Monday 26 September 2011

کرزی هنوزهم باطالبان صلح می خواهد!؟

ابراهیم ورسجی
4-7-1390
درروزیکه طالبان احمدولی برادرکرزی راترورکردند،نویسنده درکابل بودومراسم تدفین متوفی راازطریق رسانه های شنیداریی کشورمشاهده کردکه برسرگورآن مرحوم،رئیس جمهورکرزی طالبان رانصیحت کرد که ازجنگ دست برداشته ،به برنامه وعملیه ی صلح بپیوندند.طالبان که درپاسخ گویی خشن وتباه کارانه هنرمندمی باشند،پاسخ کرزی رابدون ارسال پیام تسلیت وهم دردی بخاطرتروربرادرش،روزبعد،یعنی درروزختم قرآن که غرض فاتحه خوانی برادرمرحومش درمسجدی درشهرقندهاربرگزارشده بود،باجاسازیی بم دردستار/لنگوته ی یک تروریست وانفجارآن درکنارمهراب مسجدکه به شهادت امام مسجدمنجرشد،دادند.
ازپاسخ گویی سریع،خشن وترسناک طالبان به درخواست کرزی،این گونه دریافت می شدکه ممکن است نامبرده هوشمندوسیاسی شده دیگرتقاضای چنان خواستی راکه باسرشت طالبان وحامیان آن هاسازگاری ندارد،نمی کند.تروراستادربانی رئیس شورای عالی صلح وبازهم تقاضای کرزی ازطالبان به پیوستن به فرایندصلح، آن هم درروزهای جنازه ومراسم فاتحه خوانی آن مرحوم،آشکارمی نمایدکه رئیس جمهور،تاکنون ازرخ دادهای دردناکی که واقع شده است؛ درس نگرفته، وآماده نیست که به حیث یک دولت مرد،و درمقام نفراول کشورسخن بگویدوتصمیم گیری نماید.
بهرصورت،عبرت نگرفتن کرزی ازرخ دادهای هراسناک وتروریستی کشورکه تاکنون جان شمارزیادی ازشحصیت های سیاسی ومردم عادی کشورراگرفته است،ازدوپرسمان زیرسخن به میان می آورد:نخست،سطحی نگریی مسئولان حکومت افغانستان نسبت به اهداف ناپاکی که پاکستانی هادرافغانستان دارندوطالبان رابه حیث گوشت دم توپ؛ ودرواقع،به حیث ابزاربی شعور،آن هم درزیرشعارهای گنگ ومبهم مذهبی که خودپاکستانی ها،چه ملاوچه عامی وچه سران نظامی وسیاسی به آن هاباورندارند،استعمال می نمایند.دوم،ناکارآمدیی مسئولان بالارتبه ی حکومت کابل، بویژه نفراول درانجام وظایف خودکه رهبریی مطمئن وسازنده ی کشوردربرابرتوطئه هاوبزنگاه هایی درونی وبیرونی می باشد.
تاجائیکه باصل نخست ارتباط می گیرد،به صراحت بایدابرازکردکه پاکستان اهدافی رادرافغانستان درسرمی پروراندکه به هیچ صورت نه باتوان سیاسی- اقتصادی واستراتیژیکی آن درسطح منطقه سازگاراست، ونه بامقام واهمیت افغانستان درسطح منطقه وجهان.این حقیقت رابیشترازهرمردم دیگر،پاکستانی هامیدانندکه رهبرانشان درروابط باافغانستان،منطقه وجهان درمسیرنادرستی گام برمیدارند.ازآنجاکه درپاکستان، بجای عقل ومنطق که ویژه ی سیاست مداران است،نظامی های بی منطق وزورگوتصمیم می گیرند.نظامی هایی وحشی وجنایت کاریکه درطول تاریخ65ساله ی پاکستان،همواره باین کشورمصیبت آفریده اند،وبرای نمایش مصیبت باربودن ارتش پاکستان،به تکاپوی فراوانی هم نیازنیست.چراکه نمونه ی بارزآن،کشتارسه ملیون شهروندان پاکستان شرقی/بنگله دیش کنونی توسط این ارتش خائن وجانی در1971می باشد که برایی پایان بخشیدن به آن فاجعه ،ارتش هندمداخله ودست خونبارآن راازجسد نیمه جان  بنگالی هاقطع کرد،وآن هاازارتش مزبوربه حیث ناجی خودپذیرایی کردند.
