Friday 7 October 2011

افغانستان،ده سال پس ازطالبان!؟


ابراهیم ورسجی
15-7-1390
امروزمردم افغانستان،شاهد دهمین سالروزرخ دادی می باشندکه امریکاوانگلیستان،به بهانه ی جنگ علیه تروریسم،رژیم وحشی وضدکرامت انسانی طالبان والقاعده راکه بطورمستقیم توسط آی اِس آی/سازمان جاسوسی پاکستان وباکمک مالی عربستان وامارات متحده ی عربی وگوشه ی چشم مهربانانه ی براندازندگانش،به زندگی خشن ونوکرمنشانه وانسان ستیزخودادامه می داد،سرنگون کردند.مردم جفاکشیده ی افغانستان که دربیشترازسه دهه ی پسین، شاهدبرآمدن وافتادن شماری زیادی ازرهبران ورژیم هایی خودگردان نما(جمهوریت)،وابسته(رژیم کمونیستی) وآشوب زده ی خودمختار( دولت مجاهدین)، وازهمه نوکرتروخشن تر،رژیم طالبان والقاعده بودند،وتمام رژیم های سرنگون شده، شعارها،پیام هاوبرنامه هایی بلندوبالایی هم داشتند؛پیام هاوبرنامه هایی که بجایی خوشبختی،بدبختی راببارآوردند.
بااینکه فروپاشی رژیم هایی پیشاطالبی درافغانستان،گاهی باغم وگاهی باشوروشوق پذیرایی شد.اما،جانشین هایی آن رژیم هاکم وعده تربودند.برخلاف،نیروهایی براندازنده ی رژیم طالبانی- القاعده ی- آی اِس آیی که رژیم کنونی برسراقتداردرکابل رادراریکه ی قدرت نصب کردند،سخن ها،وعده هاوارزش های رابه مردم افغانستان مژده دادند که ازهرنگاه، بی پیشنه می نمود.دراین نوشته،تااندازه ی که مجال بحث وجوددارد،به ارزش ها،وعده هاوبرنامه هایی پرداخته می شودکه درگام نخست،امیدواری های فراوان بوجودآوردند؛ودرگام دوم،بخاطرندانم کاری هایاغرض ورزی هاکه بایسته ی همه دوگانه بازان تاریخ می باشد،بدون نتیجه ازآب درآمدند وباعث سرخوردگی مردم وبازگشت کمرنگ یاپررنگ خشونت،واپس گرایی وتروریسم شدند.
ازپیش روشن است که دادن وعده هایی فراوان به مردم جنگ زده وقربانی استبدادوخشونت هایی سیاسی- نظامی- طالبی که همه چیزخودراازدست داده بودند،خیانت دوجانبه می باشد:نخست،خیانتی که وعده دهنده به اعتبارخودروامی دارد.دوم،خیانتی که وعده دهنده باایجادامیدهاوتوقعات دروغین درنیازمندان وعرضه نکردن حداقلی ازخدمات به آن هامی کند.اوضاع غمبار بارکنونی افغانستان نشان میدهدکه این هردوگونه خیانت،دراین کشورویران ومبدل شده به تخته ی خیزسیاسی- نظامی کشورهایی گونه گون ودارایی اهداف متناقض،جامه ی عمل به تن کرده است.
اگروعده هارادردوبخش ارزشی ومادی بررسی نمائیم،دربخش نخست،دولت سازی وبازسازیی اقتصادی،بازگشت مهاجرین؛ودربخش دوم،ترویج ارزش های مدرن، مانند:دموکراسی،آزادی، بویژه آزادیی رسانه هاومطبوعات آزادومتکثر،حقوق بشر،بویژه حقوق زنان،نظام سیاسی دموکراتیک وتقویت جامعه ی مدنی و...جای می گیرند.دررابطه بابخش نخست،طوریکه دیده شد.دولت سازی که آسان ترین کاردرروندملت سازی وبازسازی می باشد؛وتنهادرایجادارتش/اُردو،پولیس،بروکراسی/ساختارسلسله مراتبی اداری ودرراس آن هادستگاه اجرایی دولت جای می گیرد،کارشایان توجهی نشد.
