مقوله فقهی
ابراهیم ورسجی
دوازدهم ثور1396
دیروز ، مقاله انتقادی درباره سخنرا نی حکمتیار درلغمان نویشته بودم . مقاله ی که در صفحه فسبکم و وبلا ک های اندیشه وانسان گرای پخش شده و دوستان وهم وطنان میتوانند آن را به خوانش بگیرند. امروز، وقتیکه درصفحه یوتیوب ، سخنرانی استاد سیاف بمناسبت روزهشتم ثور وپیروزی مجاهدین را شنیدم، بهتر دانستم که نگاهی انتقادی درباره آن نیز ارایه نمایم. شایان ذکر است که، درادبیات سیاسی رایج درافغانستان ، نقد به معنای توهین وابرازکینه توزی ودشمنی به طرف نقد شونده توسط نقد کننده می باشد. ازاین رو،وقتیکه دیروز ، به نقد سخنرانی حکمتیارپرداختم ؛کوشش کردم که معیار نقد را رعایت و بیحرمتی به او نکنم تا کمک به تعریف وترویج نقد آن گونه که ازنگاه اد بی تعریف شده است نه آنگونه که مغرضانه جازده شده است،نمایم .درادامه نقد سخنرانی حکمتیار، امروز به نقد سخنرانی استاد سیاف می پردازم. البته که ،اینجا نقد ، سره وناسره یا ته وبالاکردن سخنرانی استاد سیاف ودرواقع بیان این مطلب میباشد که نقد نه برابر به توهین بلکه بیان واضح برجستگی ها وکاستی های سخنرانیها ونویشته ها وموضوع آنها می باشد.اصلی که کوشش میکنم درباره سخنرانی استاد سیاف رعایت نمایم.
پیش از وارد شدن به متن موضوع نقد یا سخنرانی استاد سیاف ، شایان یاد آوری میدانم که نگاه خصمانه نبست به او ندارم که درنقد سخنرانی اش تبارزدهم! بلی ، درباره موضوع سخنرانی استاد سیاف یا جهاد ومجاهد ودستاورد آنها وجاده سازی شان برای طالبان واوضاع غمبارکنونی، نگاه مشخص خود ر ا دارم که بهتراست ابرازنمایم ، تا به گفته شاعر:سیه روی شود/ هرکه دراوغش باشد. واقعیت این است که ، جناب استاد سیاف همواره برای دردست داشتن ذهن ساده عوام وبقایای جهادی های کم سواد ، کوشش میکند که به قرآن وحدیث ودیگرروایت های دینی متوسل شود. من درحالیکه توسل سیاف به روایت ها، آیت ها وحدیث ها را حق او میدانم ، اما امید میکنم که زیاد به عوام زدگی باقیمانده ازدوره جهاد درپشاورکه جنگ را جهاد معرفی کرد که من آن را جنگ میدانم نه جهاد، اصرارنوزرد.اگراصرارمی ورزد، دقت نماید که فن آوری اطلاعاتی بدیگران هم این فرصت رافراهم کرده است تا مسایل مورد نظراورا نقد یا ته وبالا کنند، تاحقیقت ازشبهه حقیقت تمیزکرده شود.
دربالا، تذ کر دادم که من جهاد استاد سیاف را جنگ میدانم نه جهاد .البته جنگ برحق برای رهای وطن که به شکست انجامید نه به موفقیت. شکستیکه درآن استاد سیاف بامن هم نظرنیست. زیراکه ، استاد سیاف فخربه نابودی اتحاد شوروی میکند ومن نابودی آن راسلطه تباه کارانه ی سرمایداری بنام دموکراسی وحقوق بشر واقتصاد بازارآزاد درجهان می دانم که درافغانستان به فاجعه انجامیده است! ازاین رو، میخواهم نظر استاد سیاف را به مسایل زیر جلب نماید: نخست ، ازنظر لغت شناسی ای قرآن ، جهاد برابر به جنگ نیست؛ ودرقرآن برای جنگ، قتال آمده است. دردوره رسالت هم ، ازغزوه وسریه وقتال بهره برداری شده است نه جهاد که نماد آن جنگهای احد، بدر ، خیبروغزوه ها وسریه ها می باشد ( منبع ،مغازی از واقدی). معلوم است که ، غزوه وجمع آن مغازی ،جنگهای بود که رسول ص درآن حضور داشت وفرماندهی میکرد وسریه به جنگهای بکار برده شد که درآن رسول ص حضور نداشت وبرای آن امیریا فرمانده تعیین می کرد.درواقع، آیه ازخدا ورسول وامیرتان اطاعت نمائید ودرمسایل اختلافی به خدا ورسول مراجعه نمائید ( سوره زن) ، بیان کارنامه همان سریه ها است.ازاین رو، به نفع استاد سیاف میدانم که درباره قتال برحق مردم به معنای جنگ بحث نماید وسرمردم عادی را بنام جهاد ومجاهد گرم نکند.اگر استاد سیاف جهاد را جنگ می داند، من آماده هستم که بااو دریک بحث تلویزیونی شرکت کرده ابرازنظرنمائیم تا روشن کنم که آنچه درافغانستان بنام جهاد صورت گرفت جهاد نبود وسود مندهم تمام نشد. بلی،اگر سود مند تمام نشد، به این خاطربود که از ایمان واخلاق ودرمجموع ازحلال وحرام دین بریده بود. واین برید گی ازدوره پسا رسالت شروع وتااستاد سیاف رسیده است وبحران کنونی اسلام ومسلمان ها در عصر سکولار- پساسکولارهم میوه تلخ آن میباشد که کام مسلمانها را ازافغانستان تا لیبیا تلخ کرده ودین شان را دین تروریستی درجهان تعریف ونمایش داده است!.
