Monday, 3 May 2021
جمهوریت سرطا نی محمد داود ؛ آغازفروپاشی اداره عا مه درافغا نستان
بخش سوم
ابراهیم ورسجی
چهاردهم ماه ثور،سا ل 1400
دربخش دوم این سلسله مقا له ها ، یاد آورشده بودم که در ده سا ل پسین حکومت ظا هر شاه ، چهره های نوتروارد ادا ره عامه ی قبیله سالاری زده افغا نستان کرده شد ند. در حا لیکه با وارد شدن چهره های نودراداره عامه ، امید واری برای بهتر شدن کارنظام سیا سی وعرضه خد مات به مردم به میان آمده بود ونو شدن آن هم را بطه تنگا تنگ با کارکرد حزب های سیا سی دارد ؛ اما شاه قا نون حزب های سیا سی را با وجود تصویب شدن آن در شورای ملی یا ملی نما توشیح / امضا نکرد. بنا برآن ، رسمی وقا نو نی نشدن فعا لیت حزب های سیا سی ؛ با عث پیدا یش ذهنیت وفرهنگ کود تای وسربازگیری توسط چپ گرا یان ومذ هبی ها در ارتش / ارد و وپو لیس شد. ازاین نگاه که آموزش نظامی ها درشوروی صورت گرفته بود وادامه دا شت، اید ئولوژی کمونیستی به بسیاری آن ها تلقین شد. درکا بل هم گرا یش های چپی خلق وپرچم بخاطر گرا یش کمونیستی، بیشترین سربازگیری را در ارتش / ارد و کرد ند.
افزون برآن ، دردا خل ارگ شا هی هم ، محمد داود نخست وزیر قبلی گرا یش سیا سی نه اید ئو لوژیک به مسکو دا شت. ازسوی د یگر، هم ظا هرشاه هم دا ود با وردا شتند که چپ گرا یان درمیان مردم رخنه کرده نمی توا نند. وارونه ای آن ها ، سازمان جوا نان مسلمان که بعد ترازآن جمعیت اسلامی وحزب اسلامی سا خته شد ند، ازنگاه مذ هبی می توا ند دردرون مردم رخنه ونفوذ یا بی نما ید. بنا برآن ، هم شاه هم دا ود ، خطر مذ هبی ها را به حکومت های خا ندا نی خود بیشتر گرفتند. اتحاد شوروی هم بخاطر جمعیت چهل یا پنجا میلیون مسلمان در جنوب خود از رشد اسلامی ها درافغا نستان هراس دا شت.
بنا برآن ، مسکو وخلق وپرجم ، دا ود را ابزار وبا جمهوریت کو د تای اورا علیه اسلامی ها استعما ل کرد ند. استعما ل این گو نه که ازاو به حیث جاده صا ف کن حکومت چپ گرای مورد نظر خود بهره برداری کرد ند. بهره برداریی که آغازگر نا بودی اداره عا مه ی رو به بهبود ازنظرکاری درافغا نستان شد. بطور نمونه ، درکا بینه ای جمهوریت سرطا نی 1352 دا ود ، غیر ازدکتر عبد الجمید، ، جیلا نی با ختری، وفی الله سمیعی ، وسمیع ا لد ین ژوند که اخیری داد ستان کل بود نه وزیر، وزیران ومسئو لان بالا مقام د یگر هم سواد نا چیزدا شتند هم افسران خلقی وپرچمی یا دا رای گرایش به آن ها بو د ند. ازاین نگاه که چپ ها می دا نستند که ازطریق دموکراتیک بقدرت نمی رسند وازنظر اید ئولوژیک هم مذ هبی ها کارشان را درجا معه ای مذ هبی وقبلیگی تمام می کنند، به کو د تا وسرکوب مذ هبی ها درد وبرهه روی آورد ند: برهه اول جمهوریت سرطا نی دا ود وبرهه دوم جمهوریت خشونت بارهفت ثوری 1357 با صطلاح خلقی خود.
