ابراهیم ورسجی
10-7-1390
گسترش تروریسمِ سرچشمه گرفته وصادرشونده ازپاکستان به افغانستان که هم منافع افغانستان وهم منافع غرب بویژه امریکاراهدف گرفته ومی گیرد،این روزهاباعث دورخ دادزیرشده است:نخست،پروژه وفرایندگفت وگوهای نام نهادصلح باطالبان رادرباتلاق انداخته است.دوم،تنش درروابط امریکاوپاکستان راتامرزعصبانیت مقام هایی بالارتبه ی امریکایی بالابرده است.دررابطه بااصل نخست،بایداین گونه ابرازنظرکردکه طالبان گروهی می باشندکه درنظرو عمل،نه معناومفهوم گفت گووارزش صلح وتفاهم بین الافغانی را درک کرده می توانندونه اختیارآن رادارند.اگردرک کرده می توانستند،دوستی مجاهدین باپاکستان وسرانجام فاجعه بارآن، درس عبرت دهنده ی برای آن هامی شد.
دررابطه بااصل دوم که غوروبررسی بیشتری رامی طلبدو جای بحث تفصیلی آن نیست،بایدفرازوفرود درروابط واشنگتن واسلام آبادرامدنظرقرارداد.ازآنجاکه رفتن به همه جنبه های روابط طرفین ازحوصله ی این نوشته بیرون است،وازسوی دیگر،درجای دیگری به بحث گرفته خواهدشد.دراین مقاله،تنهابه بازیی دوگانه ی پاکستان پس ازرخ دادیازدهم سیپتامبر2001-21سنبله1380خورشیدی،بویژه رخ دادهای مربوط به بازسازیی طالبان،آن هم باکمک مالی امریکادردوره ی بوش پرداخته می شود.ازسوی دیگر،پیشینه ی روابط طرفین نشان میدهدکه پاکستانی هاهمواره باحکومت هایی زیراداره ی حزب دموکرات،حتی درزمان جنگ سردکه حکومت هایی نظامی پاکستان نورچشم واشنگتن بودند؛بخاطرتمایل دموکرات هابه سوی دهلی نو،مشکل داشتند.اکنون که بحران بالاگرفته است ویک دموکرات درکاخ سفیدحضوردارد،وبازارترورپروریی پاکستان هم گرم می باشد،وخامت اوضاع، زیادهم خلاف انتظارنباید پنداشته شود.
بهرصورت،امریکا،ثمرتخمه های فاسدی راکه کلینتن،بوش ودیک چِنی کِشت کرده بودند،وپاکستان،تخمه های فاسد تری راکه نظامی های آن، دردوره ی حکومت بی نظیربوتووپسانتر دردوره ی حکومت جنایت کارژنرال پرویزمشرف،کِشت کرده اند،لازم است درونماید.به کتاب احمدرشید،نویسنده ی پاکستانی بنام"طالبان"نظربیندازید که می نویسد:"معاش های ماهوارطالبان توسط امریکا،ازطریق وزارت خزانه داریی پاکستان پرداخته می شد."دردوره ی جنگ بوش علیه تروریسم، ژنرال پرویزمشرف، متحد او،باکمک های مالی امریکا،طالبان پاکستانی راایجادوطالبان افغانی رابازسازی وبازارتباه کاری رادرافغانستان گرم کردکه امروزباوج رسیده وسبب عصبانیت مقام های امریکایی شده است.ازهمه جا لب تراینکه،گوش بوش چنان آماده ی شنفتن دروغ هایی رهبراننظامی پاکستان بودکه لحظه ی به خودزحمت نداد که ازمقام های افغانی که خود،آن هارانصب کرده بود،سخنی رابشنود.
بهرحال،سال هاگذشت وپاکستانی هادرلباس متحدجبهه ی جنگ علیه هراس افگنی،ضدآن کارکردند و باراه اندازیی جنگ های دروغین علیه طالبان پاکستانی درمناطق ازپیش تخلیه شده ی قبیلگی شمال غرب پاکستان،پول های کلان ازامریکاگرفتند.طرفه اینکه،نیرومند ترین مرکزفرماندهی طالبان درکویته ی بلوچستان بودونظامی های پاکستانی درایجنسی های قبایلی شمال غرب خودبه جنگ های ساختگی پرداختند.ازجانب دیگر،نخست،تنور جنگ رابافرماندهی ازکویته،درهلمند،قندها،وزابل وارزگان گرم کردند.دوم،زمانیکه جبهه ی طالبان درولایت های نامبرده زیرفشارقوت های غربی وافغان قرارگرفت،طالبان پاکستانی رادروزیرستان جنوبی وشمالی ساختندوجبهه ی دیگری رادرزیرسایه ی آن ها،درظاهربه فرماندهی جلال الدین حقانی ودرعمل به فرماندهی نظامیان بازنشسته ی ارتش،علیه نیروهای غربی ونیروهایی حکومت ناکارآمدافغانستان براه انداختند.این جبهه که درآغازبخاطرکاهش فشاربرطالبان درجنوب غرب راه اندازی شده بود،رفته رفته سه کارزیررابدوش گرفت:نخست،بخاطرنزدیکی وزیرستان به کابل،هراقدام آی اِس آی علیه کابل به حساب همین گروه واریزگردید.دوم،رقیبی شد برای شورای کویته.سوم،درحالیکه طالبان به کابل هیئت صلح می فرستادند،این گروه به اشاره ی آی اِس آی به بم گذاری درکابل واطراف دست می زد.به سخن دیگر،پاکستانی هایک نوکررابرای گفت وگوهای صلح، ونوکردیگررابه بم گذاری گسیل می کرد که تاکنون، این بازیی دوگانه ادامه دارد.
