Tuesday 30 July 2013

قبیله گرایی حاکم برکاخ ریاست جمهوری، کشوررابه سوی فروپاشی می کشاند


ابراهیم ورسجی
8-5-1392
بحث ها وسخن سرای ها درباره ی گزینش اعضای کمیسیون انتخاباتِ افغانستان هفته ها ادامه داشت؛ واین گونه سخن ها وگمانه زنی ها ازاین نگاه مهم می نمود که با وجود حضورنظامی وکمک های سیاسی- مالی- بی شمار امریکا ودیگرکشورهای غربی وهند،حکومت درمانده وفاسد کرزی نه توانست دوکارزیررا بدرستی که خیر،درپایین ترین سطح هم انجام بدهد:نخست،نتوانست نهادهای دولتی را پایه گذاری واستوارسازد.دوم، دردنیای ازنابسامانی ودموکراسی مآبی وکمیسیون انتخاباتی- گزینشی- نمایشی زیرفرمانش،نتوانست دربرگزاریی انتخابات گذشته ای ریاست جمهوری اعتماد مردم وجامعه ی جهانی را کمایی نماید.درواقع،چنان ناتوانی ای سبب شد که همه ی انتخاب های پیشتربا بیشترین سطح بد کاری وتقلب همرا شود.واین واقعیتِ تلخ که سازمان ملل وکشورهای کمک کننده به برگزاریی انتخابات ریاست جمهوری 2009-1388خورشیدی،و شفافیت ودرستی ای آن ابرازشک وترید نمودند وگفتند که بسیاربادستکاری وبد کاری همراه بود ونتوانست مشروعیت مورد نظررا به رئیس جمهورونظام سیاسی لرزان زیررهبریی او به میدان بیاورد؛حکایت ازاین داشت ودارد که افغانستان درجهتِ رسیدن به دموکراسی ای راستین نه دروغین، مانند دموکراسی کنونی،حکومت قانون و حکومت داریی خوب بادشواریی بیش ازاندازه روبرومی باشد.دشواریی که ازغرض ورزی- نابکاریی سیاست کاران بالارتبه وفساد گسترده دردستگاه دولت مایه می گیرد.درحالی که دست اند رکاران امور باهمه ترفندها وتطمیع کاری های پُرسروصدا درانتخابات ریاست جمهوری 1388،نتوانسته بودند25درصد رای دهند گان رابه پای صندوق های رای بیاورند وازهمان روزآغازین بخاطرتقلب گسترده وآشکار،طشت رسوایی انتخابات ازبام بزیرافتاده بود وباید بدوردوم می رفت. ازبدیاخوب رخ دادها، زمانی که پیش از رفتن بدوردوم، رقیب اماتورش به نفع کرزی ازمیدان رقابت که معامله گریی پولی را دربر داشت بیرون وباعث شد که رئیس حکومتی ای کمیسیون انتخابات، کرزی رابرنده ی بازیی نادرست وپُردغل اعلام نماید.باوجود به تاریخ پیوستن آن انتخاباتِ نا درست،همه توجهات به انتخابات ریاست جمهوری سال آینده واحتمال تکرارِتقلب های پیشین درآن، متمرکزشده است.
