کسانیکه آزادی شان رابه نفع امنیت تسلیم می کنند،اغلب متوجه می شوندکه دیگرنه امنیت دارندونه آزادی!
اوون پرکینز
ابراهیم ورسجی
25-7-1390
این نوشته دردوبخش تنظیم شده است:نخست،بررسی کوتاه وضع حقوق بشردرکشورهای مسلمان.دوم،بررسی وضع حقوق بشردرافغانستان،بویژه حقوق بشریی زنان،این مظلوم ترین بخش جامعه ی ما.پیش ازنام گذاریی نوشته،قرارنبودکه نگاهی بوضعیت حقوق بشردرکشورهای اسلامی انداخته شود،وهدف این بودکه تنهابه بررسی ی وضع حقوق بشردرفغانستان بسنده شود.اما،سخن نغزاوون پرکینزسبب شدکه موضوع بیشترکاویده شده وبه همه ی جامعه ی مسلمان گسترانیده شود،وعلت این تسری دادن موضوع این است که درکشورهای مسلمان،قربانی امنیت کردن حقوق بشر،آزادی ودموکراسی پیشینه ی بتاریخ سیاسی همه ی مسلمان هادارد.
پیشترازبرآمدن جامعه ی ملل(1932)وسازمان ملل(1945)،که پس ازبرآمدن اخیری، منشورجهانی حقوق بشربه تاییداکثریت اعضای وقت سازمان جهانی قرارگرفت؛درکشورهای مسلمان، چه آن های که درچنبره ی استعمارکهنه افتاده بودند،وچه آن هایی که نیمه مستعمره یاخود مختارمانده بودند؛بجایی رعایت حقوق بشر،بیشترسخن ازفتنه/آشوب، وامنیت درزیرسایه ی شوم وجانکاه ،استبداد نظامی- دینی درمیان بود.دراین بازیی ناپاک ،پرسمانی که بسیاردارای اهمیت به نظرمی رسد،این است که خودکامه های نظامی- سیاسی باایجادمذهب رسمی وفقه عقل گریزآن،عالمان رسمی ویژه ی خودراهم تولیدوبه بازارسیاست وحکومت واردکردندتاازدین مشروعیت سیاسی برای حکومت هایی خود کمایی کنند.
زماینکه پس ازپایان جنگ جهانی دوم،منشورجهانی حقوق بشربه تصویب اکثریت اعضای سازمان ملل رسیدودرکنارقانون بین الدول به حیث یک سندمعتبرجهانی عرض اندام کرد،تنهابلاک کمونیستی وعربستان سعودی به مخالفت علیه آن برخاستند.طرفه اینکه شوروی کمونیستی،میثاق جهانی حقوق بشرراتولید بورژوایی/سرمایدارای گفته ردکرد،وعربستان به باورخودباتکیه به دین قابل فهم خودبه مخالفت علیه آن پرداخت!درهردومورد،طوریکه دیده می شود.به میثاق جهانی حقوق بشرازنظرایدئولوژیک نگریسته شده وباایدئولوژیی کمونیستی واسلام قبیلگی- ایدئولوژیک، به جنگ آن شتافته اند.
دراین بازیی سیاسی- ایدئولوژیک باحقوق بشرومیثاق جهانی آن،جالب این است که هم کشورهای که درآغازبه تصویب رسیدن منشورجهانی حقوق بشربه آن رائی مثبت داده بودند؛وهم کشورهای که به آن رائی منفی داده بودند،درمیدان عمل به نادیده گرفتن آن دست زدند.البته که، به بهانه هاودیدگاه های گونه گون ومتفاوت.برای کمونست ها،ازهمان آغاز،میثاق جهانی حقوق بشرترفندیاابزاردست بورژوازی/سرمایداری بودکه برای فرارازتحق عدالت آن راعلم کرده بودند،وبرای کشورهای غربی که درپیش کش کردن آن پیش گام شده بودند،بازیی دوگانه بامیثاق جهانی بخاطرنابودکردن نفوذشوروی، حمایت ازدیکتاتوران نظامی راست راایجاب می کرد.کشورهای مسلمان ودیگرکشورهای جهان سوم هم؛ برای اینکه، ازکاروان کمونیستی- سرمایداری درنقض حقوق بشرپس نمانده باشند،برتری دادن حقوق اقتصادی- اجتماعی- فرهنگی برحقوق سیاسی- مدنی بشر،حربه ی شدبرای فرارآن هاازرعایت حقوق بشردرقلمروسرزمینی شان.
زمانیکه به گونه ی تفصیلی به پرونده هایی نقض حقوق بشرتوسط همه کشورهای مسلمانی دارای رژیم های نظامی- مذهبی پرداخته شود،روشن می شودکه چه دلایل نادرست وخودپذیرفته ی رابرای عوام فریبی علم کرده بودند.مصردرزمان ناصربه بهانه ی مبارزه بااسرائیل وپیشبردتوسعه ی مستقل ملی- سوسیالیستی، ملت خودراازحقوق بشریی آن محروم و کنشگران مسلمان بویژه اعضای نهضت اخوان/برادران رابی شمارکشت وجانشینان ناصرباسازش مرگباربااسرائیل،بازهم مردم خوداشایسته حقوق بشرندانسته ونهضت اخوان وسکولارهای آزادی خواه راسرکوب کردند.الجزایرپس انقلاب آزادی بخش خود،استبدادبدترازاستعمارفرانسه رابرمردم خودبارونفس حقوق بشرراکشیدوپس ازجنگ سردکه دموکراسی ورعایت حقوق بشربراستی یادروغ مُدشد،انتخابات دموکراتیک برگزارکرد؛انتخاباتی که نهضت اسلامی برنده ی آن شدوفرانسه وامریکاگام پیش نهاده نظامی هارابه اعلام حکومت نظامی،لغونتیجه ی انتخابات،زندانی کردن کنشگران مسلمان ومسخره کردن حقوق بشریی مردم آن کشورتشویق کردند.درمراکش،اگرچه وضع به گونه ی الجزایرانکشاف نکرد،اماحقوق بشرهم رنگ ورونق داده نشد.
درلیبی، بخاطرزنده نگهداشتن جماهریه/حکومت توده هاکه درآن هرشرارتی بود مگرنقش مردم،فاجعه بارترین کشتارهاونقض حقوق بشریی مردم صورت گرفت.قذافی که مسخره ومعامله گری منافق وبی عرضه ی بودودرزمان شوروی گه گاهی سروکله درمسکونشان میداد،پس ازمرحوم شدن کمونیسم،خودرابپای امریکا،انگلیس،فرانسه وایتالیاانداخت وسرنوشت نفت خودراهم باسپردن چندآهن پاره که گویاحکایت ازدست برداریی اوازبرنامه اتومی اش می کرد،به بی پی/شرکت نفت انگلیس سپردتاپرونده ی حقوق بشری وکارنامه ی تروریستی اش مختومه اعلام شود.زمانیکه درتاریخ17ماه فوریه2011-27-دلو1389خورشیدی،باخیزش های مردم خودکه پیوسته به بهارعربی بودروبروشد ومردم خودراسوسک هاوموش های نامیدکه بایدکشته شوند،نامیدودست به کشتارآن ها درازکرد.اتحادیه ی عرب ازسازمان ملل خواست که بدفاع ازشهروندان لیبیایی بپردازدوسازمان ملل هم مجوزفراهم کردتاکشورهای عضو"ناتو"اتحادنظامی کشورهای غربی بانابودکردن زیرساخت هایی اقتصادیی آن کشور، جنازه ی جماهریه ی دروغین اوراازترابلس بردارد.
