بیست سوم ثور 1396
بیشتر ازدو قرن می شود که ، کشورهای مسلمان برای کسب دانش مدرن بهخصوص فن آوری نظامی وجنگی ،نخست به کشورهای اروپایی ؛ ودوم ، به آمریکا دانشجو میفرستند ونتیجه ی جزوابستگی به آنها وماندن دربزنگاه های قدرت خواهی های حکومت های خود سر و غیرمسئول ازگونه های شاهان ، شیخان ونظامی ها وازدست دادن آزادی ودرمواردی استقلال وخود گردانی ملی چیزی دیگری فراچنگ کرده نتوا نستند. ازاین رو، بهتردانستم که با نگاه کوتاه به تاریخ سیاسی وتاکید برآینده نگری نو اند یشانه ، مروری بر رویداد های خوب وبد کشورهای مسلمان که رویداد های خوب کم تردارند یا ندارند انداخته بعداً به بحث درباره تفکر فلسفی ، حقوقی ، سیاسی ، دموکراسی، حقوق بشروسکولاریسم ، درادامه کتابهای ( اسلام وسکولاریسم) ، ( اسلام ، غرب ودموکراسی) ،( اسلام ،غرب وحقوق بشر)،وارد شوم.
واقعیت تلخ درزندگی سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی ، فلسفی وتاریخی مسلمانها این است که ، موفق نشدند استبداد شاه وشیخ ونظامی های بی منطق را مهار وازنعمت والای آزادی بهره مند شوند. برخلاف ، اروپای غربی که امریکا ادامه آن میباشد ،فلسفه ودموکراسی یونانی وجمهوریت رومی را با عبور ازکله حکومت هزارساله کلیسای کاتولیک رومی وامپراتوری مقد س رومش که نه مقد س بود ونه امپراتوری، بامتوسل شدن به رنسانس یا نوزائی، احیا وجهان نو را رقم بزند. وقتیکه روسیه بزرگترین کشور درخاور اروپا ، درک کرد که درمقایسه با غرب آن قاره پس مانده است، با شتاب درتکاپو افتاد وبا نپذ یرفتن دموکراسی وتحکیم پایههای استبداد تزاران کهنه وتزاران چپ یا بلشویک ها که خود را به کمونیسم وعدالت خواهی گره زده بودند؛ درگام سوم ، بعد از اروپای غربی وامریکای شمالی قرارگرفت.
متأسفانه ، حاکمان ستمگر مسلمان نما،، با پسوند- پیشوند های خلیفه -امام- سلطان ودراصل ترکیبی ازشاه وشیخ ونظامی های مسلط بر مسلمانهای گرفتاراستبداد،جهل وخرافات ، بعد ازحمله ناپلئون به مصر درسال 1798،درفکر کسب دانش بهخصوص فن آوری جنگی ازفرانسه وبرتانیه و آلمان افتادند. ازاین نگاه که ،مصر مرکز فرهنگ ودانش فقهی ای مسلمانها وترکیه عثمانی مرکز استبداد شاه وشیخ بنام خلیفه ی عثمانی بود، اولی جویای معرفت اروپای ودومی جویای فن آوری نظامی آن برای نگهداری قدرت وسطله ی واپس گرایانه ی خود دربرابر قدرتهای نوظهوراروپای شد. صفوی های فارس یا ایران کنونی هم جویای فن آوریی نظامی غربی شدند تاعلیه خلیفه ی عثمانی برزمند نه روسیه تزاری که شمال خاکش را گرفته بود وروبه پیشروی به سوی تبریزداشت، وحکومت مسلمان - مغلی هند را انگلیس درسال 1857 ازتاریخ برداشته خود جانشین آن شد. روسیه هم که ازفن آوری ودانش مدرن اروپای غربی مستفید شده بود، خان نشین های آسیای مرکزی وسرزمین های شمال قفقاز را اشغال و درنیمه دوم قرن نزدهم تامرزهای شمالی ایران وافغانستان کنونی رسید.درجنوب شرق آسیا،هلند براندونیزی وانگلیستان برمالیزی که سنگاپورهم بخشی ازآن بود، مسلط شدند. معلوم است که همه اشغال گری ها درشرق نزدیک وشرق دور؛ به توان علمی ونظامی اروپای غربی وروسیه وامریکا پیوند داشت ودارد. قدرتهای که بخاطرنابکاری ، نامردمی وواپس گرایی حاکمان مسلمان ، بنام استعمارگران برکشورهای مسلمان مسلط شدند وسلطه شان به گونه نو استعمارگری تا کنون ادامه دارد.
