Saturday, 8 September 2012
افغانستان به استوارسازیی پیوندهایی دوستانه باهمه کشورهانیازمبرم دارد
ابراهیم ورسجی
18-6-1391
درروزهای پسین،امریکاباپخش یک بیانیه ی رسمی ازتاجران افغانی درخواست کرده است که پیوندهای کاریی خود رابا برخی نهادهای ایرانی بگسلانند.این درخواست که د رواقع فرمانی ازبالابزیرمی باشد، درشرایط وزمانی صورت می گیرد که افغانستان هم د ربخش سیا ست وهم د ربخش اقتصاد وداد وستد تجاری در راستای برکنا رکرد ن نیا زمندی های مبرم وتکان دهنده ی زندگی روزمره ی خود به گسترش پیوندهای چندین پهلوباهمه کشورهابویژه همسایگان دورونزدیک نیازسرنوشت سازومبرم دارد.نیازی که روزتا روزبه ارزشمندی ومبرمیت آن افزوده می شود.
ازهمه مهمتراینکه،بیانیه ی فرمایشی واز بالابزیرامریکا د رزمانی خود نمایی می کند که سیاست افغانی واشنگتن به گونه ی همه جانبه شکست خورده است.سیا ستی که بازخوانی وپیداکردن بدیل آن هم برای امریکا؛ وهمچنان برای افغانستان وکشورهای منطقه ی سرنوشت سا زمی باشد.سیاست افغانی امریکاازاین روشکست خوردکه ازهمان آغازیا ازروزاعلام پس رویی سربازان ارتش سرخ ازافغانستان، دوپهلو وفرصت طلبانه بود ن آن روشن شده بود.به سخن دیگر،امریکاباوجود بهره برداریی فرصت طلبانه ازشرایطی ناگواری زاده ی تهاجم اتحادشوروی به افغانستان هرگز نکوشید که منافع افغانستان راجدا ازمنافع پاکستان درنظردا شته باشد.
دراین راستا،زمانیکه با آغازپس نشینی ارتش سرخ ازافغانستان،امریکا منطقه راترک وکشورجنگ زده وفروپاشیده ی مارابرای چندسالی فراموش کرد؛کشورهای منطقه بویژه پاکستان،ایران وعربستان افغانستان رابه تخته ی خیزسیاست هایی رقابتی ودشمنانه ی خودتبد یل کرده هم نفوذ یابی وهم تباه کاری کردند.تباه کاری ونفوذیابی ای که درکوتاه مدت،چیره شدن برآن ازتوان افغان ها بیرون می باشد.امریکاکه پس ازفروریزیی کمونیسم درافغانستان دست پاکستان را آزاد گذاشته بود؛درواقع،به همسایه ی شرقی کشورما این گونه وانمود کرد که جانشین آن درافغانستان پساکمونیستی می باشد ومی تواند دست بهرکاردشمنانه برخلاف منافع این کشور بزند.
درواقع،پاکستان باکمایی کرد ن چراغ سبزازواشنگتن،افغانستان راقلمروبی رقیب نفوذ سیاسی واقتصادیی خود فکرکرده درگام نخست،باراه اندازیی جنگ هایی میان گروهی، مجاهدینِ افغانِ چند پارچه ساخته شده توسط سازمان جاسوسی خود را مسخره ،ناتوان وکابل رابه ویرانه مبدل کرد؛ ودرگام دوم، باهزینه ی مالی عربستان وگوشه ی چشم مهربانانه ی امریکا،به حیث بدیل مجاهدان،طالبان رابراه انداخت؛ ودرگام سوم،بخاطر گسترش جنگ وکشاندن پای جوانان ساده واحساساتی عرب دربزنگاه افغانستان، القاعده راکه پیشتردرپشاورساخته شده بود،به کشورما آورد.ازاینکه به افغانستان،مجاهدین وطالبان به گونه ی ابزارسیاست خود می نگریست، اول، د ر برکناریی اداره ی پس مانده ومنفورطالبان که براه راست ازاسلام آباد اداره می شد، با جورج بوش وتونی بلیرکمک کرد.دوم، پس ازبرکناری اداره ی طالبان توسط امریکا،آن هارابازسا زی کرد که تروریسم روبه گسترشِ کنونی مخالفِ منافعِ افغان- امریکایی زاده ی آن می باشد.ازپاکستان ازهمان آغازچنان توقعی برده می شد،چراکه ازآغازشرایطی پساشوروی تاکنون بسیاردشمنانه وافغان ستیزانه درافغانستان کارکرده هرچه راکه برای کشورما دربخش های نظامی- اداری- اقتصادی- امنیتی وفرهنگی به گونه ی نیمه جان باقی مانده بود،نابود کرد.نابودکا ریی که بدون گمانه زنی امریکا درراه اندازیی آن به گونه ی روشنی شریک یابرآن چشم بسته بود.