ازآنجاکه دولت،وظیفه ی تامین امنیت ،عرضه ی خدمات عامه ونمایندگی ازملت درجهان رابدوش دارد؛بدبختانه،درنبودآن،دوکارمهم زیرجنبه ی عملی پیداکرده نتوانست:نخست،تامین امنیت جانی،مالی وفکری شهروندان.دوم،درهمین راستا،بزرگترین پرسمان موردنیازمردم افغانستان که اکنون به امنیت ملی کشورپیوندناگسستنی پیداکرده است،یعنی بازگردانیدن مهاجرین، مانندگذشته حل ناشده باقی ماند.طوریکه یادآوری شد،پرسمان مهاجرین ازاین طریق به موضوع امنیتی مبدل شدکه پاکستان وایران که اکنون درحدودچهارملیون مهاجرافغان رادرسرزمین خودبه گونه ی پناه جوی دارند؛ودرعین حال،علاقمندبه دوام حضورقوت هایی بیرونی درافغانستان نیستند.برای زیرفشارگذاشتن دولت ناکارآمدافغانستان که حضورش متکی به همان نیروهای خارجی می باشد،از حضورمهاجرین درخاک خودبه گونه ی ابزاری بهره برداری می کنند.وبهره برداریی ابزاری ازآوارگان دوشکل به خودگرفته می تواند:نخست،به حیث بخشی ازمشکل اقتصادی،گه گاهی مهاجرین رابزوراخراج می کنندتادولت کابل وحامیانش رازیرفشارقراربدهند.کاریکه درآن جمهوریی اسلامی ایران دست بالاتری نسبت به پاکستان دارد.دوم،ازمهاجرین به حیث منبع سربازگیری وتروریست پروری بهره برداری می کنندکه دراین موضوع،پاکستان دست ایران راازپشت بسته است.
آن گونه که یادآوری شد،ناتمام ماندن برنامه ی دولت سازی، نه تنهاعملیه/فرایندبازگردانیدن مهاجرین راپشت معرکه انداخت،بلکه موضوع عرضه ی خدمات، ازجمله حل مشکل کمبودمسکن ،کاهش قیمت ها،ایجادمحیط کاریی سالم ،مبارزه بابیکاری وموادمخدر،وفرزندآن،یعنی اعتیادرانیزبه پیش برده نتوانست.درحالیکه دولت بخاطرناتوانی مقام های بالاوفسادمالی واداری که ازکم توجهی کمک کنده هاونبودیک سیاست کادریی کارآمدوعقلی برمی خیزد،کاری رادرزمینه ی حل مشکل مسکن،اشتغال زایی وکاهش قیمت زمین وقیمت کالاکرده نتوانست.حضور15هزارپرسونل/افرادوابسته به نیروهای بیرونی وموسسات غیردولتی درکابل،کرایه ی خانه رابه گونه ی هراسناکی بالابردکه،ازیک طرف،کمرمردم راشکست،وازطرف دیگر،شماری دیگری ازمردم رابخاطربیکاری وکمبودمسکن مهاجرساخت.
باتوجه به مشکلات بی شماری که تنهاازبخشی ازآن هایادآوری شد،پرسش پاسخ طلب این است که کجاشدآن همه وعده هایی که به مردم افغانستان درآغازجنگ علیه تروریسم که نتیجه ی اولی آن براندازیی دستگاه تباه کاروآشغالی طالبان- القاعده وآی اِس آی بود،کرده شد؟درارتباط باآن وعده هاوپول هایی واردکرده شده به افغانستان،روزچهارشنبه6اکتوبر-14میزان،بخش انگلیسی شبکه ی تلویزیون بی بی سی، دراخباردوبجه ی پس ازظهرخودبه وقت آتوا/پایتخت کانادا،گزارشی رادررابطه باخطریکه خشک سالی متوجه مردم افغانستان کرده است،پخش کرد.درگزارش آمده بودکه دولت افغانستان بخاطرمقابله باکمبودخوراک، خواستار142ملیون دلارازجامعه ی جهانی شده است.تلویزیون نامبرده،همزمان باپخش خبرتهدیدخشکسالی،این خبررانیزپخش کردکه ازسال2001تاکنون33ملیارد دلاربنام کمک به افغانستان وارداین کشورکرده شده است.
