتیه - جا نا / حزب ملی گرای هند وهم نخست وزیرمنتخب هند شد. شخصیت تند رو هند و ونا برد بار درباره پاکستان وسیاست کشمیرخواهی آن. معلوم است که ، درپنجسال گذ شته ، مودی هم روابط دوستانه با پاکستان نداشت هم روابط بسیار نزد یک با کاخ سفید و ارگ کا بل برقرارکرد. افزون برآن ، امارات متحده وعربستان دو دوست نزد یک پاکستان ، را بطه بسیار دوستا نه با حکومت مودی بر قرار کرد ند. چین هم که پاکستان به دوستی با آن می نا زید ، مناسبات سیاسی- تجاریی بسیارنزد یک با حکومت مودی برقرارکرده است! معلوم است. درحالیکه مودی سیاست خارجی موفقی داشت ودارد ، با برنده شدن درانتخا بات ماه مه 2019 ودوباره نخست وزیر منتخب هند شدن، مناسبات درشت تری را با پاکستان راه اندازی کرد.
افزون برآن ، مودی روز پنجم ماه اوت / 14 دهم ماه اسد 1398، مواد 370 و35 قانون اساسی هند را ملغی وخود مختاریی کشمیری ها را بزمین زد. سیا ست خشنی که هم کشمیری های مسلمان هم پاکستان را خشمگین سا خت. شا یان یاد آوری می دانم که ، کشمیر زیر اداره هند متشکل از سه بخش می باشد: کشمیر با مرکزیت سرینیگرکه اکثریت جمعیت آن مسلمان می باشد، جمو که اکثرجمعیت آن هند ومی باشد، لداخ که جمعیت آن بودا یی ، هند و ومسلمان های شیعه می باشد و با چین هم ، هم مرزمی با شد. نا گفته نما ند که ، کشمیر پاکستان با مرکزیت مظفرآباد هم سه حصه می باشد:کشمیر،گلگیت -بلتستان ،بخش سوم آن را پاکستان دردوره حکومت ژنرال ایوب خان به چپن سپرد. جالب این است که ، پاکستان یک حصه کشمیر خود را به چین داده وتلاش دارد که کشمیر هند را بگیرد البته با حما یت پکن. این هم درشرایطی که چند جنگ بی دستاورد با هند داشته است واکنون برآن کشور نارند را مودی یک ناسیونالیست سرسخت هندو حکومت می نما ید وآماده هیچ گونه سازشی درباره کشمیر حتا گفت وگو درباره آن با پاکستان نمی باشد. ازشعارهای انتخا با تی مودی درماه های مارس وآوریل معلوم بود که راجع به کشمیر تصمیم نا خوشا یند برای پاکستان می گیرد.
مثلا، برنده شدن مودی درانتخابات ماه مه 2019 وشروع دوردوم نخست وزیری اش ، پیام تلخی برای کشمیری ها وپاکستان داشت. پیامی که خود را به گونه لغو ماده 370 و35 قانون اساسی هند که منوط به کشمیربود ، به نما یش گذا شت. ماده 370 ،سیاست خارجی ،مالی ودفاعی را به دهلی سپرده بود وخود مختاریی کشمیری ها را تامین کرده بود. خود مختاریی که کشمیری های پاکستان ازآن بی بهره می باشند. ما ده 35 قانون هم اجازه زمین وخانه خریدن به هند وها را درکشمیر نمی داد. با لغو مواد نامبرده قانون اساسی هند توسط مودی ،کشمیری ها ازخود مختاری محروم وسیاسی ها ونظامی های پاکستانی بسیار پریشان شد ند. بنا برآن، عمران خان هم روا بط دیپلماتیک حکومت خود با هند را کاهش داد هم مناسبات تجارتی با آن را قطع کرد.همچنان ، وزیرخارجه حکومت خود را به پکن فرستاد تا حما یت آن را کمای نما ید. ازاین نگاه که ،حکومت پاکستان گفته است که نه ازطریق جنگ بلکه ازطریق سیاسی- حقوقی- دیپلماتیک مسئله کشمیررا پیگیری می نما ید ،حمایت پکن ازآن البته درشورای امنیت مهم می باشد.
بهر حال ، معلوم است که کشمیرخواهی پاکستان ازطریق نظامی- سیاسی، 72 سال عمربی دستاورد و پُرهزینه دارد ومودی هم هفته ای گذ شته برتا بوت آن لگد زد وباعث مظاهرات فراگیردرپاکستان وکشمیر زیر اداره آن شد. ازاین رو، با تمرکز به تا ثیر سیاست کشمیریی مودی براوضاع افغانستان آن هم در شرا یطی که گفت وگو های نام نهاد صلح میان خلیلزاد ، نما ینده امریکا وطالبان دردوحه ادامه دارد ؛ نوشته را پا یان می دهم. ازاین نگاه که حکومت کا بل بسیار فاسد ونا بکارمی باشد، به احتما ل قوی ، دو بازی به سرنوشت آن توسط مودی ودرظاهرعمران خان ودراصل فرمانده ارتش پاکستان صورت می گیرد: نخست ، نظا می های پاکستانی کوشش می کنند که با کمک در پروسه نام نهاد صلح درافغانستان که خواست ترامپ می باشد ،حمایت اورا درمسئله کشمیرکمایی نما یند. دوم ، ازاین که میان ترامپ ومودی مناسبات دوستا نه برقرار می باشد وهردو سیاست متمرکز درمبارزه با تروریسم دارند ،لازم است که سری پاکستان درکا بل خم شود. معلوم است که ، خم شدن سری پاکستان درکا بل وابسته به بستن کارخانه ای تروریست پروری درخاکش علیه افغانستان می باشد. دراین صورت،هم میان کا بل واسلام آباد وواشنگتن مناسبات دوستا نه بر قرار می شود هم مودی را برای تغییر موضع درکشمیروا دار می نما ید. درغیرآن ،روابط دشمنا نه یا رقا بت داغ پاکستان وهند درمسئله ای کشمیرتا ثیر مرگباری براوضاع افغانستان می گذارد.

