بیستم عقرب 1397
زما نیکه درنیمه نخست سده نزدهم استعمارهای اروپای درقالب استعمار: انگلیس، فرانسه ،هلند وپرتگال ،درآسیا وافریقا خود نمای کرد ند ، دوگونه واکنش توسط مسلمان ها تبارزکرد: نخست،قدرت های سیا سی رو بزوال حاکم برسرزمین های مسلمان درفکرجذب فن آوری وابزارجنگی وتا حدی دانش طبی ازآن ها شد ند ؛ دوم، فرهنگیان واند یشمندان مسلمان تلاش درجهت فهم علت های پیشرفت غرب وتبد یل آن به قدرت استعماری و پس ما ند گی مسلمان ها را آغازکرد ند. ازاین نگاه که امپراتوری عثما نی هم بر سرزمین های عربی آسیای- افریقای هم بر بالکان درجنوب غرب اروپا سلطه داشت ، پیشترازدیگرسرزمین های مسلمان متوجه خطر غرب برای موقعیت خود شد.
ازاین نگاه که ، دراین نوشته ، مسئله روشنفکران عرب وپیدا یش وواکنش های آن ها ازنظر فکری - ذهنی درپیوند با قدرت های استعماری اروپا به خصوص علت ظهوراند یشه وفرهنگ وتمدن نوین آن ها درمیان می باشد، به روشنفکران مسلمان جنوب شرق وجنوب آسیا وآسیای مرکزی تماس نگرفته تنها به آن ها تمرکزمی کنم. دررابطه به پیدا یش روشنفکران عرب وزمان پیدا یش ورشد و نموی آن ها، هشام شرابی ، پژوهش گرعرب فلسطینی درکتاب :" روشنفکران عرب وغرب" ، زمان شکل گیری وتبارز روشنفکران عرب را (1875-1914) درنظرگرفته است. زما نیکه ازنگاه بنده برابر به زمان زوال امپراتوری عثمانی در بالکان وکمرنگ شدن آن درکشورهای عربی می باشد.
جا لب این است که ، هشام شرابی درنوشته ای خود ، روشنفکران عرب مسیحی را پیشگام تر بر روشنفکران مسلمان عرب گرفته است. همچنان، قدرت های اروپای که مسیحی بود ند ،گوشه چشم مهربا نا نه ای نسبت به روشنفکران مسیحی عرب داشتند. هشام شرابی ، افزون بر پیشگامی روشنفکران مسیحی عرب برروشنفکران مسلمان عرب، ازدنیا گرایان مسلمان عرب هم یاد کرده است که طبقه ای حاکمه درآن رد یف جای می گیرند. بررسی های که نویسنده درزمینه کرده است، نشان می دهند که بخاطر سلطه ترک های عثمانی بر کشورهای عربی ، روشنفکران عرب مسیحی احسا س دوگانه ای مخالف عثمانی یعنی عربی- مسیحی داشتند وعرب های مسلمان چه روشنفکر چه سنتی چه کارمند دستگاه سلطه اکثرا روحیه مخالف ترکیه ای عثما نی بخاطرسلطه بلند مدت ترک ها برعرب ها داشتند.
ازاین رو، درسال 1897، محمد عبده اند یشمند اصلاح طلب دینی- مصری بخاطر روحیه وذهنیت مخالف عثما نی به روشنفکران عرب هشدارداده بود! ازاین نگاه که امپراتوری عثمانی هم مسلمان هم مخالف استعمارغرب هم رو بزوال بود و استعمارهای انگلیس وفرانسه درحال گرفتن جای آن درخاورمیانه بو د ند ، هشدار محمد عبده موجه بود. درحالیکه محمد عبده ازذهنیت ضد عثما نی روشنفکران وملی گرا یان عرب ابرازنا رضایتی کرده بود، شیخ رشید رضا شاگرد او ازترس غرب گرایی روشنفکران عرب به سوی سنت گرای اسلامی ازگونه ای وهابی- بدوی میلان پیدا کرد. سنت گرایی که حکومت قبیلگی- خا ندا نی- وهابی خا ندان السعود برعربستان میوه تلخ آن می باشد.
