Saturday, 10 September 2011

نگاهی به نتایج فاجعه باراقتصادبازاردرافغانستان


آن پارساکه ده خردو ملک رهزن است --- آن پادشاه که مال رعیت خوردگدااست
پروین اعتصامی
بخش دوم
ابراهیم ورسجی
19-6-1390
دربخش نخست این نوشته،ازبرآمدن بورژوازی ودولت های مطلقه دراروپاکه باستعمارملل غیراروپایی منجرشدند،سخن به میان آمد.درجریان بحث، ازبرآمدن بورژوازی ودولت هایی خودکامه ی کارآمدکه همراه بابورژوازی،ملت های مستعمره وملل اروپایی نیزدوشیدند،یادآوری شد.دراین راستا،ازاینکه چگونه انقلاب1848اروپاونیرومندشدن جنبش های دموکراتیکِ برخاسته ازانقلاب بورژوازی که نظام دوحزبی رابرسمیت شناخت؛وبرآمدن سوسیالیسم دموکراتیک ونظریه پردازی هایی مارکس وانگلس که به گونه ی کژراهانه درسده ی بیستم به کمونیسم روسی انجامید،بوروژوازی ودولت های حامی آن راواداشتند تابه زندگی کارگران ومردم درقلمروسرزمینی خودهرچندکمرنگ،اعتناورزندنیزسخن به میان آمد.
ازآنجاکه اعتناورزی به توده ها،ملت ها،کارگران ودهقانان زیرفرمان توسط دولت های مطلقه ودموکراتیک دوحزبی که نمونه ی برجسته ی آن بریتانیای آن زمان بود،جنبه بنیادی وژرف نداشت،نتوانست که به مشکل توده هاطورشایدوباید،پاسخ کارآمدبدهد.پاسخ دهی کمرنگ به خواسته های توده هاوکارگران ودهقانان توسط بورژوازی ودولت های حامی آن،زمانی جنبه ی جدی به خودگرفت که دوپدیده ی زیربانیرومندی خودنمایی کردند:نخست،جنبش دموکراسی خواهی فربه ترشد.دوم،درگام اول سوسیالیسم؛ودرگام دوم،کمونیسمِ مارکسی درپس کمون پاریس وپسانتربه گونه ی انقلاب روسیه که بنام کمونیسم ودولت شوروی خودرابه نمایش گذاشت،به میدان آمد.
به میدان آمدن کمونیسم روسی که بدروغ ازاندیشه های مارکس وانگلس نمایندگی می کرد،باوجودنظریه پردازی های کمترعملی خود،دردسرهای فراوان به بورژوازی ودولت های لیبرال دموکرات وسوسیال دموکرات اروپایی پیداکرد.بهرصورت،زمانیکه فاشیسم ونازیسم قدبرافراشتند،درعمل دیده شد که چگونه کمونیسم روسی وسرمایداریی امریکایی- انگلیسی وفرانسوی،درکنارهم قرارگرفته، ارزش هایی ایدئولوژیک خودرادرقربان گاه سیاست ومنافع سیاسی- استراتژیک- ملی واقتصادیی خود، دفن کردند.بااین که کمونیسم وسرمایداری دربرابرنازیسم دست بدست هم دادند،بازهم نگاه کمرنگ ایدئولوژیک به سیاست واقتصادپابرجامانده، امیدواری هایی هرچندسطحی را برایی ملت هایی نوخودگردان شده،وملت هایی زیرفرمان استعمارگران به گونه ی نیمه جان نگهداشت.
بدبختانه یاخوشبختانه،پس ازبرافتادن کمونیسم روسی که به عنصرفرهنگ بی اعتناوایدئولوژی اش مرده بود،وتاجرشدن کمونیسم چینی،اندیشه ی ریگانی- تاچری بنام نولیبرالیسم که دنبال دولت ناتوان وسرمایداران نیرومندمی گشت،کمرسرمایداری رابست وملت هارااسیربنگاه های تجاری- اقتصادی وشرکت های تولیداسلحه وکمپانی های نفتی ساخت.درحالیکه نومحافظه کاران وبنیادگرایان مسیحی ی خدمت گاربنگاه های سرمایداری بنام تقویت لیبرال دموکراسی به فربه شدن بیش ازاندازه ی سرمایداران ولاغرشدن بی پیشینه ی ملت هاوناتوانان می کوشیدند،نظریه ی جهانی سازی بنام گسترش دموکراسی واقتصادبازآزادکه حاکمیت جهانی سرمایداران رادنبال می کند،پاپیش گذاشت.
