بخش دوم
ابراهیم ورسجی
بیست ونهم ماه عقرب 1397
دربخش نخست این مقاله ، یاد آوری کرده شد که یک روشنفکر عرب مسیحی ازمحمد عبده خواستار اجتهاد دربرخی آ یه های قرآن شده بود. دراین بخش ، با تماس به دانشگاه ازهر وتد ریس علوم اجتماعی درآن وکار کرد روشنفکران مسلمان عرب، نویشته را پیگیری می کنم. شا یان ذکراست که ، بر وضع درسی ومفردات درسی ازهر ازدونگاه مکث می کنم:نخست، یک نهاد تعلیمی دینی معتبر وشناخته شده درمصر وجهان عرب واسلام می باشد ؛ دوم ، درمقایسه با مدارس مذ هبی دردیگر بخش های امپراتوری عثمانی روشن تربود. ازمقا یسه ازهر با دیگرمدارس به این خاطریاد کردم که درمقایسه با تحول فرهنگی صورت گرفته دردانشگاه های غربی که خیرحتا درمقایسه با کلیسای کاتولیک هم عقب مانده بود.
بهرحال ، نیمه دوم قرن نزدهم میلادی ،آن برهه ازتاریخ غرب وجهان اسلام می باشد که سه رو یداد اثرات بزرگ برجامعه های مدر ن غربی وجوامع سنتی اسلامی بویژه جامعه مصر گذاشت: نخست، رشد علم وصنعت وشهرنشینی که روحیه دینی را تضعیف کرده بود؛ به حیث واکنش ، نهضت های اصلاح مذ هبی را درمسیحیت واسلام تبارز داد ؛ دوم، فاصله میان طبقه سرما یدار ومرفه تازه برآمد کرده وطبقه کم درآمد جامعه سوسیالیسم را ایجاد وگسترش داد ؛ سوم، برای درک وشرح بهتردشواری های زند گی اجتماعی درشهرهای بزرگ تازه ظهورکرده وسرازیرشدن کارگران ودهقانان ازروستا ها به آن ها، جامعه شناسی پا به میدان گذا شت. ازاین که بحث درباره روشنفکران عرب می باشد ، سروکارما با اصل دوم یا نهضت اصلاح مذهبی می با شد نه با دواصل دیگر.
ازاین نگاه که درباره اصلاح مذ هبی با ید سخن اول را ازهرمی گفت ، لازم است که به کارنامه آن ونقش اصلاح طلبی محمد عبده درآن تمرنمایم. شا یان ذ کراست که ، هم مصر هم ازهر با آمدن ناپلئون بوناپارت به قاهره درسال 1798 تکان خورده بود. جالب این بود که ، بونا پارت به خد یو مصر ورئیس ازهر گفته بود که برای بحث ومباد له فکری آمده است نه اشغال کردن کشورشان . همچنان، از خد یو مصر خواسته بود که دانشجو به پاریس بفرستد تا برای آینده نو خواهی را به کشورشان بیاورند. طرفه اینکه ، شیخ رفاعه طهطاوی پیش امام شا گردان مصری اعزام شده درسال 1826 به پاریس بود وخوب هم نواند یشی را به مصر آورد وپیشگام اصلاح طلبی مذ هبی درآن شد. ازاین رو، وقتیکه برخی ها می گویند که پیشگام اصلاح طلبی دینی سید جمال الدین افغانی وعبده بود ند ، اشتباه می کنند. به این خاطرکه، پیشگام طهطاوی بود وسید وعبده دنباله روان او بود ند.
بهررو، آنچه که گفته شد ، به رخ داد های بیرون ازهرارتباط می گیرد نه به اوضاع درونی وبرنامه وشیوه ومضا مین درسی آن. بلی، مفردات درسی ازهرهمان فقه، تفسیر، حد یث ، دستورزبان عربی ، کلام / عقاید ، سیرت ومنطق بود ند وازعلوم اجتماعی درآن خبری نبود. وقتیکه ازنبودعلوم اجتماعی یا جامعه شناسی درازهرسخن به میان میاید، بهتراست توضیح دهم که منظورم جامعه شناسی مدرن نیست که ازظهور آن یاد کرده شد. دراین بخش ، بازسخن ازعبده پیش می شود ؛ البته این گونه که ، اوبحث اصلاح ونوکاری درمفردات درسی ازهررا جدی گرفت. مثلا، محمد عبده....نه تنها به ترویج تعلیم غربی درازهر تاکید کرد بلکه براحیای ادبیات کهنه / کلاسیک اسلامی نیز اصرارکرد. به این خاطرکه، در آن تصنیف های منوط به علم کلام عقلی معتزلی موجود بود. همچنان ،یک خواهش دیگر او این بود که مقدمه ابن خلدون درمفردات درسی گرفته شود. تصنیف های که به آن ها بدعت چسپ داده شد وقرن ها تدریس نه شد ند. بنا برآن، با چنان تلاش های اصلاحی ،عبد ه دنبال جد ید یت / مدرنیسم ازدست رفته خود مسلمان ها بود....معلوم بود که رئیس وقت ازهر با برنامه اصلاح درسی عبده همراهی نمی کرد. مثلا، ...روشن شده بود که شیخ الانبا بی اراده نافذ کردن اصلاحات درازهررا ندارد. طوریکه دیده شد، عبده تد ریس مقدمه این خلدون را درازهر پیش کش کرده بود واو آن را رد کرد. وقتیکه محمد عبده بعد ازسال ها تبعید ، درسال 1888 ، به مصربرگشت،اصلاحات درازهردرسال 1896 راه اندازی شد. (مقدمه ابن خلدون هم بخش درسی ازهرشد) ؛ اما علوم جد ید برای آخرین امتحان شاگردان اختیاری قرارداده شد (1).