ازآنجاکه پاکستانی هاازمهارناپذیربودن پشتون هاآگاهی دارند،بهترین وسیله ی مهارکردن مهارناپذیریی آن هارادرایجادرقابت درمیان آن هابرآوردکرده اند.درحالیکه،درظاهرگروه حقانی می گویدکه ازشورای کویته اطاعت می نماید،امادرعمل بدیل آن شمرده می شود.دردوران جهاد/مقاومت ضد شوروی هم، شاهد بودیم که پاکستان بی شمارگروه سازی کرد،تاازایجادرهبریی واحد درافغانستان پساشوروی،جلوگیری کرده باشد.نتیجه ی نبودرهبریی واحد راهم درشرایط پساکمونیستی دیدیم که به جنگ داخلی وویرانی کشورانجامید.اینکه می گویم،پاکستانی هادردوره ی جهاد رقیب سازی کرده بودندودرگروههای اغتشاش گرکنونی هم دست به چنان کاری می زنند،هدف این نیست که این گروه هاباگروه های جهادی قابل مقایسه می باشند،بلکه هدف این است که توضیح داده شودکه سیاست های افغانی پاکستان تاچه اندازه چندپهلوومنافقانه می باشد.واین کشور،همان گونه برپایه ی دروغ بناشده است،رفتاردرونی وبیرونی اش هم دروغ مدارانه می باشد.
دراین رابطه که این کشورپایه ی ایجادیی دروغین دارد،باین اصل بسنده می شودکه مدعی بودکه برای نجات مسلمان هاازخطرهندوئیسم تندروپابه عرصه ی وجودگذاشته است.اماعملکرآن دربنگله دیش درسال1971میلادی که به قتل سه ملیون مسلمان منجرشدوترورپروری اش درافغانستان وکشمیرهند،نشان میدهدکه صدهابرابربنیادگرایی تندروهندو،به اسلام ومسلمان هایی منطقه زیان رسانیده است.
زمانیکه به ویرانگریی پاکستان درافغانستان که تاکنون به قتل صدهاهزار،ومعیوب شدن یک ملیون وهفت صدهزارمسلمان انجامیده است،نظرانداخته شود،واضح می شودکه ماموریت اصلی خود،یعنی تباه کاری علیه اسلام ومسلمان هارابه پیش می برد.اینکه دربیشترازسه دهه،پاکستان بدون کدام دردسردست به تباه کاریی دین مدارانه زده است وجهان ازکنارآن باچشم پوشی گذشته است،پرسمانی می باشدکه ازهرنگاه برای افغان هافاجعه بارتمام شده است؛ وشبکه ی اطلاعاتی آن، کشوربادروغ وریاکاری کشورهای اسلامی وغربی رافریب داده است.پس ازرخ دادیازدهم سیپتامبرکه درآن، به گفته ی مایکل شوسودوفسکی نویسنده ی کتاب"جنگ وجهانی شدن"،پاکستان دخیل می باشد.این کشوردونقش متضاددرافغانستان بازکرده است:نخست،برای پیاده شده ارتش امریکاجاده سازی وکمک کرد.دوم، درشرایط پساطالبی، باصادرکردن تروریسم دربرابرساختارسازی،سنگ اندازی می کند.شایان یادآوری است که پاکستانی هاباصادرکردن تروریسم بافغانستان،این بار،زمان راغلط ارزیابی کرده اند.باین معناکه دیگردرافغانستان نه تنهاباافغان ها،بلکه باجهان غرب بویژه امریکا،روبرومی باشند.
درحالیکه پاکستان دردوره ی حضوربوش درکاخ سفید،به بهانه ی اشتراک درجنگ علیه تروریسم، هم پول وکمک تسلیحاتی می گرفت؛وهمچنان،طالب سازی وترورپروری وباصادرکردن آن بافغانستان، ویرانگری می کرد.بهانه ی درظاهرپذیرفتنی داشت که تندرویی مذهبی درپاکستان نیرومندشده است وبایدبرای مقابله باآن،بیشترکمک شود که شد.جالب این است هم کمک گرفت؛وهمچنان،به فربه کردن تروریسم طالبانی- افغانی- پاکستانی- القاعده ی دست زد.بااینکه، دروغ سرایی پاکستان دررابطه باحضوربن لادن درسرزمینش وکمک رسانی به دهشت گردی درافغانستان،همیشه باپراگنش دروغ های بیشترادامه داشت.وجود بن لادن دریک ساختمان برجسته درکناربزرگترین پرورشگاه نظامی ودفترمرکزیی آی اِس آی وکشته شدن اوتوسط نظامی های نخبه ی امریکایی؛یک شبه، همه دروغ بافی هارانقشی برآب، وروابط پاکستان وامریکاراپرتنش ساخت.
