نزدهم قوس 1395
بتاریخ دهم ماه دیسامبر1948 میلادی برابربه بیستم ماه قوس 1327 خورشیدی ، منشور جهانی حقوق بشر درمجمع عمومی سازمان ملل متحد تصویب شد. ازاین رو ،همه ساله روز دهم دیسامبر - بیستم ماه قوس ،به حیث روز جهانی حقوق بشر درسراسر جهان گرامی داشته می شود. شا یان یاد آوری است که ،از56 عضو وقت سازمان ملل 48 عضوآن به منشورجهانی حقوق بشر رای مثبت وچند عضو آن رای منفی داد ند ؛ وکشورهای که به منشور جهانی حقوق بشر رای منفی یا مخالف دا د ند این ها بود ند : اتحاد شوروی ، جمهوری فید رال یوگوسلاوی ،اوکراین، جمهوری بلاروس ،لهستان،چکسلواکی ، رژیم اپارتاید / جدای نژادها درافریقای جنوبی وعربستان؛ ودربیرون سازمان ملل ،کلیسای کاتولیک رومی به منشوررای منفی داد.
معلوم است . ازکشورهای مخالف منشور جهانی حقوق بشر، اتحاد شوروی ویوگو سلاوی وفات کرده اند وکشورهای بیرون شده از شکم آن ها منشور یاد شده را پذیرفته اند.چکسلواکی به جمهوری های چک وسلواک تقسیم وهردو شان منشوررا پذیرفته اند.اوکراین ولهستان هم منشوررا پذیرفته است، اگرجمهوری بلا روس پذیرفته باشد، روشن است که عمل کردش دردشمنی با منشور حقوق بشرمی باشد.رژیم اپارتاید/ جدای نژاد ها درافریقای جنوبی جای خود را به جمهوری افریقای جنوبی داده است.جمهوریی که مدافع منشور شده است! شایان ذکر است که ، پیش از درگذ شت شوروی ویوگوسلاوی ، کلیسای کاتولیک رومی در سال 1962 ، منشور جهانی حقوق بشر را پذیرفته بود. برخلاف ، عربستان تا کنون منشور جهانی حقوق بشر را نه پذیرفته است واستدلالش این است که قرآن قانون است ودر موجود یت آن به حقوق بشر نیازی نیست. به اطلاع عربستان وبنیاد گرایان وتروریستان هم فکرش برسانم که قرآن کتاب قانون نیست اما درکنار عرف ، منبع قانون است که همه کشورهای مسلمان غیر ازعربستان این اصل را پذیرفته اند.
واقعیت این است که عربستان یک کشور بدون قانون ودارای حکومت فردی- خاندانی- قبیلگی است که ستم گری خود را درزیر سایه قانون دانستن قرآن پنهان کرده است. گسترش تروریسم مذهبی از لیبی تا افغانستان وکمک عربستان به آن ؛ نشان داد که این کشور بنام اسلام کارهای مخالف اسلام بیشتر وکاری هم در سازوارگی با اسلام نمی کند. جالب این است که ، مخالفت عربستان با منشور جهانی حقوق بشر، تاثیری بر اهمیت وارزشمندی این ارزش بزرگ جامعه ی بشری نگذاشته است ونمی گذارد. به خاطرکه ، مدافعان حقوق بشر منطقی تر وانسانی تر از مخالفان آن ثابت شده اند.
بطورنمونه ، اتحادیه اروپای در سال 1950 ، کنوانسیون اروپای حقوق بشررا شکل داده درجهت تحقق حقوق بشر فعالیت کرد ومی کند. درواقع ، کنوانسیون اروپای حقوق بشر تاثیرمثبت گذاشت بر کلیسای کاتولیک رومی تا در سال 1962 منشورجهانی حقوق بشررا پذیرا شود. جای تاسف این است که ، پذ یرش منشور جهانی حقوق بشرتوسط کلیسای کاتولیک رومی باعث نه شد که مرکز های فقهی مسلمان ها مانند: ازهر، دیو بند ، نجف وقم به نفع یا تایید منشور حقوق بشر کله شور بدهند. ازاینکه ، مدارس فقهی مسلمان ها تابع اراده حکومت ها بودند ومی باشند ، فکرمی کنم که نتوانستند ارزش تایید منشور جهانی حقوق بشر توسط کلیسای کاتولیک را درک نمایند.
