ابراهیم ورسجی
نهم ماه قوس سال 1398
سال های طولانی زند گی مهاجرا نه در پاکستان وتبد یل شدن زبان هندی با د بیره فارسی بنام اردو بزبان دومم، مرا متوجه فقر تاریخی- فرهنگی افغان ها / پشتون ها به ویژه سیا سی های وطن فروش لروبر / ته وبالا افغانِ افغانستانی- پاکستا نی سا خت. وقتیکه پشتونستان خواهی افغان های دوسوی مرز د یورند برای تجزیه خیا لی پاکستان ومعا مله گری های منا فقانه ای آن ها با آی اِس آی / شبکه ای جا سوسی آن کشور را به گو نه ای حما یت شان ازطالبان سازیی نظامی های شیاد پاکستانی ازافغان های ته وبا لا علیه دولت اسلامی مجا هد ین دیدم. البته این گونه که ، نصیرالله با بروزیرداخله پاکستان ، طالبانِ افغانِ اکثرا ناتوان ازتلاوت قرآن را ازکویته به سوی قندهار وازقندهار به سوی کا بل راند تا افغانستان را به یک ولایت آن کشورتبد یل نما ید! بنا برآن، دریا فتم که پشتونیست ها نه تاریخ دارند ونه فرهنگ. اگرتاریخ وفرهنگ می داشتند ، پشتونستان خواه علیه پاکستان وطرفدارطا لبان یا شاخه ای ریشوی ارتش آن کشورنمی شد ند! ازاین نگاه که ، ته وبالا افغان ها پیشینه ای فرهنگی- تاریخی درخراسانِ افغانستان نا میده شده توسط هند بریتا نیا وروسیه ای تزاری ندارند ، تصمیم گرفتم که پیشینه ای تاریخی - فرهنگی آن ها را درهند بریتا نیا وپاکستان پیگیری کنم.
دراین راستا ، درجلد نخست " جهاد افغانستان وجنگ سرد قد رت های بزرگ " ، بازیی بزرگ هند بریتا نیا وروسیه تزاری درجهت تکه - پارچه کردن خراسان بزرگ وایجا د کشورپو شا لی افغانستان به حیث منطقه ای حا یل میان آن ها را بررسی وهمچنان درمقا له " پشتونستان" درهمان جلد ، پشتونستان خواهی منا فقانه ای ته وبالا افغان ها را بررسی کرده ام . شا یان یاد آوری می دانم که ، " فریب نا تمام" ، نوشته ای جمعه خان صوفی وسال ها مهمان افغان های مخالف مرزد یورند درکا بل، ثا بت سا خت که پشتونیست های درگیردرافغان خواهی ته وبا لا واقعا تاریخ ندا رند وبرآمدن طالبان تروریست ازبستر زبانی - فرهنگی آن ها بی فرهنگ بودن شان را هم به نما یش گذا شت.
با درنظردا شت گفته های با لا ، خوشحال شدم که جمعه خان صوفی نویسنده پشتون وعضو ناسیونال عوامی پارتی غفارخان وولی خان ، شخصی که سال ها درکا بل مهمان افغان های فاشیست وکمونیست دست نشانده انگلیس واتحاد شوروی بود ؛ با نوشتن " فریب ناتمام "بر بی فرهنگی وبی تاریخ بودن ته وبالا افغان ها مهرتا یید گذا شته است. ازاین نگاه که ، ازطریق سا یت اردوی بی بی سی وروزنامه اردوزبان جنگ، چاپ پاکستان، آگا هی بیشتردرباره کتاب نامبرده پیدا کرده ودرباره اش هم مقاله نوشتم هم تبصره ها کرده ام ، به گفته های قبلی درباره آن بسنده کرده ودرباره گفت وگوی جمعه خان صوفی به عنوان سپین خبری / خبرهای سفید با عبدالله جان صا بر، دریک شبکه تلویزیونی بنام "کانسپت" که تازه وارد صفحه فسبوک / رخنا مه شده است ،ابراز نظر می کنم.
مثلا، سه روز پیش، گفت وگوی جمعه خان صوفی با عبدالله جان صا بر به زبان پشتوپخش شد. گفت وگوی بسیارآموزنده درباره بی تاریخی وبی فرهنگی لروبر/ ته وبالا افغان خوا هان ومعا مله گری های آن ها با هند برای دشمنی ای بی دستاورد با پاکستان وزمینه سازی برای تولید طالبان از قبا یل خود شان توسط نظامی های شیاد پاکستانی! جالب این است که ،جمعه خان صوفی واژه افغان را ساخته ای فارسی زبان ها وبی را بطه با پشتون ها معرفی کرده است! مثلا ، او گفت که :" افغان را برای نخستین بار رود کی ، شاعر فارسی زبان بخا را یی بکاربرده بود!" دراین باره که واژه افغان را رود کی سمرقندی- بخا را یی بکاربرده بود ، با جمعه خان صوفی موا فقم. اما به آگا هی جمعه خان صوفی وته وبالا افغان خواهان برسانم که ، رود کی واژه افغان را برابر به آه وفغان گرفته است. یعنی افغان درزبان فارسی ، آه وفغان ورنج را معنا می دهد ویک شاعر فارسی زبان دیگرهم شعری سروده است که " آه وافغان کرد یم" ، یک مصرع آن می باشد. درشاهنا مه فردوسی هم ، افغان نزد یک به تعریف رود کی وشاعر فارسی زبانِ سرا ینده ای آه وافغان آمده است.
طرفه این که ، جمعه خان صوفی درگفت وگوی خود یاد آور شده است که :" پشتون ها را تاجیک ها وترک ها مسلمان ساخته اند." استد لال اواز این نگاه درست می با شد که اسلام را واقعا تا جیک ها وترک های فارسی زبان شده به هند برده اند. آری ، اسلام را واقعا تاجیک ها وترک ها به هند برده اند ؛ البته ، به گونه های تبلیغی- عقلی-عرفا نی وتفنگ سالار. مثلا، ترک تفنگ سالار محمود غزنه بود که اسلام جنگ سالار را تا لاهور برد وپشتون های تازه مسلمان شده هم سربازان او شد ند! تاجیک های مبلغ ومروج اسلام عقلی- عرفانی درهند،هجویری بود که زیارتش درلاهورمی باشد ومجدد الف ثانی که زیارتش درامرت سرهند می باشد. شا یان ذکر است که ،عالمان وعارفان فارسی زبان دیگر هم کمک در گسترش اسلام درهند کرده اند که یک دانشمند برجسته شان شاه ولی الله دهلوی می باشد و زیارت های آن ها درهند وپاکستان وبنگه د یش می باشند که مجا ل بحث درباره شان دراین مقاله نیست.
نا گفته نما ند که ، تفنگ سالاران مسلمان ازمحمود غزنه تا احمد خان ملتانی مشهوربه ابدا لی درقندهارکه با بای استعمارزای های افغان می باشد ، جنا یت ها وتباه کاری های زیادی درهند کرده اند که نفرت امروزهند وهای افراطی ازاسلام ومسلمان ها ریشه درجنا یت های آن ها دارد. مثلا، سید ابوالااعلی مودودی ، دانشمند اسلامی هند وپا یه گذارجماعیت اسلامی ، گروهی که درپاکستان ، هند وبنگله دیش حضور فعال دارد ، درکتاب خود" سلاجعه " ، محمود غزنه واحمد شاه ابدا لی را لتیره / لنده غرنوشته وازغوری های تاجیک یا فارسی زبان ستا یش کرده ودلیل آورده است که آن ها ازفرهنگ اسلامی بسیارخوب درهند نما یند گی کرده اند! مثلا، زیارت مجلل غیاث الدین غوری را شخصا درنزد یک راولپندی دیده ام. با درنظرداشت توحش وغارتگری های برخی تفنگ سا لاران مسلمان درهند ، جواهرلال نهرو، مورخ وسیاست مدار ونخست وزیرهند پسا استقلال ، درکتاب خود" کشف هند " نوشته است که کا ش اسلام توسط محمد به هند میامد! اگراسلام توسط محمد به هند میامد ، هند دیگری می داشتیم!"
بهرحال، با تا یید نظر جمعه خان صوفی مبنی بر این که پشتون ها را تاجیک وترک ها مسلمان ساخته اند ، به سخنان او درباره افغان وپشتون گری و نقش هند درافغان گریی مخالف پاکستان درکا بل وچارسده ومعامله گری های های فاشیست های افغان دردوسوی د یورند با دهلی نو ومسکو واسلام آباد تمرکزمی کنم. جمعه خان صوفی درباره نادانی غفارخان هم، ابرازنظر کرده وگفته است که :" ازاینکه تحصیلات دانشگا هی ندا شت ، درمقایسه با گاندی ونهرووجناح ، آدم نافهمی بود. اما با وجود نا فهمی ، غفارخان ، شخص فعال وعوام گرا بود وتوانست بخشی ازپشتون ها را دراطراف خود جمع کند وخانواده اش هم درخط او تا کنون همان سیاست را ادامه می دهند." سیا ست خانواد کی نه قومی.
