Thursday, 6 October 2011

آقای کرزی،درکناربازیی سیاسی،دولت سازی راهم فراموش نکنید!


ابراهیم ورسجی
14-7-1390
امروزسه شنبه4اکتوبر-12میزان1390خورشیدی،رسانه های خبری بین المللی گزارش دادندکه کرزی رئیس جمهورافغانستان مصروف دیداررسمی دوروزه ازهندمی باشدویک معاهده ی استراتیژیکی- امنیتی- توسعوی رانیزبانخست وزیرآن کشوربامضارسانیده است.پس ازشنیدن این خبرازرسانه هایی شنیداری،خواستم که موضوع رادررسانه های دیداری دنبال کنم.زمانیکه درساعت ده بجه ی پیش ازظهربوقت پایتخت کانادا،به تلویزیون بی بی سی نگاه می کردم،ناگهان نظرم به تصویر رئیس جمهورکرزی ومان موهان سینگ، نخست وزیرهند،خورد که درحال امضای قرار دادی زیرنام قرارداداستراتیژیکِ"امنیتی- توسعه ی"بودند.
دردوران جنگ سردمیان قدرت هایی کمونیستی- سرمایداری وپیرامونی هایی آن ها،ازامضای قراردادهاومعاهده های نظامی- سیاسی-اقتصادی - استراتیژیکی ومبادلات فرهنگی- فنی بسیارسخن به میان می آمد،اما،ازقراردادهایی استراتیژیک- امنیتی- توسعه ی کمترسخن درمیان بود.ازاینکه درآن زمان،نگرش هایی ایدئولوژیک در پرسمان ها،چاشنی بخش معاهده هاوبلاک هابود،بدون لحظه ی درنگ کردن،پای جناح های راست وچپ هم درکشمکش قدرت هابه میان می آمد.درکشمکش هایی سیاسی- ایدئولوژیک ،امریکاازدموکراسی وآزادی تنهاضدیت باکمونیسم رادنبال می کرد؛وشوروی نیز،زیرنام مبارزه باامپریالیسم،باآزادی ودموکراسی پنجه نرم می کرد.
پس ازدوره ی جنگ سرد که نقش اید ئولوژی هاکمرنگ یاازمعرکه بیرون شد،غرب بویژه امریکا،باعمده کردن لیبرال دموکراسی،درصد د درهم کوبیدن مرزهای ملی کشورهابرای جاده صاف کردن درجهت منافع شرکت های تجاری برآمدکه بحران بزرگ مالی- اقتصادیی سال هایی2007و2008راسبب شدکه تاکنون ادامه دارد،وتوده های کم درآمدرابه ستوه آورده است.بحرانی که مهارآن دشوارواقتصادچندین کشوراروپایی،ازجمله یونان،پرتگال،آیرلندجنوبی وتااندازه ی اسپانیاوایتالیارانیززیرفشارگرفته است.
درشرایطی که غرب بانولیبرالیسم خود،درته جیب ناتوانان دست بردزده است.درکشورهای مسلمان،وضع به گونه ی دیگری انکشاف کرده ومی کند.باین معناکه، دردرون جریان های مذهبی،خودکامگان فرمانروا، تندرویی مذهبی راچنان فربه کرده اند که به حیث یک تهدیدفرسایشی، مایه ی نگرانی نولیبرالیسم شده است.درافغانستان،درحالیکه مجاهدین ازتفاله های دوران جنگ سرد کمونیسم وسرمایداری به شمارمی آمدند؛اما،تندرویی آن هابه اندازه ی نبودکه مایه ی نگرانی قدرت های بزرگ دارای منافع درجهان اسلام شود.باوجود تندروی کمرنگ درمیان آن ها،چیزیکه آن هارابسیاررنج میداد؛این بودکه، به کمبود بودجه ی عقلی- سیاسی- اداری روبروبودند.وهمین کمبودی، آنهارا،نخست، بدام جنگ هایی میان گروهی؛ودوم،گرفتارپدیده ی بنام طالبان ساخت که درجهت خلع ایدئولوژیک آن هاگام برداشته بود.
