ابراهیم ورسجی
5-12-1391
پاکستان که تاریخش بانظامی گری - ملیشه - ملا- طالب پروری ودرشرایط کنونی به صنعت وصادرات تروریسم گره خورده است؛این گونه می اندیشید که بابهره برداریی ناروا ازاسلام وپنهان نمودن سرخود درزیرپوششِ آن می تواند خود وجهان رافریب داده ودربرابرهند سرپای خود ایستاد شود.ازهمه خنده آورتراین که،بازی با دین وملا- طالب پروری وشریعت بازی؛درشرایطی توسط رهبران نظامی- سیاسی پاکستان صورگرفت ومی گیرد که از1947سالروزپیدایش این کشورمصنوعی تاکنون، همه رهبرانش بی دین ودرواقع ریاکاروعوام فریب بودند ومی باشند.این سخن درهمه مرکزهای مذهبی- ملائی پاکستان سال هابرسرزبان هابود که محمدعلی جناح بانی پاکستان درزند گی خود یک بارهم نمازنخوانده بود! البته ، با این تفاوت که اونمی خواست مانند رهبران سیاسی- نظامی کنونی ای پاکستان بادین بازیی سیاسی نماید.به سخن دیگر، به معنای واقعی واژه یک سکولارازنمونه ی انگلیسی بود.
افزون برشریعت بازی وعوام فریبی،رهبران نظامی- سیاسی پاکستان بسیاربیشترازتوان خود درمیدان سیاست ودیپلماسی خیزبرداشته اند.تاریخ سیاست ودیپلماسی نشان مدهد که آن شمارازکشورها درمیدان سیاست هائی ملی- منطقه ی وجهانی کامیاب ازآب برآمده اند که سازگارباتوان سیاسی- اقتصادی ونظامی خود گام برداشته اند.دراین زمینه،دونمونه راپیش کش می نمایم که درآن سیاست کاران بی خردی وخرد مندی خود را نشان میدهند:نخست،نمونه ی خود پاکستان ودرکنارآن افغانستان می باشد.دوم،نمونه ی چین می باشد.دررابطه به نمونه ی نخست،دیدیم که پاکستانی ها از1947تاکنون درپرسمان کشمیرباهند کشمکش راه انداخته اند.کشمکشی که بجای بدست آوردن کشمیر،بنگله دیش یابخشِ شرقی کشورخود را هم در1971ازدست دادند! حیف که پس ازآن هم سرعقل نیامده اند! درکنارپاکستان،افغانستان هم از1947به بعد درپرسمان نام نهادپشتونستان کشمکش باپاکستان رادامن زد.نتیجه ی هردوبازیی ناکام رادیدیم که شرایطی غمبارکنونی هردوکشورمسلمان وهمسایه می باشد.
درارتباط باچین،این گونه می توان ابرازنظرکرد که هم توانش درمقایسه باپاکستان وافغانستان افزونی ای چندهزاردرصدی دارد وهم پرسمانش استوارترومنطقی تربود ومی باشد.به خاطراین که، اروپائیان به سرزمینش تهاجم نموده بخش هائی ازآن راغصب نموده بودند.بطورنمونه،پرتگال جزیره ی مکاو،انگلیستان هانکانگ وپس ازپیروزیی انقلاب به رهبریی مائوزیتنگ درماه اکتوبر1949،امریکا باحمایت ازچیانکایچک ،رئیس جمهورشکست خورده وفراری ازپکن، جزیره ی تایوان را تاکنون ازچین جدا نگهداشته است.اما،چین زیررهبریی مائونخواست ونکوشید که باوجود توانمندی اش باغربی هاشاخ به شاخ شود.با این که چین درزمینه باغرب شاخ به شاخ نشد،امابازگردانی سرزمین هائی نامبرده به مادروطن سیاست طبیعی وهمیشگی اش ماند تا این که درسال1998هانگ کانگ وجزیره ی مکاورادرزمان رهبریی دینگ شیائوپنگ پس گرفت.طرفه این که،درپس گیریی هانگ کانگ شیوه ی دوسیستم دریک کشورراپذیراشد که پایه ی عقلانی پس گیریی تایوان درآینده خواهد شد، ودرتایوان هم سیاست مدارانی همراه با این روش یافت می شوند.
