شکیسپیردریکی ازنمایش نامه هایش ازسه گونه بزرگی سخن می گوید:"برخی بزرگ زاده شده اند.برخی دیگربه همت خویش بزرگی را ازآن خود می کنند.گروهی سومی هم هستند که بزرگی برآن هاتحمیل می شود." درواقع،کرزی ازدسته ی سومی می باشد!
ابراهیم ورسجی
8-12-1391
برای افغان هاچه سیاست کاروچه فرهنگی وروشنفکرباهرگرایشی فکری- ایدئولوژیکی، باید به عرض رساند که زمان شناخت واقع بینانه ی دشواری های خود وبرتری هایی دیگران وراه هایی بیرون رفت ازبحران وپس ماندگی مادی وفرهنگی فرارسیده است.دراین راستا، اگرکشورهای جهان را ازنظرتوسعه وپیشرفت دربخش هایی اقتصادی،اجتماعی،سیاسی،فرهنگی وفن آوری مطالعه وبه مقایسه بگیریم،روشن می شود که درپس مانده ترین بخش آن ها کشورهای اسلامی ودرمیان آن ها افغانستان ازهمه پس مانده تروبدبخت ترخود نمائی می کند، وعلت پس ماند گی مسلمان هابطورعام وافغان ها بطورخاص درشیوه ی حکومتی- استبدادی- خود کامانه ی زمام داران شان نهفته می باشد.برای همگان، بویژه آگاهان وروشنفکران برجسته وقابل فهم می باشد که محیط جهانی وبین المللی نمی خواهد ونمی گذارد که شرایط زند گی حتا درپس مانده ترین بخش آن بی تاثیرازدیگرگونی ها دربخشِ پیشرفته ی آن باقی بماند.
زمانی که اصل اثرگذاریی دیگربخش های جهان برکشورهای مسلمان را با انقلاب درفن آوریی اطلاعاتی ورسانه ها وگردش سانسورناپذیراطلاعات وآگاهی بخشی به مردمان همراه بسازیم، روشن می شود که درعصرجهانی سازیی اقتصادی- معلوماتی ای که پیش روداریم، رفتن به گذشته هایی خوب یابد به گونه ی که بنیاد گرایان مذهبی- قومی تصورمی کنند، وماندن درشرایط ناهنجارونابسامان کنونی که فرصت طلبان وغارتگران حاکم می اندیشند،خیالی بیش نمی باشد.اگراین نگرش رابطورویژه دررابطه باکشورهایی مسلمان مورد ارزیابی قراربدهیم، روشن می شود که دراین بخش ازجهان، ملت ها دیگرگون شده اند ونظام سیاسی- حقوقی ای دموکراتیک- کثرت گراو آینده نگرانه می خواهند. برخلاف ملت ها، حکومت هادرگذشته باقی مانده احمقانه وبی نتیجه کله شقی وواقعیت گریزی می نمایند.اگرزمام داران خود سرمصر، لیبی، یمن ازمسند قدرت کنارگذاشته شده اند، وزمام داران بحرین وسوریه برای ماندن درقدرت مردم خود رابه کشتارگاه می برند،دال براین است که توان کنارآمدن بادیگرگونی هاوخواسته هایی نوخواهانه ی ملت هایی خود رازدست داده اند.
