Tuesday, 12 February 2013

کرزی به پایانِ خط رسیده است

برای سیاست مدارنوعی دیوانگی است که بخواهد اجردیگری جزاحترام وانصاف درکشور خویش بجوید.
آلکسی توکویل
خراب مملکت ازدست دزدخانگی است / زدست غیرچه نالم که هرچه هست ازماست
خانه ای که شودازدست اجانب آباد/ زاشک ویران کنش آن خانه که بیت الحزن است
عارف قزوینی
ابراهیم ورسجی
24-11-1391
فرصت سوزیی کرزی
این نوشته درپنج بخش تهیه شده است:نخست،فرصت سوزیی کرزی.دوم،خواست کرزی ازسرمایه گزاران خارجی که به افغانستان بیایید وپول درآورید.سوم،درسال 2012،افغان هاچهارمیلیارد دلاررشوت پرداخته اند.چهارم،تاثیرمرگباررشوت ستانی وفساد حکومت برروند گفتگوهای صلح باطالبان.پنجم،کرزی به پایان خط رسیده است! روزی ،مقاله ی رادریک تارنمائی ایرانی به خانش گرفته بودم.درمقاله،نویسنده ازیک خاطره ی دوره ی نوجوانی اش سخن گفته بود.آن نویسنده که نامش ازیادم رفته است،درنویشته ی خود یاد آورشده بود که:"پس ازکود تائی امریکائی- انگلیسی درسال1953که حکومت مستقل وملی گرائی داکترمصدق راسرنگون وشاه رادوباره به قدرت نصب کرد، درسن17سالگی،بزندان، بدیدارخلیل ملکی روشنفکرومبارزشناخته شده که ازحزب توده بریده وبه سوسیالیسم جهان سومی گرایش پیدانموده بود،رفتم وازش پرسان نمودم که فرصتی خوبی میسرشد وبیهوده ازدست رفت.آیاممکن است دیگرچنان فرصتی بدست آید؟درپاسخ به پرسشم ، گفت:بله! فرصت می آید،اگرازآن بهره برداریی درست کرده شود!"منظورآن ایرانی فرهیخته، این بود که همان فرصت به گونه ی انقلاب سال1357که آن رادارودسته ی آخوندهائی روضه خوان وواپس گرا غارت وبه نفع صنف وطبقه ی خود مصادره نمودند؛آمد،اما ازآن به گونه ی درست بهره برداری کرده نشد.
ازاین که سخن از فرصت سوزی درمیان است وافغانستان درفهرست فرصت سوزی ازهمه کشورهائی جهان سوم پیشتازمی باشد،سخن پندآموزنویسنده ی ایرانی رابازتاب داده ام.افغانستان که درنیمه ی نخست سده ی نزدهم؛نخست،میدان تاخت وتازهندبریتانیاوروسیه ی تزاری؛ودوم،درپسین ربع همان سده، درادامه ی دولت سازی هائی مصنوعی و سیاست هائی مغرضانه ی انگلیس وروسیه به این نام وموقعیت عرض اندام نمود،تقدیرش این گونه رقم زده شد که تاپسین دهه ی سده ی بیستم اغلب منزوی یامیدان بازیی فرصت طلبانه ی مسکووواشنگتن وپس ازآن ها،مرکزکشمکش همسایگان خود بماند.ازخوب یابد رخ دادها،پس ازبراندازیی اداره ی پاکستانی-عربستانی- پس مانده ی طالبان؛البته به بهانه ی براندازیی تروریسم،نه رفع بدبختی وبی چارگی افغان ها،افغانستان مورد توجه جامعه ی جهانی، بویژه امریکاواقع شد که درذات خود،فرصتی طلائی به شمارمی آمد!
بدبختانه،بدودلیل زیر،آن فرصت طلائی ازدست رفت:نخست،هنرمندیی سیاست کاران افغان درناتوانی ازبهره برداری ازفرصت ها.دوم،بالاکشیده شدن کرزی،درمانده وناتوان ترین شخص براریکه ی قدرت توسط بازی گرانِ میدان مبارزه ی علیه ترریسم وتندرویی مذهبی.برای این که سخن بد رازانکشد،ازبررسی هنرمندیی افغان هائی سیاست مداردیروز درناتوانی ازبهره برداری ازفرصت هادست برداشته، تنهابه بررسی ای ناتوانی کرزی دربهره برداری ازفرصتی بسیارمناسبی بدست آمده در11سال گذشته وپیامد هائی ناگوارآن، پرداخته می شود.برای روشنی اندازیی هرچه بیشتربه موضوع،بدوپرسمان زیراهتمام فزاینده می شود:نخست،سخن هاووعده هائی که کرزی به مردم افغانستان نمود.دوم،حمایت هائی روزافزون مالی،سیاسی ونظامی که جامعه ی جهانی بویژه امریکاازاداره ی کرزی نمود.
دررابطه به اصل نخست،می توان این گونه جمع بندی به عمل آورد:دولت سازی،حکومت قانون،تامین صلح وامنیت،براندازیی تروریسم وآشوبگریی طالبان والقاعده،تحقق عدالت انتقالی یادادگاهی نمودن جنایت کاران جنگی وغاصبان دارائی هائی دولت ومردم،تحقق حقوق بشربویژه حقوق زنان،تقویت آزادیی بیان ورسانه ها،عرضه کردن خدمات آموزشی،بهداشتی به مردم،نوسازیی زیرساخت هاوبازسازیی اقتصادی،بازگردانیدن مهاجرین ورفع بی خانمانی آن ها،شهرک سازی درجهت رفع دشواری و نیازمندی هائی کنونی مردم،توجه به محیط زیست وبهبودهرچه بیشترآن ، و...دررابطه به اصل دوم که کمک رسان به اصل نخست می باشد،جامعه ی جهانی کمک هائی بی شماری را پیش کش حکومت کرزی نمود که تاکنون ادامه دارد.
باتوجه به وعده هائی حکومت کرزی وهزینه ی نادرست کمک هائی پیش کش شده به آن توسط جامعه ی جهانی ونیامدن دیگرگونی سازنده درزندگی اجتماعی واقتصادیی مردم افغانستان،پرسش بنیادیی که به میان می آید، این است که چراهمه وعده هاوآرزوهابه خاک نشستند ،وهمه ی کمک هائی مالی وجانی افغان هاوکشورهائی دوست به هدر رفتند؟نتیجه روشن ست.هزینه ی نادرست وخاینانه ی کمک ها ؛ جزکمک به برآمدن یک طبقه ی مفت خواربی فرهنگ وغاصب ملکیت هائی دولتی وعامه وبرآمدن دوباره ی تروریسم وآشوبگری، دستاوردی دیگری برای مردم افغانستان دربرنداشت.افزون برپرسش نامبرده، این پرسش هم خود نمائی می کند که مقصراصلی کیست؟حکومت کرزی یاخارجی هائی خوب یاغرض ورز؟!