درباره سیاست هند وسیاست محمد علی جناح قاید اعظم پاکستان درباره پشتون ها هم ، جمعه خان صوفی این گونه نظر داده است:" هند در حالیکه مرز دیورند را به حیث مرزی رسمی میان پاکستان وافغانستان می شنا سد ، مشوق افغان های تخت نشین در کا بل وچارسده نشین درولایت سرحد د یروز وخیبر-پشتونخواه امروزدررد آن بود ومی باشد. سیا ستی که به نفع پشتون های پاکستان تمام نشد." جمعه خان صوفی ،درباره پشتونستان خواهی غفار خان وبرخورد محمد علی جناح با او این گونه نظر داده است:" جناح ازغفار خان خواست که همکار او درایجاد پاکستان ودرقدرت سهیم شود. غفار خان با رد پیشنهاد جناح ،به پشتونستان خواهی ادامه داد. بنا برآن ، جناح در بخش پشتون نشین پاکستان همه پرسی کرد وپشتون ها با اتفاق به نفع پاکستان رای داد ند." معلوم است که رای دادن پشتون ها به نفع پاکستان مشت دندان شکن هم دردهن غفار خان هم وطرفدارانش در تخت کابل بود. تخت نشین های نامردمی که توسط هند بریتانیا به کا بل تحمیل کرده شده بود ند وبعد ازهند بریتا نیا ،برای ادامه حکومت داریی نامردمی خود نوکرمسکو شد ند!
طرفه این که ،جمعه خان صوفی :" درتقسیم هند وجدای پاکستان ازآن، گا ندی ونهروررا مقصر دانسته است. البته این گونه که ، جناح پیشنهاد نظام کنفد رالی داد وگا ندی ونهرو از تجزیه هند حما یت کرد ند." جمعه خان صوفی به معامله گری های پشتونستان خواهان شرق د یو رند با پاکستان هم پرداخته وگفته است که :" اول پشتونستان خواهی بی نتیجه کرد ند ودوم با پاکستان معامله کرد ند تا ولایت سرحد را خیبر - پشتونخواه بنامد. وقتیکه ولایت سرحد ،پشتونخواه نامیده شد ،پشتونستان خواهان گفتند که خواست شان همین بود! درحالیکه خواست شان پشتونستان مستقل بود ، نه خیبر پشتونخواه." دراین باره که خواست پشتونستان خواهان پاکستانی جدای بود نه تغییرنام ولایت سرحد به پشتونخواه ، صد در صد با صوفی موا فقم. افزون بر موافقت با صوفی ، به صراحت می گویم که میان پشتونستان خواهان دو دوسوی د یورند هم اتفاق نظر وجود ندا شت وندارد. مثلا، پشتونستان خواهان تحمیل شده بر کا بل ، بخاطر اقلیتی کمتر از 30 درصد بودن قبیله های پشتون درخراسان افغانستان نا میده شده توسط هند بریتا نیا وروسیه ای تزاری ،خواهان پیوستن پشتون های قبا یلی پاکستان به افغانستان برای بالا بردن سطح درصد یی قبا یل خود شا بود ند.
ازاین نگاه که پشتونستان خواهان پاکستا نی به تبد یل ولایت سرحد به پشتونخواه قانع شده اند ، درواقع ، مرزد یورند را به برسمیت شناخته ومشت د ندان شکن دردهن پشتونستان خواهان تحمیل شده بر خراسانِ افغانستان نا میده شده توسط کهنه استعمارها ونوکران نواستعمارگری کوبیده اند. خنده داراین است که ، پشتونستان خواهان پاکستانی مرزد یورند را برسمیت شناخته وفا داریی خود را به پاکستان اعلام کرده اند. برخلاف ، پشتونستان خواهان استعمارزای افغان که بزور سربا زان امریکا یی وناتو درارگ کا بل لرزان مانده اند هم مرزد یورند را برسمیت نمی شنا سند هم دهن کژی به پاکستان می کنند تا ازحمایت طالبانِ تروریستِ افغان دست بردارد! ازسوی د یگر، امریکا متوجه نامردمی بودن استعمارزای های دست نشانده ای خود ونا توانی شان درحکومت داری درافغانستان شده وباب گفت وگو با طالبان یا شاخه ای ریشوی ارتش پاکستان را باز ورئیس جمهورترامپ درسفر ازپیش اعلام نشده خود به افغانستان ، درمیدان هوای بگرام ، ازنزد یک شدن به توافق با برادران نا راض غنی ، به خود او سخن گفته است. درصورت توافق با دار غنی با برا دران نا راض او،روشن است که ارگی ها بازنده هستند نه خود فروخته های کویته نشین وفرمان گیر ازآی اِس آی. ازاین که طالبان تروریست افغان می باشند وسا بقه جنگ وترور با تاجیک ها وهزاره وازبک ها و...را دارند، توافق بادار غنی با آن ها جنگ های قومی را درپی دارد نه صلح وآشتی را! درچنین حا لتی، اصرار استعمارزای های پشتونستان خواه وشکست خورده درحکومت داری ، مهارتروریسم وتامین صلح بربه رسمیت نشاختن مرزد یورند ، امید کا ذ ب کسب حما یت خیا لی هند را دردهن دارد. ازاین نگاه که هند مرز دیورند را می شنا سد، فکرنمی کنم که چیزی فراچنگ پشتونستان خواهان شکست خورده افغان شود.
بنا برآن ، با تاکید برآینده تاریک پشتونستان خواهان افغان که میوه تلخ شکست شان تروریسم طالبانِ دست سا خت ارتش پاکستان ازافغان ها برای تبد یل افغانستان به تروریستستان می باشد، به نظر صوفی جمعه درباره افغان درافغانستان اشاره وبا توضیحات چند مقاله را پا یان می دهم. درباره افغان درافغانستان ، جمعه خان صوفی می گوید:" حکومت افغانستان قانون اساسی ساخته ودرآن درج کرده است که هرباشنده این کشورافغان می باشد." بیاد جمعه خان صوفی بدهم که ظاهر وداوود همان قانون را ساختند ودرتذ کره ها / شنا سنامه های مردم نام قوم های آن ها درج می شد. مثلا، من که تاجیک هستم ، درشنا سنامه ام که اکنون دراختیارم می باشد تاجیک می باشم. یعنی تاجیکم نه افغان! جالب این است که ، پارلمان قبلی افغانستان که درآن پشتون ها هم حضورپررنگ داشتند ، لایحه مردم شماری وتذ کره / شنا سنامه تصویب ودرآن درج شد که نه نام های قومی ونه افغان درج شنا سنامه ها شود. غنی همان مصوبه را امضا ومانع توزیع تذ کره شد. البته که مسترغنی بسیارتذ کره های جعلی برای تقلب درانتخابات ریاست جمهوری که نتیجه آن بعد ازدوماه اعلام نمی شو، توزیع کرد! غیر پشتون ها که شمار شان بیشتراز 70 درصد درخراسانِ افغانستان نامیده شده توسط هند بریتانیا می باشد ، ازدرج افغان درشناسنامه های خود خود داری کرد ند. یعنی درافغانستان : تاجیک ها، هزاره ها،پشتون ها، بلوچ ها ، ازبک ها، ترکمن ها، نورستا نی ها وچند قوم کوچک دیگرحضوردارند وقومی بنام افغان وجود ندارد. شا یان یاد آوری می دانم که ، پشتون ها 112 قبیله دردوسوی مرزد یورند یا لروبر پشتون ها به گونه ای قبیلگی وجود دارند وتا کنون قوم نشده اند تا ازآن به سوی ملت شدن خیزبرداشته وارد جهان مدرن شوند وتروریسم طالبان هم جمع قبیلگی ماندن مانع حرکت پشتون ها بسوی جهان مدرن می باشد. این است ملت افغان مورد نظر استعمارزای های افغانِ تحمیل شده برارگ کا بل. کا بلی که زبان حاکم آن زبان فارسی می باشد وپشتودرآن به ندرت گویش گران دارد!
وقتیکه از کمترین گو یشگران زبان پشتودرکا بل سخن می گویم ، بهتراست به آن بیفزایم ازلشکرگاه تا گرد یز وجلال آباد هم که شهرهای نزد یک به مناطق قبا یلی یا جا های بود وباش قبا یل پشتون می باشند ، زبان پشتو کمترین گویش گران را دارد. ازاین نگاه که از احمد خان تا داود خان ، همه امیران استعمارزای افغان بزبان پشتو سخن گفته نمی توانستند وفارسی فهمی شان هم عامیانه بود ، بیانگربی فرهنگی آن ها وقبیله ها یشان درخراسان حتا هندوستان آن روز وپاکستان امروز می باشد. همین که در کتاب فروشی های کا بل وشهرهای افغانستان ، کتاب های علمی بزبان پشتو یافت نمی شوند و درخیبر- پشتونخواه، بلوچستان وشهرکراچی درولا یت سند که سومی هم جمعیت پشتون دارد ، کتاب های علمی بزبان پشتو نایاب وتنها درچند کتابخانه درپشاور، اشعار رحمن با با وخوشحال خان را در چند صفحه و"رشتیا رشتیا ده" نوشته ولی خان را در 80 صفحه دیدم ودرکراچی ترجمه "اسلام" بزبان پشتو ،نوشته مفتی کفایت الله دانشمند مسلمان هندی را دیدم ودرکتاب فروشی های کویته ، کتابی بزبان پشتو به نظرم نخورد. به صراحت می گویم که ، یافت نشدن کتاب های علمی بزبان پشتو درکا بل ،پشاور،کویته وکراچی ، بیانگرضعف درد ناک فرهنگی پشتون ها وزبان شان می با شد.