با این که رهبران تحمیلی- نظامی ای کشورهایی نامبرده وهمتایا نشان دردیگربخش هایی جهان عرب ومسلمان واقعیت گریزی نموده وبه امید کمک هایی برخی کشورهایی سلطه گرخارجی با سرکوب مردم خود دیوانگی وبربری گری می کنند؛ اما،درایران،حکومت آخوندی که برسه پایه ی نفت،خرافات وسپاه پاسدارانِ جهل وخرافه ها درظاهرِپاسداری ازانقلابِ مرده ومسخ شده- مصادره شده باقی مانده است،پاازگلیم خویش بیرون نهاده دستگاه وشیوه ی ناکارآمد حکومتی- سرکوبگرانه ی خود رابروی مصری هاکشانده وطی نامه ی به رهبران آن کشورنمایش داده است که نمرده است وافزون براین که نمرده است شایسته ی نمونه برداری برای آن هاهم می باشد.پرسمانی که آن گونه که روزشنبه23فوریه- 5حوت، درسایت"الاهرام"خواندم، واکنش های منفی فراوانی درمیان مصری ها،چه مذهبی وچه سکولار آفرید ه است.درواقع، باید این گونه ابرازنظرنمود که، همان گونه که شیوه ی حکومتی ای حکومت گران دردیگرکشورهای مسلمان درتامین خواسته هایی مشروع مردمان شان ازکارافتاده است؛بدترازآن ها،حکومتی نفتی- خرافاتی- پاسداری- سرکوب گرانه ی ایران هم ازمُد افتاده ودیگرسخنِ گفتنی برای آینده ندارد.برای بریدنش ازمردم ، مانند دیگرحکومت هایی تحمیلی ای حاکم برمسلمان ها،همین بس است که درچهارسال گذشته باسرکوب وزندانی کردن انقلابیونِ واقعی، بویژه جوانان ، زنان ومردان ایرانی زنده مانده است؛ واگر، انتخابات شفاف درایران برگزارشود،مردم آخوندها، چه گنه کاروچه بی گنه را بدریا می ریزند! درپاکستان اسلام شعارهم که درآن منافقین، چه نظامی وچه سیاسی ای - فئودال/بزرگ مالک وچه ملابرای اسلام ومردم دوزخ درست نموده اند،وضع بهترازایران ودیگرجاهانیست.
بدبختانه،اوضاع افغانستان ازهمه ی آن ها وخیم تروتاریک ترمی باشد.بدودلیل:نخست،فرصت های بدست آمده راحکومت گران نادانش بسیاراحمقانه وبیهوده ازدست داده است.دوم،بخاطرسیاست مداران نادان وغارتگرش حتا با کمک هایی فراوانی نظامی- اقتصادی وسیاسی خارجی ها صلح برابرباتحقق عدالت ورفع ظلمِ ظالمان ازمظلومان که خیر،حتا نتوانست صلح برابربا نبود جنگ راکه آسان ترین صلح درتاریخ وسیاست می باشد،به مردم خود به ارمغان بیاورد.علت این که افغانستان به این روزسیاه افتید ودردهه ی دوم سده ی بیست ویکم بجای وارد شدن به عصرکمپیوترساینس ،فن آوریی ماهواره ی وحکومت مردمی،درمیدان سیاست بادو"ت" یعنی تروریسم وتریاک، ودرعرصه ی علمی بایک"ط" یاطالبِ دشمن حقوق بشروازهمه خنده دارترمخالف آموزش دختران وکاردفتریی زنان و دست اندرکارتریاک وترورسروکاردارد،برمی گردد به این که به بزرگانش ، بجای همت وتلاش شبانه روزی، بزرگی ازبیرون تحمیل شده است.
درحقیقت،افغان ها درتاریخ دورونزدیک خود، بویژه درشرایط کنونی،قربانی رهبریی سیاسی شده اند که بزرگی برایش تحمیل شده است، وتازمانی که این گونه سیاست کاران درهرمقامی درافغانستان سخن بگویند،افغان هانباید امیدی برای رسیدن به توسعه وپیشرفت که خیر،به پایان جنگ وتروریسم جاری درکشورخود داشته باشند.دراین راستا، دریک هفته ی گذشته،کرزی رئیس جمهوری که به گفته ی شکیسپیر:"بزرگی برایش تحمیل شده است"یک بیانیه ی بسیارخنده آورویک فرمانی ازآن هم خنده دارترصادرنموده است.طوری که رسانه هاگزارش داده اند،چند روزپیش کرزی درپایگاه نظامی قرغه که ازریاست جمهوری تا آنجاهم بخاطرنبودامنیت وترسوگری با هلیکوپتر/چرخبال برده شده بود،درگردهمائی نهادهای نظامی- امنیتی گفته بود که:"ما باید دربرابرخارجی ها شیرودربرابرمردم گوسفند باشیم."وبرپایه ی گزارش رسانه ها،درهمان گردهمائی، یک نفرازنظامی های حاضربه کرزی گفته بود که:" درفکر انتخابات وکناررفتن ازقدرت باشید.به این معناکه سخن های شماربطی به دشواری هایی مردم افغانستان ندارد"! این که آن فرمانده نظامی با چه انگیزه ی چنان سخنی بجای گفته است و شایسته ستایش می باشد.نویسنده نمی داند که برخورد گوسفند گونه ی کرزی برائی مردمی که درسرتاسرکشوردرچنگال کفتارها،کرگس ها،گرگ ها،شغال ها وروبه هایی گردآمده درزیرریش اداره ی او،نا امیدانه دست وپامی زنند وضجه می کشند، چه فایده ی می تواند دربرداشته باشد؟