ازپیش روشن بودکه بورژوازی پس ازافتادن کمونیسم،باشعاردموکراسی وحقوق بشردرصددبازاریابی،موادخام ارزان قیمت ونیروی بشریی کم مزدمی باشد،وزیرنام جهانی سازی این پروژه رابدرستی به پیش راند.ازبدرخ دادها،کشورهای اسلامی بخاطربیت المقدس،زیارتگاه سه دین آسمانی،مسئله ی یهودوفلسطین،وجودمنابع فراوان نفتی- گازی- خالیگاه قدرت وپس ماندگی هراسناکی که استبدادنظامی- مذهبی ازسده ها بدین سوبرمردمان آن بارکرده است،به مرکزتاخت وتازنولیبرالیسم ونومحافظه کاریی غربی زیررهبریی امریکاوانگلیس قرارگرفت.
ازپیش روشن بودکه پس ازپایان جنگ سرد، نولیبرالیسم غربی درجهان اسلام ازچه نقطه ی بایدبیاغازدونقطه ی آغازآن هم افغانستان واقع شدکه درآن توسط پاکستان،عربستان وایران، بامجاهد- طالب سازی های ضدحقوق بشری وآزادی ستیزانه زمینه سازی کرده شده بود.درادامه ی سیاست های قائم مقامی پاکستان درافغانستان که با حمایت مادی وسیاسی غرب که باپطرو- دلارعربستان وشیخک های عرب جنوب خلیج فارس به پیش می رفت؛این کشور،بخاطراهمیتِ موقعیت ژئواستراتیژیکش درنقطه ی پیوندآسیایی مرکزی- جنوبی وخاورمیانه که درعین زمان درزیرذ قن چین هم اخذموقع کرده بود،باشغال جورج بوش مدعی پروپاقرص نولیبرالیسم دموکراتیک- بورژوازیی افسارگسیخته درآمد.
ازاکتوبر2001- میزان1380خورشیدی که افغانستان بخاطرتامین منافع نفتی- گازیی شرکت نفتی یونیکال،ازاداره ی وحشی- طالبانی یونیکالی-آی اِس آیی،به زیراداره یی یونیکالی؛ ودرواقع، بوضعیت اقتصادبازاریی- یونیکالی کنونی اش درآمد.ازدموکراسی،اقتصادبازارآزاد،حقوق بشر،بویژه حقوق زنان،عدالت انتقالی/به دادگاه کشانیدن جنایت کاران جنگی جهادی- کمونیستی- ملیشگی- طالبی،آزادیی رسانه ها،بازسازیی اقتصادی وحکومت قانون سخن گفتن، مُد/نمونه شد.ازآنجاکه درباره ی حقوق بشر،آزادیی رسانه هاودموکراسی درجایی دیگری سخن به میان آورده خواهدشد،دراین نوشته تنهابه بحث درباره ی اقتصادبازارآزاددرجامعه ی قبیلگی- نیمه فئودالی افغانستان پرداخته می شود.
طوریکه یادآوری شد،اقتصادبازارپدیده ی بورژوایی می باشدکه رابطه قائم کردن میان آن ودموکراسی،بحث بی منطقانه وغیرخردورزانه می باشد.مگراینکه،دموکراسی ازماهیت مردمی آن که اداره ی سیاست واقتصادجامعه به نفع اکثریت می باشد،تهی کرده شود،به گونه ی که درافغانستان دریک دهه ی گذشته فراوان کرده شده است.رخ دادهای سیاسی- اقتصادیی رونماشده درکشورهای غربی؛ پس ازافتادن کمونیسم روسی،نشان دادکه دموکراسی سیاسی بدون دموکراسی اجتماعی- اقتصادی فریبی بیش نیست؛ونتیجه ی جزحکومت خودکامانه ی بورژوازی برانسانیت نمی تواندداشته باشد.