باتوجه به حساس بودن اوضاع افغانستان،هرکشوری می کوشید که درآن، قاطری برایی بارکشی داشته باشد.وسربازگیریی قاطرسازانه،درشرایط پساجنگ سرد که امریکاصحنه ی افغانستان رافرصت طلبانه ترک کرده بود،برایی پاکستان،عربستان وایران شرایطی بوجودآوردکه بیشترین قدرت نمایی راباهم وعلیه هم وبه زیان مردم افغانستان نمایند.دراین قدرت نمایی غرض ورزانه که افغانستان به تخته ی خیزآن هابدل شده بود،دوپرسمان ازهمه بیشترحایزاهمیت می نماید:نخست،بازیی بنیادگرایانه ی رژیم نظامی پاکستان ورژیم بدوی عربستان.دوم،ایران که ماهیتاً دارایی یک رژیم بنیادگرامی باشدوبایدبازیی بنیادگرایانه نماید.پرسمانیکه درباره ی این رژیم بنیادگراوپس مانده جالب می باشد،این است که درناتوان سازیی افغانستان،این بنیادگرایی راستین، درتبانی بابنیادگراهایی دروغین،کشورمارابیشترازهرزمانی دیگری توهین کرد.
درچنان شرایطی،دورترازمرزهای افغانستان،روسیه وهند به حیث تماشاچی نشسته بودندکه اولی؛بخاطرتجاوزشوری به کشورما، برایی بازگشت،بزمان نیازداشت؛ودومی که دردوران تجاوزشوروی به افغانستان ازهیچ طرفی حمایت نمی کرد،نسبت به اهداف پاکستان درافغانستان ومنطقه بانگرانی همراه باوسواس می نگریست.نگرانی ازاین نگاه که پاکستان می خواهدبانفوذیابی درافغانستان پشت جبهه ی کشمیررامحکم نماید؛ووسواس ازاین نگاه که، چگونه میان سیاست های خودوجناح های درگیردربحران افغانستان پیوندبزند.
درچنان حالتی بودکه، پاکستان باسیاست هایی گزافه خواهانه وتباه کارانه ی خود درافغانستان، به خدمت هندرسید.درواقع،پاکستان درافغانستان پساشوروی، بدوکارجنایت کارانه ی دست زدکه ذهنیت عامه رابزیان خودوبه سودهند دیگرگون ساخت:نخست،نزاع های قومی رادرافغانستان دامن زدوخودراحامی یک قوم ومخالف قوم های دیگرساخت.دوم،زمانیکه مهره ی موردنظرش دربازیی شطرنج افغانستان بالانیامد،اول،باگرم کردن جنگ های گروهی،توان نظامی- اداری واقتصادیی کشورماواعتباراخلاقی مجاهدین رانابودکرد.دوم،ازته دیگی فرهنگ قبیلگی- مذهبی دردوطرف مرزدیورند،طالبان راپدیدآوردکه به هیچ صورت برای مردم افغانستان وجامعه ی جهانی قابل پذیرش نبودند.
ازآنجاکه پاکستانی هامیدانستند که طالبان، نه توان مدیریت سیاسی- اقتصادیی افغانستان ویران شده رادارند،ونه جامعه ی جهانی آماده می شود به چنان دستگاهی پس مانده ی کمک نماید.بخاطر اکمالات مالی گروه طالبان،نظامی های پاکستانی که پس ازترورعبدالله عزام،گروه القاعده را ازمیان عرب های مهاجرودوره گرد که درپاکستان وافغانستان گشت وگذارمی کردند، ساخته بود.گروهی که مطابق ماهیت ارتجاعی خود، همیشه باید درجهت منافع سرمایه وقبیله بکوشد،وپس ازماجرای افغانستان، مصروف درگیری باکمونیست هادریمن جنوبی شده بود.پس ازفروپاشی رژیم کمونیستی یمن جنوبی ووحدت هردویمن،اسامه بن لادن،رهبرالقاعده، بخاطرتنش ساختگی باپرورش دهنده ی خود،یعنی"مباحث/شبکه ی جاسوسی عربستان"،درسودان به سرمی برد.اوتوسط پاکستانی هابه افغانستان آورده شد،تادوکارزیررابکند:نخست،کانالی مالی شودبرای پروژه ی بدوی- قبیلگی- مذهبی نمای طالبان.دوم،بااعمال تروریستی- عملی یاشعاریی خود، بهانه ی شودبرای اشغال افغانستان،تاپاکستانی هاازگاوشیریی بحران افغانستان، جیب های سوراخ وکشاد خودراپرنمایندوخوب هم پرکردند!
