Friday, 30 November 2018

روشنفکران عرب ؛ ازپار یس دردوره عثمانی ، تا استانبول ، دردوره اردوگان

بخش چهارم
ابراهیم ورسجی
دهم ماه قوس 1397
دربخش سوم این مقاله ،درباره چهارنفر ازروشنفکران واند یشمندان مسیحی عرب ابرازنظرکردم. دراین بخش ، درباره روشنفکران مسلمان عرب ابرازنظر می کنم.ازاینکه روشنفکران مسیحی عرب ازنظرمذهبی نقطه مشترک با فرانسه وانگلیستان مسیحی داشتند وازنظر قومی- مذهبی با ترک های عثمانی زاویه داشتند وزاویه مذهبی با روشنفکران مسلمان عرب هم داشتند،گرایش شان به جنبه ای فرهنگی مدرنیسم پاریس ولندن وخد مت شان به زبان وادبیات عربی حتمی می نمود. روشنفکران مسلمان عرب درحالیکه ازنظرمذ هبی با عثما نی همسان بود ند اما ازنظرنژادی با آن زاویه داشتند. زاو یه ای که باعث شد امیران وشیخان عرب ابزارسیاست انگلیس وفرانسه علیه عثما نی شوند. شکست عثما نی درجنگ جها نی اول وسلطه انگلیستان وفرانسه بر سرزمین های عربی نشان داد که سیاسی های عرب محا سبه ای نادرست کرده بود ند. ازاین رو،عرب عا درتحولات پسا عثمانی ،بدو دوگرایش بخش شد ند: نخست،رهبران سیاسی عرب ازخلیج فارس تا مد یترانه وابسته به استعمارهای فرانسه وانگلیس شد ند ؛ دوم ، مذ هبی های آن ها با ایجاد جمعیت اخوان المسلمون / برادران مسلمان ، درجهت احیای وحد ت وقدرت مسلمان ها ها به مبارزه آغازکرد ند.
شا یان یاد آوری است که ، دراخوان روشنفکران مسلمان عرب حضورداشتند ، اما گروه نامبرده بطورگروهی روشنفکرنبود ونمی باشد. البته که درمقا یسه با سلفی ها ووها بی ها وشیخ های ازهر، می توان آن را یک گروه روشنفکری به شمار آورد. زیراکه، منتقد ومخا لف حکومت های غیرمسئول عرب به خصوص حکومت های نظامی مصربود ومی باشد. ازسوی دیگر، فروپاشی عثما نی همزمان شد با فروپاشی رژیم روسیه تزاری وبرآمدن بلشویک ها. بلشویک ها بعدا روسیه ومستعمرات آن را به اتحاد شوروی تغییر نا م دا د ند ؛ البته برای نما یش انقلابی گری ،علیه استعمارهای انگلیس و فرا نسه شعارهای انقلابی هم سر دا د ند. شعارهای که برای برخی روشنفکران حتا ملی گرا یان عرب تشویق کننده به مبارزه علیه استعماراروپای بود. اینکه بعد تر بلشویک ها مسلمان های آسیای مرکزی وشمال قفقازرا به ولایت های شوروی تبد یل واستثمارکرد ند ؛ درواقع ، نشان دا د ند که شاخ ودمی کوتاه تر ازاستعمارهای فرانسه و انگلیس ندا رند.
بهرصورت ، کود تای بلشویک ها علیه رژیم انقلابی کرنسکی ، رهبرحزب دموکرات روسیه که جانشین حکومت تزار شده بود ؛ در ظهور چهارگرایش فکری- اید ئولوژیک - سیاسی درجهان عرب بی تا ثیر نبود : نخست،جمعیت اخوان المسلمون ؛ دوم، حکومت وها بی درعربستان ؛ سوم، ملی گرا یان عرب مخا لف سلطه های فرانسه وانگلیس؛ چهارم ، حزب های کمو نیست.لازم است یاد آوری کنم که بد لیل دین ستیزی کمونیست ها درکشورهای عربی پایگاه مردمی پیداکرده نتوانستند. ازاین رو، اتحاد شوروی به کمک ملی گرایان عرب مخالف غرب مانند ناصروبعثی های عراق وسوریه شتافت ووهابی های نفتی با سپردن چاه های نفتی خود به امریکا هم به عمر حکومت های ننگین خود افزود ند هم با مسکو زاویه ای خود را نگهداری کر د ند.
شا یان یاد آوری می دانم که ، ملی گرای عربی که حکومت های آن همه چه ناصری وچه بعثی سوریه ای - عراقی کود تا چی- نظامی بود ند نه مردمی،بجای مبارزه با اسرائیل درجهت آزادی فلسطین، علیه جمعیت اخوان ، دموکراسی خواهان ، طرفداران جامعه ای مد نی وآزادی رسا نه ها مبارزه کر د ند. مبارزه ای ویرانگرا نه ای که تا وفات شوروی ادامه یافت وکمک کرد به اسرائیل تا هم اشغال خود برفلسطین را حفظ کند هم درمناطق اشغالی برای یهودی ها شهرک سازی وسیزده میلیون فلسطینی را درمهاجرت ومستعمره گی نگهداری نماید. درشرایطی که ملی گرای عربی رو به مرگ داشت ، اخوان با تولید فرهنگ واند یشه نه تنها درکشورهای عربی بلکه درهمه کشورهای مسلمان هم فکران برای خود پیدانمود.
بنا برآن ،ملی گرای عرب هم به حکومت های مستبد انجا مید هم اخوان را کوبید هم کمک به دوام بد بختی فلسطینی ها کرد. تحول رو به صفرکه باعث بی اعتبارشدن سازمان آزادی بخش فاسطین به رهبری یاسرعرفات وظهور حماس به رهبری شیخ احمد یاسین شد. اگراکنون عباس رهبر اداره باصطلاح خود گردان درراملا بهوده شده وحماس درغزه به نقطه ای امید فلسطینی ها ودرد سربرای برای اسرائیل تبدیل شده است، نشان می دهد که اخوان وشاخه ای آن ، حماس مدافع اصلی حقوق فلسطینی ها می باشند نه ملی گرای ووهابی گری نفتی- شیخی عرب. جالب این است که ، همزمان با درد سراسرائیل وحکومت های مستبد عرب شدن اخوان ، درترکیه یا مرکز امپراتوری متوفای عثمانی ، ملی گرای دین ستیز اتا ترکی به نفع مسلمان ها جا خالی کرد که نتیجه آن برآمدن حزب رفاه به رهبری نجم الدین اربکان ودرادامه آن حزب عدالت وتوسعه به رهبری رجب طیب اردوگان می باشد. ازاین نگاه که اربکان واردوگان هردو زیرتاثیر فکر اخوان بو د ند ومی باشند،حکومت اولی را نظامی ها درسال 1997 زیرفشارمرخص کرد ند ودومی درسال 2002 با انتخا بات دموکراتیک بقدرت رسید وسه کارزیررا موفقانه کرد:نخست ، اقتصاد ترکیه را تقویت وطبقه زیرین جامعه را درسطح طبقه درمیا نی با لاکشید؛ دوم، نظامی ها را درسیاست کمرنگ کرد وبخاطر کو دتای ماه ژوئیه سال 2016 ، ارتش را ازسکولار ها پاکسازی کرد. سوم، با گرایش به اسلام سازگار با دموکراسی سکولارنمونه شد برای نو اند یشان مسلمان عرب. گرا یشی که این نگرانی را درکشورهای عربی خلق کرد که گویا اردوگان درفکر احیای خلافت عثما نی می باشد.

آری ، من که تحولات خاورمیانه را پیگیری می کنم ؛ ائتلاف های زیررا درمنطقه می بینم: نخست، ائتلاف ترکیه ، قطر، اخوان وحماس؛ دوم، ائتلاف عربستان، امارات ، بحرین ، حکومت نظامی مصرواسرائیل؛ سوم، ائتلاف حکومت آخوندی ایران، حکومت وحشی رو بزوال سوریه وحزب الله لبنان. جنایت ملاهای ایرانی وداعش های شیعه عراقی زیر اثر امریکا درعراق ، هم کمک به پیدایش داعش کرد هم اخوا نی های عراقی را به سوی ترکیه راند. مثلا، دکتر طارق هاشمی رهبر اخوان عراق که معاون جلال طالبانی رئیس جمهور کرد تبارعراقی بود، زیر فشارنوری ما لکی رهبر داعش شیعه ونخست وزیر جورج بوشی- خا منه ای عراق، اول به کردستان عراق مهمان مسعود بارزانی شد ودوم به ترکیه رفت. کود تای ماه ژوئیه 2013 ژنرال سیسی علیه حکومت منتخب محمد مرسی ازجمعیت اخوان ، رهبران این گروه را به شمول اولین رئیس جمهور منتخب درتاریخ مصر روانه ای زندان ودیگر اعضای آن را روانه ای ترکیه کرد واردوگان هم ازآن ها با آغوش باز پذ یرای کرد.
جا لب این است که ،نظامی های مصری با گرفتن دوازده میلیارد دالر ازعربستان وامارات وحمایت های سیاسی - اطلاعاتی- ما لی ازامریکا واسرائیل علیه حکومت منتخب محمد مرسی دست به کود تا زد ند. پرداخت مبلغ بزرگ نامبرده برای نظامی های مصری توسط عربستان وامارات بیانگرترس آن ها ازحکومت منتخب اخوان درقاهره بود. معلوم است که نظامی ها زیر فرما ند هی سیسی وحشی ترین حکومت را درتاریخ سیاسی مصر مستقر کرد ند. برای وحشی ترین بودن حکومت سیسی ، به این سخن مروان بشاره تحلیل گرسیا سی- فلسطینی تلویزیون الجزیره بسنده می کنم که روز26 نوامبر/ پنجم قوس گفت که:" حکومت سیسی 70 تا 80 هزار زندا نی سیاسی دارد."
درحالیکه سیسی 80 هزارمصری های مذ هبی ودموکراسی خواه ومدافعان جامعه مد نی وآزادی رسانه ها را زندانی کرده است،شهزاده سلمان ولیعهد عربستان برای اینکه ازاو کم نیامده باشد، روزدوم اکتوبر، جمال خاشقجی روزنامه نگار منتقد عربستا نی را درکنسولگری کشورخود دراستانبول شهید وجسد ش را تکه- پاره کرد تا توحش خود را به جهانیان نشان دهد وخوب هم نشان داد. درحالیکه ژنرال سیسی وشهزاده سلمان با کشتن وزندانی کردن مخالفان خود تشت رسوا ی خود را ازبام تاریخ بزباله دان جغرافیا اندا خته اند، اردوگان هم پایگاه برای مخالفان حکومت های مستبد عرب فراهم کرده است هم مدافع حقوق فلسطینی ها درمنطقه وجهان شده است. مثلا، وقتیکه درماه ژوئیه ، عهد تمیمی دختر 17 ساله فلسطینی که بخاطر سیلی زدن به رخسار یک سرباز اسرائیلی هفت ماه زندانی شده بود، بعدازبیرون شدن اززندان ، اولین سلام وپیام تلفونی را ازاردوگان دریا فت وابراز سپاس ازاوکرد ، آشکار شد که ائتلاف ترکیه ، اخوان ، حماس وقطر به حیث یک قدرت خود نما ی کرده است.
درحالیکه ،چهارماه قبل،اردوگان به عهد تمیمی بخاطر بیرون شدن اززندان دولت اسرائیل مبارک باد گفت. امیر قطر پانزده میلیون دالرمعاش های نا پرداخت شده ای کارمندان اداره حماس درباریکه ای غزه را پرداخت. سه روزقبل، جمعیت اخوان عربستان را متحد اسرائیل اعلام ودراعلامیه آن آمده بود که ترامپ رئیس جمهورگفته است که اگرعربستان نبود، اسرائیل مدت ها قبل منطقه را ترک کرده بود! درعین زمان ، دیوان عالی ترکیه اعلام کرد که 18 نفرعربستانی متهم به قتل جمال خاشقجی را که 15 نفرآن ها به استانبول برای قتل او سفرکرده بود ند را محاکمه می کند. معلوم است که اعلام دیوان عالی ترکیه ، همزمان شده است به کنفرانس گروه بیست دربونس آیرس پایتخت آرجانتین که درآن بن سلمان ولیعهد عربستان هم شرکت کرده است. روزنهم قوس ،درتلویزیون الجزیه دید م که بن سلمان مورد بی مهری دیگر رهبران قرارگرفت وتنها رئیس جمهورروسیه به او گرم دست داد ورئیس جمهورفرانسه با دست دادن به او خواستاربررسی بین المللی پرونده قتل خاشقجی شد. یعنی قتل خاشقجی شرکت بن سلمان درگردهمای گروه بیست را تحت الشعاع قراردا ده است! ازسوی دیگر، دید بان حقوق بشر ازدیوان عالی آرژانتین خواسته است که بن سلمان را به حیث قاتل خاشقجی ودشمن آزادی وحقوق بشر محاکمه نماید! این است اصلاح طلبی بن سلمان که با قتل یک روزنامه نگار منتقد وزندانی کردن ده ها منتقد وطرفدار آزادی بیان ورسانه ها اصلاح طلبی دروغین خود را نما یش وواکنش جهانی خلق کرده است.
درچنان شرایطی، مستبدان عرب نگران شده اند که ائتلاف ترکیه، اخوان، قطر وحما س درصدد احیای خلافت عثمانی می باشد. درحالیکه ، احیای خلافت عثما نی توسط ائتلاف نامبرده را نا ممکن می دانم ؛ به این باورهستم که سکولاریسم دین گراوتا اندازه ای دموکراتیک ترکیه تا ثیری مثبتی بر جامعه های ستمزده عرب به خصوص آگاهان آن ها گذا شته وپناه گاه امن برای نا را ضیان ومعترضان عرب فراهم کرده است. ازاین رو، با ابرازنفرت ازحکومت های مستبد عربی به خصوص بن سلمان ، سیسی واسد،محاکمه تاریخی رهبران مصر توسط نجیب محفوظ ادیب مصری برنده ای جایزه ادبی صلح نوبل را بازتاب داده نوشته را به پا یان می رسانم.
"نجیب محفوظ درسال های اخیرعمر خود تاریخ سیا سی مصررا مورد نقد وقضاوت قرارداد. درپیشگاه آسمان (1983) ، حاکمان مصرازمنس تا سا دات را مورد بازجوی قرارداد واین داوری را کرد:توتمس سوم (1841-20 ) پیش ازمیلاد، که تجسم اخلاق بازبود ومردم کشورخود را با جهان بینی باز خود غنی کرد، رفت به بهشت. نا صرکه ، اخلاق بسته را درپیش گرفته بود،منافع شخصی خود را فراترازخیرمردم ساخت وکشوررا اسیرجنگ ساخت وشکست خورد، رفت بدوزخ." با ستا یش ازداوری عا دلانه ای نجیب محفوظ ، داوری اورا به همه زمام داران کشورهای عربی وغیرعربی مسلمان باستثنای عمربن عبد العزیز وکریم خان زند قابل تطبیق دانسته بشار اسد، ژنرال سیسی ومحمد بن سلمان را سزاوار رفتن به اسفل السا فلین / زیر ترین بخش دوزخ می دانم.