جالب این است که ، مستبدان شاهی وشیخی ونظامی ای حاکم برمسلمان ها ، همه درگوشه وکنار کشورهای مسلمان، نوکر همان استعمارگران اروپای- امریکای- روسی شدند.ازاین رو ، به نفع مسلمانها بهخصوص آگاهان آنها میدانم که به نقد هوشمندانه ازگذشته ی سیاسی - علمی ای ناچیزخود ودستاورد های چشم خیره کن دیگران یا غربیها بپردازند. زیراکه ، نقد ازخود وآزادی فردی وفکری وعلم نو وفن آوری نو وتجارت ، جهان نو را بامرکزیت اروپای غربی وفرزند آن، یعنی آمریکا بوجود آورد. قدرت های بزرگ وبی همتای که هم دارای خوبیها هم دارای بدیها می باشند. همچنان که ، دین مسلمان ها تأکید برخوبی هادارد وشاهان وشیخان ونظامیان مسلمان برخوبی آن پرده کشیده ودرواقع آن را ابزار برای ادامه حکومت های واپس گرا وبی دستاورد شاهی- شیخی- نظامی ای خود ساخته اند. حکومت های که جهل ،فقر، پس ماند گی، تعصب ، تروریسم مذهبی ومعرفی کردن اسلام به حیث دین تروریست پرور ، فرار نسل نو مسلمان به سوی اروپا وامریکا ، دستاورد بدشگون آنها می باشد.آری ، دراروپا وامریکا هم نو نازی ها ونوفاشیست ها واسلام ترسان ظهور کرده علیه اسلام ومسلمان ها اعلام جنگ کرده اند.به سخن واضح تر،امریکا واروپا دیگر آماده پذیرای ازمحتاجان وبیکاران وگرسنگان مسلمان نیستند. مسئله دردناکی که ایجاب میکند آگاهان مسلمان درفکر رسیدن به ترقی وپیشرفت شوند وترقی وپیشرفت هم بدون آزادی فردی وفکری ، مجهزشدن به علوم وفن آوری مدرن، وحکومت های مردمی ناممکن می باشد.
خوشختتانه ،در شرایط کنونی ، فن آوری مدرن اطلاعاتی- آگاهی بخش انفجاربزرگ وژرف فکری، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی بوجود آورده وباعث شده است که یک نسل نو درجهان اسلام برآمد کند. نسلی نوی که میخواهد به نقد خود ودیگران پرداخته دروازه نواندیشی ونو فکری را درکشورهای مسلمان بازنماید! اگرچه استبداد شاه وشیخ ونظامی ها، بنیاد گرای وتروریسم مذهبی برای ادامه زندگی ننگین شان با نوگرای نسل نو مخالفت می کنند، اما به صراحت گفته میتوانم که آینده ازهمین نسل نو اصلاح طلب دردین ، ترویج گرمدرنیته / نو اندیشی ، آزادی خواهی وکثرت گرای فکری ، سیاسی وایدئولوژیک می باشد.معلوم است که، آینده بهتر مسلمانها درگرو پیروزی همین طرز فکروجهان بینی می باشد. درغیرآن ، استبداد شاه وشیخ ونظامی ها وفرزند حرامزاده شان یعنی تروریسم، زیر سایه نو استعمارگری باصطلاح جهانی ساز، زندگی مادی وفرهنگی مسلمانها را نابود میکنند ؛ به گونه ی که ازافغانستان تا سوریه ویمن ولیبیا و...نابود کرده اند. طوریکه تذکردادم ، این بحث شروع بحثهای دوام دارالبته نقادانه ازدموکراسی یونانی تادموکراسی امریکای وبچه های حرامزاده اش درکشورهای مسلمان بهخصوص درافغانستان، عراق ، پاکستان و...می باشد.همچنان،تمدن غربی ومدرنیته اش به شمول نهضت های نوگرای اسلامی ازسرسید احمدخان هندی تا محمد عبده مصری وفرزندان ناخلف شان، یعنی بنیادگرای اسلامی ومسلم لیگ منافق که جاده سازی به برآمدن تروریسم شبه اسلامی به کمک نظامی گری وملاگری پاکستان باتزریق وهابیت وسرمایه نفتی عربستان کرد،به نقد گرفته می شوند.
0 comments:
Post a Comment