ابراهیم ورسجی
18-4-1392
درنتیجه ی خیزش مردم مصردر25ژانویه2011-5دلو1389خورشیدی،بتاریخ11فوریه21ماه دلو1389خورشیدی،حکومت نظامی30ساله ی حسنی مبارک جای خود رابجای رئیس شورای ملی برپایه ی قانون اساسی به شورای عالی نظامی متشکل ازنظامیان سالخورده وتاریخ زده سپرد.مبارک ازسپردن قدرت به نظامی های همکارش این هدف راپی گیری می کرد که هم ازداد گاهی شدن خود وخانواده اش بخاطرخشونت هابرمخالفان وغارتگری سرمایه های ملی مصریان جلوگیری نماید که نظامی ها ازترس مردم ازآن پرهیزکردند وهم نگذارد که انقلاب 25ژانویه به دیگرگونی ساختاری یاانقلاب همه جانبه منجرشود.دراین جهت،هم مبارک ،هم ارتش مصر،هم امریکاوهم اسرائیل متوجه بودند که دیگرگونی ساختاری درمصر،آمدن مردم به صحنه وباختن منافع خود، بویژه بی اثرشدن قرارداد صلح کمپ دیوید، امضاشده درسال1979میان قاهره- تل آویورا می تواند دربرداشته باشد.ازاین رو،ازهمان آغازخیزش مردمی درمیدان تحریرکه بهارعربی نام گرفت،دورنگه بازی کردن نظامی هاراتشویق ورهبری کردند وفرماندهان ارتش بویژه مارشال طنطاوی86ساله وازهمد ستان مبارک اعلام کرد که ارتش درکشمکش میان مردم وحکومت مبارک،درکنارمردم می ماند ومبارزان هم بدون ریزبینی ازرفتاردوگانه ی ارتش به گرمی ازآن پذیرایی کردند.
دراین راستا،سران مفتخوارارتش که جزحمایت ازقرارداد کمپ دیوید میان قاهره وتل اویو وخیانت به فلسطینی هاوبریدن ازجامعه ی عرب دستاوردی نداشتند و سالانه یک میلیارد وسه صد میلیون دلارازامریکا دریافت می کنند وهمچنان ازدرآمد مصربهره برداریی مهارناشده می نمایند، مبارزانِ میدان تحریرراچند دسته ، بدون برنامه ورهبریی همه پذیرمی دانستند؛وپیشترازخیزش میدان تحریر،مبارک،نظامی هاواطلاعاتی هایش به غربی هابویژه امریکا گزارش داده بودند که آن هاتنها دربرابردوگزینه:حکومت مبارک واخوان المسلمون / جمعیت برادران مسلمان قراردارند.درواقع،بدین طریق می خواستند متحدان غربی خود را ازقدرت گرفتن اخوان ترسانده به عمرحکومت ستمگرخود بیفزایند.زمانی که خیزش گران میدان تحریرودیگرشهرهای مصرحکومت مبارک را بزیرکشیدند،نظامی هامتوجه شدند که تهدید خیزش گرانِ چند دسته به دیگرگونی ساختاری نمی انجامد وتنها تهدیدی که متوجه ساختارِبازمانده ازحکومت ستمگرپیشین می باشد،ازسازمان نیرومند ومردمی برادران مسلمان می باشد.ازاین رو،ازهمان آغازخیزشِ میدان تحریر،درپشت میدان وروی میدان، نظامی هاواخوان باهم شاخ باخ شده بودند.بنابراین،نظامی هادرگام نخست،بالای اختلاف نظروایدئولوژی میان اخوان ودیگرسازمان هاوجوانان میدان تحریرشماره بازکردند؛ودرگام دوم،سیاستِ بالاکشیدن یکی ازچهره های کمتربد نام حکومت مبارک به مقام ریاست جمهوری راراه اندازی کردند که احمد شفیق بود ودرانتخابات ماه جون 2012ازمحمدمرسی شکست خورد.
