Tuesday, 6 December 2016

فیدل کاسترو ؛ روی بسیاری رهبران انقلاب های قرن بیستم را سیاه کرد

ابراهیم ورسجی
17 قوس 1395
فیدل کاسترو، رهبر انقلاب کوبا، بتاریخ 25 ماه نوامبر برابر به 5 ماه قوس 1395 ، به عمر90 سالگی درگذشت. روحش شاد ویادش گرامی باد! اگرچه درباره شخصیت وانقلاب کاسترو ، درروز مرگش مطلبی نوشته وکارنامه اش را مختصرا بیان کرده بودم .اما این نویشته را درادامه ی نوشته ی قبلی به این خاطرمی نویسم تا هم شخصیت وکارنامه ی کاسترورا درمقایسه به کارنامه ی دیگررهبران انقلاب های قرن بیستم بیان کنم وازمردم غیورافغانستان که پوز شوروی تجاوزگررا بزمین کوبیدند، ستایش کنم.افسوس که کمونیست های اماتور وقصاب افغانستان نتوانستند ازکاسترو بیا موزند ورهبران جهادی افغانستان هم با بزرگترین انقلاب قرن بیستم بازی کرده کشورما را تحقیر وکاری کردند که اول کابل را ویران وطالبان را تروریست را به کمک باداران پاکستانی شان تولید کردند ودوم زمینه سازی به جنگ علیه تروریسم کرده حکومتی را زیر رهبری طالب کرزی وغنی ای درمانده ایجاد کردند که با کمک مالی امریکا واروپا زنده است!
بهرحال ، برای روشنی انداختن درباره دیگر انقلاب های قرن بیستم ، ازانقلاب روسیه شروع می کنم. واقعیت این است که انقلاب روسیه یک کود تا بود نه یک انقلاب. به این خاطرکه، حکومت تزاری را منشویک ها درماه مارس 1917 سرنگون کرده بود ند وبلشویک ها حکومت انقلابی را با کود تا درماه اکتوبر1917 سرنگون ونام آن را انقلاب سوسیالیستی نامیده خود ستای کرد ند. ازاین که ، ولادی میرپوتین چند ماه قبل لنین را این گونه تعریف کرد که بمی را درزیر پای روسیه منفجر کرد که زیان آن پس ماندگی این کشوردرمقایسه با غرب می باشد. با تایید نظر پوتین درباره انقلاب روسیه، دیگر بحثی درباره آن نمی کنم.
بعد ازنقلاب روسیه ، انقلاب چین در ماه اکتوبر 1949 زیرفرماندهی مائوزیتنگ رخ داد. انقلابی که ازنظر استقلال خواهی چین دربرابر امریکا وشوروی موفق ومائوزیتنگ با انقلاب فرهنگی کمرآن انقلاب را شکست؛ وآنچه که اکنون بنام توسعه اقتصادی درچین دیده می شود، کارنامه دینگ شیائوپنگ است نه مائو. بهرحال، چینی ها مائورا به حیث شخصیتی که هویت سرکوب شده شان را دربرابر استعمارژاپن وتوسعه طلبی امریکا وشوروی احیا وقوت بخشیده است پاس می دارند وباید پاس بدارند.
بعدازانقلاب چین ، انقلاب کوبا درماه ژانویه 1959 به رهبری فیدل کاسترو رخ داد. انقلابی که حکومت مستبد باتیستا ی وابسته به امریکا را بعد ازیک جنگ چریکی سرنگون ویک حکومت خود گردان را درزیر زنخ امریکا برای بیشترازنیم قرن ادامه داد. فیدل کاسترو دراصل یک مرد آزادی خواه وعدالت خواه وغیرکمونیست بود ورابطه با مسکو وپنکن نداشت، اما مداخله امریکا درامورکوبا به خصوص فرستادن نوکران سیا درخلیج خوک ها درسال 1963 وسرکوب خوک ها درخلیج خوک ها توسط فیدل وچه گوارا، رهبر انقلاب کوبا را وادارکرد که متحد شوروی شود. اتحادی که درآغازیازده روزی را درتاریخ قرن بیستم ایجاد کرد که نزدیک بود میان مسکو وواشنگتن برخورد اتومی شود. بله، برخورد اتومی نه شد وامریکای زیرفرمان کنیدی قول داد که دیگر درکوبا مداخله نمی کند وشوروی هم راکت ها وزیردریای های مجهز به کلاهک های اتومی خود را ازمرزهای آبی کوبا بیرون کرد.
بعدازیازده روزیکه جهان را تکان داد، فیدل کاسترو مصروف گسترش آموزش وپوروش وفقر زدای درکوبا شد. کوشش ومصروفیتی که باعث شد که کوبا اکنون بی سواد ند اشته باشد بی خانه نداشته باشد وبهترین سامانه ی آموزشی - بهدا شتی وخد ماتی درجهان را داشته باشد. بله ، درکوبا ، بی خانه وبی سواد وجود ندارد، اما درامریکا وآلمان ، میلیون ها بی سواد وبی خانه وجود دارند . با وجود موفقیت فیدل کاسترو درعرضه خد مات وبهداشت وآموزش وپروش، بسیاری ها گما کرده بود ند که حکومت فیدل بعد ازشوروی زیرفشارامریکا نابود می شود .این گمانه زنی ازاین نگاه موجه بود که با فروپاشی شوروی، درآمد ناخالص ملی کوبا از8 میلیارد دالر به 2 میلیارد دار پایین آمد.اما فیدل وحکومتش طوری کشور را اداره کرد ند 26 سال بعدازمرگ شوری و با وجود فشارامریکا ادامه یافت. باید حکومت فیدل ادامه میافت ؛ به این خاطرکه ، درآغازانقلاب ، فیدل به کوبای ها گفته بود که یا وابستگی ، یا تنهای ومن تنهای را بروابستگی ترجیح می دهم ومردم هم گفته اش را پذیرفته بود ند.
