بخش نخست ، افغانستان
ابراهیم ورسجی
هفتم جدی 1395
سال 2016 ، سال خوبی برای افغانستان نه بود! به این خاطرکه، دردو ماه وبیست روز اول سال گذشته که برا بر بود به موسم زمستان سال 1394 ، تروریسم پراکنده درکابل وبخش های دیگر افغانستان ادامه یافت ؛ وحکومت وحدت ملی یا ملی نما هم بهبودی دراداره وامنیت ووضع اقتصادیی آورده نه توانست. وقتیکه با 21 مارس 2016 ، موسم بهار سال 1395 شروع شد، جنگ های بهاری وتابستانی طالبان هم شروع وهم ادامه یافت. همچنان ، نیروهای دفاعی- امنیتی افغانستان با وجود ضعف فرماندهی - اداره وتدارکات که ناشی ازدزدی کردن نان وجیب خرچ های سربازان توسط مقام ها ی بالای دفاعی وامنیتی بود، به دفاع ادامه دادند. کاریکه قابل ستایش می باشد!
درحالیکه ، دفاع مردانه وار نیروهای دفاعی- امنیتی دربرابر تروریستان ادامه یافت ؛ متاسفانه ، نزاع های رئیس جمهور ورئیس اجرائیه درجهت تقسیم صندلی های مهم وکمترمهم حکومتی درمرکز وولایت ها نا امیدی وفروپاشید گی اداری وسیاسی را درپی داشت. ازهمه تاسف باراین که ، کشمکش رئیس جمهور ورئیس اجرائیه بخاطر صندلی گیری های باد آورده به پایان نرسیده بود که سه رویداد دیگر خود نمای کردند: نخست، برخی رهبر چه های جهادی این ادعا را بلند کردند که مجاهدین ازحکومت بیرون رانده می شوند؛ دوم، حکومت درمانده هم شورای احزاب جهادی ای خود از کته شکم های تهی مغزرا ساخت ؛ سوم ، نزاع های درون حکومتی ؛ طالبان وگروه حقانی را گستاخترساخت! ازسوی دیگر ، برای تقویت آن ها، فرماندهی ارتش پاکستان برای ملیشه های مرزیی آن کشورفرمان داد که در ولسوالی های مرزی ننگرهار بنام داعش به جنگ علیه مردم ونهاد های دولتی حتا طالبان بپردازند.
ازهمه خنده داراین که ، حکومت کابل ازنهایت بی عقلی وبی نظمی ، حملات ملیشه های مرزیی پاکستان را حملات داعش نام داد. درواقع نام دادن ملیشه های مرزی پاکستان به داعش هم درننگرهارهم درفراه وجنوبی؛ درواقع، خدمتی بود که حکومت کابل به نظامی های پاکستانی کرد. مثلا، نظامی های پاکستانی برای برخی طالبان زیر فرماندهی ملیشه های مرزی خود به این خاطرنام داعش داده بود ند تا طالبان را میانه رونمایش داده آن ها را بنام مذاکرت صلح شریک حکومت لرزان کابل نمایند ؛ وامریکا هم درشروع باورکرده بود که داعش خطرناکتر است وطالبان میانه روباید با حکومت کابل وارد مفاهمه وصلح شوند ودراین راستا گفت وگوهای چهارجانبه ، درکابل ، اسلام آباد ودوحه راه اندازی شد.برخی افراد ستون پنجم که درحکومت منحط کرزی وزیر ورئیس هم بودند ، دردوحه از طالبان عذر خواهی هم کردند! عذری بد ترازگناه! بهرحال ، ازاین که پاکستان دوگانه بازی می کرد، یعنی هم جنگ را درهلمند وکندز وبغلان داغ کرد هم ملیشه هایش درننگرهار به نیروهای افغانستان حمله کردند، هم امریکا هم حکومت کابل از مذاکرات چهارجانبه دلسرد شدند.