Tuesday, 6 August 2019

طالبان ریشو وطالبان دریشی پوش- مشهوربه تکنوکرات،مشوق تند روی وتروریسم مذهبی درافغانستان می باشند

ابراهیم ورسجی
پانزدهم ماه اسد 1398
این تحلیل ؛ درپیوند به گزارشی زیر عنوان:" آموزش بیعت دردموکراسی پسا طالبان " ، گزارشگر: شکیب خادم وگزارش هم مروری برکتاب "افراط گرای دردانشگاه کابل" نوشته عبدالنصیرموحدی ، نشرشده درسایت رادیو زما نه ، بتاریخ 14 مرداد / اسد ، می باشد. ازاین نگاه که در صفحه فسبوک / رخنامه ام باتاب یا فته است، بهتردانستم که در سایت " اند یشه" هم پخش شود، تا دوستان وفرهنگیان ازآن مستفید شوند. دررقرآن ، آیه الاعراب اشد کفرا ونفا قا آمده است. دراین آیه ، اعراب به معنای عرب ها نیست بلکه بدوی ها وقبا یلی ها می باشد. بد وی های که درکفرونفاق خود شد ید می باشند. معلوم است که ، طالبان والقاعده درقبیلگی ها وبد وی های عرب وافغان پیدا شده اند. ازاین رو، با ید درکفرونفاق خود سخت وشد ید باشند و درعمل هم ثابت کرده اند. درحالیکه فرهنگ قبیلگی- بد وی عرب وافغان را زمین مناسب برای رشد تند روی وتکفیرگریی مذ هبی می دانم، لازم است که به موضوع نگاه تاریخی بیندازم. واقعیت این است که ، دربهارسال 1352 یا اخیرین روزهای پاد شاهی ظاهرشاه ،ملک فیصل پاد شاه عربستان یک برنامه بنام بررسی وضع فرهنگ اسلامی درخاورمیا نه را روی دست گرفت ودراین راستا،هیاتی به ریاست سید ابولحسن ند وی به کا بل آمد. طبق گفته ای شاگردان آن وقت مدرسه ابوحنیفه ، ند وی درآن مدرسه سخنرانی وسخنرانی اورا استاد سیاف به فارسی ترجمه کرد. سال ها بعد، درلاهورکتابی به عنوان " ازدریای کابل تا دریا ارموک" نوشته ای ند وی را بزبان اردو دیدم ودرآن خوندم که ابراز نا رضا یتی ازوضع فرهنگ غرب زده ای کا بل کرده است.
بعد ازآن، فیصل تصمیم گرفت که دانشگاهی بنام " دانشگاه اسلامی فیصل درکابل" بسازد که کود تای ماه سرطان 1352 جای آن را تبد یل وروانه ای اسلام آباد کرد. بلی، هم دانشگاه فیصل دراسلام آباد رونق پیداکرد هم ژنرال ضیاءالحق وجهاد افغانستان علیه شوروی فکراسلامی فیصلی را دامن زد. درپاکستان مهاجربودم که انقلاب اسلامی ایران رخد اد وبه جنگ وهابیت وشیعه صفوی بیشتردامن زد. ازاین که ، کمی فهم زبان عربی داشتم وزبان اردو را خوب آموخته بودم وانگلیسی رانیزمی دانستم،اول برنامه درسی دانشگاه اسلامی قیصل را مرر کردم ودوم با فارغان آن گفت وگوها کردم وبه این نتیجه رسیدم که وهابیت یک سنگر جنگی علیه مذهب عقلانی ابوحنیفه بازکرده است. اطلاعاتی که اکنون ازمسجد ها درافغانستان دریا فت می کنم ، بیانگراین است که تند روی ووهابی گری درآن ها ترویج می شوند وفارغان دانشگاه فیصل دراسلام آباد وفارغان دانشگاه اسلامی عربستان هم دردانشگاه کابل فعال می باشند. طرفه اینکه ، وزارت امورمذهبی حکومت های طالبانی کرزی وغنی هم همکارآن ها می باشد. ازاین نگاه که ، تند روی وتروریسم درظاهر مذ هبی ابزار اسلام هراسان غربی می باشند، به احتمال قوی، باداران حکومت پو شا لی کا بل هم ازرشد تند روی برای ادامه اشغال افغانستان ودین تروریست پرورمعرفی کردن اسلام رضایت کا مل دارند.