پس ازبراندازیی رژیم وحشی وهراسناک طالبان که بطورمستقیم توسط کرنیل امام، افسرارتش وکارمندآی اِس آی،نصیرالله بابروزیرداخله ورحمن ملک معاون اودرآن وقت واکنون وزیرداخله،رهبری می شدند،وضعیت افغانستان درجهت کاملاًمتضادباخواست پاکستان که هند ازآن نهایت خورسندی راداشت ودارد،دیگرگون شد.پاکستانی هاکه خودرادربازیی نفوذیابی درافغانستان ناکام ارزیابی می کردند،بدوکارزیردست زدند:نخست،درعرصه ی سیاسی- تبلیغاتی، برای کمایی کردن پول، خودرامتحدجبهه ی جنگ علیه تروریسم، ودرعرصه ی عملی، به تقویت تندروی وتروریسم درافغانستان ومنطقه پرداختند.دوم،درعرصه ی امنیتی- تبلیغاتی، درداخل پاکستان، برای جوسازی وآماده کردن ذهنیت عامه درجهت توجیه سیاست نادرست افغانی خود،نهایت کوشش خودراکردندتا رژیم متحدغرب درکابل رازیرنفوذهند جازده، افراطی های مذهبی رابه جنگ علیه آن سوق بدهند.
ازاین نگاه که اسلام ابزاریی بریده ازاخلاق که درپاکستان بویژه درمیان نخبگان نظامی های آن رایج می باشد،تنهادرضدیت باهندخلاصه شده است؛اشکالی ندارداگربهرجنایتی علیه مسلمان یاهندو،دست زده شود.بطورنمونه،درجنگ1971درپاکستان شرقی،کلان های همین نظامی های تروریست پرورکنونی پاکستان، سه ملیون مسلمان بنگالی راکشتندوتبلیغات هم کردندکه آن هاازنظرذهنی زیرتاثیرهندوئیزم بودند.باتوجه به زهرپاشی هایی تبلیغاتی ی نظامی های خودسرپاکستانی علیه هندوئیزم درپاکستان وتاکیدآن هابراین اصل که حکومت کابل زیراثردهلی نومی باشد،به آسانی می توان فردی یاگروهی رابه جنگ علیه آن به سویی کابل وکشمیر،گسیل داشت.این گونه تبلیغات، هم دردوره ی حکومت مجاهدین؛وهمچنان،دردوره ی حکومت کنونی بازارپررونقی درپاکستان دارد.زمانیکه این گونه تبلیغات ناروا،بارخنه ی نوکران آی اِس آی درساختاربی درودروازه ی حکومتی- اطلاعاتی کابل همراه شود،واضح است که جانب افغانی آسیب پذیرترمی شود.
برای اینکه ازآسیب پذیریی دولت افغانستان دربرابربازی هایی دوگانه وشیطنت آمیزسیاسی- اطلاعاتی وامنیتی پاکستان جلوگیری بعمل آورده شود،ایجاب می کندکه به دوکارزیردست زده شود:نخست،درعرصه ی درونی به نهادسازی وتقویت ساختاردولتی بویژه امنیتی کشوربذل توجه بیشتری صورت داده شود؛واین کارهم، بدون پاکسازیی نهادهای دولتی ازنوکران پاکستانی وهرکشوردیگری چه دوروچه نزدیک،امکان پذیرنمی باشد.دوم،باراه اندازیی یک دیپلماسی نیرومند،روابط کشوربادیگرکشورها،چه منطقه ی وچه فرامنطقه ی،توسعه داده شود؛به گونه ی که درروابط هندوافغانستان دیده می شود.