باتوجه به چرخش یاد شده دررفتار امریکا ورئیس حکومت لرزان کابل ، هند سیاست افغانی خود را داغ ترکرد. مثلا، وقتیکه بند سلما با شرکت نخست وزیر هند افتتاح شد ومودی نخست وزیر آن کشوربرای افتتاح ساختمان پارلمان که به کمک کشورش ساخته شده بود ،ازطریق نوار با مسترغنی گفت وگوی افتتاحی کرد وهمچنان مسترغنی به دهلی نو دعوت شد؛ مزید برآن ، معاهده ی چاه بهارمیان کابل ، تهران ودهلی امضاشد، حکومت ونظامی های پاکستانی عصبانی شده حمله بنام داعش درننگرهار وجنگ درکند ز، بغلان وهلمند را گسترش دادند وترورهای هم درکابل ، وردک ، کنرها، پکتیکا،لوگر، ارزگان ، فراه و...صورت گرفت. دراین راستا ، درماه اکتوبر- میزان ، طالبان به کمک ستون پنجم برای چند روزکند زراگرفتند ودربغلان هم پیشروی کردند، اما نیروهای دفاعی افغانستان مرکزکند ز را پس گرفته ودربغلان هم به طالبان تودهنی زدند.دربدخشان هم ، ازپیش رویی طالبان جلوگیری به عمل آمد.
درحالیکه طالبان درمرکزکند ز وبخشی ازبغلان وبدخشان مهارشده بودند ، دو رویداد خوب ویک رویداد بد درافغانستان رویداد: رویدادهای خوب ؛ سرکوب طالبان درهلمند وتوبیخ پاکستان درکنفرانس امرتسر درهند توسط نخست وزیر هند درکنفرانس قبل آسیا ؛ ورویداد ناخوشایند ، بروز اختلاف میان رئیس جمهورمسترغنی ومعاونش آقای ژنرال دوستم بود.اختلاف آقای دوستم با مسترغنی این گونه شروع شد که اولی ، دومی را به تمرکزقدرت وانحصارگری وقوم گرای ملامت کرد. ملامت کردنی که فکرمی شد مانند اختلاف عبد الله وغنی خامو ش می شود؛ برخلاف ، نه تنها خاموش نه شد بلکه گسترش هم یافت وحکومت لرزان غنی- عبدالله را لرزان ترکرد.
آری ! گمانه زنی مبنی براینکه اختلاف آقای دوستم ومسترغنی مانند اختلاف مستران : غنی وعبد الله بزودی حل می شود، ناشی ازاین ساده انگاری بود که درشناخت دوستم اشتباه شده بود. به این خاطرکه، آقای ژنرال دوستم به اصل غیر دموکراتیک بودن قانون اساسی جورج بوشی برای نگهداشت کرزی درارگ اشاره کرده بود. چون ملا فهیم وملا خلیلی درلبه دستارخان قانون اساسی تمرکزگرا زا نو زده کم یا زیاد نان وجیب خرچی گرفته روزگذ رانی کرده بودند وعبد الله هم که خود را بنام اصل 50 و50 درصدی چوکی ها دلخوش کرده بود وکاری کرده نتوانست وهمه چوگی ها را مسترغنی ازافراد نالایق قوم وقبیله ی خود پُرکرد، دیگران گمان کردند که آقای دوستم مانند : ملا فهیم ، ملا کریم وعبد الله می باشد وبزودی به سردستارخان قبیله زده برمی گردد.
برخلاف ، آقای ژنرال دوستم درموضع خود استوارماند وعلت استوارماندش هم دو دلیل زیر می باشد:نخست، غنی وتیمش به خصوص دومی نه تنها درسرکوب طالبان توسط آقای دوستم درفاریاب وجوزجان کمک نکردند بلکه او را به نسل کشی هم متهم کردند. یعنی آقای دوستم که در ولایت های نامبرده طالبان تروریست را سرکوب می کند درواقع نسل پشتون ها را بر می اندازد. مسئله ی که خنده آور می باشد! دوم، درغورماچ به جان آقای دوستم وهمراهانش حمله تروریستی صورت گرفت که موفق نبود ودوستم هم امنیتی های زیر ذقن مستر غنی را مسئول حمله تروریستی بجان خودش وهمراهانش معرفی کرد. معرفی کردنی که رابطه نفر اول ونفردوم را خراب ترساخت.