بدبختانه،نمونه ی پاکستان وافغانستان بجای سود آوری،فاجعه آفرینی نمود.به این لحاظ که،پاکستان که درپرسمان بنگله دیش وکشمیردربرابرهند شکست خورده بود، دست به پیداکردن عمق استراتژیک درافغانستان درازنمود که ازهرنگاه برای خود ش وافغان هافاجعه بارتمام شد،وافغانستان هم که می خواست به کمک اتحاد شوروی پشتونستان رابه خود ضمیمه نماید؛ ناآگاه ازاین که،قدرت های بزرگ برای کشورهائی کوچک آماده هستند ومی باشند که کمک درجهت توسعه ی اقتصادی واجتماعی نمایند؛ اما،هرگزدرجهت بلندپروازی هائی ملی- سرزمینی آن هاکمک نخواهند کرد.بطورنمونه،زمانی که مسکودرماه دیسامبر1979،دست به تهاجم نظامی به افغانستان زده پای امریکارابه منطقه کشاند،پاکستان این گونه برداشت نمود که غرب درشرایط پساکمونیستی افغانستان رابه گونه ی تحفه تقدیمش خواهد کرد، وافغان هاهم ایستادگی نخواهند کرد.زمانی که تاجیک هائی افغانستان درفردای فروپاشی حکومت کمونیستی درکابل دربرابرخود سریی پاکستان ایستادگی کردند،پاکستان دست بدوکارزیرزد:نخست،درافغانستان چند قومی حامی پشتوزبان هاشد.دوم،طالب – تروریست پروری نمود.
ازبد رخ دادها،درمیان باسوادان پشتونِ افغانستان کسانی ودسته هایی بودند که ازپشتون خواهی پاکستان حمایت کردند وبه این نتیجه رسیده بودند که این کشورحکومت پشتون هارادرافغانستان بازمی گرداند.ودراین راستا،درزمان تباه کاریی پاکستان درکابل،شمالی وشمال کشورهورامی کشیدند!طرفه این که،پاکستان درافغانستان تمام سیاست هایی دشمنانه ی خود را زیرسایه ی پشتونخواهی،جهاد وشریعت پنهان کرده است.زمانی که ایستادگی تاجیکان دردوطرف هندوکش دربرابرپشتون خواهی وطالب سازیی پاکستان مهارنشد،پاکستان القاعده وبن لادن رابه این خاطربه کشورما آورد تازیرنام مهارسیاست ایران کمک هایی عرب هایی شیخی راکمائی وسیاست هایی خود رابه پیش براند.روشن است که جامعه ی جهانی تا اندازه ی برناروایی هایی برخی کشورهاچشم می بندد به گونه ی که برناروائی هائی پاکستان درافغانستان بسته بود؛ وزمانی که ازجاده بیرون شدند،چنانکه پاکستان بیرون شده بود،به کیفردهی آن هامی پردازد.به گونه ی که دربیرون کردن عراق ازکویت دیده شد.واخیرین نمونه هم بیرون کردن پاکستان وطالبان وبن لادن این مثلث رنج آوربرای افغان ها توسط امریکاوانگلیس و...به بهانه ی مبارزه باتروریسم بود که به گونه ی یکی ازکیفرها که به آدرس پاکستان فرود آمد!