حال که ازمقدارپول کمکی وارده شده به کشورآگاه شدیم،بهتراست که اثرات آن رادربخش اقتصادی واجتماعی زندگی مردم افغانستان موردمطالعه قراربدهیم.ازوضع زندگی مهاجرین درپاکستان وایران آگاه هستیم ومیدانیم که دریک سال گذشته سیلاب هایی ناشی ازبارندگی هایی موسمی درپاکستان،چه زیان های رابرافغان های آواره تحمیل کرده،ودرایران،فشارهای رژیم آخوندی به بهانه های گونه گون،آواره گان افغان رابه ستوه آورده است.طرفه اینکه،سال گذشته، زمانیکه سیلاب هابیشترین زیان رابه پناهند گان افغان درپاکستان واردکرد،جولیاناجولی، هنرمندهالیود،به حیث سفیرسیارآوارگان به نمایندگی ازبخش پناهندگان ملل متحد،به ملاقات مصیبت زدگان افغان درولایت خیبر- پشتونخواه رفت؛اما،ازسفری وزیرمهاجرین دولت کابل به کمپ های داغ دیدگان خبری شنیده نشد.درایران هم که هرگاه معاملات پنهانی رژیم آخوندی باامریکابی نتیجه می ماند،غرض انتقام گیریی صوری ازامریکاواداره ی کرزی، ودرواقع ازافغان ها،به سراغ آوارگان رفته به ردمرزآن هامی پردازد؛یااینکه، درموسم سرمادرسیستم انتقال موادسوختی خریداری شده توسط افغان هاممانعت می آفریند.مانندبی تفاوتی وزارت مهاجرین نسبت به آوارگان درپاکستان،وزارت نامبرده ووزارت های تجارت واقتصادافغانستان گاهی هم نشده که دراین باره،اعتراضی کرده باشند.این خاموشی درحالی صورت می گیردکه کشورافغانستان به بازارپرفروش کالایی بی کیفیت پاکستان وایران،بویژه اولی مبدل شده است.
غیراز مهاجرین بیرون مرزی که دولت ناکارآمدکابل مصدرناچیزترین خدمتی هم به آن هانشده است،درعرصه ی بازسازی وبهبوداوضاع اجتماعی واقتصادیی کشور،بجزترمیم وبزرگتر کردن میدان هوایی کابل آن هم بخاطراینکه موردبهره برداریی کشورهای خارجی که به بهانه ی جنگ علیه تروریسم حضورنظامی درافغانستان دارند،وچندشاهراه که کابل رابه پیرامون پیوندمیدهد،پیشرفت شایان توجهی صورت نگرفته است.شاهراه سالنگ که جنوب رابه شمال وصل می کندوبیشترموردنیازمردم می باشد،دردوطرف،تاپلخمری وضع غمباری دارد.دربیرون کابل هم، برخی میدان های هوایی،مانندپایتخت بهبود داده شده اندکه کارپسندیده ی می باشد.وضع معارف،خدمات صحی،عدلی،امنیتی وزیست محیطی درداخل کشور،چیزی بهترازوضع مهاجرین دربیرون می باشد.برای ارزیابی کارنامه ی وزارت های زراعت وآب یاری،فوایدعامه،شهرسازی،وزارت انکشاف دهات، نگاهی هرچندمختصربه آموزشی بی کیفیت،بازسازی نشدن سیلوی مرکز،کاخ دارالامان،سرک های کابل وولایات،کمبودآب آشامیدنی،خانه،نبودکنترول برقیمت کالاوخوراک، بویژه داروهای جعلی پاکستانی،بازارسیاه شدن زمین برای خانه سازی،تباهی درمحیط زیست و... بسنده می کند.درزمینه ی برق وانرژی،اگرچه باانتقال برق ازازبکستان،تاجیکستان وترکمنستان ازفرازهندوکش به کابل،کارپسندیده ی می باشدکه انجام شده است،امابه چه قیمتی؟دراین بخش،چنان مصرف بالاصورت گرفته است که اگر باایجاد پروژه های بندبرق درداخل صورت می گرفت،هم اقتصادی بود؛وهمچنان،پایداروکمترآسیب پذیر.طرفه اینکه،حکومتی ها،فابریکه هایی دولتی رابه نفع خودخصوصی کرده اندونام این دزدی رااقتصادبازارگذاشته اند!