باتوجه به نگرانی های نظامی ها وبازمانده های حزب باصطلاح دموکراتیک ملی حسنی مبارک ازمنجرشدن خیزش به دیگرگونی ساختاری که ویژه ی همه خیزش ها وانقلاب هامی باشد،شورای عالی نظامی جانشین مبارک، هم بالای تفاوت های فکری- سلیقه ی خیزش گران میدان تحریروفقدان رهبریی یگانه ی سیاسی شان وهم اختلاف شان بااخوان سرمایه گذاری کرد.ازپیش آشکاربود که اخوان سازمان یافته ترین حزب سیاسی- مذهبی درمصروتنهانیروی می باشد که توان مهارنظامی هارادارامی باشد.به سخن دیگر،درمصرپسامبارک شاخ بشاخ شدن نظامی ها واخوان حتمی می باشد.نظامی های خود سری که در60سال گذشته برمصرحکومت،اخوان راسرکوب وبه داعیه ی فلسطینی هاخیانت کرده بودند.درواقع،نظامی های حکومت گرمصری پیش ازتن دادن به قرارداد کمپ دیوید، درسال1967ازاسرائیل شکست رسواخیزخورده ملی گرایی عرب راکه به آن دستک می کشیدند به گورستان فرستادند.درواقع،گورستانی شدن آن ملی گرایی مسخره یگانه دستاوردی که داشت این بود که حکومت مصرونظامی های زیرفرمانش ازداعیه ی فلسطین به نفع اسرائیل پاپس کشیده مردم، بویژه جوانان مصری را به سوی سازمان های مذهبی بویژه اخوان راندند.
زمانی که سادات درسال1978بدون دعوت رسمی حتاغیررسمی به اسرائیل رفت وبدنبال آن درسال1979معاهده ی صلح کمپ دیوید را باتل اویوامضاکرد،هم مصررادرجامعه ی عرب منزوی کرد وهم داعیه ی نیروهای مذهبی رادرپرسمان فلسطین فربه ترساخت.پرسمانی که به مرگ سادات انجامید.سادات درماه اکتوبر1981توسط خالداسلام بولی،یک افسرنظامی جوان کشته شد وجایش رامبارک، معاونش ویکی ازافسران هوای ارتش گرفت.سادات تنهامسئولیت شرم آورامضای معاهده ی کمپ دیوید وفراموش کردن فلسطینی هارا بدوش نداشت،بلکه باکمای کردن پول های کلان ازعربستان، فربه نمودن سلفی های درازریشِ بی مغزوخشکه مقدس راهم درکارنامه ی سیاه وننگین خود داشت! ازهمه مهمتر، مرگ سادات وبدنبال آن بالاکشیده شدن مبارک، تنهافربه شدن خود کامگی نظامی وتند روی مذهبی درداخل وتسلیم شدن قطعی مصربه اسرائیل وامریکادرعرصه ی بیرونی بود.دوپرسمانی که جذب لیبرال – ملی گرایانِ سکولاردرساختاربیداد گرانه ی حکومت وبرداشتن کم دوام برخی بندش ها ازکنشگران اخوان وفربه شدن تند روانِ متمایل به تروریسم وسلفی هاباکمک دلارهای نفتی عربستان ودیگرامارت های نفتی جنوب خلیج فارس رادرپی داشت.
ازپیش روشن بود که حکومت نظامی- سکولارِمصروهمترازان شیخی- سنتی ی عربش به شمول دیگرمستبدان سکولارِعرب، هم به توسعه ی اقتصادی- اجتماعی دست نمی یابند وهم مطابق برداشت شان که توسعه ی اقتصادی پیش خیمه ی توسعه ی سیاسی می باشد به هیچ گونه توسعه ی چه اقتصادی وچه سیاسی موفق نشده تنهابه عمرحکومت های خود سرانه و نامردمی شان می افزایند.ازاین رو،لازم است که نگاهی به نرخ رشداقتصادی کشورهای عربی درچهار دهه ی گذشته انداخته شود: سمیر امین اقتصاد دان مصری در زمینه میگوید: «در آغاز لازم است بدانیم که براساس آماری که بانک جهانی منتشر کرده رشد درآمد واقعی سرانه در منطقهی عربی در دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ صفر بود، در حالی که در قیاس با آن رشد در شرق آسیا هفت درصد، در جنوب آسیا پنج درصد و در امریکای جنوبی ۵/۳ درصد بود.» تنها افریقای جنوب صحرا طی این دوره هیچ رشدی نداشت.