پاکستان که پس ازکشته شدن بن لادن درکناراکادمی نظامی ودفترسازمان جاسوسی اش،دروغ گویی وریاکاری وبازیی دوگانه ی خودرابه نمایش گذاشته بود،بدوکارزیردست زدکه بیشترخورش درونی داشت:نخست،نهایت تلاش رابه خرج دادتاثابت نمایدکه ازحضوربن لادن درجایگاه کشته شدنش، بی اطلاع بوده است.دوم،احزاب سیاسی- مذهبی پاکستان راکه همگی به کنیزوغلام ارتش وبروکراسی مبدل شده اند،ودراین کنیزسازیی احزاب، خودامریکایی هانیزمقصرمی باشند،تشویق کردتاروحیه ی ضدامریکایی رادرکشوردامن بزنند.وبه دامن زدن روحیه ی ضدامریکایی بسنده نکرده،تندروان طالبی- تروریستی زیراداره ی خودراهدایت کردتاماشین های انتقال موادموردنیازنیروهای غربی درافغانستان راکه ازخاک پاکستان گذرمی نماید،بآتش بکشند.درحالیکه توسط طالبان درمسیراکمالاتی غرب اخلال می کرد،درزیان رسانی به اقتصادافغانستان هم ازطریق اخلال درقراردادهای تجارتی دوطرفه، بی شرمانه عمل کردومی کند.اخلال گریی که کمترازتروریسم به افغانستان زیانبارنمی باشد.
دردامن زدن به احساسات ضدامریکایی وآتش زدن کاروان هایی اکمالاتی ی غرب توسط آی اِس آی،هدف این بودکه ذهنیت عامه راکه متوجه بی کفایتی ارتش دردفاع ازحاکمیت سرزمینی بخاطررخنه ی چرخبال های نظامی- امریکایی به خاک پاکستان وکشتن بن لادن، قازیکه به گفته ی طارق علی اززبان یک کارمندامنیتی پاکستان،تخم طلایی یادلارمی زایید،شده بود،بانحراف بکشاند.افزون براینکه،این گونه بازیی ناپاک که بیشترازامریکابه پاکستان زیان مالی می رساند،روابط واشنگتن واسلام آبادراتیره ترساخت وسبب شدکه غرب برای حل مشکل اکمالاتی خود،به سوی مسکوروی بیاورد.چرخشی که ازهرنگاه موردپذیرایی مسکوقرارگرفت.نظامی های پاکستانی، با تقویت روحیه ی ضدامریکایی درمیان مردم وآتش زدن کاروان هایی اکمالاتی غرب بسنده نکرده،به اتهام زنی علیه شبکه ی جاسوسی امریکا/سیانیزپرداختندکه گویا طالبان راایجادکرده است.طالبان،اگربه این تهمت اخیرتوجه کنندکه استعدادواختیارچنان توجهی راهم ندارند؛بی شمارتوسط بادارخودتوهین وشریعت مداری شان بدترازشریعت مداریی نظامی های پاکستانی کمک کننده شان می نماید.
بهرحال،امریکازیررهبریی اوباماهم که، این بازیی دوگانه رامشاهده می کردومی کند.بامشروط ساختن کمک ها بامبارزه ی موثرعلیه هراس افگنی وافزایش حمله بادرونز/هواپیماهایی بدون خلبان،برفشارهای خودبرپاکستان افزود.زمانیکه در13سیپتامبر-22سنبله،سفارت امریکادرکابل موردحمله ی تروریستان وابسته به گروه حقانی قرارگرفت،دوپرسمان زیرراسبب گردید:نخست،عصبانیت امریکایی هارابیش ازندازه بالابرد.دوم،ثابت کردکه پاکستانی ها زیرفشارهایی ازگونه ی دیروزخم نمی شوند.
باتوجه به دودوزه بازیی پاکستان که هم ازکمک به مبارزه علیه تروریسم سخن می گوید،وهم به گستره ی تروریسم درافغانستان می افزاید.همزمان باآغازگردهمای های سالانه ی سازمان ملل متحد،در21سیپتامبر- 30سنبله،ژنرال های امریکایی ازروابط تنگاتنگ آی اِس آی/سازمان اطلاعاتی پاکستان باطالبان وگروه حقانی پرده برداشتند.درشرایطی که مقام های امریکایی مصروف افزایش فشاربرپاکستان بودند،طالبان،یک هفته پس ازحمله به سفارت امریکادرکابل،استادبرهان الدین ربانی رئیس شورایی عالی صلح/نهادی راکه درجهت پیشبردگفت وگوهای صلح باطالبان کارمی کرد،ترورکردند.ازاینکه منزل ربانی،جایگاه ترورش نیزدرکنارسفارت امریکا قرارداشت،فشارامریکایی هارابیشترازپیش بالابرد.تروررئیس شورای عالی صلح درافغانستان،به یک موج ضدپاکستانی دامن زدوثابت کردکه طالبان ونظامی های پاکستانی راست شعارمیدهندوچپ عمل می کنند!