Wednesday, 28 November 2018

روشنفکران عرب ؛ ازپا ریس ، دردوره عثما نی ، تا استا نبول ،دردوره اردوگان


بخش سوم
ابراهیم ورسجی
هشتم ماه قوس 1397
دربخش نخست مقاله یاد آوری شد که روشنفکران مسیحی عرب برروشنفکران مسلمان عرب پیشی گرفته اند. دراین بخش ، با نمونه ها،این پیشگامی را بیان می کنم.ازاین رو، بهتراست که ازروشنفکران عرب پیشگام نام برده بعدا درباره تفکرشان مختصرا ابرازنظرکنم:
نخست،جرجی زیدان (1861-1914).
دوم، جبران خلیل جبران (1883-1931).
سوم،آلبرت حورانی(وفات 1993).
چهارم، ادوارد سعید (1935-2003).
ازاین نگاه که پیشگامی روشنفکران عرب مسیحی بر روشنفکران عرب مسلمان سخن هشام شرابی ، پژوهشگرفلسطینی می باشد ، لازم است که ازکتاب او نام بگیرم. طوریکه دربخش نخست مقاله تذ کر داده شد ، عنوان کتاب : روشنفکران عرب وغرب وسال های تکوین 1875- 1914 می باشد. جالب این است که ، پا یان دوره تکوین روشنفکری عرب ، پا یان عمر جرجی زیدان می باشد. به سخن دیگر، جرجی زیدان خودش زاده وشاهد همان دوره بود.ازنظرکارکرد هم ، روشنفکران عرب مسیحی بیشترین کاررا درعرصه ادبیات عرب کرده اند. ازاین نگاه که ادبیات غرب نماد مدرنیته / نو اندیشی درتمدن غربی می باشد، با اثرگذاری تمدن غرب برجهان اسلام، بیشترین اثر را بر ادبیات عرب گذا شته است. بررسی های که درزمینه کرده ام ؛ نشان می دهند که روشنفکران مسیحی عرب هم بیشترین سلطه بر فرهنگ وادبیات غربی به خصوص انگلیسی وفرانسوی داشتند هم درانتقال آن ها به محیط ادبی- فرهنگی- عربی- اسلامی نقش تعیین کننده بازی کر دند.
جالب این است که ، روشنفکران عرب مسیحی : جرجی زیدان،جبران خلیل جبران وآلبرت حورانی لنانی بو د ند وادوارد سعید ازطرف مادر لبنا نی وازطرف پدرفلسطینی بود. معلوم است که ، جرجی زیدان قاهره را میدان زند گی وفعالیت فرهنگی خود برگزید وهمانجا مرد وجبران خلیل جبران وادوارد سعید درامریکا بزبان انگلیسی نوشتند وهمان جا دار فانی پترود گفتند واولی همانجا به خاک سپرده شد ودومی درلبنان به خاک سپرده شد وآلبرت حورانی درانگلیستان زیست،تدریس کرد ووفات کرد. شا یان ذ کراست که ،ازسه شخصیت فرهنگی نامبرده ، تنها ادوارد سعید برای دفاع ازداعیه فلسطین سیاسی وهمکار یاسر عرفات شد وبه معاهده عرفات با میناخیم بیگین درسال 1993 در اسلو بنام تشکیل دودو لت اسرائیلی - فلسطینی مخالفت کرد. بی نتیجه ثابت شدن قرارداد اسلو نگاه سعید را تا یید کرد.
برای اینکه نوشته طولا نی نشود ، مختصرا ازآثاربجا مانده هرچهار شخصیت فرهنگی- تاریخی- سیاسی عرب مسیحی یاد آوری می کنم وخوب است که برخی نوشته های آن ها به فارسی هم ترجمه شده است.ازاین نگاه که جرجی زیدان دربرهه تکوین یا پیدایش روشنفکران عرب زند گی می کرد، بهتراست که ازاو بیا غازم. کتاب :تاریخ تمدن اسلام " نوشته جرجی زیدان که درچهارجلد به فارسی ترجمه شده است ؛ نشان می دهد که سلطه کامل برموضوع داشته است.همین سلطه اش برتاریخ اسلام ، باعث که استاد تاریخ اسلام دردانشگاه قاهره تعیین شود ودرنتیجه واکنش مسلمان های متعصب استعفی بدهد. من که کتاب اورا خوانده ام ؛ به این نتیجه رسیده ام که او ودیگرروشنفکران مسیحی محمد ص را به حیث عرب بسیارستوده اند. ازاین رو، مخالفت مسلمان ها با استادی او دردانشگاه قاهره را موجه نمی دانم.
ازنظر دوره زند گی وکارنامه ،جبران خلیل جبران بعد ازجرجی زیدان می باشد. جبران نویسنده مشهور عرب لبنا نی- امریکای ،خالق اثر مهم ومشهور" پیامبر" می باشد. معلوم است که ازجوا نی به نویسند گی روی آورد ودرپا نزده سا لگی مد یر مجله " الحقیقت"شد. دوران سرکشی را هم نوشت. این کتاب ؛ دولت عثمانی را نگران ساخت.ازاین رو،حکومت وقت شام که یک ولایت عثمانی بود، بازگشت جبران به زادگاهش را ممنوع کرد.او 16 کتاب به زبان های انگلیسی وعربی نوشت. بسیاری کتاب های اورا سوختا ند ند وکشیش ها یا ملا های مسیحی کتاب" پیامبر" اورا درمیدان عمومی سوختا ند ند. حکومت عثما نی که ازروشنفکران عرب مسیحی بخاطر رابطه ای واقعی یا ساختگی آن ها با پاریس نگران بود،درسال 1915، عده ازآن ها را دردمشق اعدام کرد. ازاین رو،جبران که دردانشگاه کولمبیای امریکا ادبیات انگلیسی تد ریس می کرد،درسال 1931 وفات کرد وهمانجا به خاک سپرده شد. درباره مسلمان ها، سال هاقبل ، یک نوشته ای او درباره علی امیرمومنان را درتهران خوانده بودم که ستایش گرانه بود. اینکه مترجم شیعه ای آن نوشته چقدر تحریف ومبا لغه کرده است،به وجدان خود ش تعلق دارد.
بعد ازجبران خلیل جبران ،ازنظرزما نی ، آلبرت حورانی می باشد. حو رانی به حیث استاد تاریخ اسلام وعرب دردانشگاه دربریتانیا، بیشترین آثار را بجا گذا شته است که قرار زیر ازآن ها نام می برم:
1-اقلیت ها درجهان عرب؛
2-فکرعربی درعصر لیبرال(1798-1939) ؛
3-اروپا وخاورمیانه ؛
4-تاریخ مردمان عرب؛
5-اسلام دراندیشه ای اروپای.
ازنگاه حورانی ،مفهوم ملی گرای مدرن بر اساس زبان مشترک وجامعه ای سیاسی کاملا مجزا درجهان اسلام پد ید نیامد. سه ملی گونه ملی گرای درخاورمیانه پدید آمد:ملی گرای دینی، ملی گرای سرزمینی وملی گرای قوم گرا یانه. دومی به ملی گرای اروپای شباهت دارد. می دانم که ازنوشته ای حورانی ، " تاریخ مردمان عرب" به فارسی ترجمه شده است. شا یان ذکراست که، متن انگلیسی آن را خوانده ام ومی دانم که کتاب درسی دردانشگاه های دنیای انگلیسی زبان درباره اسلام وعرب ها می باشد. درسال های پسین که بخاطر تروریسم طالبان ، القاعده ، داعش ، بوکوحرام وتباه کاری های جمهوری اسلامی ایران وحکومت وهابی عربستان درخاورمیانه بهانه شده اند برای متهم کردن اسلام به حیث دین تروریست پرورتوسط اسلام هراسان غربی، پژوهش گران غربی درباره اسلام هم به مولوی شناسی هم به مطالعه نوشته های افرادی مثل حورانی مراجعه کرده اند.
بعد ازحو رانی ، ادوارد سعید می باشد. معلوم است که او هم مانند جبران خلیل استاد زبان وادبیات انگلیسی دردانشگاه کولمبیا بود.ازاین نگاه که درکتاب " شرق شناسی " به برداشت غربی ها ازاسلام وعرب ها حمله کرده است ودرمسئله فلسطین به سازمان آزادی بخش فلسطین پیوست وانتقاد های درشتی از سیاست اسرائیل نوازی امریکا کرد،مورد خشم وغضب لابی یهودی درامریکا واقع شد. مثلا،وقتیکه اسرائیل درسال 1982 ازلبنان زاد گاه مادرش بیرون شد، به آنجا رفت و به سوی دیوار مرزی میان لبنان واسرائیل سنگ پرتاب کرد. ازاین رو، توسط لابی یهود درامریکا ومسیحی های صهیونیست امریکای پسوند پروفیسور تروریسم را گرفت.
بهرحال ،نوشته های ادوارد سعید به 26 زبان درجهان ترجمه شده اند وتنها ازترجمه " شرق شناسی " او به فارسی اطلاع دارم وآن را خوانده ام. دراخیر، با ستایش ازادوارد سعید ونوشته های او،بازتاب نظرش درباره روشنفکررا لازم می دانم. درباره روشنفکر، ادوارد سعید ...همیشه براین اصل پا فشاری می کرد که روشنفکر همیشه ودرهرحال باید درنقش یک آماتور ویک تازه کارعمل کند. زیراکه ، تنها یک اماتورقادراست ورای تشویق هاوقیود حرفه ای عمل کند وتنها اماتوراست که می تواند به ارزش ها وعقاید موجود ازیک زاویه بی طرف وخا لصانه نظرکند (1). محا فظه کاری روشنفکران مسلمان ؛ به من ثابت کرد که اد وارد سعید با تا یید اماتور بجای روشنفکر،کارخوبی کرده است. مثلا، درسایت ملی مذ هبی های ایران ، نوشته های چند روشنفکرفقه زده شیعه ای ایرانی را نقد کردم ؛بجای پذیرش نقد من ،ازطریق یک دکتر شیعه ای افغانستانی مقیم کا نا داد خواهش کردند که مزاحم شان نشوم ونمی شوم. به این خاطرکه، درقالب گفته ای ادوارد سعید جای می گیرند.ادامه دارد.
پا نو یس :
1-ادوارسعید شخصیت چند بعدی ،نوشته ما لیس اوشون ، گاران .ترجمه : لقمان تد ین نژاد.