ازآنجا که، درانتخاباتِ پیشترِریاست جمهوری،حضوردید بانان بیرونی- انتخاباتی زیرنظارت سازمان ملل درچگونگی برگزاریی انتخابات درمیان بود وتا اندازه ی می توانست هم تقلب زدایی وهم قناعت مردم بویژه آگاهان وسیاست کاران بویژه کاندیدان را فراهم نماید.بدبختانه،بودنِ دید بانان بیرونی ناظربرانتخابات ریاست جمهوری بخاطراصراربی مورد کرزی پشت معرکه انداخته شد.پرسمانی که بانزدیک شدن زمان برگزاریی انتخابات ریاست جمهوری به شک ها وگمانه زنی های بی شمارازاین گونه دامن زده است حکومتِ زاده ی تقلب انتخاباتی پیشترچه برسرانتخابات پسانترخواهد آورد؟باتوجه به تقلب کاری ها ودست اندازی های نا روای حکومتی ها درفرایند انتخابات گذشته آن هم دربودن دید بان های بیرونی ونبود چنان دید با نانی درانتخابات پیشِ رو،سبب شده است که گمانه زنی ها درباره ی درستی ونا درستی شیوه وگونه ی برگزاریی انتخابات ریاست جمهوری زیرنظرحکومت کنونی ، برسرزبان ها بیفتد.بنابراین، بادرس گیری ازتقلب درانتخابات گذشته ی ریاست جمهوری ،سیاست کاران بیرون حکومتی به همراه دست اندرکارانِ رسانه های آزاد ونهادهای کم خون جامعه ی مدنی وتا اندازه ی منابع بیرونی کمک کننده به افغانستان فشارآوردند تا درقانون انتخابات بازنگری شود.چون درقانون نوینِ انتخابات آمده بود که، مسئولان چند نهاد حکومتی به شمول سازمان های سیاسی ونهادهای جامعه ی مدنی درتعیین اعضای کمیسیون انتخابات سهم داشته باشند.ازاین رو، روزیکشنبه 6سرطان،مسئولان آن نهاد ها البته غیرازنماینده ی نهادهای کم خون جامعه ی مدنی که بخاطرنابسامانی ازسهم گیری دردسته تعیین کننده نتوانستند حضورداشته باشند،27نفررا با سنجه های من درآوردی نشانی شد وبه دستگاه ریاست جمهوری فرستادند ورئیس جمهورهم روزدوشنبه 7ماه اسد ازمیان آن27نفر،9نفررابه حیث اعضای کمیسیون انتخابات برگزید.
درگزینش 9نفرازمیان27نفرتوسط رئیس جمهورکه، رسانه های دولتی درآن ازرعایت وضعیت قومی ای کشورنامبردند.ازدید گاه نویسنده ، بازتاب هویت قومی افراد بسیارخنده آورمی باشد ورسانه های دولتی ومبصران رسمی ای آن هاهم ابرازخوشحالی کردند که ترکیب قومی کشوردرآن بازتاب داده شده است.اکنون که ازبازتاب ترکیب قومی ای9نفرسخن گفته شد،لازم است که ازنمایند گی قومی یا نام قوم های 9نفرهم یاد آوری شود:3نفرپشتون،یکنفرتاجیک،یکنفرایماق،یک نفرسید،یکنفرازبک،یک نفرهزاره ویک نفرنورستانی به حیث اعضای کمیسیون انتخابات گزینش شدند.نگاهی به پیوستگی قو می هر9نفرنشان میدهد که عنصرفاشیزم دردستگاه ریاست جمهوری تاچه اندازه حضوردارد وتاچه اندازه بی منطق وعصبانی می باشد! بطورنمونه، مادرافغانستان قومی بنام سید وایماق نداریم ودرناسیونالیسم / ملی گرایی، پرسمان بسیارمهم وسازنده زبان وفرهنگ می باشد نه غیرازآنها.واین گونه تدبیرهای کورفاشیسم قبیلگی تنها به این خاطرصورت می گیرد تاشمارمردم دری زبان / تاجیکان را به باورگندیده ی خود کم نشان داده باشد! بدبختانه،همین دشمنی درسرود ملی هم که 70درصد مردم افغانستان معنای آن رانمی دانند،بازتاب داده شده وازنام چندین قوم خیالی بخاطرکاهش غرض ورزانه ی شمارنفوس تاجیکان نام برده شده است.جالب این است که،این حماقت وعصبانیت درزمانی صورت می گیرد که این گونه کورمغزان قبیله گرابه حذف قومیتِ باشند گان افغانستان یاافغانستانی ها درشناسنامه / تذکره که این لغت عربی دراین زمینه هیچ معنای ندارد ونام آوری ازآن ها به حیث افغان اصرارکرده اند ومی کنند.چون تاجیکان درجامعه ی چند قومی افغانستان تنها قومی می باشند که هویت نژادی شان درهویت زبانی- فرهنگی شان گم شده است،به آسانی فاشیست های قبیلگی به باورخود می توانند باقوم سازی های ساختگی- پلاستیکی شمارآن هارا کم جلوه بدهند.نا آ گاه ازاین که گم شدگی هویت نژادی تاجیکان درهویت فرهنگی-زبانی شان نشانه ی نیرومندی است تانشانه ی ناتوانی!