بهرصورت،زمانی که امریکاوانگلیستان باحمایت همه اعضای شورای امنیت گلیم ویرانگری وسود جوئی پاکستان را ازافغانستان جمع کردند وحکومت کنونی را درماه دیسامبر2001به میدان آوردند،سیاست پشتون گرائی پاکستان درسری دوراهی قرارگرفت:نخست اینکه،رهبریی حکومت بدست یک پشتوزبان بود تایک دری زبان.پرسمانی که سیاست حمایتی اسلام آباد ازپشتون ها رادرمرکزتوجه کشاند که چگونه با آن برخود رمی نماید.دوم،عمق استراتژیک پاکستان توسط امریکا تسخیرشد! اینجا است که پرسمان عقلانی وغیرعقلانی بودن سیاست مداران وفایده ی آن به میدان می آید.پاکستان که رهبران نظامی - سیاسی اش مانند همتایان افغانشان همواره ازعقلانیت تهی بودند ومی باشند،دست بدوکارزیرزد تاغرب بویژه امریکارا فریب بدهد وپول درآوردی نماید:نخست،طالبان فراریی افغان را درسال2004بازسازی نمود.دوم،درسال2006، درجهت استوارکردن پشت جبهه ی آن ها، طالبان پاکستانی را ازپشتوزبان هایی مناطق قبایلی خود ایجاد نمود.جالب این است که دردوره ی اداره ی طالبان درکابل، پاکستان افغانستان را پرورشگاه تروریستی عرب ها وبرخی افراد پناه جواز آسیای مرکزی ،ایغورهایی چینی،چیچینی ها وکشمیری هاساخته بود؛ اما،دردرون افغانستان، غیرازجنگ وپاکسازیی قومی دربرابرتاجیک ها،ازبک هاوهزاره ها، بویژه اخیری، کارهایی تروریستی نمی کرد،واگرمی کرد،بسیارپنهان کارانه بود.برخلاف،به کشمیر،خاورمیانه و...صادرات تروریستی ادامه داشت.
درواقع،رخ داد نوی که با بازسازیی طالبان افغانی وایجاد طالبان پاکستانی خود نمائی کرد این بود که تروریسم همرکابِ طالبان دردوطرف مرزمشترک افغانستان وپاکستان، رشد بی سابقه پیدانمود.نظامی هائی پاکستانی که ازشریعت مداری ، طالب سازی وتروریسم، تعریفی ویژه ی خود راداشتند،به کمک مولوی هائی بی سواد وکم سواد خود دردانش دینی، این گونه تعریف وفتوا ارائه نمودند که تروریسم دربرابرمخالفان پاکستان رواودربرابرآن نارواوغیرشرعی می باشد.پس ازاین گونه فتواوتعریف مولوی هایی بی سواد ازتروریسم است که طالبان به خودی وناخودی بخش می شوند.طالبان خودی آنهایی بودند که علیه افغانستان وغربی هایی حامی حکومت کابل ترورمی کردند وطالبان ناخودی هم آن هایی معرفی شدند که منافع پاکستان راتهدید یادرخاک پاکستان ترورمی کردند.زمانیکه درماه ژولای2007،پرویزمشرف رئیس جمهوروفرمانده آن وقتِ ارتش، وپرویزکیانی رئیس آن وقت آی اِس آی وفرمانده کنونی ارتش ، مسجد سرخ را درکنارکاخ ریاست جمهوری وپارلمان پاکستان بمبارد وصدها نفرطالبان راکشته،زخمی وهزاران جلد قرآن،کتاب هائی حدیث وفقه رابه آتش کشیدند،صف طالبان ناخودی درازترشد، وشماری ازطالبان پاکستانی دریافتند که اجرای شریعت وتروریسم پیوسته به آن ، مانند افغانستان، درپاکستان هم مهم وسرنوشت سازمی باشد.ازاین رو،تروریسم درپاکستان هم رشد بی سابقه ی پیدانمود.دراین راستا،درماه اکتوبر2011،هیلاری کلینتن وزیرخارجه ی امریکاهشدارگونه به همتای پاکستانی خود گفت که:"مارهایی زهرناک رادرحیاط خلوت خانه تان پرورش ونگهداری نموده اید تاهمسایه ها تان رانیش بزنند،توجه داشته باشید که خود تان راهم نیش می زنند"! شرایط درد آورکنونی پاکستان که درآن تروریسم همه جائی شده است،نشان میدهد که نیش مارهایی زهرآلود دربدن مردم که خیر، دربدن بی احساس فرماندهی ارتش درراولپندی هم احساس شده ومی شود.