بهرصورت،یک دهه می باشدکه این فریب ودغل کاری درزیرسایه ی یک حکومت ناکارآمد،فاسدوغیرمردمی که شرکت نفتی یونیکال به بهانه ی مبارزه علیه تروریسم، باترکیبی جنایت کارانه ی ازمزدوران آن شرکت و آی اِس آی،تفنگ بدستان جهادی-طالبی- ملیشگی- خادی وگارسون ها/پیاده هایی هتل هادرکشورهای غربی وکارمندان اِن جی اوها/نهادهایی نام نهادغیردولتی که توسط سازمان های جاسوسی بنام تکنوکرات ها/مدیران فنی واردکشورماکرده شده اند،ادامه دارد.حکومت ناکارآمدوغیرمردمی که باچنان ترکیبی نامیمونی؛ ازهرنگاه،اقتصادافغانستان رابزانودرآورده است.
دراین بازیی فریب کارانه که ازهمان آغاز،بازی بامفاهیم ارزشمندی مانند:دموکراسی،حکومت قانون،حقوق بشر،آزادی رسانه هاوازهمه جالب تر،با واژه هایی درخورتوجه و مردم فریبی ازجمله،بازی سازیی اقتصادی،اقتصادبازارآزادوجامعه ی مدنی که هرسه باهم پیونداستواری دارند،شروع شده بود.مردم رابطورهمه گانی وآگاهان رابطورخاص، باین باورکشانیده بودکه واقعاًکارنامه ی مثبت وچشم خیره کنی درراه می باشد.ازآنجاکه مرکب ریاودروغ همیشه به پیش تاخته نمی تواند،مرکب بازارآزاد اقتصادیی اداره ی یونیکالی هم، درجامعه ی فروپاشیده ی قبایلی افغانستان که همواره ازقبیلگی بودن اداره ی سیاست واقتصادخود دررنج می باشد؛ودرشعار،همواره زمام داران ازآنچه که بایدباشندسخن می راند،نه آنچه که هستند،بزودی ازپیشروی بازماند.به سخن دیگر،ماهیت تاریک وناپاک خودرابرملاکرد،اماکسی ونیرویی نبودکه آن رافرمان ایست بدهد.
درافغانستان که حکومت های قبیلگی درگذشته هایی دورونزدیک،وبیشترازسه دهه جنگ هایی برخاسته ازسیاست های ریاکارانه ودرمانده ی آن ها،نهادهای اقتصادیی- زراعتی- مالداری- تجارتی کمرنگ کشور رافروپاشانیده است،سخن گفتن ازاقتصاد بازارآزاد،مانندبحث ازدولت- ملت مدرن/نو، درمزرعه ی حیوانات می باشد.بهرحال،این وضعیتی می باشدکه دست های غرض ورزدرونی وبیرونی برجامعه ی فروپاشیده ی افغانستان تحمیل کرده اندوبایدمی کردند.چراکه زندگی باذهنیت قبیله سالاردرجهان کنونی،همراه باحضورپرهیاهویی نمایندگان سیاسی- نظامی جهان پیشرفته درعرصه ی نوسازیی راستین یادروغینِ نهادهای دولتی واقتصادیی افغانستان، چنان ایجاب می کردومی کندتاناتوانی هایی مدعیان حکومت انحصاری- موروثی-ایلی درجامعه ی دارایی نهادپایدارقبیله دربخش هایی از سرزمین خودکه تاکنون نتوانسته است درماندگی فکری- سیاسی- تاریخی خودرادرک نماید،برملانشود.
بهرصورت،مادرجهانی زندگی می کنیم که چپ شعاردادن وراست رفتن یابرعکس که ازدوران برخوردایدئولوژی های کمونیستی- سرمایداری باقی مانده است،هنوزازاعتبارنه افتاده است!ازاین رو،بایدازمدرنیت سخن گفت وقبیلگی کارکردوازاقتصادبازارآزادریک جامعه ی جنگ زده ی ایلی سخن گفت ودرزیرسایه ی آن،منابع روی زمینی وزیرزمینی آن رابه لیلام گذاشت تادرقدرت بمانی!