پاکستانی هاکه هم درکابل؛ وهمچنان، درواشنگتن خشم آفریده بودند.این گونه برآوردکرده بودندکه مانندگذشته می توانندسرامریکایی هاکلاه بگذارند.برخلاف تصورآن ها،زمانیکه درروزهایی آغازبرگزاریی گردهمای هایی مجمع عمومی سازمان ملل،اوباما،رئیس جمهورامریکا،درخواست یوسف رضاگیلانی نخست وزیرپاکستان راغرض ملاقات ردکرد؛درواقع،نشان دادکه دیگرآماده نیست به دروغ های این کشوردوگانه باز،گوش فرابدهد.عدم پذیرش گیلانی توسط اوباما،ثابت ساخت که اختلافات میان امریکاوپاکستان بیشترازگذشته عمیق وبه سویی تلخ کلامی ومسئولیت گریزی می رود.به سخن دیگر،پاکستانی هاوامریکایی هادرمخمصه ی گیرافتاده اندکه درآن، یکی نابودیی خود؛ودیگری، ناکامی خودرابرآوردمی کند.
زمانیکه به سرکشی پاکستان دربرابرامریکادرافغانستان می نگریم،باین باورمی رسیم که پاکستان هدف های امریکادراین بخش ازجهان رابیشترازاندازه ی که تصورمی شود،برآوردکرده است.وتاکیدسفیربریتانیادرکابل بتاریخ28سیپتامبر-6سنبله،مبنی براینکه دیگراجازه نمی دهیم که"لاشخورها/کفتارهاوکرگس ها بافغانستان برگردندوتکه پاره جمع کنند."طوریکه پس ازعقب نشینی شوروی کرده بودند،پاکستانی هاراتکان دادکه باداران دیگرنوکردورویه راشناخته اند.پاکستان که ثابت کرده است نوکرزمختی می باشد.پس ازماجرای کشته شدن بن لادن که بازی های دوگانه اش رنگ باخته بود،کوشیدامریکاراهم به بازیی دوگانه باالقاعده متهم نماید.بطورنمونه،...انتشارخبرانتقال1500نفرجنگجوتوسط سازمان سیاازافغانستان برای تقویت شورشیان لیبی ازسوی منابع دولتی پاکستان،موجب سردی شدیدروابط این دولت بازسازمان سیاگردید.البته گفته می شودپس ازکشته شدن بن لادن،پاکستان باعصبانیت شایعاتی زیادی رادرموردسیاپخش می کند.براساس یکی ازآن ها،صدهای مزدورفارسی وازبک ازافغانستان به لیبی اعزام گردیدند.درحالیکه خبرنگاران زیادی درلیبی،که شورشیان راتحت پوشش قرارمیدهند،درباره ی مشاهده ی حتی یک فارسی وازبک درمیان شورشیان گزارش نداده اند.(1)
دروغ بافی هایی ازاین نمونه توسط پاکستان که جنگجویان فارسی وازبک ازافغانستان به لیبی انتقال داده شده اند؛درحالیکه درافغانستان، درحال حاضر،جنگجویی غیرازتروریستان آموزش دیده درپاکستان وجودندارد،ازاختلاف ژرف میان امریکاوپاکستان پرده برمیدارد.پاکستان درصادرکردن تروریسم به افغانستان، این هدف راپی گیری می نمایدکه امریکاناامیدشده،افغانستان رابدون تثبیت موقعیت خودترک کند.دراین صورت،افغانستان مانند دهه ی1990میلادی-1370خورشیدی دراختیارش قرارگرفته وسبب برتریی آن درمنطقه می شود.ازسیاست ترورپروری درمنطقه وهرچه بیشترتروریزه کردن افغانستان،وامیدواهی به عقب نشینی وادارکردن امریکا،معلوم می شودکه پاکستان تاریخ پیاده شدن سربازان امریکایی دردیگرکشورهارابدرستی ارزیابی نکرده است که درآن؛ واشنگتن، هیچ کشوری راترک نکرده است.و....این امر فقط به کشورهای جهان سوم محدود نمیشود. آمریکا بعد از کسب حضور نظامی در کشورهای آلمان، انگلستان، ایتالیا، ژاپن و ... در بحبوحه ی جنگ جهانی دوم ،هیچ وقت به حضور نظامی و وجود پایگاه های خود در آن کشورها خاتمه نداد.
امروز نیز دولت اوباما با اینکه قرار است سربازان آمریکائی را تا آخر سال ۲۰۱۱ از خاک عراق بیرون بکشد، ولی عراق هم اکنون همانند عربستان سعودی، مصر، بحرین و ... به یکی از وسیعترین پایگاه های نظامی آمریکا تبدیل شده است.
بهر رو، در "اف – پاک" (افغانستان و پاکستان) دولت اوباما در حال ساختن سفارتخانه های عظیم در داخل ناحیه های "سبز" به الگوی "ناحیه سبز" بغداد است که در مقام مقایسه با سفارتخانه های آمریکا در کشورهای جهان از نظر وسعت و تعداد پرسنل ها بی سابقه و کم نظیرند. وجود سفارتخانه های به این بزرگی نشان "ماندگاری" آمریکا دراین منطقه سوق الجیشسی (شمال غربی مرزهای چین) می باشد.