هدف ازیادآوریی جنایت هاوخشونت های تباه کارانه ی ارتش پاکستان درپاکستان شرقی/بنگله دیش کنونی، این است که افغان ها،چه افغان های عادی وچه افغان های سیاسی، درهرسطحی که قراردارند،بدانندکه باکی طرف هستند،وتنهاباشناخت درست طرف مقابل می توانند تصمیم بگیرندکه چگونه باگروه هایی خشن دست ساخت آن برخورد نمایند.این یک نیازمبرم است که افغانستان به سویی یک زند گی آرام وصلح آمیزرهبری شودوزندگی آسوده وصلح آمیزهم ازبرخوردواقع بینانه ی سران دولت باپرسمان هاوطرف ها،چه درونی وچه درونی سردرمی آورد.
ازاین رو،کرزی ودستیارانش بدانند که افغانستان درروابط خود باپاکستان، مشکلاتی فراوانی  دارد که نبایدازکنارآن هاسرسری گذشت.پاکستان که درمنافقت وریاکاری امام هست وامامت خودرادرکلاه گذاری برسرامریکایی هاوانگلیس ها/باداران کهنه ونوخودهم باثبات رسانیده است.کلاه گذاریی که این روزهاکاسه ی صبرواشنگتن ولندن رانیزلبریزکرده است.زمانیکه پاکستانی هادرامامت منافقانه ومسجدضرارگونه ی خود،باداران خودرابه بازی گرفته اند،ایجاب می کند که افغان هادررودرویی بانیرنگ های آن ها،محتاط شوند.نمونه ی ازریاکاری پاکستانی ها،برخوردآن هاباتروراستادربانی رئیس جمهورسابق افغانستان می باشد که نخست،طالبان مسئولیت آن رابدوش گرفتند.اما،زمانیکه بازتاب خطرناک این رخ دادرادیدند،باشاره ی باداردودوزه باز،ازموضع پیشین خود پس نشینی کردند.پس نشینی دررخ داد نامبرده،ازاین نگاه صورت گرفت که پاکستانی به خوبی میدانند که افغان هاوجامعه ی بین المللی به هیچ صورت کارکرد طالبان راازنیت شوم پاکستان درافغانستان جداارزیابی نمی کنند؛ومردم افغانستان، بویژه تاجیکان افغانستانی ازکناراین جنایت، سرسری نمی گذرند.
زمانیکه ازمشکلات بی شمارمیان افغانستان وپاکستان سخن به میان می آید،بایدقت کردکه تکان های ژرفی ناشی ازبحران هایی درونی ومنطقه ی ازآنجابرمی خیزدکه درعرصه ی درونی،انباربزرگی ازمشکلات ساختاری- جناحی – سیاسی- مذهبی واقتصادی، دریک مرحله ی حساس وسرنوشت ساز،ودریک زمان واحد،درنبود مدیریت نیرومندملی بحران،وافزون خواهی وسلطه جوی بیرونی ها،اوضاع افغانستان راچنان متشنج نگهداشته است که اگرمراکزترورپروی تدبیرعاجل نه سنجند،پاکستان راهم درخودمی پیچد.اگرچه بحران مزمن،افغانستان راازهرنگاه می آزارد،نبایدازاین امرغفلت کردکه ترورپروریی نظامی های پاکستانی وصادرکردن آن بافغانستان،طوریکه ازنشانه های آن دیده می شود،بزودی خودپاکستان راهم درخودفروخواهدبرد.طرفه اینکه،آنچه امروزدرافغانستان رخ میدهد،حاشیه می باشد که متن آن راباید درخاک پاکستان جویاشد.