بهرحال ، دراخیر، بهتراست که اشاره به بنیاد گرایی اسلامی کنم. بنیاد گرایی به معنای اصول گرایی اسلامی حضورگسترده درکشورهای اسلامی دارد.ا لبته با شاخه های مدرن وسنتی. شاخه ای مدرن آن : حزب عدالت وتوسعه ترکیه، حزب النهضت اسلامی تونس، جمعیت اخوان درمصر ودیگرکشورهای عربی ، جماعت اسلامی درپاکستان ، بنگله دیش وهند، نهضت آزادی درایران، حزب اسلامی درمالیزی، جمعیت علما ونهضت علما دراند ونیزی. گروه های نامبرده شاخه مدرن بنیاد گرای می باشند که دموکراسی وکثرت گرای را قبول دارند ومخالف تندروی ، تکفیری گری وتروریسم مذهبی می باشند. درسنگرمخالف آن ها، وهابیت ، ولایت فقیه وائتلاف نظامی ها وملاهای پاکستانی قراردارند. معلوم است که ، تند روان ولایت فقیه با توحش برسنی های عراقی به کمک جورج بوش، داعش را تولید کرد ند وبا توحش برسنی های سوریه ، به کمک روسیه، حرکت تحریرشام را تولید کرد. وها بیت هم که شیعه ها را مسلمان نمی داند، شاخه های آن: القاعده ، طالبان وده ها گروه ملایی دیگردرخارمیا نه وپاکستان فعال می باشند. برویت اسناد، ائتلاف نظامی ها وملاهای پاکستانی با کمک مالی عربستان، طالبان تروریست را تولید وبه افغانستان صادروبه کمک آن ها ادامه می دهد. افزون برآن ، معاش خوران وهابیت وائتلاف نامبرده هم
علیه مذ هب ابوحنیفه هم علیه شیعه ها درافغانستان مبارزه می کنند. ازاینکه تند روان مذهبی افغان وفاشیست می باشند ،ازهزاره ها نفرت دارند ودرگیری های هم درخوابگاه هم درنان خانه دانشگاه کابل با آن ها داشتند ودارند. متاسفانه ، حکومت قبیلگی غنی تا کنونی اقدامی علیه آن ها نکرده است!

Sunday, 4 August 2019

احمد شاه ابدا لی ، ملتا نی ثا بت

نوسنده : میرزا کاظم رضا بیگ
برگردان به فارسی : ابراهیم ورسجی
چهاردهم ماه اسد 1398
شا یان یاد آوری است که ، ازپنج نگاه ، بهترمی دانم که پیش نویس کوتاه به برگردان فارسی مقا له نشرشده در سا یت روزنامه اردوزبان جنگ ، به عنوان:" احمد شاه ابدا لی درملتان زاده شده است"، نوشته احسان رضا بیگ ، ارا یه کنم: نخست ، نوسنده از روی بی اطلاعی یا دا نش کمی تاریخی گمان کرده است که افغانستان درزمان پیدا یش احمد شاه ابدا لی در ملتان درمنطقه وجود داشته وپدرش به حیث یک افسر نظامی افغان به ملتان آمده وما درملتا نی اورا به همسری گرفته است. دوم، دربرگردان فارسی مقا له ، درمطا لبی داخل قوس ()، اشاره به اشتبا هات اومی کنم ، تا خوا نند گان متوجه شوند که ازبرگردان کننده می با شد نه ازنوسنده مقا له. سوم ، مقاله ای که به برگردان فارسی آن می پردازم ، روزشا نزدهم ماه ژولای 2019 ،در سا یت روزنامه جنگ پخش شده بود ودرپیوند با آن تحلیلی به عنوان :" افغان ها ؛ با تحریف تاریخ، نمی توانند از فقر تاریخی نجا ت یا بند" ، ارا یه کرده بودم که ، هم درصفحه فسبوک / رخنا مه ام هم دروبلاک های " اند یشه " و " انسان گرا یی " بازتاب داده شده است. با درنظردا شت تحلیل نامبرده ، دوستان خوا هش کرد ند که اصل مقا له را به فارسی برگردان کنم . چهارم ، برگردان مقا له ای نوسنده پاکستانی به فارسی ،ادامه مقاله ام زیرعنوان "نگاه انتقادی به تاریخ های نوشته شده درافغانستان" می باشد. پنجم، هدف من نقد تاریخ نژادی- تحمیلی برخراسان افغانستان نا میده شده توسط هند بریتا نیا وروسیه ای تزاری درسال 1880 ترسا یی می با شد ، نه توهین به نژاد یا گروه خاص. درادامه پیش نو یس ،ترجمه فارسی مقا له نوشته شده به زبان اردو، قرارزیرارایه می شود.
احمد شاه سردار قبیله ابدا لی وبنیانگذارپاد شا هی ابدا لی ، به شهر ملتان ( یکی ازشهر های مهم پنجا ب بعد ازلاهور) علاقه خاصی داشت. به این خاطر که ، زمان خان پدر اوهمراه یک لشکرازافغانستان به ملتان آمد ودردوران حضور خود با یک زن ملتا نی ازدواج کرد واو احمد شاه را زا یید. ازاین رو، احمد شاه بجای پیدا یش خود محبت داشت. (واقعیت این است که ، درآن وقت ،کشوری بنام افغانستان وجود نداشت که پدر احمد شاه ازآن با عضویت دریک لشکر به ملتان آمده باشد. نگا هی بتاریخ روشن می سازد که ، درآن وقت ، شمال افغانستان کنونی بخشی از بخارا،غرب آن ازقندهار تا بادغیس ، بخشی از فارس وازغزنی تا شما لی ونورستان ، بخشی از امپراتوریی مغلی هند بود وزبان فارسی هم زبان دفتری ودیوا نی وعلمی هرسه کشور بود. بنا برآن ،آمدن پدر احمد شاه به ملتان آن هم به حیث سربازیا افسرلشکرافغانستان بی پا یه می باشد).