«رشد درآمد سرانهی واقعی در منطقهی عربی در دههی ۹۰ و طی ۱۰ سال گذشته تاکنون همچنان پایینترین سطح در جهان بوده و این رشد شامل عملکرد اقتصاد کشورهای ثروتمند نفتی مانند عراق، الجزایر، لیبی و هفت کشور خلیج فارس مانند عربستان سعودی و امارات هم میشود.» در حقیقت، طی این دوره رتبهی منطقه پایینتر از افریقای جنوب صحرا بود.(1)درواقع،سطح صفریی پیشرفت اقتصادی کشورهای عربی نفت خیزوبی نفت حکایت ازاین می کند که عرب هااز پس مانده ترین کشورهای جهان به شمارمی آیند وعلت بنیادیی این پس ماندگی هم چیزی نیست مگرحکومت های مستبد سکولار-نظامی وریاکار-شریعت مدارِشیخی- قبیلگی که هم سرمایه ی ملی مردم خود رابه غارت برده اند وهم برای عوام فریبی پرده ی دین ومذهب رابه چهره ی تاریک ومردم دشمنانه ی خود کشیده اند.طرفه اینکه،دربهره برداریی ناروا ازدین درجهت عوام فریبی نه تنهانفت خواران شیخی- قبیلگی،بلکه نظامی های سکولار- بی منطق- مستبدهم بی نصیب نمانده اند که اسلام شعاری ناصردرمصروصدام حسین درعراق نمونه ی خوبی بود.
بهرحال،درادامه ی تباه کاریی اقتصادیی حکومت های نظامی- سکولاروشیخی- ریاکار- مذهب مداردرزندگی اقتصادی- اجتماعی مردمان عرب،دوتحول درآوردن توده های عرب به میدان سیاست وگرم نمودن زمین در زیرپای مستبدانِ حاکم نقش بازی نمود:نخست،گسترش فن آوریی اطلاعاتی- آگاهی بخش نشان داد که دیگرحاکمان سانسورگر سخن گویی یگانه نیستند.دوم،جنگ علیه هراس افگنی اسلامی که ازگذاشتن اسلامیزم درجای کمونیزم توسط امریکا،انگلیس واسرائیل پس ازفروپاشی امپراتوریی شوروی حکایت می کرد که فراورده ی آن پیاده شدن ناتودرافغانستان درجهت براندازیی القاعده وحامی اش طالبان وبدنبال آن اشغال عراق می باشد.دورخ دادی که به شکست امریکاوفربه شدن تروریسم انجامیده است.درحقیقت،رایج شدن اسلامیزم وتروریسم پس ازرخداد یازدهم سیپتامبردررسانه ی جهان وعزم جورج بوش،آن بنیادگرای خشن مسیحی دربراندازیی آن ها،نعمتی خدا دادی بود که برای مستبدان نظامی- سکولاروشیخی- ریاکار- مذهب مدارعرب فرودآمد وآن هادرکناراسلام هراسی درغرب کوشیدند که باداران غربی شان رااین گونه تطمیع یابترسانند که درجامعه ی اسلامی تنها دواختیارپیشرودارند:نخست،بافربه کردن دموکراسی خواهی برای بنیادگرایی اسلامی جاده سازی نمایند.دوم،وضع موجود رانگهداری نمایند که ادامه ی حکومت های مستبد بانرخ رشداقتصادی- صفری می باشد.دراین راستا،زمانی که نرخ پیشرفت اقتصادی- صفری باشرایط ناگواربانک جهانی همراه شد،به نارضایتی بی سابقه را درمیان مردمان عرب دامن زد که خیزش های بی نتیجه وکم نتیجه درمنطقه زاده ی آن می باشد.
