ابراهیم ورسجی
22-4-1392
همزمان بانزدیک شدن زمانِ بیرون رفتِ نیرهای نظامی کشورهای عضوناتوازافغانستان،نیروهای که باشمار150هزارسرباز و هزینه های فراونِ جانی ومالی در12سال گذشته نتوانستند زمین رادرزیرپای حکومت درمانده وفاسد کرزی آرام نمایند.وشکست نیروهای نامبرده درجهت استوارسازیی حکومت فاسد ونامردمی ای کرزی ونزدیک شدن زمان عقب نشینی شان، سبب شده است که شک وتردیدها درباره ی تعهد کشورهای عضوناتوبه ادامه ی کمک هاپس از2014، به کشورمابالابرود.روشن است که شک وتردیدها درباره ی ادامه ی تعهدات کشورهای غربی بویژه امریکا در افغانستانِ پسا2014،به عامل های زیرین پیوند پیدامی کند:نخست،ناتوانی حکومت لرزان وبی اندازه فاسد کرزی درانجام وعده هایش درشکل دهی و راه اندازیی حکومت خوب.دوم،بالاگرفتن عصبانیت ونارضایتی درمیان ملت های غربی بخاطرهزینه ی هنگفت مالی وجانی برخاسته ازحضورنظامی آن ها درطولانی ترین جنگ بی دستاورد شان درافغانستان.سوم،ناتوانی سیاست افغانی غربی ها بویژه امریکا درهمسازی باسیاست افغانی کشورهای منطقه وازهمه دردناکترمهارکردنِ سیاست تروریست پروریی پاکستان درافغانستان.سه عاملی که باعث شده است هم افغان ها،هم کشورهای منطقه وهم کشورهای غربی به بن بستی درافغانستان برسندکه دستاوردآن سرخوردگی همه طرف هاوفروپاشی پرشتاب حکومت درمانده ی کابل بدوراززیرسایه ی روبه عقب نشینی ناتو وفربه شدن تروریستان وناامیدیی مردم افغانستان می باشد.
اکنون که پس از12سال کمک های مالی ،جانی وسیاسی بی شمار،غربی هانتوانستند صندلی ریاست جمهوری را درزیرپای کرزی استوارنمایند؛افزون برآن،نارضایتی مردم ازحکومت گسترش یافته، طالبان وتروریستان دوباره جان گرفته اند.پرسش بنیادی این است که دراین بازیی بزرگ و پُرهزینه،کوتاهی بدوش کیست؟حکومت ناکارآمد وغارتگرکرزی ودسته ی پُراشتها،شکم کته،متعصب وپس مانده اش یاکشورهای عضوناتوویاکشورهای منطقه، بویژه پاکستان؟ روشن است.زمانی که پروژه ی بزرگی مانند جنگ علیه تروریسم ودولت سازی درافغانستان که باید سبب ایجاد آرامش وثبات دراین سرزمین جنگ وتروریسم زده می شد،شکست خورده است. درواقع،شکست یادشده زمینه وذهنیتی رادرافغانستان بوجود آورده است که درآن سردرگمی وناامیدیی مردم،امتیازطلبی های بی مورد پاکستان بخاطرکشانیدن طالبان درفرایند گفت وگوهای نام نهاد صلح ازامریکا وحکومت لرزان وفاسد کرزی؛ وازهمه مهمتر،تعویض یک حکومت نابکار،درمانده وفاسد که این روزها باج خواهی هم می کند؛ به یک حکومت خوب،ناگزیربه نظرمی رسد.درغیرآن،شکست رسواخیز،سرنوشت همه طرف ها،بویژه دستگاه منحط ونامردمی کرزی می باشد.باتوجه به حتمی شدن چنان شکستی،بازهم پرسش اصلی این است که بزقربانی شکست نامبرده کی باید باشد؟سیاست افغانی امریکا ومتحدانش یاحکومتِ فاسد ودرمانده ی که برشانه ی مردم افغانستان تحمیل کرده اند.حکومتی که به جزغارت کمک های جامعه ی جهانی ومنابع زیرزمینی وروی زمینی افغانستان دستاوردِ دیگری ندارد.روشن است. درصورت چرخش وارونه یاقطع کمک ها بویژه تخلیه ی نظامی پیش ازسازوکارهای جهانی- منطقه ی درسمت صلح وآرامش درافغانستان،بزقربانی حکومت کرزی وبرنده ی اصلی پاکستان وتروریستانِ زیرفرمانش خواهند بود.