بعد از رفتن زمان خان به افغانستان ( که درآن وقت موجود یت نداشت) ، احمد خان جوان شده ودرارتش افغانستان ( موهومی ) ثبت نام شده وترقی کرده ودرارتش نادرشاه ، شاه افغانستان سپه سالارشده است ( نادرشاه همان نادرافشارمی باشد که ژنرال ارتش صفوی در فارس بود نه شاه افغانستان نا موجود! بلی ،بعد از سرنگونی حکومت صفوی توسط پشتون های هوتکی که رعیت آن حکومت بود ند ، نادرافشارکه چگونگی پیوستن احمد شاه به لشکراو روشن نیست ، اما زیرفرمان اوبود، هوتکی ها را درفارس سرکوب ووا داربه فرار به هند کرد. بعد از فراری ساختن هوتکی ها وتثبیت حکومت خود در فارس ، نادرافشاربه خراسان / افغانستان کنونی حمله ودرواقع بخش بزرگ امپراتوری دوره کورش کبیررا احیا وازشاه مغلی هند خواست که هوتکی های فراری را تحویل دهد که نداد. بنا برآن، نادرافشار واحمد خان افسرزیر فرما نش به سوی دهلی رفته 850 هوتکی را اعدام وجسد های ایشان را بد یوارهای آن شهر آویزان وبا خا لی کردن خزانه حکومت مسلمان هند روا نه ای فارس شد ند. ازروی تصا دف یا برنامه ای قبلی ، نادرافشار درفارس کشته شد. بعد ازکشته شدن او ،درسال 1747 ترسایی، کریم خان زند پاد شاه فارس شد وتما یلی به خراسان نشان نداد).
بعد ازقتل نادرافشار، بزرگان افغان جرگه بزرگ برگزارواحمد خان را حکمران خود سا ختند ( کارل مارکس درمقالات خود درباره جنوب آسیا ، نوشت که :" احمد خان بادزدی ثروت غارت کرده ای بادارش از هند ،حکومت قبیلگی خود را درقندهار ساخت). نا گفته نما ند که ، جرگه پاد شاه کننده احمد خان درمزار شیرسرخ با با برگزار شده بود ودرآن صا برشاه ملنگ خشه گندم را بر سراحمد شاه به حیث تاج گذا شت واورا به حیث شاه تا یید کرد. دردوره احمد شاه ابدالی ،سلطنت افغانستان که ( نام افغان وافغانستان نداشت) ، از اتک تا کا بل ،ازکو یته تا مستونگ ، قلات ، سبی، جیکب آباد، شکارپور، سند ، پیشین ،دیره اسما عیل خان ، ضلع لورالای وپنجاب را دربرمی گرفت.
قا بل یاد آوری می با شد که ، احمد شاه به سند را بطه خا ص داشت وحکمران سند هم ازاو فرمان برداری می کرد. مثلا، وقتیکه احمد شاه ابدا لی درسال 1161 هجری به سند رسید، به میا نورمحمد کلهوله ، لقب شاهنوازخان داد وفرمان داد که مالیه های را که سا لا نه به نادرشاه افشارمی پردا خت، با تعهد به قندهاربپردازد. کلهوله به او اطمنان داد که درادای ما لیه کوتا هی نمی شود ودرزمینه کم نخواهد آمد. وقتیکه او درپرداخت ما لیه تا خیرکرد، احمد شاه اورا نا فرمان نامیده هشدارداد که اگر کوتاهی کردی ، به منطقه زیرفرما نت تاخت وتاراج صورت خواهد گرفت. ازاین نگاه که ، میا نورمحمد کلهوله ، توان جنگ با احمد شاه را نداشت وازتباه کاری های او دردهلی واطراف آن آگا هی داشت واین را هم می دانست که احمد شاه بر پاد شا هان وامیران ووزیران آن ها چه ستم ها کرده بود؟ بنا برآن ، دراولین فرصت ، هرچه اشیای قیمتی که داشت به حیث تحفه با یک سفیربه قندهارفرستاد وازفرمان برداریی خود به احمد شاه اطمنان داد. احمد شاه با تحویل گرفتن تحفه ها وسفیراوخوشحال شد وروا بط دوستا نه خود را با میا نورمحمد کلهوله تازه کرد.