ازآنجاکه هم حکومت های مستبد نظامی- سکولاروهم حکومت های مستبد شیخی- اسلام مدارعرب همکاردرمبارزه علیه تروریسم اسلامی شده بودند،امریکا ومتحدانش دموکراسی- حقوق بشر وآزادی خواهی ملت های منطقه راقربانی مبارزه علیه تروریسم نمودند.درچنان شرایطی،دورخداد خود نمای کرد که کشورهای غربی بویژه امریکا را نگران ساخت:نخست،درجنگ علیه هراس افگنی اسلامی همان حکومت های شیخی عرب منبع تهیه ی کمک های مالی طالبان وتروریستان درافغانستان ازطریق نظامی های پاکستانی شدند.دوم،بتاریخ17دیسامبر2010،محمدبوعزیزی،جوان دانشگاه خوانده ی تونسی ازدرماندگی برخاسته ازبیکاری وستمگریی پولیس درشهرسیدی بوزید درکشورتونس خود را آتش زد.رخ داد جانکاهی که به فروپاشی حکومت سکولار- مستبد بن علی حاکم مادام العمرآن کشورمنجروبهارعربی نام گرفته انگیزه دهنده ی خیزش گران میدان تحریردرقاهره شده بتاریخ11فوریه2011حکومت سکولار- مستبد مبارک رادچارسرنوشت تلخ همتایش بن علی ساخت.حکومت های شیخی- مستبد- مذهب مدار- نفت دارعرب که ازبهارعربی ترسیده بودند،دست بدوکارزیرزدند:نخست،باتوزیع پول های گزاف به ملاها وسران قبایل خواستند بخش دانشگاهی ونوخواه جامعه رامنزوی یاازدست زدن به بهارعربی بترسانند.دوم،هم علیه بهارعربی وهم علیه حکومت های مستبد- سکولاردرلیبی وسوریه به فربه کردن تند روان سلفی وتروریستان اسلامی پرداختند تا ازاین طریق بایک تیردوفاخته راشکارنمایند.به این معناکه هم مستبدان سکولارِ رقیب خود رابکوبند وهم تند روان وسلفی های خشکه مقدس وخشن رادربرابرجریان های اسلامی میانه روی که میان اسلام ودموکراسی وحقوق بشرسازگاری قایل می باشند،فربه ترنمایند.
ازآنجاکه کشورمصرهم نقش بزرگ درجهان عرب دارد وهم جمعیت اخوان المسلمین / برادران مسلمان بزرگترین سازمان اسلامی باشاخه های گسترده درجهان اسلام واثرگذاربردیگرگونی های آن کشورمی باشد وهمچنان گرایش به این دارد که اسلام می تواند بادموکراسی وحقوق بشروآزادی های مدنی سازگاری نماید،دردسرهای فراوانی برای حکومت های شاهی-شیخی- نفت خیزعرب که ازنرخ رشداقتصادی-صفری شان نامبرده شد،فراهم کرد.دراین راستا،زمانی که در30جون2012،محمدمرسی ازجمعیت اخوان رئیس جمهورمنتخب مصربرگزیده شد،نخستین واکنش را امارات متحده ی عربی بازندانی نمودن مخالفان مذهبی خود بنام اعضای اخوان آغازنمود وزمانی که اردوان نخست وزیرترکیه ومرسی رئیس جمهورمصردرکنگره ی حزب عدالت وتوسعه درانقره خود نمای کردند،هم رژیم آخوندی ایران وهم رژیم های شاهی-شیخی- نفت خوارعرب نگران شدند که اسلام دموکراتیک ومتمایل به مدرنیته / نواندیشی- کثرت گراپذیر پایه های حکومت های ستمگرانه شان رامی لرزاند؛ازاین رو،توطئه گری علیه رئیس جمهورمنتخب مصررا راه اندازی کردند.