بعد ازروبه وخامت گذاشتن رابطه ی مستر غنی وآقای دوستم، اول مسترغنی اعلام کرد که مسئله حمله به آقای دوستم درغورماچ را بررسی می کند که نکرد. شاید بی علاقگی آقای دوستم به برخورد کمرنگ مسترغنی به موضوع باعث شده باشد که بررسی پشت معرکه انداخته شود. پیش وپس از بی اهمیت شدن مسئله یاد شده، سه مسئله ی دیگر توسط مسترغنی روی دست گرفته شد: نخست، شورای صلح مسترغنی گفت وگو های معامله گرانه را با حکمتیار شروع ومتن معاهده دوطرفه هم امضا کرده شد؛ دوم، مسترغنی همان گونه گفت وگوها را با آقای نور سرپرست ولایت بلخ ورئیس اجرائی جمعیت اسلامی تکه پاره را هم گرم کرد ؛ سوم، بخش امنیتی ریاست جمهوری وداد ستانی اش مسئله اتهام احمد ایشچی به آقای دوستم را داغتر کردند. امریکا هم که مسئله را مهم گرفته بود، ارزیابی ادعای ایشچی را دراختیارخود گرفت، اما معلوم نشد که ادعای مدعی درست است یانه ؟ روشن است که ، دراختیار امریکا رفتن بررسی ادعای ایشچی علیه آقای دوستم توهین به غنی وعبد الله هم می باشد. به این معناکه ، بررسی ای یک ادعای دروغ یاراست علیه یک مقام حکومتی را هم با ید امریکا دراختیاربگیرد!
بهرحال ، بررسی دوسیه ایشچی به دا د ستانی داده شد وداد ستانی هم آقای دوستم را جلب کرد ودفتر او هم درخواست داد ستانی را بهوده نامید! ازاین رو، به صراحت می توانم بگویم که دست اندازیی امریکا دردوسیه ایشچی وبی اهمیت گرفته شدن درخواست داد ستانی توسط دفتر آقای دوستم چیزی بنام آبرو برای حکومت غنی وعبدالله باقی نگذاشته است. حکومتی که به باورخودش کمیته های انتخاباتی وبررسی های تخطی های انتخاباتی را تعیین کرده وادعا کرده است که انتخابات هم برگزارمی کند. انتخاباتی که درنبود تذکره نزد مردم، کشمکش رئیس جمهور ومعاون اولش وبهوده شدن مقام رئیس اجرائیه نزد قومندانک های جمعیت تکه پاره شده و... بسیارخنده آور به نظرمی رسد! بله ، طالبان هم نهایت کوشش خود را کردند ومی کنند تا ازشارید گی ای حکومت درنتیجه نزاع های درونی بهره برداری کنند وتاحدی هم کرده اند! دراخیر، به رئیس جمهوروتیم جاهل وباصطلاح تکنوکراتش وطرف های معامله اش چه جهادی نما ها وچه آقای دوستم وچه طالبان ، می گویم که افغانستان را به سوی بحران وآشوبی می برند که خود شان معلوم است که درمهارآن بی چاره هستند، حتا حامیان بیرونی شان هم بی چاره هستند وبی چاره تر خواهند شد! بله، یک راه بیرون رفت ازبحران وجود دارد وآن اینکه به یک اداره انتقالی نه مانند اداره انتقالی کرزی نادان بلکه یک اداره انتقالی متشکل ازکارفهمان درجهت برگزاری انتخابات تن دهند .درغیرآن ، خودشان وحکومت شان غرق وافغانستان را تباه می کنند!
0 comments:
Post a Comment