چونانیکه یادآوری شد،اقتصاد بازاریک پدیده ی بورژوایی می باشدکه باپذیرش ورسمیت دادن به اندیشه ی مخالف که به برآمدن احزاب دوگانه وسه گانه ی رقیب درپارلمان هایی کشورهایی دارایی چنان احزابی،تعدیل شده واجازه نمی دهدکه سرمایداران علیه بی سرمایه هاوطبقه ی درمیانی شهری براقتصادملی مسلط شوند،کاربردپیداکرد.بطورنمونه،درکشورهایی خانواده ی انگلوساکسونی/انگلیس،امریکا،کانادا،استرالیاوزیلاندنو،غیرازکانادا،دوحزب براوضاع مسلط می باشند.احزابیکه برخی ازطبقه ی متوسط وبرخی دیگرازطبقه ی بالا/سرمایداران بزرگ نمایندگی می کنند.درامریکا،حزب دموکرات ازطبقه ی درمیانی وحزب جمهوری خواه ازطبقه ی بالانمایندگی می نماید؛وپژوهش هایی که دراین اواخر،درامریکاصورت گرفته است نشان میدهندکه 27درصدمردم طرفدارحزب جمهوری،33درصد طرفدارحزب دموکرات و37درصد بدون پیوستگی حزبی به برنامه ی هردوحزب درصورتیکه خواسته های آن هارابرآورده نماید،رای میدهند.ازاین رو،رقابت های انتخاباتی درامریکادرجهت کسب حمایت همان37درصدو3درصدِ بی تفاوت صورت می گیرد.
درشرایط کنونی،سیاست مداران حاکم ومخالف امریکایی بانتایج سیاست هایی ریگان وبوش هایی پدروپسرکه بالیبرال دموکراسی نام نهاد خود کاهش نقش دولت دراداره ی اموراقتصادی وافزایش نقش سرمایداران درآن رادنبال می کردند وبحران اقتصادیی کُشند ه ی رادرنظام سرمایداری پدیدآورده اند،پنجه نرم می کنند.درحالیکه احزاب حاکم ومخالف درکشورهایی که دراوج انقلاب بورژوازی قراردارند،بایکه تازی هایی برنامه ریزان ونظریه پردازان اقتصادبازاربه سختی درگیرمی باشند،بحث وکاربه چونان اقتصادی درجامعه های نرسیده به انقلاب بورژوازی وازهمه نابجاتردرجامعه ی فروپاشیده ی مانندافغانستان،جزتباهی، دستاوردی دیگری نمی تواند داشته باشد.وزیان هایی ناگواروکمرشکنی راهم تاکنون به اقتصادورشکسته ی کشورماتحمیل کرده است که تلافی کردن آن درآینده ی نزدیک،دشوارخواهدبود.
ازاین رو،زیان هایی تباه کارانه  ی راکه سیاست لیبرالیزه کاری/بازکردن همه دروازه های اقتصادی به رویی بخش خصوصی که درراس خصوصی خواهان وگردانندگان آن، متنفذان زورمدارومافیایی دولتی قراردارندوازنظرقانونی درحکومت قانون گریزوناکارآمدکنونی که به بالادستی دله ی دزدان می کوشدتابالادستی قانون،مهارپذیرنمی باشد؛ودرشرایطی فعلی، براقتصادورشکسته ی افغانستان زیرنام اقتصادبازار،آن هم به بهانه ی نیروبخشی به پروسه/فرایند  دموکراتیک دروغین تاکنون واردکرده شده است،جمع بندی کرده می شوند:نخست،درجامعه ی لیبرال غربی که احزاب سیاسی رقیب موفقانه درمجالس نمایندگان عمل می کنند،رقابت آن هامنافع اقتصادیی مردمان کم درآمدراکه اکثریت بزرگ ملت ها راتشکیل میدهند،تااندازه ی زیادی تامین می کند.برخلاف،درجامعه ی ویران شده ی افغانستان که چنان حزب هاورقابتی های وجودندارد،کاربرداقتصادبازار،تنهامنافع طبقه ی حاکمه ی دزدوبی فرهنگ را تامین می کند،به گونه ی که تاکنون کرده است.دوم،درافغانستان که اقتصادملی به نفع اقتصادمافیایی جاخالی کرده است،راه اندازیی اقتصادبازار،به نیرومندسازیی مافیاوناتوان سازیی مردم می انجامد؛به گونه ی که تاکنون انجامیده است.سوم،درجامعه ی افغانستان،نه تنهااحزاب پاسدارمنافع مردم بوجودنیامده است،بلکه نهادهای دولتی هم بخاطرسلطه ی بی چون وچرایی تفنگ وتریاک، تاکنون عرض اندام کرده نتوانسته اند.پس تن دهی به اقتصادبازارآزاد،درافغانستان،ازنظرسیاسی- مالی، دیوانگی بیش نیست!