Monday, 26 November 2018

چهار تله ای که افغانستان نتوا نست خود را ازآن ها نجات دهد

ابراهیم ورسجی
ششم ماه قوس 1397
درکتاب " مراحل اسا سی اند یشه درجا معه شناسی" ، نو یشته ای ریمون آرون ، دانشمند فرانسوی خوانده بودم که :" روشنفکران مسا یل اقتصادی را نمی فهمند"! درحالیکه نگاه آرون درباره روشنفکران را تا یید می کنم ، متوجه اهمیت مطالعه ای مسایل اقتصادی درکنارمسایل سیاسی وفرهنگی شدم. شا یان ذکراست که ، مصروف شدن بیش ازحد روشنفگران به نقد قدرت سیاسی وتا اندازه ای ساختاراجتما عی ومذ هبی- فرهنگی باعث شد که متوجه مسا یل اقتصادی نه شوند وهمین مسئله به کارنامه ای آن ها تا اندا زه ای جنبه ای شعاری وغیرعملی هم داد ومی دهد.
ازاین نگاه که ،سخن درباره چهار تله ای می با شد که ازنگاه سرپا ول کویر،استاد اقتصاد دانشگاه آکسفورد ،کشورهای رو به توسعه درآن ها گرفتارمانده اند وافغانستان درصف پسین کشورهای رو به توسعه قرارداشت واشغال شوروی ، جنگ جهادی ها علیه آن وحکومت دست نشانده اش وتروریسم طالبان زیر فرمان ارتش پاکستان علیه جهادی های فارسی زبان ، آن را بیشتر ازمسیرکمرنگ رو به توسعه بودن بیرون کرد. ازاین رو، بهترمی دانم که ازچهارتله نا مبرده و درباره آن ها بررسی مختصری نمایم:
نخست ، تضاد ؛
دوم، منابع طبیعی جالب برای دیگران ؛
سوم ، عدم دسترسی به آب های آزاد ؛
چهارم ؛ حکومت بد.
بعد ازیاد آوری چهارتله ای که کشورهای رو به توسعه درآن ها گیرمانده اند وافغانستان درصف اخیر آن ها ایستاده بود وهنوزهم درهمان جایگاه حتا درزیر خط توسعه قرار دارد، بهتراست یاد آوری کنم که سرپاول کویر،آن ها را شنا سا ی و ارایه کرده وسایت " شهروند یار" به ترجمه فارسی آن پرداخته است. ازآنجا که تله های مورد نظر پروفیسورکویر درباره افغانستان با لا تر از 80 درصد برابر میاید ، لازم می دانم درباره آن ها بررسی مفصل نموده به آگاهی دوستان فسبوکی ام وفرهنگیان برسانم تا هم متوجه تله ها شوند هم درفکرپیدا کردن راه بیرون رفت ازآن ها.
درتله ای نخست یا تضاد،سه عامل اقتصادی که کشورها را مستعد تضا د های مد نی کرده اند عبارت اند: ازدرآمد کم، رشد آ هسته واتکا برصادرات کا لاهای مانند نفت ( مورد اخیری می تواند منبع مالی پُرتضاد را تا مین کند. همان طوریکه آلماس های خو نین درآنگولا با عث شعله ورشدن درگیری ها برسرکنترول مواد حاصل ازآن شد.) بد یهی است که جنگ می تواند ویرانگر باشد نه فقط برای تا ثیرآن براجتما عات ، بلکه برای تا ثیری که براقتصاد ها می گذارد و درنها یت می تواند به عنوان سوخت برای عوا ملی عمل کند که دردرجه اول منجربه تضاد شود (1). معلوم است که درافغانستان ،هم جنگ هم تضاد ها وویرانگری های برخاسته ازآن وگرا یش های گروهی، اید ئولوژیکی ، نژادی وتروریسم قبیلگی بیشتر ازهرکشوردیگری اثرات تباه کا را نه ای دا شته است.
درباره تله ای دوم یا منابع طبیعی،معلوم است که کشف نفت والماس ،ممکن است به عنوان کسب موقعیت درنظرگرفته شود ، اما اغلب اثبات شده است که به عنوان یک نفرین عمل می کند نه موهبت. چرا؟ چند دلیل وجود دارد که آن ها ازنظراقتصادی انگیزه های توسعه صنعت وتولیدات را ازبین می برند همچنان می توانند تولیدات موجود را بدلیل آنچه بیماری هلندی نا میده می شود ازبین ببرند. دراقتصاد هلندی، رابطه آشکار بین افزایش توسعه اقتصادی بخش های خاص برای مثال منابع طبیعی وکا هش آن درسایر بخش ها مثل کارخانه ها ویا بخش کشا ورزی است.
درباره تله ای سوم که عدم دسترسی به آب های آزاد وهمسا یگی باکشورهای بد می باشد ،معلوم است که دو پنجم کشورهای جهان به آب های آزاد دسترسی ندارند وجبرجغرافیای می باشد ودر رابطه با جغرافیا نمی توان تصمیم گرفت مگر جنگ. البته که راه های دیگری برای جبران این کمبودی وجود دارد. مثلا، تبد یل شدن به یک مرکز منطقه ای برای امورما لی ارتبا طا ت راه دور، توسعه ای منطقه ای وایجاد جذابیت برای سرما یه گذاران. با این حال ،بدون وجود یک حکومت موثر، این راه ها موثرنمی باشند (2).
جالب این است که ، افغانستان هم محاط به خشکه یا گرفتار تله ای سوم می باشد هم با پا کستان که می توا نست نزدیک ترین مسیر برایش به آب های آزاد شود نزاع مرزی را ایجاد ودامن زد. ازاین نگاه که ، افغانستان دست ساخت هند بریتا نیا وروسیه تزاری می باشد وامیرانش اول نوکران لندن وبعد ازظهورپاکستان نوکراتحاد شوری شد ند ،با ایران هم که می توانست ازطریق آن دسترسی به آب های آزاد پیدا نما یند، ازدونگاه رابطه برقرارنکرد ند:نخست، امیران افغان که نوکرهند بریتا نیا وحکومت ها ی آن ها نامبردمی بود ند ، به نوکری شوروی شتافتند! دوم،هم درافغانستان مانند ایران ، زبان وفرهنگ فا رسی حاکم است هم ایران متحد امریکا ودرکمپ مخالف مسکو قررداشت. ازاین رو،امیران افغان نوکرمسکو جرئت دوستی با ایران برای دسترسی به آب های آزاد ازطریق آن را نکر د ند. ازنظربنده ، افغان ها یک اقلیت مطلق درخراسانِ افغانستان نامیده شده توسط هند بریتانیا وروسیه تزاری می باشند. بنا برآن، امیران نامردمی افغان هم فارسی ستیزی برای تقویت زبان پشتو کرد ند هم ازترس مسکو رابطه با ایران برای دسترسی به آب های آزاد برقرارنکرد ند. بلی، داود خان مشهور بد یوانه وقتیکه پشتونستان خواهی اش مورد توجه کاخ کریملین واقع نه شد،هم به تهران رفت هم با پا درمیانی شاه آن کشور به پاکستان رفت تا دسترسی به آب های آزاد پیدا کند. ازاین رو،مسکو ونوکران افغانش روانه زباله دان تاریخش کرد ند ونوکران مسکورا بعد ازوفات شوروی، جهادی ها روانه ای زباله دان تاریخ کرد ند. یعنی خیزش های مردمی علیه امیران نامردمی وتروریسم زاده فرهنگ وذهنیت قبیلگی آن ها وسیاست امنیتی افغان محورپاکستان ،محاط به خشکه بودن وماندن درجهان پیشا توسعه ای زاده ای آن را درپیشا نی افغانستان چسپا ند!
ازاین نگاه که حکومت بد ، تله ای چهارم ازتله های مانع توسعه یاد شده است. متا سفا نه ، افغانستان همواره داری حکومت بد بود واکنون نه دارای حکومت بد بلکه دارای بد ترین حکومت می باشد. بهرحال ،...پروفیسورکولراستد لال می کند که حکومت داری خوب می تواند یک کشوررا به رشد اقتصادی ثا بتی برساند اما ازحد ثابت فراترنمی رود. صرف نظر ازارتقای کیفیت ،حکومت داری شاید حد ودا ده درصد درسال موثریت نشان دهد. ازسوی دیگر، تقریبا هیچ محدو دیتی برای آسیب های حکومت بد وجود ندارد. یک کشورمی تواند به سرعت با نزول اقتصادی به یک کشور شکست خورده تبدیل شود. جبران شرایط می تواند ده ها سال طول بکشد (3). متاسفا نه ،حکومت داری بد وتروریسم مذهبی برخاسته ازفرهنگ قبیلگی- افغانی وسرما یه گذاری پاکستان وعربستان وتا حدی حکومت آخوندی ایران با لای آن ،چنان تاثیرویران گرانه براقتصاد وسیاست واداره افغانستان گذا شته است که امریکا وحکومت افغانی دست نشانده اش با وجود مصرف 125 میلیارد دالردر مد ت زمان هفده سال نه تنها بهبودی درآن نیاورند بلکه تروریسم قبیلگی افغانی آن را هم مهارکرده نتوانستند.
پا نو یس ها :
1-www.shahrvand-yar.com/1397/08/چهار-تله-ای-که-کشور-های-در-حال-توسعه-را-ف/19
2-همان
3-همان