ازسوی دیگر،تازمانیکه نظامیان درسیاست پاکستان نقش داشته باشند،نظامی های که تنش باهندوبی ثبات سازیی افغانستان رابخشی ازمسئولیت روزانه وزمینه سازبازگشت خود بقدرت میدانند،بی ثباتی درافغانستان ومنطقه ادامه خواهد یافت.طوریکه دیده می شود،هرانفجاریکه درافغانستان صورت می گیرد،همزمان درپاکستان هم مانندآن بوقوع می پیوندد.وقوع همزمان انفجارهادرهردوکشور،تااندازه ی زیادی بخاطرانحراف ذهنیت قدرت های غربی درگیردرافغانستان صورت می گیردتا بوسیله ی آن، پاکستانی هابه غربی هاوانمودکنندکه آن هاهم قربانی تروریستان می باشند.برهمه کارشناسان امورسیاسی-اقتصادی ونظامی پاکستان واضح است که تازمانیکه تناقضات درونی ساختارقدرت درپاکستان برطرف نشود،امیدبه سامان پذیریی وضع افغانستان،حتی وضع پاکستان، خیال پردازانه به نظرمی رسد.واقعیت این است که ریشه ی بحران کنونی افغانستان درپاکستان وتااندازه ی درنادانی سران حکومت کابل، نهفته است .
سخن گفتن ازقرارداشتن ریشه ی بحران افغانستان درپاکستان،باین اصل برمی گرددکه درپاکستان،سلطه ی مثلث نظامی- بروکراتیک- سیاسی وفئودالیسم/بزرگ مالکی، برمناسبات اقتصادی- سیاسی- اجتماعی- فرهنگی واداریی این کشورفرمان می راند،وهمین مثلث، باتندرویی مذهبی وتروریسم ناشی ازآن دردرون جامعه ی پاکستان درارتباط می باشد.قابل یادآوری است که این مثلث سیاه کارارتباط تنگاتنگ باقدرت های بیرون مرزی،بویژه امریکانیزدارد.مثلثی که دست اندازی هایی آن درامورآشفته ی افغانستان وصادرکردن تروریسم به کشمیرهند،تمام منطقه رادچارتنش کرده است.
ازگذشته های نه چندان دور،بویژه پس ازآنکه کمونیسم پدرودزندگی گفت،این باوردرذهنیت بسیاری نخبگان افغانستان فربه ترشدکه پاکستان بخاطرپشتونستان خواهی رهبران دیروزافغانستان ناراحت است وزمانیکه این ادعای سرزمیی افغان هابرخاک پاکستان پایان پذیرد،ممکن است که پاکستان ازدروازه ی دوستی باافغانستان واردشده،سیاست واقعبینانه ودوستانه ی رادرابطه باکشورما درپیش گیرد.بدبختانه،چنین نشدوپاکستان ثابت کردکه پاازگلیم خودفراترگذاشته است.اینکه پاکستان درافغانستان پاازگلیم خودفراترمی گذارد،واضح می سازدکه این کشورمتزلزل که خودش بایک عالم مشکلات روبرومی باشد،هم درشناخت موقعیت خود؛وهمچنان،درشناخت موقعیت افغانستان باشتباه رفته است.اشتباهی که برابرباافغانستان یابیشترازآن،به زیان پاکستان تمام خواهدشد.
باتوجه به اشتباه پاکستانی هادررابطه باآینده ی افغانستان،بایدیادآورشدکه پاکستان دردوپرسمان زیربسیاربه ارزیابی غلط دست زده است:نخست اینکه، مردم افغانستان باتروروهراس افگنی شمارناچیزافغان های فروخته شده، دچارناتوانی اخلاقی وذهنی شده، به خواسته های ضدافغانی وضدانسانی پاکستان تن میدهند.دوم،باصادرکردن تروریسم بافغانستان، امریکارامجبوربه ترک افغانستان کرده خالیگاه آن راپرمی نماید.