درحالیکه نهادهایی دولتی وحکومت درافغانستان،دررویی صفحه ی کاغذوجود دارندوازبرآمدن بورژوازی حتی درشهرهاهم خبری نیست،وجنگ های برخاسته ازتهاجم بیرونی هاوزیاده طلبی هایی مافیایی تفنگ وتریاک که دربیشترازسه دهه ی گذشته به جنگ های گروهی درقالب تاریک اندیشی مذهبی- قبیلگی دامن زده است،نهادکمرنگ فئودالی- قبیلگی وارزش های خوب یاخراب آن رانیزببادفناداده است.ازاین رو،بجای برآمدن طبقه ی تاجرپیشه ی شهری،یک طبقه ی بی نظم،بی فرهنگ وپول دارانگلی برشهرهاتحمیل شده است که به مرضِ جوع/گرسنگی مبتلامی باشد.مرضی سیری ناپذیریکه ازمبتلایان به خود،یک دارودسته ی اشراربی فرهنگ رابیرون داده است وهمین دسته ی شریروبی فرهنگ که نه دین رامی شناسدونه قوم وفرهنگ وتاریخ را،برای فربه شدن خودولاغرکردن مردم افغانستان، آماده است که بهرجنایتی ازقبیل،دزدی،آدم کشی،وطن فروشی،تجارت موادمخدر،بازارسیاه سازیی همه چیزو...دست بزند.نگاهی به ماجرایی فروپاشی"کابل بانک"ودست بازیی همه اشراربالارتبه ی دولتی وغارت دارایی های مردم وملت درآن،بهتروبیشترازهرعامل دیگری، دست دولتیان تاجرپیشه،مافیایی،فاسدوشریرراباز،وناکارآمدیی اقتصادبازاررابه نمایش می گذارد.
ازبدرخ دادها،همین دارودسته ی ناپاک وشریرکه درشرایط کنونی برسیاست واقتصاد کشورحاکم ساخته شده است،ازنام اقتصادبازاربهره برداری وهستی مادی وفرهنگی کشوررابدون کدام مانعی می چاپدومی بلعد.چهارم،همین دسته ی انگلی- طفیلی که درفضایی جنایت کارانه ی جنگی- مافیایی بوجودآمده است،بقاودوام هستی انگلی- میکروبی خودرادردوام جنگ وآشوب می بیند؛ودوام جنگ ها،چه باتحریکات پاکستان وایران وانگیزه بخشی به مخالفان انگلی- سیاسی مذهبی-جهادی نماوانگلی- مذهبی نمایی قبیلگی طالب نماتوسط آن ها؛درحالیکه خودآن ها،سیاه ترین زدوبندهای پنهانی وآشکارراباامریکا که درافغانستان حضورنظامی دارد،دارند.به بهانه ی حضورنیروهای بیرونی درافغانستان،باکمک دولت مردان ناتوان کنونی،دوکارزیررادرکشورماکرده اند:نخست،اجازه  نداده اندکه نهادهای دولتی سروصورت پیدانمایند.دوم،اجازه نداده اندکه احزاب سیاسی وجامعه ی مدنی که وجودهردویی آن هاهم دردولت – ملت سازی؛وهمچنان،دربازسازیی اقتصادی وبیرون کردن کشورازحالت آشوب ودرماندگی کنونی نقش تعیین کننده می توانندبازی نمایند،برآمدکنند.نتیجه ی برآمد نکردن احزاب سیاسی وجامعه ی مدنی در افغانستان پساطالبی که دولت فاسدودرمانده ی کنونی درآن نقش تعیین کننده ی بازی می کند،دودستاوردزیررابدنبال داشته است:نخست،روحیه ی عصبانی قومی- قبیلگی راکه وزارت پرطول وعرض اقوام وقبایل وحکومت درمانده ی کنونی انگیزه دهنده ی آن می باشد،دامن زده است.دوم،فضایی بی امنیتی وهراس رادرجامعه دامن زده است تاآن عده ازپول داران کشورکه پول خودراازطریق دزدی،وطن فروشی ،آدم کشی،قاچاق موادمخدر وغصب زمین ودارایی دیگران بدست نیاورده اند،جرئت سرمایه گذاری درداخل راازدست بدهند.درماه سرطان،زمانیکه درکابل بودم به یک تاجرکه بااوآشنایی داشتم،تلفون کردم وازاحوالش پرسان کردم.