بهرصورت،برپایه ی این منطق که همه افراد،دست هاوکشورهامنافعی خاصی خود رادارند وهیچ" گربه ی برای خداموش نمی گیرد"،بایدپیشتروبیشترازبیرونی هابه سرزنش درونی هائی مسئول پرداخت!دراین راستا،لازم است که نخست،ازکمک هائی فراوان واریزشده توسط جامعه ی جهانی درجهت بازسازیی افغانستان سخن گفته شود.بنابرآن،اگرکمی به پس برگردیم،درروزهائی5و6ماه دیسامبرسال2011که گردهمائی "بن"دوم ادامه داشت،نویسنده بابهره برداری ازمنابع آلمانی یامیزبان گردهمائی نامبرده، دردومقاله که درهمان روزهادروبلاک"اندیشه"پخش شد،یادآورشده بود که"63"میلیارد دالراز"بن"اول تا"بن"دوم،به افغانستان سرازیرشده است.(1)باتوجه به مبلغ بزرگِ یادشده وتغییرناچیزدرزندگی مردم افغانستان،تنهابه فاجعه ی اشاره نموده بودم که سلطه ی مافیای زمین برکشورمابه گونه ی بالابردن قمیت جائی خانه بارنموده است؛ ودرضمن، ازگرد آمد گانِ افغان ومیزبان ودیگران در"بن"پرسان نموده بودم که نگاهی به قیمت جایی خانه در"کابل" که تباه کاری درمحیط زیست،زندگی درآن رادشوارساخته، وشهر" بن"، بیندازید تابرایتان آشکارشود که از"بن" اول،ماه دیسامبر2001،تا"بن" دوم،ماه دیسامبر2011،بالارفتن قیمت جایی خانه درکوه پایه هائی اطراف کابل، به60هزاردالرامریکائی،آن هم پس ازازرفت وآمدهائی بی شماروسپری نمودن یک دوره ی درازی چانه زنی بامافیائی سیاه کارزمین، چه مصیبتی برمردم افغانستان نازل شده است!
درواقع،پس ازگردهمائی"بن "دوم بود که کم کم سخن گفتن درباره ی دستاورد ناچیزیاشکست غرب؛ باوجود هزینه هائی گزاف دالری درافغانستان،سمت وسوئی دیگری به خود گرفت.ازاین رو،ایجاب می نماید که ازهمه ی کمک هاوچگونگی هزینه ی آن هاتوسط حکومت کرزی وحامیانش سخن گفته شود.بدون شک،زمانیکه ازمقدارکمک هاباخبرشدیم،به چگونگی هزینه ی آن هاهم پی برده می توانیم.اکنون که ازگردهمائی"بن" دوم،یکسال ودوماه می گذرد؛باوجود پنهان ماندن حجم کمک هائی جامعه ی جهانی،بحث ورای زنی درباره ی مقدارکمک هائی امریکاودستاوردکاریی آن هادرکنگره ی آن کشوربه موضوع داغ بدل شده است.چندی پیش،بررسی خاص نسبت به کمک هائی90میلیارد دالری برای بازسازیی افغانستان براه انداخته شد.دراین راستا،تارنمائی"گروه مطالعات افغانستان؟ وروزنامه ی "نیویارک تایمز"مطالبی رادررابطه به حجم کمک هاوچگونگی هزینه ی آن هابازتاب داد که ازهرنگاه شایان توجه می باشند.
بطورنمونه،...درتارنمائی"مطالعات افغانستان"نوشته شده است که تاماه مه2012،85میلیارد دالردرافغانستان تلف شده است....وروز25و26ژانویه،این مطلب درنیوراک تایمز،درنوشته ی مایکل کیتنگ ومات والدمن بازتاب داده شد که....امریکاازسال2001تاکنون،83میلیارد دالردرافغانستان هزینه کرده است.این هزینه برپایه ی نگاه امنیتی غرب استواربوده تانیازمندی هائی مردم افغانستان.بااین که،دربخش آموزش وپرورش،بهداشت وزیرساخت هاکارهائی صورت گرفته است،اماخویش خوری وفساداداری وامنیتی هم بخش هائی بیشترپول هارادرکام خودفروبرده است.طالبان نیرومندترشدند،جنگ سالاران دوباره مجهزمی شوندوبسیاری افغان هابیرون می روندیاپول های خودرابیرون می نمایند.بیشتراز32هزارافغان درسال2012درخواست پناهندگی نموده اندکه درمقایسه بادیگرملیت هابیشترمی باشد،ونگرانی ازافتادن دوباره ی کشوربه جنگ های درونی دهه1990-1370بالاگرفته است....درهمین راستا،...کنگره ی امریکاکه90میلیارد دالربرای پروژه هایی بازسازی افغانستان تخصیص داده بود،می خواهد بازدهی رااندازه گیری نماید.گزارش اخیربازرس ویژه ی بازسازی افغانستان ازدستاورد ناچیزی حکایت می کند.دستاوردی که باتوجه به هزینه ی بسیاروبازدهی ناچیززیرساخت هادشواری آفرین شده است.هزینه ی بسیارودستاوردناچیز؛ازتلف شدن فرصت هاوامکانات سخن درمیان دارد. برآوردهایی بررسی کننده ی ویژه که ازسال2009تاکنون رابررسی وگزارش داده است،حکایت ازاین داردکه:نارسائی هادرهمه بخش هائی بازسازی رابرآوردنموده است.برنامه ریزی نادرست،ناهماهنگی،اجرای ناقص،نبوداندازه گیری پیشرفت وبازدهی آن ها،عامل های بنیادی دستاورد ناچیزمی باشد.دربیشتراز10سال ازآغازجنگ افغانستان تاکنون،امریکا دشواری هایی کوشش برای بازسازی راحل نکرده است.مرده ی سربازان می رسد،میلیارد ها دالرازجیب مالیه دهندگان تلف شده ومی شود.موج کمک هابه افغانستان درسال های آینده کاهش می یابد؛اما،امریکاومتحدانش متعهد شدند که 16میلیاردکمک اقتصادی برای افغانستان در4سال آینده نمایند.هزینه ی نگهداری امنیت4میلیارد می شود.صندوق بین المللی پول وبانک جهانی گزارش داده اند که توان افغانستان برای پرکردن شکاف میان درآمد خودی وهزینه ناچیزاست یاراه درازی درپیش دارد.ممکن است که درسال2032تامین شود.درعین حال،امریکاومتحدانش نه تنهاباید میان پروژه های پرهزینه وغیرپایداربازسازی دراقتصاد افغانستان فکرنمایند،بلکه اندیشه ی درباره ی پرداخت وخواست مالیه دهندگان خودهم بکنند.بررسی کننده ی ویژه می نویسد:قانون سازان ومجریان موقع دارند که درمسایل پالیسی بازسازی، استراتژیک بازی کنند؛امابه امریکائی هابگویند که دالرهای داده شده رادرست هزینه می کنند وزیانی به آن هانمی رسانند.(2)
باتوجه به مقدارهنگفت کمک های سرازیرشده به افغانستان که دربالابازتاب داده شد،واثرناچیزآن درزندگی اجتماعی واقتصادی مردم افغانستان،این پرسش پاپیش می گذارد که کجارفت وچه شد به این همه پول ها؟پاسخ دادن به پرسش نامبرده، وظیفه کرزی ودست یارانش می باشد،نه مردم افغانستان ونه غربی هابویژه امریکائی ها.به این خاطرکه آن هامنافع خود راداشتند ودارند وافغانستان منافع خود رادارد ومسئول تامین منافع افغانستان هم کرزی وهمکارانش می باشند که در11سال گذشته همه کاره درهزینه کردن کمک هائی جامعه ی جهانی بودند واکنون هم می باشند.بهرصورت،دراین زمینه بسنده می شود به درخواست زیرین کرزی ازسرمایه گذاران بیرونی:


به افغانستان بیا یید وپول درآورید!
«به‌ افغانستان‌ بياييد و پول‌ درآوريد». اين‌ عين‌ جمله‌ای‌ است‌ كه‌ حامد كرزای‌ رئيس‌جمهور افغانستان‌ به‌ خبرنگاران‌ گفت‌. او چند روز پيش‌ وقتی‌ می‌خواست‌ كنفرانس‌ سرمايه‌گذاری‌ كابل‌ را افتتاح‌ كند در مقابل‌ خبرنگاران‌ ايستاد و با قاطعيت‌ اعلام‌ كرد كه‌ «موانع‌ سرمايه‌گذاری‌ را برطرف‌ می‌كنم‌ و برای‌ سرمايه‌ گذاران‌ خارجی‌ نيز فرش‌ قرمز پهن‌ می‌كنم‌.»