بهرصورت،هرگونه تحلیل ودریافتی که ازشکستِ بزرگ غرب وحکومت دست نشانده اش درافغانستان وعامل هایی درونی وبیرونی آن داشته باشیم؛ این واقعیت تلخ برای همه ی افغان هابویژه آگاهان ،فرهنگیان،روشنفکران وجوانان آن روشن شده است که بدشواری می توان توازنی میان منافع واولیت های کشورهای درگیردربحران افغانستان چه منطقه ی وچه فرامنطقه ی وخواسته هاونیازهایی فوریی کشورمابرقرارکرد.بی موازنگی که هم عامل بزرگ شکستِ غربی هاوحکومت کرزی وهم سرخوردگی وناامیدیی مردم افغانستان به شمارمی آید.دراین بی موازنگی هم،بزرگترین عامل، وقت کشی ،بهره برداریی ناروا ازکمک های جامعه ی جهانی ومنابع روی زمینی وزیرزمینی افغانستان ،ناتوانی وفساد پیشگی و دشواری آفرینی حکومت کرزی می باشد.درکناردشواری های برخاسته ازشکست غرب بویژه امریکا واداره ی کرزی درجنگ علیه تروریسم،این روزها دوپرسمان ازهمه برجسته ترخود نمایی می کند:نخست،انتقادات درشت برخی کشورهای غربی ازناکام شدن حکومت کرزی درحکومت داریی خوب ولجبازی وی درامضای معاهده ی مربوط به ماندن شماری ازسربازان امریکای پس از2014درافغانستان.پرسمانی که سبب شده است امریکا ازاختیارصفری سخن به میان آورده درفکربیرون نمودن همه ی سربازانش ازافغانستان درپسین ماه سال2014شود.دوم،بالاگرفتن بی اعتمادی مردم افغانستان نسبت به ادامه ی حکومت درمانده وفاسد کنونی وهرحکومتی که ازشکم انتخابات2014-1393بیرون کرده شود؛ البته،درنبود پایگاه های نظامی ای امریکاومتحدانش.درهردوصورتِ اختیارصفری یاماندن ونماندن 9یا15هزارسربازامریکایی به بهانه ی مبارزه علیه تروریسم وآموزش نیروهای دفاعی- امنیتی ای افغانستان،پاسخ این پرسش دشواربه نظرمی رسد که غربی های که نتوانستندبا150هزارنیروی جنگی حکومت کرزی رامستقرنمایندآیامی توانند این کار رابا10یا15هزارسربازبکنند؟این هم درشرایطی که دیگرمردم به حکومت دست نشانده ی بیرونی ها باوری ندارند وطالبان یاتروریستان هم دربخش های مرزیی جنون غربی وجنوب شرقی کشوردرپیداکردن پایگاه مردمی روبه گسترش دارند وبه کارنامه ی خود عملیات انتحاری / خود کشانه راهم افزوده اند!
روشن است که درهردوصورتِ ماندن ونماندن نیروهای نظامی امریکا ومتحدانش درافغانستان و ادامه ی کمک های اقتصادی- سیاسی آن هابه حکومت کرزی وهرکسی که پس اوبه قدرت نصب کرده می شود؛ پیوند نزدیک بایک سری معاهده های دوجانبه ودادن پایگاه های نظامی به ایشان دارد؛پرسمانی که دشواری های ویژه ی خود رادرعرصه ی ملی ومنطقه ی برای کشورما دارامی باشد.دشواری های که برتری یافتن برآن هابه سیاست ها وکارهای زیرمی تواند بستگی بنیادی داشته باشد:نخست،انتخابات پیشروبه گونه ی درست وبدون دست اندازیی حکومت کرزی برگزارشود تاحکومت بعدی تمام افراد فاسد رده ی بالای آن رابرکنارکرده بتواند.درغیرآن،ادامه ی وضع کنونی غمبارخواهد بود.دوم،حکومت کرزی وامریکابه این خاطرناکام شدند که نتوانستند دزدان،آدم کشان،قاچاقبران مواد مخدروکالا،غاصبان زمین هاوخانه های دولتی وشخصی و...رامحاکمه نمایند.افزون براینکه چنان نکردند،درواقع، همان دسته های بدنام وتباهکاررابه مقام های بالای دولتی بالاکشیدند.کارنامه ی که سبب شد که صلح برابربه تحقق عدالت که خیرحتاصلح برابربه نبود جنگ هم درافغانستان ریشه گرفته نتواند.درواقع،ناکامی غرب درتحقق صلح برابربه نبود جنگ که آسان ترین کاردر جامعه ی جنگ زده وگرفتارتروریسمی مانندافغانستان می باشد؛ وبرخلاف آن،شکل گرفتن حکومت درمانده وفاسدکرزی ودوام 12ساله ی آن باهزینه های بیش ازاندازه وتکراربازی های سیاسی بی نتیجه ی اودرشرایط کنونی سبب شده است که کشورناروی بخاطرشکل نگرفتن حکومت خوب ونقض بی پایان حقوق بشر، ازکاهش کمک هایش سخن بگوید وامریکاپرسمان بیرون راندن همه ی سربازانش راپس از2014،ازافغانستان،روی دست بگیرد.پرسمانی که خواست همیشگی پاکستان درجهت ببارنشاندن سیاست ضدافغانی اش می باشد.سوم،درسمت گذارموفقانه ازحکومت کرزی که دیگرازآن کاری به نفع افغانستان ساخته نیست وتاریخ هزینه اش هم گذشته است،به حکومتی که ازشکم انتخابات سال2014بیرون می شود؛چنان کمک کرده شود که درهردوامربرقراری صلح برابربه نبودجنگ وصلح برابربه تحقق عدالت تااندازه ی موفق شود.چهارم،هرسه اموریاد شده زمانی جامه ی کاری به تن کرده می توانند که دوکارزیربدرستی انجام داده شود:نخست،بیرونی هابویژه امریکابکوشد براندازیی تروریسم رابااحترام به منافع افغانستان وتحقق صلح وآرامش دراین کشور پی گیری نماید.دوم،بایک سازکارنوازطریق سازمان ملل ودیگرنهادهای جهانی مرکزهای تروریسم دربیرون افغانستان بویژه پاکستان هدف گیری شوند.دراین صورت،هم افغانستان به امنیت وصلح دست میابد وهم دست های پشت سرتروریسم ازصادرات کالای تروریستی دست برداشته بجای کمک به آن به صلح وثبات درافغانستان ومنطقه بهامیدهند.