چند روز بعد ازآن ، میا نورمحمد کلهوله ، محمد محفوظ سرخو ش ومرید خان را سفیران خود در کا بل وقند هار تعیین کرد. بعد از آن ، نورمحمد خان مالیات خود را به قندهارمی فرستاد اما یکسال درپرداخت ما لیه تا خیر واقع شد . ازاین رو،احمد شاه خشم شد وبه جهان خان سپه سا لارخود فرمان داد که با یک لشکرروانه سند شود. با رسیدن خبر سردارجهان خان، مردم سند پریشان شد ند. پریشا نی دور نشده بود که احمد شاه ابدالی هم با لشکرخود وارد سند شده به ریگستان محمد آباد رسید. میا نورمحمد که نجات جان خود را دشوارمی دید ، به دیوان گد ومل دفتردار خود فرمان داد که به حضوراحمد شاه رسیده ازفرمان برداریی خود اورا اطمنان دهد. گد ومل در پل سکربه لشکراحمد شاه رسید و دردوروز ملا قات کرده نتوانست یا به اوموقع ملا قات داده نشد. اما بعد از کوشش های بسیار ، به اواجازه ملا قات با احمد شاه داده شد. ازاین که گد ومل آدم هشیاربود واحمد شاه وقهر وخشم اورا می دانست، ازاو عفو خواسته تحفه های خود را که دربوریا ها جا بجا شده بود به او پیش کش کرد. احمد با تندی ازاو پرسید، دراین بوریا ها تحفه ای تو چیست؟ گد ومل به او گفت که دراین بوریا ها ، اشیای گران قیمت قبرهای بزرگان سند می باشد که ما مردم غریب پیش کش شما می کنیم. ازاین که احمد شاه به اولیای کرام احترام داشت، چیز های قیمتی بوریا ها را پذ یرفت وبه مردم سند خشم روا نداشت.
میا نورمحمد کلهوله بتاریخ 12 صفر سال 1167 هجری مرد وتمام امیران با اتفاق میا محمد مراد خان پسر اورا درمحله عمرکوت حاکم سند سا ختند. درآن وقت، احمد شاه درنو شهره بود وپاد شا هی مراد خان را پذ یرفت واورا لقب شاهنوازخان داد. درآن روز ها ، درمیان شکارپوری ها، کلهو ها واود پونوها وبلوچ ها ، نزاع ها وکشمکش ها جریان داشت. احمد شاه آن ها را به سبی شا مل و به نا ظم الامورافغان خود سپرد. ازاین رو، ازطریق شکارپور، تجا رت تا فرارود وخراسان رونق یا فت وشکارپوربه یک مرکزتجا رتی تبد یل شد. همچنان ،اسما عیل خان را به حیث نما ینده خود درسند مقرر کرد. اسما عیل خان در محمد آباد ، زیر نظرسید محمد شاه چند عالم را به تته وبخش های دیگرفرستاد تا مالیات سا لا نه را جمع آوری وبه قندهار بفرستند. درآن وقت ، محمد بیگ شا ملوبه حیث سفیر احمد شاه به تته رسید و اداره آن را به محمد صا لح سپرد. درعین وقت ، میان محمد بیگ شا ملوواسما عیل خان اختلاف پیدا شد ودر اداره تته قاضی محفوظ بیگ با لا آمد.
درتمام این دوره ، دیوان گد ومل سفیر سند دردربار احمد شاه درقند هاربود وازکلهوله ها نما یند گی می کرد. درهمین دوران ، تغییرات زیادی رونما شد ند. با وجود آن ها، مراد خان سه سال موفقا نه فرمان روای کرد. اما بعد ازآن ، چند متنفذ مخالف او شد ند. بنا برآن ، آن ها بتاریخ 12 ذی الحجه 1171 هجری ،اورا دراقا مت گا هش درعمرکوت دستگیروبرطرف ودرجای او برا درش غلام شاه کلهوله را تخت نشین کرد ند. میا غلام شاه کلهوله بعد ازتخت نشین شدن با دشواری های زیادی مواجه شد. یکی ازدشواری های او این بود که تا مقام اورا دربارقند هار تا یید نکند ، جنگ برای عزل ونصب ادامه می یا فت ومد عی های مختلف بنام حق خود علیه او خیزش می کرد ند. ازاین که گد ومل درقند هار سفیربود واحمد شاه هم از غلام شاه شکا یت ندا شت. بنا برآن، دیوان گد ومل با حسن تد بیرادای مسئولیت کرد واحمد شاه ابدالی درسال 1175 هجری اورا "هنر برجنگ شاه وبردی خان" لقب داده به اوسند حکمرانی داد. همچنان ، احمد شاه یک پیل ودیگر تحفه ها هم به او فرستاد. وقتیکه غلام شاه کلهوله برخیزش"کچه " غلبه یا فت وبرراجه آن دست با لا پیدا کرد وبه مرکز خود برگشت ،احمد شاه به منصب واعزازاو افزود. یعنی او افزون برهنربرجنگ شاه ویردی خان ، صمصام الدوله هم شد وخطاب والاهم یافت.