اعتماد ملی‌: حضور سرمايه‌گذاران‌ فعال‌ اقتصادی‌ از ٢٠ كشور جهان‌ در كابل‌ به‌ طور حتم‌ نمايی‌ تازه‌ از افغانستان‌ را به‌ تصوير می‌كشد. جايی‌ كه‌ تا همين‌ چند سال‌ پيش‌ شايد كسی‌ گمان‌ نمی‌برد كه‌ روزگاری‌ بتواند پايتخت‌ گروهی‌ از سرمايه‌ گذاران‌ بزرگ‌ اقتصادی‌ باشد.
اما امروز اين‌ اتفاق‌ رخ‌ داده‌ است‌ تا باز هم‌ توسعه‌سازان‌ جهانی‌ اين‌ باور خود را روی‌ دست‌ بلند كنند كه‌ در جهان‌ هزاره‌ سوم‌، سرمايه‌ گذاران‌ مولد فرامرزی‌ اصلی‌ترين‌ نقش‌ را در ارتقای‌ شاخص‌های‌ توسعه‌ مندی‌ ايفا می‌كنند؛ آن‌قدر كه‌ اين‌ روزها دولتی‌های‌ كابل‌ نيز با درك‌ اين‌ ماجرا سبزترين‌ چراغ‌ افغانستان‌ را برای‌ آنها روشن‌ كرده‌اند. اين‌ سناريو همچنين‌ در شرايطی‌ رخ‌ می‌دهد كه‌ افغانستان‌ فاصله‌ زيادی‌ با استانداردهای‌ امنيت‌ اقتصادی‌ دارد ولی‌ سرمايه‌ سازان‌ اقتصادی‌ با عبور آرام‌ از كنار ناهمواری‌های‌ اجتماعی‌ - اقتصادی‌ افغانستان‌، آنجا را به‌ عنوان‌ مكانی‌ برای‌ پرش‌های‌ آينده‌ اقتصادی‌ علامت‌ گذاری‌ كرده‌اند.
«به‌ افغانستان‌ بياييد و پول‌ درآوريد». اين‌ عين‌ جمله‌ای‌ است‌ كه‌ حامد كرزای‌ رئيس‌جمهور افغانستان‌ به‌ خبرنگاران‌ گفت‌. او چند روز پيش‌ وقتی‌ می‌خواست‌ كنفرانس‌ سرمايه‌گذاری‌ كابل‌ را افتتاح‌ كند در مقابل‌ خبرنگاران‌ ايستاد و با قاطعيت‌ اعلام‌ كرد كه‌ «موانع‌ سرمايه‌گذاری‌ را برطرف‌ می‌كنم‌ و برای‌ سرمايه‌ گذاران‌ خارجی‌ نيز فرش‌ قرمز پهن‌ می‌كنم‌.» به‌طور حتم‌ چنين‌ جمله‌ای‌ برای‌ كشورهای‌ توسعه‌ يافته‌ و كشورهايی‌ كه‌ با هدف‌ دستيابی‌ به‌ توسعه‌ نوين‌ مراودات‌ زيادی‌ با سرمايه‌های‌ جهانی‌ دارند، عجيب‌ نيست‌. چند سال‌ پيش‌ چينی‌ها نيز درست‌ از همين‌ نقطه‌ پرتاب‌ صعودی‌ اقتصاد خود را آغاز كردند و امروز همچنان‌ مديران‌ ارشد اقتصاد اين‌ كشور جزو ميزبانان‌ اصلی‌ شركت‌های‌ بزرگ‌ فرامليتی‌ هستند كه‌ برای‌ استقبال‌ از آنان‌ تا جلوی‌ درهای‌ اصلی‌ فرودگاه‌ پكن‌ به‌ خط‌ می‌شوند. هرچند كه‌ درحال‌ حاضر برخی‌ از قوانين‌، مالكيت‌ زمين‌، فساد اداری‌ و محيط‌ ناامن‌ اقتصادی‌ مسير حركت‌ سرمايه‌گذاری‌ در افغانستان‌ را با مشكلات‌ فراوانی‌ همراه‌ كرده‌ است،‌ اما به‌ طور حتم‌ اين‌ خوشامد گويی‌ «حامد كرزای» می‌تواند خيال‌ سرمايه‌ گذاران‌ جهانی‌ را از برخورد با دولت‌ كابل‌ آسوده‌ كند. دولتی‌ كه‌ سعی‌ دارد تا اقتصاد را بيرون‌ از مرزهای‌ اقتدار دولتی‌ تعريف‌ كند. جالب‌ اينجاست‌ كه‌ درست‌ پس‌ از اين‌ موضع‌ گيری‌ كرزای‌، تمايل‌ سرمايه‌ گذاران‌ خارجی‌ برای‌ سرمايه‌ گذاری‌ در افغانستان‌ تا ٣ برابر افزايش‌ يافته‌ است‌. مصطفی‌ كاظمی‌ - وزير تجارت‌ِ (آن روز) افغانستان‌ - در اين‌باره‌ می‌گويد: كنفرانس‌ كابل‌ نگاه‌ سرمايه‌ گذاران‌ خارجی‌ به‌ افغانستان‌ را به‌ كلی‌ تغيير داده‌ است‌. درحال‌ حاضر طی‌ همين‌ چند روز گذشته‌ ميزان‌ مراجعه‌ سرمايه‌ گذاران‌ به‌ افغانستان‌ ٣ برابر افزايش‌ را پشت‌ سر گذاشته‌ است‌.
وی‌ توضيح‌ می‌دهد: هم‌اكنون‌ دولت‌ افغانستان‌ برای ايجاد كارخانه‌ توليد كوكاكولا با هزينه‌ ٢٥ ميليون‌ دلار موافقت‌ كرده‌ است‌.
وی‌ در مورد فروش‌ سنگ‌های‌ قيمتی‌ افغانستان‌ كه‌ درحال‌ حاضر سالانه‌ به‌ ارزش‌ ٤٠٠ ميليون‌ دلار در بازارهای‌ جهانی‌ به‌ طور غيرقانونی‌ به‌ فروش‌ می‌رسد گفت‌ كه‌ از اين‌ پس‌ سنگ‌های‌ قيمتی‌ افغانستان‌ از داخل‌ كشور صادر خواهد شد.
كاظمی‌ همچنين‌ اعلام‌ كرد: دولت‌ افغانستان‌ مجوز ساختن‌ جواهرات‌ از سنگ‌های‌ قيمتی‌ افغانستان‌ را به‌ يك‌ شركت‌ افغانی‌ مقيم‌ اروپا داده‌ است‌.
به‌ گفته‌ وزير تجارت‌، شورای‌ وزيران‌ نيز، زمينی‌ به‌ مساحت‌ ٢٥ جريب‌ را در منطقه‌ پارك‌های‌ صنعتی‌ كابل‌ در اختيار اين‌ شركت‌ گذاشته‌ است‌ تا عملا كار خود را آغاز كند.