بنا برآن ، درپسین بخش مقاله ،بهتراست یاد آور شوم که استعمارزای های تحمیل شده برتخت کا بل بسیارکوشش کرد ند تا زبان فارسی را نا بود وزبان پشتو را جا یگزین آن کنند. سیاست فرهنگ ستیزا نه ای که زبان فارسی را کمرنگ وکمک به ترقی زبان پشتو کرده نتوانست. وقتیکه ازکمرنگ کردن زبان فارسی توسط استعمارزای های فاشیست وجا هل ووطن فروش سخن می گویم ،استد لالم متکی برمسخ زبان فارسی با افزایش واژه های پوهنتون ،پوهنزی،شونزی و... در جای واژه های دانشگاه ودانشکده ود بیرستان / لیسه ، مکتب و...می باشد. افزون بر مسخ زبان فارسی ،استعمارزای ها زبان سازی وتاریخ سازیی دروغین بنام "پته خزانه " وسرود امیر کروربه گونه ای "په هند و سند وپه پنجاب وپه زابل اتل مانند اتل پشتون ها نشته هم کرده اند." تاریخ سازیی دروغین شان هم تاریخ " افغانستان بعد ازاسلام" نوشته حبیبی جعلکار پته خزانه می باشد. معلوم است که درتاریخ وجغرافیای منطقه ، خراسان بزرگ وفارس داریم نه افغانستان واین اخیری را معلوم است که هند بریتا نیا وروسیه ای تزاری درسال 1880 تر سا یی به حیث منطقه ای حا یل میان خود ساختند وروابط بیرونی آن راهم لندن بد ست گرفت.
بهر حال ، جمعه خان صوفی :" مستد ل هم شعر امیرکروررا رد هم پته خزانه ای عبد الحی حبیبی را خلاف معیار تاریخ زبان شناسی معرفی کرده است. بطورنمونه ،" جمعه خان صوفی که سال های طولانی درکا بل مهمان استعمارزای ها بود ، درباره پته خزانه می گوید:" یک زبان شناسی غربی به کا بل آمده بود وحبیبی کشاف پته خزانه وحکومت حا می اش کوشش کرد ند که حما یت اورا به جعل کاریی خود کمای کنند واو پته خزانه را فا قد معیار های زبان شناسی دانسته نه پذ یرفت." درسال های اخیر، دکترنا شناس نوسنده وموزیک کار پشتو زبان که فکرمی کنم دکترای زبان پشتوازدانشگاه مسکو دارد، هم شعرامیرکرورهم پته خزانه را جعلی نا مید. مثلا، چهار روزقبل، دوستی نواری ازدکترناشانس را برایم فرستاد ودرآن دیدم که گفت:" شعرامیرکروروپته خزانه جعلی می باشند وبا تاسف گفت که اگرزیاد سخن بگویم ، نابودم می کنند! با تمنای عمردراز وسود مند برای نا شناس وجمعه خان صوفی ، تا ازجهل پشتونیسم وفاشیسم پرده برداری وکمک به ترقی زبان روبه مرگ پشتو درعصر جهانی شدن زبان ها وفرهنگ ها نما یند، لر وبر/ با لا وزیرافغان خواهان استعمارزای اصلا د یره دونی-هندی وتحمیل شده بر کا بل وغفارخان ،عموزاده شان درچارسده را بخاطر سکوت شان به یک جنایت هند بریتانیا به پشتون ها وادامه آن توسط پاکستان تا سال 2017 ، بشد ت سرزنش می کنم! جنا یت هند بریتا نیا به پشتون ها این بود که: درسال 1901 ، لارد آکلند نایب سلطنه انگلیس درهند، ایف سی آر / مقررات کیفریی مرزی را بر پشتون ها درایجنسی های: اورکزای ، کُرم، باجور، مومند، خیبر، وزیرستان شمالی وجنوبی تحمیل کرد. قانونی که اگرپشتونی دریک ایجنسی تخطی وفرارمی کرد، ایجنت سیاسی انگلیس درآن ، خانه ای فرد فراری وقبیله اش را ویران می کرد. بیاد دارم که دردوره حکومت ژنرال ضیاءالحق ، یک خان قبیله تخطی وبه کا بل گریخت وخانه خودش وقبیله اش مطابق همان قانون ترسناک تخریب کرده شد. همچنان ، بیاد دارم که به پشاوربرگشت وتوبه کرد وژنرال ضیاء هشتاد لک کلداربرایش تاوان پرداخت. غمباراین است که ،غفارخان ، پسرش ولی خان وظاهروداوود ، انتقادی ازآن قانون بربری نکرد ند! طرفه این که ، سال 2002، هنگام سفر ازپشاوربه سوی تورخم ، برد یواری ازقول قاضی حسین احمد ، فارسی زبان پاکستانی ورهبرجماعت اسلامی این سخن را دیدم " قانون سیاه را لغونما یید!" بنگرید! یک فارسی زبان پاکستانی خواستار لغو ایف سی آر / قانون بربری مرزی شد ؛ در حالیکه غفارخان ،ولی خان وظاهرخان وداوود خان وچپ های افغان میراث برشان، درباره آن سکوت کرده بود ند! آری ، آن ها سکوت کرد ند وکرزی وغنی به پاکستان دهن کژی می کنند تا ازحما یتِ طالبانِ تروریست ازنظرمردم وبرادران ناراض ازنظرآن ها دست بردارد. پاکستان هم مرز غربی خود را آمودریا می داند نه دیورند. مرزطلبی دیوانه وار که تا جیک ها وهزاره ها وازبک ها وترکمن ها دربرابر آن ایستاد شد ند وایستاد می ما نند.
Saturday, 30 November 2019
Monday, 25 November 2019
حکومت های فاسد کرزی-غنی- عبدالله ،به خشونت ها علیه زنان درافغانستان افزوده اند
ابراهیم ورسجی
این تحلیل ؛ درپیوند به مقا له ای به عنوان:" چرا مرد سالاری درحال کشتن مردان است؟ " ؛ نویسنده: لیزپلانک ، برگردان کننده به فارسی ،آرمین امید، نشرشده درسایت "آسو" بتاریخ 25/ 8 / 1398 ، ارایه شده است. ازاین که ، درصفحه فسبوک / رخنامه ام ، پخش شده است ، بهتردانستم که درسایت " اند یشه" هم پخش شود ، تا دوستان وفرهنگیان ازآن بهره مند شوند. ازروزیکه به نویسند گی درد نیای مجازی روی آورده ام ،همواره روز25 نوامبر-3 قوس که توسط سازمان ملل روزجهانی زن ها تعیین شده است، مقاله ای درباره خشونت های خانواد گی وشهری وروستا ی علیه زن ها درافغانستان نوشته ام. راستش ،امسال فراموشم شد که روز25 ماه نوامبر،سال ترسا یی وسوم قوس،سال خورشیدی ، روزجهانی زن ها می باشد. وقتیکه امیل آدرسم را بازکردم ، دیدم که سا یت آسو، مقاله های هفته وارش را برایم فرستاده ودرآن عنوان این مقاله " مردان بازن آزاری عمر خود را کوتاه می کنند" ؛ به نظرم خورد. بنا برآن،شروع کردم به تبصره کردن درباره ای آن وبیان دردها ورنج های پا یان نا پذ یر زنان افغانستان. ازاین که به عنوان :" اسلام، غرب وحقوق بشر"کتا بی نوشته ام ودرآن به برابریی زنان ومردان تا کید کرده ام وسایت "انسان" گرای هم دارم ،این مقاله به نظرم هم خوب خورد هم مشوقم شد تا دریک تبصره کوتاه وضع فاجعه بارزنان کشوری دارای تاریخ نا شاد وقبیله زده وزن ستیز ساخته شده ام را بیان کنم. ازاین نگاه که قبیله وقبیله گری ازدید گاه فرهنگ مدرن ،به ما قبل تاریخ تعلق دارند. قبیله گریی که به کمک شرکت انگلیسی هند شرقی وهند بریتا نیا وشوروی وپاکستان وطالبان ریشو اش وامریکا وطالبان دریشی پوشش درقالب های استعمارزای گری های کهنه ونو افغانستان رابه بد بخت ترین کشور برای مردم به خصوص زنان درجهان تبد یل کرده اند،بهتر دانستم که درباره خشونت های گسترده علیه زنان درآن بطورکوتاه ابرازنظر کنم.