دراین را ستا ، مسکو وچپ های افغا نش موفقا نه داود را ابزار کرد ند ؛ البته این گونه که ، درگام نخست ، رده های بالای اداره عا مه وارتش را ازافراد مجرب وکارکشته بنام های طرفدا ران شاه ومذ هبی ها خا لی وجا های آن ها را به اعضا وطرفداران وافراد بی خا صیت نسبت به کمونیسم افغا نی سپرد ند. به سخن د یگر، چپ های مسکوی، درگام نخست ، همه افراد مزاحم به اید ئولوژی وبرنا مه ی خود را توسط دا ود ازرده های با لای سا ختار اداری وارتشی وعد لی بیرون ودرگام دوم با راه اندازی کو د تای ثور 1357 ،جمهوریت فردی او را به جمهوریت با صطلاح خلقی ودراصل قا تل مردم و د ین ستیز متحول کرد ند. طوریکه د یده شد ، تره کی وامین ، بنام خلقی سا ختن اداره عامه ، هزا ران نفررا ازوزیران وسفیران ورئیسان ونظامی ها ازرده های بالای ارتش وپولیس والیان ومد یران واستا دان ومعلمان وروزنا مه نگاران ومولوی ها را قتل وزندا نی و ازمیدان بیرون ودرواقع افغا نستان را ازمغز ها واستعداد ها خا لی کرد ند. خا لی کاریی که کمراداره عا مه را شکست وکمرسازمان های مذ هبی را بست وحکومت با صطلاح خلقی را به لبه پرتگاه رسا ند.
اتحاد شوروی که توحش تره کی وا مین را در افغا نستان به زیان منا فع خود ونفع مذ هبی ها ارزیا بی کرده بود، با پیا ده کردن ارتش سرخ ، ببرک کارمل را در کا بل به قدرت رسا ند. اگرچه ببرک کارمل توان رهبری افغا نستان را دا شت ، اما رسیدن او به قدرت به کمک ارتش سرخ ، هم شخصیت اورا جریحه دارهم امریکا برای گرفتن انتقام شکست خود درویتنام ،ازشوروی ، ازطریق پا کستان به کمک جهادی ها رسید. پیش ازکود تای ثور وپیاده شدن ارتش سرخ وکمک امریکا وعربستان به جهادی ها ازطریق پا کستان ، حکومت افغا نستان دراداره وآموزش وپرورش ، نا لا یق ترین حکومت درجهان شا خته شده بود.
بطور نمونه ، در آن مرحله ، در159 عضو وقت سازمان ملل ، درجهان ،سه حکومت فا سد ودو حکومت نا لایق شنا خته شده بود ند. سه حکومت فا سد : حکومت نیجریه در غرب افریقا وحکومت تا یلند درجنوب شرق آسیا وحکومت پا کستان در جنوب آسیا، معرفی شده بود ند. دو حکومت نا لایق : حکومت های: عربستان وافغا نستان شنا سای شده بود ند. معلوم است که سطح لیا قت وبی لیا قتی حکومت ها را بطه ی تنگا تنگ با سطح آموزش وپرورش درآن ها دارد. بطورنمونه ، درآن برهه ،افغا نستان درآموزش وپرورش تنها ازبوتان پیش ودرتو لید تریاک ازبر ما عقب بود! طوریکه د یده شد، حکومت نا لایق عربستان را نفت وامریکا نگهداری کرد ند ؛ اما حکومت نا لایق افغا نستان را جمهوریت نما های سرطا نی وثوری وپیاده شدن ارتش سرخ ، به سوی فروپا شی سوق دا د ند!