بهرصورت،این بودکارودستاوردولت پساطالبی درزمینه ی بازسازی وبهبوداوضاع اجتماعی واقتصادی کشور.اکنون که ازکارنامه ی کمتردرخشان دولت دربخش اقتصادی- اجتماعی وفرهنگی که ازطریق بانک جهانی مبلغ33ملیارد دلاربه آدرسش  واریزشده است،باخبرشدیم.بدنیست اگرنگاهی هم به جنبه های ارزشی وعده های کمک کننده ها،کرده شود.طوریکه یادآوری شد،کشورهای کمک کننده بافغانستان،پس ازبراندازیی اداره ی منحط،پسمانده وضدانسانی طالبانی- پاکستانی،ازساختن یک دولت کارآمدودموکراتیک درکشورما سخن گفتندوتاکیدکردندکه تنهاباتقویه وگسترش دموکراسی،آزادی وحقوق بشر،بویژه حقوق زنان، می توان تروریسم وتندرویی تاریک اندیش طالبی- پاکستانی رانابودیابه پیرامون راند.ازاین رو،به حیث پیش شرط های دموکراسی،باید به احزاب سیاسی،آزادیی رسانه ها،انجمن های صنفی،اتحادیه هاو...که پسینی ها زیرنام جامعه ی مدنی جای می گیرند،موقع داده می شد.دراین راستا، رسانه هایی آزاد،ازجمله:رادیو،تلویزیون،روزنامه هاومجله ها به گونه هدفمندودارایی محتواباید تشویق می شدند؛افزون براینکه تشویق نشدند،بجای آن ها،نشرات وشبکه های تلویزیونی بی اثروبی پیام واکثراًغیرتخصصی راه اندازی شدندکه بودونبودشان برابرمی باشد.
دراین رابطه،زمانیکه درتابستان درافغانستان بودم،بابهره برداری ازرسانه هاومنابع موجود دروزارت عدلیه دریافتم که درافغانستان،106حزب سیاسی به طوررسمی ثبت نام واجازه ی فعالیت دریافت کرده است؛ودربخش جامعه ی غیرسیاسی،درحدودبیشتریاکمتراز400انجمن زیرنام جامعه ی مدنی کارمی کنند.شمارروزنامه هاومجله هایی غیردولتی هم به همین منوال حضورداشتند.ودرحدودسی کانال تلویزیونی وابسته بافراد،چه تفنگ داروچه ریش دار- تفنگ داروچه ملیشه بان ها،سخن پراگنی داشتند.ازهمه جالبتراینکه، درکناراین باصطلاح رسانه هایی آزاد،یک شبکه بنام تلویزیون ورادیویی ملی هم سخن پراگنی می کردکه در آن، ازمعناومفهوم ملی بودن خبری نبود.زمانیکه راجع به پرسمانی دریک جامعه زیادسخن گفته شود،باید دقت کردکه وجودندارد،ورنه برایش این گونه تبلیغ نمی شد.بنابراین،اگردرجامعه ی کنونی افغانستان زیادازملت ،وطن ،آزادی واستقلال سخن گفته می شود،معنایی جزنبودن آن هاراتداعی نمی کند.