نویسنده بااینکه ازراه اندازیی معاهده ی استراتیژیکی- امنیتی- توسعه ی باهند،نهایت خورسندی رادارد،باین اصل نیزباورمنداست که اگر امضاوکاربردی کردن چنان معاهده ی، باکارآمدسازی وبالابردن کیفیت کاری دولت همراه وهمسازنشود،بیشترازاثرمثبت،دارای اثرمنفی برروندامورجاریی افغانستان خواهدبود .افزون براینکه دولت افغانستان،حق دارد به امضاوکاربردی کردن معاهده ی استراتیژیک- امنیتی- توسعه ی باهندوهرکشوری دیگریکه به حاکمیت ملی افغانستان وروابط متقابلاًمفید طرفین احترام بگذاردوبه آن هاکاربندباشد،مبادرت نماید.ازاین واقعیت نیزنبایدانکارورزیدکه همه ی کشورهاچه دوروچه نزدیک، نه دوست دائمی دارندونه دشمن دائمی؛ وتنهاپدیده ی که اهمیت دائمی برای همه کشورهادارد،منافع ملی آن هامی باشد.
واضح است که هندوستان درافغانستان ومنطقه منافع ملی دارد؛منافعی که کمترمنافع طرف مقابل را،آن هم افغانستانی که دچارناتوانی ساختاری وکمبودی هایی گونه گون می باشد،زیانمند می کند.دراین هم شکی نیست که هندوستان، درروابط خود باافغانستان، بسیارمحتاطانه عمل می کند.باین معناکه هم به اهمیت افغانستان دراستراتیژیی منطقه ی خودمی نگرد؛وهمچنان،ازاهداف پاکستان آگاهی دارد.برای اینکه افغانستان ازدورباطل رقابت های هندوپاکستان موفقانه بیرون شود،ایجاب می کندکه بخاطرسرعقل آوردن پاکستان درجهت احترام به منافع ملی وحاکمیت ملی خود،یک سیاست خارجی فعال رادرسطح منطقه وجهان روی دست بگیرد؛ وتنهادراین صورت است که، پاکستانِ منزوی شده، ازصادرکردن تروریسم به افغانستان، خود داری می کند.
نویسنده، درحالیکه،یک سیاست خارجی فعال ونیرومندرابرای سرعقل آوردن پاکستان پیشنهادمی نماید،ازاین واقعیت نیزغافل نیست که همسایه رانمی توان تعویض کرد؛اما،می توان باآن دوستی ودشمنی کرد.البته که دشمنی بایدآخرین اختیارباشد.درحالیکه گسترش روابط دوستانه باکشورهای دورونزدیک،بهترین ونیرومندترین گزینه برای سرعقل آردن پاکستان به شمارمی آید،ازاین امرنیزنبایدغافل شد که ساختارنیرومند دولتی ودرذیل آن یک دستگاه کارآمد دیپلماسی که بتواندمناسبات بیرونی کشورماراموفقانه بادنیایی بیرون به پیش براند،یک نیازحادزمان می باشد.وداشتن وساختن چنان دستگاهی به دوعنصرزیرنیازمبرم دارد:نخست،کادرفنی.دوم،پاک بودن دستگاه دیپلماسی- امنیتی ازمزدوران کشورهای بیرونی،بویژه پاکستان.وپاکستانی ها هم بایدبدانندکه یک افغانستان باثبات وخودگردان درمنطقه،هم باعث خوشبختی افغان ها؛وهمچنان، خوشبختی وثبات پاکستان می باشد.