باتوجه به گفته های بالا،به صراحت باید گفت که سه پرسمان زیردرآینده می توانند نقش بسیارسازنده بازی نمایند:نخست،ادامه ی کمک جامعه ی جهانی به افغان هادرجهت شکل دهی حکومت خوب نه کنارگذاشتن آن هاتابه دهه ی1990-1370برگردند.دهه ی ناخوشایندی که نه افغان هاونه جهانیان ازآن خاطره ی خوشی دارند! دوم،راه کارنودربرگزاریی انتخابات سال آینده درجهت ایجاد حکومت مردمی تابتواند دربرابرتروریسم ازخودش البته بدون حضورسربازان بیرونی دفاع کند.سوم،سازوکارنوین درجهت ریشه ی کنی تروریسم درسطح منطقه.دراین صورت،هم افغانستان هم کشورهای منطقه وهم جامعه ی جهانی بدون لشکرکشی وزیان های مالی وجانی فراوان، می توانند تروریسم رابراندازند.شایان یادآوری است که، این کارباید مدت هاپیش می شد وعامل نشدنش هم اشتباه غربی هابویژه امریکا دربالاکشیدن کرزی به قدرت،فردی که هرگزتوان این کاررانداشت ونگهداریی او واداره ی نابکارش براریکه ی قدرت می باشد.اداره ی مسخره و بدنامی که توسط همه نهادهای جهانی به حیث فاسد ترین اداره درجهان شناخته شده است.طرفه این که،همین اداره ی فاسد ونابکارزمان وامکانات بی ازاندازه ی افغانی وجامعه ی جهانی رابه هدرداده وهنوزهم می کوشد که به سود تروریستان ،زیان افغان هاوجامعه ی جهانی تنش آفرینی نماید.
اکنون که،اداره ی درمانده ،نابکاروفاسد کرزی زمان وامکانات بیش ازاندازه ی ملی وفراملی رابهوده هزینه کرده وکمرتروریسم راهم دانسته ونادانسته بسته وباعث کاهش کمک های جامعه ی جهانی به افغانستان می شود وبه باورخود به این طریق می کوشد به عمرحکومت نابکاروفاسد ش پس از2014هم بیفزاید،پرسش بنیادی این است که خود افغان هابویژه آگاهان ومبا رزان آن ها چه باید بکنند تاهم پس ازکرزی درکشورشان دولت سازی وبازسازیی اقتصادی شود وهم کمک های جامعه ی جهانی برای آن هامانند گذشته ادامه داشته باشد؟ روشن است که دراین مسیردشواروپُرخم وپیچ؛افغان ها،تنهادوکارزیررامی توانند انجام بدهند:نخست،حالت کرخت وانفعالی به خود گرفته به ادامه ی حکومت کرزی یاهمانند آن تن میدهند.دراین صورت،کرزی به حیث جاده صاف کن طالبان عمل کرده دوباره کشوررابه چنگال نظامی های پاکستانی می اندازد.دوم،افغان ها می توانند ازکرختی بیرون شده درروند سیاسی کشور خود نقش سازنده وتاریخی بازی کنند واین نقش رابدوگونه ی کوتاه مدت ودرازمدت می توانند بازی نمایند:نخست،درکوتاه مد ت مبارزه نمایند تایک حکومت بهترازحکومت کرزی ازشکم انتخابات سال آینده بیرون شود.دوم،دربلندمدت بکوشند که یک یاچند حزب سیاسی فراقومی- مذهبی- جناحی شکل بدهند.حزبی که درزمان بحران وآرامش نقش دولت سایه رابازی کرده می تواند خالیگاه قدرت وبحران رهبری رابرطرف نماید.پدیده ی که اکنون نبود آن ازهرنگاه درجامعه ی سیاسی افغانستان قابل فهم می باشد.درادامه ی نقش سازنده ی افغان ها،جامعه ی جهانی می تواند به کمک شان بشتابد.کمکی که بیشترازافغان ها به نفع صلح وپیشرفت درسطح منطقه وجهان می باشد.
0 comments:
Post a Comment