درپاکستان،ازاین رو،تروریسم همه جائی وازمهاربیرون شد که جنبه ی مذهبی - شیعه وسنی به آن داده شد.ودرجنبه ی مذهبی ای شیعه- سنی اش هم قربانیان خود را ازستمکش کش ترین بخش شیعه ها، یعنی هزاره های فارسی زبان گرفت.بطورنمونه،ماه هایی جنوری وفبروری سال جاری2013،فاجعه بارترین ماه ها برای هزاره هادرکویته ی بلوچستانِ پاکستان بود.دراین راستا، بتاریخ13جنوری-25ماه جدی، دربم گذاری دربخش هزاره نشین کویته،118نفرکشته و150نفززخمی شدند ودرادامه ی بم گذاریی مرگبارنامبرده،روزشنبه16فبروری28ماه دلو،دربم گذاریی دوم،درکویته،87نفرکشته و250نفززحم برداشتند.نویسنده که رسانه هاورخ دادهائی پاکستان راروزانه پی گیری می نماید،درسایت"دان/بامداد"روزجمعه4حوت دریافت که درمیان87کشته،23نفرمهاجرافغان ودیگران هزاره هایی پاکستانی بودند.
جالب این است که هزاره هایی کویته هم افغان هائی می باشند که بخاطرستمگری وسیاست های پاکسازیی قومی- مذهبی حکومت هایی افغانستان پیشترازامیرعبدالرحمن خان ودردوره حکومت اوتادوره ی نادرخان وهاشم خان به هند آن وقت وپاکستان کنونی پناه برده بودند.زمانی که ازسیاست هائی پاکسازیی قومی- مذهبی ای حکومت هایی افغانستان دررابطه با هزاره ها نام برده می شود،حکومت هائی عبدالرحمن،نادرخان،هاشم خان وطالبان درپاکسازی ازهمه برجسته ترخود نمائی می کنند.به این خاطرکه، هم عبدالرحمن خان وهم طالبان وتااندازه ی نادرخان وهاشم خان طالبی فکرمی کردند.بطورنمونه، عبدالرحمن وطالبان درزمان حکومت هائی بربریی خود هم به حساب هزاره ها رسیدند وهم به سراغ بت های بامیان.تنها با این تفاوت که، عبدالرحمن خان چند راکت به سوی بت بامیان شلیک کرده بود تااسلامی بودن حکومت خود رابه رخ مردم کشیده باشد،وطالبان درزمان حکومت خود درکابل، چند گام ازاو به پیش گذاشته بت هائی بامیان رابه خاک یکسان نمودند.دردوره ی طالبان، اعلامیه هایی مکرروالی هایی آن هابه هزاره هاکه یاسنی شوید یاکوچ نمائید ودرغیرآن مرگ به سراغ تان می آید،زبان زدعام وخاص شده بود وازگورستان هایی دسته جمعی هزاره ها دربامیان بسیاری اطلاع دارند.پیشترازطالبان وجهادی ها،دردوره ی کمونیستی هم، تره کی مرتدعلیه اخوانی ها اعلام جهاد، وشاگردش امین ارذال واوباش را ازدیگربخش هایی کشوردعوت نموده بود تاعلیه هزاره هابرزمند تامال شان ازآن ها وسرشان از"ازاو/ امین"باشد.دردوره ی جهادی هاهم بخاطردرگیری های گروهی درکابل،هزاره هاتلفات بسیاری پرداختند.اما،بسیارناچیزدرمقایسه بادوره ی طالبان. بدبختانه،هزاره ستیزیی عبدالرحمن خان وطالبان درقالب تروریسم طالبی- افغانی- پاکستانی ولشکرجنگوی، این روزها دوباره بازگشت نموده ، همان هزاره هایی ستم دیده رادرپاکستان هدف گیری نموده است.ویستون چرچیل نخست وزیروقهرمان انگلیستان درجنگ جهانی دوم،سخن مشهوری دارد وآن این که:"درجهان جای برای شکست خورده ها وجود ندارد"!