بدبختانه،بخاطرجنگ برخاسته ازتجاوزبیرونی ومهاجرت افغان هابه کشورهای همسایه وبرخوردآن هاباافغان هاازطریق شبکه های اطلاعاتی شان،سبب شدکه آن هابیش ازاندازه درافغانستان سربازگیری کنند.ازسوی دیگر،کارآمدی این نظریه ازنظرجامعه شناسی که درجنگ داخلی بسیاری نیروهای درگیرِجنگ"منافق ودوروبارمی آیند"،افغانستان درحال حاضر، چه درسطح بالاوچه درسطح درمیانی دستگاه دولت،باندازه ی کافی افرادودسته های منافق ودورویه دارد،وهمین دسته ها،ازهرنگاه کشوررا،هم درعملیه ی دولت سازی؛وهمچنان،درعملیه ی رخنه گریی نیروهایی بیرونی آسیب پذیرساخته اند.
ازاین رو،زمانیکه پرسمان دولت سازی ومبارزه بانفوذی هاوکاربرد یک سیاست خارجی کارآمد به میان می آید،مانع هاوکارشکنی هافراون پاپیش می گذارند.مانع های که بیشترین شان ازپول پرستی ونبودملی گرایی سرزمینی ی ناشی ازنیرومندی روحیه ی قبیلگی الهام می گیرند.بطورنمونه،دردوسال پسین که سایت"ویکی لیکس"واردمعرکه شدوبسیاری پرده هاراپایین کشید؛دیدیم که به چه شماروکیل ووزیرتنخواه خورمنطقه ی هاوفرامنطقه ی هادرکشوربدبخت وجنگ زده ی مامصروف عرضه ی خدمات به دیگران می باشند.دیگران هم دررابطه باکشورماانگیزه هاوبرنامه های دارندکه ربطی به برنامه ی دولت سازی درکشورمانداردواگرمی داشت،دراین دودهه ماراازنبود دولت ملت بی نیازکرده بود. افزون براینکه سیاست دیگران ربطی به برنامه ی دولت- ملت سازی درافغانستان ندارد،پهلویی رنج آورسیاست آن هااین است که جنگ هاورقابت هایی درمیانی شان راهم به بازارسیاست سرزمین ماکشانیده اند.
بطورنمونه،پاکستان وهندوستان ازدیرزمانی است که میان خود راجع به کشمیرنزاع دارند،نزاعی که ربطی به کشورماندارد،امازیان آن رابه بهانه هایی واهی ی دست ساخت اسلام آباد،مردم افغانستان،می پردازند.عربستان وشیخ نشین های جنوب خلیج فارس هم که باایران مشکل دارندومشکل خودراباپرداختن پول به پاکسان برای پیش بردن پروژه ی طالبان، باین دلیل که، گویاتنهاآن ها می توانند درافغانستان، سیاست های ایران رامهارنمایند،درآتش نفاق وویرانگری درکشورمانفت می ریزند.وایران هم که دارایی یک رژیم بنیادگرای- مذهبی وتاریک اندیش می باشد،بجای کمک دربازسازیی افغانستان یاحداقل کمک به جامعه ی هزاره ی کشورما که بامشکلاتی ناشی ازجنگ وتبعیض های مذهبی- نژادی پنجه نرم می کنند،به طالبان کمک می کند.افزون براین،برای پیداکردن نفوذ درخاورمیانه،ازجمله در عراق ولبنان، بویژه دربخش هایی شیعه نشین آن هاسرمایه ی بادآورد نفتی خودراهزینه می کند.این روزها،بی شرمی راازحدگذشتانده، به کمک مالی ونظامی رژیم وحشی وضدبشریی بشاراسدکه مصروف کشتارمردم خودمی باشد،شتافته است.این گونه هزینه ی بلندپروازانه ودربلندمدت بی نتیجه، درشرایطی صورت می گیرد که درداخل ایران، فیصدیی نفوس زیرخط فقراین کشور،ازمرزپنجاه درصد هم گذشته است.