Saturday, 24 November 2018

بمنا سبت روزجها نی منع خشونت علیه زنان وافزایش خشونت برزنان درافغانستان

ابراهیم ورسجی
چهارم ماه قوس 1397
روزبیست و پنجم ماه نوامر برا بر با روزچهارم ماه قوس ،روزجهانی منع خشونت برزنان درجهان برسمیت شناخته شده است. علت روزجهانی منع خشونت برزنان شدن روز25 نوامبر/ چهارم قوس، این است که بتاریخ 25 نوامبر 1960، سه خواهربنام خواهران میرا با ل ، ازفعا لان سیاسی درجمهوری دومینیکن درقاره امریکا،بخاطر اعتراض ومبارزه سیاسی کشته شد ند. ازاین رو، نخست، آوازاعتراض های زنان درمنطقه بلند شد ؛ دوم، درسال 1981 ، روز25 نوامبر/ چهارم قوس ،به حیث روزجهانی منع خشونت علیه زنان توسط جنبش برابری خواهانه ای زنان مشهور به فمینیسم برگزیده شد ومجمع عمومی سازمان ملل بتاریخ 17 ماه اکتوبر 1999، با تصویب قطعنامه ای آن روز را روزمنع خشونت علیه زنان اعلام کرد. درهمان اعلامیه سازمان ملل ،ازانواع خشونت بر زنان قرارزیر یا کرده شده است:
1-تجاوزجنسی دربستر زنا شوی؛
2-تجاوزشوهربه همسر؛
3-بکاربردن الفاط رکیک دررابطه به زنان ؛
4- به زنان به عنوان ابزارجنسی نگریستن؛
5- احساس مالکیت به زنان ؛
6-خواهان نابرای زن ومرد بودن.
ازآن تاریخ وقطعنامه تا کنون ،روز 25 نوامبر/ چهارم قوس، به حیث روزمنع خشونت علیه زنان درسراسر جهان برگزارمی شود. ازاین نگاه که هم ساختاراجتماعی وذهنیت قبیلگی جامعه هم سنت گرای مذهبی به خصوص فقه حنفی تحریف شده وملازده هم جنگ وتروریسم دوام داربه فشارها وخشونت ها برزنان درافغانستان افزوده است ، لازم می دانم که با ستایش ازمبارزه ای برابری خواها نه ای زنان درجهان ،تمرکزبیشتر برفشارها وخشونت های کنم که برزنان درزاد گاهم روا داشته می شوند. با درنظرداشت مطالعه ای که ازجامعه افغانستان ووضع ناگوارزنان درآن کرده ام ، به صراحت می گویم که خشونت های زیر برزنان ودختران بی شمار رواداشته شده ومی شوند: نخست، چند زنگی با سوء استفاده ازمذهب ؛ دوم، ازدواج های اجباری ؛ سوم، ازدواج های مردان کهنه سال زن دارسود خوار- زوردار با دختران جوان ازخانواده های فقیر؛ چهارم، ازدواج کود کان ؛ پنجم ، دادن دختران دربدل خون به خانواده های مقتول ها درجنگ ها ونزاع های قبیلگی ؛ ششم ، بدل کردن دختران یا دادن دختری به پسری دیگردربدل خواهرش؛ هفتم ، خرید وفروش زنان درشنوار درولایت ننگرهار.
شا یان ذ کر است که ، زن ستیزی های هفت گانه ای با لا بیانگرهمه زن ستیزی ها درافغانستان نمی باشند؛ یعنی زن ستیزی های دیگری هم درآن رایج هستند که بیادم نمانده است تا ازآن ها یاد آوری کنم. بهرحال ،زن ستیزی های یاد شده دربسیاری جامعه های سنتی وجود دارند؛ اما درافغانستان ، به این خاطرکه ،مدرنیسم اجباری ازبالا بزیر صورت نگرفت وچپی های این کشور بجای روشنگری دین ستیزی کرده کمر سنت گرا یان وملاهای تاریخ زده وزن ستیزرا بستند. ازآن هم ترسناک این که ، بخشی ازچپی های افغان اول با سواد کشی درجامعه ای دارای بیشترین بی سواد کرد ند ودوم با گذاشتن ریش های طولانی ای مصنوعی ومنافقانه اعضای طالبان شده زن ستیزی کرد ند. یعنی ملاها وطالبان وکمونیست های قبا یلی با ازدواج با فرهنگ قبا یلی بیشترین زن ستیزی را درافغانستان کرده اند. روشن است. درجامعه ای که کمونیست های آن اعضای طالبان شوند،می توان حد س زد که وضع زنان وخشونت علیه آن ها درچه حا لتی درد ناکی قراردارد؟
شا یان ذ کراست که ،با توجه به خشونت های کنونی برزنان، برخی نیمه با سواد ها چند عکس اززنان ودختران پا یتخت دردوره حکومت های ظاهرخان وداود خان بیرون داده نمایش می دهند که آن ها کاری برای بهبود وضع زنان کرده اند! ازاین که ،دردوره های ظاهر وداود ، افغانستان هم دارای نا لایق ترین حکومت درجهان بود هم سه درصد با سواد شهری داشت، می توان خد مت آن ها به زنان را برآورد کرد. بلی، درشهرکابل آن هم در دانشگاه که آن را پوهنتون می دانم نه دانشگاه، به این خاطرکه ، دانشگاه یا تولید اند یشه می کند یا توان مصرف اند یشه تولید شده دربیرون دارد. ازاین نگاه که دانشگاه کابل توان تولید اند یشه که خیرحتا توان مصرف اند یشه ای برونی را نداشت، آن را پوهنتون می دانم نه دانشگاه.
جالب این است که ، خارجی ها با نگاه به پوهنتون کا بل وچند زن دردفترهای حکومتی گمان می کرد ند که اینجاهم نوگرای درحال مبارزه با سنت گرای زن ستیزمی باشد. اسفباراینکه ، خلقی های قبیلگی به رهبری تره کی وامین ، به اعتراف دومی ونصب نام های کشته شده ها دردیواروزارت داخله درماه میزان 1358، دوازده ونیم هزار با سواد را کشتند! درحالیکه شواهد ازکشته شدن بیشتر از20 هزار با سواد دردوره با صطلاح خلقی حکایت می کنند. این که خاد / خد مات امنیت دولتی کارمل ونجیب چه تعداد با سواد های زنده مانده ازگیوتین / ماشین ترورخلقی ها یا رفقای خود را کشتند ، درپرده ای ابهام قراردارد.
بهرحال، دردوره های شاهی وجمهوری سه درصد مردم با سواد شد ند آن هم درشهر ها وشماری زیادی آن با سواد های شهری دردوره های خلقی وپرچمی به خصوص اولی کشته شد ند. ازاین رو، می توانم بگویم که رفقا کمک به جهل وافزایش زن ستیزی توسط جهادی ها وطالبان کرد ند. ازجنبه ای فکری- ذهنی هم، می توانم بگویم که اید ئولوژی های کمونیستی واسلامی ازگونه ای افغانستانی ای خود نه تنها کمک به بهبود وضع زنان نکرد ند بلکه به فشار ها برآن ها افزایش داد ند. افزون برآن ، با کشتن با سوا دان وفراری دادن زنده مانده های آن ها به سوی صف های جهاد وفراری دادن عوام به شهرها وهجرت هم سربازان روزمزد برای خارجی ها فراهم کرد ند هم شهرها را بدون برنامه ای شهری بزرگ کرد ند. شهرهای که اکنون بخاطر وضع کشنده محیط زیست مردم را به ستوه آورده اند.
ازاین نگاه که ، اید ئولوژی های بلشویکی واسلامی واکنش دربرابر مدرنیته / نواند یشی غربی ومدرنیسم دروغین جهان سومی برخاسته ازآن بود ند ، به سه رخ داد نا خوشایند درافغانستان کمک کر د ند:نخست،جهادی گری بدون مجاهد وبدون فرهنگ وطالبان گری ناتوان ازقرائت قرآن وتروریست زیرفرمان نظامی های پاکستانی قد بر افراشتند؛ دوم، جاده سازی برای سلطه امریکا وانگلیس بنام جنگ علیه تروریسم با ادعای دروغین تحقق دموکراسی ، حقوق بشر وبهبود وضع زنان کر د ند. سوم ،ازاین نگاه که مردم افغانستان حتا با سواد های آن ها حافظه تاریخی ندارند ؛ گمان کرد ند که جنگاوران علیه تروریسم ونوکران بومی شان کمک به بهبود وضع ناگوارزنان وتحقق دموکراسی وحقوق بشرمی کنند.
طوریکه درعمل دیده شد، دموکراسی وحقوق بشر که خیرحتا حکومتیکه به مردم امنیت جا نی وما لی بد هد شکل نگرفت. بلی، برای تجارت وزن فریبی هم کمیسیون حقوق بشر به ریا ست یک زن ان جی او کارساخته شد هم یک وزارت بنام وزارت زنان ساخته شد هم با سهم دادن به چند زن زراندوزونما یشی درپارلمان سیاه کار ودالرخوری های زیاد بنام کمک به بهود وضع زنان صورت گرفت! ازسوی دیگر، انفجار اطلاعاتی برخاسته ازفن آوری مدرن رسا نه ای وخیزش های هویتی جامعه افغانستان را متحول کرد ؛ بدون اینکه سیاست وحکومت داری قبیلگی آن متحول شود. وقتیکه می گویم جامعه افغانستان متحول شده است وسیاست وحکومت داری آن متحجرمانده شده است،استد لالم متکی براین اصل می باشد که جنگاوران دروغین علیه تروریسم طالبان را دوحصه ساخته دریشی پوشان شان را بنام تکنوکرات رئیس جمهور ، وزیرو...ساختند وریشو های آن ها را روانه ای مهمان خانه های ارتش پاکستان کرد ند وارتش نامبرده هم به کمک طالب کرزی وتیم سیاه کارش آن ها را برای زن ستیزی ومرد وکودک کشی دوباره روانه افغانستان کرد.
بنا برآن ، می توانم بگویم که طالبان دریشی پوش وطالبان ریشو درفکراحیای حکومت عبدالرحمن خانی بنام های دموکراسی وتطبیق شریعت جاهلی خود می باشند. ازاین رو،نگذاشتند ونمی گذارند که سیاست وحکومت همسازبا جامعه متحول شود. دراین ناهمسازی حکومت با جامعه ، قربا نی بیشتر را زنان پرداخته اند. مثلا، بیشترازخشونت های یاد شده درفقره نخست درادامه ای اعلام روزجهانی رفع خشونت علیه زنان درجهان ، خشونت برزنان افغانستان ادامه داشت ودارد. خشونت های که ازهفت مورد آن ها یاد کردم. جای خرسندی می باشد که ، انفجاراطلاعا تی منتج بد و تحول شده است:نخست، به قبیله گرایان زن ستیز چه دریشی پوش چه ریشو موقع نمی دهد که خواب های گند عبدالرحمن خا نی خود را تعبیرکنند ؛ دوم، زنان را ازنگاه فکری وذهنی متحول کرده است. اینکه می گویم زنان ازنگاه فکری وذهنی متحول شده اند ؛ متوجه برخی جنبه های منفی کارهای آن ها هم می باشم. یعنی جامعه ای متحول شده وحکومت قبا یلی مانده حتا همسازی با خواسته های مشروع زنان نمی کند. افزون برآن ، واکنش های را درخانواده ها ایجاد کرده ومی کند که می توانند زیان رسان هم باشند. زیان رسا نی های که میوه های تلخ خود را تا کنون به خانواده ها وزنان ودختران پیش کش کرده اند.
بطورنمونه، فرار دختران ازازدواج های اجباری ومخالف خواست شان وپناه بردن به خانه های امن خصوصی وحکومتی. بد بختانه ، درخانه های امن هم عزت زنان ودختران مورد تاخت وتازقرارگرفته است. درمواردی هم زنان بجای رفتن به خانه های نام نهاد امن دست به خود سوزی وخود کشی زده اند. ازسوی دیگر،دسترسی زنان ودختران به تلفون های همراه وفسبوک وانترنت باعث بد گمانی شوهران وپدران وبرادران نسبت به آن ها شده است. تا جای که اطلاع دارم ، چنان رابطه های باعث خشونت برزنان ودختران هم شده است.ازاین که تحول جامعه عمق پیدا نکره است وفرهنگ سنتی- قبیلگی دربرابر آن ایستاد گی می کند، بهبود ژرف دروضع زنان با فشار های فرهنگ پدرسالار با کندی به پیش می رود.
دراخیر ، با سرزنش مدافعان فرهنگ پدرسالار ومرد سالار وزن ستیز،به صراحت می گویم که روند تاریخ به نفع جنبش هرچند ضعیف وروبه رونق زنان وبزیان مرد سالاریی خشن وزن برده انگاروبچه زا ونان پز می باشد. درادامه ای چنین تحولی ، خد مت فرهنگیان به خصوص زنان با سواد عرض کنم که درمبارزه خود واقع بین شوند. یعنی با سفربه شهرهای غربی ودیدن وضع خوب زن ها درمقایسه با خود گرفتار خیال پردازی نه شوند. به این خاطرکه، پنج قرن ازشروع مدرنیته درغرب که یکی ازمیوه های آن بهترشدن وضع زنان می باشد می گذ رد و ماهنوز درخم کوچه ای مدرنیسم ناقص مانده ایم! ازاین رو، تنها حرکت عقلانی زنان وکمک مردان با فرهنگ به آن ها درمبارزه با فرهنگ مرد سالاروخشونت گرا می تواند کمک به بهبود وضع زنان ورفع خشونت علیه آن ها کند.همچنان ، مدافعان فرهنگ مرد سالار بدانند که تمدن وفرهنگ غربی ازاین رو دست با لا درجهان پیدا کرد که زنان یا نیم جامعه را وارد میدان پیکارزند گی کرد. برخلاف، مسلمان ها به این خاطر عقب ماند ند که هم مردان شان هوشمند ومتحول نه شد ند هم زنان شان خانه دار ،نان پز وبچه زا باقی ماند ند. ازاین رو، کمک به افزایش فقروجهل وخشونت علیه زنان یا نیم جامعه کر د ند.

Thursday, 22 November 2018

خلیلزاد برای تقویت فاشیسم کوشش درجهت بازگشت طالبان دارد؛ اما فکرنمی کنم ،امریکا وپاکستان درزمینه به موافقت برسند

ابراهیم ورسجی
دوم ماه قوس 1397
این تحلیل ؛ دررابطه به گزارشی زیرعنوان :" طا لبان دنبال چه نوع توافقی با امریکا است؟" تهیه شده توسط آصف حسینی، پژوهشگرصلح ، نشرشده درسایت فارسی بی بی سی بتاریخ 22 نوامبر 2018 برابر به اول ماه آذر/ قوس 1397 ارایه شده است. ازاین که ، درصفحه فسبوکم پخش شده است، لازم دانستم که درسایت اند یشه هم پخش شود، تا دوستان وفرهنگیان ازآن مستفید شوند. رابطه طالبان با امریکا وتوافق احتمالی دومی با اولی مطلب تازه وعجیب درجهان سیاست آن هم سیاست امریکا که به منافع می اند یشد نه به ارزش های انسانی که پایه گذارانش به آن خود را متعهد اعلام کرده بود ند! واقعیت این است که ، براساس مصاحبه بی نظیربوتو نخست قبلی وشهید پاکستان درسال 2001 با روزنامه لوموند درپاریس، " طالبان را سازمان های جاسوسی انگلیس و امریکا ساختند وتطبیق پروژه طالبانی را به ارتش پاکستان سپرد ند" وتطبیق کارهم تا جنگ علیه تروریسم درماه اکتوبر 2001، پروژه را خوب به پیش برد! احمد رشید ، پژوهش گر پاکستانی درکتاب خود"طالبان" نوشته است که "بودجه ومعاش اداره طالبان درکابل را سی آی ای / سازمان اطلاعات مرکزی امریکا ازطریق وزارت خزانه داری پاکستان می پرداخت." طوریکه گفته شد، پاکستان با امریکا وانگلیس تا براندازی اداره وحشی طالبان دراخیرسال 2001 خوب به پیش رفت، اما درساختار اداره پسا طالبانی ، میان آقا وغلام اختلاف پیدا شد؛ البته این گونه که ، فرماندهی ارتش پاکستان مخالف آمدن اتحاد شمال یا مخالفان طالبان به کابل بود. طالب خلیلزاد که عکسش ضمیمه گزارش دیده می شود،براساس پشتونیزم کور وتاریخ زده کمک به طالبان کرد وخد مت گارپاکستان بود وهمراه با آن مخالف حضور اتحاد شمال متشکل ازدیگرقوم ها به خصوص تاجیک ها درساختارحکومت سیاه کارپسا طالبانی بود. ازاین نگاه که ، طالبان وارتش پاکستان وباداران دالردهنده شان موفق به بیرون کردن اتحاد شمال ازدوسوی هندوکش نه شده بود ند، حضورافراد خود فروخته آن درساختار ننگین پسا طالبانی ضرورت برای امریکا وانگلیس بود نه رضایت. جالب این است که، خلیلزاد که رئیس جمهور اصلی وکرزی وغنی ودیگر قبیله گرایان زیردست او درساختار حکومت پوشالی پسا طالبان عمل می کردند ؛ همه کمک به ارتش پاکستان برای بازسازی وبازگشت طالبان برای مبارزه با اتحاد شمال کرد ند.ازاین نگاه که ارتش پاکستان شیاد وپشتونیست های مانند خلیلزاد وکرزی وغنی و... هم نادان هم گذ شته گرا واحمقان می باشند، اولی با بازگردانیدن طالبان هم افغانستان را تروریزه کرد هم موقع به شکل گرفتن ساختارفاشیسم قبیلگی نکرد هم سیاست افغانی امریکا را پریشان ساخت.
بنا برآن ، دو تحول درافغانستان رخ داد :نخست، فاشیست های پشتون ازگونه ای خلیلزاد وکرزی وغنی وباند های متعصب شان به کمک ناتو ودالر های امریکای هم موفق دراداره سازی نه شد ند؛ دوم، این ها که قبلا متحد پاکستان وطالبان درمبارزه علیه دیگرقوم ها بویژه اتحاد شمال برای احیای نظام قبیلگی عبدالرحمن خانی- نادرخانی بود ند ، کمک به سیاست افغانی پاکستان وشکست سیاست افغانی امریکا کرد ند. معلوم است که دستاورد سیاست بازی های قبیله گرا یانه ای فاشیست ها درکشورچند قومی لرزان ترشدن حکومت پوشالی کا بل، گستاختر شدن پاکستان وعصبانی ترشدن امریکا بر پاکستان می باشد.ازسوی دیگر، رئیس جمهور ترامپ که تاجر است نه سیاست مدار؛ دوکارکرده است:نخست، درپالیسی جنوب آسیای خود که درماه اگست 2017 اعلام شد، هم پاکستان را زیرفشارگرفت هم کمک های مالی به ارتش دوگانه بازآن را قطع کرد هم متوجه ناتوانی غنی وعبدالله وتیم های آن ها درحکومت داری شده نسبت به آن ها کم توجهی نشان داد! مثلا، درگردهمای سران ناتو دربروکسیل درسال جاری حاضرنه شد مسترغنی را به ملاقات قبول کند. مسترغنی که دربروکسیل مورد بی مهری آقا قرارگرفته بود، درگردهمای مجمع عمومی سازمان ملل درماه سیپتامبرشرکت نکرد ومسترعبدالله را اعزام کرد وترامپ هم تنها با عبدالله نامهربانانه دست داد! طالب خلیلزاد که همه دروغ هایش درباره اکثریت بودن پشتون ها درامریکا فاش شده وامریکای ها دریافتند که قبایل پشتون درافغانستان اقلیت مطلق می باشند. درماه های پسین ، دیپلمات های امریکای درکابل تماس ها با سردسته های گروه های غیرپشتون یا جنگ سالاران که این واژه را آی اِس آی ساخت ونوکران پشتون خودش ونوکران پشتون سیا وانتلجنس سرویس آن را گستراندند ،روی دست گرفتند. ازتماس های مسئولان امریکای درافغانستان با سردسته های دیگرقوم ها وتماس های طالب خلیلزاد با طالبان بنام گفت وگوهای صلح ، معلوم می شود که غنی وباندش مورد بی مهری قرارگرفته است! ازاین رو، به صراحت می گویم که تامین صلح درافغانستان آن هم با گفت وگوها با طالبان ؛ درحالیکه تروریسم آن ها گسترش یافته است ، وساخت وبافت با نمایند های راستین یا دروغین دیگرقوم ها،اوضاع را چنان پیچیده ساخته است که نمی توان به نتایج مثبت گفت وگوهای صلح باور کرد.