افزون برادامه ی حکومت انقلابی ، فیدل وانقلابش نمونه شد برای انقلابی های امریکای لاتین وافریقا. اینجانب که ستایش ها ومذ مت ها ازفیدل را بعد ازمرگش پی گیری کردم؛ برایم معلوم شد که اوباما رئیس جمهور درحال مرخصی امریکا درباره او گفت که تاریخ درباره اش داوری می کند؛ ودانالد ترامپ رئیس منتخب امریکا ، فیدل را دیکتاتوربی رحم نامید وجستین ترودو، نخست وزیرکانادا برخلاف رابطه دوستانه ی پدرش با فیدل، اورا دیکتاتور بی رحم نامید. غیرازآن ها، تمام رهبران جهان به شمول پاپ رهبر کلیسای کاتولیک اورا ستایش وکمونیست های حزبی به شمول رهبران چپ امریکای لاتین ، فیدل را چهره جاویدانه ی تاریخ والگوبرای انقلابی های دیروز وامروز وفردای جهان نامیدند.
بعدازانقلاب کوبا که ازدستاوردهایش یاد کردم، انقلاب الجزایر درسال 1962 به رهبری احمد بن بلا روی داد.انقلابی که درسال 1965 با کود تای حواری بومد ین سرنگون وحکومت مستبدی را برمردم آن کشوربارکرد که مردم به اداره استعماریی فرانسه دعا کرد ند. مثلا، باری درشبکه الجزیره ازیک نویسنده الجزاری خواندم که گفت :" درانقلاب به استقلال رسیدیم وآزادی خود را ازدست دادیم." بعد ازانقلاب الجزایر، انقلاب ویتنام در آوریل 1975 پیروزشد وازهمان روزپیروزی معامله با بانک جهانی کرده بخشی ازساختار اقتصاد سرمایداری شد. بهرحال ،دستاورد اقتصادی اش زیاد خراب نیست! بعدازانقلاب ویتنام، درفوریه 1979 ، انقلاب ایران روی داد. آیت الله خمینی پیش ازانقلاب در نوفل لیشاتو در اطراف پاریس گفته بود که :" آزادی را به مردم ایران میاورد وحکومتی می سازد که درآن کمونیست ها هم حق فعالیت می توانند داشته باشند.همچنان، ملاها را به مساجد وتکیه خانه ها برگشتانده اجازه شرکت درحکومت نمی دهد."
برخلاف، حضرت آیت الله حکومت ملاها را درریع پسین سده ی بیستم ساخت. دراین زمینه، روزی دراخیر سال 1358 در تلویزیون جمهوری اسلامی دیدم که روانشاد مهند س بازرگان به روانشاد آیت الله خمینی گفت:" درپاریس وعده های دادید که اکنون خلاف آن ها عمل می کنید"! حضرت آیت الله فرمود:" خدعه کرد یم ی یعنی فریب کاری کرد یم"! خدعه ی که دستاورد ش حکومت کنونی ایران می باشد. حکومتی که 40 درصد مردم ایران را زیرخطر فقر برده است وشمار روسپی ها که دردوره شاه به پنج هزارنمی رسید تنها درتهران به سه میلیون رسیده است. درسیاست خارجی هم ، شعارمرگ برامریکا را برخلاف منافع ملی ایران مقدس ساخت تامنزوی ومحاصره شود ودررابطه با عرب ها کاری کرده است که جنگ شیعه وسنی را داغ کرده است. جنگی که اکنون به نفع ایران معلوم می شود، اما دربلند مدت برای ایران بسیار مرگبارتمام خواهد شد!
بعد ازانقلاب اسلامی ایران، بتاریخ 27 آوریل 1992 برابر به هشتم ثور 1371 ، جهادی های افغانستان موفق شدند. موفقیتی که اول کابل را ویران کرده آبروی جهاد ضد کمونیستی را ریختاند ودوم زمینه سازی برای ایجاد طالبان توسط پاکستان وعربستان یا مدافعان جهاد کرد؛ وطالبان والقاعده با دست داشتن دررویداد یازدهم سیپتامبر 2001 جاده سازی برای جنگ امریکا وانگلیس علیه تروریسم کردند. جنگی که حکومت تروریست پرورطالبان - القاعده- آی اِس آی را مرخص وحکومت های طالب کرزی وغنی را به میدان آورد. حکومت های که 140 هزارمیلیون دالرکمک های امریکا واروپا ودیگرکشورها را غارت وموفق نه شدند که سه میراث ساخت شوروی ، یعنی: سرک های پخته ی کابل وکابل تا مرزهای کشورهای همسایه، سیلو/ نان پزی کابل وتونل سالنگ را ترمیم نمایند. افزون برآن ، تروریسم، هیروئین ،اعتیاد، فقر وبیکاری را چنان درافغانستان گسترش داده اند که جوانان روبه فرار به سوی غرب نهاده ومعتادان تمام کوچه ها- پس کوچه های کابل ومرکزهای ولایت ها را پرکرده اند ؛ وتروریستان هم کم نه آمده موفق شدند بخش های روستای درجنوب وبرخی روستاهای شمال کشوررا اززیرسلطه حکومت مرکزی برون وقانون بد وی خود را جاری نمایند.

0 comments:

Post a Comment