ازآنجاکه اصل دوم ازموضوع این نوشته بیرون است ودرجای دیگری به بحث گرفته خواهدشد،سخن درباره ی اصل اول پی گرفته می شود.دراین شک وتردیدی نیست که پاکستان باتروریست پروری وصادرکردن آن به افغانستان می تواندروندبازگشت صلح،ثبات وتوسعه ی اقتصادیی این کشورجنگ زده راکه درجنگ زدگی آن سهم شیررادارد،مختل نماید،به گونه ی که تاکنون کرده است.ودراین هم شک وتردیدی نیست که پاکستان باپایگاه های امنی که درقلمروسرزمینی خودبرای تروریستان بظاهرشریعت مدارمانندخودش فراهم کرده است،می تواندنقش خودراهم درتباه کاری؛وهمچنان،درگفت گوهای صلح باطالبان که هنوزهم کرزی بدون علاقمندی طالبان وپاکستان به آن دلبسته است،مهم نمایش بدهد.بازهم دراین پرسمان شک وتردیدی دیده نمی شودکه طلبان چهارامتیازدارند:نخست،پناه گاه های امن ومطمئن دردرون خاک پاکستان.دوم،بهره برداری ازترورووحشت.سوم،نارضایتی مردم افغانستان ازحکومت فاسدوناکارآمدکرزی.چهارم،حضورپررنگ ستون پنجم پاکستان درنهادهای امنیتی واداریی دولت کابل، حتی درسطوح بالای دولت.
بادرنظرداشت چهاراصل یادشده، دولت مردان پاکستان چه سیاسی وچه نظامی همواره تاکیدمی ورزند که بدون شرکت آن هادرگفت وگوهای صلح باطالبان،هرگفت وگوی بی نتیجه می باشد.بطورنمونه،بتاریخ12اکتوبر2010-20میزان1389خورشیدی،خبرگزاریی رویترزازقول سیدیوسف رضاگیلانی نخست وزیرپاکستان کزارش دادکه موصوف درپاسخ به پرسش خبرنگاری درشهر مردان،واقع درولایت خیبرپشتونخواه گفته بود:"اگرپاکستان درگفت وگوهای صلح باطالبان شرکت داده نشود،گفت وگوهانتیجه ی دربرنخواهند داشت."باتوجه به روابط تنگانگ میان پاکستان وطالبان،حکومت درمانده ی افغانستان بارهاتاکیدورزیده ومی ورزد که ازکمک این کشوردرفرایندگفت وگو باطالبان استقبال می نماید.ازآنجاکه پاکستانی هابازیی دوگانه راپیشیه ی همیشگی خودساخته اند،درادامه ی چنان پیشیه ی،گیلانی نخست وزیرپاکستان که روزچارشنبه21سیپتامبر-30 سنبله، بخاطراشتراک درجلسات سالانه ی مجمع عمومی سازمان ملل در نیویارک بودودرخواست ملاقاتش بااوبامارئیس جمهورامریکاردشده بود.روزشنبه24سیپتامبر-2میزان،پس ازبازگشت به پاکستان ،درنهایت درماندگی که ازخشم روزافزون امریکابرکشورش بخاطرکمک رسانی به تروریستان حکایت می کرد،گفت:"امنیت نیروهای ناتووآیساف درافغانستان بماچه ارتباط دارد؟"اینکه روزانه تروریست هاازقلمروپاکستان به خاک افغانستان فرستاده می شوند،وبم گذاری می کنند،خواه مخواه صدایی پای کشورشمارادرهمسایه ی غربی تان به نمایش می گذارد.درعین روز، جیمزمتینر،یکی ازژنرال هایی بالارتبه ی امریکایی دراسلام آبادبه سرمی بردو بخاطرپایان بخشیدن به صادرکردن تروریسم ازپاکستان به افغانستان به فشارهای کشوربه پاکستان می افزود،سخن پراگنی های متناقض وچندپهلوتوسط مقام های نظامی وملکی پاکستان باوج رسید.بطورنمونه،روزشنبه24سیپتامبر،پرویزکیانی فرمانده ارتش پاکستان ازرابطه میان گروه حقانی وآی اِس آی انکارورزید.اما،روزیکشنبه، اطهرعباس سخن گوی ارتش، طی گفت وگوباشبکه ی تلویزیون امریکایی سی اِن اِن،اعتراف کردکه میان آی اِس آی وگروه حقانی ارتباط وجوددارد.به گفته ی او،گروه حقانی باکشورهای دیگری هم درارتباط می باشد.اطهرعباس یادآورشد:"ازاینکه مقام های امریکایی،تنهاازارتباط این گروه باپاکستان ونه باکشورهای دیگرباخشم سخن می گویند،ابرازنگرانی کرد."