واقعیت این است که ، 270 سال می شود که استعمارزای های تحمیل شده برخراسان توسط هند بریتانیا وروسیه ای تزاری ، وتبد یل اجباریی نام آن توسط آن ها به افغانستان، درواقع ، آن را به جا هلستان وزن ستیزستان تبد یل کرده اند! برای اینکه تبصره طولانی نشود ، بتاریخ نه پرداخته به زن ستیزیی نو استعمارزای ها تمرکزمی کنم. حقیقیت تلخ این است که ،طالبان یا استعمارزای های ریشو-وحشی به کمک طالبان دریشی پوش تحمیل شده برارگ درکابل، باتروریسم وفریب کاری، بطوربی سا بقه ای به خشونت علیه زنان درشهرها وروستا ها افزوده اند. مثلا ،طالبان ریشو- تروریست 25 سال می شود که مکتب ها را برای تقویت افغانیت واسلامیت خود دربخش های زیرکنترول وحشتبارشان بروی دختران بسته کرده اند وزن های زیادی را به بهانه های بهوده سنگ سار وسربریده اند. درحالیکه طالبان ریشو چنان توحش های برزنان کرده ومی کنند،18 سال می شود که طالبان دریشی پوش هم وزارت امورزنان دارند هم با کمیسیون حقوق بشربه ریاست دوزن دغلکاروفریب خورده ، حقوق بشروحقوق زن مآ بی می کنند. وزارت وکمیسیونی که کمترین کاررا درجهت تغییر مثبت فرهنگی درسمت بهبود وضع زنان نکرده اند. افزون برآن، بهانه به طالبان ریشوی همتبار طالبان دریشی پوش داده اند تا زنانی زیادی را که روزنامه نگاری وبیان وضعیت فاجعه بار خود ودیگرزنان را می کردند شهید وزخمی کنند. ازاینکه اکثریت مطلق ارگی ها طالبان دریشی پوش می باشند ،جزوی ترین گام درجهت تعقیب وکیفردهی زن ستیزان نکرده اند! افزون برآن، ارگ را مطابق چشم وافشاگریی زن ها به فاحشه خانه هم تبد یل کرده اند. به سخن دیگر،خشونت های خانوادگی برزنان وازدواج های اجباری وازدواج های خرپول های کهنه سال با دختران جوان خانواده های فقیروفرار زنان ودختران ازچنان خشونت ها وازدواج ها کم بود که ارگی های مفسد به تجاوز علیه زنان کارمند ومتقاضی کارهم دست زده خود را مسخره کرده اند. ازاین رو، حق با نهاد های حقوق بشری ومدافعان زنان درداخل وخارج می باشد که افغانستان را بد ترین کشوربرای زنان معرفی کرده اند. درحالیکه حکومت مفسد ولاوبال ، افغانستان را به بد ترین کشوربرای زنان تبد یل کرده است؛ برای مردان آن می گویم بدا نند که رفتارانسانی وبرابرانه با زنان هم بهترین خانواده وکودکان برای آن ها ببارمیاورد هم مطابق مقاله ای درباره آن تبصره می کنم ، به عمرخو می افزایند. درغیرآن ، زن آزاری که زنان افغانستان را بد بخت ترین کرده است ؛ مردان را هم افسرده وغمگین کرده به بیماری ومرگ زودرس گرفتارمی کند.
این تحلیل ؛ درپیوند به مقا له ای به عنوان:" چرا مرد سالاری درحال کشتن مردان است؟ " ؛ نویسنده: لیزپلانک ، برگردان کننده به فارسی ،آرمین امید، نشرشده درسایت "آسو" بتاریخ 25/ 8 / 1398 ، ارایه شده است. ازاین که ، درصفحه فسبوک / رخنامه ام ، پخش شده است ، بهتردانستم که درسایت " اند یشه" هم پخش شود ، تا دوستان وفرهنگیان ازآن بهره مند شوند. ازروزیکه به نویسند گی درد نیای مجازی روی آورده ام ،همواره روز25 نوامبر-3 قوس که توسط سازمان ملل روزجهانی زن ها تعیین شده است، مقاله ای درباره خشونت های خانواد گی وشهری وروستا ی علیه زن ها درافغانستان نوشته ام. راستش ،امسال فراموشم شد که روز25 ماه نوامبر،سال ترسا یی وسوم قوس،سال خورشیدی ، روزجهانی زن ها می باشد. وقتیکه امیل آدرسم را بازکردم ، دیدم که سا یت آسو، مقاله های هفته وارش را برایم فرستاده ودرآن عنوان این مقاله " مردان بازن آزاری عمر خود را کوتاه می کنند" ؛ به نظرم خورد. بنا برآن،شروع کردم به تبصره کردن درباره ای آن وبیان دردها ورنج های پا یان نا پذ یر زنان افغانستان. ازاین که به عنوان :" اسلام، غرب وحقوق بشر"کتا بی نوشته ام ودرآن به برابریی زنان ومردان تا کید کرده ام وسایت "انسان" گرای هم دارم ،این مقاله به نظرم هم خوب خورد هم مشوقم شد تا دریک تبصره کوتاه وضع فاجعه بارزنان کشوری دارای تاریخ نا شاد وقبیله زده وزن ستیز ساخته شده ام را بیان کنم. ازاین نگاه که قبیله وقبیله گری ازدید گاه فرهنگ مدرن ،به ما قبل تاریخ تعلق دارند. قبیله گریی که به کمک شرکت انگلیسی هند شرقی وهند بریتا نیا وشوروی وپاکستان وطالبان ریشو اش وامریکا وطالبان دریشی پوشش درقالب های استعمارزای گری های کهنه ونو افغانستان رابه بد بخت ترین کشور برای مردم به خصوص زنان درجهان تبد یل کرده اند،بهتر دانستم که درباره خشونت های گسترده علیه زنان درآن بطورکوتاه ابرازنظر کنم.
واقعیت این است که ، 270 سال می شود که استعمارزای های تحمیل شده برخراسان توسط هند بریتانیا وروسیه ای تزاری ، وتبد یل اجباریی نام آن توسط آن ها به افغانستان، درواقع ، آن را به جا هلستان وزن ستیزستان تبد یل کرده اند! برای اینکه تبصره طولانی نشود ، بتاریخ نه پرداخته به زن ستیزیی نو استعمارزای ها تمرکزمی کنم. حقیقیت تلخ این است که ،طالبان یا استعمارزای های ریشو-وحشی به کمک طالبان دریشی پوش تحمیل شده برارگ درکابل، باتروریسم وفریب کاری، بطوربی سا بقه ای به خشونت علیه زنان درشهرها وروستا ها افزوده اند. مثلا ،طالبان ریشو- تروریست 25 سال می شود که مکتب ها را برای تقویت افغانیت واسلامیت خود دربخش های زیرکنترول وحشتبارشان بروی دختران بسته کرده اند وزن های زیادی را به بهانه های بهوده سنگ سار وسربریده اند. درحالیکه طالبان ریشو چنان توحش های برزنان کرده ومی کنند،18 سال می شود که طالبان دریشی پوش هم وزارت امورزنان دارند هم با کمیسیون حقوق بشربه ریاست دوزن دغلکاروفریب خورده ، حقوق بشروحقوق زن مآ بی می کنند. وزارت وکمیسیونی که کمترین کاررا درجهت تغییر مثبت فرهنگی درسمت بهبود وضع زنان نکرده اند. افزون برآن، بهانه به طالبان ریشوی همتبار طالبان دریشی پوش داده اند تا زنانی زیادی را که روزنامه نگاری وبیان وضعیت فاجعه بار خود ودیگرزنان را می کردند شهید وزخمی کنند. ازاینکه اکثریت مطلق ارگی ها طالبان دریشی پوش می باشند ،جزوی ترین گام درجهت تعقیب وکیفردهی زن ستیزان نکرده اند! افزون برآن، ارگ را مطابق چشم وافشاگریی زن ها به فاحشه خانه هم تبد یل کرده اند. به سخن دیگر،خشونت های خانوادگی برزنان وازدواج های اجباری وازدواج های خرپول های کهنه سال با دختران جوان خانواده های فقیروفرار زنان ودختران ازچنان خشونت ها وازدواج ها کم بود که ارگی های مفسد به تجاوز علیه زنان کارمند ومتقاضی کارهم دست زده خود را مسخره کرده اند. ازاین رو، حق با نهاد های حقوق بشری ومدافعان زنان درداخل وخارج می باشد که افغانستان را بد ترین کشوربرای زنان معرفی کرده اند. درحالیکه حکومت مفسد ولاوبال ، افغانستان را به بد ترین کشوربرای زنان تبد یل کرده است؛ برای مردان آن می گویم بدا نند که رفتارانسانی وبرابرانه با زنان هم بهترین خانواده وکودکان برای آن ها ببارمیاورد هم مطابق مقاله ای درباره آن تبصره می کنم ، به عمرخو می افزایند. درغیرآن ، زن آزاری که زنان افغانستان را بد بخت ترین کرده است ؛ مردان را هم افسرده وغمگین کرده به بیماری ومرگ زودرس گرفتارمی کند.