درحقه بازی ومردم فریبی،قذافی تنهانبود،بلکه اسد های بعثی سوریه، دست اوراازپشت بسته بودند.اسدپدردرسال1982،تنهادرشهرحما22هزارنفرمعترض راکه جزحقوق بشریی خودچیزی دیگری نمی خواستند،بنام اعضای اخوان المسلمین کشت واسدپسرازهفته ی اخیرمارس2011-هفته ی اول حمل1390تاکنون مطابق آمارنشرشده توسط سازمان ملل متحد بیشترازسه هزارنفرراکشته است وبه کشتن همچنان ادامه میدهدتاقدرت رادرفرقه ی کوچک علوی که خودبدان وابسته است، نگهدارد.دررابطه باکارنامه ی ضدحقوق بشریی اسدها،پرسمانی که دارای اهمیت می باشد،این است که سالهاست که به ضدیت خودبااسرائیل افتخارمی کنند،امامرز صحرای جولان منطقه ی که به سوریه تعلق داردو درجنگ1967باشغال اسرائیل درآمده است،پرامن ترین منطقه درخاک اسرائیل به شمارمی آید،ودرسال2009،اسرائیل یک مرکزنظامی حکومت بعثی رابه بهانه ی اینکه درآن فعالیت های شبهه برانگیزتولیدسلاح اتومی صورت می گیرد،بمباردکردوبعثی های حاکم حتااعتراض هم نکردند.نگاه کنید!رژیمی که ازحاکمیت ملی خود دربرابراسرائیل دفاع کرده نمی تواند،اماهفت ماه می شودکه مردم خودراکه ازاستبدادوحکومت فاسدفرقه ی به ستوه آمده واصلاحات دموکراتیک می خواهند،سرکوب وبه کشتارآن هامی پردازد.این رژیم ضدبشری که مدعی ضدیت بااسرائیل می باشدواکنون باخیزش های مردمی مواجه می باشد،تنهادوکشوردرجهان طرفداربقای آن درقدرت می باشد.یکی همان اسرائیل ودیگری رژیم آخوندیی ایران!به سخن دیگر،سه دشمن درجه یک حقوق بشردرکنارهم وبرای هم ازتورات ونهج البلاغه دعامی جویند تا مستبد "دمشق" برسرکاربماند.
ازآنجاکه بن علی ومبارک ازقدرت رفته اندوجانشینانشان هم بظاهردبرابرحقوق بشریی مردم خودسرخم کرده اند،قذافی که خیر،مردم خودراموش میدانست وحق داشت که به آن هاحقوق بشرقایل نشودومردم هم حقوق بشری خودرابه اراده ی خودوبمباردمان نیروی نظامی غرب گرفتند.بدبختانه که، سرهنگ علی عبدالله صالح یمن ازتاریخ درس نگرفته ودربرابرمطالبات دموکراتیک وحقوق بشریی مردم خودهمان می کندکه قذافی کردواسدمی کند، ومعلوم می شودکه هردویک جابه کاروان قذافی پیوست می شوند.درحالیکه دیگرخودکامگان درحال رخت سفربستن ازقدرت می باشند،دربارفاسدعربستان دربرابرمطالبات حقوق بشری ودموکراتیک مردم خوداعلام کرده که درصورت دست زدن به تظاهرات،گردن تظاهرکننده هاراخواهدزد؛ودوم اینکه،افزون برکمک رسانی به رژیم خودسروضدبشریی یمن،بخاطرتامین امنیت پایگاه نظامی امریکا و سرکوب مردم شیعی- سنی معترض بحرینی، درآن امارت کوچک سربازپیاده کردتاازدشمنی خودباحقوق بشردرریاض ومنامه پرده برداشته باشد.عربستان ودیگرامارت های شیخی- مذهبی- قبیله ی- نفت سالاریی جنوب خلیج فارس؛افزون برنقض حقوق بشریی مردمان خود،سرمایه های هنگفتی رادراختیارگروهک های باصطلاح سلفی درخاورمیان گذاشته اندتاعلیه بهارعربی که مطالبه ی جزآزادی وحقوق بشریی مردم عرب ندارد،خراب کاری کنند.
عرب هاکه ازیزیدتاکنون،چنان روزوروزگاری دارند؛دراین بازیی ضدیت باحقوق بشر،کارنامه ی ایران وپاکستان بسیارجالب به نظرمی رسد.باین معناکه اولی دشمنی باامریکاراعمده ساخته وبه بهانه ی امنیت وتقدس جمهوریی اسلامی حقوق بشرراوآزادی رابشدت می کوبد.بنگرید این رژیم ضدامریکایی راکه تاچه اندازه دردشمنی خودباامریکاپایبندمی باشد.مگررژیمی که درافغانستان وعراق ازهیچ گونه کمک به امریکاخودداری نکرده است،می تواندمدعی دشمنی باشیطان بزرگ باشد!بیاددارم،طوریکه رسانه گزارش دادند.روزی، روزنامه نگاری ازریگان پرسان کردکه شماراخمینی شیطان بزرگ می نامد؛چه نظری درزمینه دارید؟ریگان پاسخ دادکه اودرعمل ثابت کرده است که شیطان بزرگترمی باشد.رژیم حقوق بشرستیزایران تنهابه ستیزباحقوق بشریی مردم خودمبادرت نکرد،بلکه اجازه ندادکه فرزندان بیشترازدوملیون افغان درایران ازآموزش وپرورش بهره اندوزشوند.درحالیکه درایران،حقوق بشربه بهانه ی دشمنی باامریکاوتقدس حکومت اسلامی لگدمال می شود،درپاکستان وضعیت به گونه ی دیگری رقم خورده است.درپاکستان،اسلام،منافع ملی وهرپدیده ی شکل دشمنی باهندرااختیارکرده است.هندی که درآن اکنون شمارمسلمان هابیشترازپاکستان می باشدودارای دموکراسی ورژیم سکولاراست وحقوق بشرراهم تااندازه ی زیادی رعایت می کند.رژیم های نظامی پاکستان درحالیکه ازیک طرف، سخن ازدشمنی هندبامسلمان هامی گویند؛ازطرف دیگر،خودشان دربنگال شرقی درسال 1971سه ملیون مسلمان راکشتندودرپاکستان غربی اززمان برآمدنش تاکنون چیزی بنام حقوق بشرکاربردنداشته است.برای اثبات این امرکه پاکستان حقوق بشریی مسلمانان خودراپایمال می کند،ودرعین حال، ازخودمختاریی کشمیری هاحمایت می کند.دونمونه بسنده می کند:درهند،صفیه بی بی یک خانم مسلمان، کشمکشی داشت باشوهرش ودرسه محکمه مبارزه کردودیوان عالی کشورهندپرونده رابه نفع خانم یادشده فیصله کرد.امادرپاکستان اسلامی ودشمن هند،هندی دشمن اسلام به باورپاکستانی ها،درسال2010پرونده ی مختاران مای، زنی که باوتجاوزشدوبجای احقاق حقوقش،دادگاه عالی درپاکستان فیصله کردکه شلاق هم بخورد.حکومت پاکستان علاوه برکم آمدن دربرابرهندازنظرانسانی وحقوق بشری،درپرسمان رعایت حقوق ملیت های شامل درخودش که نمونه ی برجسته ی آن بلوچ های پاکستان می باشند،بجای رعایت حقوق بشرازتروریسم کارمی گیرد،به گونه ی که ازتروریسم درسیاست خارجی خوددربرابرافغانستان وهندتاکنون کارگرفته است.همان گونه که ترکیه؛مالیزی واندونیزیا،درپرسمان دموکراسی ومدرنیته ازهمه بخش های جهان اسلام پیشی گرفته اند،درپرسمان رعایت حقوق بشرهم موفقیت چشم گیری داشته اند.
باوجو این که،همه ی کشورهای مسلمان غیرازعربستان، منشورجهانی حقوق بشررادرفردای اعلام شدن آن بتاریخ8دیسامبر1948-18قوس1327خورشیدی، پذیرفته وبه رعایت آن متعهد شده بودند؛بدبختانه،ازرعایت آن خود داری کرده اند.افزون برمحروم کردن ملت های خودازمزایای آن،دربرابرش منشورحقوق بشراسلامی راهم پیش کش کرده اند،حقوق بشراسلامی که به آن هم عمل نکرده اند.ازآنجاکه بحث ازحقوق بشردرکشورهای اسلامی به گونه ی همگانی ودرافغانستان بطورویژه درمیان می باشد،لازم است که هم متن حقوق بشراسلامی وهم متن میثاق جهانی حقوق بشربازتاب داده شوند تاروشن شودکه مسلمان هابه هردو، یابه هیچ یک عمل نکرده اند.اینک درزیر،متن اعلامیه ی حقوق اسلامی بشر بازتاب داده می شود:
اعلاميه اسلامی حقوق بشر
(مصوب 14 محرم 1411 قمري مطابق با 15 مرداد 1369 شمسی)
اجلاس وزرای امور خارجه سازمان كنفرانس اسلامی در قاهره(26)
"يا ايها الناس انا خلقناكم من ذكر و انثي و جعلناكم شعوبا و قبائللتعارفوا ان اكرمكم عندالله اتقاكم" (قرآن كريم(
دولتهای عضو سازمان كنفرانس اسلامیبا ايمان به الله پروردگار جهانيانو آفريدگار كائنات و بخشنده نعمتها، خداوندی كه انسان را به بهترين وجهآفريد و به او حيثيت داده و ويی را خليفه خود در زمين گرداند، خداوندیكه آبادانی و اصلاح زمين را بر عهده بشر گذارده و امانت تكاليف الهیرا بر گردن او نهاده و آنچه در آسمانها و زمين است همگی را تحت تصرفوی قرار داد و با تصديق رسالت محمد (ص) كه خداوند ايشان را به هدايت وآیين راستين فرستاده و وی را رحمتی برای جهانيان، و آزادگری برایبردگان و شكنندهی برايی طاغوتها و مستكبران گردانيده است، پيامبری كهبرابری را ميان همه بشريت اعلام نموده و هيچ اولويتی براي كسی برديگری جز در تقوی قایل نشده، و فاصله و اكراه را از ميان مردم برچيد،مردمی كه خداوند آنان را از روح واحد آفريده است.
