Saturday, 24 November 2018

بمنا سبت روزجها نی منع خشونت علیه زنان وافزایش خشونت برزنان درافغانستان

ابراهیم ورسجی
چهارم ماه قوس 1397
روزبیست و پنجم ماه نوامر برا بر با روزچهارم ماه قوس ،روزجهانی منع خشونت برزنان درجهان برسمیت شناخته شده است. علت روزجهانی منع خشونت برزنان شدن روز25 نوامبر/ چهارم قوس، این است که بتاریخ 25 نوامبر 1960، سه خواهربنام خواهران میرا با ل ، ازفعا لان سیاسی درجمهوری دومینیکن درقاره امریکا،بخاطر اعتراض ومبارزه سیاسی کشته شد ند. ازاین رو، نخست، آوازاعتراض های زنان درمنطقه بلند شد ؛ دوم، درسال 1981 ، روز25 نوامبر/ چهارم قوس ،به حیث روزجهانی منع خشونت علیه زنان توسط جنبش برابری خواهانه ای زنان مشهور به فمینیسم برگزیده شد ومجمع عمومی سازمان ملل بتاریخ 17 ماه اکتوبر 1999، با تصویب قطعنامه ای آن روز را روزمنع خشونت علیه زنان اعلام کرد. درهمان اعلامیه سازمان ملل ،ازانواع خشونت بر زنان قرارزیر یا کرده شده است:
1-تجاوزجنسی دربستر زنا شوی؛
2-تجاوزشوهربه همسر؛
3-بکاربردن الفاط رکیک دررابطه به زنان ؛
4- به زنان به عنوان ابزارجنسی نگریستن؛
5- احساس مالکیت به زنان ؛
6-خواهان نابرای زن ومرد بودن.
ازآن تاریخ وقطعنامه تا کنون ،روز 25 نوامبر/ چهارم قوس، به حیث روزمنع خشونت علیه زنان درسراسر جهان برگزارمی شود. ازاین نگاه که هم ساختاراجتماعی وذهنیت قبیلگی جامعه هم سنت گرای مذهبی به خصوص فقه حنفی تحریف شده وملازده هم جنگ وتروریسم دوام داربه فشارها وخشونت ها برزنان درافغانستان افزوده است ، لازم می دانم که با ستایش ازمبارزه ای برابری خواها نه ای زنان درجهان ،تمرکزبیشتر برفشارها وخشونت های کنم که برزنان درزاد گاهم روا داشته می شوند. با درنظرداشت مطالعه ای که ازجامعه افغانستان ووضع ناگوارزنان درآن کرده ام ، به صراحت می گویم که خشونت های زیر برزنان ودختران بی شمار رواداشته شده ومی شوند: نخست، چند زنگی با سوء استفاده ازمذهب ؛ دوم، ازدواج های اجباری ؛ سوم، ازدواج های مردان کهنه سال زن دارسود خوار- زوردار با دختران جوان ازخانواده های فقیر؛ چهارم، ازدواج کود کان ؛ پنجم ، دادن دختران دربدل خون به خانواده های مقتول ها درجنگ ها ونزاع های قبیلگی ؛ ششم ، بدل کردن دختران یا دادن دختری به پسری دیگردربدل خواهرش؛ هفتم ، خرید وفروش زنان درشنوار درولایت ننگرهار.
شا یان ذ کر است که ، زن ستیزی های هفت گانه ای با لا بیانگرهمه زن ستیزی ها درافغانستان نمی باشند؛ یعنی زن ستیزی های دیگری هم درآن رایج هستند که بیادم نمانده است تا ازآن ها یاد آوری کنم. بهرحال ،زن ستیزی های یاد شده دربسیاری جامعه های سنتی وجود دارند؛ اما درافغانستان ، به این خاطرکه ،مدرنیسم اجباری ازبالا بزیر صورت نگرفت وچپی های این کشور بجای روشنگری دین ستیزی کرده کمر سنت گرا یان وملاهای تاریخ زده وزن ستیزرا بستند. ازآن هم ترسناک این که ، بخشی ازچپی های افغان اول با سواد کشی درجامعه ای دارای بیشترین بی سواد کرد ند ودوم با گذاشتن ریش های طولانی ای مصنوعی ومنافقانه اعضای طالبان شده زن ستیزی کرد ند. یعنی ملاها وطالبان وکمونیست های قبا یلی با ازدواج با فرهنگ قبا یلی بیشترین زن ستیزی را درافغانستان کرده اند. روشن است. درجامعه ای که کمونیست های آن اعضای طالبان شوند،می توان حد س زد که وضع زنان وخشونت علیه آن ها درچه حا لتی درد ناکی قراردارد؟
شا یان ذ کراست که ،با توجه به خشونت های کنونی برزنان، برخی نیمه با سواد ها چند عکس اززنان ودختران پا یتخت دردوره حکومت های ظاهرخان وداود خان بیرون داده نمایش می دهند که آن ها کاری برای بهبود وضع زنان کرده اند! ازاین که ،دردوره های ظاهر وداود ، افغانستان هم دارای نا لایق ترین حکومت درجهان بود هم سه درصد با سواد شهری داشت، می توان خد مت آن ها به زنان را برآورد کرد. بلی، درشهرکابل آن هم در دانشگاه که آن را پوهنتون می دانم نه دانشگاه، به این خاطرکه ، دانشگاه یا تولید اند یشه می کند یا توان مصرف اند یشه تولید شده دربیرون دارد. ازاین نگاه که دانشگاه کابل توان تولید اند یشه که خیرحتا توان مصرف اند یشه ای برونی را نداشت، آن را پوهنتون می دانم نه دانشگاه.