Saturday, 23 November 2019
توده های خشمگین ؛ ازهانگ کانگ تا الجزا یروازآنجا تا امریکا ی لاتین ،به خیزش علیه حکومت های فاسد دست زده اند
ابراهیم ورسجی
سوم ماه قوس 1398
سا ل 2019 که رو به پا یان دارد ، سال خوشا یند ی برای حکومت های مستبد وفا سد ازچین تا افریقا وازآنجا تا امریکای جنو بی ومرکزی ، نمی باشد. به این خاطرکه ، توده های خشمگین بطوربی سا بقه حکومت ها وحاکمان ستمگررا درجهت تحقق دموکراسی وآزادی وعدا لت اجتما عی ورفع بیکاری زیر فشارگرفته اند. فشاری که ادامه دارد. اگر چه خیزش توده ها علیه استبداد وفساد ما لی وفقرگسترده ای برخا سته ازآن ، نخست ، درهفته ای پسین سال 2010 درتونس شروع شده بود که سر آغازبهارعربی وتحقق دموکراسی درآن کشورومصرشد. بد بختانه ، رژیم منتخب مصردرنتیجه بهارعربی ، با پرداخت 12 میلیارد دا لرکمک یا رشوت به ارتش نوکرصهیونیسم در آن کشورتوسط عربستان وامارات متحده ، با کود تای ژنرال فتاح سیسی سرنگون واستبداد خشن ترازاستبداد حسنی مبارک را تحویل مصری ها داد. درسوریه که بهارعربی آن درادامه بهارعربی مصر، دراخیرماه مارس 2011 ، شروع شده بود، به کمک آخوند یسم تاریخ زده وستمگرتحمیل شده بر ایران ونو تزاریسم تازه سرکشیده درروسیه ، سرکوب واین کشوررا به ویرا نه تبد یل کرد.
درحا لی که ، آخوند یسم ونوتزا ریسم با کمک به حکومت وحشی بشاراسدِ تروریست ، سوریه رابنام مبارز با تروریسم زاده استبداد تحمیل شده بر دمشق به ویرا نه تبد یل کرده اند و به تباه کاری ادامه می دهند. بنا برآن، توده های سوریه درعالم آوارگی ودرداخل درویرانه های نا شی ازجنگ وتروریسم زاده ای استبداد حوصله خیزش علیه اسد وحشی و فروخته شده به آخوند یسم ونو تزاریسم را ندارند. اما سودا نی ها والجزایری ها به خیزش علیه حکومت های جنا یت کارنظامی دست زده به ترتیب: عمربشیر کود تا چی وبوتیفلیقه همتا ی الجزایری اش را زبا له کرده اند. طوریکه د یده شد ، نظا می های سودا نی برای دزدی کردن میوه خیزش توده ها دست به کود تا زد ند. کود تای که بین سیا سی های دموکراسی خواه ونظامی گران کشمکش خلق وبا پا درمیا نی ابی احمد نخست وزیر محترم حبشه کا هش وحکومتی نیمه سیا سی ونیمه نظا می درآن کشور البته با این شرط که بعد از18 ماه ، تفنگ داران بی فرهنگ ازمیدان سیاست بیرون بروند ؛ ساخته شد. درصورت وعده شکنی نظامی های جنایت کار،ممکن است که خیزش توده ای دوباره راه اندازی شود.
وارونه ای رویدا د تا اندازه ای سازنده وشکننده ای سو دان ، نظا می های جنا یت کارالجزایر نمی خواهند میوه ای انقلاب مردمی ماه آوریل سال جاری که رئیس جمهورمفلوج وابزارآن ها را زباله کرد ، به مردم تعلق بگیرد. مردم هم میدان را خالی نکرده انتخابات مورد نظرنظامی ها درماه ژوئیه را ناممکن کر د ند وتلا ش دارند درماه دسامبرهم نظا می ها مطا بق خواست پلید خود انتخابات برگزار کرده نتوا نند. انتخابا تی مسخره ای که یک نمونه ای آن را فتاح سیسی درمصربرگزارورای ها را نه ازصند و ق های آرای مردم ، بلکه ازاداره های ارتش وپولیس بیرون کرد. آری ، درحا لیکه مردم به برگزاریی انتخابات مورد نظرنظا می ها درماه ژوئیه درالجزایر موقع ندا د ند، درهمین ماه ، مردم ها نگ کا نگ حکومت شبهه دموکراتیک وخود فروخته به پکن ومخالف قرارداد یک کشور ودو حکومت وامضا شده میان لندن وپکن در سال 1997 را زیر فشارگرفته اند. فشاری که علت آن طلب محاکمه یک خطاکارهانگ کا نگی درپکن می با شد وپنج ماه می شود که ادامه دارد وپکن یک میلیون سربازرا برای سرکوب معترضان هانگ کا نگی آماده باش کرده است. بنا برآن ، روز22 نوامبر-اول قوس ، رئیس جمهورامریکا به همتای چینی خود هشدارداد که اقدام نظامی علیه معترضان هانگ کا نگی ضربه به منا سبات وتجارت دوطرفه می زند! این است دستاورد برخورد استبداد چینی با منتقدان صلح جوی خود.
ازچین که به سوی پاکستان وافغانستان وخاورمیا نه وشرق وشمال وغرب افریقا و بعد ازآن به سوی رویداد های امریکای مرکزی وجنوبی بروم ، روشن می شود که درپاکستان ، اعترا ضات مردمی علیه حکومت دست ساخت نظامی ها درنتیجه ای تقلب درانتخابات ماه ژوئیه سال 2018 ادامه دارد. ومظاهره کننده ها حکومت عمران خان ، مشهور به طالب خان را گزینش شده توسط نظامی ها ، نه منتخب مردم دانسته خواستار استعفای آن می باشند وتعهد کرده اند که تا زباله کردن حکومت نا مبرده به مبارزه ادامه می دهند. درافغانستان که تروریسم طالبان ریشو به کمک پاکستان وحکومت فاسد متشکل ازطا لبان دریشی پوش درزیر سا یه نظا می های امریکا یی آینده را برای مردم تاریک ترساخته است. تاریک تربه این خاطرکه ، طالبان تروریست وطالبان دریشی پوش هم قبیله اند یش هم مخالف دموکراسی می باشند. ازاین رو، اولی ترورمی کند ودومی باتقلب در انتخابات وتعلل دراعلام نتیجه ای آن در حال بحران آفرینی می باشد. بحران آفرینی که مردم را بسیار نگران سا خته است.
درایران هم که آخوند ها ازنظر فکری استادان طالبان می باشند ونظریه مسخره- خرافا تی امام زمان وولای فقیه را تولید ونفر اول خود را جا نشین امام موهومی زمان دانسته وبا فروش ارزان وگران قیمت نفت وخرافات وخشونت به عمرسیاه آخوند یسم ادا مه می دهد. افزون برخرافات وامام زمان گری ، آخوند یسم با ماجراجوی در عراق ، یمن، سوریه ولبنان ، بیشتراز100 میلیارد دا لر سرما یه ای ملی ایرا نی ها را تلف کرده است. تلف کاریی که جمع فشار های امریکا ، نرخ رشد اقتصاد ایران را به منفی 9 زیر صفر برده است. بنا برآن ، آخوند یسم نرخ مواد سوخت را بالا برده و توده های خشمگین را علیه خود بسیج کرده است. بسیجی که تا کنون نظر به آمار دید بان حقوق بشر وسازمان ملل ،بیشتراز صد کشته ، صد ها زخمی وده ها هزار زندا نی درپی داشته است.
درحا لیکه آخوند یسم تحمیل شده برانقلاب دموکراتیک مردم ایران، هزاران زندا نی سیاسی- عقید تی دارد وزنان را ازمذ هب خرافات زده خود فراری ساخته است، خوشحال هستم که درداخل با خیزش های مردمی ودرمنطقه گرفتار انزوا ودرسطح جهان با تحریم اقتصاد یی امریکا مواجه می باشد ؛ تحریمی که کمک به خیزش های مردمی درسمت براندا زیی ملا ئیزم تاریخ زده کرده است. آشکاراست که ، آخوند یسم ایران هم با خیزش های سرتا سریی مردم درداخل مواجه می باشد هم مردمان عراق ولبنان، علیه طرفداران آن به پا خاسته اند. خیزش مردمی عراق که روز اول ماه اکتوبر شروع شده وتا کنون ادامه دارد ،بیشتراز 360 شهید وهزاران زخمی بر جای گذا شته است. قا تلان این کشته ها وزخمی کنند گان زخمی هاهم سپاه قد س ولایت فقیه ونوکران بومی اش می باشند. دریمن هم ، سپاه قد س ولایت فقیه وبن سلمان ولیعهد عربستان وامارات متحده، 22 میلیون یمنی را به نان سازمان جها نی خورا ک نیازمند گرده اند. درباره سرنوشت سوریه ، معلوم است که ترکیه بخش شمال آن را بنام مبارزه با تروریسم اشغال کرده وچاه های نفت آن را امریکا دراختیارگرفته روسیه بندر دریای شرق مد یترانه ای آن را غصب کرده است. همچنان ، روسیه با عربستان در حال چا نه زنی برای بیرون کردن ملائیزم ازسوریه می باشد ونیروی هوای اسرائیل هم روزانه یا هفته واردمشق / پا یتخت آن را بمبارد می کند. رژیم وحشی اسد سلاح کیمیاوی برای جنگ دربلند های جولان علیه اسرائیل داشت که بجای استفاده برای آزادی بلندی های نامبرده آن را علیه معترضان استعمال وصدها نفررازخمی وشهید کرد.