درادامه ی چشم پوشی برتباه کاری های پاکستان درافغانستان،امریکا پیش وپس ازبراندازیی اداره ی پس مانده وپاکستانی طالبان درسال2001-1380،مرتکب خطاهایی عمده ی زیر شد:نخست،دریک جامعه ی فروپاشیده وگرفتارد رچنگال های بی رحم وخونریزباندهاودسته های اوباش واشرارتا دندان مسلح، بی لیاقت ترین وبی پایه ترین افراد رابه قدرت رساند.دوم،باخیزتهاجمی برعراق پیش ازاداره سازی درافغانستان، برای پاکستان این گونه چراغ سبزنشا ن داد که مایل به دولت سازی وبازسازیی اقتصاد ویران شده ی این کشور نیست.پاکستان که اززمان تهاجم شوروی برافغانستان تاحکومت پس مانده ی طالبان کفتارگونه رفتاروبهره برداری هایی نارواکرده بود؛بازشرایط را این گونه تفسیرکرد که ما نند شرایطی پساشوروی ،درشرایط پساطالبی- القاعده ی هم بسترپسندیده ی برای خیزهای بالاترازتوان اقتصادی- سیاسی- امنیتی اش درکشورما فراهم شده است.ازاین رو،نخست، طالبان پاکستانی رابرای سربازگیری در پشت سنگرطالبان فراریی افغان ایجادکرد؛ ودوم، طالبان پناه داده درخاک خود راباکمک های بی شمارامریکا دردوره ی زمام داریی جورج بوش، آن هراس افگن شناخته شده بازسازی کرد.
دراین راستا،ایران که درتمام سال های ایستادگی افغان ها دربرابراتحا دشوروی پیشین، مصروف جنگ باعراق درزیرسایه ی شعارمسخره ی "راه قدس ازکربلامی گذرد"بود؛درواقع،باادامه ی جنگ احمقانه ی خودعلیه عراق که یکسال پس ازآغازآن، عرب ها پیش نها د پایان دادن آن وپرداخت زیان به ایران راداده بودند،به پاکستان کمک کرد تا د رافغانستان، هم ویران گری نماید وهمچنان دراندیشه ی پیداکردن ژرفنای اسراتژیک شود؛ ژرفنای که در دست یابی به آن، دیروزاتحاد شوروی باتوان جهانی اش وامروزامریکابه گونه ی ابرقد رتی بی رقیب درجهان د رمانده است.