درسوی دیگرِ ماجرا،یعنی پشتوزبان ها. واقعیت تلخ این است که پشتون ها دردوطرف مرزمشترک افغانستان وپاکستان به126قبیله بخش شده اند وچنان پس مانده اند که نتوانستند ازحالت قبیله به حالت پیشرفته ی قوم که گام نخست درجهت رسیدن به سامانه ی کشور- ملت می باشد،پاپیش بگذارند.ازهمه مهم تراین که، درا دامه ی وضعیت قبیلگی پشتو زبان ها واستحاله نشد نشان درقومیت ویک هویت فرهنگی،درکنارقانون گریزی ونظم ناپذیری، نقش ویران گرانه را پشتونستان خواهان افغانستانی وحکومت های پاکستان پس ازجدایی این کشورازهند بزرگ بازی کرده اند ومی کنند.وضعیتی ناگواری که سبب شد تا نظامی های پاکستانی به گونه ی واکنشی دربرابرپشتونستان خواهی قبیله گرایان حاکم برکابل،ازپشتوزبان های قبیله زده ی دوسوی مرزمشترک طالب سازی کرده شرایط غمبارکنونی افغانستان رابباربیاورند.اگرافغانستان درآستانه ی سده ی 21،مردم شماری سنجیده ودقیق ندارد وازنظرتوسعه ی اجتمای-اقتصادی- سیاسی درمیان192عضوسازمان ملل متحد به سویه ی مغلستان،بوتان،صومالی وسودان جنوبی قراردارد،به این اصل برمی گردد که قبیله گی های حاکم برکابل هم به کمک هند بریتانیا،اتحاد شوروی،پاکستان وامریکادرقدرت نصب ونگاه کرده شده وشوند وهم نکوشیدند ونمی کوشند واقعیت های درونی جامعه را بازتاب ودراکثرموارد بویژه درباره ی ترکیب قومی نفوس به کشوروجامعه ی جهانی فراوان دروغ گفتند! دروغ های شاخداری که تاکنون ادامه دارد.
ازآنجا که درتعیین نقش مردم وتوسعه ی کشورحتا نگهداریی همسویی درونی وهمسازیی آن ها باجامعه ی جهانی، سهم بسیارمهم وسا زنده را زبان وفرهنگ بدوش دارد،بنابراین،هرگونه بزرگ نمایی وکوچک سازیی قومی درجامعه ی چند قومی ای افغانستان بدلایل سیاسی- اجتماعی وفرهنگی محکوم به شکست می باشد.دررابطه با کمیت نفوس قومی- قوم های کشورما،بهترین سند،مردم شماریی دوره ی شاه امان الله می باشد که نفوس پشوزبان ها را32درصد برآورد کرده بود.ازدوره ی نا درغدارتاکنون که این قوم به 60درصد یابالاترازآن نمایش داده شده ومی شود،برمی گردد به این که قبیله سالاریی سیاسی می خواست خود رانماینده ی اراده ی عامه جلوه دهد وهمچان نمی خواست که پشتوزبان های این سوی مرزدیورند را ازحالت قبیلگی بیرون ودریک قوم واحد منسجم نماید.چون دامن زدن به نزاع های قبیلگی درگذشته به سود حاکمان بود،نخواستند که قبیله ها درقوم سامان پذیرند.سیاست نارواومنافقانه ی که هم بزیان پشتوزبان ها وهم بزیان تاجیکان ودیگرقوم های افغانستان تمام شده ونمی گذارد که این کشوربدبخت بارسیدن به سامانه ی کشور-ملت، هم به ترقی وپیشرفت دست یابد وهم جایگاه شایسته ی خود را درجامعه ی جهانی بدست بیا ورد.