و با در نظر گرفتن عقيده توحيد ناب كه ساختار اسلام بر پايه آن استوارشده است، عقيدهی كه بشريت را فراخواند تا جز خدا كسی را پرستش نكردهو شريكی براي او قائل نشوند و احدی را به عنوان خدا به جای الله نگيرند،عقيدهای كه پايه راستين آزادی مسئولانه بشريت و حيثيت آنان راپیريزی كرده و رهایی انسان از بردگی را اعلان نموده است.
و از برای تحقق، آن چيزهای كه در شريعت جاودان اسلاميی آمده است ازجمله پاسداری از دين و جان و خرد و ناموس و مال و نسل، و ديگر امتيازاتچون جامعيت و ميانهروی در كليه مواضع و احكام، اين شريعت معنويات وماده را با هم آميخت و عقل و قلب را هماهنگ ساخت و ميان حقوق و وظایفموازنه به وجود آورد و بين حرمت فرد و مصلحت عمومی تلفيقاتی بوجود آورد ومعيارهای قسط را ميان طرفهای ذيربط برقرار كرد تا اين كه نه طغيانيباشد و نه زيانی.
ضمن تأكيد بر نقش تمدنی و تاريخی امت اسلامی كه خداوند آن را بهترينامت برگزيد تا اين امت يك تمدن جهانی همگون را به بشريت تقديم نمايد،تمدنی كه ميتواند دنيا را به آخرت ربط داده و علم و ايمان را بهمبپيوندد. لذا از چنين امتی امروزه میرود كه به هدايت بشريت گمراه درامواج و مسلكهایی كه در حال رقابت متضاد هستند اقدام نموده وراهحلهای برای مشكلات مزمن تمدن مادي ارایه دهد.
و به جهت ايفای سهم خود در تلاشهای بشری كه مربوط به حقوق بشر استـ حقوقی ـ كه هدفش حمايت بشر در مقابل بهرهكشی و ظلم بوده و تأكيد برآزاديی و حقوق او در حيات شرافتمندانهای دارد كه با شريعت اسلامیهماهنگ است.
با اعتقاد به اين كه بشريتی كه به بالاترين درجات علم مادی رسيدهاست، پيوسته و در هر زمان نيازمند تكيه گاهی ايمانی جهت پاسداری ازتمدن خود و عامل حمايت كننده از حقوق خويش میباشد.
و با ايمان به اين كه حقوق اساسی و آزادیهايی عمومی در اسلام جزیی ازدين مسلمين است، پس هيچ احدی به طور اصولی حق متوقف كردن كلی ياجزیی يا زيرپا نهادن يا چشمپوشی كردن از احكام الهی، تكليفی كه خداونداز راه كتابهای خود نازل نموده و خاتم پيامبرانش را فرستاده و بهوسيله او پايان و اختتامی برای رسالت آسمانی به عمل آورده است، ندارد.بنابراين مراعات آنها، عبادت است و كوتاهی از آنها يا تجاوز بر آنها منكراست و هر انسانی به طور منفرد، مسئول پاسداری و اجرایی آن است و امت به گونهایهماهنگ در تضمين (مشترك) در قبال آن، مسئوليت دارد. بدين جهت، دولتهایعضو سازمان كنفرانس اسلامی بر اين اساس، مواد زير را اعلام مینمايند.
ماده 1
الف) بشر به طور كلی يك خانواده میباشند كه بندگی نسبت به خداوند وفرزندی نسبت به آدم آنها را گردآورده و همه مردم در اصل شرافت انسانی و تكليف و مسئوليت برابرند بدون هرگونه تبعيضی از لحاظ نژاد، يا رنگ ياجنس يا اعتقاد دينی يا وابستگی سياسی يا وضع اجتماعی و غيره.
ضمناً عقيده صحيح، تنها تضمين برای رشد اين شرافت از راه تكامل انسانمی باشد.
ب) همه مخلوقات به منزله عائله خداوندی هستند و محبوبترين آنان نزدخدا سودمندترين آنان به همنوع خود است. و هيچ احدی بر ديگری برتریندارد مگر در تقوی و كار نيكو.
ماده 2
الف) زندگی موهبتی است الهی و حقی است كه برای هر انسانی تضمين شدهاست، و بر همه افراد و جوامع و حكومتها واجب است كه از اين حق حمايتنموده و در مقابل هر تجاوزی عليه آن ايستادگی كنند و جايز نيست كشتنهيچ كس بدون مجوز شرعی.
ب) استفاده از وسيله ی كه منجر به از بين بردن سرچشمه بشريت بطوركلی يا جزیی گردد، ممنوع است.
ج) پاسداری از ادامه زندگی بشريت تا هر جایی كه خداوند مشيت نمايد،وظيفه شرعی ميباشد.
د) حرمت جنازه انسان بايد حفظ شود و بیاحترامی به آن جايز نيستكمااين كه جايز نيست لمس كردن آن مگر با مجوز شرعی و بر دولت استحمايت از اين امر.
ماده 3
الف) در صورت به كارگيری زور يا كشمكشهای مسلحانه نبايد آنانی را كهدر آن مشاركتی نداشتهاند همچون پيرمردان و زنان و كودكان، را كشت و هرمجروح و بيماری حق مداوا، و اسرا حق خوراك و پناهگاه و لباس دارند. ومثله كردن مقتولين ممنوع است و بايد اسرا را مبادله و فيمابين خانوادههاییكه اوضاع جنگ باعث جدایی آنان شده است، ديدارهایی به عمل آيد.
ب) قطع درختان يا از بين بردن زراعت و دامها يا تخريب ساختمانها ومؤسسات كشوی دشمن به وسيله بمباران يا موشكباران وغيره، جايز نمیباشد.
ماده 4
هر انسانی حرمتی دارد و میتواند از آوازه خود در زندگی يا پس از مرگپاسداری نمايد و دولت و جامعه موظف است كه از پيكر و مدفن او پاسداری كند.
ماده 5
الف) خانواده، پايه ساختار جامعه است و زناشویی اساس ايجاد آن ميباشد،بنابراين مردان و زنان حق ازدواج دارند و هيچ قيد و بندی كه بر پايهنژاد يا رنگ يا قوميت باشد، نمی تواند از اين حق آنان، جلوگيری كند.
ب) جامعه و دولت موظف است موانع را از فراراه ازدواج برداشته و راههایآن را آسان و از خانواده حمايت به عمل آورد.
ماده 6
الف) در حيثيت انسان، زن با مرد برابر است و به همان اندازه كه زنوظايفی دارد از حقوق نيز برخودار است و دارای شخصيت مدنی و ذمه مالیمستقل و حق حفظ نام و نسبت خويش است.
ب) بار نفقه خانواده و مسئوليت نگهداریی آن، از وظايف مرد میباشد.
ماده 7
الف) هر كودكی از زمان تولد، حقي برگردن والدين خويش و جامعه و دولتدر محافظت دوران طفوليت و تربيت نمودن و تأمين مادی و بهداشتی و ادبيدارد. در ضمن بايد از جنين و مادر نگهداری شود و مراقبتهای ويژه نسبت بهآنها مبذول شود.
ب) پدران و كسانی كه از نظر قانون شرع به منزله پدرانند، حق انتخابنوع تربيتی را كه برای فرزندان خود ميخواهند با مراعات منافع و آيندهآنان در پرتو ارزشهای اخلاقی و احكام شرعی دارند.
ج) بر طبق احكام شرع فرزندان نسبت به والدين خود و اقوام نسبت بهاقوام خود حقوقی برگردن دارند.
ماده 8
هر انسانی از لحاظ الزام و التزام از يك شخصيت شرعی برخوردار است واگر اين شخصيت از بين رفت يا مخدوش گرديد، قيم جای او را میگيرد.