چون، درمصر،به گفته ی سامرامین، روشنفکرواقتصاد دانِ مصری انقلاب مردم راتغییروساختارراتغییرنداده است وبزرگترین پاسدارساختارکهنه هم ارتش وبروکراسی بازمانده ازدوره ی حسنی مبارک می باشد.ارتشی که بالای اختلافات خیزش گران میدان تحریرشماره ی بانکی بازکرده بود.به سخن دیگر،ارتش مصربالای تفاوت ایدئولوژیک انقلابیون سرمایه گذاری کرد.وبیرونی هاازجمله:غربی های دموکرات که دموکراسی را بی شماردربزنگاه منافع اقتصادی- سیاسی خود کشته اند وحکومت های شیخی –نفت دارعرب بالای ارتش ومعترضان باصطلاح لیبرال- سکولار بخاطرآشوبگری علیه حکومت مرسی شماره بازکردند تا درموقع مناسب رئیس جمهورمنتخب رابه بهانه ی اعتراضات خیابانی ونابسامانی های برخاسته ازآن بزیربکشند.دراین بازیی ناپاک،ازهمه خنده دارتر،دموکرات مآبی سازمان های لیبرال- سکولارمصری می باشد که بجای پذیرفتن قاعده ی بازی دموکراتیک که بزیرکشیدن رقیب درصندوق های رائی گیری می باشد،به آشوب گری وتظاهرات خشن خیابانی دست زدند تاجاده رادرجهت کودتای نظامی هموارنمایند.
طوری که ازپیش قابل پیش بینی وبرنامه ریزی هم شده بود،درروز30جون-9سرطان،سالگرد ریاست جمهوریی محمدمرسی،مخالفان لیبرال- سکولار- آشوبگرکه به باورشان رئیس جمهورمصروف اسلامی کردن مصرمی باشد ودرحل دشواری های اقتصادی- اجتماعی مردم ناکام شده است،دست به تظاهرات خیابانی زده خواستارکناررفتن اوازقدرت وبرگزاری انتخابات زودرس شدند.همزمان باراه اندازیی تظاهراتِ مخالفان،فرماندهی ارتش ازرئیس جمهورومخالفانش خواست که درمدت48ساعت تفاهم کنند درغیرآن ارتش واردمیدان می شود.رئیس جمهورمرسی هم خواست ارتش راکودتا نامیده به آن مخالفت کرد وهم ازمخالفان خواست که ازخشونت دست برداشته راه های مسالمت آمیزحل دشواری هارادرپیش گیرند.ازپیش آشکاربود که دشواری های اقتصادیی بازمانده از60سال حکومت نظامی هاوشورای عالی نظامی18ماهه ی طنطناوی وآشوب های پس ازآن، در48ساعت قابل حل نمی باشد.ازاین رو،ارتش برپایه ی برنامه ی قبلی، درشامگاه روزچهارشنبه3جولای-12سرطان، دست به کودتازده حکومت نظامی فریب کارانه راجایگزین حکومت منتخب مردم نمود.دراین بازیی ناپاکِ فرمانده ارتش علیه دموکراسی وحکومت منتخب مصر،دوپرسمان ازهمه خنده دارتربه می رسد:نخست،حضورشیخِ منحط وتوجیه پیشیه ازهریا پالشگرهمیشگی بوت های نظامی ها ومستبدان درتاریخ مصر،رئیس کلیسای قبطی ها ومحمدالبرادعی، آماتورسیاسی ویکی ازسردسته های مخالفان درکنارعبدالفتاح السیسی،وزیردفاع وسردسته ی کودتاچیان درزمان سخنرانی اوپس ازبرکناری رئیس جمهورمرسی درتلویزیون مصرمی باشد.ازاین هم شرم آورتر،گفت وگوی حسنین هیکل،سخن گوی جمال ناصر پس ازکودتاباشبکه ی تلویزیونی سی بی سی می باشد که درآن باخوشحالی یاد آورشده بود که:"مصردوباره جایگاه خود رادرجامعه ی جهانی بدست آورد"! اینکه پس ازکودتا،اتحادیه ی افریقا عضویت مصررا به تعلیق انداخت،نشان داد که هیکل درست می گوید یااتحادیه ی نامبرده!