بهرصورت،حکومت واپس گرای خمینی که انقلاب ایران رابزیان آگاهان ومرد م آن کشوربافرهنگ وبه سود دارودسته ی تاریک وپس مانده ی ملاتاریای کنونی مصادره کرده بود،پیش از اینکه ازراه کربلابه قدس برسد،باکانال زدن زیرزمینی بااشغالگران قدس ازآن ها ازدست سوم اسلحه گرفت.کارنامه ی که باآگاه شدن ازآن،ریگان رئیس جمهوروقت امریکا بخاطر افزون ستانی پولی درجهت کمک به مخالفان حکومت نکاراگوئه زیررهبریی ساندنیست هابه حکومت ایران اسلحه فروخت، پرسمانی که رسوایی ایران- کانترا را ایجا د کرد که هم باعث آبروریزیی خودش وهمچنان آبروریزیی حکومت ملاتاریایی ایران شد.بااینکه خمینی پس ازماجرای ایران کانترایاایران- گِت جام زهررانوشید وبه جنگ بی معنای ایران- عراق پس ازبارکردن زیان هایی بی شمار مادی- انسانی بهردوکشورمسلمان پایان داد،اما درافغانستان که باید با راه اندازیی قابت مانع خو د سریی پاکستان می شد، بازی راباخت.به سخن دیگر،ایران هم د رعراق وهم د رافغانستان نتوانست برنامه ی راکه مورد نظرش بود جامه ی عملی بپوشاند.
درواقع،شکست سیاست ایران درعراق وافغانستان سبب شد که عربستان درهردوکشورجنگ زده، بی شماردست به خالی کردن بانک هایی پُرازدلارهایی پطرولی- نفتی خود بزند.پاکستان که از آغازپیدایشش توسط انگلیس تاکنون درمنطقه به گونه ی "مسجد ضرار"علیه اسلام کارمی کند،باکمک مالی بی شمارعربستان به نابود کردن زندگی مادی وفرهنگی مردم افغانستان پرداخت.ازهمه مهمتراینکه،پاکستان پس ازپس نشینی ارتش سرخ ازافغانستان این گونه برآورد کرده بود که چراغ سبزامریکا درنفوذیابی اش دراین کشور استراتژیکی می باشد نه تاکتیکی.رخ دادهای پس ازیازدهم سیپتامبر2001- سنبله ی1380نشان دادندکه چراغ سبزامریکابه پاکستان درافغانستانِ پس ازپس شوروی نه استراتژیک، بلکه تاکتیکی بوده است.
درحقیقت،ایران که هم د رافغانستان وهم د رعراق چیزی فراچنگ کرده نتوانسته بود؛ازاین رو،همزمان وپس ازرخ داد یازده سیپتامبر2001- سنبله ی 1380خورشِدی،سیاستِ درنمایش امریکا ستیزودرعمل سازگاربامنافع آن کشور را ازپرده ی ریاکاری بیرون وبه گونه ی آشکاری همسوباواشنگتن درتهاجم جورج بوش به افغانستان وعراق ساخته حتابه کمک آن شتافت.سیاست نابخر دا نه ی که هم افغانستان وهمچنان عراق رابدامن تروریسم کورد وام دارکنونی که هم زیان رسان به مردمان هردوکشورمسلمان وهمچنان غرب، بویژه امریکامی باشد، انداخت.
اکنون که امریکاعراق رادربخش شمال بدست کردهاودربخش های جنوب ومرکزبه چنگال تروریسم شیعه- سنی مورد حمایت ریاض وتهران سپرده ودر افغانستان ازتروریسم مهارناپذیرمورد حمایت اسلام آباد- تهران رنج می برد،بیشترازهرزمانی دیگری به بازخوانی سیاست ناکام افغانی خود باید نیازفوری احساس نماید.نیازی که ارزشمندیی آن ازهرنگاه برای افغانستان قابل درک می باشد.زمانیکه این نیازرا درکنار دشواری هایی اقتصادیی مردم افغانستان بگذاریم،روشن می شود که د راین کشورجنگ زده که بطورنمایشی به بازسازیی اقتصادی،گسترش دموکراسی وحقوق بشر تاکید ودرزمینه گامی عملی وموثری برداشته نه شد؛بیشترازهرزمانی دیگری دوپرسمان زیرخود نمایی می کند:نخست،شکست سیاست افغانی امریکا دربخش دولت سازی.دوم، رفع کردن دشواری هایی اقتصادی- امنیتی ی مردم افغانستان، درسازوارگی با اوضاع منطقه؛ ود راین راستا،تشویق وگسترش پیوندهایی گسترده ی اقتصادی- سیاسی باکشورهای همسایه.