ماده 9
الف) طلب علم يك فريضه است و آموزش يك امر واجب است بر جامعه ودولت، و بر دولت لازم است كه راهها و وسایل آن را فراهم نموده و متنوعبودن آن را به گونهای كه مصلحت جامعه را برآورد، تأمين نمايد و به انسانفرصت دهد كه نسبت به دين اسلام و حقايق هستی معرفت حاصل كند و آن رابرای خير بشريت به كار گيرد.
ب) حق هر انسانی است كه مؤسسات تربيتی و توجيهی مختلف از خانواده ومدرسه و دانشگاه گرفته تا دستگاههای تبليغاتی و غيره كه كوشش در جهتپرورش دينی و دنيوی انسان مينمايد، براي تربيت كامل و متوازن او تلاشكنند و شخصيتش را پرورش دهند به گونهای كه ايمانش به خدا و احترامش بهحقوق و وظايف و حمايت از آن فراهم شود.
ماده 10
اسلام دين فطرت است، و به كار گرفتن هر گونه اكراه نسبت به انسانيا بهرهبرداريی از فقر يا جهل انسان جهت تغيير اين دين به دينی ديگر يابه الحاد، جايز نمیباشد.
ماده 11
الف) انسان آزاده متولد میشود و احدی حق به بردگی كشيدن يا ذليلكردن يا مقهور كردن يا بهرهكشيدن يا به بندگی كشيدن او را ندارد، مگرخدای تعالی.
ب) استعمار به انواع گوناگونش و به اعتبار اين كه بدترين نوع بردگیاست، شديداً تحريم میشود و ملتهای كه از آن رنج می كشند حق دارند ازآن رهایی يافته و سرنوشت خويش را تعيين كنند. همه دول و ملل نيز موظفانداز اين گروه در مبارزه عليه نابودیی هر نوع استعمار و اشغال ياری نمايند. همه ملتها نيز حق حفظ شخصيت مستقل و سلطه خود بر منابع و ثروتهای طبيعیرا دارند.
ماده 12
هرانسانی برطبق شريعت حق انتقال و انتخاب مكان برای اقامت در داخليا خارج كشورش را دارد و در صورت تحت ظلم قرار گرفتن میتواند به كشورديگری پناهنده شود. و بر آن كشور پناهنده واجب است كه با او مداراكند تااين كه پناهگاهی برايش فراهم شود. با اين شرط كه علت پناهندگیبه خاطرارتكاب جرم طبق نظر شرع نباشد.
ماده 13
كار، حقی است كه بايد دولت و جامعه براي هركسی كه قادر به انجام آناست تضمين كند. و هر انسانی آزادی انتخاب كار شايسته را دارد به گونهای كه هم مصلحت خود و هم مصلحت جامعه برآورده شود. هر كارگری حق دارد ازامنيت و سلامت و ديگر تامينهای اجتماعی برخوردار باشد و نبايد او را بهكاري كه توانش را ندارد واداشت يا او را به كاری اكراه نمود يا از اوبهرهكشی كرد يا به او زيان رساند و هر كارگری بدون فرق ميان مرد و زن،حق دارد كه مزد عادلانه در مقابل كاری كه ارائه می كند سريعاً دريافتنمايد و نيز حق استفاده از مرخصیها و پاداشها و ترفيعات استحقاقی را داردو در عين حال موظف است كه در كار خود اخلاص و درستكاری داشته باشد واگر كارگران با كارفرمايان اختلاف پيدا كردند دولت موظف است برای حلاين اختلاف و از بين بردن ظلم و اعاده حق و پای بندی به عدل بدون اينكه به نفع طرفی عدول كند، دخالت نمايد.
ماده 14
انسان حق دارد، كسب مشروع بكند، بدون احتكار و فريب يا زيان رساندن بهخود يا ديگران، و ربا شديداً ممنوع میباشد.
ماده 15
الف) هر انسانی حق مالك شدن از راههای شرعی را دارد و می تواند ازحقوق مالكيت به گونه ی كه به خود و يا ديگران و يا جامعه ضرر نرساند،برخوردار باشد و نمیتوان مالكيت را از كسی سلب كرد مگر بنابر ضرورت حفظ منافع عمومی و در مقابل پرداخت غرامت فوری و عادلانه.
ب) مصادره اموال و ضبط آنها ممنوع است مگر بر طبق شرع.
ماده 16
هر انسانی حق دارد از ثمره دستآوردهايی عملی و ادبی يا هنری ياتكنولوژيكی خودسود ببرد، و حق دارد از منافع ادبی و مالی حاصله از آنحمايت نمايد، مشروط بر اين كه آن دستآورد (اثر) مغاير با احكام شريعتنباشد.
ماده 17
الف) هر انسانی حق دارد كه در يك محيط پاك از مفاسد و بيماریهایاخلاقی به گونهای كه بتواند در آن خود را از لحاظ معنوی بسازد، زندگی كند،جامعه و دولت موظفاند اين حق را براي او فراهم كنند.
ب) دولت و جامعه موظف اند كه براي هر انسانی تأمين بهداشتی و اجتماعیرا از طريق ايجاد مراكز عمومی مورد نياز برحسب امكانات موجود، فراهمنمايند.
ج) دولت مكلف است حق هر انسانی را در زندگی شرافتمندانه ی كه بتوانداز طريق آن مايحتاج خود و خانوادهاش را برآورده سازد و شامل خوراك وپوشاك و مسكن و آموزش و درمان و ساير نيازهای اساسی میشود تضمين نمايد.
ماده 18
الف) هر انسانی حق دارد كه نسبت به جان و دين و خانواده و ناموس ومال خويش، در آسودگی زندگی كند.
ب) هر انسان حق دارد كه در امور زندگی خصوصی خود (در مسكن و خانواده ومال و ارتباطات) استقلال داشته باشد و جاسوسی يا نظارت بر او با مخدوشكردن حيثيت او جايز نيست و بايد از او در مقابل هر گونه دخالت زورگويانهدر اين شئون حمايت شود.
ج) مسكن در هر حالی حرمت دارد و نبايد بدون اجازه ساكنين آن يا بصورتغيرمشروع وارد آن شد، و نبايد آن را خراب يا مصادره كرد يا ساكنينش راآواره نمود.
ماده 19
الف) مردم در برابر شرع مساويی هستند. در اين امر حاكم و محكوم نيز باهم برابرند.
ب) مراجعه و پناه بردن به دادگاه حقی است كه برای همه تضمين شدهاست.
ج) مسئوليت در اصل شخصی است.
د) هيچ جرمی يا مجازاتی نيست مگر به موجب احكام شريعت.
ه) متهم، بی گناه است تا اين كه محكوميتش از راه محاكمه عادلانهایكه همه تضمينها برای دفاع از او فراهم باشد ثابت گردد.
ماده 20
دستگيری يا محدود ساختن آزادی يا تبعيد، يا مجازات هر انسانی جايز نيستمگر به مقتضای شرع و نبايد او را شكنجه بدنی يا روحی كرد يا با او بگونهایحقارتآميز يا سخت، يا منافيی حيثيت انسانی، رفتار كرد. همچنين اجبار هرفردی برای آزمايشات پزشكی يا علمی جايز نيست مگر با رضايت وی و مشروط بر اين كه سلامتی و زندگی او به مخاطره نيفتد. همچنين تدوين قوانيناستثنایی كه به قوه اجرائيه چنين اجازهای را بدهد، نيز جايز نمیباشد.
ماده 21
گروگانگيری به هر شكلی و بخاطر هر هدفی، ممنوع است.
ماده 22
الف) هر انسانی حق دارد كه نظر خود را به هر شكلی كه مغاير با اصولشرعی نباشد آزادانه بيان دارد.
ب) هر انسانی حق دارد برای خير و نهی از منكر بر طبق ضوابط شريعتاسلامی دعوت كند.
ج) تبليغات يك ضرورت حياتی برای جامعه است و سوء استفاده وسوءاستعمال آن و حمله به مقدسات و كرامت انبياء يا بكارگيریی هر چيزیكه منجر به ايجاد اختلال در ارزشها يا متشتت شدن جامعه يا زيان يامتلاشی شدن اعتقاد شود، ممنوع است.
د) برانگيختن احساسات قومی يا مذهبی و يا هر چيزی كه منجر بهبرانگيختن هر نوع حس تبعيض نژادی گردد، جايز نيست.
ماده 23
الف) ولايت امانتی است كه استبداد يا سوءاستفاده از آن شديداً ممنوعمیباشد، زيراكه حقوق اساسی از اين راه تضمين می شود.
ب) هر انسانی حق دارد در اداره امور عمومی كشور خود بطور مستقيم ياغيرمستقيم شركت نمايد. همچنين او میتواند پستهای عمومی را بر طبقاحكام شريعت متصدی شود.
