Wednesday 7 November 2018

عالمان ازعلم قرآن بی نیاز / صوفیان درنده گرگ مودراز / اقبال


ابراهیم ورسجی
هفدهم ماه عقرب 1397
این تحلیل ؛ در پیوند به مقاله ای زیر عنوان :" اشعار اقبال کی عام فهم تشریح " نویسنده: محمد سرور،نشر شده درسایت روزنامه جنگ به زبان اردو، بتاریخ هفتم نوامبر/ شا نزدهم ماه عقرب ، ارایه شده است.ازاین که درصفحه فسبوکم پخش شده است، لازم دانستم که درسایت اند یشه هم پخش شود ، تا دوستان ازآن مستفید شوند. زمانیکه جوان بودم ، اقبال را با یک نگاه احساسی می دیدم. اکنون که به سوی کهنه سالی گام برداشته ام ودارای مطالعات اسلامی وسیاسی - تاریخی هم می باشم، نگاهم به اقبال عقلی وفلسفی شده است. یعنی ازاقبال حماسه سرای فارسی به سوی اقبال فیلسوف واصلاح طلب ونواند یش دینی شتافته ام. اقبال فیلسوف ونو اند یش که هم سخن های انتقادی به فلسفه مدرن غربی گفته هم سنت گرای مذهبی مسلمان ها را ازغربال نقد عبور داده است. دربرهه دوم ، با وجود مصروفیت ذهنی با شعرهای فارسی واردوی اقبال ، به بازسازی فکردینی وسیرفلسفه درایران / تزدکترایش گرایش یافته ام. درباره تزدکترای اقبال با ید بگویم که درسال 1908 درلندن به نشر رسید ونیم قرن بعد،امیرحسین آرین پور استاد فلسفه دانشگاه تهران آن را به فارسی ترجمه کرد. خوشبختانه ، دروقت آمدن به کا ناداد درماه سیپتامبر 2004 ،ترجمه فارسی "سیرفلسفه درایران" را با خود آوردم. بنا برآن، دیروز،درباره گزارشی رخصتی شدن روزتولد اقبال درپاکستان نشرشده درسایت روزنامه جنگ بزبان اردو ، به فارسی تبصره کرده بودم که درصفحه فسبوکم دیده می شود وامروزلازم دانستم درباره شعرها واندیشه های این ابرمرد اندیشه ای اسلامی وفارسی وهندی که درگزارشی راجع به اهمیت شعر های او درزبان اردو درهمان منبع نشرشده است، تبصره نمایم. ازاین نگاه که ، این روزها ، "اسلام ومدرنیت" نوشته دکتر فضل الرحمن را بزبان اردومی می خوانم که درآن راجع به نو اندیشی واصلاح طلبی دینی اقبال بحث جالبی صورت گرفته است. درواقع،همین بحث فضل الرحمن ،باعث شد که این تبصره را بطور کوتاه درباره فلسفه ونواندیشی اقبال ارایه کنم.
معلوم است که ، اقبال دراشعارخود حماسه وعرفان مولوی را درآمیخته است؛ اندیشه ترکیبی که درتاریخ نظم فارسی کمترسابقه دارد. نویسنده این ترکیب بی سابقه را هم دراشعارفارسی هم دراشعاراردوی اقبال ، این چهره درخشان ادبیات فارسی واردو وفلسفه اسلامی می بیند.ازاین نگاه که ، اکنون ، اسلام را شاهان وشیخان مستبد ومزور وتروریستان دست پرورده شان واسلام شناسان مغرض غربی گرفتاربحران ساخته یا معرفی کرده اند،فلسفه اندیشی ، نوگرای واصلاح طلبی دینی اقبال برای من می چربد. مثلا،اقبال در "بازسازی فکر دینی"می گوید که :" جهان امروز به تفسیر معنوی ازانسان وآزادی فردی نیازمبرم دارد واین کاررا تنها اسلام کرده می تواند."دکتر فضل الرحمن استاد سا بق اسلام شناسی دانشگاه های مکگیل درکانادا وشیکاگودرامریکا،ازقول شبلی نعمانی عالم هندی مورد ستایش اقبال درکتاب"اسلام ومدرنیت" می گوید که:" آن های که دروس سنتی مدارس کلاسیک اسلامی را خوانده اند؛ نمی توانند جهان نو ونیازهای آن را درک کنند." مسئله ای که اقبال در"بازسازی فکر دینی" به آن اشاره کرده است.اگرچه نواند یشان دینی ایرانی ومصری بحث های ارزشمندی درباره اسلام وجهان کنونی کرده اند وتا حدی که میسر شده است آن ها را خوانده ام،اما اندیشه های فلسفی وشعری اقبال واندیشه های دینی ونو اند یشا نه ای فضل الرحمن را که درکتاب های:" اسلام"، "موضوعات بنیادی قرآن"و"اسلام ومدرنیسم "مطرح کرده است،بسیار برجسته یافتم. جالب این است که،اقبال تزدکترای خود را به عنوان"سیرفلسفه درایران" وفضل الرحمن تزدکترای خود را به عنوان:" روانشناسی ابن سینا"نوشته است. وعلت توجه اقبال به سیرفلسفه درایران وتوجه فضل الرحمن به روانشناسی ابن سینا،کارنامه درخشان سا مانیان است که عصر زرین فلسفه وعقلانیت را درخراسان بزرگ وفارس رقم زد ند که ابن سینا،فارابی ،رودکی،مولوی و...ثمره های آن می باشند. محمد ارکون نو اندیش دینی فرانسوی الجزاری تبارهم "دوره سامانیان را عصر نو اندیشی اسلامی وعقلی نامیده وازادامه نیافتن آن تاسف کرده وسلجوقیان را که با ب اجتهاد را بسته کرده اند مقصر دانسته است."درحالیکه پیش از سلجوقیان ، این محمود غزنوی بود که به تحریک خلیفه منحط بغداد علیه دستاورد های علمی - فلسفی دوره سامانی جنگیده بود! بعد ازاو، سلجوقی ها دروازه اجتهاد را بسته کردند ودردوره آن ها غزالی فیلسوفان را تکفیرکرد.به سخن دیگر،غزنویان وسلجوقیان ،خراسان وفارس بزرگ را ازمغز وثروت خالی وجاده سازی برای مغل های همتبار خود کردند! این که آن دوره درخشان بعدا احیا نه شد،برمی گردد به استبداد وخرافات پسندی شاهان وبی نیازشدن عالمان ازعلم قرآن وخرد ورزی وگرگ مودرازشدن صوفی ها. بازی گران خشن وتاریک اند یش وتکفیرگری که کمک به ادامه استبداد وبی خردی وپیدایش بنیاد گرای وتروریسم وعقب ماندگی کنونی مسلمان ها کرده اند.

0 comments:

Post a Comment