درردیف کارنامه های شعاریی دولت پساطالبی،پدیده هایی که بسیارجالب به نظرمی رسند، مطبوعات آزاد،کمیسیون آزادحقوق بشر،کمیسیون های بی شماراصلاحات اداری،مبارزه بارشوت وفسادوکمیسیون آزادانتخاباتی وعدلی وقضایی که برخی ازآن هاپسوندویژه راباخودنیزدارند،دارای اهمیت می باشند.ازآنجاکه درهمه دموکراسی هایی پررنگ وکم رنگ جهان،هرنماینده ی منتخب مردم یک حوزه ی انتخابی داردودرپس وپیش ازانتخابات موردتشویق وسرزنش مردم قرارمی گیرد.پرسمان جالب دردموکراسی افغانستان این است که درقانون پرتناقض انتخاباتی،وکیل، حوزه ی انتخابی ونداردوبجای حوزه ی بومی، تمام یک ولایت حوزه ی اوشناخته شده است.ازاین رو،وکیل مجبوراست که درروزهای انتخابات درسطح ولایت به مبارزه ی انتخاباتی دست بزند.روشن است که دراین گونه قانون انتخاباتی، هم هزینه ی وکیل بالامی رود؛وهمچنان،فضای رقابت تاریک ترمی شودتاحکومت درکشوری که نفوس شماری نشده وشمارمردم حوزه ی انتخابی نامشخص می باشد وازشناسنامه/تذکره،خبری درمیان نیست،هرکسی راکه درنظردارد،به کرسی نمایندگی مردم بنشاند.
باتوجه به آنچه که گفته شد،سخن ازدموکراسی،احزاب سیاسی،جامعه ی مدنی،آزادیی رسانه ها،انتخابات آزاد،آزادیی بیان ورقایت های انتخاباتی،کمیسیون آزادحقوق بشر،رعایت حقوق بشر،بویژه حقوق زنان و...درحالیکه یک گام به پیش می باشد،ازاین حقیقت نبایدانکارورزید که بازی باالفاظ وارزش هایی مدرنیته/نواندیشی می باشد.درفرهنگ سیاسی جهان مدرن،دموکراسی ازاین روبسیارجایگاه والاپیداکردکه بدوکارزیردست زد:نخست،باتقسیم قدرت میان مدیران اجرایی،قانون گذاری وقضایی، فرش خودکامگی نظامی- سیاسی رابرداشت.دوم،باایجادموازنه میان نهادهای نامبرده،دموکراسی حقیقی راعینیت بخشید.واضح است که اگردرکشوری،توازن قوابمیان بیاید،شرایط برای فساداداری وغارت سرمایه های ملی تنگتروشفافیت بیشتری درامورزندگی مردم بوجودمی آید.
ازآنجاکه قانون اساسی افغانستان راامریکا ترتیب وتنظیم کرده است وهدف از آن،تمرکزقدرت دردستگاه ریاست جمهوریی دست نشانده  که خودپدیده ی غیردموکراتیک می باشد،بود.بجای دموکراسی،یک نظام فاسدوناکارآمدی که درکارنامه ی آن جزدرگیری باپارلمان،چیزی دیگری نیست،بمیان آمد.نظامی که گردانندگان خود رافربه ترومردم افغانستان رالاغرترکرده است.اگر،امروزافغانستان یکی ازفاسدترین کشورهای جهان، حتی فاسد ترازسومالی وپاکستان می باشد،علت این فساد گسترده راباید دردوعامل زیرجویاشد:نخست،همان تمرکزقدرت زیرنام دموکراسی.دوم،وارد کردن مدیران نادان ازبیرون بنام تکنوکرات که هرچه دارند جزتجربه ی مدیریت.اگر33ملیارد دلارکمک کشورهای خارجی به افغانستان بدون اثری مثبتی درزندگی مردم افغانستان هزینه وبه هدررفته است،مسئول آن، حکومت تمرکزگرازیررهبریی فردی بی کفایت وهمراهان نادانش می باشد.اکنون که پول هایی کلانی بنام بازسازیی افغانستان هزینه شده واثری مثبتی ببارنیاورده است،وحکومت درنظرمردم کوتاهی داردوتروریسم وخشونت هم بخاطرناکارآمدیی حکومت وغارت آن پول هاسرباز گیری می کند،کرزی رئیس حکومت روزجمعه7اکتوبر-15میزان،سالروزحمله به تروریسم طالبانی- القاعده ی آی اِس آیی،طی گفت وگوی باسیم سون خبرنگارکانال تلویزیون بی بی سی که پخش هم شد.یادآورشدکه خارجی هامسئول این همه رشوت گسترده درافغانستان می باشند؛وبطورنمونه،ازشرکت های خصوصی- امنیتی نام برد.