درحالیکه، حکومت ناکارآمدکابل،همواره به نقش پاکستان درپیشبرد گفت وگوهای نام نهاد صلح معترف می باشد،پرسمانِ باعث نگرانی این است که هرگز،همسازی میان رفتاروگفتارپاکستانی ها دیده نمی شود.ازتناقض میان رفتاروگفتارپاکستانی ها،تنهاافغان هاشکایت ندارند،بلکه سازمان ملل ومقام های امریکایی هم ملاحظات ویژه ی خودرادارندوبیان کرده اند.بطورنمونه،بتاریخ12مارس2010-20-12-1388خورشیدی،سایت فارسی بی بی سی،متن گفت وگوی لیس دوسیت خبرنگاربی بی سی راباکای آیدی نماینده ی سازمان ملل درکابل به نشرسپردکه درآن آیدی گفته بود:"دستگیریی طالبان توسط دولت پاکستان،تماس های سازمان ملل باطالبان رامتوقف کرد.آیدی نماینده ی سازمان ملل بشدت ازدستگیریی طالبان توسط پاکستان انتقادکرد.ازنظراو،دست گیری،کانال تماس های پنهانی سازمان باطالبان رابکلی بسته است.به گفته ی آیدی،این تماس هابااعضای ارشد طالبان یک سال پیش(سه سال پیشترازامروز) شروع شده بود.اوهمچنان گفت که مذاکرات رودررو،دردوبی وچندنقطه ی دیگرانجام شده بود."روشن است که پاکستان، ازایجاد مزاحمت درکانال ارتباطی بیرونی هاباطالبان چه هدف های رادنبال می کند؟این کشورکه سال هااست به بازیی دوگانه ی هم مخالف تروریست سخن گفتن وهم به تروریست کمک کردن عادت کرده است وازهمین طریق پول های کلانی هم فراچنگ کرده است؛به هیچ صورت،نمی خواهد به برنامه ی صلح درافغانستان کمک نماید.چراکه درچنان برنامه ی،منافع خودرانمی بیند؟مگراینکه گفت وگوهاازهرکانالیکه صورت می گیرد،زیراشراف آن باشد.توضیحات لیون پنیتاومایک مولن،وزیردفاع ورئیس ستادمشترک ارتش امریکابتاریخ 22سیپتامبر-31سنبله به کنگره ی آن کشورمبنی براینکه پاکستان ازترریستان علیه نیروهای خارجی وحکومت افغانستان،حمایت می کندورابطه ی تنگاتنگی میان سازمان جاسوسی آن کشوروهراس افگنان بویژه گروه حقانی وجود دارد،بیانگراین واقعیت است که همه طرف هاپذیرفته اندکه پاکستان درکدام جهت ایستاده است.طرف صلح یاطرف آشوب وهراس افگنی!
