Friday 2 December 2016

درافغانستان ،ملاها میان مبارزه فرهنگی واید ئولوژی سرگردان شده اند

بخش چهارم
دوازدهم قوس 1395
ابراهیم ورسجی
درهمه کشورهای مسلمان ، ملاها تکان مثبت خورده اند؛ برخلاف، درافغانستان تکان قهقرای خورده بنام مبارزه فرهنگی به مبارزه ایدئولوژی بدون فهم درست ازاید ئولوژی پردا خته سرگردان شده اند. من که بیشترازچهاردهه می شود که با جریان های مذهبی افغانستان چه مدرسه ی- ملای وچه دانشگاهی ای اخوانی سرسری انگاروزرپرست شده سروکاردارم؛ بیشتر ازدانشگاهی ها ، ملاها را سردرگم یافتم. سردرگمی ای که برای د ین ود ین داران زیان های تلافی نا پذ یری را بارکرده است. زیان های که تروریسم طالبان یک نماد آن وتکفیرگری نماد دیگرش وتفسیر غلط ازجهاد ازآن دوی قبلی هم درد سر آفیرین ترمی باشد.
بنابراین، لازم است که به گذ شته برگشته با رابطه های که دردوره لیسه با بقایای مولوی های دیوبندی درشمال افغانستان داشتم ودردوران مهاجرت به پاکستان ملاهای پاکستانی را نیزشناختم وبا یاد گرفتن زبان اردو به مطالعه ی فرهنگ مسلمان ها درهند پرداخته معلوماتی گسترده ی یافته فهمیدم که مرگ مولوی های دیوبندی وگسترش مولوی های پاکستانی چگونه به فرهنگ مذهبی - برد باردر مدارس درکنار مسجد های افغانستان ومعلومات فقهی هرچند کم وکهنه ی ملاها ی وطن ما زیان رساند؟
بله، من تنها از زیان افغانستان از پا یان دوره مولوی های دیوبندی وشروع فعالیت های بد ثمرمولوی های پاکستانی شکوه ندارم بلکه ازبی خاصیتی وکم دانشی وبی ثمریی ملاهای رسمی فارغ شده ازدانشکده شرعیات ودانشگاه الازهرمصرهم که برخی شان مصنوعی بزرگ شده اند ناراحت می باشم. به این خاطرکه، درزمان مولوی های دیوبندی درافغانستان نه مطبوعاتی بود نه روزنامه های دینی ونه مجله های مبلغ دینی ویک مجله دروزارت اطلاعات وفرهنگ ، پیشتر اداره مستقل مطبوعات ، نشرمی شد وچنان توسط حکومت وملاهای رسمی ای آن سانسورمی شد که چیزی برای دین ودین داران باقی نمی گذاشت. به سخن دیگر،شرعیاتی ها وازهری ها هم درآن دوره هم دردوره ی کنونی که انفجار اطلاعاتی انقلاب فرهنگی- ذهنی ببار آورده است، چیزی برای عرضه کردن نداشتند وندارند.
بهرحال، درهمان دوره بود که ایدئولوژی کمونیسم ازطریق ترجمه های ایرانی ونوشته های حزب توده وارد افغانستان شد وتکان عصبی در دانشگاهی ها وملاهای پیردیوبندی که اخیرین روزهای عمرخود را سپری می کردند وملاهی تازه وارد شده ازپاکستان هم وارد کرد. درواقع، تکان ناشی ازاید ئولوژیی کمونیسم درافغانستان هم خوب بود هم خراب. خوب به این خاطرکه، هم درفرهنگ زمخت وملاهای خواب برده هم درذهن های استا دان دانشگاه کابل چه شرعیاتی وچه سکولارنما که برون ازنوت های صنفی شان چیزی نمی دانستند، شوربرپا کرد! خراب به این خاطرکه ، برخی فریب کار ها وخود فروخته ها میدان دارمبارزات اسلامی- کمونیستی- فاشیستی شده حکومت را ترساندند. حکومتی که هم ازمذهب برای عوام سواری بهره برداری می کرد هم ازرشد آگاهی مذهبی مردم می ترسید هم ملی گرا بود هم وطن فروش. ازهمه ترسانک این که ، حکومت افغانستان که موروثی نوکربود وبعد ازنابودی هند برتانیا وحکومت های نو ظهورهند وپاکستان با پاکستان نزاع مرزی خلق کرد تا شوروی به نوکری قبولش کند؛ وشوری هم بخاطرحضورپاکستان دراتحادیه های نظامی ای غربی آن را به حیث نوکرپذیرفت.