بهررو ، نگاه به آغازنو اند یشی عربی چه مسلمان چه مسیحی نشان می دهد که ، درسال 1826، محمد علی خد یو مصر اولین دسته ای دانشجویان را به پاریس فریستاد. طرفه این که، شیخ رفاعه طهطاوی عالم جوان ازهری را به حیث ملا امام دانشجویان به پاریس فریستاد. خوشا یند این است که ، بیشتر ازدانشجویان مصری ، شیخ طهطاوی نو اند یشی را درپاریس آموخت و به مصر آورد وشد نخستین عالم ازهری نو اند یش واصلاح طلب. بنا برآن ، به صراحت می توانم بگویم که ، شیخ طهطاوی پا یه گذار نو اند یشی مذ هبی درمصر وسید جمال الدین افغانی وشیخ محمد عبده شد ند دنباله روان ناقص او.ازاین نگاه که دراستانبول ، مرکز امپراتوری عثما نی دانشگاه مذ هبی با پیشنه ای تاریخی مانند دانشگاه ازهرمصر وجود ندا شت وسلطان های عثمانی نظر به شکست های که ازروسیه تزاری درشرق وازاروپای غربی دربالکان خورده بود، درفکرجذب فن آوری وابزارجنگی برای دفاع ازخود بود وتوجه به جنبه ای فرهنگی واند یشه ای تمدن مدرن غربی نداشت.
ازاین رو، درمصر که دانشگاه ازهر، توسط شیخ رفاعه طهطاوی وبعد تر توسط شیخ عبده تکان داده شد ومسیحی های عرب عراق وشام / سوریه ، لبنان، اردن، اسرائیل وفلسطین اشغا لی کنونی شد ند عاشق اند یشه غرب وکشورهای اروپای هم با توجه به مسیحی بودن آن ها نگاه مهربا نانه نسبت به ایشان تبارزداد ند. اینجا ست که پاریس تبد یل شد به پایگاه روشنفکران ونا راضیان عرب مخالف امپراتوریی عثما نی. تاسف بار این بود که ، اسپانیا قبلا درسال 1199میلادی اسلام را از اند لس بیرون کرده بود ودرجریان زوال عثمانی دراخیرقرن نزدهم واوایل قرن بیستم، ایتا لیاهم از آن آنسوی مد یترانه به این سوی آن شاخ ودم نشان داد که جنگ موسولینی علیه جنبش عمرمختاروشهید ساختن اونماد آن می باشد. بهرحال ، پاریس ولندن شد ند مرکزهای خطر برای امپراتوری عثمانی ومرکزهای گرفتن اند یشه های مدرن برای روشنفکران عرب مسیحی ومسلمان. ازسوی دیگر،نسل تازه درس آموخته درپاریس ولندن هم وارد فضای فرهنگی- آموزشی- پرورشی عرب ها به ویژه مصروشام شد ند.
درآغازپروسه ای رخنه گریی فرهنگ واند یشه مدرن غربی درجهان عرب، روشن است ....نسل مسیحی که درفاصله میان انتشارنخستین جلد دایرت المعارف بطرس بستانی (در1875) وآخرین شماره الجامعه آنطون ( در1908) پرورده شد، نه تنها با سنت گرای وجهان بینی تنگ نظرانه آن قطع رابطه کرد،بلکه پیشرفت غیر منتظره ای شیوه ای جد ید تفکروارزش گذاری را نیزآزمود. هدف این نسل آن بود که پا یه های شیوه جد ید تفکر ونگرش را برنهد. روشنفکران مسیحی هرچه با علوم اروپا آشنا شد ند، علم گرای برنگرش فکری آنان چیرگی بیشتری یافت. این یکی از دلا یلی است که چرا روشنفکری مسیحی زبان عربی"علمی" جدا گا نه ای را رواج داد. شرح مفاهیم روشن ومنطقی به تد ریج صورت گرفت. اما تا آغازسده ،آنطون وشمیل خود را به مثا به ای برجسته ترین سخن گویان شیوه ای جد ید تفکرشنا سا نده بو د ند. آنطون روش جد ید را با استفاده از اصطلا حات کلاسیک بیکن خلاصه کرد: عقل بر " تجربه ،مشا هده وتصدیق متکی است." او احتما لا نخستین نویسنده مسیحی بود که آشکا را خواهان تفسیر عقلی (یعنی علمی) قرآن شد. او این خواست را درجریان مباحثه با عبده مطرح کرد که درآن به نفوذ رائی ابن رشد متوسل شد تا امکان چنین تفسیری ازاحکام اسلام را ثابت کند. او گفت :" آن بخش های ازقرآن که به نظرمی آید با مشهود یا با دلیل منطقی مغایرند" با ید "تا ویل " شوند؛او تئوری اجتهاد را به حد منطقی آن رساند.