Monday, 19 November 2018

روشنفکران عرب ؛ ازپاریس دردوره عثمانی تا استانبول دردوره اردوگان


بخش دوم
ابراهیم ورسجی
بیست ونهم ماه عقرب 1397
دربخش نخست این مقاله ، یاد آوری کرده شد که یک روشنفکر عرب مسیحی ازمحمد عبده خواستار اجتهاد دربرخی آ یه های قرآن شده بود. دراین بخش ، با تماس به دانشگاه ازهر وتد ریس علوم اجتماعی درآن وکار کرد روشنفکران مسلمان عرب، نویشته را پیگیری می کنم. شا یان ذکراست که ، بر وضع درسی ومفردات درسی ازهر ازدونگاه مکث می کنم:نخست، یک نهاد تعلیمی دینی معتبر وشناخته شده درمصر وجهان عرب واسلام می باشد ؛ دوم ، درمقایسه با مدارس مذ هبی دردیگر بخش های امپراتوری عثمانی روشن تربود. ازمقا یسه ازهر با دیگرمدارس به این خاطریاد کردم که درمقایسه با تحول فرهنگی صورت گرفته دردانشگاه های غربی که خیرحتا درمقایسه با کلیسای کاتولیک هم عقب مانده بود.
بهرحال ، نیمه دوم قرن نزدهم میلادی ،آن برهه ازتاریخ غرب وجهان اسلام می باشد که سه رو یداد اثرات بزرگ برجامعه های مدر ن غربی وجوامع سنتی اسلامی بویژه جامعه مصر گذاشت: نخست، رشد علم وصنعت وشهرنشینی که روحیه دینی را تضعیف کرده بود؛ به حیث واکنش ، نهضت های اصلاح مذ هبی را درمسیحیت واسلام تبارز داد ؛ دوم، فاصله میان طبقه سرما یدار ومرفه تازه برآمد کرده وطبقه کم درآمد جامعه سوسیالیسم را ایجاد وگسترش داد ؛ سوم، برای درک وشرح بهتردشواری های زند گی اجتماعی درشهرهای بزرگ تازه ظهورکرده وسرازیرشدن کارگران ودهقانان ازروستا ها به آن ها، جامعه شناسی پا به میدان گذا شت. ازاین که بحث درباره روشنفکران عرب می باشد ، سروکارما با اصل دوم یا نهضت اصلاح مذهبی می با شد نه با دواصل دیگر.
ازاین نگاه که درباره اصلاح مذ هبی با ید سخن اول را ازهرمی گفت ، لازم است که به کارنامه آن ونقش اصلاح طلبی محمد عبده درآن تمرنمایم. شا یان ذ کراست که ، هم مصر هم ازهر با آمدن ناپلئون بوناپارت به قاهره درسال 1798 تکان خورده بود. جالب این بود که ، بونا پارت به خد یو مصر ورئیس ازهر گفته بود که برای بحث ومباد له فکری آمده است نه اشغال کردن کشورشان . همچنان، از خد یو مصر خواسته بود که دانشجو به پاریس بفرستد تا برای آینده نو خواهی را به کشورشان بیاورند. طرفه اینکه ، شیخ رفاعه طهطاوی پیش امام شا گردان مصری اعزام شده درسال 1826 به پاریس بود وخوب هم نواند یشی را به مصر آورد وپیشگام اصلاح طلبی مذ هبی درآن شد. ازاین رو، وقتیکه برخی ها می گویند که پیشگام اصلاح طلبی دینی سید جمال الدین افغانی وعبده بود ند ، اشتباه می کنند. به این خاطرکه، پیشگام طهطاوی بود وسید وعبده دنباله روان او بود ند.
بهررو، آنچه که گفته شد ، به رخ داد های بیرون ازهرارتباط می گیرد نه به اوضاع درونی وبرنامه وشیوه ومضا مین درسی آن. بلی، مفردات درسی ازهرهمان فقه، تفسیر، حد یث ، دستورزبان عربی ، کلام / عقاید ، سیرت ومنطق بود ند وازعلوم اجتماعی درآن خبری نبود. وقتیکه ازنبودعلوم اجتماعی یا جامعه شناسی درازهرسخن به میان میاید، بهتراست توضیح دهم که منظورم جامعه شناسی مدرن نیست که ازظهور آن یاد کرده شد. دراین بخش ، بازسخن ازعبده پیش می شود ؛ البته این گونه که ، اوبحث اصلاح ونوکاری درمفردات درسی ازهررا جدی گرفت. مثلا، محمد عبده....نه تنها به ترویج تعلیم غربی درازهر تاکید کرد بلکه براحیای ادبیات کهنه / کلاسیک اسلامی نیز اصرارکرد. به این خاطرکه، در آن تصنیف های منوط به علم کلام عقلی معتزلی موجود بود. همچنان ،یک خواهش دیگر او این بود که مقدمه ابن خلدون درمفردات درسی گرفته شود. تصنیف های که به آن ها بدعت چسپ داده شد وقرن ها تدریس نه شد ند. بنا برآن، با چنان تلاش های اصلاحی ،عبد ه دنبال جد ید یت / مدرنیسم ازدست رفته خود مسلمان ها بود....معلوم بود که رئیس وقت ازهر با برنامه اصلاح درسی عبده همراهی نمی کرد. مثلا، ...روشن شده بود که شیخ الانبا بی اراده نافذ کردن اصلاحات درازهررا ندارد. طوریکه دیده شد، عبده تد ریس مقدمه این خلدون را درازهر پیش کش کرده بود واو آن را رد کرد. وقتیکه محمد عبده بعد ازسال ها تبعید ، درسال 1888 ، به مصربرگشت،اصلاحات درازهردرسال 1896 راه اندازی شد. (مقدمه ابن خلدون هم بخش درسی ازهرشد) ؛ اما علوم جد ید برای آخرین امتحان شاگردان اختیاری قرارداده شد (1).
بنگرید ! دانشگاه ازهرچنان سنتی وقرون وسطای بود که جرئت یا درک ارزش تد ریس مقد مه ابن خلدون را درخود نداشت. روشن است. وقتیکه ازهرچنان عقب مانده بود که توان یا جرئت تد ریس مقد مه ابن خلدون را درخود ندارد، توقع کردن ازآن که دِن کشوت سروانت، کمدی الهی دانته ،گفتارهای ماکیاولی، لویا تان هابز، قرارداد اجتماعی روسو وروح القوانین منتسکیو را بخشی ازمضامین درسی خود بسازد ، واهی به نظر می رسید. بهرحال ، هجوم فرهنگ مدرن غربی ازبیرون وآمدن دانشجویان مصری از پاریس ولندن وبرلین وواشنگتن ،اجازه نمی دا د ند که ازهردرخواب قرون وسطای خود بماند! درست است که ، سنت گرایان ازهری برای اصلاح طلبی ونواند یشی محمد عبده ممانعت خلق کردند؛ اما زمان با آن ها همراهی نمی کرد. البته ازدونگاه :نخست، شیخ رشید رضا به تبلیغ اند یشه عبده ادامه داد ؛ دوم، شاگردان وطرفداران اند یشه اصلاحی عبده مجهزبا دانش مدرن غربی به مصربرگشتند ودرازهر هم آوازهای سنت وتابو شکنی با لا شد.
مثلا، احمد امین ، دکتر طه حسین ، شیخ علی عبدالررازق و... برنامه اصلاحی عبده را باکمی تغییر ادامه دا د ند. افسوس که شیخ رشید رضا شاگرد وفادار عبده ازترس غرب زده ها یا مدرنیست ها میدان نو خواهی را ترک وگرایش به وهابی گری نشان داد. درشرایطی که ازهر ودیگر مرکزهای آموزشی مصر به میدان رقابت تفکر اصلاح دینی ونوگرای با قی مانده از دوره عبده وغرب زدگان عرب تبدیل شده بود ،جنگ جهانی اول شروع وعرب ها را دردوخط متضاد قرارداد:نخست،خط دفاع ازاسلام ، دفاع ازخلافت عثمانی . دوم، امیران وشیخان عرب تطمیع شده توسط استعمارهای انگلیس وفرانسه به گمان نابودی خلافت عثمانی واحیا وانتقال خلافت ازترک ها به عرب ها.
طوریکه دیده شد،خلافت عثمانی درپا یان جنگ جهانی اول نابود وخلافت عربی خواهان عرب شد ند نوکران انگلیس وفرانسه. البته که استعمارانگلیس درمصر رخنه کرد اما نه آن گونه که برعربستان وعراق وسوریه واردن و فلسطین درهمراهی با فرانسه نفوذ پیداکرده بود. درحالیکه عرب های مدافع خلافت عثمانی واحیای خلافت عربی شکست خورده بود ند ، مصطفی کمال که بعد تر اتا ترک / پدرترک ها نام پیدا کرد، جنازه خلافت عثمانی را درسال 1923 برداشت ودرزباله دان تاریخ انداخت وملی گرای ترک را جایگزین دین گرای عثمانی ها کرد. نا گفته نما ند که الغای خلافت توسط اتاترک درسال 1923،مشوق حسن البناء شد تا درسال 1928 نهضت اخوان المسلمون / برادران مسلمان را برای احیای وحدت اسلامی وخلافت عربی ایجاد نماید.
درحالیکه شیخان وامیران عرب جیره خواراستعمار های فرانسه وانگلیس شده بود ند ،هم روشنفکران مسیحی عرب جان تازه گرفتند هم استعمار انگلیس درتبانی به صهیونیزم انتقال یهودی ها ازاروپا وامریکا به فلسطین را برای ایجاد کشوراسرائیل روی دست گرفت. حرکت خا ئنا نه ای که امیران عرب را ترساند وبه بسیاری اسلام گرایان عرب انگیزه داد تا درمحور اخوان المسلمون جمع شوند. گرایش ونمایشی که هم استعماررا ترساند هم امیران خائن عرب بویژه خد یومصرو خا ندان السعود را که درآن وقت بربخش های بیشترعربستان کنونی سلطه پیدا کرده بود.ادامه دارد.
1-اسلام اور جد ید یت
نویسنده: دکترفضل الرحمن
اردوترجمه:محمدکاظم
ناشر:مشعل
کاپی رایت انگریزی- پونیورسیتی آف شیکاگوپریس 1998 لاهور- پاکستان ص ص112-113

Sunday, 18 November 2018

دیده شود که طالب خلیلزاد برای صلح درافغانستان کارمی کند یابرای تامین عمق استراتژیک پاکستان