دررابطه به نوکری ای حکومت افغانستان به شورویی کمونیستی، مسئله جالب این است که شوروی بخاطر50 میلیون مسلمان درجمهوری های آسیای مرکزی وشمال قفقاز ازرشد اسلام گرای درافغانستان وایران می ترسید وحکومت کابل هم به این باوربود که کمونیست های افغانستان ملحد هستند وپایگاه مردمی ای پیدا نمی کنند که حکومت قبیلگی را نابود کنند. ازاین رو، نسبت به کمونیست ها مهربان ونسبت به فعالان مسلمان به این لحاظ که پایگاه مردمی پیداکرده می توانند خشونت بکاربرد. درواقع ، نوکران شوروی وحکومت افغانستان که نه نوکرایدئولوژیک بلکه نوکراستراتژیک آن بود ؛ دربرابر فعالان مسلمان وحدت پیداکردند. وحدتی که کودتا کرد ودردوره جمهوری روسی محمد داوود خان به سرکوب اسلامی ها برخاسته آن ها را بدامن پاکستان انداخت.
پاکستان که ازپشتونستان خواهی حکومت های نامردمی افغانستان عصبانی بود ، رفتن برخی مبارزان مسلمان به پشاور برایش موقع داد تا بیشتر بالای ملاهای افغانستان سرمایه گذاری کند. سرمایه گذاری بالای ملاها به این خاطر که ، تفکر ملی گرای درآن ها وجود ندارد .ازاین رو، ملاگرای پشتون را دربرابر پشتو گرایی پشتونستان خواه قرارداد. اگر به استاد ریانی ومسعود ، پاکستان موقع نداد که حکومت بسازند، بیشتر به فقدان دانش تاریخی- سیاسی- اداریی خود شان وفارسی زبان بودن شان تعلق داشت. شاید کسانی سوال کنند که چرا به کرزی وغنی پشتون پاکستان موقع نداد ونمی دهد؟
درپاسخ پرسش یاد شده ، باید بگویم که کرزی از طریق آی ایس آی به سیا / سازمان اطلاعات مرکزی امریکا معرفی شده بود تا برای پاکستان کارکند. چون کرزی توسط زور دالر وبرخی قومندانک های جهادی ارگ نشین شده بود ، نتوانست دوکاررا بکند: نخست ،نتوانست با دالر امریکا برای پاکستان آن گونه که لازم بود کار کند . دوم، نتوانست بقا یای جبهه متحد مخالف پاکستان را نابود کند.اگرچه عده ی ازآن ها را ترورکرد، اما ترورهای که بود ند خواست پاکستان رابرآورده نمی کرد! ازاین سبب،پاکستان طالبان وبرخی ملاها را دربرابرحکومت کرزی تجهیزکرد. غنی هم معلوم است که در امریکا بود وتنها از سیاست پاکستان دربرابر فارسی زبان ودیگر قوم ها برای تقویت طالبان حمایت می کرد که قناعت بخش نبود.اگر چه عربستان وپاکستان غنی را حمایت کردند تا بقایای جبهه متحد را ازمیدان بیرون کند وژنرال دوستم هم درکنارش ایستاد شد.اما طرح ریاست جمهوری غنی وریاست اجرائیه ی عبدالله عضو شورای نظار، کمک پاکستان به غنی را صعیف کرد؛ ورابطه تازه عربستان با عبدالله وجمعیتی ها ناشی ازناامید یی آن ازغنی وکارکردش می باشد.
ازاین رو، پاکستان برگشت به همان تجربه استفاده موفق ازملاها وطالبان آن هم به شکل تروریستی یا ضد اسلامی آن. درشرایط کنونی که عربستان زیرفشار ایران درخاورمیانه قرار گرفته است وحضور هند وکمکش به حکومت افغانستان زیاد شده است ،پاکستان که سیاست افغانی اش کلان وجیب هایش خالی است ودربازسازی افغانستان نقش بازی کرده نمی تواند؛دوباره به مذهب وملا روی آورده وازآمادگی عربستان برای سرمایه گذاری در مدارس ومساجد افغانستان برای تقویت تند روی وهابی ضد حنفی وضد شیعه بهر برداری می کند.اگرچه وهابی های پاکستانی- افغانی خود را مخالف شیعه وسازگار به فقه ابوحنیفه می دانند،اما دروغ می گویند ودردشمنی با حنفی ها همان گونه هستند که دشم شیعه می باشند.درواقع،همین گونه وهابی گریی درظاهر سلفی عامل عمده گسترش تند روی وخشونت مذهبی درافغانستان می باشد. وهابی گری که هم تروریست برای طالبان فراهم می کند هم نفرت میان شیعه وسنی را دامن زده برد باری مذهبی افغانستان را ضرب صفرمی نماید.ازاین رو،از مولوی ها وملاهای متعهد به فقه حنفی وفقه جعفری وفقه اسماعیلی وفرهنگیان افغانستان می خواهم که مبارزه سختی را علیه تند روی مذهبی ریالی- کلداری عربستان وپاکستان آغاز نمایند.درغیرآن، تند روان وتروریستان دین ودنیای مردم افغانستان را ازاین هم خراب ترمی کنند! ادامه دارد.

0 comments:

Post a Comment