درافریقای مسلمان ، سوما لی وضع مشا به یا بد ترازافغانستان دارد. درلیبیا ، یک جنگ سالار بنام خلیفه هفتر به کمک مصر وامارات متحده وعربستان ، با جنگ علیه حکومت مورد تا یید سازمان ملل درترابلس واطراف آن، وحشت وکشتار ما نند طالبان تروریست افغان آفریده است! در سودان ، انقلاب مردم درحال میوه دادن می باشد ودرمصر، نظامی ها انقلاب مردم را بدارآویختند ودرالجزایر، نظامی ها خود را برای ادامه دزدی در قد رت سریش کرده اند وروز های جمعه مردم مرتب به سراغ شان رسیده تا تحقق دموکراسی وآزادی وحکومت قا نون به مبارزه ادامه می دهند تا نظامی گریی وحشی را زبا له کنند. درنیجریه ای دارای بیشترین جمعیت مسلمان ، دموکراسی رونق دارد ودرمالی تروریستان ما نند افغانستان ترورومزاحمت می کنند. دموکراسی در سینیگال مسلمان وضع بهتری دارد. درگینه بیساو ،کشمکش میان رئیس جمهور لجباز ورقیبا نش ادامه دارد ودرزیمبا بویه ، رابرت موگا به از قهرمان نهضت آزادی بخش به اژدها تبد یل شد وجا یش را بعد از37 سال اژدها گری ، تمساح گرفت. تمساح هم که شکم کلان دارد ؛ درخط اژدها به پیش می رود. درکشور دموکراتیک کانگو ، هم بیماری ایبولا هم حکومت فاسد هم دسته های مسلح مصروف ویرانگری می باشند. بهر حال ،افریقا هم بحران دارد هم دموکراسی های لرزان هم فقرکشنده هم با مدا خلات استعمارگران قبلی روبرومی باشد.
ازافریقا که به نیم کره ای غربی یا امریکا سری بزنم ، دیده می شود که دربرخی کشورهای امریکای مرکزی وجنوبی ، بحران ها وکشمکش ها شبیه با بحران ها و کشمکش های افریقا می باشد. طرفه این که ، دربحران های این بخش از جهان ، هم چپ ها هم راست ها نقش های ویرانگرانه بازی کرده ومی کنند. مثلا ،درکشور شیلی وکولمبیا که راست ها حکومت می کنند، نا برابری های اجتماعی واقتصادی توده ها را به خیزش علیه حکومت های فا سد واداشته است. دروینزیویلا که کشوری دارای ذخیره های بزرگ نفت می باشد ،نکولاس مد ورو اقتصاد آن را زمین بوس کرده وخوان واید و رئیس پارلمان خود را دربرابر او رئیس جمهور اعلام کرده است. رئیس جمهوری که بسیاری کشورهای منطقه اورا برسمیت شنا خته اند. درواقع ، دورئیس جمهور واقتصاد فروپا شیده درزیمبا بویه میلیون ها انسان را آواره سا خته وصد ها انسان دیگررا طعمه مرگ وزندان ها سا خته است.
درکشور نکا را گوا که درآن بیشتراز30 سال می شود که دانیال اورتا گا فرمانده چریک های چپ گرا حکومت می کند ، دستاورد ش با کمی تفاوت ما نند دستاورد رابرت موگا به درزیمبا بویه می باشد. درکشور بولیوی هم که ایوا مورا لیسِ چپ گرا با ترمیم درقا نون اساسی 14 سال به حیث رئیس جمهور منتخب حکومت کرده بود ،درماه اکتوبر انتخابات برگزاروخود را برنده اعلام کرد. رقیبش اورا به چا لش گرفت ونظامی ها وادار به استعفی وپنا هنده شد نش درمکسیکوکرد ند. ازاین که ایوامورالیس به مردمان بومی بولیوی تعلق دارد ودرحکومت داریی اش خد مت های هم به آن ها کرده است، آن ها به میدان آمده رئیس جمهورموقت دست ساخت نظامی ها را به چا لش گرفته اند. چا لشی که همه راه های ورودی به پا یتخت را بسته وبد ترین حا لت را ازنظر اقتصادی وامنیتی برای مردم حتا حکومت موقت خلق کرده است.
با درنظردا شت گفته های بالا ، به راست ها ومذ هبی ها وچپ های قد رتمدار ازچین تا زیمبا بویه درافریقا وبولیوی در جنوب امریکا ، پیشنهاد زیر را پیش کش ونوشته را پا یان می دهم : نخست ، خد مت مذ هبی ها یا بنیاد گران مسلمان عرض می کنم که درافغانستان ، ایران ، عراق ، لبنان ، یمن ، وسو مالی ، نه خد مت بلکه برای مسلمان ها فاجعه آفریده اند ویک علت فاجعه آفرینی آن ها د ین را دولت یا حکومت فرض کردن می باشد! درواقع ، با این برداشت وکاربرد انحرافی ازد ین ودولت ، بنیاد گرا یان کمک به فقر وعقب ماند گی مسلمان ها وادامه استبداد وظهورتروریسم درکشورهای مسلمان کرده ابزاری بد ست اسلام هراسان درغرب داده اند تا د ین ستیزی ومسلمان ستیزی کنند. دوم، به چپ ها می گویم که درنظر وشعار ادعای خد مت به خلق ها کرد ید ودرعمل برای آن ها ازافغانستان تا زیمبا بویه وبولیوی جزفقر وبد بختی کاری دیگری نکرد ید. سوم ، به راست ها می گویم که فاصله میان سرما یدا ران ونا داران را درجهان بطور بی پیشینه ای افزایش داده اند. افزایشی که با عث شد کم درآمد های جهان به کمونیسم مستبد ومتوفای شوروی وکمونیسم تجارت پیشه ای چینی درود ها نثار کنند. نا گفته نما ند که ، حاکمان نظامی وحاکمان مستبد شا هی وشیخی درجا معه های مسلمان هم برابر با تروریستان واستعمارهای کهنه ونوبه مسلمان ها خیا نت کرده اند. بنا برآن ، به بنیاد گرا یان مسلمان که می گویم که دولت یک پد ید ه ای مد نی می باشد نه د ینی وقرآن هم این نظررا تا یید می کند. پس ،بهتراست که د ین را دولت ندا نسته با مراجعه بد ولت مد نی وشورای ازنظر قرآن ،فصل نوی را درتاریخ خود ومسلمان ها بازکنند. به چپ هامی گویم که سوسیا لیسم دموکراتیک درتبا نی با جامعه ای مد نی ایده وراهکار خوب برایشان درجهت مبارزه با سرما یداریی افسارگسیخته وخد مت به خلق های کم درآمد جهان می باشد. به راست ها می گویم که با افزایش فا صله میان سرما یداران وفقیران جهان ، روح استا لین را شاد کرده اند. خلا صه این که ، جهان به یک نظام سیاسی- اقتصاد یی نیازدارد که عدالت وآزادی را برای مردم بیاورد. نه اینکه چپ ها بنام عدالت آزادی را بکوبند وراست ها بنام آزادی عدالت را بکوبند ومذهبی ها مذ هب را ابزار قدرت کرده استبداد وتروریسم را بنام د ین به مسلمان ها تحمیل ومخالفان سیاسی خود را تکفیر،قتل ، زندانی وفراری نما یند. به گونه ای که پل پت درکمبود یا کرد، ولی فقیه درایران ،عراق ، سوریه ، لبنان ،یمن وافغانستان، و ترکیه برکرد های خود ، سیسی درمصروبا همکاری با امارات درلیبی،اسد درسوریه ، بن سلمان دریمن ،پاکستان وطالبان آن درافغانستان ،هند درکشمیر،اسرئیل در فلسطین اشغا لی، و چین برمسلمان های ایغوری وهانکا نگی های خود دارد می کند.
سوم ماه قوس 1398
سا ل 2019 که رو به پا یان دارد ، سال خوشا یند ی برای حکومت های مستبد وفا سد ازچین تا افریقا وازآنجا تا امریکای جنو بی ومرکزی ، نمی باشد. به این خاطرکه ، توده های خشمگین بطوربی سا بقه حکومت ها وحاکمان ستمگررا درجهت تحقق دموکراسی وآزادی وعدا لت اجتما عی ورفع بیکاری زیر فشارگرفته اند. فشاری که ادامه دارد. اگر چه خیزش توده ها علیه استبداد وفساد ما لی وفقرگسترده ای برخا سته ازآن ، نخست ، درهفته ای پسین سال 2010 درتونس شروع شده بود که سر آغازبهارعربی وتحقق دموکراسی درآن کشورومصرشد. بد بختانه ، رژیم منتخب مصردرنتیجه بهارعربی ، با پرداخت 12 میلیارد دا لرکمک یا رشوت به ارتش نوکرصهیونیسم در آن کشورتوسط عربستان وامارات متحده ، با کود تای ژنرال فتاح سیسی سرنگون واستبداد خشن ترازاستبداد حسنی مبارک را تحویل مصری ها داد. درسوریه که بهارعربی آن درادامه بهارعربی مصر، دراخیرماه مارس 2011 ، شروع شده بود، به کمک آخوند یسم تاریخ زده وستمگرتحمیل شده بر ایران ونو تزاریسم تازه سرکشیده درروسیه ، سرکوب واین کشوررا به ویرا نه تبد یل کرد.