ازهمه اسف باراین که ، حکومت های مسلمان غیر از عربستان همه که منشور جهانی حقوق بشررا رسما پذ یرفته اند ، اما درجهت تحقق آن گامی برندا شتند. مثلا، نظامی های پاکستان غربی از25 مارس 1971 تا 16 دیسامبر 1971 ، سه میلیون شهروندان حقوق بشر طلب پاکستان شرقی - بنگله دیش کنونی را شهید وده میلیون آن ها را به شمول هند وهای بنگال واداربه هجرت به هند کردند. ترکیه ، عراق ، ایران وسوریه هم در حق کرد های خود حقوق بشررا رعایت نکرد ند وبرخورد عربستان با شیعه ها وبرخورد ایران با سنی ها هم ترسناک می باشد. همچنان که ، درافغانستان ، بی انصافی های زیادی بر هزاره ها صورت گرفته است. دربخش غربی خاورمیانه ، اسرائیل هم که بسیاری شهروندانش از اروپا وامریکا آمده بود ند ، به گونه ترسناکی حقوق بشریی فلسطینی ها را لگد مال کرد. به این معنا که ، مسلمان ها به خصوص قوم ها یا ملت های خاورمیانه دررابطه به حقوق بشروعمل کردن مطابق آن، مشکل فرهنگی دارند. مشکلی که جمع صهیونیسم ، یهودی ها را هم بیمار کرده است تا حقوق بشریی فلسطینی ها را لگد مال نمایند.
اگر چه ، کشورهای عربی- اسلامی ، به جز عربستان ، همه منشور جهانی حقوق بشررا پذیرفته اند ، اما درجهت تطبیق آن زحمت نکشیدند وعدم زحمت کشی آن ها هم نه مخالفت اسلام با حقوق بشر بلکه استبداد دوام دار حاکم بر مسلمان ها وملاهای توجیه گرشان می باشد. جالب این است که ، حکومت های مستبد مسلمان که از دین به خصوص فقه وملاهای رسمی وسیله ساخته اند برای کسب اطاعت مطلق از عوام وسرکوب روشنفکران وفرهنگیان ،نتوانستند که اززیرفشارمنشور جهانی حقوق بشر فرار نمایند. ازاین رو، حقوق بشر باصطلاح اسلامی خود را دربرابر منشورجهانی حقوق بشرجهانی ساختند.
بطورنمونه ، کشورهای اسلامی در سال 1990 میلادی در قاهره گرد هم آمده حقوق بشر اسلامی را ساختند. درحقوق بشر اسلامی ساختن در کنفرانس قاهره ، مسئله جالب یا خنده داراین است که جمهوری اسلامی ایران وعربستان که درباره دین که خیر حتا درباره خدا وحدت نظر ندارند ، درساختن حقوق بشر اسلامی همنوا شد ند. وقتیکه ایران وعربستان در ساختن حقوق بشر اسلامی هموا شوند ، می توان گمانه زنی کرد که حقوق بشر شان چیست ؟ ازاینکه درباره منشور حقوق بشر وحقوق بشر اسلامی درکتاب" اسلام ، غرب وحقوق بشر" ابراز نظر کرده ام ، به آن بسنده کرده درباره حقوق بشر اسلامی همین قدر می گویم که فشرده ی همان فقه های شاه وشیخ زده ی شیعه وسنی می باشد که تنها کلماتش پس وپیش شده است. ازهمه خنده دار اینکه ، کشورهای مسلمان به همان حقوق بشر اسلامی قاهره هم تعهد عملی نشان ندا د ند.
بهر صورت ، اینکه کشورهای مسلمان به حقوق بشربا وجود پذیرش رسمی عمل نکرد ند ومزید بربی عملی حقوق بشر اسلامی را دربرابر آن ایستاد کرد ند ، نمی توانند ازاین اصل فرار کنند که دوران استبداد سپری شده است. در سپری شدن دوران استبداد هم ، منشور جهانی حقوق بشروانفجار اطلاعاتی ای برخاسته ازفن آوریی آگاهی بخش- رهای بخش اثر تعیین کننده داشته ودارد. اثری که غفلت ازآن استبداد قبیلگی- نظامی- مذهبی را زمین بوس می کند. ازاین رو ، ازحکومت های مستبد - شکست خورده وفرهنگیان مسلمان می خواهم که دوکار زیررا بکنند: نخست ، حکومت ها همان گونه که منشور جهانی حقوق بشررا رسما پذیرفته اند به آن عمل کنند؛ دوم ، فرهنگیان باید به مبارزه فرهنگی روشنگرانه پرداخته حکومت ها را درجهت تطبیق حقوق بشر زیر فشار قرار دهند. درغیرآن ، عربستان وهابی و ولایت فقهی ایران که هردو نفت وگازهم دارند ؛ درهمراهی با ائتلاف نظامی ها وملاهای پاکستانی، با فربه کردن گروه های تروریستی مانند : داعش ، خیزش مردمی ، القاعده ، النصره ، طالبان ،بوکو حرام ، دین ودنیای مسلمان ها ا تیره وتارخواهند ساخت!
0 comments:
Post a Comment