دربالاگفته شد که هم درکمیت شمارقوم ها وهم درشیوه وگونه ی رسیدن به کشور-ملت وهم دررسیدن به ترقی وپیشرفت،سخن نخست رازبان وفرهنگی می زند که مفاهیم نورا بدرستی ازخود کرده بتواند ودرعرصه ی درونی بیشترین سخن گویان وهمه فهمی راداشته باشد.پرسمانی که تنها درزبان وفرهنگ دری نهفته است.اینجا است که پرسمانِ واقعیتِ شماردقیق مردم یا شمارکمتروبیشترقوم ها درافغانستان خود رابه نمایش می گذارد.برپایه ی برآوردهایی دروغینِ فاشیست های قبیلگی ای دیروزوامروزِافغانستان،تاجیکان اقلیت می باشند.اقلیتی که زبان وفرهنگش درکشورحاکم است.به سخن دیگر،سلام براقلیتی که زبان وفرهنگش درهمه بخش های کشورفرمان می راند! افسوس برقومی که اکثریت است وزبان وفرهنگش موقعیت محلی نه فراگردارد! ازاین رو،به صراحت وروشنی می توانم بگویم که حضورتاجیکان درافغانستان برابربه حضورزبان وفرهنگ فارسی- دری می باشد ووارونه ی آن،حضورپشتوزبان ها برابربا حضورورواج زبان وفرهنگ پشتودرافغانستان می باشد.اگراین واقعیتِ بزرگ نمی بود، دربیشترازدوسده ی گذشته، حاکمانِ قبیله سالار،مزدورودست نشانده ی بیگانگان کاراین قومِ بافرهنگ را تمام کرده بودند.ازهمه خنده آورتراین که،حکومت های قبیلگی همیشه کوشیدند حضورتاجیکان رابه کابل،شمالی،شمال وهرات کرانمند نموده ازحضورنیرومند آن ها درجنوب وجنوب شرق کشورانکارنمایند.واقعیت این است که درجنوب وشرق افغانستان، درمرکزهای ولایت هاکه خیر،علاقه داری /بخش داری،مردم داری / ولسوالی ای نیست که درآن تاجیکان حضورپُررنگ نداشته باشند.ازترکیب مردمی-قومی ولایت ها/ استان های لوگرولغمان بااکثریت قاطع تاجیک همه می دانند ودرولایت ها/استان های ننگرهار،کنرها،پکتیا،پکتیکا،تاجیکان جمعیتِ میان40تا50درصد دارند.درغزنی وضع آن گونه است که یاد کرده شد.اگرازغزنی تافراه نگاه کنیم،درهمین ارزگانی که پشتوگرایی به هزاره وغیرهزاره تقسیمش نمود که اکنون ارزگان ودایکندی راداریم،دربخش غیرهزاره اش شماری بسیاری تاجیک حضوردارد.فراه که درآن پشتوزبان ها حضور ناچیزناقلی دارند ودراصل خانه ی تاجیکان می باشد،اززابل تانیمروزهم حضورتاجیکان چشم گیراست.
باتوجه به آنچه که گفته شد،نویسنده به فاشیست های قبیله زده توصیه می کند که ازناکامی فرایند کشور- ملت شدن افغانستان تاکنون درس عبرت گرفته آینده ی کشورما راتیره وتارنسازند.همچنان،بدانند که بانوشته های دروغین رسمی وچرندیات پخش شده توسط اکادمی علوم ودرواقع اکادمی پشتوکه مبنی برآن شمارپشتون ها زیاد جلوه داده شدند ومی شوند؛درحالی که اکثریت پشتون هامالیه نمی دهند وبخشی ازآن هاپذیرای خدمت سربازی درنیروی دفاعی کشورکه پایه ی وفاداری به کشور- ملت می باشد،نیستند.نمی توان شمارپشتوزبان ها را افزایش وشمارتاجیکان ودیگرقوم ها بویژه دومی را کاهش ومانع روند دولت- ملت سازی شد.یک علت عمده ی ناکام شدن قبیله گرایی واقعی وملی گرایی دروغین شما وپدران تان این بود که می کوشیدند دربسترزبانی-فرهنگی- تاریخی دری زبان ها ودرواقع بادرست کردن گورستان برای آن ها، شوینیزم / قبیله گرایی تند روانه وزورگویانه ی خود رابسازند.اگر،امروز، درهرگوشه وکنارافغانستان، بویژه درجنوب وشرق،پاکستان هسته های تروریستی- طالبی پایه گذاری کرده ونمی گذارد که کشورما سرپای خود ایستاده وبه حضورنظامی های غربی درخاک خود پایان بخشد،برمی گردد به وضعیت قبیلگی دوطرف مرزمشترک با پاکستان وپس ماندگی فرهنگی- اجتماعی-اقتصادی- سیاسی مردم منطقه! پاکستانی که سرود ملی اش به فارسی می باشد ونوکران افغانش راتحریک می کند تابا فارسی زبان ها وزبان وفرهنگ وهویت شان مبارزه نمایند.مبارزه ی شرمسارانه ی که نماد برجسته ی آن تقسیم فارسی زبان ها به قومیت های می باشد که درافغانستان وجودی غیرتاجیکی- زبانی ندارند.