دراین شکی نیست که دربازارمکاره ی سیاست واقتصاد مافیایی افغانستان،شرکت های خصوصی- امنیتی یکی از بنگاه هایی استفاده جویی می باشند.اما،برجسته کردن نام آن ها درزمینه؛بدون یادآوری ازنهادهای غیردولتی،مشاوران وکارمندان بیکارووارداتی که تنخواه دلاری گزافه می گیرند،ووزیران برخاسته ازدامان چنان نهادها،و وزیران مشاورآقای کرزی که شمارشان برابرنفوس ولایت نورستان می باشد،بطوردرست افاده ی مطلب نمی کند.این یک واقعیت است که همه ی این نهادهاپول های کمک شده رابه غارت برده اند.دراین ارتباط،ازهمان آغازمعرکه چپاولگری درافغانستان،چپاولگران نیکتایی پوش وارداتی که تنهابه انگلیسی دانی وفهم ناچیزکمپیوتری می نازیدند،برای سرپوش گذاشتن برغارتگری هایی خود،دست به یک ترفندزدندتاخیانت های راامروزبرملاشده است،پنهان نمایند؛وآن این بودکه پرسمان وارلاردیزم/جنگ سالاری رابلندکردند.دررابطه باواژه ی جنگ سالاربایدعرض کردکه، براساس روشنگری هایی که درکتاب"جنگ های اشباح"شده است.دردوران تجاوزشوروی بافغانستان،به مبلغ36تا46ملیارد دلاراسلحه توسط شوروی،امریکا،چین وعربستان واردافغانستان شده است؛افزون برآن،سلاح هایی روسی برجای مانده ازعراق درکویت هم پس ازپایان اشغالگریی عراق، به افغانستان آورده شده بود.پاکستان که اهداف درازمدت درافغانستان داشت ودارد؛ وموجودیت آن مقداراسلحه رابرای آینده نفوذخودمانع می پنداشت،بدوکارزیردست زد:نخست،جنگ های میان گروهی رادردوره ی دولت مجاهدین دامن زد.دوم،طالبان راساخت وبوسیله ی آن به جمع آوریی اسلحه درافغانستان دست زد.
طوریکه درکتاب نامبرده آمده است،عربستان پول های فراوانی پرداخت تادربدل/ازای آن، فرماندهان جهادی، سلاح های خودرابه پاکستانی هایی ریشدارنیرنگ بازکه؛ اول، دین خشونت زایی طالبی؛ وبعداً،تروریسم طالبی رابافغانستان آوردند،تحویل بدهند.درجنوب،بسیاری فرماندها ن نام نهادجهادی، درازای پول، سلاح هایی خودرابه پاکستانی هاتحویل دادند.اما،درکابل،هرات ،شمالی وشمال کشور،هیچ فرمانده جهادی آماده نشدکه درازای پول،سلاح خودرابه پاکستانی هاتحویل بدهد.ازاین رو،درکارخانه ی آی اِس آی،واژه ی وارلارد/جنگ سالارساخته شد،وواردافغانستان کرده شد.طرفه اینکه، تازمانیکه طالبان درافغانستان حکومت داشتند،این واژه، تنهادررسانه های پاکستانی کاربردداشت.اما،پس ازآغازاداره ی کرزی که تکنوکرات های دزد،مشاوران نادان ،برخی نیمه سیاست کاران مزدوروفرهنگی نمایان بی فرهنگ که کله وتنه شان پرازتعصب می باشد،این واژه راجاانداختند تارقیبان خودرادرجهت ایجادیک اداره ی نادری- هاشمی- امینی- تره کی- طالبی،پاکسازی نمایند.