درپاسخ گفت که ازنبودامنیت درشهرگشت وگذارکرده نمی تواند،ودوروزپس ازآن،باندهایی اوباشِ زیرسرپرستی بزرگ اوباشان متکی درچوکی های بالای دولتی،درروزروشن دریک محله ی شهرنو کابل، باهجوم به یک تاجروکشتن محافظش،سه ونیم ملیون دلاردارایی اورابه غارت بردند.این گونه بی امنیتی وچپاول دارایی سرمایداران، چگونه به آن هااجازه میدهدکه به سرمایه گذاری درکشوردست بزنند؟
درشرایط کنونی،اگرنگاهی به اوضاع اقتصادی- اجتماعی افغانستان انداخته شود،بیشترازهربخش دیگری،سرمایه گذاری دربخش شهری،خانه سازی وبهبود محیط زیست،اهمیت فزاینده پیدامی کند.ازاین رو،می بینیم که فرارسرمایه چه سرمایه ی برخاسته ازدزدی وچه سرمایه ی نتیجه کاروزحمت،به کشورهای غربی،امارات متحده،هند،ایران،پاکستان وتااندازه ی به کشورهای آسیایی میانه،بالارفتِ هندسی پیداکرده است.دراین بازارناپاک ومکاره ی زراندوزی که درافغانستان بویژه کابل دامن گسترانیده است،کارکردتفنگ داران،قاچاق بران موادمخدرو برخی خرده یادرشت سرمایه داران،وویل خرچی بیرونی های که درکابل به بهانه های گونه گون واغلباً قانون گریزانه بسرمی برند؛دربالابردن قیمت وکرایه ی خانه هاوبازارسیاه کردن زمین درمرکزوپیرامون،دارایی اهمیت می باشد.بطورنمونه،کسانیکه درکابل خانه هایی خوب تری داشتند،آن هارابه بیرونی ها،چه دیپلمات،چه جاسوس،چه نهادهای غیردولتی،چه قاچاق بران و...به قیمت های بسیارگزافی به کرایه یابه فروش رسانیده،خودبه مکروریان هایابه پشاورخانه ی کرایی ارزان قیمت گرفته،کرایه ی خانه هارابه آسمان رسانیده اند.فرماندهان باصطلاح جهادی- ملیشگی- طالبی که درپیش وپس ازرخ دادیازدهم سیپتامبر2001،بخاطرپول هایی بادآوردِ برخاسته ازجنگ علیه هراس افگنی جورج بوش پسر، صاحب آب ونان شده اند،وپس ازبراندازیی اداره ی سیاه کارومنفورطالبان-آی اِس آی- القاعده درکابل،به همراه مافیایی بانک جهانی به چوکی های پردرآمدحکومتی رسیده اند،زمین هایی مردم ودولت راازآن خودکرده اندکه یک نمونه ازهزاران نمونه ی  آن"شیرپور/چورپوردرمرکزکشورمی باشد.آقایان پول دارکله پوک وبی فرهنگ،خانه های بدساخت ودرظاهراشرافی که همانندیی بانظم خانه سازیی کابل ندارد،ساخته وبه قیمت وکرایه ی بسیارزیادبه بازارعرضه، قیمت وکرایه ی خانه هارابه طورهراسناکی افزایش داده اند.به سخن دیگر،مقام هایی دولتی چه مافیایی- جهادی وملیشگی وچه بروکرات ها/مدیران نادان که ازبیرون توسط نهادهای بیرونی واردکرده شده اند،قیمت زمین وخانه رابه آسمان صعودبخشیده اند.بدون گمانه زنی،همین هاهستندکه همه چیزراچه دررویی زمین وچه درزیرزمین افغانستان به بازارسیاه کشانده کشوررابورطه ی فرود/زوال رانده اند.دررابطه بامافیایی تکنوکراتی- وارداتی بیرونی هاکه انگل هایی شکم پرستی بیش نیستند،پرسمان پرسش برانگیز،تفاوت تنخواه ماهواردلاری بیش ازاندازه ی آن هاباتنخواه ماهوارناچیزکارمندان بومی به پول افغانی می باشدکه فرق آسمان وزمین رابه نمایش می گذارد.