(3)
طوری که دستاودهادر11سال گذشته نشان داد،مردم افغانستان درعمل مشاهده کردند که بجای آمدن سرمایه گذاران بیرونی وسرمایه گذاریی آن هادرافغانستان؛سرمایه گذاران ملی هم بخاطرناتوانی حکومت کرزی درتامین امنیت شان وفراهم کردن زمین توسط مسئولان ذی ربط،نه تنهادرکشورخودسرمایه گذاری کرده نتوانستند،بلکه سرمایه ی خود رابه بیرون انتقال دادند.روشن است.حکومتی که باوجود150هزارسربازناتووآیساف/نیروهائی کمک به امنیت،نتوانست زمین سیاست رادرزیرپای خودآرام نماید،واضح است که نمی تواند برای سرمایه گذاران بیرونی ودرونی زمینه سازی برای سرمایه گذاری نماید.دلیل این ناتوانی راتنهامی توان دربی کفایتی کرزی سراغ نمود تاعامل هائی دیگر،حتاگرم شدن بازارمتعصبان قبیله اندیش وخدمت کارپاکستان ،تفنگ داران وغاصبانِ زمین های دولتی وشخصی دردفتراو.واقعیت تلخ این است که درافغانستان همواره فسادونابکاری ازبالابزیریاازسیاست به جامعه سرازیرشده است.
باوجوداین که،درافغانستان همواره فسادازراس هرم قدرت وسیاست به زیرهرم یعنی جامعه سرایت یافرودآمده بود،اماازاین حقیقت هرگزنبایدانکارورزید که درگذشته های دورونزدیک این کشور،به اندازه دوره ی کرزی،راس هرم بزیرهرم فسادونابکاری وغارتگری رابارنکرده بود.وبه این اندازه دزدان وغارتگران،اهل ثروتِ آماده ی کاروسرمایه گذاری راتوهین وبه فراروادارنکرده بود.طرفه اینکه،افزون براین، درگذشته های ناشاداین کشورهم چنان بدکاریی زیرنام خصوصی سازی یاتحویل دادن نهادهای مالی- دولتی به زورمندان حکومتی،صورت نگرفته بود.بهرحال،به بهانه ی خصوصی سازی ودرواقع،مخصوص سازی، تمام سرمایه وامکانات دولت ومردم به غارت رفت، وغارت به گونه ی ترسناک است که بر پایه ی گفته بررسی کننده ی کمک های امریکابرای بازسازیی افغانستان که دربالابازتاب داده شد،کشورماتاسال2032یعنی20سال بعدهم نمی تواند تفاوت میان درآمد ومصرف خود رامتوازن نماید.این ناتوانی تا اندازه ی بسیاری ازاین واقعیت برخاست که حکومت کرزی به نام خصوصی سازی، دولت رادربرابرتباه کاران درونی وبیرونی خلع سلاح نمود.
درواقع،افغانستان با حکومتی که زیرریاست کرزی در11سال گذشته داشته وممکن است همین حکومت یکسال واندی دیگرهم به فساد خودا دامه بدهد،باید به سرنوشت سیاه وبدشگون کنونی می رسید.حکومتی که ازنابکاری ودرماند گی وفساد آن نه تنهامردم افغانستان،بلکه غربی های روی صحنه آورنده اش هم ازکارکرد مسخره وویرانگرانه ی آن به ستوه آمده اند.به طورنمونه،روهرابکر،یک عضوکنگره ی امریکادراین اواخرلب به سرزنش زلمی خلیلزاد،حامی ومعمارحکومت کرزی پرداخته، این گونه ابرازنظرمی کند:
زلمی، دکتاتوری قانون اساسی فعلی که در افغانستان حکم میراند، زمانی شکل گرفت که شما بازیگر عمده و حتی سفیر بودید. شما از آن به بعد، مانند دوست تان آقای کرزی، برای خودتان کارهای خوبی کردید. من توقع دارم کشف شود که او به هنگام خروج از افغانستان بطور شگفت آوری ثروتمند خواهد بود، به مجردیکه دیگر حمایۀ قدرت نظامی ایالات متحده را نداشته باشد. برعکس، اتحاد شمال درآن بخش افغانستان با سابقۀ مستحکم مقاومت در مقابل طالبان ریشه خواهد داشت. موجودیت و ادامه زندگی جوامع آنها تابع اینست که طالبان را در خلیج نگهدارند. آنها نمی توانند بار و بستر خود را جمع نموده و به حسابات بانکی خارجی و سرمایه گذاری دوبی خویش فرار کنند، مانند کسانی که در کابل (و جاهای دیگر) از این دهۀ جنگ طولانی و بی سرانجام مفاد بردند.
اگر قرار باشد که خون و سرمایه مصرف شده امریکا در افغانستان به هدر نرود، ما ضرورت داریم کسانی را پشتیبانی کنیم که دلایلی برای ایستادن و جنگیدن دارند. ما هردو خواهان یک نتیجه خوب برای مردم افغانستان و شکست دهشت افگنان هستیم. قرار معلوم شما هم در نوشته های اخیرتان از جاه طلبی پاکستان در افغانستان پس از ناتو تشویش دارید. این قابل فهم است که شما میخواهید از یک سیستم تقریبا دکتاتوری قدرتی که خود برای ایجاد آن درافغانستان کمک کردید، فاصله بگیرید. آن سیستم حالا در حال شکست و ناکامی است. شما واقعا درنظر دارید که زمانی برای چنین یک ریاست قدرتمندی که ایجاد کرده اید، خود را کاندید کنید. اما عجیب است که شما قسمت اعظم آنچیزی را که خود انجام داده اید، فراموش کرده اید. این همان گیجی نقش، مسئولیت و هویت است که خارق العاده میباشد. قرار معلوم حالا واضح است که ایالات متحده نمیتواند آنقدر خوشبخت باشد که افغانستان را با یک آیندۀ صلح آمیز ترک کند. شما شاید جزئیات آنچه را فراموش کرده اید که ما را به این نقطه رسانیده است، اما حقیقت را نباید و نمیتوان فراموش کرد.(4)
درحالیکه درخواست کرزی ازسرمایه گذاران خارجی مبنی براین که به افغانستان بیایید وپول کمائی کنید،به فاجعه ی ملی درکشورماانجامیده، وسرزنش خلیلزاد توسط داناروهرابکر،نماینده ی کنگره ی امریکابه این خاطرکه درایجاد حکومت نابکاروغارتگرکرزی کوشش هائی فراوان نموده است،زبانزد عامه وخاص شده است.وازهمه مهمتراین که،دانابکربه خلیلزاد گوشزد نموده است که کرزی پس برکناری ازقدرت باثروت بادآورده یا باپول های گزاف بیرون خواهدشد؛ملل متحدهم درگزارش سال2012خود راجع به افغانستان،بالارفتن تکاندهنده ی گراف رشوت درکشورجفاکشده ی ما راهراسناک بیان نموده است.
BBCPERSIAN.COM سازمان ملل: افغان ها در یک سال گذشته حدود ۴ میلیارد دلار رشوه پرداخته‌اند
سایت فارسی بی بی سی پنجشنبه07فوریه2013-19بهمن- دلو1391
میزان پرداخت رشوه در سال ۲۰۱۰ میلادی، ۲.۵ میلیارد دلار اعلام شده بود.
اداره جرایم و مواد مخدر سازمان ملل متحد اعلام کرده است که افغان ها در یک سال گذشته ۳.۹ میلیارد دلار رشوه پرداخته اند. این میزان دوبرابر عواید داخلی افغانستان و یک چهارم کمک های تعهد شده جامعه جهانی در کنفرانس توکیو در ژاپن است. میزان پرداخت رشوه در سال ۲۰۱۰ میلادی ۲.۵ میلیارد دلار اعلام شده بود که ۲۰ درصد از در آمد ناخالص ملی این کشور به شمار می‌رود. این اعلامیه که روز پنجشنبه در کابل نشر شده تاکید کرده است که میزان پرداخت رشوه در افغانستان از سال ۲۰۰۹ میلادی تا سال ۲۰۱۲، چهل درصد افزایش یافته است. در این گزارش آمده که با وجود افزایش مقدار رشوه، تعداد رشوه دهند گان در افغانستان از سال ۲۰۰۹ تا کنون کاهش یافته‌ است.