ابراهیم ورسجی
بیست وهشتم ماه عقرب 1397
این تحلیل ؛ در پیوند با گزارشی زیرعنوان:" امیدواری خلیلزاد برای صلح با طالبان پیش ازانتخابات ریاست جمهوری " ، نشر شده درسایت فارسی بی بی سی، بتاریخ 18 نوامبر برابر به 27 ماه عقرب ارایه شده است. ازاین که درصفحه فسبوکم پخش شده است ، لازم دانستم که درسایت اند یشه هم پخش شود،تا دوستان ازآن مستفید شوند. طا لب خلیلزاد این روزها زیاد درباره مذاکرات صلح میان حکومت پوشالی غنی- عبدالله وطالبان ، یا شاخه ریشوی ارتش پاکستان یاوه سرای می کند! یکی ازیاوه سرای های اوتامین صلح میان حکومت پوشالی غنی وطالبان تاماه آوریل / حمل سال 1398 می باشد. بعد ازتذ کریاوه سرای های طالب خلیلزاد ، بهتراست کمی درباره خود او وکارنامه اش درایجاد وتقویت طالبان وحکومت های پوشالی طالب کرزی وطالب غنی سخنانی ابرازنمایم. واقعیت این است که ، درکتاب "جنگ های اشباح" نوشته ستیو کول ، نویسنده امریکای آمده است که خلیلزاد ودیگرفاشیست های پشتون دردوره حکومت جهادی ها به سی آی اِ / سازمان اطلاعات مرکزی امریکا گزارش داده بود ند که تنها پشتون هامی توانند درافغانستان حکومت با ثبات وصلح بیاورند! این که خلیلزاد وکرزی وغنی واحدی ودیگرگزارشگران دروغین پشتون به سیا وکاخ سفید با کمک ارتش امریکا وناتو در17 سال حکومت با ثبات درافغانستان آورده نتوانستند؛ بدون شک، روهای خود را پیش خدا ومسلمان ها وامریکا وانگلیس / باداران خود سیاه کرد ند! همچنان، طا لب خلیلزاد درباره طالبان به سیا ودیگرمقام های امریکای گفته بود که طالبان تنها نیروی می باشند که درافغانستان صلح میاورند. بعدا وقتیکه امریکا، انگلیس وارتش پاکستان وطالبان شان نیروهای مخالف طالبان را ازدوطرف هندوکش بیرون کرده نتوانستند، برخی مقام های امریکای درفکرتامین رابطه با مخالفان طالبان شد ند. برخلاف، طالب خلیلزاد به آن ها گفت که نیروهای مخالف طالبان را درپشاورازپشتون ها می سازد. درکتاب" جنگ جورج بوش" نوشته باب ود وارد، آمده است که بعد از رخ داد یازدهم سیپتامبر 2001، جورج بوش به خلیلزاد با عصبانیت گفته است که چه شد نیروهای پشتون پشاوری مخالف طالبان؟ خلیلزاد درمانده ودروغ گو وفاشیست سرخود را بزیر انداخت وبوش به مسئولان مربوطه فرمان داد که بروید با اتحاد مخالف طالبان تفاهم نمائید.
بلی، اول تفاهم به کنارگذاشتن استاد ربانی صورت گرفت تا ازفهیم وقانونی وعبدالله ودیگربی خرد های کته شکم سواری برای رئیس جمهورساختن طالب کرزی براساس پیشنهاد طالب خلیلزاد گرفته شود. خلیلزاد که ازتاکید بوش به تفاهم با اتحاد گرفتاربحران رهبریی شمال درجهت براندازیی طالبان والقاعده درمانده بود؛ درتماس با آی اِس آی کوشش برای خد مت به ارتش پاکستان وبالاکشیدن پشتون های نوکرآن را درپروسه مسخره بن روی دست گرفت. ازاینکه ، درپروسه نامبرده ،ملا یونس قانونی که تنها دردالرگیری قانون فهم است ،همه دستاورد های مقاومت آمرمسعود شهید را درپای طالب خلیلزاد وطالب کرزی وخیانت به استاد ستارسیرت که کاندید ظاهرخان درپروسه ای روم بود قربانی کرد. ازاین رو،نتیجه ای مقاومت اتحاد شمال واریز شد به جیب طالب کرزی! بلی،فهیم ،قانونی،عبدالله وچند عضو دیگر گله ای اتحاد شمال هم دالرداروچوکی های بی اختیارشد ند. خلیلزاد وکرزی وغنی که دربدل دالر مقاومت گران روسیا ه را خریده بود ند ؛ دست بدوکارزد ند: نخست، کمک به بازگشت طالبان برای جنگ علیه غیر پشتون ها به خصوص همان مقاومت گران خود فروخته کرد ند؛دوم، تلاش درجهت اعاده پشتونیسم شکست خورده ووطن فروشی قبلا نوکرانگلیس وشوروی وطالبانیسم پاکستانی را شدت بخشیدند. پاکستان که برنامه خاص خود را درافغانستان داشت ؛ دوکاررا موفقانه کرد:نخست،ازامریکا بنام مبارزه با تروریسم بسیار دالرگیری کرد؛ دوم، با تقویت طالبان موقع نداد که حکومت امریکای ودراصل فاشیستی خلیلزاد ،کرزی وغنی پایه بگیرد. اکنون که پاکستان به سوی چین ومسکو رفته است،سیا دوباره به خلیلزاد ماموریت داده است تا با تامین صلح میان طالبان ریشو وطالبان دریشی پوش ارگ نشین مانع برنامه بازگشت روسیه به کابل شود.درسطح منطقه ، ایران که ثبات حکومت امریکای طالبانی چه دریشی پوش چه ریشورا درکابل به نفع خود نمی داند ؛ هند هم که نگران تروریسم کاری پاکستان که ابزار آن فاشیسم افغانی چه طالبانی ریشو چه طالبانی دریشی پوش می باشد. درداخل افغانستان هم ، گروه های شبهه مذ هبی وشبهه قومی دیگر قوم ها یک خوبی دارند که نفرت ازپشتونیسم چه درقالب قبیلگی- فاشیستی چه درقالب طالبانی آن می باشد. ازاین رو، تلاش های طالب خلیلزاد برای آوردن صلح میان طالبان ریشو وطالبان دریشی پوش را مواجه با مانع های بزرگ می بینم. مانع های که خلیلزاد که خیرحتا بادارش هم برآن ها غلبه کرده نمی تواند.

Tuesday, 13 November 2018

سکولاریسم بدون دموکراسی وآزادی عقیده وبیان معنای ندارد؛ بنا برآن،اتاترک ورضا شاه سکولارنبودند

ابراهیم ورسجی
بیست وچهارم ماه عقرب 1397
این تحلیل ؛ درپیوند به نوشته ای زیرعنوان:" سرانجام جمهوری وپاد شاهی: اتاترک ورضاشاه پس ازهشتاد سال " ، نویسنده: نیلوفرسعیدی ،نشر شده درسایت خبرنامه گویا ؛ بتاریخ 13 نوامبر/ 23 آبان / عقرب ، ارایه شده است. ازاین که درصفحه فسبوکم پخش شده است، بهتردانستم که در سایت اند یشه هم پخش شود؛ تا دوستان وفرهنگیان ازآن مستفید شوند. درفضای مجازی وواقعی فارسی زبان ها برداشت های نا قصی دررابطه به سکولاریسم ومدرنیسم وترویج نادرست آن ها درترکیه اتاترک وایران رضاشاه ودستاورد وسرانجام حکومت داری آن ها رایج است. مثلا، بسیاری افراد قلم بد ست فارسی زبان اتاترک ورضاشاه را سکولارمی دانند؛ درحالیکه سکولاریسم بدون دموکراسی و جدای دین ازحکومت وموقع دادن به آزادی عقیده ای دین داران وآزادی بیان ورسانه ها نمی تواند معنای دا شته باشد. ازاین رو،سیکولاریسم دموکراتیک درترکیه اتاترک وایران رضاشاه وجود نداشت. ازسوی دیگر،هم اتاترک هم رضا شاه ازدین برای تحکیم پا یه های حکومت های نظا می خود بهره برداری کرد ند! واقعیت این است که ، استفاده نکردن دین داران سیاسی ازحکومت به نفع باورهای دینی خود واستفاده نکردن رهبران سیاسی ازدین به نفع مرام سیاسی خود ویژگی اصلی سکولاریسم می باشد. ازاین رو، مسلمان ها چه ترک چه فارسی زبان چه عرب ، به مدرنیته / نو اندیش شدن ونقد گذ شته ای خود واخذ دستاورد تمدن غرب همراه با انتقاداز آن نیازمبرم داشتند ودارند نه به سکولاریسم آن هم سکولاریسم دین ستیز وابزاراستبداد سیاسی- نظامی شده ای آن. به این خاطرکه، جوهر مدرنیته / نو اند یشی ، کثرت گرای می باشد نه سکولاریسم. متاسفانه ، آگاهان مسلمان بابرداشت غلط جوهر مدرنیته را سکولاریسم گرفته به مذ هب ستیزی دامن زد ند که باعث پیدایش بنیاد گرای مذهبی شد.
دررابطه به کارنامه های اتاترک ورضا شاه وپیوند شان با سکولاریسم ، لازم است یاد آورشوم که اولی دین ستیز ودومی با روحیه منفی نسبت به روحانیان اقدام به راندن مذ هب از دانشگاه و داد ستانی کرد که کاری خوبی بود. اما ازاین که دیکتاتوربود ند ، نمی توان آن ها را سکولارنامید. بلی، درترکیه ، این عد نان مندرس رهبر حزب دموکرات بود که با کنارگذاشتن نظامی ها وعصمت انونو،سیاست مدار دست نشانده شان ازقدرت ازطریق انتخابات از1950 تا 1960 حکومت کرد وسرانجام حکومت منتخب او توسط کودتا سرنگون وخودش اعدام شد. ازاین نگاه که مسلمان عارف ودموکرات بود نه فقه گرا،جاده سازی برای ظهورحزب نظام بعدا حزب رفاه ودرادامه ای آن حزب عدالت وتوسعه اردوگان کرد. اردوگان که 16 سال می شود که برترکیه حکومت می کند ؛ حکومتش هم دموکراتیک تر ازاسلافش هم خدماتش به 75 درصد طبقه ی زیرین ترکیه رسیده است. برخلاف، دستاورد اتاترک ونظامی ها وسیاسی های جانشینش به 25 درصد طبقه بالای جامعه ترکیه رسیده بود. بنا برآن، حکومت اردوگان دموکراتیک ترین حکومت درتاریخ ترکیه می باشد. دررابطه با جانشین حکومت محمد رضا شاه ، فرزندن رضا شاه ،شدن حکومت ملا ها، با ید بگویم که ملاها درانقلاب ایران نقشی نداشتند ، اما امریکا برای ایجاد کمربند سبزعلیه کمونیسم روسی هم ازجهادی های افغانستان حمایت وبهره برداری کرد هم با اسفاده ازنفرت مصد قی ها ونهضت آزادی وحزب توده ومجاهدین خلق ازغرب ، کمک به افتادن انقلاب دموکراتیک ایران به چنگال ملا ها کرد. حکومت ملایی که بسیارعقب مانده تر ازحکومت نو اندیش ومذ هب گرای اردوگان می باشد.<