ماده 24
كليه حقوق و آزادیهايی مذكور در اين سند، مشروط به مطابقت با احكامشريعت اسلامی میباشد.
ماده 25
شريعت اسلامی تنها مرجع برای تفسير يا توضيح هر ماده از مواد ايناعلاميه می باشد.(1)
نگاهی هرچندکوتاه به منشور25ماده ی حقوق اسلامی بشر،روشن می سازدکه جز ماده ی بیست و سوم ،دیگرمواد درج شده درآن،تنظیم و تکرارهمان فقه سلطانی می باشدکه درطول تاریخ مسلمان هاتطبیق شده ونتیجه ی غیرازاستوارنگهداشتن استبدادومحروم کردن مسلمان هاازحقوق سیاسی ومدنی شان دربرنداشته است.درماده ی موردنظرهم،ازیک طرف تاکیدبرعدم بهره برداری ازولایت برای تحکیم استبدادشده، وازطرف دیگر،شیخ هاوامیران عرب وولی فقیه درایران بدترین نوع استبدادولایی- مذهبی- قبیلگی- قرون وسطایی- کلیسایی رابرمسلمان هاتحمیل کرده اند،وسکولارهای مستبدنظامی ی مسلمان هم که درتصویب این باصطلاح حقوق باصطلاح اسلامی بشرسهم داشته اند،ازمدیترانه تاکابل مردم خودراکوبیدندوخودراسرپرست آن هاجازده اند،سرپرست های که سرنوشت شان رادرکابل،مصر،تونس،لیبی،سومالی،بنگله دیش وعراق دیدیم وسرنوشت باقی مانده هاشان رادرسوریه،یمن،بحرین،الجزایر،پاکستان و...خواهیم دید.درهمین ماده ی بیست وسوم که آخرین ماده هم می باشد،ازیک طرف،برحق مسلمان هادرامورکشورشان اشاره شده است، وازطرف دیگر،به آن هاموقع ندادندکه چنان حقی رادرعمل تمثیل کنند؛وخیزش های مردمی درجهان عرب همگی کوششی درجهت تحقق چنان حقی می باشد.
پس ازبازتاب متن حقوق اسلامی بشرکه به آن هم ،باهمه نواقص وکمبودهای سیاسی- حقوقی اش عمل کرده نشد.لازم است که متن میثاق جهانی یااعلامیه ی جهانی حقوق بشرهم بازتاب داده شود؛تاازیک طرف، هموطنان موفق به خواندن ومقایسه ی هردوشوند،وازطرف دیگر،کمکی به فعالان جامعه ی مدنی وحقوق بشر،البته نه آن های که ازطریق کمیسیون نابکارحقوق بشردرکابل که بجای کمک به تحقق وتبلیغ ورسانیدن آن به جامعه ی افغانستان،ملیون هادلاربه جیب زده اند،کرده شود.
اعلامیه جهانی حقوق بشر
نویسنده:سازمان ملل متحد
تاریخ انتشار:19آذر- قوس1327
نوع متن:قوانین بین الملل
مقدمه
از آنجا كه شناسايی حيثيت ذاتی كليه اعضای خانواده بشری و حقوق يكسان و انتقال ناپذير آنان اساس آزادی و عدالت و صلح را در جهان تشكيل می دهد ، ازآنجا كه عدم شناسایی وتحقير حقوق بشر منتهی به اعمال وحشيانه ای گرديده است كه روح بشريت را به عصيان واداشته و ظهور دنيایی كه در آن افراد بشر در بيان عقيده آزاد واز ترس و فقر فارغ باشند به عنوان بالاترين آمال بشر اعلام شده است ، از آنجا كه اساساً حقوق انسانی را بايد با اجرای قانون حمايت كرد تا بشر به عنوان آخرين علاج به قيام بر ضد ظلم و فشار مجبور نگردد ، از آنجا كه اساساً لازم است توسعه روابط دوستانه بين الملل را مورد تشويق قرار داد ، از آنجا كه مردم ملل متحد ايمان خود رابه حقوق اساسی بشر و مقام و ارزش فرد انسانی و تساوی حقوق مرد و زن مجدداً در منشوراعلام كرده اند و تصميم راسخ گرفته اند كه به پيشرفت اجتماعی كمك كنند و در محيطی آزادتر وضع زندگی بهتری به وجود آورند ، از آنجاكه دولتهای عضو متعهد شده اند كه احترام جهانی و رعايت واقعی حقوق بشر و آزادیهای اساسی را با همكاریی سازمان ملل متحد تامين كنند ، از آنجا كه حسن تفاهم مشترك نسبت به اين حقوق و آزادی ها برای اجرای كامل اين تعهد كمال اهميت را دارد ، مجمع عمومی اين اعلاميه جهانی حقوق بشررا آرمان مشتركی برای تمام مردم و كليه ملل اعلام می كند تا جميع افراد و كليه اركان اجتماع اين اعلاميه را دائماً مد نظر داشته باشند و مجاهدت كنند كه بوسيله تعليم و تربيت احترام اين حقوق و آزادی ها توسعه يابد و با تدابير تدريجی ملی و بين المللی ، شناسايی و اجرای واقعی و حياتی آنها ، چه در ميان خود ملل عضو و چه در بين مردم كشورهايی كه در قلمرو آنها می باشند ، تامين گردد.
: ماده اول
تمام افراد بشر آزاد به دنيا می آيند و از لحاظ حيثيت و حقوق باهم برابرند . همه دارای عقل و وجدان می باشند و بايد با يكديگر با روح برادری رفتاركنند.
ماده دوم:
1)هر كس ميتواند بدون هيچ تمايز - خصوصاً از حيث رنگ ، جنس ،نژاد ، مذهب ، عقيده سياسی يا هر عقيده ی ديگر و همچنين مليت و وضع اجتماعی ، ثروت، ولادت يا هر موقعيت ديگر ، از تمام حقوق و كليه ی آزادیهایی كه در اعلاميه حاضرذكرشده است بهره مند گردد.
2)به علاوه هيچ تبعيضی به عمل نخواهد آمد كه مبتنی بر وضع سياسی ، اداری و قضایی يا بينالمللی كشور يا سرزمينی كه شخص به آن تعلق دارد . خواه اين كشور مستقل ، تحت قيوميت يا خود مختار بوده و يا حاكميت آن به شكلی محدودشده باشد.
: ماده سوم
. هر كس حق زندگی ، آزادی و امنيت شخصی دارد
ماده چهارم:
. احدی را نمی توان در بردگی نگاه داشت و داد و ستد بردگان به هرشكلی كه باشد ممنوع است
ماده پنجم:
احدی را نمی توان تحت شكنجه يا مجازات يا رفتاری قرار داد كه ظالمانه يا خلاف انسانيت و شئون انسانی يا موهن باشد.
ماده ششم:
هر كس حق دارد كه شخصيت حقوقی او در همه جا به عنوان يك انسان در مقابل قانون شناخته شود.
ماده هفتم:
همه در برابر قانون مساوی هستند و حق دارند بدون تبعيض وبالسويه از حمايت قانون برخوردار شوند . همه حق دارند در مقابل هر تبعيضی كه ناقض اعلاميه حاضر باشد و هر تحريكی كه برای اعمال چنين تبعيضی انجام شود از حمايت قانون برخوردار شوند.
ماده هشتم:
در برابر اعمالی كه حقوق اساسی فرد را مورد تجاوز قرار دهد و آن حقوق به وسيلهی قانون اساسی و يا قانون ديگری برای او شناخته شده باشد ، هر كس حقرجوع موثر به محاكم ملی صالحه را دارد.
ماده نهم:
. احدی را نمی توان خودسرانه توقيف ، حبس يا تبعيد نمود
ماده دهم:
هر كس با مساوات كامل حق دارد كه دعوايش بوسيلهی دادگاه مستقل و بی طرف ، منصفانه و علناً رسيدگی شود و چنين دادگاهی دربارهی حقوق و الزامات اوو يا هر اتهام جزائی كه به او وارد شده باشد تصميم بگيرد.
ماده يازدهم:
1)هر كس كه به بزهكاری متهم شده باشد بی گناه محسوب خواهد شدتا وقتی كه در جريان يك دعوای عمومی كه كليه تضمينهای لازم جهت دفاع او تامين شده باشد ، تقصير او قانوناً محرز گردد.
2)هيچ كس براي انجام يا عدم انجام عملی كه در موقع ارتكاب ، آنعمل به موجب حقوق ملی يا بينالمللی جرم شناخته نمی شده است محكوم نخواهد شد . به همين طريق هيچ مجازاتی شديدتر از آنچه كه در موقع ارتكاب جرم بدان تعلق می گرفت دربارهی احدی اجرا نخواهد شد.