جالب این است که ، خارجی ها با نگاه به پوهنتون کا بل وچند زن دردفترهای حکومتی گمان می کرد ند که اینجاهم نوگرای درحال مبارزه با سنت گرای زن ستیزمی باشد. اسفباراینکه ، خلقی های قبیلگی به رهبری تره کی وامین ، به اعتراف دومی ونصب نام های کشته شده ها دردیواروزارت داخله درماه میزان 1358، دوازده ونیم هزار با سواد را کشتند! درحالیکه شواهد ازکشته شدن بیشتر از20 هزار با سواد دردوره با صطلاح خلقی حکایت می کنند. این که خاد / خد مات امنیت دولتی کارمل ونجیب چه تعداد با سواد های زنده مانده ازگیوتین / ماشین ترورخلقی ها یا رفقای خود را کشتند ، درپرده ای ابهام قراردارد.
بهرحال، دردوره های شاهی وجمهوری سه درصد مردم با سواد شد ند آن هم درشهر ها وشماری زیادی آن با سواد های شهری دردوره های خلقی وپرچمی به خصوص اولی کشته شد ند. ازاین رو، می توانم بگویم که رفقا کمک به جهل وافزایش زن ستیزی توسط جهادی ها وطالبان کرد ند. ازجنبه ای فکری- ذهنی هم، می توانم بگویم که اید ئولوژی های کمونیستی واسلامی ازگونه ای افغانستانی ای خود نه تنها کمک به بهبود وضع زنان نکرد ند بلکه به فشار ها برآن ها افزایش داد ند. افزون برآن ، با کشتن با سوا دان وفراری دادن زنده مانده های آن ها به سوی صف های جهاد وفراری دادن عوام به شهرها وهجرت هم سربازان روزمزد برای خارجی ها فراهم کرد ند هم شهرها را بدون برنامه ای شهری بزرگ کرد ند. شهرهای که اکنون بخاطر وضع کشنده محیط زیست مردم را به ستوه آورده اند.
ازاین نگاه که ، اید ئولوژی های بلشویکی واسلامی واکنش دربرابر مدرنیته / نواند یشی غربی ومدرنیسم دروغین جهان سومی برخاسته ازآن بود ند ، به سه رخ داد نا خوشایند درافغانستان کمک کر د ند:نخست،جهادی گری بدون مجاهد وبدون فرهنگ وطالبان گری ناتوان ازقرائت قرآن وتروریست زیرفرمان نظامی های پاکستانی قد بر افراشتند؛ دوم، جاده سازی برای سلطه امریکا وانگلیس بنام جنگ علیه تروریسم با ادعای دروغین تحقق دموکراسی ، حقوق بشر وبهبود وضع زنان کر د ند. سوم ،ازاین نگاه که مردم افغانستان حتا با سواد های آن ها حافظه تاریخی ندارند ؛ گمان کرد ند که جنگاوران علیه تروریسم ونوکران بومی شان کمک به بهبود وضع ناگوارزنان وتحقق دموکراسی وحقوق بشرمی کنند.
طوریکه درعمل دیده شد، دموکراسی وحقوق بشر که خیرحتا حکومتیکه به مردم امنیت جا نی وما لی بد هد شکل نگرفت. بلی، برای تجارت وزن فریبی هم کمیسیون حقوق بشر به ریا ست یک زن ان جی او کارساخته شد هم یک وزارت بنام وزارت زنان ساخته شد هم با سهم دادن به چند زن زراندوزونما یشی درپارلمان سیاه کار ودالرخوری های زیاد بنام کمک به بهود وضع زنان صورت گرفت! ازسوی دیگر، انفجار اطلاعاتی برخاسته ازفن آوری مدرن رسا نه ای وخیزش های هویتی جامعه افغانستان را متحول کرد ؛ بدون اینکه سیاست وحکومت داری قبیلگی آن متحول شود. وقتیکه می گویم جامعه افغانستان متحول شده است وسیاست وحکومت داری آن متحجرمانده شده است،استد لالم متکی براین اصل می باشد که جنگاوران دروغین علیه تروریسم طالبان را دوحصه ساخته دریشی پوشان شان را بنام تکنوکرات رئیس جمهور ، وزیرو...ساختند وریشو های آن ها را روانه ای مهمان خانه های ارتش پاکستان کرد ند وارتش نامبرده هم به کمک طالب کرزی وتیم سیاه کارش آن ها را برای زن ستیزی ومرد وکودک کشی دوباره روانه افغانستان کرد.