چندروز پس ازتوصیه ی کرزی مبنی بربرخورد شیرگونه بابیرونی هاوگوسفند گونه بامردم،روزیکشنبه24فوریه-6حوت،سخن گوئی او به خبرنگاران گفت که رئیس جمهور امر نموده است که: "نیروهائی ویژه ی امریکائی دردوهفته ولایت وردک راتخلیه نمایند"! وعلت صادرنمودن چنان امری هم این بوده که نیروی خاصی وابسته به امریکاسبب آزارواذیت،کشته وگم شدن چند نفرازمردم محلی دروردک شده است.این امر در روزی پخش ورسانه ی شد که درپایان همان روز،بن اندرسن خبرنگاربرنامه ی پژوهشی بی بی سی که پنج هفته راهمراه بامشاوران نظامی- امریکائی درکنارپلیس افغان درمردم داری / ولسوالی سنگین درولایت هلمند سپری نموده بود،نتیجه ی بررسی خود دررابطه به گستره ی فساد در دستگاه پولیسِ سنگین را دراخبار12بجه ی شبانگاه یکشنبه24فوریه- 6حوت، به وقت آتوا/پایتخت کانادا،توسط تلویزیون بی بی سی پخش کرد.گزارشی که روزپسین سایت فارسی بی بی سی هم به پخش آن پرداخت.بربنیاد گزارش نامبرده،...بن اندرسن در آنجا شاهد فساد و ارتکاب جرم از سوی نیروهائی پلیس افغان بود. مسئولیت تأمین امنیت این منطقه به عهده افغانها است. نیروهای آمریکایی فقط نقش مشاورتی دارند.دربخشی ازگزارش پانوراما آمده که به یکی ازپایگاه های پولیس تیراندازی می شود.شماری ازغیرنظامی هابین دوطرف گیرمانده اند.اماپولیس بدون توجه به حضورآن هادست به ماشه می برد.بیل ستوبرمشاورامریکائی ازنیروهای مستقردرپایگاه می پرسدچراتیراندازی می کنند؟ازپولیس می خواهد تنها وقتی که شورشیان مسلح رادیدند تیراندازی کنند.شورشیان دیده نمی شوند ودرباغ هاپنهان شده اند.خبرنگاربی بی سی می گوید،بیل ستوبربرای مشورت دادن به مقرفرماندهی پولیسِ سنگین می رود.اوبا اشاره به خودروهای تخریب شده پولیس که درگوشه افتاده اند،می گوید:فساد دراداره ی پولیس چشم گیراست.همان گونه که می بینید،این ماشین هاازکارافتاده اند ودرگوشه ی انداخته شده اند،اماهزینه ماهانه آن هاازدولت گرفته می شود.برای هرماشین،پول بنزین وروغن دریافت می شود.این هاازکارافتاده اند، حرکت نمی کنند. پوولی که داده می شود به جیب پولیس می رود؟تیم کوچکی ازدریاداران امریکائی مسئولیت کمک به 34پاسگاه پولیس رادرسنگین دارند.این پاسگاه هاامنیت ندارند؛چون پولیس مانع های امنیتی رابه عنوان آهن پاره فروخته اند.بیل ستوبرمشاورامریکائی نیروهایی پولیس به گزارشگربی بی سی می گوید که قدرت اومحدوداست.مابه عنوان مشاورمثلی سگی هستیم که زیاد پارس می کند وکمترگازمی گیرد.ستوبرمی گوید:چیزی که نمی توان برآن چشم پوشید این اس که دربیشترپاسگاه هایی پولیس پسرهای جوانی هستند که برخی مسلح اند وبرخی هم خدمت گار.ازشماری ازآن هابهره برداری جنسی می کنند.اخیراً سه پسردروقت فرارازپاسگاه کشته شده اند.یکی ازمقام های پولیس دراین ولایت اعتراف می کند که شماری ازافراد پولیس ازاین پسران بهره برداری جنسی می کنند.(1)