درحا لی که ، آخوند یسم ونوتزا ریسم با کمک به حکومت وحشی بشاراسدِ تروریست ، سوریه رابنام مبارز با تروریسم زاده استبداد تحمیل شده بر دمشق به ویرا نه تبد یل کرده اند و به تباه کاری ادامه می دهند. بنا برآن، توده های سوریه درعالم آوارگی ودرداخل درویرانه های نا شی ازجنگ وتروریسم زاده ای استبداد حوصله خیزش علیه اسد وحشی و فروخته شده به آخوند یسم ونو تزاریسم را ندارند. اما سودا نی ها والجزایری ها به خیزش علیه حکومت های جنا یت کارنظامی دست زده به ترتیب: عمربشیر کود تا چی وبوتیفلیقه همتا ی الجزایری اش را زبا له کرده اند. طوریکه د یده شد ، نظا می های سودا نی برای دزدی کردن میوه خیزش توده ها دست به کود تا زد ند. کود تای که بین سیا سی های دموکراسی خواه ونظامی گران کشمکش خلق وبا پا درمیا نی ابی احمد نخست وزیر محترم حبشه کا هش وحکومتی نیمه سیا سی ونیمه نظا می درآن کشور البته با این شرط که بعد از18 ماه ، تفنگ داران بی فرهنگ ازمیدان سیاست بیرون بروند ؛ ساخته شد. درصورت وعده شکنی نظامی های جنایت کار،ممکن است که خیزش توده ای دوباره راه اندازی شود.
وارونه ای رویدا د تا اندازه ای سازنده وشکننده ای سو دان ، نظا می های جنا یت کارالجزایر نمی خواهند میوه ای انقلاب مردمی ماه آوریل سال جاری که رئیس جمهورمفلوج وابزارآن ها را زباله کرد ، به مردم تعلق بگیرد. مردم هم میدان را خالی نکرده انتخابات مورد نظرنظامی ها درماه ژوئیه را ناممکن کر د ند وتلا ش دارند درماه دسامبرهم نظا می ها مطا بق خواست پلید خود انتخابات برگزار کرده نتوا نند. انتخابا تی مسخره ای که یک نمونه ای آن را فتاح سیسی درمصربرگزارورای ها را نه ازصند و ق های آرای مردم ، بلکه ازاداره های ارتش وپولیس بیرون کرد. آری ، درحا لیکه مردم به برگزاریی انتخابات مورد نظرنظا می ها درماه ژوئیه درالجزایر موقع ندا د ند، درهمین ماه ، مردم ها نگ کا نگ حکومت شبهه دموکراتیک وخود فروخته به پکن ومخالف قرارداد یک کشور ودو حکومت وامضا شده میان لندن وپکن در سال 1997 را زیر فشارگرفته اند. فشاری که علت آن طلب محاکمه یک خطاکارهانگ کا نگی درپکن می با شد وپنج ماه می شود که ادامه دارد وپکن یک میلیون سربازرا برای سرکوب معترضان هانگ کا نگی آماده باش کرده است. بنا برآن ، روز22 نوامبر-اول قوس ، رئیس جمهورامریکا به همتای چینی خود هشدارداد که اقدام نظامی علیه معترضان هانگ کا نگی ضربه به منا سبات وتجارت دوطرفه می زند! این است دستاورد برخورد استبداد چینی با منتقدان صلح جوی خود.
ازچین که به سوی پاکستان وافغانستان وخاورمیا نه وشرق وشمال وغرب افریقا و بعد ازآن به سوی رویداد های امریکای مرکزی وجنوبی بروم ، روشن می شود که درپاکستان ، اعترا ضات مردمی علیه حکومت دست ساخت نظامی ها درنتیجه ای تقلب درانتخابات ماه ژوئیه سال 2018 ادامه دارد. ومظاهره کننده ها حکومت عمران خان ، مشهور به طالب خان را گزینش شده توسط نظامی ها ، نه منتخب مردم دانسته خواستار استعفای آن می باشند وتعهد کرده اند که تا زباله کردن حکومت نا مبرده به مبارزه ادامه می دهند. درافغانستان که تروریسم طالبان ریشو به کمک پاکستان وحکومت فاسد متشکل ازطا لبان دریشی پوش درزیر سا یه نظا می های امریکا یی آینده را برای مردم تاریک ترساخته است. تاریک تربه این خاطرکه ، طالبان تروریست وطالبان دریشی پوش هم قبیله اند یش هم مخالف دموکراسی می باشند. ازاین رو، اولی ترورمی کند ودومی باتقلب در انتخابات وتعلل دراعلام نتیجه ای آن در حال بحران آفرینی می باشد. بحران آفرینی که مردم را بسیار نگران سا خته است.
درایران هم که آخوند ها ازنظر فکری استادان طالبان می باشند ونظریه مسخره- خرافا تی امام زمان وولای فقیه را تولید ونفر اول خود را جا نشین امام موهومی زمان دانسته وبا فروش ارزان وگران قیمت نفت وخرافات وخشونت به عمرسیاه آخوند یسم ادا مه می دهد. افزون برخرافات وامام زمان گری ، آخوند یسم با ماجراجوی در عراق ، یمن، سوریه ولبنان ، بیشتراز100 میلیارد دا لر سرما یه ای ملی ایرا نی ها را تلف کرده است. تلف کاریی که جمع فشار های امریکا ، نرخ رشد اقتصاد ایران را به منفی 9 زیر صفر برده است. بنا برآن ، آخوند یسم نرخ مواد سوخت را بالا برده و توده های خشمگین را علیه خود بسیج کرده است. بسیجی که تا کنون نظر به آمار دید بان حقوق بشر وسازمان ملل ،بیشتراز صد کشته ، صد ها زخمی وده ها هزار زندا نی درپی داشته است.
درحا لیکه آخوند یسم تحمیل شده برانقلاب دموکراتیک مردم ایران، هزاران زندا نی سیاسی- عقید تی دارد وزنان را ازمذ هب خرافات زده خود فراری ساخته است، خوشحال هستم که درداخل با خیزش های مردمی ودرمنطقه گرفتار انزوا ودرسطح جهان با تحریم اقتصاد یی امریکا مواجه می باشد ؛ تحریمی که کمک به خیزش های مردمی درسمت براندا زیی ملا ئیزم تاریخ زده کرده است. آشکاراست که ، آخوند یسم ایران هم با خیزش های سرتا سریی مردم درداخل مواجه می باشد هم مردمان عراق ولبنان، علیه طرفداران آن به پا خاسته اند. خیزش مردمی عراق که روز اول ماه اکتوبر شروع شده وتا کنون ادامه دارد ،بیشتراز 360 شهید وهزاران زخمی بر جای گذا شته است. قا تلان این کشته ها وزخمی کنند گان زخمی هاهم سپاه قد س ولایت فقیه ونوکران بومی اش می باشند. دریمن هم ، سپاه قد س ولایت فقیه وبن سلمان ولیعهد عربستان وامارات متحده، 22 میلیون یمنی را به نان سازمان جها نی خورا ک نیازمند گرده اند. درباره سرنوشت سوریه ، معلوم است که ترکیه بخش شمال آن را بنام مبارزه با تروریسم اشغال کرده وچاه های نفت آن را امریکا دراختیارگرفته روسیه بندر دریای شرق مد یترانه ای آن را غصب کرده است. همچنان ، روسیه با عربستان در حال چا نه زنی برای بیرون کردن ملائیزم ازسوریه می باشد ونیروی هوای اسرائیل هم روزانه یا هفته واردمشق / پا یتخت آن را بمبارد می کند. رژیم وحشی اسد سلاح کیمیاوی برای جنگ دربلند های جولان علیه اسرائیل داشت که بجای استفاده برای آزادی بلندی های نامبرده آن را علیه معترضان استعمال وصدها نفررازخمی وشهید کرد.
درافریقای مسلمان ، سوما لی وضع مشا به یا بد ترازافغانستان دارد. درلیبیا ، یک جنگ سالار بنام خلیفه هفتر به کمک مصر وامارات متحده وعربستان ، با جنگ علیه حکومت مورد تا یید سازمان ملل درترابلس واطراف آن، وحشت وکشتار ما نند طالبان تروریست افغان آفریده است! در سودان ، انقلاب مردم درحال میوه دادن می باشد ودرمصر، نظامی ها انقلاب مردم را بدارآویختند ودرالجزایر، نظامی ها خود را برای ادامه دزدی در قد رت سریش کرده اند وروز های جمعه مردم مرتب به سراغ شان رسیده تا تحقق دموکراسی وآزادی وحکومت قا نون به مبارزه ادامه می دهند تا نظامی گریی وحشی را زبا له کنند. درنیجریه ای دارای بیشترین جمعیت مسلمان ، دموکراسی رونق دارد ودرمالی تروریستان ما نند افغانستان ترورومزاحمت می کنند. دموکراسی در سینیگال مسلمان وضع بهتری دارد. درگینه بیساو ،کشمکش میان رئیس جمهور لجباز ورقیبا نش ادامه دارد ودرزیمبا بویه ، رابرت موگا به از قهرمان نهضت آزادی بخش به اژدها تبد یل شد وجا یش را بعد از37 سال اژدها گری ، تمساح گرفت. تمساح هم که شکم کلان دارد ؛ درخط اژدها به پیش می رود. درکشور دموکراتیک کانگو ، هم بیماری ایبولا هم حکومت فاسد هم دسته های مسلح مصروف ویرانگری می باشند. بهر حال ،افریقا هم بحران دارد هم دموکراسی های لرزان هم فقرکشنده هم با مدا خلات استعمارگران قبلی روبرومی باشد.
