جمهوریت اشرف غنی وامارت طا لبان ، دورُخ سیاه وننگین یک سیکه می با شند

ابرا هیم ورسجی هژدهم ماه ثور، سا ل 1400 درروزهای پسین ، مستر غنی از جمهوریت وطا لبان از بازگشت امارت سخن ها می گو یند. می دا نم ؛ هرد و جا نب در شرا یطی از جمهوریت وامارت سخن ها می گو یند که اکثریت مردم هم ازآن ها هم از جمهوریت وامارت شان بی شمار نفرت دارند. دررا بطه به جمهوریت وامارت وپسوند اسلامی آن ها ، بهتر می دا نم که نگاه منتقدا نه ابرازنما یم. نگاه منتقدا نه ازاین نگاه که ، چسپ اسلام هم به جمهوریت غنی هم به امارت طا لبان ، هما نندی دارد به این که شیطان درکنار رسول ص جا بجا کرده شود. جا بجای بی مورد وازهرنگاه قا بل سرزنش! در حا لیکه ، نه جمهوریت غنی جمهوریت می با شد ونه امارت طا لبان اسلامی بود. بله ، جمهوریت غنی جمهوریت دزدان می با شد وامارت طا لبان امارت قا تلان وتروریستان وجاده صاف کن غا لبان بود. غا لبان هم که در بیست سا ل گذ شته هم طا لبان هم نظا می پا کستا نی / اداره کنند گان آن ها را خوب شنا خته اند. بنا برآن، با وجود عقب نشینی غا لبان ، باز گردا نیدن امارت تروریستی طا لبان توسط نظا می های دوگا نه بازپا کستانی هم نا ممکن هم تلاش برای دامن زدن به قتل ها وترورهای بیشترمی با شد. ازاین نگاه که قبلن امارت تروریستی طا لبان را ایم آی شش / سازمان اطلا عا تی انگلیس به کمک ما لی عربستان ورضا یت امریکا وپیاده کاری ارتش پا کستان به کا بل تحمیل کرده بود واکنون د یگر با دارهای قبلی ما یل به تکرار چنان فا جعه ی نمی با شند ، گمان نمی کنم که پا کستان به تنهای د ست به تکرار جنا یت قبلی خود بزند. بهر حا ل ،نخست ، جمهوریت را به غنی ودوم امارت با پسوند اسلامی را به طا لبان اکثرا نا توان ازتلاوت قرآن تعریف ونوشته را ادامه می دهم. واژه نا مه سیا سی وعلوم سیا سی نشان می دهند که مبتکر جمهور افلاطون می با شد و به عنوان "جمهوریت" کتاب هم نوشته بود. اگرچه از افلاطون تا کنون ،ازجمهوریت استفاده های بد بیشتر واستفاده های خوب کمتر شده است ، اما استفاده نا درست ازآن نمی توا ند جوهر اصلی وافلاطونی آن را از میدان بیرون کند. مطا بق تعریف افلا طون وافلاطونی های کهنه ونو ، جمهوریت نوع نظام سیا سی می با شد که درآن مردم در یک انتخا بات دموکرا تیک رئیس جمهورخود را انتخاب می کنند. به سخن د یگر، جمهوریت شیوه حکومت داریی برگزیده شده توسط مردم ودر صورت تخلف رئیس جمهورهمان گزینش کننده ها حق دارند که اورا درنیمه کارمرخص ویا دردوردوم انتخابات اورا رد ورقیب او را انتخاب کنند. تجربه ای که در همه جمهوری های دموکراتیک غربی را یج می با شد. با درنظر دا شت تعریف ارا یه شده از جمهوریت ،جمهوریت مستر غنی زبا له می شود. اگر مستر غنی باوردارد که جمهوریت او جمهوریت می با شد ، به او می گو یم که افغانستان نه در گذ شته جمهوریت داشت ونه اکنون جمهوریت دارد. با وجود اینکه افغا نستان در گذ شته جمهوریت قلابی وتفنگی دا شت ، اما همان جمهوریت یا جمهوریت های تفنگی به مرا تب ازجمهوریت کنونی بهتروتا جای درمیان مردم افرادی دا شتند. وارونه ای آن ها ، جمهوریت مسترغنی دشواری های زیررا دارد. دشواری های که نمی گذا رند جمهوریت با شد: نخست ، جمهوریت مسترغنی را جنگ شکست خورده امریکا علیه تروریسم تو لید کرده است؛ دوم ، جمهوریت مسترغنی جمهوریت دزدان می با شد؛ سوم ، مسترغنی خو د ش اعتراف کرده است که بیشتراز پنجا در صد درآمد گمرک ها ومنا بع ما لی افغا نستان در جمهوریت او دزدی وتلف