اوباما همزمان با اعلام این نکته که دولت او خواهان حضور وسیع و محکم آمریکا در آن بخش از آسیای جنوبی است، تلاش میکند با افزایش جنگ علیه القاعده بویژه طالبان در افغانستان، بخشی از آنها را مجبور به عقب نشینی و فرار به داخل خاک پاکستان سازد. بررسی جغرافیای انسانی مرزهای پاکستان و افغانستان نشان میدهد که عشایر پشتو زبان ساکن مرزهای آن دو کشور هیچ وقت مرزبندی مصنوعی توسط امپریالیسم انگلیستان در نیمه اول قرن بیستم را نپذیرفتند. دقیقاً در این بخش از مرزهای افغانستان و پاکستان است که جنگ فعلی روزانه مشتعل تر میگردد. سلیق هریسون (یکی از تحلیل گران معتبر در امور منطقه آسیای جنوبی) اخیراً گفت که پیآمد سیاست های فعلی آمریکا و اوباما احتمالاً رشد و عروج "پشتونستان اسلامی" در آن بخش از مرزهای افغانستان و پاکستان و نتیجتاً آغاز تضعیف پاکستان بعنوان یک کشور – ملت و تجزیه تدریجی آن به حداقل چهار کشور درمانده و فرتوت درآینده خواهد بود.
با توجه به فعل و انفعالات نظامی در مرزهای افغانستان و پاکستان (پشتونستان)، یکی از خبرگان عالیرتبه ارتش آمریکا که تجارب قابل ملاحظه ای از فعالیتهای ضد شورشی خود در عراق دارد، بطور غیر مترقبه اعلام داشت که بنظر ایشان سیاست اوباما در" اف – پاک" بطور کلی بر پایه ی یک "اشتباه استراتژیک" اساسی بنا شده که به احتمال زیاد به سقوط پاکستان بعنوان یک "ملت – دولت" واحد منجرمی گردد. او در صحبت خود تأکید کرد که با در نظر گرفتن وسعت، ویژه گی ترکیب جمعیت 175میلیون نفری؛ و هم چنین، موقعیت استراتژیکی آن کشور "سقوط پاکستان فاجعه ای" به بار خواهد آورد که مسائل و بحرانهای جاری را در جهان تحت الشعاع خود قرار خواهد داد. این ژنرال آمریکائی که فرماندهی کلیه نیروهای نظامی آمریکا درافغانستان در اوایل سال ۲۰۰۹ به او واگذار شده بود، بعد از بیان این نظرگاه به رابرت گیتس وزیر امور دفاعی آمریکا، بلافاصله در نیمه اول ماه اوت ۲۰۰۹ از مقام خود اخراج شده و بازنشسته اعلام گشت. عزل و اخراج این ژنرال که با عنایت و حمایت باراک اوباما اتفاق افتاد، درتاریخ نظامی – سیاسی آمریکا کاملاً غیر مترقبه و بی نظیر میباشد (برای جزئیات عزل و اخراج و نه استعفای داوطلبانه این ژنرال، رجوع کنید به: روزنامه "واشنکتن پست"، ۱۲ و ۱٣ اگوست ۲۰۰۹ ).
اما واقعیت این است که سیاست های آمریکا در افغانستان – پاکستان از بکار برد "یک اشتباه استراتژیک" سرچشمه نمی گیرد. آمریکا خواهان دولتی قوی در پاکستان است با این شرط که سر نخ آن دولت در دست آمریکا باشد. در این مورد آمریکا جز افسران عالی رتبه ارتش و سازمان امنیت پاکستان (آی اِس آی) جایگزین دیگری برای برپائی یک دولت قوی فرمانبردار ندارد. ارتش پاکستان بویژه افسران عالی رتبه ی آن، به دلیل اعمال دیکتاتوری بر اقشار مختلف مردم دردوره های مختلف حکومت های ایوب خان، یحیی خان و سپس ضیاء الحق و بعد هم پرویز مشرف، هم نزد احزاب سیاسی و هم نزد مردم اعتبار و وجهه ای ندارند. در نتیجه به باور این نگارنده، اگر دولت سکولار فعلی گیلانی – زرداری احیاناً بخواهد مستقل از سیاست های آمریکا عمل کند و امکان این امر بخاطر موقعیت استراتژیکی ارضی پاکستان (و رابطه ی دوستانه ی تاریخی آن کشور با چین) بعید به نظر نمی رسد، در نتیجه آمریکا سیاست های خود را در جهت ایجاد بی ثباتی در پاکستان به پیش برده و حتی دست به تجزیه پاکستان براساس مدل یوگسلاوی خواهد زد.(2)
زمانیکه درماه گذشته،درخواست سیدیوسف رضاگیلانی نخست وزیرپاکستان توسط اوبامانادیده گرفته شد.مقام هایی نظامی- سیاسی این کشوردریافتندکه امریکانه تنهاعزمی برترک افغانستان ندارد،بلکه به بیشترخم کردن پاکستان ازطریق فشاروحتی توهین ودرنهایت،آن گونه که گفته شد،کمربه تکه پاره کردن کشورشان بسته است.باتوجه به توهینی که نخست وزیرپاکستان بارد درخواست ملاقاتش توسط اوباماشده بود،پس ازبازگشت به اسلام آباد،گفت وگوهابامقام های نظامی وگروه های سیاسی- مذهبی راروی دست گرفت تادونتیجه ی زیررافراچنگ نماید:نخست،بابزرگ جلوه دادن نقش کشورش درمبارزه علیه تروریسم که تاکنون بجای ضدیت باآن ،به فربه کردن آن پرداخته است،امریکارادوباره به اهمیت نقش پاکستان درمنطقه قانع بسازد.دوم،درصورتیکه امریکابرنامه ی ازگونه ی یادشده رادنبال نماید،به سوی چین مراجعه نماید.