بنا برآن ، می توانم بگویم که طالبان دریشی پوش وطالبان ریشو درفکراحیای حکومت عبدالرحمن خانی بنام های دموکراسی وتطبیق شریعت جاهلی خود می باشند. ازاین رو،نگذاشتند ونمی گذارند که سیاست وحکومت همسازبا جامعه متحول شود. دراین ناهمسازی حکومت با جامعه ، قربا نی بیشتر را زنان پرداخته اند. مثلا، بیشترازخشونت های یاد شده درفقره نخست درادامه ای اعلام روزجهانی رفع خشونت علیه زنان درجهان ، خشونت برزنان افغانستان ادامه داشت ودارد. خشونت های که ازهفت مورد آن ها یاد کردم. جای خرسندی می باشد که ، انفجاراطلاعا تی منتج بد و تحول شده است:نخست، به قبیله گرایان زن ستیز چه دریشی پوش چه ریشو موقع نمی دهد که خواب های گند عبدالرحمن خا نی خود را تعبیرکنند ؛ دوم، زنان را ازنگاه فکری وذهنی متحول کرده است. اینکه می گویم زنان ازنگاه فکری وذهنی متحول شده اند ؛ متوجه برخی جنبه های منفی کارهای آن ها هم می باشم. یعنی جامعه ای متحول شده وحکومت قبا یلی مانده حتا همسازی با خواسته های مشروع زنان نمی کند. افزون برآن ، واکنش های را درخانواده ها ایجاد کرده ومی کند که می توانند زیان رسان هم باشند. زیان رسا نی های که میوه های تلخ خود را تا کنون به خانواده ها وزنان ودختران پیش کش کرده اند.
بطورنمونه، فرار دختران ازازدواج های اجباری ومخالف خواست شان وپناه بردن به خانه های امن خصوصی وحکومتی. بد بختانه ، درخانه های امن هم عزت زنان ودختران مورد تاخت وتازقرارگرفته است. درمواردی هم زنان بجای رفتن به خانه های نام نهاد امن دست به خود سوزی وخود کشی زده اند. ازسوی دیگر،دسترسی زنان ودختران به تلفون های همراه وفسبوک وانترنت باعث بد گمانی شوهران وپدران وبرادران نسبت به آن ها شده است. تا جای که اطلاع دارم ، چنان رابطه های باعث خشونت برزنان ودختران هم شده است.ازاین که تحول جامعه عمق پیدا نکره است وفرهنگ سنتی- قبیلگی دربرابر آن ایستاد گی می کند، بهبود ژرف دروضع زنان با فشار های فرهنگ پدرسالار با کندی به پیش می رود.
دراخیر ، با سرزنش مدافعان فرهنگ پدرسالار ومرد سالار وزن ستیز،به صراحت می گویم که روند تاریخ به نفع جنبش هرچند ضعیف وروبه رونق زنان وبزیان مرد سالاریی خشن وزن برده انگاروبچه زا ونان پز می باشد. درادامه ای چنین تحولی ، خد مت فرهنگیان به خصوص زنان با سواد عرض کنم که درمبارزه خود واقع بین شوند. یعنی با سفربه شهرهای غربی ودیدن وضع خوب زن ها درمقایسه با خود گرفتار خیال پردازی نه شوند. به این خاطرکه، پنج قرن ازشروع مدرنیته درغرب که یکی ازمیوه های آن بهترشدن وضع زنان می باشد می گذ رد و ماهنوز درخم کوچه ای مدرنیسم ناقص مانده ایم! ازاین رو، تنها حرکت عقلانی زنان وکمک مردان با فرهنگ به آن ها درمبارزه با فرهنگ مرد سالاروخشونت گرا می تواند کمک به بهبود وضع زنان ورفع خشونت علیه آن ها کند.همچنان ، مدافعان فرهنگ مرد سالار بدانند که تمدن وفرهنگ غربی ازاین رو دست با لا درجهان پیدا کرد که زنان یا نیم جامعه را وارد میدان پیکارزند گی کرد. برخلاف، مسلمان ها به این خاطر عقب ماند ند که هم مردان شان هوشمند ومتحول نه شد ند هم زنان شان خانه دار ،نان پز وبچه زا باقی ماند ند. ازاین رو، کمک به افزایش فقروجهل وخشونت علیه زنان یا نیم جامعه کر د ند.

0 comments:

Post a Comment