نویسنده: ابراهیم ورسجی
این مقاله، پیشتر درهفته نامه ی انسان گرایی پخش شده است
فاجعه ی کندز نشان داد که انسان مرده است ؛ ومردن انسان نباید باعث شود که زنده باد انسانیت نگویم ! درحالیکه جنازه ی انسان یا اشرف مخلوقات درهمه بخش های افغانستان بویژه کندز بخاطر تروریسم وحکومت فاسد- نابکار برداشته شده است ، لازم است هم اشک بریزم هم تروریستان وحکومت پرحرف وبی عمل یا بدعمل را مقصر بدا نم که اولی : جنا یت وآدم کشی را بنام اسلام می کند ؛ ودومی هم ، خود را نما ینده ی مردم دا نسته درمتن وکناره ی خود دسته های را جای داده است که شب با تروریستان وروزبا حکومت برای شکم سیری ونوکری برای پاکستان کارمی کنند. مردم افغانستان هم ازنهایت درماند گی آه می کشند واشک می ریزند وحکومت شان چنان بی اراده وبی احساس شده است که درک نمی کند درکشورچه می گذرد وچه با ید بکند ؟ ازا ین رو، حق با آن عده جوانا نی می باشد فا تحه ی حکومت را پس ازبردا شته شدن جنازه ی بوی گرفته اش درپارک شهرنوکابل خواند ند وکسی هم یا فت نشد که افسوس بکند!
بهرصورت ، لازم می دانم هم به حکومت هم به تروریستان هم به تیکه داران جهاد بی دستاورد سخن های چندی بگویم. درا ین رد یف بندی ، حکومت فخیمه ی اتحاد ملیه ی گریزان ازملت را اول گرفتم ؛ ودلیل آن ا ین است که ، چه خوب وچه خراب همین حکومت را داریم. پس، به خود حق می دهم آن را اول مخا طب بسازم. بنا برا ین ، به حکومت به ا صطلاح وحدت ملی مردم گریز می گویم که سخن ازسیاست گفتن آسان وسیاست خوب کردن درعرصه های سیاسی- اجتماعی - اقتصادی - فرهنگی بسیاردشوارمی باشد. به ا ین خاطرکه ، مطا بق این سخن پرمعنای سیاسی که "سیاست مداران درکاخ شیشه ی زند گی می کنند"، بدون شک ، سیاست وحکومت کردن دشوار ومخا لفت کردن با آن آسان تراست.
دربالا، اززند گی کردن رهبران وسیاست گران درکاخ شیشه ی سخن گفته شد. معلوم است که ، زند گی درکاخ شیشه ی دومعنا دارد: نخست ، مردم هرلحظه سخن ها وکارکرد های آن ها را می بینند وداوری می کنند. دوم ، کاخ شیشه ی سیاست مدا ران با پرتاب سنگچه ی فرومی ریزد، چه ماند به ا ین که به سوی آن بزرگ سنگ یا موشک پرتاب شود! ازا ین سبب ، نبا ید سیاست گران ازدرون کاخ های شیشه ی سنگ پرتاب کنند؛ سنگ پرا نی که سیاست کاران کم خرد افغانستان درآن هنرپیشه می باشند ؛ وفاجعه ی کندز بخشی ازهمان سنگ پرا نی ها می تواند شمرده شود. درحا لیکه ، مردم ازبی کفا یتی حکومت وسنگ پرا نی ستون پنجم ازدرون آن اطلاع دارند، مسئله ی که فشاربرحکومت درجهت براندازی ستون پنجم را افزا یش داده است. اما، تروریست ها وجهادی های نام نهاد هم توجه نما یند که گذشته وحال ودرواقع دستاورد شان زیرذره بین نقد و نظاره گریی مردم بویژه آگاهان ومنتقدان می باشد.
ازا ین رو ، اول به جهادی ها ودوم به تروریستان خطاب کرده سخن های خود را ابرازمی نمایم: نخست ، خد مت تیکه دا ران جهاد عرض می نمایم که براساس ا ین سخن رایج دراصول فقه که" نتیجه تابع اخص ارذ ل است" ، تباه کاری شان درکابل وقتل هاوغارت ها وغصب های که ازدا رای های منقول وغیرمنقول دولت ومردم ودزدی های که در 14 سال گذشته ازکمک های جامعه ی جها نی برای بازسا زی افغانستان کرده اند، هم جهاد خود را تلف کرده اند هم به رخسار ا نسان های وطن ما سیلی سخت وتخریش کننده ی زده اند که به هیچ صورت درمان نمی شود. با وجود اینکه ، مردم را گرفتار دردها وبیماری های بی درمان کرده اند ، ازنهایت بی شرمی سخن هاوشعارهای بلند وبالا و بی عمل هم می گویند!