بهرصورت،پس ازکودتای نظامی علیه حکومت مرسی،سازمان اخوان المسلمون / برادران مسلمان که رئیس جمهوربه آن هاپیوند حزبی دارد،کود تاراسرزنش وخواستاربازگشت مرسی به قدرت شد ومرسی هم مانند گذشته خود رارئیس جمهورنامیده عمل نظامی هاراکودتاعلیه دموکراسی وحکومت منتخب مردم اعلام کرد.دوم وازهمه جالبتراین که،لیبرال- سکولارهای مخالف که اخوان یاحزب مرسی رامخالف دموکراسی وطرفدارایجاد دیکتاتوریی مذهبی جازده بودند؛بی درنگ، ازکودتا استقبال کرده آن را دفاع ازدموکراسی اعلام کردند.به نفع دموکراسی وانمود کردن کودتا،اختراعی مسخره ی می باشد که مخالفان لیبرال- سکولارِجمعیتِ براد ران مسلمان به آن دست یافته اند! ازاین رو،دراین بخش ازنوشته،بدومسئله اشاره وپرسمان های جاری درمصرپی گرفته می شوند:نخست،اسلامیزه سازیی مصرتوسط مرسی بجای دموکراتیزه کاریی آن.دوم،ناکامی مرسی درکنارزدن دشواری های اقتصادی مصری ها.دررابطه به اصل نخست،بتاریخ30جون،محمدالمصری،استاد بخش ژورنالیزمِ دانشگاه امریکای قاهره مقاله ی زیرعنوان"دشمنی بادموکراسی:پاسخ به البرادعی"نوشت که بتاریخ 30جون،روزسالگرد ریاست جمهوریی مرسی وتظاهرات مخالفان علیه حکومت اودرویب سایت"الجزیره"پخش شد.المصری درمقاله ی خود یاد آوری کرد که:" 35درصد وزیران واستان داران مصربه جمعیت اخوان تعلق دارند و65درصد دیگرغیراخوانی می باشند. واز100عضومجمع قانون،32نفراخوانی وباقی ازاحزاب دیگربودند.اگرالبرادعی به ائتلاف می پیوست،این شمارکمترهم می شد. ودرآغازسال2012،زمانی که دادگاه فاسد قانون اساسی پارلمان منتخب رابرکنارنمود،البرادعی ازآن اقدام حمایت کرد."ازهمه خنده دارتراین که،همان برادعی درروزکودتا علیه رئیس جمهورمنتخب درکنارالسیسی فرمانده کودتاایستاده بود ومی خواست که درزیرسایه ی نظامی هانخست وزیرهم شودکه بامخالفت حزب سلفی نورنامش ازفهرست پاک گردید.دررابطه به اصل دوم یارفع دشواری های اقتصادیی مردم،باید گفت که بازسازیی اقتصادی مصرکه ازحکومت ستمگروفاسد مبارک وحکومت 18ماهه ی شورای عالی نظامی زیرفرماندهی مارشال طنطاوی به میراث مانده است؛ درمدت یکسال آن هم باتظاهرات پی هم وشبانه روزی مخالفانی مانندبرادعی، ازتوان حکومت ومخالفانش بیرون بود.
زمانی که ازبحران اقتصادی مصرکه برخاسته ازحکومت مستبد 30ساله وچندماهه ی مبارک وتنش های قانون گریزانه ی بعدازآن می باشد، سخن به میان می آید،لازم است که ازذخیره ی ارزی او درپسین روزهای حکومتش وهزینه ی شورای عالی نظامی درمدت18ماه هم نام برده شود.درزمینه،استادالمصری می گوید:"مصردرروزهای پسین حکومت مبارک36میلیارد دلارذخیره ی ارزی- دالری داشت که درمدت 18ماه، مارشال طنطاوی وشورای عالی نظامی اش 22میلیاردهزینه نموده آن رابه14میلیارد کاهش دادند.اما،حکومت مرسی آن را از14به16میلیارد دلارافزایش داد.روشن است که حکومت کودتایی ژنرال فتاح السیسی 16میلیاردلارذخیره ی باقی مانده ازدوره ی یکساله ی مرسی رابه صفرکاهش خواهد داد؛مگراین که، کشورهای نفت دارعرب درمنطقه به کمکش بشتابند.اما،اوضاع مصرپس ازکودتابه گونه ی انکشاف نموده است نظامی ها وحامی های بیرونی- درونی شان تنها درانتظارسه سناریو / نمایش نامه می توانند باشند:نخست،بازگشت مرسی به وظیفه اش وتکمیل بازی دموکراتیک تاسال2016.دوم،انتخابات زودهنگام البته باکسب موافقت مرسی وحزبش.سوم،حکومت ائتلافی درزیرسایه ی ارتش متشکل ازحزب دموکراتیک ملی ی مبارک ومخالفان لیبرال – سکولاردیروز وهمکاران کنونی حزبش،حزبی که اعضایش درساختارارتش وبروکراسی بویژه دستگاه عدلی علیه اخوان ودموکراسی سنگرگرفته بودند وبراندازیی دموکراسی تنهادستاوردشان می باشد.ازهمه ترسناکتراین که ،حکومت ائتلافی مورد نظرنظامی ها وبادارانشان بدون رضایت یاسرکوب وحشیانه ی اخوان / حزب مرسی میسرشده نمی تواند وسرکوب وحشیانه ی اخوان هم می تواند سوریه ساختن مصررادرپی داشته باشد.پرسمانی خواست اسرائیل می باشد ونظامی های مصری ولیبرال – سکولارها مجریی آن.