ازاین رو،ویبلاک" اندیشه"می کوشدوازافغان هادردرون وبیرون کشورمی خواهدکه دوکارزیرراانجام بدهند:نخست،نام های تنخواه بگیران دلاریی مفت خواروبیکاره راهرچه زودترگردآوری،ترتیب وافشانمایند.دوم،شماری ازاین قماش افراد،پول های کلانی ازبودجه ی دولت راغارت وبه بیرون انتقال وخانه های قیمتی خریده اند؛بهتراست که محل خانه وقیمت آن نیزبانام های آن هاافشاکرده شود.قابل یادآوری است که یکی ازآن هاوزیرکنونی مالیه می باشدکه معلومات اودرباره ی امورمالی- ترتیب بودجه وسیاست های مالی- اقتصادی به صفرهمتایی می کند؛درزمان ترتیب بودجه ی سال جاری گفته بودکه"دولت افغانستان یک ملیاردلارازکشورهای بیرونی بدهکارمی باشد."اما،یادآورنشدکه این پول هنگفت درچه زمینه هایی هزینه شده است تا مردم شوربخت افغانستان،درآینده آن رابپردازند.بتاریخ19ژئیه2010-28سرطان1389خورشیدی،کنفرانس کشورهای کمک کننده به افغانستان،درکابل تشکیل گردهمایی داده بود.درهمان گردهمایی بودکه شرکت کننده هااعلام کردند که،26ملیارد دلاربه افغانستان کمک شده است که 20درصدآن بدولت کابل داده شده است.بیست درصدکمک پرداخت شده به حکومت افغانستان؛ دوملیاردوششصدملیون دلارمی شودکه یک رقم بسیاردرشت می باشد.
اگرباچنان درآمدی،کارکردحکومت کرزی مورد ارزیابی قرارگیرد.روشن می شود که غیرترمیم وتوسعه ی نسبی میدان هوایی کابل وسرک غرب وجنوب آن تا هتل انترکانت وچهارراهی صحت عامه،وچندسرک اسفالت شده ی کم کیفیت میان کابل وولایت ها،نشروبه چرخش درآوردن پول نووگردآوریی پول های چاپ شده توسط دولت مجاهدین،ایران برای حزب وحدت وپاکستان برای طالبان که ارزش آن هایک برهزارم پول نوبرآوردشد،و پل هایی چاپ شده توسط سردسته ی ملیشه های فرقه ی53خاد/خدمات امنیت دولتی رژیم کمونیستی،اصلاًگردآوری ودربرابرآن بهایی هم پرداخت نشد،بازسازیی قابل ملاحظه ی رانشان نمی دهد.دوطرف تونل سالنگ به شمول خودسالنگ وضعیت غمباری دارد،ودرسمت شمالی سالنگ،ازدوشی تاپلخمری همانندسالنگ وضع اسفباری دارد.درحالیکه سیلویی مرکزی مانندگذشته ویرانه می باشد،بازسازی نکردن کاخ دارالامان،اسباب شرمساریی حکومت کرزی می باشد.اکنون این پرسش رابایدازوزیرمالیه نمودکه این دوملیاردوششصدملیون دلارویک ملیاردیکه افغانستان ازبیرونی هابدهکارمی باشد،درکدام پروژه های هزینه/مصرف شده است؟احمدرشید،درکتاب خود"فرورفتن درهرج ومرج"ازدوموردهزینه ی حکومت قبیلگی کابل پرده برداشته است:نخست،مصرفی که حکومت درولایت های هلمند،قندهار،ارزگان وزابل کرده وتوسط طالبان به هدایت پاکستانی هاتباه شده وباعث دلسردیی کمک کننده هاشده است.دوم،ازتنخواه بیش ازاندازه ی مشاوران خارجی دروزارت مالیه دردوره ی وزارت اشرف غنی واحدی که دردومی شمارمشاوران برابربااولی نبوده،یادآوری کرده است.