جزییات رشوه در افغانستان
مجموع رشوه در سال ۲۰۱۲ در افغانستان دو برابر درآمد ملی بوده است. درآمد ملی افغانستان در این سال دو میلیارد دلار بوده است. نیمی از افغان ها در این سال رشوه پرداخته‌اند. رشوه دادن به کارمندان آموزش و پرورش بیش از هر بخش دیگر دولت افغانستان در این سال افزایش یافته است. رشوه در پلیس نسبت به سال ۲۰۰۹ ده درصد کاهش یافته است. بیشترین میزان رشوه در افغانستان به نهادهای قضایی، گمرک و ادارات محلی داده شده است. ۶۸ درصد شرکت کنند گان در نظرسنجی گفته‌اند که دریافت مقدار کمی رشوه از سوی ماموران ملکی (غیرنظامی) دولت قابل قبول است. روستاییان ۵۱ درصد مجموع رشوه دهند گان افغان را تشکیل می‌دهند.
مردان ۵۳ درصد و زنان ۴۷ درصد مجموع رشوه‌دهند گان در این سال بوده اند. پول نقد ۷۵ درصد مجموع رشوه در سال ۲۰۱۲ را تشکیل می‌دهد. سازمان ملل با تاکید بر این که نصفی از جمعیت افغانستان برای دریافت خدمات عمومی در نهادهای دولتی مجبور به پرداخت رشوه شده اند، این میزان را در بخش خصوصی نیز ۳۰ درصد اعلام کرده‌است. میزان دریافت رشوه در بخش خصوصی ،۶۰۰ میلیون دلار آمریکایی ذکر شده که ۱۵ درصد از مجموع رشوه پرداخته شده در افغانستان را تشکیل می‌دهد.
بر اساس این گزارش، در مناطق غربی افغانستان، ۷۱ درصد، از مردم، شمال شرق ۶۰ درصد، جنوب ۴۰ درصد، و مرکز ۳۹ درصد به نهادهای دولتی رشوه پرداخت کرده اند. گزارش می‌افزاید که رشوه دادن در بخش آموزش و پرورش افغانستان به صورت بی‌سابقه افزایش یافته و تعداد افغان هایی‌که به آموزگاران در این کشور رشوه می‌دهند از ۱۶ درصد در سال ۲۰۰۹ به ۵۱ درصد در سال ۲۰۱۲ افزایش یافته است. این گزارش می‌افزاید، با آنکه افغان ها فساد را یکی از چالش های عمده در کشورشان می دانند، این روند به یک عرف در زندگی آنان تبدیل شده است. ۶۸ درصد از افرادی که با آنان مصاحبه شده است، پرداخت رشوه به کارمندان دولت را به عنوان حقوق کمکی به آن ها قابل قبول دانسته اند، در حالیکه این رقم در سال ۲۰۰۹ میلادی ۴۲ درصد بوده است. ۶۷ درصد از مصاحبه شوندگان استخدام کارمندان دولتی را براساس روابط خانوادگی قابل قبول دانسته ولی تعداد این افراد در سال ۲۰۰۹ میلادی ۴۲ درصد بودند. حامد کرزی پیش از این در اجلاس بین المللی افغانستان در شهر بنِ آلمان به متحدان و حامیان بین المللی خود وعده داد که در راستای مبارزه با فساد اداری در کشورش اقدامات جدی را روی دست خواهد گرفت. همچنین، در کنفرانس توکیو در جولای سال گذشته، کشورهای کمک کننده ادامه کمک‌ها به افغانستان را به مبارزه موثر دولت افغانستان با فساد مشروط کردند. رئیس جمهوری افغانستان در گذشته چندین بار خارجی‌ها را متهم به فساد اداری کرده است.(5)
دررابطه به گزارش ملل متحد،باید گفت که ازدونگاه برایم مهم می باشد:نخست،ازنهایت فساد،زوال ،فرود اخلاقی وارزشی حکومت کرزی پرده برداشته است.فروپاشی ای که ازنابکاری ،نادانی وبی تعهدی شخصِ کرزی وهمراهانش به معیارهائی دینی- افغانی وجهانی سخن می گوید.دوم،تاثیرمرگباری که چنان زوال اخلاقی- ارزشی برروند گفتگوهائی صلح میان شورائی عالی صلح کرزی وطالبان می گذارد.درگزارش نامبرده،پرسمانی که بسیارنویسنده رارنج میدهد،این است که ازقالب شکنی بی پیشینه سخن به میان آورده است.بطورنمونه،نهادآموزش وپرورش یامعارف ونهادپولیس درهرکشوری، دونمونه ی جداگانه می باشند که اولی، ازارزش هائی متعالی، ودومی، ازامنیت واغلب اززدوبندهای استفاده جویانه میان بازی گران قدرت درسطح محلی وملی سخن می گوید.به گواهی تاریخ ونمایش کارکردها،درهیچ کشوری، مردم ازنهاد پولیس رضایت ندارند؛اما،ازنهاد معارف چرا؟درواقع،نهاد معارف یاآموزش وپرورش به گونه ی که ازنامش پیداست،نهادآدم سازمی باشد که موفقیت آن موفقیت وبالارفتن کارکرد واعتبارپولیس ودیگرنهادهای دلتی رامعنامیدهد.بدبختانه،درگزارش سازمان ملل متحد،معارف افغانستان ازپولیس آن هم که دربدرفتاری وبهره برداری نادرست ازموقعیت خودشهره می باشد،پس مانده یازوال پذیرفته است!روشن است.زمانیکه معارف وآموزگارکشورمادرکارکرد ازپولیس هم بزیرافتاده است،خدانگهداردیگرنهادهاازکارکردحکومت کرزی باشد!
تاثیرمرگباررشوه وفساد حکومت برروند گفتگوهائی صلح باطالبان
تجربه هائی تاریخی- سیاسی نشان داده ومیدهند که هراندازه که حکومت یاحکومت هادرجامعه های بحران زده ازنظرکارکردی- اخلاقی درموضع بهتری قرارداشته باشند،به همان اندازه می توانند مخالفان ورقیبان خود رابه تن دهی به قانون وپیوستن به فرایند صلح ومبارزات قانونی ومسالمت آمیزبکشانند.برعکس،هراندازه که ناکارآمد وفاسدباشند،درزمینه راه به ترکستان می برند تامکه! بدبختانه،حکومت درمانده وفساد زده ی کرزی درردیف دومی آمده وره به ترکستان دارد.اگر،ازسال2006تاکنون که کرزی ازگفتگوباطالبان سخن به میان آورده ودرزمینه شورائی عالی صلحی هم ساخته است،وکارصلح جویانه هم به بارنه نشسته است،عامل عمده ی آن راباید درنابکاری وفسادگسترده ی دستگاه حکومتی سراغ کرد،وپس ازآن به سراغ پاکستان به حیث عامل مخل درپشت سرطالبان پرداخت.واضح است.درصورتی که حکومت کارآمد وپاکبازباشد،می تواند حمایت مردمی رابدست آورد.وبخاطرحمایت مردمی حکومت، مخالفان درموضع دفاعی قرارگرفته به صلح تن میدهند.بااین که طالبان ازنظراخلاقی مانند حکومت کابل درموضع بهتری قرارندارند،وبه روند مصالحه ی مورد نظرکرزی تن نمی دهند،برمی گردد به بحران اخلاقی- معنوی ودرادامه ی آن،بحران اعتمادی که درحکومت کابل وطالبان ومناسبات هردوجود دارد وبیداد می کند.درواقع،همین بحران اعتماد وبحران اخلاقی همرکاب آن؛ در همراهی بامزدوری وفسادحکومت کابل ومزدوری وپس ماندگی ذهنی – سیاسی و فرهنگی طالبان، به ژرفنایی بحران افزوده وتلاش هادرجهت رسیدن به صلح راپیچیده ودشوارساخته است.