امروز نیز دولت اوباما با اینکه قرار است سربازان آمریکائی را تا آخر سال ۲۰۱۱ از خاک عراق بیرون بکشد، ولی عراق هم اکنون همانند عربستان سعودی، مصر، بحرین و ... به یکی از وسیعترین پایگاه های نظامی آمریکا تبدیل شده است.
بهر رو، در "اف – پاک" (افغانستان و پاکستان) دولت اوباما در حال ساختن سفارتخانه های عظیم در داخل ناحیه های "سبز" به الگوی "ناحیه سبز" بغداد است که در مقام مقایسه با سفارتخانه های آمریکا در کشورهای جهان از نظر وسعت و تعداد پرسنل ها بی سابقه و کم نظیرند. وجود سفارتخانه های به این بزرگی نشان "ماندگاری" آمریکا دراین منطقه سوق الجیشسی (شمال غربی مرزهای چین) می باشد.
اوباما همزمان با اعلام این نکته که دولت او خواهان حضور وسیع و محکم آمریکا در آن بخش از آسیای جنوبی است، تلاش میکند با افزایش جنگ علیه القاعده بویژه طالبان در افغانستان، بخشی از آنها را مجبور به عقب نشینی و فرار به داخل خاک پاکستان سازد. بررسی جغرافیای انسانی مرزهای پاکستان و افغانستان نشان میدهد که عشایر پشتو زبان ساکن مرزهای آن دو کشور هیچ وقت مرزبندی مصنوعی توسط امپریالیسم انگلیستان در نیمه اول قرن بیستم را نپذیرفتند. دقیقاً در این بخش از مرزهای افغانستان و پاکستان است که جنگ فعلی روزانه مشتعل تر میگردد. سلیق هریسون (یکی از تحلیل گران معتبر در امور منطقه آسیای جنوبی) اخیراً گفت که پیآمد سیاست های فعلی آمریکا و اوباما احتمالاً رشد و عروج "پشتونستان اسلامی" در آن بخش از مرزهای افغانستان و پاکستان و نتیجتاً آغاز تضعیف پاکستان بعنوان یک کشور – ملت و تجزیه تدریجی آن به حداقل چهار کشور درمانده و فرتوت درآینده خواهد بود.
با توجه به فعل و انفعالات نظامی در مرزهای افغانستان و پاکستان (پشتونستان)، یکی از خبرگان عالیرتبه ارتش آمریکا که تجارب قابل ملاحظه ای از فعالیتهای ضد شورشی خود در عراق دارد، بطور غیر مترقبه اعلام داشت که بنظر ایشان سیاست اوباما در" اف – پاک" بطور کلی بر پایه ی یک "اشتباه استراتژیک" اساسی بنا شده که به احتمال زیاد به سقوط پاکستان بعنوان یک "ملت – دولت" واحد منجرمی گردد. او در صحبت خود تأکید کرد که با در نظر گرفتن وسعت، ویژه گی ترکیب جمعیت 175میلیون نفری؛ و هم چنین، موقعیت استراتژیکی آن کشور "سقوط پاکستان فاجعه ای" به بار خواهد آورد که مسائل و بحرانهای جاری را در جهان تحت الشعاع خود قرار خواهد داد. این ژنرال آمریکائی که فرماندهی کلیه نیروهای نظامی آمریکا درافغانستان در اوایل سال ۲۰۰۹ به او واگذار شده بود، بعد از بیان این نظرگاه به رابرت گیتس وزیر امور دفاعی آمریکا، بلافاصله در نیمه اول ماه اوت ۲۰۰۹ از مقام خود اخراج شده و بازنشسته اعلام گشت. عزل و اخراج این ژنرال که با عنایت و حمایت باراک اوباما اتفاق افتاد، درتاریخ نظامی – سیاسی آمریکا کاملاً غیر مترقبه و بی نظیر میباشد (برای جزئیات عزل و اخراج و نه استعفای داوطلبانه این ژنرال، رجوع کنید به: روزنامه "واشنکتن پست"، ۱۲ و ۱٣ اگوست ۲۰۰۹ ).