ازاین رو،امریکاباید بدوواقعیت تلخ زیرتن بدهد:نخست اینکه،سیاست افغانی اش دربخش حکومت سازی درافغانستان شکست خورده وفرمان هایی نمایشی- اصلاح گرایانه ی حکومت کابل هم نمی تواند چاره سازد شود.دوم،اجازه بدهد که افغان ها دربخش هایی حکومت سازی وبرقرارکردن پیوندهای اقتصادیی خود باکشورهای منطقه که نیازمبرم زندگی شان می باشد، تصمیم گیری نمایند.مهمترازهمه اینکه،امریکاوحکومت درمانده،فاسد،ناتوان واوباش- مافیا- قاچاقبر زده ی کابل باید بدانند که ریشه های گسترش تروریسم کورکه بیشترین زیان هایی مادی وجانی برخاسته ازآن تاکنون متوجه مرد م افغانستان بوده است تابیرونی هاومهره هایی وارد کرده وبارکرده شان برکشورومردم ما،درگام نخست ، درناتوانی وفساد حکومت کابل نهفته است؛ ودرگام دوم است که باید ایران وپاکستان مورد سرزنش قراربگیرند.ازاین روکه،اگرحکومت کابل پاکباز،توانمند ،کارآمد ومرد می ساخته شود،عامل درونی تروریسم نابود وتمام حربه ها ازد ست تروریستان وکمک کننده های منطقه ی آن ها گرفته می شود.
ازهمه مهمتراینکه،چیره شدن بردشواریی دولت سازی ونجات دادن مردم افغانستان ازفسادی که حکومت کنونی کابل آفریده است، زمانگیروکمرشکن می باشد.ازاین رو،ایجاب می کندکه درزمینه ی دولت سازی باایجاد دیگرگونی های بنیادی که نگرش نوبه قانواساسی وتعویض همه مهره های فاسد،مزدورود رمانده ی تحمیل کرده شده برکشورما را لازمی می سازد،به گونه ی جدی وبلندمدت اندیشیده شود.پرسمانی که جای بحث آن این نوشته نیست،اما،دررابطه بادشواری های روزانه ی مرد م افغانستان که تجارت واقتصادازمهمترین آن هامی باشد؛لازم است که امریکا نکوشد پیوندهایی تجارتی افغانستان را باسیاست های دشمنانه ی خود بااین یاآن کشورمنطقه بویژه ایران پیوند بزند.
شایان تاکید می باشد که همسایه هاراکشورهابه ذوق خود انتخاب کرده نمی توانند،ونیازهای سیاسی- اقتصادی- امنیتی- فرهنگی کشورها درصورتی برکنا رمی شوند که به گونه ی دوجانبه وچند جانبه باهمسایه های دورونزدیک رفتارواقع بینانه صورت بگیرد.ازاین رو،لازم است که امریکا درامربرقراریی پیوندهای اقتصادی- تجاری- علمی وفرهنگی افغانستان باکشورهای منطقه بویژه ایران که واشنگتن باآن سالهاست که کشمکش ظاهری وپیوندهایی کاری- زیرزمینی دارد، دست اندازی نه نماید.ازهمه مهمتراینکه،امریکاباید بداند که کمک هایی تاکنون به افغانستان کرده است،بجای مرد م جهل-فقر- مرض وجنگ زده ی این کشور به جیب تباه کاران،جاسوسان،مقام های بالاوجنایت کارحکومتی و...سرازیرشده است؛پرسمانیکه هم به نارضایتی مردم افغانستان ازحکومت فاسد ودرمانده ی کابل دامن زده وهمچنان به فربه شدن گرایشات تروریستی وتند رویی مذهبی انجامیده است.