دراین شکی نیست که مردم افغانستان،ازتفنگ داران وزورمندان تولید شده دردوره ی جهادومقاومت، خیانت های دیده اندکه ازهرنگاه نابخشودنی می باشد.اما،براندازی وپاکسازیی آن هاتوسط حکومت قانون وجلب حمایت مردمی درافغانستان ممکن وسودمنداست؛ نه سیاست های اطلاعاتی وپول پردازی های عربستان ودیگرشیخک های عرب که صندلی قدرت شان راامریکاسرجا نگهداشته است.طوریکه دیدیم،پاکستان این واژه رابرای دوستان نامطمئن دیروزخودبه میدان آوردوبسیارکوشیدکه بابراندازیی آن ها،افغانستان راکاملاًخلع سلاح نماید.ودرشرایطی پساطالبی دیده شدکه تنهاسلاح هایی باقی مانده درافغانستان، همان بود که دراختیارجنگ سالاران مانده بودوسلاح های سپرده شده دردست طالبان به دیپوهایی نظامی پاکستان انتقال داده شد.
اکنون که 33ملیارد دلارکمک شده بافغانستان بدون اثرقابل ملاحظه هزینه شده است،وکرزی بیرونی هارامقصرمی داندتاکوتاهی حکومت فاسدوناکارآمد خودراپنهان نماید.بدون شک،بیرونی هاکوتاهی دارند.اما،کوتاهی آنهارانبایدوسیله ساخت برای پنهان کردن کوتاهی درونی هاوخودی ها.وخودی هاهم،همان بروکرات های می باشندکه بنام مشاوروبروکرات ووزیرودبیرباتنخواه های کلان شب وروزمی گذرانندونتیجه ی کارشان زیرصفرمی باشد.واضح است که درهزینه ی پول های واردشده،نه جنگ سالاران بی فرهنگ،بلکه خودآقایون هستندکه بایدموردپرسش قرارگیرند.انیجانب درروزهایی که درکابل وتخاربودم.بوضاحت دریافتم که جنگ سالاران ،حتی قاچاق بران موادمخدرچندخانه ی قابل دید راساخته اندکه کمکی به سرمایه گذاری می باشدوحکومت های قانون مدارفرداتصمیم خواهندگرفت که منافع مردم برتراست یامنافع زورمدارجهادی- ملیشگی- طالبی.باکمال تاسف،بروکرات هاوطالبان نیکتایی پوش، پول هایی راکه غارت کرده اند،بجای خانه سازی درداخل،حتی برای خودشان،به بیرون انتقال داده اند.ازاین رو،ازدیدگاه نویسنده،یک جنگ سالاریکه درکشوریک خانه ی نشیمن ساخته است،قابل ستایش،امایک بروکرات دزدووطن فروش که دیروز،درامریکا،کانادا،انگلیستان و...به نفع پاکستان جاسوسی می کردوبساکه طالب هم بود،قابل سرزنش می باشد.