در رابطه به آغازکاربرد واژه جهاد درافغانستان، خد مت جناب استاد سیاف عرض نمایم که شما درزندان بودید که واژه جهاد را تره کی علیه اخوان الشیاطین بکاربرد ؛ وپیش ازاو، استاد ربانی، مجددی، حکمتیار ومولوی نبی تاکیدی برجهاد ندا شتند. بلی، وقتی که تره کی واژه جهاد را بعد از رویداد ماه حوت هرات درسال 1357 بکاربرد، مجددی آن را تکرارکرد. وبعد ازتکراراو، جهاد وارد فرهنگ مهاجرین که شمارشان رو به تزاید داشت،شد. بنابرآن، من درجلد دوم ( جهاد وجنگ سرد قدرت های بزرگ) یاد آوری کردهام که تره کی پایه گذ ار جهاد افغانستان میباشد نه رهبران تنظیم های دست ساخت پاکستان درپشاور.
بهرصورت ، به عرض استاد سیاف میرسانم که جهاد اگرازنظر لغوی به لغت نامه راغب اصفهانی ودیگر لغتنامه های قرآنی مراجعه شود، برابر به جنگ نمی باشد. بلی، جهاد به معنای کوشش ها وتلاش های فردی وجمعی مسلمانها به نفع دین وکشور شان می باشد که درآن تلاش کننده یا تلاش کننده ها فایده های فردی - گروهی مادی وسیاسی به جیب نمی زنند! معنای قتال هم مطابق قرآن معلوم است که همان جنگ است که همه ی ملتها چه مسلمان وچه نامسلمان برای دفاع ازحیثیت وخاک ودین وتاریخ وفرهنگ خود کرده ومی کنند وقانون بین الدول هم این حق رابه حیث حق دفاع ازخود برای آنهابرسمیت شناخته است.بلی، جناب استاد سیاف، به آیه وجاهد و فی الله حق جهاده که شما به آن استناد ورزیدید اشاره وازشما پرسان میکنم که فرضاً برداشت شما درست باشد وجنگ، جهاد گرفته شود، آیا باوردارید که آنچه بعد اززمین بوس شدن حکومت نجیب الله نه بزور جهادی ها یا جنگ جوها بلکه بزور ژنرال دوستم ، درکابل ، توسط جهادی ها انجام داده شد،همساز با جاهد و فی الله حق جهاده یا جهاد سزاوارراه خدا وهدایت خدابود؟.
فکرنمی کنم که درباره کار های ضد اسلامی که جهادی ها بعد ازسقوط حکومت نجیب الله درکابل مرتکب شدند وروی خود را درپیشگاه خدا ونزد مردم سیاه وجهاد شان را زباله کردند، دلیل وتوجیه روشنی داشته باشید! دراین راستا، ازدو مسأله ناراحت کننده یاد می کنم: نخست،مولوی یا امام مسجد وزیراکبرخان دریک سخنرانی ای روزجمعه اش که من حاضربودم گفت که: درزمان حکومت نجیب الله ، مردم اززندان پلچرخی نفرت داشتند؛ بدبختانه، اکنون، بخاطرجنگ باهمی جهادی ها، مردم به آن زندان پناه میبرند تازنده بمانند! بخاطرهمین بیانیه ، مولوی حمزه دوست شما ورئیس دفتر استاد ربانی ، ملا امام را ازامامت مسجد برطرف کرد.وقتیکه به مولوی حمزه انتقاد کردم وگفتم که دروقت سخنرانی او من درمسجد بودم وحقیقت را بیان کرده بود وتو نباید اورا ازامامت مرخص ودولت جهادی را با برطرف کردن یک ملا امام مسخره می کردی! حمزه که کم آمده بود،اعتراف کرد که غلط کرده است.اما همان امام دوست شخصی من ماند وموضعش را تأیید کردم .جالب این است که ، درسال 2000 ، یک مؤسسه به کمک کشور سویس یک گردهمای بنام صلح درپشاوربرگزارکرد ومن سخنران آن بودم ونماینده طالبان درهمراهی همان امام درآن گردهمای شرکت داشت.افراد افغانی آی اِس آی ، سخرانی مرا مختل کردند. بعدا ازختم گردهمای، ترجمان برایم گفت که قونسل آمریکا یاد آورشد که یک سخنران داشتید وموقع سخنرانی اش ندادند که منظورش سخنرانی من بود اما.دروقت وضوگرفتن برای نماز ظهر، مولوی که رویش را می شست ، برایم گفت که سگهای حکومت استاد ربانی به این وحشی ها یعنی طالبان جاهل برتری و شرف دارند! یعنی شما بسیار دوستان تان را زیانمند کرده اید!