شده است ؛ چهارم ، جان سا پکو د بیر سیگار / نهاد بررسی کننده ای کمک های امریکا به افغا نستان ، درهمه بررسی های خود از سا ل 2012 تا کنون ،افشا کرده است که بخش بزرگ کمک ها برای باز سازی واموردفاعی افغا نستان غارت شده اند. غارتگران هم جمهوریت کاران کرزی وغنی می با شند؛ پنجم ،جمهوریت غنی هم جمهوریت نیست هم د ست نشانده امریکا هم غارتگر می با شد ؛ ازاین رو،با عقب نشینی سربازان امریکای ونا تو ، سخن از افتادن جمهوریت نام نهاد او به ته زبا له دان تاریخ بسیاررسا نه ای شده است. با توجه به پنج اصل نا مبرده ، به صرا حت می گو یم که جمهوریت مسترغنی هم جمهوریت دزدان هم دست سا خت بیگا نگان هم کمک کننده به تروریستان می با شد. اگر مستر غنی این سخنان در باره جمهوریت پو شا لی خود را نمی پذ یرد ومی گوید که منتخب مردم می با شد، به او می گو یم که درانتخا بات ماه میزان 1398 ، هژده لک رای دهنده ها به چند کا ند ید رای دا د ند وازهمان شماربه گمان غا لب یک میلیون به شما وعبدالله رای داد ند وشمارمردم افغا نستان هم بالای 30 میلیون تخمین شده است. پس ، مستر غنی از 30 میلیون نفرتنها پنج لک رای گرفته است. عبدالله رقیب غنی هم خود را برنده می دا نست. بنا برآن ،هرد وشان اعلام کرد ند که کا بینه ائتلافی می سا زند ویک سا ل هشت ماه می شود که کا بینه سا خته نمی توانند وبا وزیران سرپرست حکومت لرزان وغارتگرا نه می کنند. یعنی غنی دردرجه اول جمهوریت را دفن کرده است وعبدالله دردرجه دوم همکار او دردفن جمهوریت می با شد! جمهوریت هم متضاد با کارکرد حکومت آن ها می با شد. بطورنمونه ، ازنظرواژه شنا سی وکارکردی ، معلوم است که جمهوریت را مردم با عزم واراده وفکروگزینش آزاد خود ایجاد می کنند، وجمهوری مردمی را نه تروریستان ودزدان دا خلی ونه نیروهای خارجی بر انداخته می توا نند. به سخن د یگر، جمهوریت نظام سیا سی زاده عزم واراده وگزینش مردم می با شد وتا مردم هستند جمهوریت شان برقرارمی با شد. بنا برآن ، ازاینکه جمهوریت مستر غنی جمهورنیست ود ست نشا نده بیگا نگان می با شد ، با عقب نشینی سربا زان آن ها می افتد درزیر ترین بخش زبا له دان تاریخ. ازاین نگاه که ،درعنوان نوشتم : " جمهوریت غنی وامارت طا لبان ، دورخ یک سیاه وننگین می با شند" ، وجمهوریت را تعریف وازجمهوریت نبودن جمهوریت غنی نیزپرده برداری کردم ، به سراغ امارت طا لبان می روم. پیش ازرفتن به سراغ امارت طا لبان ، ازاینکه هم جمهوریت غنی هم امارت طا لبان پسوند اسلامی را به خود چسپا نده اند ، بهرد و شان می گو یم که اسلام ازنظر واژه شنا سی دو معنا دارد: صلح وتسلیم خدا شدن. درعمل د یده می شود که هم غنی وتیم او هم طا لبان تروریست ، دشمنان صلح وبا غیان مطا بق دستورهای خدا وند متعال می با شند. ازاین رو ،نه امارت طا لبان اسلامی بود ونه جمهوریت غنی جمهوری اسلامی می با شد ونه ترورهای طا لبان برای اعاده آن توجیه د ینی وعقلی دارد. با وجود دور بودن جمهوریت وامارت ازاسلامیت ،صلح طا لبان با حکومت غنی را مفید برای مردم وخود آن ها می دا نم. زیرا که ، خراب کاری ها وترورهای آن ها شرایط را برای ظهورنیروی برترکه بد یل شان شود پیچیده ترکرده است! بهر رو، دررا بطه به امارت طا لبان وپسوند اسلامی آن ودشمنی اش با اسلام، گفتی ها بسیار دارم. برای اینکه نوشته طو لا نی نشود ، پرسمان های زیر را به آگا هی طا لبان می رسا نم: نخست، همان گونه که جمهوریت اسلامی غنی وابسته به امریکا ونا تو می با شد ، امارت اسلامی طا لبان وا