درواقع، بررسی برنامه ی پژوهشی ای پانورامای بی بی سی نشان میدهد که پولیس ها درآن ولایت، هم رشوت خورده اند وهم لواطت کرده اند وهم بچه ها راپس ازتجاوزکشته اند.آری! هم حضورامریکائی ها دروردک، وهم تجاوزپولیس ها به بچه هادرهلمند وکشتن آن ها پس ازتجاوز، بیانگراین واقعیت تلخ است که بجای برخورد گوسفندی بربنیادتوصیه ی کرزی،پولیس حکومت او بامردم برخورد گرگ هائی درنده باگوسفندان بی چوپان را نموده اند.ازهمه خنده دارتراین که،درپاسخ به امریه ی کرزی مبنی برتخلیه ی وردک،روزدوشنبه 25فوریه- 7حوت،ژنرال کونترکاتزسخن گوئی ناتودرکابل به خبرنگاران گفت که:"شواهدی که ادعای کرزی راتاییدنماید،وجود ندارد وعملیات ناتودرهماهنگی بانیروهای افغان صورت گرفته است.درابطه با ادعای کرزی،نامبرده گفته که ناتودرهمکاری بانیروهای افغان می کوشد راهی برای رفع نگرانی های مردم پیدانماید.جالب این است که ، سخن گوئی ناتودررابطه با تخلیه ی وردک چیزی نگفته است."این گونه فرمان سرائی کرزی ازدونگاه برای نویسنده هم مهم وهم خنده آورمی باشد:نخست این که، درگذشته هم بارهاکرزی این گونه فرمان هارا صادرکرده وپس گرفته بود وآن هایی راهم که پس نگرفته بود،کسی به آن ها پشیزی بها نداده بود! دوم این که،کرزی بجای اداره سازی وکاهش دشواریی های امنیتی مردم وعرضه ی خدمت به آن ها وکاهش نیازبه بیرونی ها، یاوه سرائی کرده ومی کند.دراین رابطه، پرسش بنیادی ازکرزی این است که دفترریاست جمهوری ودیگرنهادهایی دولتی را ازافرادی بیهوده ازوردک پرکردی وگاهی ازآن ها پرسان کرده ی که به ولایت خود رفته می توانید یانه؟ نه تنهادولتی های کرزی ازولایت وردک، بلکه همه ی وزیران ازولایت هایی جنوب در12سال گذشته نتوانسته اند به جای پیدایش خود بروند.افزون براین که رفته نمی توانند،درکابل هم مصروف دامن زدن به تعصب های قومی- زبانی بودند ومی باشند. نویسنده دراین زمینه،چندین مقاله نوشته وازکرزی خواسته بود که ازجنوب کسانی راتوظیف نماید که درمیان مردم کارکرده می توانند، واین بهترین راهکار برای مبارزه باطالبان وچانته برداران بومی وغیربومی ای پاکستان درمنطقه می باشد.
بهرصورت،نویسنده درشماره ی پیشتر"اندیشه"، مقاله ی زیرعنوان"کرزی به پایان خط رسیده است"مستدل به پرسمان هایی تاکید ورزیده بود که خوانند گان باخوانش آن می توانند موقعیت کرزی وتیمش رابه ارزیابی بکیرند.بنابرآن،دیگرسخن دراین باره که کرزی می تواند مصدری خد متی غیرازبارش سخنان عصبانی وفرمان هائی بی ربط به شرایط جاری کشورومسئولیتش شود،کاری دیگری رابه پیش برده می تواند یانه ضیاع وقت می باشد.با آن هم،نویسنده می کوشد دردو زمینه پیشنهاد ارائه نماید:نخست این که،کرزی با وجود همه کمک هایی بی شمارنظامی- مالی وسیاسی ای خارجی ها در12سال گذشته درراه اندازی واستوارسازیی حکومت قانون شکست خورده است.دوم،بجائی وقت گذرانی ، بازی هایی بچه گانه وعصبانی درسیاست، اعتراف نماید که شکست خورده است وهمچنان لازم است که تاپسین لحظه درحالی ناتوانی وشکست خوردگی هم ارزشمندیی حکومت قانون برای کشوررا ازیاد نبرد....حکومت قانون حکومتی است که حکومت شوند گان راقانع می کند که وجود او مطابق بامنافع آنان است،ووظیفه ی آنان یا افتخارشان حکم می کند که ازتعداد معینی(البته قانون مدار) اطاعت کنند.این تمایزدووسیله ی حکومت یعنی زورومکر،درواقع برگردان تضاد مشهودی است که ماکیاول میان شیران وروباهان قایل بود.برگزید گان سیاسی بطورطبیعی به دوخانواده تقسیم می شوند که یکی ازآن ها راباید خانواده ی شیران نامید،چراکه تمایل بیشتری به ابزارخشونت دارد،ودیگری راروباهان،چراکه به دغل کاری های ماهرانه متمایل تراست.(2)ازاین رو،گوسفند گریی کرزی درجامعه ی کفتار- کرگ- شغال زده ی افغانستان بیهوده ومسخره می نماید!به سخن دیگر،کرزی دردوکتگوریی نامبرده هم جای گرفته نمی تواند.چرا؟به این خاطرکه،نه زورگفته توانست ونه هم دغل کاری اش کارروباهی درسیاست کرد!