بنا برآن ، میا غلام شاه کلهوله تا حد توان کوشش کرد که با دربار قند هاردوست بما ند. ازاین رو ، مرتب ودروقت تعیین شده مالیات سالانه را به قند هارمی فرستاد وبه بهبود مردم هم توجه می کرد. ازاین سبب ، دربیرون سند هم بنام بهترین حکمران مشهورشد. اوواقعا امورکشورداری را خوب پیش برد وثبات سیاسی- اجتما عی را تامین کرد. احمد شاه هم ازکارکرد خوب او را ضی بود. چنا نچه ، در سال 1180 هجری ، احمد شاه ابدالی اموردیره اسما عیل خان ودیره غازی خان را هم به او سپرد. زیرا که ، زیردستان او درنظم آن منطقه ها موفق نبود ند. میا غلام شاه کلهوله شخصا به منا طق نامبرده رفت و اوضاع آن ها را بهبود بخشید. میا غلام شاه روزسوم جمادی الاول سال 1186هجری وفات کرد وجا یش را میا سرفرازخان گرفت. او هم سند شا هی خود را ازقندهارگرفت. شا هی او تایید نشده بود که درسال 1186 هجری احمد شاه وفات کرد. خبرمرگ او درحلقه های سیا سی سند با عث خوشحالی شد. یعنی این احساس درسند پیدا شد که ازغلامی افغان ها آزاد می شود ( جالب این است که درآن زمان، ازافغان ها خبری درخراسان وپنجاب حتا سند نبود وتنها پتان ها یا پشتون ها را می شناختند). زیراکه ، با وجود خود مختار بودن ، خود را زیرسلطه افغانستان ( که درآن وفت وجود نداشت ) می پنداشتند وفرمان قندهاربر آن چلید. بهرحال، آرامش به سند نیامده بود که خبررسید که تمورشاه پسراحمد شاه درجای پدرخود پاد شاه شده است. تمورشاه بعد ازتخت نشینی فورا به سند توجه کرد. به این خاطرکه ، منبع درآمد حکومت او بود. مثلا، ازآنجا سا لانه لک ها روپیه ما لیه به قندهارمی رسید. ازاین رو، تمورشاه ، شا هی سرفرازخان را تا یید کرد واورا به لقب خدا یارخان نوازش داد. بنا برآن، ابدالی ها فرصت سلطه بر سند را یافتند (1).
همان گونه که ، درآغازبرگردان مقا له ازاردو به فارسی، بد لیل های که گفته شد ،پیش نویس ارا یه کردم. لازم می دانم که درپسین بخش آن هم تبصره نموده نوشته را پا یان دهم. درنوشته احسان رضا بیگ ،دیده می شود که احمد شاه در مالیه گرفتن از پنجاب بخاطرملتانی بودن خود با دشواری روبرونیست یا کمترروبروست اما در سند با مانع ها روبروبود وبرای برداشتن ما نع ها زورهم می گفت. همچنان ، القاب فارسی نمای که احمد شاه به کلهوله ها داده است ، نشان دهنده اصل پنجا بی بو د نش می باشد. بطورنمونه ، من که زبان اردو را می دانم ودردانشگاه پنجاب درلاهورسیا ست خوانده ام وکاربرد نادرست واژه های فارسی توسط پنجابی های عادی را بخوبی می دانم ؛ به صراحت می گویم که با کاربرد چنان القابی نادرست فارسی ، احمد شاه پنجا بی بودن خود را نما یش داده است. جا لب این است که ،سلطان خان طلا یی ، پدر بزرگ نادر غدارکه برادر نا تنی دوست محمد خان بود ودرجنگ او علیه رنجیت سینگ برای فتح پشاور، ازسینگ در چارسده زمین گرفت وبه برا در خود خیا نت کرد. شا یان یاد آوری می با شد که ، ازهمان زمین ها ، غفارخا نی ها یا نواسه های همان سلطان خان تا کنون نان می خورند. همچنان ، با ید بگویم که ،بعد تر، سلطان خان یا سلطان خا نی ها به دیره دون هند رفتند. ازهمانجا بود که سازمان جا سوسی هند بریتا نیا خواهرنادررا زن حبیب الله خان سا خت وخود اورا به حیث درباریی او با لا کشید. نادرخان وبرا دران دیرودونی- انگلیسی اش که بعد ازبراندازیی حکومت حبیب الله کلکانی به کمک هند بریتا نیا واستا لین ،حاکم کابل سا خته شد ند،همان فارسی التقاطی با اردو وپنجا بی قا بل فهم برای احمد شاه ملتا نی را درارگ کا بل رایج سا ختند. ازاین نگاه که ،احمد شاه ابدالی ، با تهاجم های مالیه درآوردی که یک نمونه آن درسند بازتاب داده شد، حکومت مغل های مسلمان وفارسی زبان در هند را به نفع شرکت انگلیسی هند شرقی تضعیف کرده بود. بعد ازمرگش ، شرکت هند شرقی اول با لشکرسیک ها ، بازمانده های اورا از پنجاب بیرون ودوم نواسه اش شاه شجاع را به کا بل بارکرد که توسط مردم کشته شد. به گواهی تاریخ، جای حکومت مسلمان مغل تباردرهند را در1857 ، هند بریتا نیا گرفت. قدرت استعماری اروپا یی که دررقابت با روسیه تزاری، قدرت اروپا یی دیگر،اول ، هردو بازیی بزرگ درآسیای جنوبی ،خراسان و فارس کرد ند ودوم جنازه حکومت پوشالی با قی مانده ازاحمد شاه را برداشته درجای آن در سال 1880 ترسایی ، زندانی بی بامی بنام افغانستان را با زندان با نی امیر عبدالرحمن خان، سا ختند. زندانی که توسط هند بریتا نیا تا سال 1947 ترسا یی وبعد ازهند بریتا نیا وظهورهند وپاکستان درهمان سال، شوروی آن را تا ماه آوریل 1991 نگهداری ودرماه آوریل سال 1992 / ماه ثور 1371 خورشیدی فروپا شید.