درواقع،گفته ی چرچیل این روزها به گونه ی دیگری درپاکستان خود نمائی کرده است. به این معنا که درجهان"جائی برای اقلیت هایی مذهبی- قومی وجود ندارد"!هزاره هائی کویته، هم ازنظرقومی وچهره وقیافه بادیگران فرق می شوند وهم ازنظرمذهبی وابسته به اقلیت شیعه می باشند.اقلیتی که درشریعت طالبانِ افغانی- پاکستانی وهم عقیده ی پنجابی شان، یعنی"لشکر"جنگوی"که جنگوی گری اش رادرشیعه ستیزی، بویژه هزاره کشی نماد بخشیده است،حق زنده ماندن را ندارند.دوسال پیشترهم که درمراسم عاشورا، درکابل، بم گذاری صورت گرفت وشماری ازافغان ها،چه هزاره وچه غیرهزاره شهید شدند،مسئولیت آن بم گذاری را لشکرجنگوی بدوش گرفته بود.نویسنده با این که ترورهزاره ها وشیعه هاوهرجمعیت قومی- مذهبی ای دیگری راکه توسط لشکرجنگوی وطالبان وهردارودسته ی دهشت گردی به هربهانه ی صورت گرفته وبگیرد بشدت سرزنش می نماید،باوردارد که پشت سرهمه ترورها، طالب پروری هاو...درمنطقه، نهاد هایی نظامی- امنیتی پاکستان قراردارند.ازاین رو،ازهمه کشورهائی جهان، بویژه اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد می خواهد که به سراغ هزاره هاودیگرقربانیان تروریسم طالبی وجنگوی درپاکستان وافغانستان رسیده منابع حامی آن ها رابیشترازپیش زیرفشارقراربدهند ونشان بدهند که وضع کنونی دیگربرای هیچ کشوری ومردمی قابل پذیرش نیست! جالب این است که روزجمعه22فبر وری-5حوت،آصف زرداری رئیس جمهورپاکستان درنشست پایانی گردهمائی "هماهنگی ای مذهب ها"دراسلام آباد،سخنرانی کردویادآورشد که" پاکستان زیرتاثیرجنگ هایی افغانستان قرارگرفته است."نویسنده اززرداری وفرماندهان نظامی ای درنمایش زیرفرمانش پرسان می نماید که بیشترازسه دهه می شود که ازپاکستان به افغانستان سلاح ، تروریست وتباه کارفرستاده می شود، نه برعکس.ازاین رو،بجای این سخن که اوضاع فاجعه بارکنونی پاکستان زیرتاثیرجنگ درافغانستان می باشد،به سرچشمه اشاره شود که خود پاکستان می باشد وازهمان سرچشمه که مرکزفرماندهی ارتش در"راولپندی"می باشد،خشکانده شود.دراین صورت،دیگرهم درپاکستان وهم درافغانستان تروریسم نابود،ومنطقه، صلح ، ثبات ،امنیت وتوسعه ی اقتصادی رابه آغوش می کشد.ازسوی دیگر،زرداری ونظامی هایی پاکستان ازتوسعه ی اقتصادیی هند رقیب خود درس بگیرند،دستاوردی که سبب شده است که دیوید کامرون نخست وزیرانگلیستان درسفرسه روزه ی اخیر خود به هند؛ بخاطرآرامش وثبات ورشد اقتصادی درمومبائی/بمبه ی پیشین،روزسه شنبه 18فوریه-30دلو،باکرکیت بازان شهرکرکیت بازی نماید وروزبعد درباغ جیلانواله دردهلی برمزارقربانیان سال1919،دراثر آتش باریی سربازان امپراتوریی کشورخود گل گذاشته وآن راعمل شرمسارانه بخواند ودرامرتسرطوری که روزشنبه23فوریه-5حوت، تلویزیون انگلیسی بی بی سی نشان داد،درمعبد طلائی سیکها، باگذاشتن کلاه مذهبی سیکها برسرخود بردیگرقربانیان دوره ی کهنه استعمارگری ادای احترام نماید! پرسش بنیادی ازرهبران پاکستان این است که کدام رهبرسیاسی ای جهان آماده است که چنان احترامی رابه شماوکشورتان بنماید؟آری! نباید مورد احترام واقع شوید! چرا؟به این خاطرکه ، بجای کوشش درجهت توسعه ی اقتصادی وحل دشواری هایی اقتصادی- اجتماعی و...مردم خود، به تروریسم پناه برده می خواستید که جهان راگروگان بگیرید! خوشبختانه یا بدبختانه،اکنون خود تان گروگان دردستِ تروریستان شده اید ودرگرداب تروریسم وآشوب دست وپا می زنید.سرنوشتی درد ناکی که اگردرسیاست هایی نا درست وضد اسلامی- مردمی- انسانی خود بازنگری نکنید،پیشترازافغانستان، کشور خود راغرق خواهید نمود!
0 comments:
Post a Comment