ماده دوازدهم:
احدی در زندگی خصوصی ، امور خانوادگی ، اقامتگاه يا مكاتبات خود، نبايد مورد مداخلههای خود سرانه واقع شود و شرافت و اسم و رسمش نبايد مورد حمله قرار گيرد . هر كس حق دارد در مقابل اين گونه مداخلات و حملات مورد حمايت قانون قرارگيرد.
ماده سيزدهم:
. هر كس حق دارد كه در داخل هر كشوری آزادانه عبور و مرور كندو محل اقامت خود را انتخاب كند 1)
. هر كس حق دارد هر كشوری از جمله كشور خود را ترك كند يا به آن بازگردد 2)
ماده چهاردهم:
. هرکس حق دارد در مقابل شكنجه ، آزار و تعقيب پناهگاهی جستجوكند و در كشورهای ديگر پناه گزيند 1)
2)در مواردی كه تعقيب واقعاً مبتنی به جرم عمومی و غير سياسی يا رفتارهایی مغاير با اصول و مقاصد ملل متحد باشد نمی توان از اين حق استفاده كرد.
ماده پانزدهم:
هر كس حق دارد كه دارای تابعيت باشد. 1)
. احدی را نمی توان خودسرانه از تابعيت خود يا از حق تغييرتابعيت محروم كرد 2)
ماده شانزدهم:
1)هر زن و مرد بالغی حق دارند بدون هيچ گونه محدوديت از نظرنژاد ، مليت ، تابعيت يا مذهب با يكديگر زناشویی كنند و تشكيل خانواده دهند . درتمام مدت زناشویی و هنگام انحلال آن ، زن و شوهر در كليه امور مربوط به ازدواج دارای حقوق مساوی می باشند.
. ازدواج بايد با رضايت كامل و آزادانه زن و مرد واقع شود 2)
ماده هفدهم:
. هر كس منفرداً يا بطور دسته جمعی حق مالكيت دارد 1)
. احدی را نمی توان خودسرانه از حق مالكيت محروم نمود 2)
ماده هيجدهم:
هر كس حق دارد كه از آزادی فكر ، وجدان و مذهب بهره مند شود . اين حق متضمن آزادی تغيير مذهب يا عقيده و نيز متضمن آزادیی اظهار عقيده و ايمان می باشد و همچنين شامل تعليمات مذهبی و اجرای مراسم دينی است . هر كس می تواند از اين حقوق منفرداً يا اجتماعاً و به طور خصوصی يا عمومی برخوردار شود.
: ماده نوزدهم
هر كس حق آزادیی عقيده و بيان دارد و حق مزبورشامل آن است كه از داشت عقايد خود بيم و اضطرابی نداشته باشد و در كسب اطلاعات وافكار و در اخذ و انتشار آن به تمام وسايل ممكن و بدون ملاحظات مرزی آزاد باشد.
ماده بيستم:
. هر كس حق دارد آزادانه مجامع و جمعيتهای مسالمت آميز تشكيل دهد 1)
. هيچ كس را نمی توان مجبور به شركت در اجتماعی كرد 2)
ماده بيست و يكم:
1)هر كس حق دارد در اداره ی امور عمومی كشور خود ، خواهمستقيماً و خواه از طريق نمايندگانی كه آزادانه انتخاب شده باشند شركت جويد.
. هر كس حق دارد با تساوی شرايط به مشاغل عمومی كشور خود نايل آيد 2)
3)اساس و منشاء قدرت حكومت اراده ی مردم است . اين اراده بايدبه وسيلهی انتخاباتی ابراز گردد كه از روی صداقت و بطور ادواری صورت پذيرد . انتخابات بايد عمومی و با رعايت مساوات باشد و با رای مخفی يا طريقهای نظير آنانجام گيرد كه آزادی رای را تضمين نمايد.
ماده بيست و دوم:
هر كس به عنوان عضو اجتماع حق امنيت اجتماعی دارد و مجاز است بوسيلهی مساعی ملی و همكاری بينالمللی حقوق اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خود را كه لازمهی مقام و نمو آزادانهی شخصيت اوست با رعايت تشكيلات و منابع هر كشور بدست آورد.
ماده بيست وسوم:
1)هر كس حق دارد كار كند ، كار خود را آزادانه انتخاب نمايد ،شرايط منصفانه و رضايت بخشی برای كار خود خواستار باشد و در مقابل بيكاری موردحمايت قرار گيرد.
. 2)همه حق دارند بدون هيچ تبعيضي در مقابل كار مساوی اجرت مساوی دريافت كنند
3)هر كس كه كار می كند به مزد منصفانه و رضايت بخشی ذيحق می شودكه زندگی او و خانواده اش را موافق شئون انسانی تامين كند و آنرا در صورت لزوم باهر نوع وسايل ديگر حمايت اجتماعی تكميل نمايد.
. هر كس حق دارد برای دفاع از منافع خود با ديگران اتحاديه تشكيل دهد يا در اتحاديهها شركت كند 4)
ماده بيست و چهارم:
هر كس حق استراحت و فراغت و تفريح دارد و به خصوص به محدوديت معقول ساعات كار و مرخصی های ادواری با اخذ حقوق ذيحق می باشد.
ماده بيست و پنجم:
1)هر كس حق دارد كه سطح زندگانی او ، سلامتی و رفاه خود وخانوادهاش را از حيث خوراك و مسكن و مراقبتهای پزشكی و خدمات لازم اجتماعی تامينكند و همچنين حق دارد كه در مواقع بيكاری ، بيماری ، نقص اعضاء ، بيوگی ، پيری ياتمام موارد ديگری كه به عللی خارج از ارادهی انسان وسايل امرار معاش از دست رفته باشد ، از شرايط آبرومندانهی زندگی برخوردار شود.
2)مادران و كودكان حق دارند از كمك و مراقبت مخصوصی بهرهمندشوند . كودكان چه بر اثر ازدواج و چه بدون ازدواج به دنيا آمده باشند ، حق دارند كه همه از يك نوع حمايت اجتماعی برخوردار شوند.
ماده بيست وششم:
1)هر كس حق دارد كه از آموزش و پرورش بهرهمند شود . آموزش وپرورش لااقل تا حدودی كه مربوط به تعليمات ابتدایی و اساسی است بايد رايگان باشد . آموزش ابتدای اجباری است . آموزش حرفهای بايد عموميت پيدا كند و آموزش عالی بايدبا شرايط تساویی كامل به روی همه باز باشد تا همه بنا به استعداد خود بتوانند از آن بهره گيرند.
2)آموزش و پرورش بايد طوری هدايت شود كه شخصيت انسانی هر فردرا به حد كمال رشد آن برساند و احترام حقوق و آزادیهای بشر را تقويت كند . آموزش وپرورش بايد حس تفاهم ، گذشت و احترام به عقيدهی مخالف و دوستی بين تمام ملل وجمعيتهای نژادی يا مذهبی و همچنين توسعه ی فعاليتهای ملل متحد را در راه حفظ صلح تسهيل نمايد.
پدر و مادر در انتخاب نوع آموزش و پرورش فرزندان خود نسبت به ديگران اولويت دارند. 3)
: ماده بيست و هفتم
1)هر كس حق دارد آزادانه در زندگی فرهنگی اجتماع شركت كند ، ازفنون و هنرها بهره گيرد و در پيشرفت علمی و فوائد آن سهيم باشد.
. 2)هر كس حق دارد از حمايت منافع مادی و معنویی آثار علمی ،فرهنگی يا هنریی خود برخوردار شود
ماده بيست وهشتم:
هر كس حق دارد برقراریی نظمي را بخواهد كه از لحاظ اجتماعی و بينالمللی ، حقوق و آزادیهایی را كه در اين اعلاميه ذكر گرديده است تامين كند و آنهارا به مورد اجرا گذارد.
ماده بيست و نهم:
هر كس در مقابل آن جامعه ای وظيفه دارد كه رشد آزاد و كامل شخصيت او را ميسر كند. 1)
2)هر كس در اجرای حقوق و استفاده از آزادیهای خود فقط تابع محدوديتهايی است كه به وسيله قانون و منحصراً به منظور تامين ، شناسایی و مراعات حقوق و آزادی های ديگران و برای رعايت صحيح مقتضيات اخلاقی و نظم عمومی و رفاه همگانی در شرايط يك جامعهی دموكراتيك وضع گرديده است..