بنگرید ! دانشگاه ازهرچنان سنتی وقرون وسطای بود که جرئت یا درک ارزش تد ریس مقد مه ابن خلدون را درخود نداشت. روشن است. وقتیکه ازهرچنان عقب مانده بود که توان یا جرئت تد ریس مقد مه ابن خلدون را درخود ندارد، توقع کردن ازآن که دِن کشوت سروانت، کمدی الهی دانته ،گفتارهای ماکیاولی، لویا تان هابز، قرارداد اجتماعی روسو وروح القوانین منتسکیو را بخشی ازمضامین درسی خود بسازد ، واهی به نظر می رسید. بهرحال ، هجوم فرهنگ مدرن غربی ازبیرون وآمدن دانشجویان مصری از پاریس ولندن وبرلین وواشنگتن ،اجازه نمی دا د ند که ازهردرخواب قرون وسطای خود بماند! درست است که ، سنت گرایان ازهری برای اصلاح طلبی ونواند یشی محمد عبده ممانعت خلق کردند؛ اما زمان با آن ها همراهی نمی کرد. البته ازدونگاه :نخست، شیخ رشید رضا به تبلیغ اند یشه عبده ادامه داد ؛ دوم، شاگردان وطرفداران اند یشه اصلاحی عبده مجهزبا دانش مدرن غربی به مصربرگشتند ودرازهر هم آوازهای سنت وتابو شکنی با لا شد.
مثلا، احمد امین ، دکتر طه حسین ، شیخ علی عبدالررازق و... برنامه اصلاحی عبده را باکمی تغییر ادامه دا د ند. افسوس که شیخ رشید رضا شاگرد وفادار عبده ازترس غرب زده ها یا مدرنیست ها میدان نو خواهی را ترک وگرایش به وهابی گری نشان داد. درشرایطی که ازهر ودیگر مرکزهای آموزشی مصر به میدان رقابت تفکر اصلاح دینی ونوگرای با قی مانده از دوره عبده وغرب زدگان عرب تبدیل شده بود ،جنگ جهانی اول شروع وعرب ها را دردوخط متضاد قرارداد:نخست،خط دفاع ازاسلام ، دفاع ازخلافت عثمانی . دوم، امیران وشیخان عرب تطمیع شده توسط استعمارهای انگلیس وفرانسه به گمان نابودی خلافت عثمانی واحیا وانتقال خلافت ازترک ها به عرب ها.
طوریکه دیده شد،خلافت عثمانی درپا یان جنگ جهانی اول نابود وخلافت عربی خواهان عرب شد ند نوکران انگلیس وفرانسه. البته که استعمارانگلیس درمصر رخنه کرد اما نه آن گونه که برعربستان وعراق وسوریه واردن و فلسطین درهمراهی با فرانسه نفوذ پیداکرده بود. درحالیکه عرب های مدافع خلافت عثمانی واحیای خلافت عربی شکست خورده بود ند ، مصطفی کمال که بعد تر اتا ترک / پدرترک ها نام پیدا کرد، جنازه خلافت عثمانی را درسال 1923 برداشت ودرزباله دان تاریخ انداخت وملی گرای ترک را جایگزین دین گرای عثمانی ها کرد. نا گفته نما ند که الغای خلافت توسط اتاترک درسال 1923،مشوق حسن البناء شد تا درسال 1928 نهضت اخوان المسلمون / برادران مسلمان را برای احیای وحدت اسلامی وخلافت عربی ایجاد نماید.
درحالیکه شیخان وامیران عرب جیره خواراستعمار های فرانسه وانگلیس شده بود ند ،هم روشنفکران مسیحی عرب جان تازه گرفتند هم استعمار انگلیس درتبانی به صهیونیزم انتقال یهودی ها ازاروپا وامریکا به فلسطین را برای ایجاد کشوراسرائیل روی دست گرفت. حرکت خا ئنا نه ای که امیران عرب را ترساند وبه بسیاری اسلام گرایان عرب انگیزه داد تا درمحور اخوان المسلمون جمع شوند. گرایش ونمایشی که هم استعماررا ترساند هم امیران خائن عرب بویژه خد یومصرو خا ندان السعود را که درآن وقت بربخش های بیشترعربستان کنونی سلطه پیدا کرده بود.ادامه دارد.
1-اسلام اور جد ید یت
نویسنده: دکترفضل الرحمن
اردوترجمه:محمدکاظم
ناشر:مشعل
کاپی رایت انگریزی- پونیورسیتی آف شیکاگوپریس 1998 لاهور- پاکستان ص ص112-113
0 comments:
Post a Comment