باتوجه به سیاست هایی افغانی منطقه ی هاوفرامنطقه ی ها،افغانستان چه باید بکند تاوضعیت رابه سودمنافع ملی خود دیگرگون کند؟ ازآنجاکه دراین نوشته،تنها بررسی دیپلماسی افغانستان دررابطه بامعاهده ی استراتیژیکی- امنیتی- توسعه ی باهندکه تاکنون متن کامل آن دردسترس نیست؛وبازتاب آن درپاکستان واثرات منفی ومثبت آن درروابط کابل واسلام آباد،مدنظرمی باشد.پرسمانیکه درعنوان نوشته؛ازآن، بنام"آقایی کرزی، درکناربازیی سیاسی دولت سازی رافراموش نکنید" یادآوری شد .بنابراین،به روشنی می توان گفت که کرزی باامضایی چنان معاهده ی باهند،به سیاستی دست زده است که هم، هماهنگ بامنافع ملی کشوراست؛وهمچنان،تهدیدهای را ازطرف پاکستان متوجه افغانستان می سازدکه درباره ی آن هاهم باید توجه جدی بعمل آورده شود.
اکنون که کرزی روابط کابل ودهلی رابه مرزامضایی معاهده ی استراتیژیک- امنیتی- توسعه ی کشانیده است،پرسمان جدی این است که چگونه می توان ازویرانگریی پاکستان که چنان معاهده ی رابرنمی تابد،کاست؟دراین راستا،کرزی باید درسطح ملی وبین المللی به دو اقدام زیرمتوسل شود:نخست،درعرصه ی بین المللی سیاست خارجی فعال تری رارویی دست بگیرد.دوم،درعرصه ی ملی به فهم نقاط ناتوانی حکومت خودبپردازد.زمانیکه ناتوانی هادریافت شدند،وشایان توجه است که تنهابادیدگاه غیرقبیلگی است که می توان آن هارادرک کرد؛ نهایت تلاش به برطرف کردن آن هاباید کرده شود.یکی ازنقاط ناتوانی دولت کرزی،رخنه ی نوکران پاکستان دردستگاه دولت،بویژه نهادهای امنیتی ودفاعی کشورمی باشد.زمانیکه یک روزپس ازامضای معاهده باهند،توطئه ی ترورکرزی، حتی بارخنه ی آی اِس آی درگروه محافظانش کشف می شود،بایدخطرپاکستان رابیشترازهرزمانی دیگر،جدی گرفت.
واضح است که درافغانستان،بخاطرتجاوزبیرونی،جنگ هایی درازمدت درونی وحضورملیون هامهاجردرپاکستان وایران،مهاجر وفرتوت شدن بسیاری مدیران وتحصیل کردگان، ناتوانی هایی دربرنامه ریزی ومدیریت وجود داردکه پاکستان می تواندبابهره برداری ازآن ها سربازگیری کرده، به صادرکردن تروریسم به کشورما،بپردازد.درعرصه ی داخلی،روشن است که درجنوب غرب،درولایت هایی هلمند،ارزگان،زابل وقندهار،ودرجنوب،جنوب ولایت غزنی ،دروردک،بخش غیرهزاره نشین آن، درمعرض رخنه گریی بیشترپاکستان قراردارند.درجنوب کابل،لوگر،پکتیا،پکتیکاوخوست که هردوولایت پسینی، ولایت های بسیارکوچکی می باشند؛بخاطرنزدیکی به وزیرستان جنوبی وشمالی،بدوگونه تدبیرنیازدارند:نخست،پاکسازیی نهادهای دولتی ازوجودافرادوابسته به آی اِس آی .دوم، کنترول دقیق برمرزمشترک باپاکستان، بیشترین اثررامی تواند درمهارتروریسم پاکستانی بگذارد.درشرق،علاقداری های هم مرزپاکستان درننگرهار،کنرونورستان،مانندخوست وپکتیکا،نیازبه کنترول عاجل وجدیی مرزمشترک رادارند.زمانیکه مرزهایی ولایت های نامبرده زیرکنترول درآمدند،ولایت لغمان که وضع کمترلرزانی دارد،بهبودخواهدیافت.