ماده سی ام:
هيچ يك از مقررات اعلاميه حاضر نبايد طوری تفسير شود كه متضمن حقی برای دولت ، جمعيت يا فردی باشد كه به موجب آن بتوانند هر يك از حقوق وآزادیهای مندرج در اين اعلاميه را از بين ببرند يا در راه آن فعاليتی نمايند.(2)
افغانستان مانند دیگراعضای سازمان ملل متحد،ازهمان آغازاعلام شدن میثاق جهانی حقوق بشر،خودرامتعهد به رعایت آن کرده بود.بدبخاتنه،طوریکه دیده شد،به هیچ یک ازبندهاوموادسی گانه ی میثاق نامبرده عمل نکرد.افزون براینکه مطابق موادمصرح درمنشورملل متحدعمل نکرد،مانند برخی دیگرازکشورهای پس مانده، عمل به میثاق جهانی حقوق بشررابه توسعه ی اقتصادی- اجتماعی وابسته ساخت.توسعه ی که علاه برتحقق نیافتن،شیوه کاربردوالهام گیریی آن ازکمونیسم روسی،به دونتیجه ی زیرمنجرشد:نخست،راه رابه اشغال کشورتوسط اتحادشوروی بازکرد.دوم،باعث گسترش نفوذبنیادگرایی مذهبی- قبایلی- تروریستی وپیاده شدن سربازان ناتو/نیرویی نظامی کشورهای غربی درکشورواوضاع کنونی گردید.
دررابطه باحقوق بشرورعایت آن،واضح است که رژیم هایی سلطنتی- قبیلگی،جمهوری- قبیلگی- کمونیستی- قبیلگی وجهادی- طالبی- قبیلگی همگی تاحدامکان میثاق جهانی حقوق بشرارنادیده گرفتند یادرتابوت آن میخ کوبیدند.واضح است که تحقق میثاق جهانی حقوق بشر،تعیین سرنوشت انسان هاتوسط انتخاب آزادانه رادریک فضای آزاد فکری- سیاسی بارسانه های آزادمی کند،شرایطی که درهمه کشورهای اسلامی؛ بویژه افغانستان، نه برای فراهم کردن آن توسط حکومت هاکوششی به عمل آمد،ونه به مخالفان ودیگراندیشان موقع داده شدکه درزمینه مصدرکاری هرچندکوچک شوند.ازسوی دیگر،کمونیست هاوبنیادگرایان مذهبی،چه آن های که بقدرت رسیدندوچه آن های که انتظارآن رامی برند؛افزون براینکه بخاطرگرایش های ایدئولوژیک خودبه رعایت حقوق بشرکه لازمه ی تحقق آن ایجاد یک جامعه وسیاست دموکراتیک مبتنی برانتخابات می باشد،نکوشیدند.برحقوق بشروشیوه ی انتخابات لازمه ی آن درجهت سامان دادن به جامعه ی سیاسی،تعبیرهاوتفسیرهای من درآوردی راپسوندوپیشوندکردند که جزتحریف حقایق وازمیدان بیرون کردن حقوق بشرودرنهایت محروم کردن مسلمان هاازحقوق دموکراتیک بشری شان نبود.
طوریکه گفته شد،حقوق بشربدون حق انتخاب آزادانه ی شهروندان سرابی بیش نیست.ودرهرجامعه ی اسلامی بویژه افغانستان که اکنون یک دموکراسی دروغین زیراشراف نیروهای نظامی بیرونی ویک حکومت منحط وفاسدویک کمیسیون ناکارآمدوفاسدحقوق بشرهم دارد؛فضای نیمه بازسیاسی وسخن پراگنی هادرباره ی آزادی ودموکراسی سبب شده اندتا تفسیرهاوتعبیرهای بی معنا وبی ربطی ازحقوق بشروانتخابات صورت بگیرد.بنابراین،...انتخابات آزاد(یعنی درونمایه ی حقوق بشر) همچون سایر مفاهیم تفسیرهای گوناگونی از آن شده است؛ به ویژه آنکه، واژه آزادی را نیز در خود دارد، و به این جهت کسی با آن مخالفت نمیکند، بلکه تعبیر و پسوندهاییپیش کشيده ميشود که در نهایت نقض غرض میشود. سازمانهای مسلکی چه سکولار چه مذهبیید طولایی در این کار دارند. بلاییکه کمونیستها و اسلامگرایان سیاسی بر سر" حقوق بشر"(درهمه جابویژه افغانستان) آوردند، گواه این مدعا است. یکیاز بزرگترین دست آوردهای تشکیل سازمان ملل متحد، کوشش دائمی برای تدقیق و استاندارد کردن معانی است. مهمترین دستاورد نیز بدون تردید، اعلامیه جهانیحقوق بشر و میثاق های الحاقی آنست که هر گونه تفسیر دلبخواه از حقوق بشر را توسط دولتهای مسلکی ناممکن میکند. بیجهت نبود که اتحاد جماهیر شوروی و عربستان سعودی به عنوان کلید داران حقیقت مطلق، به این سند تاریخی رای ممتنع دادند. درهمین راستا، سازمان ملل و نهادهای وابسته(به آن) در زمینههای دیگری همچون حقوق زنان، اقلیت ها یا کودکان به تصویب اسنادی دست يافته است که میتواند به عنوان مرجع پذیرفته شود. شرایط انتخابات آزاد و پیش شرط ها و تضمینهای برگزاری آن نیز شامل چنین کوششی شده و فزون بر آنچه در ماده بیست و یک اعلامیه جهانی و میثاق حقوق سیاسی و اجتماعی آمده ، در سند مصوب بین المجلس در پاریس درسال ۱۹۹۴ نیز این شرایط باز همه تدقیق شده است . ازین رو،همانطور که صحبت از حقوق بشر یعنیاعلامیه جهانیحقوق بشر، صحبت از انتخابات آزاد نیز چیزی جز استناد به استاندارد بینالمللی نیست. کسانی که چنین اسناد مرجعی را قبول ندارند باید وادار شوند که از نام دیگری با پسوند خاص خودشان را استفاده کنند. مفاهیمی نظیر دموکراسی خلقی، دمکراسی دینی، حقوق بشر سوسیالیستی، حقوق بشر اسلامی کاملا تصویرهای دیگری از حقوق بشر و دموکراسی را در اذهان منعکس میکنندکه بازتاب وضعیت کوبا و کره شمالی، یا جمهوری اسلامی(عربستان وهابی،پاکستان نظامی هاوملاها،افغانستان جهادی- طالبی پساطالبی و...) است.(3)
پس ازبرافتادن رژیم وحشی- قبیلگی و تاریخ زده ی طالبان وبرآمدن رژیم دموکراتیک نمایی کنونی،مانندایجادبسیاری توقعات دیگر،راجع به تحقق حقوق بشر،بویژه حقوق زنان نیزدرجامعه ی افغانستان سخن های بسیاری گفته شدووعده های کلان وبی شماری کرده شد.ازآنجاکه ازگذشته هادرافغانستان وعده هایی رژیم های گونه گون به مردم،جنبه ی کارکردی به خودنگرفته بود،این بارهم مردم سرزمین مانسبت بوعده هابادیدگاه کم باوری همراه باامیدچشم بسته بودند.دررابطه باتحقق حقوق بشر،زمانی وعده هاجدی گرفته شدکه به سه موضوع زیرهم خارجی هاوهمچنان خودی هاتاکیدورزیدند:نخست:براندازندگان اداره ی طالبی- القاعده ی- پاکستانی بااصرارهای جدی گفتندکه ارزش های مدرنیته ازجمله حقوق بشررابخاطرریشه کن کردن تروریسم وتندرویی مذهبی- قبیلگی درجامعه ی افغانستان گسترش میدهند.دوم،حکومت پساطالبی وسازمان ملل متحد،دربرنامه ی توسعه ی که برای افغانستان منظم کردند،به تحقق حقوق بشر،بویژه حقوق زنان تاکیدهای بیشتری به عمل آوردند.سوم،برای تطبیق برنامه ومرام باصطلاح حقوق بشریی خود،کمیسیون مستقل حقوق بشررازیررهبریی یک زن اِن جی اوکارشکل دادند.دررابطه باحقوق بشر،ازاِن جی اوکار،بدین منظورنامبرده شدکه ازآغازبازشدن دکان اِن جی اوکاری درافغانستان تاکنون، معمول این بوده است که دونرها/کمک کننده هاازصددلار،60تا70دلار راخودبه جیب می زنند،وسی دلارباقی مانده رادست اندرکاران بازارمکاره ی اِن جی اوبازی به جیب می زنند.ودراین هم شرطی برقرارمی باشد؛وآن اینکه،رئیس این یاآن اِن جی او/نهادغیردولتی، تصدیق کندکه صددرصدکمک یاکمک هاراگرفته است.اینکه ازسی درصدبدست آورده،اِن جی اوکارچنددلاررابرای مردم بکارمی برد،ازمقدارکمک هادرده سال گذشته که 33ملیارددلارتخمین شده است واثرآن درجامعه ی افغانستان، می توان بداوری نشست.یکی ازبخش های که کمک هادرآن بکارانداخته شده است،کمیسیون مستقل حقوق بشر است.باتوجه به دست آوردهایی زیرصفرکمیسیون حقوق بشردرافغانستان،باکمال افسوس بایدگفت که حیف به ارزش انسانی- جهانی حقوق بشرکه دست مایه شده است برای تجارت نهادکاران وتاجران غیردولتی!