Saturday, 10 November 2018

روشنفکران عرب ؛ ازپاریس دردوره عثمانی ، تا استانبول دردوره اردوگان

ابراهیم ورسجی
بیستم عقرب 1397
زما نیکه درنیمه نخست سده نزدهم استعمارهای اروپای درقالب استعمار: انگلیس، فرانسه ،هلند وپرتگال ،درآسیا وافریقا خود نمای کرد ند ، دوگونه واکنش توسط مسلمان ها تبارزکرد: نخست،قدرت های سیا سی رو بزوال حاکم برسرزمین های مسلمان درفکرجذب فن آوری وابزارجنگی وتا حدی دانش طبی ازآن ها شد ند ؛ دوم، فرهنگیان واند یشمندان مسلمان تلاش درجهت فهم علت های پیشرفت غرب وتبد یل آن به قدرت استعماری و پس ما ند گی مسلمان ها را آغازکرد ند. ازاین نگاه که امپراتوری عثما نی هم بر سرزمین های عربی آسیای- افریقای هم بر بالکان درجنوب غرب اروپا سلطه داشت ، پیشترازدیگرسرزمین های مسلمان متوجه خطر غرب برای موقعیت خود شد.
ازاین نگاه که ، دراین نوشته ، مسئله روشنفکران عرب وپیدا یش وواکنش های آن ها ازنظر فکری - ذهنی درپیوند با قدرت های استعماری اروپا به خصوص علت ظهوراند یشه وفرهنگ وتمدن نوین آن ها درمیان می باشد، به روشنفکران مسلمان جنوب شرق وجنوب آسیا وآسیای مرکزی تماس نگرفته تنها به آن ها تمرکزمی کنم. دررابطه به پیدا یش روشنفکران عرب وزمان پیدا یش ورشد و نموی آن ها، هشام شرابی ، پژوهش گرعرب فلسطینی درکتاب :" روشنفکران عرب وغرب" ، زمان شکل گیری وتبارز روشنفکران عرب را (1875-1914) درنظرگرفته است. زما نیکه ازنگاه بنده برابر به زمان زوال امپراتوری عثمانی در بالکان وکمرنگ شدن آن درکشورهای عربی می باشد.
جا لب این است که ، هشام شرابی درنوشته ای خود ، روشنفکران عرب مسیحی را پیشگام تر بر روشنفکران مسلمان عرب گرفته است. همچنان، قدرت های اروپای که مسیحی بود ند ،گوشه چشم مهربا نا نه ای نسبت به روشنفکران مسیحی عرب داشتند. هشام شرابی ، افزون بر پیشگامی روشنفکران مسیحی عرب برروشنفکران مسلمان عرب، ازدنیا گرایان مسلمان عرب هم یاد کرده است که طبقه ای حاکمه درآن رد یف جای می گیرند. بررسی های که نویسنده درزمینه کرده است، نشان می دهند که بخاطر سلطه ترک های عثمانی بر کشورهای عربی ، روشنفکران عرب مسیحی احسا س دوگانه ای مخالف عثمانی یعنی عربی- مسیحی داشتند وعرب های مسلمان چه روشنفکر چه سنتی چه کارمند دستگاه سلطه اکثرا روحیه مخالف ترکیه ای عثما نی بخاطرسلطه بلند مدت ترک ها برعرب ها داشتند.
ازاین رو، درسال 1897، محمد عبده اند یشمند اصلاح طلب دینی- مصری بخاطر روحیه وذهنیت مخالف عثما نی به روشنفکران عرب هشدارداده بود! ازاین نگاه که امپراتوری عثمانی هم مسلمان هم مخالف استعمارغرب هم رو بزوال بود و استعمارهای انگلیس وفرانسه درحال گرفتن جای آن درخاورمیانه بو د ند ، هشدار محمد عبده موجه بود. درحالیکه محمد عبده ازذهنیت ضد عثما نی روشنفکران وملی گرا یان عرب ابرازنا رضایتی کرده بود، شیخ رشید رضا شاگرد او ازترس غرب گرایی روشنفکران عرب به سوی سنت گرای اسلامی ازگونه ای وهابی- بدوی میلان پیدا کرد. سنت گرایی که حکومت قبیلگی- خا ندا نی- وهابی خا ندان السعود برعربستان میوه تلخ آن می باشد.
بهررو ، نگاه به آغازنو اند یشی عربی چه مسلمان چه مسیحی نشان می دهد که ، درسال 1826، محمد علی خد یو مصر اولین دسته ای دانشجویان را به پاریس فریستاد. طرفه این که، شیخ رفاعه طهطاوی عالم جوان ازهری را به حیث ملا امام دانشجویان به پاریس فریستاد. خوشا یند این است که ، بیشتر ازدانشجویان مصری ، شیخ طهطاوی نو اند یشی را درپاریس آموخت و به مصر آورد وشد نخستین عالم ازهری نو اند یش واصلاح طلب. بنا برآن ، به صراحت می توانم بگویم که ، شیخ طهطاوی پا یه گذار نو اند یشی مذ هبی درمصر وسید جمال الدین افغانی وشیخ محمد عبده شد ند دنباله روان ناقص او.ازاین نگاه که دراستانبول ، مرکز امپراتوری عثما نی دانشگاه مذ هبی با پیشنه ای تاریخی مانند دانشگاه ازهرمصر وجود ندا شت وسلطان های عثمانی نظر به شکست های که ازروسیه تزاری درشرق وازاروپای غربی دربالکان خورده بود، درفکرجذب فن آوری وابزارجنگی برای دفاع ازخود بود وتوجه به جنبه ای فرهنگی واند یشه ای تمدن مدرن غربی نداشت.
ازاین رو، درمصر که دانشگاه ازهر، توسط شیخ رفاعه طهطاوی وبعد تر توسط شیخ عبده تکان داده شد ومسیحی های عرب عراق وشام / سوریه ، لبنان، اردن، اسرائیل وفلسطین اشغا لی کنونی شد ند عاشق اند یشه غرب وکشورهای اروپای هم با توجه به مسیحی بودن آن ها نگاه مهربا نانه نسبت به ایشان تبارزداد ند. اینجا ست که پاریس تبد یل شد به پایگاه روشنفکران ونا راضیان عرب مخالف امپراتوریی عثما نی. تاسف بار این بود که ، اسپانیا قبلا درسال 1199میلادی اسلام را از اند لس بیرون کرده بود ودرجریان زوال عثمانی دراخیرقرن نزدهم واوایل قرن بیستم، ایتا لیاهم از آن آنسوی مد یترانه به این سوی آن شاخ ودم نشان داد که جنگ موسولینی علیه جنبش عمرمختاروشهید ساختن اونماد آن می باشد. بهرحال ، پاریس ولندن شد ند مرکزهای خطر برای امپراتوری عثمانی ومرکزهای گرفتن اند یشه های مدرن برای روشنفکران عرب مسیحی ومسلمان. ازسوی دیگر،نسل تازه درس آموخته درپاریس ولندن هم وارد فضای فرهنگی- آموزشی- پرورشی عرب ها به ویژه مصروشام شد ند.
درآغازپروسه ای رخنه گریی فرهنگ واند یشه مدرن غربی درجهان عرب، روشن است ....نسل مسیحی که درفاصله میان انتشارنخستین جلد دایرت المعارف بطرس بستانی (در1875) وآخرین شماره الجامعه آنطون ( در1908) پرورده شد، نه تنها با سنت گرای وجهان بینی تنگ نظرانه آن قطع رابطه کرد،بلکه پیشرفت غیر منتظره ای شیوه ای جد ید تفکروارزش گذاری را نیزآزمود. هدف این نسل آن بود که پا یه های شیوه جد ید تفکر ونگرش را برنهد. روشنفکران مسیحی هرچه با علوم اروپا آشنا شد ند، علم گرای برنگرش فکری آنان چیرگی بیشتری یافت. این یکی از دلا یلی است که چرا روشنفکری مسیحی زبان عربی"علمی" جدا گا نه ای را رواج داد. شرح مفاهیم روشن ومنطقی به تد ریج صورت گرفت. اما تا آغازسده ،آنطون وشمیل خود را به مثا به ای برجسته ترین سخن گویان شیوه ای جد ید تفکرشنا سا نده بو د ند. آنطون روش جد ید را با استفاده از اصطلا حات کلاسیک بیکن خلاصه کرد: عقل بر " تجربه ،مشا هده وتصدیق متکی است." او احتما لا نخستین نویسنده مسیحی بود که آشکا را خواهان تفسیر عقلی (یعنی علمی) قرآن شد. او این خواست را درجریان مباحثه با عبده مطرح کرد که درآن به نفوذ رائی ابن رشد متوسل شد تا امکان چنین تفسیری ازاحکام اسلام را ثابت کند. او گفت :" آن بخش های ازقرآن که به نظرمی آید با مشهود یا با دلیل منطقی مغایرند" با ید "تا ویل " شوند؛او تئوری اجتهاد را به حد منطقی آن رساند.
شمیل درتعریف اعتبارعلمی گا می فراترنهاد وآنچه را که می توان منسجم ترین موضع ماتریالیستی درتفکر غرب مسیحی خواند ، رواج داد. ازنظراوکا فی نیست که حقیقت صرفا برشا لوده های منطقی مبتنی باشد. به عقیده ای او اعتبارنهای عبارت است ازاعتبار علمی ( قابل تصد یق) ؛ وبراستی معتبرترازراه علوم طبیعی، یعنی تنها نوع دانش که می توان آن را علمی دانست، قا بل حصول می باشد. او با استفاده مکررازهمان اصطلاحاتی که کنت درتفاوت گذاری میان "علوم فیزیکی" وآنچه علوم انسانی " العلوم البشریه" می نا مید تفاوت مشخص قائل شد. شمیل تحت تاثیر بوخنرعلوم انسا نی را تابع علوم فیزیکی کرد (1). درحا لیکه روشنفکران عرب مسیحی بر روشنفکران عرب مسلمان پیشی گرفته بود ند ، روشنفکران دومی دردو خط متناقض روانه ای دیار پیشرفت وترقی الهام گیرنده از استعمار وتمدن مدرن غربی وسایه انداخته بردنیای سیاسی فرهنگی خود شد ند: نخست،نو اند یشی دینی که آغازگرآن شیخ رفاعه طهطاوی وادامه دهنده آن سید جمال الدین افغا نی ومحمد عبده شد ند. ادامه دهند های که اولی اش درباری خلافت عثما نی درجهت احیای قدرت روبزوال مسلمان ها بود ودومی هم که کار اولی را بی اثرمی دانست به بازسازی ونوکردن مفردات درسی دانشگاه ازهرشتافت. دوم، ملی گرا یان عرب بو د ند که درفکررهای از زیرسلطه ای رو بزوال امپرا توری عثما نی بود ند.
بنا برآن، درحالیکه روشنفکران عرب مسیحی موفقانه به پیش می رفتند ، روشنفکران عرب مسلمان هم تبارز کر د ند. مثلا، احمد امین ، طه حسین ، شیخ علی عبدالررازق و...نسل اول ودوم آموزش دید گان عرب درغرب بود ند که بسیارخوب درخشید ند! ازاین نگاه که همه یا اکثر دشواری مسلمان ها زاده قدرت خوا هی وکم عقلی سیاست کار های آن ها بود ومی باشد، شبکه های جا سوسی انگلیس وفرانسه به بهره برداری ازآن ها علیه امپراتوریی عثما نی شروع کرد ند. بهره برداریی که هد ف آن برداشتن جنازه امپراتوری بیمارعثمانی وسلطه برسرزمین های عربی زیراثرآن بود. خطریکه قبلا محمد عبده دررابطه به آن به عرب های ملی گرا هشدار داده بود! متا سفانه ، آن ها هشدار عبده را نا دیده گرفته ابزار استعمارهای انگلیس وفرانسه علیه عثما نی شد ند. ادامه دارد
پا نو یس :
1-روشنفکران عرب وغرب
سال های تکوین 1875-1914،نویسنده: هشام شرابی، ترجمه:عبدالرحمن عالم،چاپ اول 1368،دفترمطالعات سیاسی وبین المللی وابسته وزارت امورخارجه ای جمهوری اسلامی ایران ص ص82-83

Friday, 9 November 2018

اسلام سنتی ومدرن درکشورهای مسلمان ،حل کننده مشکلات مسلمان ها نه شد

ابراهیم ورسجی
هجدهم عقرب1397
این تحلیل ؛ درپیوند به مقاله ای زیرعنوان:" اسلام سنتی یا مدرن؟ تنوع اسلام ها ونقد برنسخه های جزم گرا یانه ازاسلام" ، نوشته ای علی معموری، نشر شده درسایت آسو، بتاریخ 16 ماه آبان / عقرب ارایه شده است. ازاین که درصفحه فسبوکم پخش شده است، لازم دانستم که درسایت اند یشه هم پخش شود، تا دوستان ازآن مستفید شوند.اسلام را به سنتی ومدرن ویا اسلام ها تقسیم کردن کمکی به بیرون شدن مسلمان ها ازجهان سنتی یا پیش مدرن ووارد شدن آن ها به جهان مدرن نکرد ونمی کند.ازاین رو، باورمن این است که بهتراست مسلمان های آگاه درهمه کشورهای مسلمان کوشش کنند که اسلام را ازچنگال حکومت های غیرمسئول وعالمان یا ملاهای رسمی آن ها آزاد کنند. مثلا، اکنون ، جهان اسلام دارای 57 کشوری می باشد که دارای جمعیت های بزرگ مسلمان می باشند وحکومت های آن ها اکثرا غیرمسئول وعالمان حکومتی آن ها توجیه کننده ای سیاست های حکومت گران می باشند نه بیانگر قرآن. مزید برآن، آنقدر علم های دروغین بنام علم های: فقه، تفسیر، حد یث ، کلام / عقاید و....ساخته شده اند که قرآن را پشت معرکه انداخته اند. درقرآن، معلوم است که تاکید برحل وفصل امورمسلمان ها برشورا شده وبه عدالت هم تاکید به عمل آمده است. تجربه های تاریخی نشان می دهند که مسلمان ها نه خلافت شورای داشتند ودارند ونه حکومت های آن ها به عدالت توجه کرده اند. دستاورد چنان حکومت های عقب ماند گی مسلمان ها وپیشرفت اروپا وظهورآن به حیث قدرت های استعماری ومستعمره ساختن کشورهای مسلمان می باشد. تاسفباراینکه، حکومت های غیرمسئول مسلمان ازغرب ابزارجنگی گرفتند نه اندیشه وفلسفه آن را که جهان نو را ساخته اند.
جا لب این است که، ظهورقدرت های مدرن واستعمارگرغربی باعث شد که حکومت های مستبد مسلمان ها نوکرآن ها شوند وفرهنگی ها و نواندیشان مسلمان درفکرنوسازی اسلام شوند. معلوم است که نوسا زان اسلام هم چند دسته هم خطربرای حکومت های مستبد شد ند. دربیرون جهان اسلام ،کمونیزم شوروی وسرمایداری امریکای دررقابت های باهمی شان اسلامی ها را سرکوب وابزارکرد ند. تجربه ای که درافغانستان دیده شد. درچنان شرایطی پیچیده ای، دو رخداد خود نمای کرد:نخست، حرکت های اسلامی نوگرا درمصر، ایران وهند واندونیزی سربلند کرد ند؛ دوم، نفت درایران وعربستان پیداشد ودرپاکستان نظامی ها وملاها ائتلاف کرد ند وبه باورگند خود جهاد افغانستان را تولید کرد ند. درچنان آشفته بازاری، انقلاب ایران کمک به ظهورحکومت آخوند ها کرد وپیاده شدن ارتش سرخ درافغانستان کمک به ائتلاف نظامی ها وملاهای پاکستانی کرد تا تندروی مذهبی را تقویت و با دالرهای امریکای- عربستانی تجارت کنند.ازاین نگاه که پاکستان کشوری ضعیف ازنظراقتصادی می باشد، با کمک عربستان وامریکا اسلام گرای طالبانی- تروریستی را تولید کرد وایران وعربستان که سرما یه های هنگفتی نفتی دارند بادامن زده به رقابت شیعه صفوی ووهابیت عربستانی ازافغانستان تا لیبی را گرفتاربحران وجنگ ها وخشونت ها کرده اند. درمصرهم که جمعیت اخوان درنتیجه انتخابات دموکراتیک به قدرت رسید، باکمک مالی عربستان وحمایت سیاسی امریکا واسرائیل،نظامی ها به آن پا یان دادند. ازاین رو، به صراحت می گویم که حکومت وهابی عربستان، حکومت شیعه صفوی ایران ونظامی های مصری وپاکستانی ، کشورهای مسلمان ازافغانستان تایمن وسوریه ولیبی را گرفتارتروریسم اسلامی کرده اسلام گرایان سنتی ومدرنیست را سرکوب ومنزوی وکمک به ادامه استبداد وگسترش تروریسم مذهبی کرده اند! بنا برآن،سخن گفتن ازاسلام سنتی ومدرن بدون مبارزه درجهت رهای مسلمان ها ازچنگال حکومت های مستبد وملاهای رسمی آن ها دردی ازدرد های بی شمار مسلمان ها را درمان نمی کند.