بنابراین،به کرزی می گویم که برپایه ی گفته ی...ماکس وبر:هیچ کس مجبوربه درگیرشدن درعالم سیاست نیست ولی اگرشد دیگرباید قوانین بی رحم حاکم برسیاست راباید بپذیرد. ازآنجا که درسیاست بازی برسرقدرت است،برسرنحوه ی توزیع قدرت(ومنافع) مابین طبقات وملت ها است،آن کس که مدعی دردست گرفتن قدرت رهبری همراهان خویش،رهبری اعضای طبقه یا ملت خویش است،باید ازالزام های انعطاف نا پذیروبی رحمانه ی نبرد تبعیت کند.(3)بنابرمنطق نامبرده،شماتوسط خارجی هابه افغانستان تحمیل شدید؛ ورنه، ازنظرتوانائی ولیاقتِ کاری جای تان اینجانبود که هستید.خارجی هایی که هرکدام منافع خاص خود رادارند واکنون منافع شان بامنافع مردم افغانستان وکشورهای منطقه متصادم شده است، واین برخورد منافع تااندازه ی حاد شده که هرگونه بی ملاحظه کاری وناریزبینی چه توسط آن ها،چه منطقه ی هاوچه شما می تواند به فاجعه انجامیده دوباره کشوررا میدان بازیی شطرنج کشورهای منطقه ودسته هایی جنگ نیابتی شان بسازد.ازاین رو،برای شما تنها یک چاره مانده وآن این است که آرام بنشینید واعصاب نا آرام تان راکنترول نمائید وبیشترازاین سخن های بی ربط نگوئید وبکوشیدانتخاباتِ راستین برگزارشودوپشت کارخود بروید.اگرگمان کرده اید که با این گونه عصبانیت وسخن های عصبانی درداخل کسب وجهه ی ملی می کنید ودربیرون هم پاکستانی ها بدرد شمامی خورند، باورداشته باشید که همان گونه که نگذاشتند زمین زیرپایتان آرام شود.بازهم نمی گذارند که باسخنان بی ربط وناکارآمد سرنوشتی بهترازشاه شجاع،تره کی، امین،کارمل ونجیب داشته باشید! همچنان، برای دیگرسیاست کاران مخالف وموافق شما هم که درهمه نابسامانی هایی جاری درکشورسهیم هستند،لازم است که توجه نمایند که سرنوشتی بهترازشمادرقسمت شان قابل پیش بینی نیست.ازهمه مهمتراین که، مردم همه ی شما راشناخته اند.بنابرآن،این وظیفه ی ملی وتاریخی ای مردم افغانستان بویژه آگاهان وروشنفکران دلسوزوفراقومی- گروهی- مذهبی ونژادیی کشور است که مبارزه نمایند وخالیگاهی پس از2014راخود پرنمایند ونگذارند که کشوردوباره به میدان تاخت وتازمنطقه ی هاودسته های همه کاره درجنگ نیابتی آن ها مبدل شود.
پانویس ها:
1- گزارش تحقیقی بی بی سی ازتخلفات پولیس درهلمند،دوشنبه25فوریه2013-07اسفند-حوت1391
www.bbc.co.uk/persian/2013/02/130224_k02-helmand-police-bbcreport.shtml
2- مراحل اساسی اندیشه درجامعه شناسی ازریمون آرون،ترجمه:ازباقرپرهام ص495
3- همان ص712
0 comments:
Post a Comment