طرفه اینکه ، امریکا وانگلیس با نیروی نظامی ناتو ، بخاطر نامردمی بودن نوکران افغان شان ، زندان متلاشی شده ای نامبرده را بازسازی کرده نتوانستند. علت های عمده شکست امریکا وانگلیس در تحکیم حکومت استعمارزای های نوقرارزیر می باشند: نخست،هند بریتانیا وروسیه تزاری وجا نشین آن شوروی ،زندان نامبرده را با زندان بانی کهنه استعمارزای ها حفظ کرد ند. دوم ،امریکا بعد ازجنگ جهانی دوم که جا نشین بریتا نیا شد ، با سلطه برپاکستان درواقع اجازه داد به شوروی تا بر افغانستان سلطه داشته باشد. سوم ،بعد ازپیاده شدن ارتش سرخ به افغانستان در هفته پسین ماه دسامبر 1979 ، امریکا ازجهادی ها علیه مسکو وحکومت دست نشانده اش حما یت وبا عقب نشینی ارتش سرخ موقع به پاکستان داد تا حکومت اسلامی جهادی های فارسی زبان را تضعیف واداره بدوی طالبان والقاعده را به کا بل وبخش های بیشترافغانستان تحمیل ومنا طق زیر کنترول آن ها را پایگاه تروریسم بسازد. تروریسم هم با عث رویداد یازدهم سیپتامبر وجنگ امریکا علیه تروریستان شد. بلی،امریکا بنام جنگ علیه تروریسم وارد افغانستان شد ودو اشتباه بزرگ کرد:نخست،طالبان ریشو را روانه ای پاکستان وطالبان دریشی پوش را درکا بل به قدرت نصب کرد. دوم،طالبان ریشو وطالبان دریشی پوش هردو به قبیله های پشتون تعلق دارند. یعنی بیشتراز70 درصد مردم افغانستان هردو گونه طالبان را نمی خواهند. افزون برآن، پاکستان با کمک های مالی ونظامی امریکا ، طالبان والقاعده را بازسازی ودوباره به افغانستان برگشتا ند تا علیه امریکا وحکومت دست نشانده اش جنگ وعلیه مردم تروروتوحش نما یند. بازی گران منطقه ای هم که ازحضورنظامی امریکا درافغانستان رضایت ندارند کمک به شکست آن کرد ند.
پا نویس
1-www.jang.com.pk / news / 659593-Ahmad-Shah-Abdali

Saturday, 3 August 2019

نو اند یشان مسلمان ، به استفاده ازتجربه نهضت الهیات رهای بخش امریکای لاتین ، نیازمبرم دارند

ابراهیم ورسجی
سیزدهم ماه اسد 1398
این تحلیل ؛ درپیوند به نوشته ای آقای محمد مجتهد شبستری به عنوان :" ما مسلمانان دربحران هستیم" ، نشرشده شده درسایت ملی- مذهبی ، بتاریخ 12 مرداد / اسد ، 1398 خورشیدی، ارایه شده است. ازاین که درصفحه فسبوک / رخنامه ام پخش شده است، بهتر دانستم که درویلاک "اند یشه" هم پخش شود، تا دوستان ازآن بهره مند شوند. آقای شبستری ، نوشته های شما را همیشه یا اکثرا می خوانم ودربسیاری موارد هم نظرتان می باشم.ازبسیاری موارد به این خاطریاد کردم که شما درایران شیعه ومن درافغانستان سنی زاده شدم وسه سال درایران وهفده سال درپاکستان زندگی آواره داشتم ودردوران آوارگی درپاکستان، زبان اردو وانگلیسی آموختم ودردانشگاه پنجاب درلاهورسیاست وتاریخ خواندم. نا گفته نماند که ، زبان اردورا برای شناخت تفکراسلامی درهند ازشاه ولی الله دهلوی تا سید ابوالاعلی مودودی یادگرفتم. اندیشه اسلامی تولید شده درمصررا ازطریق زبان اردو وترجمه ای ایرانی شناختم وپانزده سال می شود که درکا نادا زندگی می کنم وسه کتاب به عنوان های: "اسلام وسکولاریسم" ، " اسلام ، غرب ودموکراسی" و" اسلام، غرب وحقوق بشر " نوشته درکا بل پخش کردم وسایت های: " اندیشه" و" انسان گرای هم دارم. آری، وقتیکه ازپاکستان به سوی کا نادا روان شدم ،کتاب های:"اسلام" بزبان انگلیسی و" اسلام ومدرنیت "و" موضوعات بنیادی قرآن" ، نوشته های دکتر فضل الرحمن را با خود آوردم. دکترفضل الرحمن (وفات 1987) که ، استاد اسلام شناسی دردانشگاه مکگیل درکا نا دا ودانشگاه شیکا گودر امریکا بود، در"اسلام ومدرنیت" به آگاهان مسلمان دوحرکت را برای امروزین کردن اسلام پیشنهاد کرده است:حرکت ازامروز به زمان آغازین اسلام وحرکت ازآغازاسلام تا کنون. ازنگاه آن دانشمند کم نظیر،دوحرکت می تواند کمک به فهم امروزین وعصری کردن اسلام نما ید واطلاع دارم که ژنرال ایوب خان رئیس جمهورنظامی وظاهرا نوگرای پاکستان که دانشجوی دانشگاه علیگرهند بود،ازدکترفضل الرحمن خواسته بود که ازکا نادا به پاکستان آمده به اوکمک دربهبود نظامی خانوادگی ازنگاه اسلام نما ید واو هم به کراچی که آن وقت پایتخت پاکستان بود رفت وبا بازکردن "مرکز تحقیقات اسلامی" بکارآغازکرد. اندیشه نوگرای اسلامی او درنهاد های قرون وسطای- مذهبی پاکستان واکنش خلق کرد واو هم به امریکا رفت واستاد مضمون " دین وتغییرات اجتماعی" دردانشگاه شیکا گوشد. نهایت خرسند هستم که اندیشه اصلاحی فضل الرحمن درغرب واندونیزی ومالیزی جا بازکرده است ونو اندیشان عرب هم متوجه اندیشه ای او شده اند!