ازاین رو،... در سرزمینی با ویژگی های افغانستانِ امروز، هرگونه تحلیل یا گمانه زنی نسبت به تحولات آینده بیش از آنچه مبتنی بر یک منطق سیاسی باشد بر واقعیات حوزه میدانی، داده ها و مستندات آماری، تضادهای قومی – مذهبی، دخالت های خارجی، فقر شدید مادی و فرهنگی، فساد دستگاه بروکراسی حکومت مرکزی و به طورکلی عوامل مختل کننده یی استوار است که در چارچوب "سلبی و رانشی" عمل می کند. وجود بحران در هر نقطه از جهان می تواند عوامل متنوع و گوناگونی داشته باشد که به موازات آن بازیگران درونی و بیرونی قادر می باشند با تمرکز بر عوامل بحران زا در مسیر یافتن راه حل برای برون رفت از موضوع اقدام کنند. در صورتی که بحران در شرایط منزوی و فاقد حرکت به سمت تعمیق بیشتر قرار گیرد، ارائه راه حل نیز دور از دسترس نخواهد بود. بحران افغانستان به لحاظ ظرفیت عینی و ذهنی تعمیق یافتگی و موقعیت مزمن آن با توجه به ساختار سیاسی – اجتماعی فروپاشیده ی این جامعه و همچنین نقش اخلاگر نیروهای ملی، منطقه یی و بین المللی در تشدید آن، تا به امروز فاقد بستر لازم جهت مدیریت و کنترل بوده است. تاثیر عوامل ایدئولوژیک، ناسیونالیسم قومی، اقتصاد مبتنی بر تولید و تجارت مواد مخدر و در مرحله ی کلی تر برخورد تضاد عامل بومی در تقابل با عامل نقش آفرین بیرونی که هیچ سنخیتی با فرهنگ قبایلی افغانستان ندارد در کنار دیگر عوامل بحران در غیاب وجود یک "الترناتیو" /بدیل ملی، یک تاثیر بازدارنده و گسست وارگی را به موازات هرگونه تلاش جهت حل بحران ایجاد خواهد کرد...
واقعیت این است که خروج نیروهای خارجی از افغانستان بر خلاف اظهارات امیدوار کننده ی فرماندهان "آیساف" و ناتو بیش از آنچه ناشی از تحقق یافتن ماموریت آنان باشد، ناشی از عقب نشینی و رها شدن از مهلکه یی است که هیچ چشم انداز مثبتی برای پیروزی در آن متصور نبوده و زیر فشار افکارعمومی و معضلات اقتصادی دولت های غربی حاضر در جنگ افغانستان انجام می شود.
تلاش های کنونی برای سرعت بخشیدن به پروسه طرح صلح، واگذاری بیشتر مسئولیت امنیتی ولایات ناآرام به ارتش افغانستان، مذاکرات پشت پرده با طالبان، تقویت شتابنده نفرات ارتش ملی تا ٣۵۰ هزار سرباز و مهمتر از همه، شرکت دادن پاکستان در پروسه صلح و لحاظ منافع آن در آینده افغانستان هر چند به لحاظ تاکتیکی قابل توجه است؛ اما به همان دلیل عدم وجود یک استراتژی منسجم و منطبق بر محیط بحران، چشم انداز روشنی را ترسیم نمی کند. در وضعیت کنونی افغانستان، متاسفانه به جای نهادینه شدن ابزارهای لازم برای شکل بخشی به یک دولت ملی و تثبیت ثبات، این عوامل مختل کننده و سلبی خواهند بود که نقش بازدارندگی خود را در طی ۱۲ سال گذشته تا حدود زیادی نهادینه کرده اند....درواقع،نهادینه شدن عامل هائی مختل کننده وفسادروبه فزونی درنهادهائی دولتی وناکارگی برنامه وشعارهائی اصلاح گرانه ی حکومت کرزی باعث شده است که مردم که خیر،حتاکارمندان بالارتبه ی دولتی نسبت به آینده بی اعتماد شوند.بی اعتمادی که برای حکومت وحامیان بیرونی اش نفس گیروبه سود مخالفان تمام شده وآن هارامشوق شده تادرروندگفتگوهائی صلح بیشتزازحق وتوانشان خیزبزنند! دررابطه به بی اعتمادی کارمندان حکومت،بسنده می کند که به فرارسرمایه وکارمندان وزارت خارجه اشاره شود.دراین راستا،...گزارشات تازه یی که از سوی بی بی سی انتشار یافته نشان می دهد که در طول ۱۰ سال گذشته از هر ۱۰ دیپلمات مامور در خارج از کشور، ۴ نفر بعد از پایان ماموریت خود به افغانستان باز نگشته اند. در کنار دیگر داده ها، این گزارش گویای این واقعیت است که حتی نزدیکان به حکومت مرکزی نیز امید چندانی به آینده تحولات کشورندارند تا به واسطه آن بتوان نسبت به اعمال تاکتیک های موضعی و مقطعی چندان امیدوار بود. برنامه خروج نیروهای خارجی تا پایان سال ۲۰۱۴ میلادی نیز با توجه به عدم انسجام در نیروهای نظامی – امنیتی افغانستان که حتی از نیروی هوای و استخباراتی مستقل محروم می باشند و قدرت فزاینده ی طالبان در صورتی که از پیش یک توافق و مصالحه بزرگ ملی در این کشور به سرانجام نرسیده باشد به دلیل عدم توانایی این نیروها جهت برقراری ثبات، خود می تواند به معضل جدیدی برای بی ثباتی بیشتر تلقی شود.
از آنجا که با خروج سربازان خارجی از افغانستان، توان مقابله ی دولت مرکزی با شورشیان طالبان به میزان زیادی کاهش پیدا می کند، هم اکنون این سوال مطرح می باشد که در شرایط عدم مصالحه ملی، خطر پیروزی(به گمان اغلب آشوبگریی) طالبان بیش از گذشته امکان پذیر می باشد و با پذیرش مصالحه نیز به جهت شروط طالبان، این کشور می بایست با عقب نشینی از اصول دمکراتیک مندرج در قانون اساسی(به سوی پذیرش برخی خواسته های طالبان ودیگرمخالفان) حرکت کند. این معادله که در هر وضعیت آن برای رشد و توسعه افغانستان یک شکست تلقی می شود چشم انداز صلح مطلوب و مبتنی بر اصول دمکراتیک و حفظ ثبات در این کشور را بیش از پیش تیره نشان می دهد. (6)
برای این که چنان چرخشی به عقب صورت نگیرد،چرخشی که پاکستان ،طالبان وکرزی به آن میلان دارند.این مسئولیت تاریخی دیگرافغان هابویژه غیرپشتون هااست که نگذارند کرزی،طالبان وپاکستانی هاافغانستان رادوباره به دوره بیابانگردی ببرند.درواقع،آن هابدوگونه ی زیرمانع عقب گردمورد نظرپاکستان وطالبان ریشوونیکتای پوش آن شده می توانند:نخست،علاقمندی غرب بویژه امریکابه کمک به افغان هاتابتوانندهم واردعصرنوشوند وهم نگذارند که سرزمین شان دوباره میدان تاخت وتازتروریستان وواپس گرایان قبیلگی- مذهبی نماشود.دوم،ذهنیت عامه درافغانستان به جزدرمناطق مرزی ،چنان ضدپاکستان وطالبان شده که درصورت ایستادگی نیروهای ترقی خواه حتمابه کرنش وتن دهی به خواسته های افغان های نوخواه وادارخواهندشد.ناگفته نبایدگذاشت که این هدف درصورتی برآورده می شود که افراد ودسته های ناکام امتحان داده پیشقراول مبارزه ی سیاسی واحتمالاًنظامی علیه طالبان وپاکستان ساخته نشوند.ازهمه مهمتراین که،علاقمندی غرب بویژه امریکابه برگزاری یک انتخابات شفاف کمک می کند به این که کشوردرمسیری غیرازآن قراربگیرد وادامه بدهد که کرزی،طالبان وپاکستان می خواهند.