درمناطق خطرزایی نامبرده که بیشترین آسیب پذیری رادربرابررخنه وسربازگیریی آی اِس آی دارند،لازم است که به سه کارزیردست زده شود:نخست،همزمان باکنترول موثربرمرزها،نهادسازی به گونه ی کیفی ونه صوری که تاکنون ادامه داشته است،باقاطعیت رویی دست گرفته شود.ازاینکه نهادسازی به پشتوانه ی مردمی نیازدارد،بایدبه سراغ مردم رفت.طوریکه نام ومحل پیدایش وزیران اداره ی کرزی نشان میدهد،بسیاریی آقایان از ولایت های بیشترتروریسم زده ی جنوب می باشند.برای بهبوداوضاع،آقایان بکوشند بکارهایی بروکراتیک خود درمرکزکه جزپول درآوردن نتیجه ی دربرنداشته است؛پایان داده، به ولایت های خودتشریف ببرندوپایگاه مردمی خودرادرمیان مردم گسترش بدهند.وتنهادراین صورت است که می توان محیط رابرای سربازگیریی نوکران پاکستان تنگترکرد.اگروزیران موجوداین کارراکرده نمی توانند،کرزی باید جای آن هارابه کسانی ازهمان ولایت ها بسپاردکه می توانندبامردم کناربیایند.روشن است که انجام این مهم؛ تنهاکاروزیران نیست،بلکه وکیلان هم باید درکنارآن هافعالیت هایی مردمی نمایند.
اما،درغرب،ازهرات گرفته تافراه ونیمروز،اگروزیرانی ازآن سه ولایت درکابینه وجود دارند،وفکرمی کنم که دربودوباش درمنطقه،بویژه درهرات مشکلی کم تری دارند،بایدبه پایگاه مردمی خود بیفزایند؛درغیرآن،وکیلان این کارابایدبکنند.درسه ولایت نامبرده،به شمول مرکزوشمال کشور،توجه جدی به کوچی هاوناقلین شودکه دررخنه گریی پاکستان برای پرورش وصادرات تروریسم بیشترآسیب پذیرمی باشند.ولایت های پروان وکاپیساکه بیشترین زیان راازصادرات تروریسم- طالبی- پاکستانی دیده اند،اگرچه آسیب پذیریی کمتری دارند،اما،به حیث گلوگاه پایتخت،تروریزم متوجه آن هاهم می باشد.درتمام این مناطق،کارآمدسازیی حکومت وتوجه به نقاط ناتوانی،می تواندکمرتروریسم رابشکناند.این یگانه شیوه وراه کاربرایی کارآمدسازیی دولت می باشد،وبدوعامل زیروابسته می باشد:نخست،پاکسازیی نهادهای دولتی بویژه نهادامنیتی ودستگاه ریاست جمهوری ازجاسوسان پاکستانی ودیگرجاسوسان.دوم،کسب حمایت نیرومندودوام دارغرب، بویژه امریکادربرنامه ی دولت سازی که تاکنون نادیده گرفته شده، یاموردکم مهری واقع شده است.درضمن،امریکایی هابایدمتوجه باشندکه این اقدامات به تنهایی ازتوان کرزی ویارانش بیرون است؛ اگرمی بود،تاکنون کرده بودند.بنابراین،آن هاباید دوکارزیررا بکنند:نخست،اگردرکرزی این توان رامی بینند،کمکش نمایند.دوم،درصورتیکه درکرزی چنان توان وعرضه ی نیست،پس بودش ازنبودش بهتراست.ازاین رو،اجازه بدهندکه افغان هاپیش ازآنکه تروریسم صادراتی پاکستان فلج شان نماید،به ساختن نهادهایی کارآمد دولتی بپردازندوراه بیرون رفت محترمانه ی نیروهای بیرونی راهموارنمایند.

0 comments:

Post a Comment