درپسین بخش این نوشته،بدودسته ی زیرتوصیه می نمایم که جایگاه وموقعیت خود را پیدا نموده بیشترازاین فضولی نه نمایند:نخست،به تاجیک های شکم پرست،فاسد وسازش کاردرهرموقعیتِ حکومتی ای که قراردارند توصیه می کنم که قوم تاجیک بیشترازاین نمی خواهد شاهد خود فروشی وخوشخد متی آن ها به فاشیست های قبیلگی باشد! همچنان،این دسته ی رذیل واوباش باید بداند که کارکردن دردولت وظیفه ی هرباشنده ی این سرزمین ازهرقوم ونژادی می باشد.اما،کمک به متعصبان وپس ماندگانی که درتاریخ آزمونی سیاهی داده اند؛بجای خدمت به وطن، خیانت به آن می باشد.دوم،به فاشیست ها می گویم که بدونکته ی زیرتوجه نمایند:نخست،درموجی ویرانگرانه ی که درجهت ویرانی افغانستان ودامن زدن به جدایی نژادی زیرپوشش طالبان توسط پاکستان راه اندازی شد وشمالی-مرکز ،شمال وغرب کشورراویران نمود وشمابنام حمایت ازبازگردانی حکومت پشتوزبان ها توسط پاکستان درافغانستان،بسازآن کشوربسیارخود فروشانه رقصیدید؛نتیجه ی که برای قوم پشتون داشت، چه بود؟ شنیدید که دوهفته پیش، ملالی یوسفزی، دخترخرد سال وپشتوزبان پاکستانی درسازمان ملل گفت که:"طالبان پشتون ها واسلام رابد نام کرده اند"! پس، اجازه بدهید برایتان بگویم که شناخت آن دخترخرد سال ازشناخت شما که درآغازپروژه ی طالبان رقصیدید،بیشتراست! اکنون که،آن موج ویران گرانه ازشمال ومرکزوغرب کشوربه جنوب وشرق رخ نموده وبرا دران هم وطن ما را درجنوب وشرق هدف گرفته است وازمارجه درهلمند تاکنرها ونورستان درافغانستان ودرآنسوی مرز،تاوادیی سوات، پشتوزبان ها راکه ملالی یوسفزی یکی ازآن ها می باشد،رنج میدهد؛باید درک نمائید که دشمن پشتوزبان هاکیست؟ تاجیک های افغانستانی یانظامی های پاکستانی که زبان پشتورا درجای پیدایشش کشته اند یادستکم نیمه جانش کرده اند! ازاین رو،لازم است که ازفاشیسم قبیلگی دست برداشته باکمک همه قوم های کشور،مصیبت وارد شده برمردم خود را اگرآن ها را ازخودمی دانید وآن هم شما رازخود می دانند؛ دفع نمائید، وخوب هم بدانید که بدون کمک دیگران، منظورم دیگرقوم ها، درزمینه، ازشماکاری ساخته نیست مگرتسلیم شدن کامل به نظامی های پاکستانی که برای شما وما زیرشعاراسلام وشریعت، طالب- تروریست ساختند وزحمت نکشیدند که قانون سیاه ،جنایت کارانه و پشتون ستیزانه ی انگلیسی، اِف سی آر/ مقررات کیفری- مرزی علیه پشتون ها در7ایجنسی ای درنمایش نیمه خود مختاررا تاکنون لغواعلام نمایند! دوم، بدانید که جهانِ کهنه ی یکه تازی تان پایان پذیرفته وجهان کنونی جهان کثرت گرا واحترام به حقوق همه بدون تبعیضِ رنگ،نژاد،زبان ومذهب است.جهانی خوشایندی که فاشیسم وجوجه فاشیست های مانند شما ناتوان اززندگی درآن می باشند.همچنان،این راهم بدانید که دین اسلام وزبان وفرهنگ دری-فارسی عامل های مهمِ اتحاد بخش مردم افغانستان می باشند.عامل های که درآن ها نقش تاجیکان بسیاربرجسته وجای برای فاشیست ها ومتعصبان زبانی- مذهبی نیست. ازاین رو،ازشما جداً می خواهم که ازقوم سازی های دروغین مانند:ایماق،سادات،قزلباش،پامیری و...درجهت کاهش شمارتاجیکان که درسرود ملی وترکیب اعضای کمیسیون انتخابات بازتاب داده اید خود داری وبدین طریق به همسویی شکننده ی مردم افغانستان کمک نمائید؛درغیرآن،بدانید که باچنان قوم سازی های بی سروته کشوررابه سوی قهقرا وفروپاشی می رانید! پرسمانی که خواستِ دیرینِ دشمنانِ افغانستان می باشد!

0 comments:

Post a Comment