اگرکودتاچی ها به حمایتِ باصطلاح لیبرال- سکولارهای تظاهرکننده به سرکوب خشن اخوان دست بزنند،دو دستاورد زیررامی توان انتظارکشید:نخست،سرکوب اخوان که ازمیانه روی دینی حمایت می کند وموضع ایدئولوژیکش درپرسمان های مهم وامروزین جامعه ی مصرمانند:نسبت اسلام ودموکراسی،بحث اقلیت های مذهبی وعرف گرای / سکولاریسم نرمش نشان داده ومی خواهد که درقالب اصلاح طلبی گام بردارد،میانه روی واصلاح طلبی راکمرنگ وسازمان های مذهبی مخالف دموکراسی وتروریستان رافربه ترمی نماید.دوم،سرکوب اخوان سبب می شود که تندرویی مذهبی زبانه کشیده مصررابه سوریه ولیبی ی دیگری درخاورمدیترانه تبدیل نماید.طرفه این که،ایستادگی اخوان وموضع سرسختانه اش مبنی براین که مرسی به قدرت برگردد وگردن کلفتی کودتاچیان،حکایت ازاین دارد که مصرآینده ی تاریکی درپیش دارد.اخوان هم از روزپس ازکودتا سرسختی وایستادگی خود رادرگفتاروکرداربه نمایش گذاشته درروزجمعه5ژولای دست به بسیج مردمی زده خاطره ی کودتاچی هاولیبرال های دروغین راتلخ و تمام نهادهای پلیسی ونظامی- امنیتی زیرفرمان آن ها را پریشان ساخته است.ازهمه تکان دهنده تراین که،وقتی که روزدوشنبه8ژولای-17سرطان،برپایه ی گزارش وزارت بهداشتِ مصر ،نظامی هاوپولیس زیرفرمانشان 53نفراعضای اخوان را دراطرف گارد ریاست جمهوری،جای که محمدمرسی درآن نگهداری می شود کشتند و435نفردیگرآن ها رازخمی کردند،مصری هاوجامعه ی جهانی پیام سوریه شدن مصررادریافت کردند.وواکنش مردم پس ازکشتاروزخمی شدن اعضای اخوان توسط نظامی هابه اندازه ی تکان دهنده بود که باعث شد حزب سلفی نورکه می خواست باکودتاچیان درساخت حکومت ائتلافی کمک نماید ازآن دست برداشته حتاربه سرزنش آن پرداخت ومنصورعدلی،قاضی سرسپرده ی دستگاه مبارک هم که توسط نظامی ها رئیس موقت دولت معرفی شده است ازآن انتقاد ووعده داد که درزمینه بررسی نماید.پس ازکشتاراعضایش توسط کودتاچیان،جمعیت اخوان ازمردم خواست که روزچهارشنبه به میدان آمده بیشترازپیش کودتاچیان رابه چالش بکشند.