درحالیکه هرسه گام یادشده، ازجدیت طرفین سخن می گفت.مردم بویژه زنان افغانستان که همواره قربانی تبعیض های جنسیتی درجامعه ی مردسالاربودندومی باشند،وحکومت هادرگذشته ی پیشاطالبی ،هرازگاهی درشعاربرای آن هاارج گذاری می کردند؛وبیشترین شکنجه رادرزمان اداره ی طالبان متقبل شده بودند،باورکردندکه فرشته ی نجات درراه است.ازاین که،زنان افغانستان بویژه زنان روستایی سال هادچارستم دوچندان وسه چندان درزمینه های زیرفمانند:دوری ازآموزش وپرورش،ازدواج های اجباری ودربسیاری مواردباکهن سالان،چندزنگی مولوی وملک،ازدواج درخردسالی،خون بهاشدن درنزاع هاوکشمکش های قبیلگی،حربه های ساختگی ی مذهبی مبنی براین که زنان برابرمردان عقلمندی ندارند،ودربخش های ازکشوربخاطرفرهنگ قبیلگی محروم شدن ازمیراث و...درعذاب بودند؛فکرکردندکه شایدبهبودی دروضعیت زندگی شان صورت گیرد.ازآنجاکه درجامعه ی افغانستان وضعیت زنان ریشه درفرهنگ کهنه ودیرپادارد،ایجادهرگونه دیگرگونی سازنده ومثبت دروضعیت زندگی زنان،به عامل های زیرپیوستگی دارد:نخست،بسترسازیی فرهنگی برای ایجادتغییرمثبت درفرهنگ عمومی، بویژه فرهنگ عوام.دوم،کارآمدسازیی ساختارحکومت وپاکسازیی آن ازعناصرقبیلگی وعقب مانده.سوم،براندازیی انواع تبعیض های زبانی،مذهبی،فرهنگی،نژادی وسمتی درساختارقدرت که پیشینه ی درازی درجامعه ی افغانستان دارد،تامردان پس ازرهایی ازچنان تبعیض هایی موقع یابند راجع به حقوق زنان وایجادتغییردرفرهنگ مردسالار،فکربنیادی نمایند.چهارم،برای این امرسترگ،به یک جریان نواندیشی دردین وجامعه نیازاست تاعلیه خرافه هاوسنت های خرافی که اغلب چپن مذهب وسنت به تن کرده اند،مبارزه نماید.پنجم،افزون براینکه حکومت کارآمدنیست وجریان نواندیشی کم خون می باشد،در همین حکومت ناکارآمد،کسانی به صندلی های دولتی تکیه زده اندکه یاجنایت کارندیاچندزنه ویادشمن کرامت انسانی؛وازدشمنان کرامت انسانی وچندزنه هانبایدتوقع کردکه به تامین حقوق بشر،بویژه حقوق زنان کمک نمایند.برای ضدیت سرآمدان حکومت کابل باحقوق بشر،بویژه حقوق زنان،برخوردآنها بااعتصاب یک زن معترض بسنده می کندکه وضعیت حقوق بشریی مردم افغانستان چگونه است؟زمانیکه چنان برخوردی راباتجارت پیشگی مسئولان کمیسیون حقوق بشرافزون نمائیم،بی درنگ بایدجنازه ی مرحوم حقوق بشررابرداشت ودرگورستان پنجصدخانوادگی خیرخانه دفن کرد.
درافغانستان، تنهاحقوق سیاسی- مدنی بشرنیست که پایمال شده ومی شود،بلکه بزرگترین فاجعه ی حقوق بشری درعرصه ی اقتصادی وملکیت،دارای وامنیت مالی،فکری وزیست محیطی زنان ومردان این کشوراست که خودرابه نمایش می گذارد.بخاطرناتوانی،ناکارآمدی وفساداداری- مالی ی مقام های بالای حکومتی،درهردوبخش دارایی هایی دولتی ومردمی،تعرض هاوتجاوزات بی سابقه ی صورت گرفته ومردم ودولت راناداروشماری کمی ازافرادوابسته به مافیایی- مالی- موادمخدروتفنگ رافربه ترودارنده ترکرده است.نتیجه ی ناکارآمدیی حکومت ودست اندازیی زورمندان باصطلاح جهادی- طالبی- تکنوکرات وارداتی ودرشت وریزپل پت ها درگوشه وکنارکشوراین است که شمار فقیران وبیکاران درجامعه بالارفته، ومردم برای پیداکردن کاروسرپناه،بی رویه به سویی شهرهابویژه کابل روبیاورند.تعرض پل پت هایی رسمی وغیررسمی به ملکیت های دولتی ومردم ،وخانه ومارکیت سازی هایی غیرمهندسی شده وگزافه، سبب شده است که هم قیمت زمین وخانه سرازبازارسیاه درآود؛وهمچنان،فضای سبزدرپایتخت وپیرامون نابودوفاجعه ی زیست محیطی مردم رابه مرگ تدریجی محکوم نماید.
بهرحال،روشن است که جلوگیری ازتعرض بی رویه به حقوق بشریی مردان وزنان افغانستان؛بدون کارآمدوپاسخ گو ساختن هرچه بیشترحکومت، چه درامروزوچه درفردا،ناممکن به نظرمی رسد.وکارآمدسازیی حکومت دردوصورت میسرشده می تواند:نخست،همان گونه که مسلمان هادرگذشته،زیرفشارنظامی هاوتبلیغات گمراه کننده ی ملاها،آزادیی خودرابرای امنیت تسلیم حکومت هاکردندوآزادی وامنیت راازدست دادند،بکوشندکه آزادیی وخردخودرابدست بگیرند.خیزش های عربی ازمدیترانه تاخلیج فارس چیزی نیست، مگرتلاش برای واپس گیریی آزادی،وزمانیکه آزادی تامین شد،حقوق بشرهم رعایت می شود.ازاین رو،افغان هابایددرباره ی آزادی وامنیت حساس باشندوبکوشند موقع ندهندکه مارمولک هامانندگذشته خودرابه اژدهامبدل کنند.اگرامروز،درافغانستان، مانع هادرسرراه حقوق بشربلندکرده می شودوسرنوشت آن بدست تاجران نهادهای غیردولتی سپرده می شود،جزکوششی مارمولک هابرای اژدهاشدن نیست.دوم،افغان هاباجدیت بکوشندکه حضورخودرادرعرصه ی سیاست نیرومندبسازند؛وتنهادراین صورت است که می توانند دونتیجه ی زیررابدست آورند:نخست،زیرفشار،حکومت راکارآمدوپاسخ گو بسازند.زمانیکه حکومت کارآمدوپاسخ گو شد،نه طالب وتروریست پاکستانی برگشته می تواندکه حقوق بشروآزادی رابداربیاویزد،ونه حضورنیروهای خارجی درکشوربدرازامی کشد.دوم،باحضورنیرومندمردم درعرصه ی سیاست وتعیین سرنوشت،همه مانع های درونی وبیرونی حقوق بشرناپدید،ومردم افغانستان می توانندبه حیث انسان های آزادودارای حقوق بشر زندگی آبرومندانه ی داشته باشند.
پانویس ها:
1- متن اعلامیه ی حقوق اسلامی بشر،تارنمای گذاریاچشم اندازی برای حقوق بشرودموکراسی درایران.
www.gozaar.org/persian/library/legal-texts/3398.html
2- همان وسایت ملل متحد.
www.gozaar.org/persian/library/legal-tsxts/4225.html
3- شش پرسش وپنج پاسخ درباره ی انتخابات
امیرحسین گنج بخش- مهردادمشایخی- سایت عصرنو23مهر- میزان1390-14اکتوبر2011
www.asre-neu.net/php/view.php?.ovjnr=17558
0 comments:
Post a Comment