دومین نکته ی که میخواهم خدمت استاد سیاف عرض نمایم، این است که ،روزی دردفترکارم درشهرداری کابل مصروف بودم که منشی گفت که یک دسته کابلی ها آمدهاند وبا شما کاردارند ومن هم گفتم که بیایند وآن ها آمدند. برایشان گفتم که بگوئید مطلب تان را! یک مرد محترم برایم گفت که درده افغانان ، سگها دریک مسجد جوجه کردهاند وخواهش میکنیم امر کنید تا اداره شهر سگها وجوجه هایشان را ازمسجد بیرون وآن را پاک نمایند! برای آنها گفتم که این وظیفه وزارت امورمذهبی است نه شهرداری.آن ها خندیدند وگفتند که وزارت امورمذهبی یعنی چه ؟ ما ازشما خواهش می کنیم که دستوردهید تا شهرداری این کاررا بکندو.من بی درنگ رئیس ناحیه را خواستم وآن هاحضورداشتند وگفتم که نفرروان کن تا مسجد را ببیند وبه من گزارش دهد تا تصمیم بگیرم. لحظه ی نگذشته بود که اطلاع رسید که چند ین سگ دریک مسجد جوجه کرده اند.بعدا ، به اداره مربوطه امر کردم که مسجد را زیرنظر بگیرد وجو جه سگ هارا درحال بودن مادران شان درموترانداخته به یک دامنه کوه دورترازباغ بابر درمغاره ها جابجا ومسجد را پاک کاری ودروازه اش را بسته نماید.زیراکه، نمازخوان ها همه بخاطرجنگ های جهادی هامهاجر ومسجد خالی شده بود.همچنان، من این مطلب را درکتاب اسلام وسکولاریسم نویشته ام تانشان دهم که سیاست ضد انسانی دین را نابود می کند. افسوکه درافغانستان موفقانه نابود کرده یا درحال نابود کردن آن می باشد!.
بنابرآن ، جناب استاد سیاف، اجازه بدهید ، تا برایتان واضحا بگویم که جهاد به معنای قرآنی که نه حتا قتال اسلامی هم درافغانستان نبود. به این خاطرکه، اگرقتال اسلامی می بود، درویرانه هایش درکابل سگها درمسجد مسلمانها جوجه نمی کردند! آری، باید سگها درمسجد مسلمانها دردوره حکومت جهادی ها جوجه می کردند! به این لحاظ که، درسال 1358،روزی استاد ربانی درپشاوربرایم گفت که با سواد ها کم هستند ونمی خواهم تلف شوند. ازاین رو، برای هرکسی که جنگ کند سلاح می دهم. برای استاد گفتم که اگربرای هرفردی سلاح بدهید وتربیت وسازماندهی اش نکنید، فاجعه بنام اسلام ایجاد می کنید! استاد سخن مرا سرسری گرفت وبحث مان پایان یافت. دوسال بعد ازآن روز ، به همراه مولوی تره خیل، بدفترحکمتیار به فقیرآباد رفتم وبه او پیشنهاد کردم که این مقدار اسلحه که برای جهادی ها میدهید ،قیمت بخشی ازآن ها را برای تربیت اخلاقی شان مصرف نمائید! حکمتیارگفت که: جنگ روان است ووقت برای فعالیتهای تربیتی ، اخلاقی وفرهنگی نیست! جناب استاد سیاف، خاطرتان را نرنجانم که وضع فاجعه بارکابل وتولید طالبان ازشکم قومندان بازی وتباه کاری جهادی ها، محصول رد پیشنهاد من توسط استادربانی وحکمتیارمی باشد.