کرزی به پایان خط رسیده است!
زمانی که می گویم کرزی به پایان خط رسیده است،ممکن است کسانی پیداشوند وبگویند که جنگ سالاران ودیگردسته های ریزودرشت باعث ناکارگی کرزی شده اند وخودش رامی توان درمیانه ی خط ونه درپایان خط گرفت.نویسنده این گونه دریافت ازپرسمان های جاری افغانستان راتاپیش ازتصویب قانون اساسی تااندازه ی ونه تمام می پذیرم.اما،پس ازتصویب وبه اجرا درآمدن قانون اساسی،قانونی که روهرابکردرنامه ی سرزنش گرانه ی خود به زلمی خلیلزاد،آن راقانون اساسی دیکتاتوری نامیده است وحق هم بااومی باشد.درواقع،پس ازتصویب وتنفیذ قانون اساسی که در52ماده ی آن پس ازتصویبیه ی شورای بزرگ/لویه جرگه ، دیگرگونی بخاطرفاشیسم زبانی- فرهنگی آورده شد،کرزی همه ی کاره ی دستگاه کنونی به گونه ی می باشد که حتا درتعیین چپراسی/پیاده ی دفتریک علاقه داری دردورترین نقطه ی افغانستان هم ازطریق نهاد باصطلاح ارگان های محلی درکاخ ریاست جمهوری نقش بازی می کند.بطورنمونه،درماه سرطان سال جاری درحال سفرازکابل به مزاربودم که بی بی سی سخنان والی بغلان راپخش کرد که درآن آمده بود:"من یک ساتنمن/ پولیس زیررتبه راهم مقررومراقبت کرده نمی توانم."وقتی همین مسئله رابه والی ای آن وقت تخارگفتم،گفت که:"درست گفته ومن هم خرد ضابطی راپس وپیش کرده نمی توانم."
باتوجه به گفته های بالا،کرزی مسئول همه نابسامانی های جاری درکشورمی باشد وایجاب می کند که سخن ازرسیدنش به پایان خط گفته شود.واین سخن ازاین نگاه دارای اهمیت می باشد که بازتلاش های مذبوحانه راآغازنموده است تا درچگونگی وشیوه ی برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سال2014-1393،دستکاری نموده مانع ازآن شودکه کشورازتونل تنگ ،تاریک ودرازی که توسط او وارد کرده شده است،بیرون شود!اکنون که ازدلیل احتمالی کس ویاکسانی که ممکن است قانع نشده باشند که کرزی به پایان خط رسیده ودشواری هاچنان وضعیتی راحکم می کند،یادآوری شد.به این پرسمان پرداخته می شود که کرزی باهمه امکاناتی سرازیرشده به کشوردربیشتراز11سال گذشته چه کرده است؟به گواهی تاریخ،ازفردای جنگ جهانی دوم تاکنون،به هیچ رهبروکشوری به اندازه ی افغانستان زیراداره ی کرزی، جامعه ی جهانی کمک نکرده است!مادیدیم که دردهه ی90میلادی-70خورشیدی،جنگ های قبیلگی ای هوتوهاوتوتسی هاکشوروندا را حتابدترازافغانستان به خاک نشاند واین راهم دیدم که آن کشوربدون کمک چشم گیرجامعه ی جهانی خود رابازسازی نمود واکنون یکی ازکشورهای می باشد که درافریقای غربی سخن نیرومند وچرب رامی زند!
برخلاف،دیدیم که به افغانستان کمک های فراوانی وارد شد وازمقدارکمک های سرازیرشده وکم اثریی آن هادرزندگی مردم هم یادآوری شد.اکنون که ازمقدارکمک هائی واریزشده وهزینه ی غیرملی ای آن ها آگاه شدیم،پرسش بنیادی این است که کرزی چه وعده هاکرد وچه کاری هائی راانجام داد؟به حکومت قانون، تاکید ورزید که دیدیم به بی قانونی انجامید.به رعایت حقوق بشروساخت کمیسیون تجارتی آن تاکید ورزید که نتیجه رابه گونه ی نقض ترسناک حقوق بشربویژه حقوق زنان دیدیم.به سخن دیگر،درهیچ دوره ی به اندازه ی دوره ی حکومت کرزی،تجاوزبه زنان صورت نگرفته است.درواقع،خودسوزیی زنان زیرستمی سامانه ی پدرسالاری، یکی ازدستاوردهائی دستگاه نابکارکرزی می باشد.بنیاد"تامسن- رویترز"درارزیابی سال2011خود،افغانستان راخطرناک ترین جای برای زنان اعلام کرده بود.موضوعی که ادعای حکومت کرزی وکمیسیون حقوق بشرش مبنی برآوردن بهبود دروضع زندگی زنان رادروغ ثابت می کند!ازبالابردن سطح خدمات بهداشتی سخن گفت،نتیجه رادیدیم مردم پول دارغرض تداوی به دهلی وبی پول هابخاطرتداوی ملاریاباپرداخت رشوه به پولیس مرزیی پاکستان، به پشاورمی روند.به بازسازی اقتصادی تاکید ورزید،نتیجه رابه گونه ی برآمدن یک طبقه ی جدیدغاصب وظالم ومفت خوار، مردم دیدند.همین که قمیت یک نمره زمین برای ساختن خانه درحاشیه ی کابل به 60هزاردلاردربازارسیاه رسیده است، وبخش ملکیت های شهرداری/شاروالی کابل، بیکار ازخزانه ی دولت معاش می گیرد،نماد کارکرد خاینانه ی طبقه ی جدیدغاصبِ زاده ی حکومت کرزی می باشد.ازبازگردانی مهاجرین،حل دشواری نبود خانه واشتغالزائی،مبارزه باکشت تریاک واعتیاد سخن گفت.نتیجه رادیدیم که به شمارآوارگان وبدبختی شان افزوده شد وغاصبان، قیمت جای خانه رادربازارسیاه به آسمان رسانیدند، وشماردرصد بیکاران از70درصد سخن می گوید.وسطح کشت تریاک واعتیادی برخاسته ازآن به گونه ی تکان دهنده ی بالارفته است.این که درکوچه های کابل وولایت هامعتادان وگداگران بی شمارپرسه می زنند وحکومتی هاباموترها ومحافظان ویلگرد شان بدشواریی رفت وآمد شهروندان افزوده اند،حکایت ازرابطه ی خصمانه ی زمام داران تحمیلی بامردم می کند.ازبازسازیی زیرساخت هاوساخت شاهراهِ حقلوی سخن گفت،سخنی که وضعیت مرگبارسالنگ تشت آن را ازبام تاریخ به لجن زارجغرافیاانداخت.