Wednesday, 7 November 2018

عالمان ازعلم قرآن بی نیاز / صوفیان درنده گرگ مودراز / اقبال


ابراهیم ورسجی
هفدهم ماه عقرب 1397
این تحلیل ؛ در پیوند به مقاله ای زیر عنوان :" اشعار اقبال کی عام فهم تشریح " نویسنده: محمد سرور،نشر شده درسایت روزنامه جنگ به زبان اردو، بتاریخ هفتم نوامبر/ شا نزدهم ماه عقرب ، ارایه شده است.ازاین که درصفحه فسبوکم پخش شده است، لازم دانستم که درسایت اند یشه هم پخش شود ، تا دوستان ازآن مستفید شوند. زمانیکه جوان بودم ، اقبال را با یک نگاه احساسی می دیدم. اکنون که به سوی کهنه سالی گام برداشته ام ودارای مطالعات اسلامی وسیاسی - تاریخی هم می باشم، نگاهم به اقبال عقلی وفلسفی شده است. یعنی ازاقبال حماسه سرای فارسی به سوی اقبال فیلسوف واصلاح طلب ونواند یش دینی شتافته ام. اقبال فیلسوف ونو اند یش که هم سخن های انتقادی به فلسفه مدرن غربی گفته هم سنت گرای مذهبی مسلمان ها را ازغربال نقد عبور داده است. دربرهه دوم ، با وجود مصروفیت ذهنی با شعرهای فارسی واردوی اقبال ، به بازسازی فکردینی وسیرفلسفه درایران / تزدکترایش گرایش یافته ام. درباره تزدکترای اقبال با ید بگویم که درسال 1908 درلندن به نشر رسید ونیم قرن بعد،امیرحسین آرین پور استاد فلسفه دانشگاه تهران آن را به فارسی ترجمه کرد. خوشبختانه ، دروقت آمدن به کا ناداد درماه سیپتامبر 2004 ،ترجمه فارسی "سیرفلسفه درایران" را با خود آوردم. بنا برآن، دیروز،درباره گزارشی رخصتی شدن روزتولد اقبال درپاکستان نشرشده درسایت روزنامه جنگ بزبان اردو ، به فارسی تبصره کرده بودم که درصفحه فسبوکم دیده می شود وامروزلازم دانستم درباره شعرها واندیشه های این ابرمرد اندیشه ای اسلامی وفارسی وهندی که درگزارشی راجع به اهمیت شعر های او درزبان اردو درهمان منبع نشرشده است، تبصره نمایم. ازاین نگاه که ، این روزها ، "اسلام ومدرنیت" نوشته دکتر فضل الرحمن را بزبان اردومی می خوانم که درآن راجع به نو اندیشی واصلاح طلبی دینی اقبال بحث جالبی صورت گرفته است. درواقع،همین بحث فضل الرحمن ،باعث شد که این تبصره را بطور کوتاه درباره فلسفه ونواندیشی اقبال ارایه کنم.
معلوم است که ، اقبال دراشعارخود حماسه وعرفان مولوی را درآمیخته است؛ اندیشه ترکیبی که درتاریخ نظم فارسی کمترسابقه دارد. نویسنده این ترکیب بی سابقه را هم دراشعارفارسی هم دراشعاراردوی اقبال ، این چهره درخشان ادبیات فارسی واردو وفلسفه اسلامی می بیند.ازاین نگاه که ، اکنون ، اسلام را شاهان وشیخان مستبد ومزور وتروریستان دست پرورده شان واسلام شناسان مغرض غربی گرفتاربحران ساخته یا معرفی کرده اند،فلسفه اندیشی ، نوگرای واصلاح طلبی دینی اقبال برای من می چربد. مثلا،اقبال در "بازسازی فکر دینی"می گوید که :" جهان امروز به تفسیر معنوی ازانسان وآزادی فردی نیازمبرم دارد واین کاررا تنها اسلام کرده می تواند."دکتر فضل الرحمن استاد سا بق اسلام شناسی دانشگاه های مکگیل درکانادا وشیکاگودرامریکا،ازقول شبلی نعمانی عالم هندی مورد ستایش اقبال درکتاب"اسلام ومدرنیت" می گوید که:" آن های که دروس سنتی مدارس کلاسیک اسلامی را خوانده اند؛ نمی توانند جهان نو ونیازهای آن را درک کنند." مسئله ای که اقبال در"بازسازی فکر دینی" به آن اشاره کرده است.اگرچه نواند یشان دینی ایرانی ومصری بحث های ارزشمندی درباره اسلام وجهان کنونی کرده اند وتا حدی که میسر شده است آن ها را خوانده ام،اما اندیشه های فلسفی وشعری اقبال واندیشه های دینی ونو اند یشا نه ای فضل الرحمن را که درکتاب های:" اسلام"، "موضوعات بنیادی قرآن"و"اسلام ومدرنیسم "مطرح کرده است،بسیار برجسته یافتم. جالب این است که،اقبال تزدکترای خود را به عنوان"سیرفلسفه درایران" وفضل الرحمن تزدکترای خود را به عنوان:" روانشناسی ابن سینا"نوشته است. وعلت توجه اقبال به سیرفلسفه درایران وتوجه فضل الرحمن به روانشناسی ابن سینا،کارنامه درخشان سا مانیان است که عصر زرین فلسفه وعقلانیت را درخراسان بزرگ وفارس رقم زد ند که ابن سینا،فارابی ،رودکی،مولوی و...ثمره های آن می باشند. محمد ارکون نو اندیش دینی فرانسوی الجزاری تبارهم "دوره سامانیان را عصر نو اندیشی اسلامی وعقلی نامیده وازادامه نیافتن آن تاسف کرده وسلجوقیان را که با ب اجتهاد را بسته کرده اند مقصر دانسته است."درحالیکه پیش از سلجوقیان ، این محمود غزنوی بود که به تحریک خلیفه منحط بغداد علیه دستاورد های علمی - فلسفی دوره سامانی جنگیده بود! بعد ازاو، سلجوقی ها دروازه اجتهاد را بسته کردند ودردوره آن ها غزالی فیلسوفان را تکفیرکرد.به سخن دیگر،غزنویان وسلجوقیان ،خراسان وفارس بزرگ را ازمغز وثروت خالی وجاده سازی برای مغل های همتبار خود کردند! این که آن دوره درخشان بعدا احیا نه شد،برمی گردد به استبداد وخرافات پسندی شاهان وبی نیازشدن عالمان ازعلم قرآن وخرد ورزی وگرگ مودرازشدن صوفی ها. بازی گران خشن وتاریک اند یش وتکفیرگری که کمک به ادامه استبداد وبی خردی وپیدایش بنیاد گرای وتروریسم وعقب ماندگی کنونی مسلمان ها کرده اند.

Friday, 2 November 2018

اکنون،سرمایداری وسیاست مداران عوام فریب ؛خطرهای بزرگ برای دموکراسی می باشند

ابراهیم ورسجی
دوازدهم عقرب 1397
این تحلیل ؛ درپیوند به نوشته شان کافلان زیرعوان:" آیا دموکراسی ، دچاربحران میان سالی شده ؟" نشرشده درسایت فارسی بی بی سی بتاریخ یازدهم آبان / عقرب ، ارایه شده است. ازاین که درصفحه فسبوکم پخش شده است، بهتردانستم که درسایت اند یشه هم پخش شود تا دوستان ازآن مستفید شوند. همان روزیکه دموکراسی آتن سقراط را واداربه نوشیدن جام شوکران وجان دا دن کرد،معلوم شده بود که دموکراسی می تواند ابزار عوام فریبی عوام فریبان هم شود! ازاین رو، افلاطون ، شاگرد سقراط راه بد یل را جستجو کرد که حکومت فیلسوفان بود که هم آگاه می باشند هم احتمال عوام فریبی بنام دموکراسی ازآن ها بعید به نظرمی رسد. درتاریخ سیاسی پُر کج دارومریزجهان ، بهره برداری های درست ونادرست ازدموکراسی به نگرانی افلاطون مهرتایید گذاشت. دانشوران سیاسی ازگونه های ماکیاولی وهابز بخاطر نگاه منفی نسبت به سرشت انسان دولت مداروکمترمردم مدارشد ند. بهرحال، درتاریخ اند یشه ای سیاسی ،بارون های انگلیس به این خاطرکه درسال 1215م، با تصویب قرارداد مگناچارته ، ازقدرت خود کامه شاه کاستند! درواقع، اول پایه گذارحکومت مشروطه ودوم آغازگردموکراسی شد ند. دموکراسی که متناسب بافرهنگ ملت ها درقالب های گونه گونه تا حال ادامه یافته است.
بلی، درحالیکه دموکراسی خوب ونیمه خوب تا کنون ادامه یافته است، توسط سه نیرو درشرایط کنونی مورد تهد ید قرارگرفته است:نخست، توسط سرما یداری؛ دوم، توسط سیا ست مدارا ن پوپولیست یا عوام گرا؛ سوم، دموکراسی وسیله انتقام گیری ها هم توسط عوام گرا یان هم توسط دسته های احساسا تی درانتخابات ها قرارگرفته است. درزمینه ، مطالعاتی که نویسنده کرده است؛ حکایت ازاین دارند که پول گرفتن سیاست مداران ازثروتمندان ورای گرفتن آن ها ازفقیران بزرگترین تهد ید برای دموکراسی درکشورهای سرما یداری می باشد. درکشورهای مسلمان که هم مستبدان شیخی- شاهی - نظامی هم بنیاد گرایان وتروریستان مذ هبی که درصورت تحقق دموکراسی قدرت متکی برزوروعوام فریبی ای خود را درخطرمی بینند، جنگ نام نهاد جورج بوش وتونی بلیرعلیه تروریسمی که قبلا سازمان های مخفی کشورهای خود شان ساخته بود ند وارتش پاکستان را مجری ومربی آن ساخته بود ند و دموکراسی های قلابی آن ها درافغانستان وعراق ، جنازه دموکراسی را برداشت.همچنان، وقتیکه بارک اوبا ما واسرائیل وعربستان وامارات متحده عربی با کمک های سیاسی ومالی به ارتش دموکراسی ستیز مصر، اولین رئیس جمهور منتخب آن کشوررا برانداختند ، خیانت بزرگ به دموکراسی درخاورمیانه وکمک به فربه شدن تروریسم وتند روی مذ هبی وادامه استبداد سیاسی-نظامی- مذهبی کرد ند.ازاین رو، من که به عنوان های:" اسلام، غرب ودموکراسی" و"اسلام ،غرب وحقوق بشر" دوکتاب نوشته ام،سیاست های امریکا وانگلیس وفرانسه درکشورهای مسلمان را براندازنده دموکراسی می دانم.مزید برآن، پیروزی ترامپ درامریکا وپیروزی همفکر او دربرازیل ، آرائی بیشتر عوام گرایان درپارلمان های اروپا،ازآینده تاریک دموکراسی درجهان سرما یداری سخن درآستین دارند!

Thursday, 1 November 2018

پاکستان بنام اسلام ازهند جدا شد ؛ اما اسیرنظا می های منا فق شد

ابراهیم ورسجی
نهم ماه عقرب 1397
این تحلیل ؛ درپیوند به گزارشی زیرعنوان : " پاکستان؛ رهای یک زن مسیحی ازاعدام ، خشم اسلام گرا یان را برانگیخته است" ، نشر شده درسایت رادیوزمانه بتاریخ نهم آبان / عقرب ارایه شده است. ازاین که درصفحه ای فسبوکم پخش شده است، بهتردانستم که درسایت اند یشه هم پخش شود، تا خوا نند گان ازآن مستفید شوند. من که سال ها درپاکستان مهاجربودم ودردانشگاه پنجاب معتبرترین دانشگاه آن کشورسیاست خوانده ام وزبان اردو را می دانم وساختارمدارس مذهبی ومتون درسی آن ها را خوانده ام واحترام زیاد به علامه اقبال ومحمد علی جناح قاید اعظم / پایه گذارپاکستان دارم ؛ مردم این کشوررا بسیارمردم با عزت ونظامی های آن را شیاد، منافق وتباه کارشناختم! مثلا،درانتخابات دموکراتیک سال 1970 ، مردم پاکستان به شیخ مجیب الرحمن رهبر حزب عوامی لیگ ازپاکستان شرقی / بنگله دی کنونی رائی داد ند. برخلاف آرائی مردم ، نظامی ها قدرت را به شیخ مجیب نسپرد ند واو هم اعلام نافرمانی مد نی کرد وروانه زندان درکراچی کرده شد. نظامی ها درماه مارس 1971 درپاکستان شرقی جنگ را علیه مردم شروع کرد ند که تا 16 ماه دیسامبرادامه وسه ونیم میلیون بنگالی را شهید وده میلیون آن ها را آواره به هند ساخت.ارتش پاکستان که درقتل وکشتاربنگالی ها درمانده بود ، روزیازدهم ماه دیسامبر به چند میدان هوای هند حمله وباعث شد تا ارتش هند درداکه مداخله و96 هزارسربازوافسرپاکستان غربی را اسیروکمک به استقلال بنگله دیش نماید.
ازآن شکست خنده آوردربرابر ارتش هند، ارتش جنایت کارپاکستان درک کرد که با ارتش نامبرده مقابله کرده نمی تواند.ازاین رو، کمک به ایجاد وگسترش گروه های تند رو وتروریست مذ هبی درخاک خودش وافغانستان کرد تا درکشمیرازآن ها علیه هند بهره برداری نماید. خوش شانسی پاکستان این بود که نظامی های چپ گرا ونادان افغان کودتا های ماه های سرطان وثوررا کرده به جان نیروهای تازه کارمذهبی افتاده برخی ازآن ها را اعدام وزندانی وبرخی دیگرشان را روانه پشاور کرد ند وارتش پاکستان اول ازجهادی ها علیه چپ ها وارتش سرخ ودوم ازطالبان علیه جهادی ها بهره برداری وجاده سازی برای جنگ امریکا علیه تروریسم برای گرفتن 33 میلیارد دالرازآن کرد.ازاینکه درساخت وگسترش تروریسم طالبان والقاعده ،نظامی ها وملاهای پاکستانی هم نظر واسلام خواهی منافقانه ای خود را با تروریسم درعمل درافغانستان ورخ داد یازدهم سیپتامبر 2001 درنیویارک وواشنگتن نشان داده بود ند،امریکا وانگلیس هم فهمید ند که سیاسی های پاکستانی ضعیف ونظامی ها وملاها پشت سرتروریسم مذهبی قراردارند.
ازاین نگاه که پاکستان طالبان را برای رسیدن به عمق استراتژیک درافغانستان ساخته بود وآمدن امریکا به کابل خوابش را پریشان کرده بود، نیروهای مذهبی تند رو را تقویت کرد تا مواد خام سیاست جنگی وتروریستی خودش درافغانستان وکشمیرشوند که شد ند. معلوم است که ارتش پاکستان فکرنکرده بود که تند روان باعث درد سرخودش هم می شوند! مثلا،درسال 2009 خانم آسیه بی بی مسیحی با دوزن مسلمان نزاع لفظی پیداکرده بود وآن ها اورا به توهین به پیامبرمتهم کرد ند ویک محکمه متهم را به مرگ محکوم کرد. جالب این است که ، تند روان مذهبی زیراثر ارتش بخاطرحمایت والی پنجاب از آسیه بی بی، او و74 انسان بی گناه به شمول یک وزیرمسیحی را درده سال گذ شته کشتند! اکنون که دیوان عالی پاکستان خانم آسیه را ازاتهام تبرئه وآزاد کرده است، تند روان مذ هبی شاخ ودم نشان می دهند.ازاین رو، به تند روان مذهبی می گویم که اگرمدافع اسلام هستید،علیه فقر،جهل ،عقب ماند گی ودیگربد بختی های دست وپاگیر مسلمان ها مبارزه کنید نه اینکه برظلم وتوحش نظامی ها وسیاسی ها چشم بسته برای کشتن یک زن مظلوم مسیحی که دیوان عالی اورا تبرئه کرده است دهن وگلوپاره نمائید!