طوریکه یاد آوری شد، جمهوریت سرطا نی با کنارزدن افراد لایق ازرده های با لای بروکراسی / اداره عامه جاده سازی برای جمهوریت خلقی نما کرد ؛ وتره کی وامین ، به خصوص اولی با قتل وآواره سا ختن هزاران کارمندان با لا مقام ودرمیا نی ازسا ختار اداره عامه هم سا ختار شکنی هم جاده سازی برای ارتش سرخ کرد. پیاده شدن ارتش سرخ ،افغا نستان را به میدان جنگ سرد قدرت های بزرگ تبد یل کرد ( رک به جهاد وجنگ سرد قدرت های بزرگ ج دوم ازنوسنده). اگر چه ببرک کارمل هم استعداد رهبری را دا شت هم بسیارکوشش کرد تا با جذ ب افراد کار فهم غیر حزبی اداره عامه را بازسازی کند ، اما تخریب کاریی خلقی ها ازدرون وجهادی ها ازبیرون وحضور ارتش سرخ نگذا شتند که موفق شود.
ازاینکه حکومت های افغانستان ازآغاز نخست وزیری محمد داود تا آغازریا ست جمهوری کارمل ( 1332- جدی 1358) ، وا بسته به شوروی شده بود ند ، اما کو د تای ثور وتوحش امین وپیاده شدن ارتش سرخ ، کشوردا رای تاریخ سیا سی نا شاد ما را از وابستگی سیا سی - اقتصادی به زیر اشغال نظا می آن سوق داد. در چنان شرا یطی ،درسال 1985 ترسای -1364 خور شیدی ، میخا ئیل گوربا چوف رهبر حزب کمونیست شوروی شد وعزم بیرون کردن ارتش سرخ ازافغا نستان را با انجام این دوکار کرد: نخست ، دررهبری حکومت افغا نستان تغییر ودوم ،طرح مصا لحه ملی توسط آن را راه اندازی نمود. بنا برآن، ببرک کارمل را ازریا ست جمهوری ورهبریی حزب حا کم برکنار وجا یش را به نجیب سپرد. نجیب که خشونت ها وکشتارهای زیادی از با سوا دان در دوره رئیس خاد / اداره امنیت با صطلاح ملی بودن خود کرده بود، سیا ست مصا لحه ملی اش مورد استقبال قرارنگرفت. بطورنمونه ،شخصا ازراد یوکا بل شنیدم که نجیب گفت: اگر رئیس خاد نمی بودم ،طرح مصا لحه ملی ام موثر واقع می شد ودرکشور صلح را برقرار می کردم.
بنا برآن،هم طرح مصا لحه ملی نجیب مورد استقبا ل مردم ومخا لفان حکومت قرارنگرفت هم او قوم گرای را درسازمان های پر چم وخلق که دریک اتحاد دروغین بنام حزب وطن به خود چسپان کرده بود ند دا من زد. افزون برآن ، درماه سرطان سا ل 1370 ، هم ببرک کارمل را ازمسکو به کا بل دعوت کرد هم بد شمنی با اوبرخا ست. یعنی نجیب هم سازمان پرچم را که دراصل رهبرآن کارمل بود دشمن خود سا خت هم سازمان خلق را که دراصل مخا لف بود ازخود دورترسا خت. سازمان خلق نما هم همان دسته ای بود که ژنرال شا هنواز تنی وا بسته به آن و وزیر دفاع علیه حکومت نجیب کود تا ی نا کام به پا کستان پنا هنده شده بود. دراخیر، به صرا حت می گویم که ، نجیب که هم ازپرچمی های تا جیک وهزاره وازبک هم ازخلقی های پشتون را نده شده بود روا نه پاکستان برای تسلیمی به آی اِس آی بود که در میدان هوای کا بل برا یش ما نع خلق شد وبجای بازگشت به ارگ بد فتر سازمان ملل متحد پنا هنده شد. رفتن نجیب بد فترسازمان ملل هم سا ختارحکومت هم سا ختارحزب وطن هم سا ختار اداره عامه نیمه جان را ازبنیاد متلاشی وجاده سازی برای رسیدن جهادی ها به قدرت کرد. ادامه دارد.
0 comments:
Post a Comment