اگر،امروز،ده سال ازبراندازیی رژیم طالبان که کشورماراتاحدممکن به نفع پاکستان خلع سلاح کرد،می گذرد،  وملیاردهادلاربدون نتیجه هزینه شده  وتروریسم،خشونت،فقر،جهل،مرض،خشک سالی،و...مردم افغانستان رارنج میدهد.افغان حق دارنداین پرسش راازحکومت ومشاوران ووزیرانش بکنندکه کجارفت آن همه پول هایی کمک شده به کشورجنگ زده ی ما؟روشن وپذیرفتنی می باشد که مردم افغانستان درگام نخست، به صلح نیازدارندوچراصلح برنگشت؟این یک واقعیت است که آوردن صلح به معنای نبودجنگ، کارسهل وآسان،وآوردن صلح به معنایی تحقق عدالت که صلح واقعی می باشد،کاردشوارمی باشد.ازهمان آغاز،روشن بودکه جنگ آوران ضد تروریسم کمترمی کوشند مشکلات بی شمارمردم افغانستان رادرک نمایند.اگردرک می کردند،به بقایی یک حکومت فاسدوناکارآمدکه خودشان ازفسادگسترده ی آن بارهاسخن گفته اندومی گویند،پایان میدادند وبه اصلاح یاتعویض آن می پرداختند.اکنون که درمدت ده سال، باوجودهزینه ی پول هایی بسیار،دولت کارآمد بوجودنیامده وفسادازسرتاناخن حکومت رافراگرفته است،سخن پراگنی کرزی دررابطه بانقش بیرونی هادرفساد،ووارونه ی آن،گره ی ازگره های پیچیده ی بحران افغانستان راباز نمی کند.ازاین رو،ایجاب می کندکه مجموعه ی سیاست هاوبرنامه هابازبینی شوندودرمدتی که باقی مانده است،باراه اندازیی اصلاحات که برکناریی بسیاری مهره های ناتوان رامی طلبد،به تقویت نهادهای دولتی پرداخته شود.واین کاربدون افزایش فشاربرپاکستان درجهت پایان دادن به صادرات تروریسم به افغانستان، میسرشده نمی تواند.قابل یادآوری است که پاکستان به فشارهای کمرنگ تن دهی نمی کند،وبرای اینکه پاهایش راکه بیش ازگلیم خود درازکرده است؛ جمع کند،به فشارهایی نیرومندتری نیازاحساس می شود.واین گونه فشار،دریک زمان ،هم ازطرف حکومت کابل؛وهمچنان،ازطرف غرب واردشود.برای اینکه،نیازبه چنان فشاری بهتردرک شود.نگاهی به سخنان مشرف رئیس جمهورسابق و حمیدگل رئیس سابق آی اِس آی،ضروری به نظرمی رسد.دیروزپنجشنبه6اکتوبر-24میزان، رسانه های بین المللی ازقول ژنرال پرویزمشرف رئیس جمهور پیشین پاکستان این خبرراپخش کردندکه گفته است:"حقانی افغان است وبایدازپاکستان به افغانستان رانده شود."لحظه ی پس ازسخنان مشرف،ژنرال حمیدگل،رئیس سابق آی اِس آی ویکی ازگردانندگان اصلی طالبان،درردسخنان مشرف گفت که:"حقانی مانندمن فکرپاکستانی داردوکسی نبایداوراازپاکستان براند."سخن مشرف نشان میدهدکه حقانی درپاکستان هست وبایدبه افغانستان رانده شودتادرخاک خودعملیات تروریستی راانجام بدهد،وسخن حمیدگل مبنی براینکه حقانی یک پاکستانی می باشد،ازیک حقیقت پرده برمیدارد؛وآن اینکه، گردانند گان پاکستانی امورطالبان، ازجمله حمیدگل، به آسانی سرعقل نمی آیند.آن هم باموضع ناتوان کرزی که درگفت وگوی روزجمعه 7اکتوبر-15میزان خود، باسیم سون خبرنگارتلویزیون بی بی سی، یادآورشدکه طالبان ازخاک پاکستان، دست به علمیات تروریستی درافغانستان می زنندومن این سخن رامبنی براتهام برپاکستانی هانمی گویم وبه گونه ی بیانیه ابرازمیدارم.بنگرید!آن هاچگونه گستاخانه ازموضع صادرکردن تروریسم به کشورمادفاع می کنند،ونفراول افغانستان نمی خواهدانگشت اتهام راهم به سویی آن هادرازنماید؟دراین صورت،آیامی توان باوجودحضوراین گونه افراد دررهبریی افغانستان، به دولت سازی،بازگشت  صلح وپایان تروریسم که ازخیره سریی نظامی های پاکستانی برمی خیزد،باورمندشد؟دقیقاًنه!وهمین که دولت ورهبریی کارآمد درکابل سربرآورد،فردایش پایان تروریسم وسرعقل آمدن پاکستان رامی توان جشن گرفت.

0 comments:

Post a Comment