بهرحال،من که همه یا بسیاری نوشته های اسلامی ارایه شده درهند،ایران ومصررا خوانده ام ،نوشته های فضل الرحمن وادار به بازنگری ام کرد. بازنگریی که مطالعه تاریخ فکریی مسلمان ها بخش عمده آن می باشد. دراین بازنگری،این نظر مارکس وانگلس که گفته اند:" محمد یک انقلاب آورد؛ ازاینکه انقلاب او دریک جامعه بدوی رخ داده بود، بعد ازمرگش ، انقلابش مرد." برذهنم بی تاثیر نبود. مرگ انقلاب محمد هم باعث جنگ سالاری عرب بدوی بنام فتوحات شد.فتوحاتی که ماکس وبرآن ها را جنگ برای غنیمت ومولد صوفی گری نام نهاده است. دراین رابطه ، درتاریخ خواندم که دردوره حیات محمد ص، فردی به او اطلاع داد که خالد بن ولید رئیس یک قبیله را که ایمان آورده بود بخاطرزن زیبایش کشت. پیامبر ازاوپرسید که چرا انسان مسلمان شده را کشتی؟ پاسخ داد که دروغ می گفت. محمد ص با خشم به او گفت که آیا قلبش را شق کردی که ایمان نیاورده بود ودست خود را به سوی آسمان با لا کرده گفت که ای الله ازکاریکه خالد کرده است به تو پناه می جویم!
اگرامروز، طالبان به کمک ائتلاف نظامی ها وملا های منافق پاکستانی درافغانستان ،القاعده ، داعش های سنی وشیعه درعراق وسوریه و ولی فقیه و وهابی ها دریمن والشباب درصومالی وبوکو حرام درنیجره بنام دین زن ستیزی ومرد کشی می کنند واسلام را دین جنگ طلب وخشونت زا وتروریست پرورنما یش می دهند، بدون شک،ازخالد بن ولید وشاه دوشمشیره که قبردومی درکابل است ومورد احترام جا هلان مسلمان می باشد وده های مورد دیگر استفاده واعتباری برای اسلام ومسلمان ها درجهان باقی نگذا شته اند. ازاین رو،مراجعه آگا هان مسلمان به قرآن ودوره رسالت و بهره برداری از نهضت پروتستانی درمسیحیت دارای اهمیت زیاد می باشد. مثلا،اراسموس دانشمند نواندیش مسیحی-سویسی عصررنسانس به اصل انجیل مراجعه وآن را بزبان خود ترجمه کرد وبعد ازاو،لوتر،حقوق دان وفلسفه دان آلمانی اصل انجیل را به آلمانی ترجمه ومسیحیت رایج در کلیسای روم را زیر سوال برد. زیرسوال بردنی که به انشعاب درمسیحیت وپیدایش مسیحیت کاتولیکی وپروتستانی انجامید. متاسفانه ،اصلاح طلبان مسلمان ازشیخ رفاعه طهطاوی تا سیدجمال وعبده از نقلیات به عقلیات نرسید ند وسر سید احمد خان که بدفاع ازعقل دربرابر نقل برخا ست، توسط عالمان سنتی تکفیرشد. بازهم خوشحال هستم که دانشگاه علیگر او مرکزنواندیشی درجنوب آسیا می باشد.ازاین رو، امید وارهستم که نو اندیشان مسلمان به تفسیرعقلی-اصلاحی ونو ازقرآن متوسل شوند.
دراین راستا، دوتجربه ای قا بل بهره برداری پیش روی آن ها قراردارد:نخست، نهضت اصلاحی پروتستان.دوم، نهضت الهیات رهای بخش امریکای لاتین. ازاین نگاه که ، نهضت الهیات رهای بخش امریکای لاتین سربرآورده دردهه شصت قرن بیستم ، ازشکم مسیحیت سنتی- اسپانوی- ایتالوی سربرآورده است که نماد آن همین پاپ فرانسس پاپ بزرگ درواتیکان می باشد، خوب ترمی تواند کمک به آوردن اصلاحات وبه روزکردن اندیشه قرون وسطای حاکم درکشورهای اسلامی نما ید. درغیرآن ، به گفته شاعر: اگراین مکتب است و این ملا / وضع طفلان خراب می بینم!