به طورنمونه ، از18 سنبله تا 25 آن ، یعنی درهفته ی نام نهاد " شهید " ، سرانِ زنده وآرایش کرده ی به ا صطلاح سازمان های جهادی سخن های لاطا یلی گفتند واوباشان شان برخورد های نا درستی با مردم کابل کرد ند که جزرسوای خود وپریشا نی مردم نتیجه ی دربرندا شت. ازا ین سبب ، باوردارم اگرشهیدان وطن زنده می بود ند ؛ بیشتراز حکومت فاسد وتروریسم زاده ی کارکرد ها یش ، برگزارکننده های روزشهید وماجرا های وا بسته به آن، جهادی نمایان چپا ولگررا سرزنش می کرد ند.ازجا نب د یگر، هرگاه که خطری متوجه با صطلاح جهادی ها می شود ، آن هم ازجانب طالبان که زاده وپرورده ی خود وبا داران شان می باشند، به سراغ مردم می روند ودرغیرآن مصروف حیف میل سرمایه های باد آورده به خون شهید ها ومردم میباشند. مثلن ، یکی ازسران بی سر- نا دانِ با ند های به ا صطلاح جهادی برای هشدارمردم ازخطر طالبان به تالقان رفته وگردهمای هم ترتیب داده وسخن های بی ربط به موضوع هم گفته است. متا سفا نه ، درکنارمحلِ گردهمای آن ها، آواره های رنج دیده ی کندز درنهایت فقروتنگ دستی زندگی می کردند وهرلحظه به سوی مردم دست درازمی نمودند که ازگرسنگی می میریم. پس ، برای خدا ، برایمان نان بدهید! اما جهادی مآ بان یک افغا نی هم برای کندزی های آواره درتالقان نداد ند. روشن است که ، وضع ناهنجارکنونی درافغانستان بویژه درشما ل وازهمه رنج آورتر درکندز؛ بدون شک ، زاده ی حضور غیرمسئولانه ی جهادی ها ود یگرنا دان ها وغارتگران درحکومت می باشد . درواقع ، همان حضور استفاده جویا نه است که شرا یط غمبار به شمول فاجعه ی کندز ودیگرولایت ها راکه قربا نیا نش درکابل و دیگربخش های کشوربا فقروگدا گری زندگی می کنند وطلب کمک می نمایند، ایجاد کرده است.اگروضع غمبارفرزندان وخانم های جهادی های شهید شده ورفت وآمد های بی نتیجه شان به وزارت شهدا ومعلولین وشعبه های آن درکابل وولایت ها را با وضع اسف بارکندزی های تباه شده توسط تروریستان وحکومتی های همکارآن ها بیفزایم، برای همه ی مردم معلوم می شود که بزرگ - کوچک جهادی ها درچه موقعیتی غیرانسا نی ایستاده اند! ازا ین رو، ازسران به ا صطلاح جهادی اگرانسان هستند ، می خواهم که هم به کمک آوارگان کندزی درتخار، بغلان ، کابل و... بشتابند هم سری به وزارت شهدا ومعلولین بزنند هم ازسرما یه های نا مشروع کمایی کرده ی خود وپدران شان که محصول خون شهیدان می باشد، کمکی به آوراه ها وقربا نی های بی کفا یتی حکومت خود شان وتروریسم طالبان ، نما یند.
پس ازتوصیه وسرزنش نرمِ جهادی های نام نهاد که بد کاری شان طالبان را تولید کرد ، ازطالبان می خواهم که اگرانسان ومسلمان هستند ومعلوما تی ازقرآن دارند ، برضد آن عمل نکنند! ای طالبان ! مگرشما واستا دان تان نمی دانید که اسلام برای هدایت وبهبود حالت مادی ومعنوی انسان ها آمده است نه برای کشتن وذلیل ساختن آن ها! درقرآن ، ا مربه معروف ونهی ازمنکرآمده است. معلوم است که ، معروف پیش ازمنکرآمده است ؛ وتعبیرآن این است که اول خود تان انسان های خوب شوید وآنگاه د یگران را ازبدی ها امربد وری نمایید ! همچنان ، درحد یث رسول الله ص آمده است که : بهترین مردم کسا نی هستند که به مردم فا یده می رسا نند نه ا ین که آن ها را درقندزوننگرهار و...بکشند وفراری نمایند. دراخیر، به حکومت وشورای به ا صطلاح صلحش که درآن جهادی های کته شکم ، تکنوکرات های بی سواد وطالبان نیکتای پوش وعما مه به سرفرا وان یا فت می شوند ، می گویم که ا نسان مرده است وا نسا نیت را د فن نه نما یند! به ا ین خاطرکه ، با زنده نگهداشتن انسانیت ، می توان ا نسان را برگشتاند.درغیرآن ، تروریسم ، آشوب وغارتگری نام ونشا نی ازافغانستان به حیث جا یگاه بخشی ازانسان های صوری ویا واقعی خبری وسخنی با قی نخواهند گذا شت.
0 comments:
Post a Comment