بهرصورت،اینکه به گفته ی نماینده ی سابق سازمان ملل،کانال تماس ومذاکرات سازمان  باطالبان توسط پاکستان بسته شد.ازاین حقیقت پرده برمیداردکه نه تنهاسازمان ملل ازدورویی ومنافقت این کشور دربازگرداندن صلح به افغانستان گلایه دارد،بلکه امریکایی ها ودولت درمانده وناکارآمدکابل هم ناراحت می باشند.البته، بااین تفاوت که باوجود ترورهاوتوحش های طالبان ودودوزه بازیی پاکستان درامرگفت وگوهای صلح، بازهم حکومت کابل ازادامه ی گفت وگوباآن هاسخن می گوید.پافشاریی حکومت کابل به ادامه ی گفت وگوهای صلح باطالبان،این پرسش راپیش کش می کند که، چگونه باید باپدیده های بنام پاکستان ومنافقت هایش وتروریستان طالبی- القاعد گی اش برخوردکردتابه نتیجه ی دست یافت؟پاسخ این پرسش سخت ودشوارراتنهابه گونه ی زیرمی توان داد:نخست،کرزی باید بداند که دررهبریی یک کشورتکیه زده است ودولت هایاحکومت هادرچنان شرایطی هم ازچوب وهمچنان اززردک یاتهدید وتطمیع کارمی گیرند.بدبختانه،کرزی تطمیع رامیداندوازتهدیدبی خبراست یاخودرابدلایلی که جای بحث آن هانیست،به قول معروف به کوچه ی حسن چپ زده است!دوم،پاکستان که تاکنون بارهادروغ گفته است وبنام دین تروریسم صادرمی کند،بایدبایک موضع قاطع درافغانستان روبروشود؛وشرایط جهانی هم، بااتخاذچنان موضعی سازگارمی باشد.
درصورتی می توان موضع درست ودولت مدارانه دربرابرپاکستان گرفت وآن کشوررادرافغانستان سرعقل آوردکه بدوپرسمان زیرتوجه جدی شود:نخست،کرزی باید بداند که الفبای سیاست وسیاست مداری درجهان مدرن برمداردرک درست وواقع بینانه ی اوضاع ملی،منطقه ی،جهانی وبرتریی رقابت برای کسب منافعِ بیشتراستوارمی باشد.ازآنجاکه پاکستان بخاطرنداشتن چنان دریافتی ازسیاست،به بحران درونی مبتلاشده ومی خواهدافغانستان رانیزبه روزسیاه بنشاندوتاندازه ی زیادی موفق هم شده است.ایجاب می کندکه ازقاطعیت بیشتری دربرابرآن کشور کارگرفته شودتادرشرایط کنونی که پس اسرائیل، دومین کشورمنفورجهان می باشد وموردخشم وغضب غربی هانیزقرارگرفته است؛زانوخم کرده ودرافغانستان بادرنظرداشت منافع ملی طرفین برخوردنماید،نه هجمونی که تاکنون بکاربرده است.ازسوی دیگر،پاکستانی هابایدبدانندکه جهان سیاست درزمان کنونی درحال گذاراززورگویی به کثرت گرایی ملی وبین المللی سیرمی کندکه مقتضیات آن،نرمش،فهم منطقی تحولات غیرقابل پیش بینی،ودرعین زمان، آمادگی جهت اتخاذاستراتیژیی ملی ودیگرگون سازیی آن متناسب باشرایط خاص،فهم ملی،منطقه ی وجهانی ازمنافع ملی وشیوه ی کسب آن، وبرتری قایل شدن به مفهوم رقابت مسالمت آمیزبجای زورگویی های سیاسی- نظامی، وپرهیزازتضادهای ایدئولوژیک می باشد.وتنهادراین صورت است که، پاکستان سرعقل می آیدوجایگاه خودرادرمنطقه پذیرامی شود.زمانیکه پاکستان سرعقل آمدو حتماًمی آیدیاآورده می شودوبایدآورده شود،ازتروربه حیث یک ابزارسیاست خارجی پرهیزمی کند.وپرهیزکردن پاکستان ازکاربرد تروربه حیث ابزارسیاست خارجی،یگانه وسیله ی می باشد که طالبان وهرگروهی دیگری رابه پذیرش قانون ومنافع ملی افغانستان واداروبه بازگشت ثبات وصلح درکشورماکمک می کند؛غیرازاین، هرگونه نگرش وکارکرد دیگری، تباهی خواهد بود!

0 comments:

Post a Comment