بهرصورت،وزیران مالیه،رئیسان بانک مرکزی ودستگاه ریاست جمهوری به خوبی میدانندکه پول هایی گزاف آمده به افغانستان درکجاوچگونه هزینه شده اند.هزینه های که دریک جامعه ی نیمه فئودالی جنگ زده که بخش قبیلگی آن هنوزروبروبه شورش دارد،بااقتصادبازار،بایدتوجیه پذیرباشد! پنجم،فرارسرمایه، تنها،سرمایه ی زاده ی دزدی وغارت،بازارسیاه زمین،خانه ومنابع روی زمینی وزیرزمین رادربرنگرفته،بلکه سرمایه ی کمایی شده ازراه مشروع را نیزدربرمی گیرد.بطورنمونه،قیمت زمین چه برای خانه سازی وچه برای تجارت وسرمایه گذاری درکابل وشهرهاوروستاهایی افغانستان،چندین برابرقیمت زمین درلندن،پاریس،بن،روم،مادرید،واشنگتن وآمستردام می باشد.اینکه چراقیمت زمین درافغانستان بویژه کابل که هجوم بی رویه ی مردم  وکثافت روزافزون محیط زیست، زندگی باشندگان آن رادرمعرض خطرکشنده قرارداده است؛ازهربخش دیگرجهان، چندین مرتبه بالارفته است؛دلیل دیگری ندارد،مگرفساد،ناکارآمدی ودرماندگی حکومت کنونی ودارودسته اتراق کرده درسفره ی بی نظم وبی صاحب آن!درماندگی،ناکارآمدی وفسادحکومت کابل بجای رسیده که بابه پایان رسانیدن ثروت های روی زمینی کشور؛اکنون،به منابع زیرزمینی دستبردزده وشرایطی راایجادکرده است که اگرجلوآن گرفته نشود،فضا،روی زمین وزیرزمین بجایی خودکه، افغانستان راهم به لیلام/فروش بی ارزش خواهدگذاشت.طوریکه باسپردن فابریکه ها/کارخانه های ویران ونیمه ویران شده ی دولتی بنام خصوصی سازی نه بتاجران،بلکه به زورمندان دارنده ی اثرورسوخ درحکومت،دولت راازهرنگاه خلع سلاح وکفتارهاوکرگس هارابرگرده ی ملت سوارکرده است.
اکنون که برخی نتایج دردناک اقتصاد بازارآزاد درافغانستان بررسی شد،ایجاب می کندکه نگاهی هرچندکوتاه به راه های بیرون رفت ازدولت بحران زده ی فعلی واقتصادبازارش انداخته شود.همه ی افغان هاآگاهی دارندکه یک"بن"دیگرپیشرومی باشد.حال که مردم افغانستان،دستاورد"بن"اول رابادولت مافیایی واقتصادبازارآن تجربه کرده اند،ایجاب می کندکه تکان بخورندواجازه ندهندکه همان"بن"باردوم،تکرارشود.ازآنجاکه بهترین وسیله وراه کاربرایی بیرون رفت ازوضعیت کنونی،سامان دهی یک حکومت کارآمدودرست کارومردمی می باشد؛وسروسامان بخشی چنان حکومتی هم بدوعامل زیرپیوستگی دارد:نخست،هوشمندی وتحرک مردم بویژه آگاهان وروشنفکران افغانستان.دوم،رای زنی باامریکایی هاواروپایی هاتاتجربه ی ناکام دیروزرادرامروزتکرارننمایند.ازروشنفکران وآگاهان افغانستان نامبرده شد،پس لازم است که آن هاازهمین حالا،رای زنی وپیام رسانی به اثرگذاران در"بن"دوم رابیاغازند؛وبه طورویژه، به بارک حسین اوباما،رئیس جمهورامریکابیاگاهانندکه پاس دوپرسمان زیرراداشته باشد:نخست،درنومبر2009،کمیته ی بین المللی صلح ناروی،جایزه صلح راباوداد.برای اینکه به آرزوهایی دلسوزان به بشریت درکمیته ی نامبرده لگد نزده باشد،لازم است که به بازگشت صلح درافغانستان صادقانه،نه بوش مآبانه کمک نماید.سیاستی که هم برای افغان ها؛وهمچنان،برای امریکایی سودمندتمام خواهدشد.دوم،اوباما،بایدکتاب ریچارنکسن،سلف خودرازیرنام"درصحنه"که به فارسی هم ترجمه شده است،دقیقاً بخواند.نکسن درآن کتاب، دوسخن کارآمد،هم برای امریکایی ها؛وهم چنان، برای افغان هااگردرتصمیم گیری نقشی دارند،دارد:نخست،سیاست مداران راهشدارمیدهدکه "کسان مورداعتمادآن هااهل کارنیستندوکسانی که اهلیت کاری دارند،مورداعتمادنیستند."دراین زمینه،تصمیم باسیاست مداران است که چگونه فیصله می نمایند.دوم،نکسن می نویسدکه"اگردرسیاست هدف خدمت کردن به بشریت نباشد،وظیفه ی بسیارخطرناکی می باشد."وظیفه ی که خطرناکی خودراردرتونس،مصرولیبی نشان داد؛واگربه آن توجه جدی نشود،بزودی خودرادرافغانستان هم به نمایش خواهد گذاشت.

0 comments:

Post a Comment