درحالی که نویسنده به گونه ی نیرومندی ازراه اندازیی آزادانه ی پیوندهای سیاسی وتجارتی افغان هاباکشورهای همسایه باوجودنگرانی های امریکا حمایت می کند،ازآن کشور نیزمی خواهد که درزمینه دست اندازی نه نماید؛ودرضمن،ازتاجران ود ست اند کاران امورتجاریی افغانستان جدی تقاضامی نماید که درباره ی وارد کردن کالاهایی بی کیفیت بویژه مواد خوراکی ازجمله داروازپاکستان نهایت کوشش وملاحظه کاری رانمایند.چراکه امروزتمام بازارافغانستان پرازداروهای زمان گذشته وکهنه ی پاکستانی می باشد .درزمینه،بهترین تد بیراین است که بکوشندازشرکت های حکومتی پاکستان دارو وارد نمایند نه بخش خصوصی آن کشور.جالب این است که دردرون پاکستان هم درسه سال پسین پرونده های خاینانه ی بخش خصوصی آن کشوردربخش داروسازی تاکنون برملاشده وجان صدها انسان بی گناه را قربانی کرده است.ازاین رو، سران وگردانند گان چند ین شرکت ویژه بداد گاه سپرده شده اند؛شرکت های که بازارداروخری وفروشی افغانستان پرازداروهای های تقلبی وجعلی آن هامی باشد. بد بختانه،تاکنون وزارت بهداشت ودرمان همگانی/صحت عامه ی افغانستان درزمینه ساده ترین تدبیری نه اندیشیده واقدامی هم نکرده است.
درپسین بخش این نوشته،پرسمانی شایان توجه این است که روزچهارشنبه 15سنبله1391- 5سیپتامبر2012وزیران خارجه ی ایران وافغانستان به پای معاهده ی درکابل امضاگذاشتند که برپایه ی آن آسانی های تجارتی/بازرگانی به طرف افغانی ازراه ایران میسرمی می شود،ووزیرخارجه ی ایران به گونه ی که رسانه ها گزارش دادند، چنین ابرازنظرکرد که دیگرافغانستان یک کشورکرانمند به خشکه نیست وازراه "چها بهار"درخاک ایران می تواند به بازرگانی دریایی خود ادامه بدهد،پرسمانیکه ازهرنگاه قابل تایید وتشویق می باشد.بااینکه سخن وزیرخارجه ی ایران درزمینه تشویق کننده می باشد،امید وارهستم که سخن ها درمیدان کاری مانند میدان گفتاری بکاربسته شده گذشته گونه بند وبست های گونه گون بردست و پایی تجارت/بازرگانی افغانستان توسط ایران با رکرده نشود.ازهمه مهمتراینکه،طرف های ایرانی- امریکایی وهندی- پاکستانی اجازه ندهند که اختلافات سیاسی شان سایه برسیاست واقتصاد بیمارافغانستان بیندازد. اگرمانند گذشته، سیاست واقتصاد بدون مرزکشی به پیش بروند،فرایند صلح وبا زگردانی ثبات وامنیت به افغانستان که هم برای آن ها وهم برای افغان ها سازنده می باشد،دشوارترمی گردد وزیان های برخاسته ازآن دست وپای همه رابسته نموده به فربه شدن تند روی،تروریسم وآشوب درافغانستان که تاکنون بازدارنده ی بازگشت سربازان کشورهای بیرونی ازاین کشور شده است،کمک می نماید.ازجانب د یگر،طرف های ایرانی- پاکستانی درروند وارد شدن کامیون های بازرگانی خود ازبند رهای اسلام قلعه،نیم روز،بولد ک وتورخم به سوی افغانستان نباید بکوشند به کامیون هایی تجارتی بیشترازاندازه ی قابل برداشتِ جاده های روبه بازسازیی کشورما بارسوارنمایند.پرسمانی که همراه باکمک به بازرگانی افغانستان، به زیرساخت نیم کاره ی اقتصادیی این کشور نیزسازنده تمام می شود.
0 comments:
Post a Comment