بسته به نظا می های دوگا نه بازپا کستا نی می با شد ؛ دوم ، با دار غنی ،بادار نظا می های پا کستا نی هم می با شد؛ سوم ، طا لبان غلام غلام می با شند؛ چهارم ، از طا لبان پرسان می کنم که چرا نظا می های پا کستا نی یا با دا ران تان مکتب های دخترا نه را درپا کستان بسته نمی کنند وما نع حضورزن ها ها در حکومت وپارلمان نمی شوند ومخا لف آن ها شما دشمنی با درس خوا ندن دختروحضورزن ها درسیا ست ودراصل دشمنی با قرآن دا رید! در قرآن ، معلوم است که یک سوره بنام زنان آمده است وطا لب درفقه تنها کسی معرفی شده است که در مدرسه های کنار مسجد ها درس قرآن وفقه می خوا ند نه درس ترور وبم گذاری برای شهید وزخمی کردن مسلمان ها! بنا برآن ، به طا لبان می گویم که ،درقرآن ، گنا هی بزرگتر ونا بخشو د نی تر ازکشتن مسلمان ها وانسان های نمی با شد. گنا هیکه انجام آن کارنا مه عادی روزا نه تان می با شد! یعنی قا تلان وآدم کشان می با شید! سخن دوم من به طا لبان این است که توجه دا ر ید که مرکزهای علوم د ینی درکشورهای مسلمان به خصوص بزرگان ومرشدان آن ها درباره امارت وکار نا مه شما چه نظری دارند؟ اگرتوجه و یاد واره درزمینه ندارید ، توجه تان را بد و مسئله جلب ونوشته را پا یان می دهم: نخست، ماه آوریل 2001 بود وامارت شما زیرفرمان د بیرآی اِس آی درکا بل برقرار بود. دراخیرهمان ماه ، درشرق شهرپشاور ، گرد همای علما برای حما یت ازبربریت شما برگزار شد ودر آن مولا نا مرغوب الرحمن مهتمم مدرسه دیوبند هند هم دعوت شده بود. مو لا نا درسخنرا نی خود امارت اسلامی شما وشیوه شریعت مداری تان را دشمنی با اسلام معرفی وآبروی برای شما وبا دارتان با قی نگذا شت. یعنی شما که مد عی وفا داری به فقه حنفی می با شید، توسط مهتمم مدرسه د یوبند بزرگترین مرکزفقهی آن دشمن اسلام معرفی شد ید! دوم ، سا ل ها بعد ازآن که امارت تا زبا له وخود تان به تروروکشتارمسلمان های افغا نستان به کمک آی اِس آی مصروف شد ید ودکتر محمد ایازنیازی امام مسجد وزیراکبرخان واستاد دا نشکده شرعیات دا نشگاه کا بل را دردا خل مسجد شهید کرد ید ، دکترمحمد طیب رئیس دا نشگاه ازهر شما طا لبان یا طا لبان نما یان را تروریست اعلام وبه مولوی ها فرمان داد که نمازجنازه برای طا لبان مرده وکشته شده ادا نکنند! بعد ازفتوای مهتمم مدرسه د یوبند وشیخ ازهردرباره شما طا لبان بی را بطه به قرآن واسلام، یاد تان هست که مولوی سمیع الحق گردا ننده مدرسه حقا نیه والهام بخشی برا ست ویا دروغ شما را آی اِس آی درکنارمقرخود در را ولپندی ترور کرد. ترور مولوی سمیع الحق دررا ولپندی بیانگر این واقعیت می با شد که او را آی اِس آی ترورکرد تا به علمای اسلام نما یش دهد که همکار شما نمی با شد. دراخیر، بهتراست که نظرپرویزکیا نی فرمانده قبلی ارتش پاکستان را درباره شما بازتاب ونوشته را پا یان دهم. بطورنمونه ، درشبکه انگلیسی تلویزیون الجزیره د یدم که پرویزکیا نی با جان کری رئیس کمیته رواب طه خارجی مجلس سنای امریکا درراولپندی گفت وگو دا شت وبه او گفت که اگراطمنان دهید که مزاحم دستگاه اتومی ما نمی شوید ، اجازه نمی دهم که یک طا لب ازپاکستان وارد افغا نستان شود. یعنی ارتش پا کستان شما طا لبان بی خبر ازاسلام وسیا ست را ابزار نگهداری دستگاه اتومی خود کرده است! یعنی فرمانده ارتش پاکستان شما را ابزار دستگاه اتومی خود وشما اسلام را ابزار ترور وکشتار مسلمان های افغا نستان سا خته ا ید. د و کارنا مه ای زشتی که لعنت خدا ونفرین مسلمان ها را نثار تان می کند!