درباره خود فروشی و وطن فروشی به بیگانگان ، جناب استاد سیاف، سخنی از هتلر یاد کردید که گفته بود: بد ترین کسان آن های بودند که در تسلیم کردن کشورشان به من همکاری کردند! بلی، گفته هتلر درست است وطالبان واقعاً درهمین مقوله خوب جای می گیرند. اما دراین خود فروشی ووطن فروشی تنها طالبان نیستند که افغانستان را به پاکستان فروختند.افزون برآن ها،کرزی ،خلیلزاد، امین ارسلا، احدی،رحیم وردک، فهیم، کریم خلیلی، حاجی قدیر، قانونی وده ها وطن فروش دیگرهم هستند که دربرابر دالر، افغانستان را به جورج بوش وتونی بلیر فروختند واکنون برخی شان درشورای حراست همکارشمامی باشند، درقالب سخن هتلر جای می گیرند.لذا،اگرشما آنها را وطن فروش نمی دانید، اشتباه می کنید. مثلا، درکتاب بوش درجنگ، نویشته باب ود وارد،دومسئله بسیارخنده آوراست: نخست، افغانستان را با 70 میلیون دالراشغال کردیم که ارزان ترین آشغال درتاریخ سیاسی آمریکا می باشد؛ دوم، فهیم را بوش بچه ماچه سگ گفته است. درکتاب جنگ اوباما، نویشته همان نویسنده،کرزی پارانویه / نیمه دیوانه، نامیده شده واین مطلب نیزتذ کرداده شده است که حکومت کابل و طالبان فرقی باهم ندارند! همچنان، درهمین کتاب، تذ کرداده شده است که ما شغالان را دربرابر تروریستان بکارانداختیم. بلی، استاد سیاف، آیا میدانید که شغالان چه کسانی میباشند ؟ ازنظر اقتصادی هم ، برآوردی که جان ساپکو ، بررسی کننده ی کمکهای اقتصادی 115 هزارمیلیون دالری آمریکا برای بازی افغانستان کرده است ، نشان میدهد که کمک ها دزدی شده وبازسازی نشده است !افسوس که بسیاری شغال ها ودزدهای کمکهای یاد شده ازشکم همان ویرانگریی بیرون شدهاند که شما آن را جهاد نامیده به اسلام ومسلمان های آگاه وپرهیزگار ومردم ستم زده افغانستان جفامی کنید!.
دراخیر، به آگاهی استاد سیاف برسانم که جهاد گران مورد نظرشما وجنگ کننده های مالی- مسخ شده ازنظرمن ،نمی توانند فخرفروشی کنند که اتحاد شوروی را برانداخته اند. به این خاطرکه ، درفروپاشی شوروی عامل های زیادی نقش بازی کردند که جهاد شما یک عامل کم اثر درمیان آنها می باشد.برای اینکه شما خفه نشوید ، برای تان میگویم که جهاد تان شوروی را انداخت وافغانستان را هم چنان بزمین زد که به این زودیها سرپا ایستاد شده نمی تواند. بطورنمونه ، جهاد برای آزادی واستقلال بود وجهادی ها به قدرت هم رسیدند. پس ، ازشما سؤال میکنم که کدام آزادی واستقلال؟ میدانید که آمریکا برزمین وهوای افغانستان حاکم است وبدون دوازده ونیم میلیون دالر کمک روزانه آن به نیروهای امنیتی- فاعی، حکومت کابل دریک ساعت زمین بوس می شود. درحالیکه حکومت وابسته به شوروی هم جهادی ها را درجلال آباد وخوست وگردیز کوبید هم سه سال بدون حضور نظامی مسکو بزندگی ادامه وسرانجام نه بزورجهادی ها بلکه دراثرتفرقه گروهی ومخالفت نیروهای ژنرال دوستم فروریخت وشما وارد کابل شدید وجهاد تان به گونه ویران کردن کابل نمایش ومردم را داغان کرد. ازاین رو، این مقوله فقهی ، نتیجه تابع اخص ارذل است ، صد درصد درباره جهادی ها تطبیق میشود .به این معناکه ، سال ها کارخوب را یک کارخراب نابود می کند. یعنی ویران کردن کابل وجاده سازی برای طالبان وویران کردن شمالی وبت های بامیان و چوکی گرفتن دربهائی وطن فروشی آن هم بنام سهم گرفتن درجنگ علیه تروریسم وکمک به بازگشت طالبان، ارذل خاصی بود که شد نماد جهاد بدفرجام مردم مظلوم افغانستان. درپسین جمله، ازجهاد مردم یاد کردم. علت آن این است که جهاد درشروع ازمردم بود، اما توسط غرض ورزان دزدی شد وبجای آزادی واستقلال، مستعمره بودن را درقالب نوآورد و تثبیت کرد!
0 comments:
Post a Comment