درپسین بخش نوشته،می خواهم به صراحت بگویم که هم دستی نظامی هاولیبرال- سکولارهاعلیه حکومت منتخب مصروبراندازیی آن به بهانه های واهی وبیهوده نشان داد که دموکراسی وحقوق بشرودیگرارزش های جهانشمول باچه دشواری های توسط موافقان دروغین ومخالفان سرسختش درجامعه ی مسلمان روبرومی باشد؛وغربی های دموکرات هم درزمینه تاچه اندازه دو دوزه بازمی باشند! ازبازی دوگانه ی غربی هابه حیث عامل بیرون منطقه ی که بگذریم،آنچه که بسیاردارای اهمیت می باشد این است که حکوت های شاهی- شیخی عرب ولیبرال- سکولارهای دموکراسی ستیزمصری نشان دادند که بیشترازمذهبی های تندروبادموکراسی دشمنی دارند واگرنمی داشتند اوضاع فاجعه بارکنونی مصررارقم نمی زدند.بهرصورت،خیزش لیبرال- سکولارهاعلیه حکومت منتخب محمدمرسی که برای کودتای نظامی راه راهموارکرد، نشان داد که درهرجامعه ی مسلمان بیشترازسازمان های مذهبی،سازمان های غیرمذهبی زیرنام های لیبرال- سکولاربادموکراسی دشمنی می ورزند.دشمنی که ازناتوانی شان درتماس بامردم وپیدانمودن پایگاه اجتماعی درمیان آن هاحکایت می کند.وضع دموکراسی ستیزانه ی لیبرال- سکولارهای مصری که بنام دموکراسی برای کودتاچیان جاده صافی نمودند؛نویسنده رامتوجه سخنان نصرحامد ابوزید، دانشمند نواندیش مصری که زیرفشارمذهبی های تاریخ زده وقرون وسطای قرارگرفت وتوسط شماری ازقاضی های حکومت مبارک تکفیرهم شد و ازترس پناهنده ی هالندشد،ساخت.ابوزید که درسال2010درگذشت،پیش ازمرگش گفته بود که سکولار-لیبرال هادرمصرهیچ کاری کرده نمی توانند وآینده ازآن اخوان می باشد.برآمدن اخوان پس ازمبارک وماجراجویی جاده سازانه ی سکولار- لیبرال هادرجهت براندازی حکومت منتخب مرسی توسط کودتای نظامی وهوراکشیدن آن ها برای آن،هم درستی سخن ابوزید را نشان داد هم ثابت نمود که نظامی ها به ناتوانی خود درفهم منطق سیاست وبازی سیاسی درجهان نوپی نبرده اند ولیبرال- سکولارهاهم توان این راندارند که وضعیت پیچیده ی جامعه ی اسلامی وتحول پذیریی کند آن رادرک نمایند.ازهمه برجسته تراین که،همین لیبرال- سکولارهابودند که سالها به غربی هاگفتند که مذهبی هاونظامی ها دموکراسی را برنمی تابند وشانه به شانه ی هم علیه آن می رزمند.برخلاف گفته هاوشعارهایی پیشینه ی خود،درنخستین دموکراسی کثرت گرای مصردوش بدوش نظامی هافعالیت کردند تاکود تاگرانِ نظامی نخستین رئیس جمهورمنتخب مردم ازمذهبی ها رابراندازد وشرمسارانه برای آن کف بزنند وهورابکشند! اکنون که لیبرال- سکولارهاونظامی هانخستین دموکراسی کثرت گرای مصررابرانداختند،برمذهبی هابویژه جمعیت برادران مسلمان می باشد که ازعقل وخردکارگرفته بدوکارزیردست بزنند:نخست،مبارزه ی خشونت پرهیزنمایند وبدین طریق نظامی ها-لیبرال- سکولارهارابه پذیرش دموکراسی وادارنمایند.دوم،نگذارند که تند روان وتروریستان دین اسلام را درکشتارگاه خشونت وتروریسم سرببرند!
پانویس:
1- دیروزوفردای مصر،سمیرامین،ترجمه:ازپرویزصداقت. منتشرشده درویب سایت نقد اقتصاد سیاسی.گزارش ترجمه ی است ازگفت وگوی سلماشیخا باسمیرامین برای روزنامه ی الاهرام.
www.hafteh.de/?=p=45438
0 comments:
Post a Comment