اما واقعیت این است که سیاست های آمریکا در افغانستان – پاکستان از بکار برد "یک اشتباه استراتژیک" سرچشمه نمی گیرد. آمریکا خواهان دولتی قوی در پاکستان است با این شرط که سر نخ آن دولت در دست آمریکا باشد. در این مورد آمریکا جز افسران عالی رتبه ارتش و سازمان امنیت پاکستان (آی اِس آی) جایگزین دیگری برای برپائی یک دولت قوی فرمانبردار ندارد. ارتش پاکستان بویژه افسران عالی رتبه ی آن، به دلیل اعمال دیکتاتوری بر اقشار مختلف مردم دردوره های مختلف حکومت های ایوب خان، یحیی خان و سپس ضیاء الحق و بعد هم پرویز مشرف، هم نزد احزاب سیاسی و هم نزد مردم اعتبار و وجهه ای ندارند. در نتیجه به باور این نگارنده، اگر دولت سکولار فعلی گیلانی – زرداری احیاناً بخواهد مستقل از سیاست های آمریکا عمل کند و امکان این امر بخاطر موقعیت استراتژیکی ارضی پاکستان (و رابطه ی دوستانه ی تاریخی آن کشور با چین) بعید به نظر نمی رسد، در نتیجه آمریکا سیاست های خود را در جهت ایجاد بی ثباتی در پاکستان به پیش برده و حتی دست به تجزیه پاکستان براساس مدل یوگسلاوی خواهد زد.(2)
زمانیکه درماه گذشته،درخواست سیدیوسف رضاگیلانی نخست وزیرپاکستان توسط اوبامانادیده گرفته شد.مقام هایی نظامی- سیاسی این کشوردریافتندکه امریکانه تنهاعزمی برترک افغانستان ندارد،بلکه به بیشترخم کردن پاکستان ازطریق فشاروحتی توهین ودرنهایت،آن گونه که گفته شد،کمربه تکه پاره کردن کشورشان بسته است.باتوجه به توهینی که نخست وزیرپاکستان بارد درخواست ملاقاتش توسط اوباماشده بود،پس ازبازگشت به اسلام آباد،گفت وگوهابامقام های نظامی وگروه های سیاسی- مذهبی راروی دست گرفت تادونتیجه ی زیررافراچنگ نماید:نخست،بابزرگ جلوه دادن نقش کشورش درمبارزه علیه تروریسم که تاکنون بجای ضدیت باآن ،به فربه کردن آن پرداخته است،امریکارادوباره به اهمیت نقش پاکستان درمنطقه قانع بسازد.دوم،درصورتیکه امریکابرنامه ی ازگونه ی یادشده رادنبال نماید،به سوی چین مراجعه نماید.
دراین راستا،مقام های نظامی وسیاسی پاکستان دست به تناقض گویی هایی زیادی ازاین گونه زدندکه گویامیان آن هاوشبکه های تروریستی فعال درافغانستان،آن گونه که امریکایی هامی گویند، رابطه ی وجودندارد.ازجمله،نخست وزیرگفت که:" وضعیت امنیتی نیروهای بیرونی درافغانستان به پاکستان چه ارتباط دارد؟"پاسخ این گونه شانه خالی کردن هارافقط این پرسش ساده میدهد که هراس افگنان درکجاعقبگاه دارندوازکجابه افغانستان می آیند؟پیشترازنخست وزیر،پرویزکیانی فرمانده ارتش پاکستان طی گفت گوباژنرال متینز،یک فرمانده ارتش امریکاگفته بودکه میان شبکه ی اطلاعاتی کشورش وطالبان وگروه حقانی رابطه ی وجودندارد.پس ازانکارپرویزکیانی،اطهرعباس سخن گوی ارتش گفت که، آی اِس آی باشاخه ی سیاسی گروه حقانی دررابطه است،و...پس ازآنکه دیدند،چنان هرزه سرایی هایی درگوش کاخ سفیدوژنرال های امریکایی اثری نمی گذارد.نخست وزیرپاکستان،بتاریخ29-30سیپتامبر-7-8میزان،گردهمایی احزاب سیاسی- مذهبی رابرگزارکردتادرزمینه،رای زنی نماید.درگردهمایی احزاب پاکستان که اکثرآن هادید گاه حکومت وارتش رامبنی براینکه رابطه ی میان پاکستان وهراس افگنی وجودندارد،تاییدکردند.اما،نوازشریف رهبریک شاخه ی بزرگ مسلم لیگ،حزبی که همواره کنیزارتش می باشد،بانتقادات نرمی ازآی اِس آی پرداخته است که جنبه ی تاکتیکی داشته تااسترتیژیکی.
دراین بازیی تکراری وکم اثرحکومت بااحزاب مذهبی- سیاسی که درپاکستان معمول می باشد،سه پرسمان حایزاهمیت می باشد:نخست،ازگروه هایی که درگردهمایی شرکت کرده بودند،راجع به صادرکردن تروریسم بافغانستان توسط آی اِس آی،سخنی اعتراض گونه ی ازطرف اعضایی حزب عوامی- ملی پاکستان که پشتون وازنورچشمی هایی قبیله گریان درکابل می باشند،گفته نشد.واعتراض کمرنگ وبی نمک محمودخان اچکزای،حتی بی نمک ترازسخنان نوازشریف بود.جماعت اسلامی پاکستان که رهبری اش به عهده ی شخصی ناتوانی سپرده شده است؛برخلاف رهبرقبلی اش،به سازارتش رقصید!اما،درابطه باگردهمایی نام نهادحکومتی،سخن اصلی راکسی گفت که اصلاًبه گردهمایی دعوت نشده بود،واوهم، نوابزاده طلال اکبربُگتی، رهبرحزب جمهوریی وطن، ازولایت بلوچستان بود.آقایی بگتی،روزجمعه30سیپتامبر-8میزان،طی تماس باایوب ترین، خبرنگاربخشی اردوی بی بی سی که به نشررسید.یادآورشدکه:"این ادعاکه آی اِس آی باگروه حقانی رابطه ندارد،بی بنیاداست ونه تنها،آی اِس آی باگروه نامبرده رابطه ی تنگاتنگ کاری دارد،بلکه طالبان راهم تربیت می کندوبرایی اعمال انتحاری/خودکشانه، به افغانستان اعزام میدارد.اوهمچنان گفت که؛ بخاطرپالیسی های نادرست رهبران،مقام واهمیت پاکستان نزدامریکاکاهش یافته است."درعین روز،ژنرال درانی نیزطی گفت وگویی باتلویزیون بی بی سی،اذعان کردکه گروه حقانی دروزیرستان، آزادی تام عمل دارد.