دررابطه با دشواریی مردم بامیان وکوتاه سازی راه میان کابل وهرات ازطریق بامیان، درمرکزآن ولایت به مردم وعده داد،دیدیم که گامی برنداشت.زمانی که، کرزی درمبارزات انتخاباتی سال2009-1388به بامیان رفت وبه مردم بازوعده ی سرک سازی راداد!برایش گفتند که وعده ی قبلی وخلاف کاری دروعده هنوزهم درخاطرها زنده است.اگربه رفتن دختران به مکتب هاوگسترش رسانه هامی نازد، می گویم که افغانستان به یک معارف یاآموزش وپرورش کم وباکیفیت نیازدارد نه معارفی که بدون معلم درهرقریه ی یک لیسه ایجاد شود،به گونه ی که شده است.درواقع،اکنون، افغانستان یکی ازنابسامان ترین سامانه ی آموزشی- پرورشی رادارامی باشد که ازبودش نبودش بهترمی باشد.دربخش رسانه هاوآزادی بیان ومطبوعات، دیدیم که کسی یاکسانی که چیزی برای گفتن ندارند؛آزادند،وکسانی که حرفی برای گفتن دارند،زیرفشارمی گرفته می شوند.بطورنمونه،پرتونادری یک شاعروروشنفکری که به سیاست چندان تمایلی ندارد،درنشریه ی "مهرگان"سخن یک وزیررابازگو نموده است که پیشترازوزارت عضوکمیسیون انتخابات بوده وادعانموده بود که کرزی رارئیس جمهورساخته است.مگریادآوری ازسخن یک وزیرجرم است که فورادادستانی ودرواقع بی داد فزائی به سراغش رسیده است!می دانم که این گونه برخورد بارسانه ها وروشنفکران وفرهنگیان ازیک واقعیت شنیدنی حکایت می نماید؛ وآن این که، به سخن معروف "هرکسی که ترسید تهدید می کند."به سخن دیگر،کرزی ودستیارانش بخاطرفاش شدن حجم کمک هاوهزینه ی بی موردآن هاوکمک به غاصبان زمین هایی دولتی ومردم ترسیده اند وتهدید می نمایند.تهدیدی که بیشتربه زیان خود شان تمام می شود تاتهدید شونده ها.
درپایانِ نوشته،باتاکید براین که:"کرزی به پایان خط رسیده است"! درگام نخست ،به اوباعرض حرمت می گویم که به گفته ی توکویل توجه نماید که گفته است:"برای سیاست مدارنوعی دیوانگی است که بخواهداجردیگربه جزاحترام وانصاف درکشورخود بجوید."پس ازبازتاب نظرتوکویل،ازکرزی پرسان می نمایم که تاچه اندازه درافغانستان جویائی احترام وانصاف بوده واکنون احترام خود درمیان مردم راچگونه ارزیابی می نماید؟!ودرگام دوم ،به افغان هابویژه فرهنگیان،مبارزان وروشنفکران پیشنهاد می نمایم که رسیدنِ کرزی به پایان خط به معنائی کاهش مسئولیت ملی وتاریخی من وشمانیست.افزون براین که نیست،باید اذعان کرد که کرزی بارسیدن به پایان خط، که حکایت ازشکست مرگبارش درانجام مسئولیت می کند،به حجم وکمیت آن به مراتب افزوده است.ازین رو،برای ادای مسئولیت ملی وتاریخی ، نکات زیررا پیشنهاد می نمایم:نخست،آگاهان،فرهنگیان وروشنفکران به مفهوم شعرزیرازعارف قزوینی توجه نمایند:خراب مملکت ازدست دزدخانگی است/ زدست غیرچه نالم که هرچه هست ازماست .خانه ای که شود ازدست اجانب آباد/ زاشک ویران کنش آن خانه که بیت الحزن است.
دررابطه به جوهرمصرع نخست شعربالا،پیشترسخن گفته شده است ودزدان درونی راهم همه می شناسند.به سخن روشنتر،حکومت کرزی پناه گاه همه دزدانی شده است که مورد نظرشعریاشاعرمی باشند.اما،دررابطه به مصرع دوم،باید گفت که ما آباد کاری درزیرنفوذ شوروی رادرقالب میکروریان ها،سرک ها،تونل وشاهراه سالنگ ومیدان هائی هوایی و...دیدیم که چگونه ی پس ازتجاوزنظامی ای آن کشوروجنگ های برخاسته ازآن نابودشد.اکنون که موفق یاشکست خورده،غربی هاافغانستان رادوسال پس ترک می کنند،مسئولیت افغان هاست که نگذارند تجربه ی پساشوروی دربرهه ی پساغربی- امریکائی تکرارشود.دوم،غربی هابویژه امریکاتاکید بریک انتخابات آزاد وشفاف درسال2014درافغانستان دارند.برماست که دراین راستا،به دواصل زیرپابفشاریم:نخست،برای همه شناسنامه/تذکره توزیع شود نه کارت انتخابات که وسیله ی خوبی برای تقلب می باشد.دوم،یک حکومت موقت وکمیسیون انتخاباتی برای برگزاری انتخابات آزاد وشفاف تعیین شود.دراین صورت،می توان باورنمود که حرکت درجهت بیرون کردن افغانستان ازتونل تنگ،تاریک ودرازی که حکومت کرزی عامل اصلی ورود کشوربه آن می باشد،آغازوافق نودرآسمان سرزمین مانمایان خواهد شد.



پانویس ها:
1- افغانستان ازبن اول تابن دوم،مانع هاوچالش ها
نویسنده:ابراهیم ورسجی13-9-1390
www.Iwarsajee.blogspot.com/2011/12/blog-post.html
سه پیام گردهمائی بن
نویسنده:ابراهیم ورسجی15-9-1390
www.Iwarsajee.blogspot.com/2011/12/blog-post_06.html
2- 85billio Afghan aid wasted
www.Afghanistan studygroup.org/2012/05/28/85-billion-of-Afghan-aid-wasted
and an Afghanistan.write-off isn,t option
byMichael keating and Matt waldman,published:january25,2013www.nytimes.com/2013/01/26/opinion/global/an-Afghanistan-write-off-isnt-an-option.html?and Afghanistanstudygroup.org/2013/02/06/billions-of-dollars-at-risk-in-u-s-reconstruction-efforts-in-Afghanistan/billions of dollars at risk in u.s.reconstruction efforts in Afghanistan
3- به افغانستان بیاییدوپول درآورید!حامدکرزی،تارنمای ایران امروز،نشریه خبری-الکتریکی
www.iran-emrooz.net/thu,11.05.2006/10:20
www.iran-emrooz.net/news/index.php/newsl/8352/
4- متن نامه ی داناروهرابکربه زلمی خلیلزاد(21جون2012) لعل زاد ،لندن،31جنوری2013
www.khorshed.org/?p=7435
http.rohrabacher.house.gov/sites/Rohrabacher.house.gov/files/documents/zai_letter.pdf
5- سازمان ملل:افغان ها درسال گذشته حدود4میلیارد دلاررشوه پرداخته اند.
به روزشده:11:57گرینویچ- پنجشنبه07فوریه2013-19 بهمن- دلو1391
www.bbc.co.uk/persian/Afghanistan/2013/02/130206_25_Afghanistan._corruption.shtml
6- سرزمینی تضادهاونقطه های خاکستری تخاصم،نویسنده:اردشیرزارعی قنواتی تارنمای اخبارروزشنبه22دی-جدی1391-12ژانویه2013
www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayld=5032

0 comments:

Post a Comment