شمیل درتعریف اعتبارعلمی گا می فراترنهاد وآنچه را که می توان منسجم ترین موضع ماتریالیستی درتفکر غرب مسیحی خواند ، رواج داد. ازنظراوکا فی نیست که حقیقت صرفا برشا لوده های منطقی مبتنی باشد. به عقیده ای او اعتبارنهای عبارت است ازاعتبار علمی ( قابل تصد یق) ؛ وبراستی معتبرترازراه علوم طبیعی، یعنی تنها نوع دانش که می توان آن را علمی دانست، قا بل حصول می باشد. او با استفاده مکررازهمان اصطلاحاتی که کنت درتفاوت گذاری میان "علوم فیزیکی" وآنچه علوم انسانی " العلوم البشریه" می نا مید تفاوت مشخص قائل شد. شمیل تحت تاثیر بوخنرعلوم انسا نی را تابع علوم فیزیکی کرد (1). درحا لیکه روشنفکران عرب مسیحی بر روشنفکران عرب مسلمان پیشی گرفته بود ند ، روشنفکران دومی دردو خط متناقض روانه ای دیار پیشرفت وترقی الهام گیرنده از استعمار وتمدن مدرن غربی وسایه انداخته بردنیای سیاسی فرهنگی خود شد ند: نخست،نو اند یشی دینی که آغازگرآن شیخ رفاعه طهطاوی وادامه دهنده آن سید جمال الدین افغا نی ومحمد عبده شد ند. ادامه دهند های که اولی اش درباری خلافت عثما نی درجهت احیای قدرت روبزوال مسلمان ها بود ودومی هم که کار اولی را بی اثرمی دانست به بازسازی ونوکردن مفردات درسی دانشگاه ازهرشتافت. دوم، ملی گرا یان عرب بو د ند که درفکررهای از زیرسلطه ای رو بزوال امپرا توری عثما نی بود ند.
بنا برآن، درحالیکه روشنفکران عرب مسیحی موفقانه به پیش می رفتند ، روشنفکران عرب مسلمان هم تبارز کر د ند. مثلا، احمد امین ، طه حسین ، شیخ علی عبدالررازق و...نسل اول ودوم آموزش دید گان عرب درغرب بود ند که بسیارخوب درخشید ند! ازاین نگاه که همه یا اکثر دشواری مسلمان ها زاده قدرت خوا هی وکم عقلی سیاست کار های آن ها بود ومی باشد، شبکه های جا سوسی انگلیس وفرانسه به بهره برداری ازآن ها علیه امپراتوریی عثما نی شروع کرد ند. بهره برداریی که هد ف آن برداشتن جنازه امپراتوری بیمارعثمانی وسلطه برسرزمین های عربی زیراثرآن بود. خطریکه قبلا محمد عبده دررابطه به آن به عرب های ملی گرا هشدار داده بود! متا سفانه ، آن ها هشدار عبده را نا دیده گرفته ابزار استعمارهای انگلیس وفرانسه علیه عثما نی شد ند. ادامه دارد
پا نو یس :
1-روشنفکران عرب وغرب
سال های تکوین 1875-1914،نویسنده: هشام شرابی، ترجمه:عبدالرحمن عالم،چاپ اول 1368،دفترمطالعات سیاسی وبین المللی وابسته وزارت امورخارجه ای جمهوری اسلامی ایران ص ص82-83
0 comments:
Post a Comment