پس ازدوروزکاری،گفت وگوهای احزاب سیاسی- مذهبی و مقام های سیاسی- نظامی پاکستان که زیرنام"گردهمایی همه گروه ها"براه انداخته شده بود،وهدف آن، حمایت ازموضع ناتوان وغیراخلاقی دولت ونمایش نوعی همسویی ملی دربرابرفشارهای امریکاوانگلیس بود،به پایان رسید.گردهمایی نامبرده،یک اعلامیه یا قطعنامه ی یازده ماده ی رانیزبه نشرسپردکه،برخی از ماده هایی آن که مرتبط به افغانستان می باشد،بازتاب داده می شود:1- پاکستان به حیث یک کشورصلح دوست، براساس برابری،منافع مشترک واحترام متقابل، خواستارروابط دوستانه باتمام کشورهای جهان می باشد.4- ما بربنیادترجیحات درسه سطح حکومت ها،نهادهاومردمان هردوکشور،خواستارروابط دوجانبه باافغانستان هستیم.9- پاکستان بربنیاداصول منشورملل متحد وقانون بین المللی، برای تامین صلح وثبات جهانی کوشش می نماید.(3)هم زمان باپخش شدن قطعنامه ی سیزده ماده ی گردهمایی همه ی احزاب سیاسی- مذهبی پاکستان،دولت افغانستان هم، دست به گردهمایی برخی افرادحکومتی وبیرون حکومتی زده،عملیه ی گفت وگوهای صلح باطالبان رابخاطرتروراستادربانی رئیس جمهورقبلی ورئیس کمیسیون عالی صلح،پایان یافته اعلام وتاکیدورزیده است که پس ازاین،تنهاگفت گوباپاکستان صورت خواهدگرفت.باین لحاظ که، این کشورپشت سرهمه ترورهاوخراب کاری های جاری درافغانستان قراردارد.تصمیمی که ازهرنگاه معقول وازعقلانی اندیشیدن حکایت می کند.
باکمی دقت درهرسه ماده ی نامبرده، به صراحت می توان ابرازکرد که پاکستان به بهانه ی نفوذیابی در افغانستان به هراس افگنی دست زده وعملیه ی صلحجویی رادرافغانستان ومنطقه دچارمخاطره ساخته است.سیاستی که درآن، نه احترام متقابل درنظرگرفته شده ونه اصل حاکمیت ملی که جوهرقانون بین المللی می باشد،رعایت شده است.واضح است. کشوریکه دربیشترازسه دهه ی گذشته، همه چیزافغانستان راقربانی هراس افگنی وتباه کاری کرده است،حق نداردکه ازقانون بین الملل ومنشورملل متحد یادآوری نماید.درده سال نخست مقاومت ضدشوریی افغان ها،پاکستان بخاطرپناه دادن به مهاجرین وکانال تجهیزات مجاهدین شدن ،جایگاه خاصی درقلب ودماغ افغان هاپیداکرده بود.بدبختانه،پس ازامضایی قراردادژنو درآوریل1988میلادی-حمل1367خورشیدی،پاکستان به سیاست های درافغانستان دست یازیدوتاکنون بدان عمل می کندکه بجای دوستی،ازآن بویی دشمنی به مشام می رسد.سیاستی که این کشورراازیک دوست به مقام یک دشمن کاهش مقام داده است.اگرامروز،درمیان افغان ها،یک سروی مقایسوی بین پاکستان وروسیه صورت گیر د؛بدون شک،روسیه نسبت به پاکستان درجایگاه بالاتری قرارخواهدگرفت.افزون براینکه،پاکستان درذهنیت عامه ی افغانستان درجایگاه پایین ترازروسیه سقوط کرده است،ازاین واقعیت نیزنبایدانکارورزیدکه پاکستان باپرورش تروریست هاوصادرکردن آن هابه افغانستان،باعث ادامه ی حضورنیروهای خارجی درکشورمانیزمی باشد.
پانویس ها:
1- ناتوبرای نجات یورودرلیبی می جنگد.
مترجم:ا.م.شیری،جمعه8مهر- میزان1390-30-9-2011نویسنده:کساندرمایر،سایت اخبارروز،برگرفته ازسایت
Courtfool.info
2- پاسخ به پرسش های حایزاهمیت،پیرامون نظام جهانی سرمایه ومضامین مربوط به آن(قسمت دوم)22تیرماه1390-13ژوئیه2011سایت اخبارروز،نویسنده:یونس پارسابناب
www.iran-chabar.de/
3-bbc.co.uk/urdu/Pakistan/2011/09/110930_apc_resolution_22.shtml
0 comments:
Post a Comment