ازافریقا که به نیم کره ای غربی یا امریکا سری بزنم ، دیده می شود که دربرخی کشورهای امریکای مرکزی وجنوبی ، بحران ها وکشمکش ها شبیه با بحران ها و کشمکش های افریقا می باشد. طرفه این که ، دربحران های این بخش از جهان ، هم چپ ها هم راست ها نقش های ویرانگرانه بازی کرده ومی کنند. مثلا ،درکشور شیلی وکولمبیا که راست ها حکومت می کنند، نا برابری های اجتماعی واقتصادی توده ها را به خیزش علیه حکومت های فا سد واداشته است. دروینزیویلا که کشوری دارای ذخیره های بزرگ نفت می باشد ،نکولاس مد ورو اقتصاد آن را زمین بوس کرده وخوان واید و رئیس پارلمان خود را دربرابر او رئیس جمهور اعلام کرده است. رئیس جمهوری که بسیاری کشورهای منطقه اورا برسمیت شنا خته اند. درواقع ، دورئیس جمهور واقتصاد فروپا شیده درزیمبا بویه میلیون ها انسان را آواره سا خته وصد ها انسان دیگررا طعمه مرگ وزندان ها سا خته است.
درکشور نکا را گوا که درآن بیشتراز30 سال می شود که دانیال اورتا گا فرمانده چریک های چپ گرا حکومت می کند ، دستاورد ش با کمی تفاوت ما نند دستاورد رابرت موگا به درزیمبا بویه می باشد. درکشور بولیوی هم که ایوا مورا لیسِ چپ گرا با ترمیم درقا نون اساسی 14 سال به حیث رئیس جمهور منتخب حکومت کرده بود ،درماه اکتوبر انتخابات برگزاروخود را برنده اعلام کرد. رقیبش اورا به چا لش گرفت ونظامی ها وادار به استعفی وپنا هنده شد نش درمکسیکوکرد ند. ازاین که ایوامورالیس به مردمان بومی بولیوی تعلق دارد ودرحکومت داریی اش خد مت های هم به آن ها کرده است، آن ها به میدان آمده رئیس جمهورموقت دست ساخت نظامی ها را به چا لش گرفته اند. چا لشی که همه راه های ورودی به پا یتخت را بسته وبد ترین حا لت را ازنظر اقتصادی وامنیتی برای مردم حتا حکومت موقت خلق کرده است.
با درنظردا شت گفته های بالا ، به راست ها ومذ هبی ها وچپ های قد رتمدار ازچین تا زیمبا بویه درافریقا وبولیوی در جنوب امریکا ، پیشنهاد زیر را پیش کش ونوشته را پا یان می دهم : نخست ، خد مت مذ هبی ها یا بنیاد گران مسلمان عرض می کنم که درافغانستان ، ایران ، عراق ، لبنان ، یمن ، وسو مالی ، نه خد مت بلکه برای مسلمان ها فاجعه آفریده اند ویک علت فاجعه آفرینی آن ها د ین را دولت یا حکومت فرض کردن می باشد! درواقع ، با این برداشت وکاربرد انحرافی ازد ین ودولت ، بنیاد گرا یان کمک به فقر وعقب ماند گی مسلمان ها وادامه استبداد وظهورتروریسم درکشورهای مسلمان کرده ابزاری بد ست اسلام هراسان درغرب داده اند تا د ین ستیزی ومسلمان ستیزی کنند. دوم، به چپ ها می گویم که درنظر وشعار ادعای خد مت به خلق ها کرد ید ودرعمل برای آن ها ازافغانستان تا زیمبا بویه وبولیوی جزفقر وبد بختی کاری دیگری نکرد ید. سوم ، به راست ها می گویم که فاصله میان سرما یدا ران ونا داران را درجهان بطور بی پیشینه ای افزایش داده اند. افزایشی که با عث شد کم درآمد های جهان به کمونیسم مستبد ومتوفای شوروی وکمونیسم تجارت پیشه ای چینی درود ها نثار کنند. نا گفته نما ند که ، حاکمان نظامی وحاکمان مستبد شا هی وشیخی درجا معه های مسلمان هم برابر با تروریستان واستعمارهای کهنه ونوبه مسلمان ها خیا نت کرده اند. بنا برآن ، به بنیاد گرا یان مسلمان که می گویم که دولت یک پد ید ه ای مد نی می باشد نه د ینی وقرآن هم این نظررا تا یید می کند. پس ،بهتراست که د ین را دولت ندا نسته با مراجعه بد ولت مد نی وشورای ازنظر قرآن ،فصل نوی را درتاریخ خود ومسلمان ها بازکنند. به چپ هامی گویم که سوسیا لیسم دموکراتیک درتبا نی با جامعه ای مد نی ایده وراهکار خوب برایشان درجهت مبارزه با سرما یداریی افسارگسیخته وخد مت به خلق های کم درآمد جهان می باشد. به راست ها می گویم که با افزایش فا صله میان سرما یداران وفقیران جهان ، روح استا لین را شاد کرده اند. خلا صه این که ، جهان به یک نظام سیاسی- اقتصاد یی نیازدارد که عدالت وآزادی را برای مردم بیاورد. نه اینکه چپ ها بنام عدالت آزادی را بکوبند وراست ها بنام آزادی عدالت را بکوبند ومذهبی ها مذ هب را ابزار قدرت کرده استبداد وتروریسم را بنام د ین به مسلمان ها تحمیل ومخالفان سیاسی خود را تکفیر،قتل ، زندانی وفراری نما یند. به گونه ای که پل پت درکمبود یا کرد، ولی فقیه درایران ،عراق ، سوریه ، لبنان ،یمن وافغانستان، و ترکیه برکرد های خود ، سیسی درمصروبا همکاری با امارات درلیبی،اسد درسوریه ، بن سلمان دریمن ،پاکستان وطالبان آن درافغانستان ،هند درکشمیر،اسرئیل در فلسطین اشغا لی، و چین برمسلمان های ایغوری وهانکا نگی های خود دارد می کند.
Wednesday, 20 November 2019
ما کیا ولیسم برخلاف اند یشه ما کیا ولی ، درزاد گا هش ، ایتا لیا پا یه نگرفت ، اما کشورهای مسلمان را فتح کرد
ابراهیم ورسجی
این تحلیل ؛ درپیوند به مقا له ای زیر عنوان : "ما کیا ولیسم خمینی ونسل پس ازانقلاب: هد ف چیست؟" نوشته ای امیر یحیی آیت اللهی ، پژوهشگر فلسفه ، نشر شده درسا یت فارسی بی بی سی ، بتاریخ 20 نوامبر 2019- 29- آبان / عقرب 1398، ارایه شده است. ازاین نگاه که درصفحه فسبوک / رخنامه ام پخش شده است، بهتردانستم که درسایت اند یشه هم پخش شود ، تا دوستان وفرهنگیان ازآن بهره مند شوند. درتاریخ فلسفه ودانش سیاسی ، به هیچ اند یشمند سیا سی به اندازه ما کیاولی تهمت بسته نشده است. همین که ، درتاریخ سیاسی جهان به خصوص کشورهای مسلمان ، ماکیا ولیسم بیانگر همه بد کاری های سیا ست گران ومد یران چه شاهی چه شیخی چه نظامی گرفته شده است ، جزستم به ما کیاولی چیزی دیگری بوده نمی تواند. بلی، گناه ماکیا ولی این بود که آنچه که درمیدان سیاست درزمانش هست را بیان کرد نه اینکه دررابطه با آنچه که با ید باشد ابرازنظرکرده باشد وآنچه هم که بنام سیاست بود جزفریب کاری ودروغ گوی وزورگوی وآدم کشی برای حفظ قدرت توسط شاه وشیخ نبود. مثلا، ماکیاولی درزمانی می زیست که پاپ درراس امراتوریی مقد س روم نسشته بیداد می کرد ومنتقدان خود را تکفیر وطعمه آتش هم می کرد. درچنان زما نی ، ماکیاولی دوکاررا کرد: نخست، گفت که امر پرنس یا شاه قانون وامرپاپ اخلاقی می باشد. دوم، به حیث روشنفکر واند یشه ورز برهه ای حساس رنسانس / نوزایی ،درباره ای ارزشمند یی جمهوریی روم باستان واحیای آن درایتالیای زمان خود قلمفرسایی کرد. دستاورد قلمفرسای اش هم " شهریار"و"گفتارها" می باشد که اولی علم سیاست ودومی فلسفه ای سیاسی می باشد. تاریخ نشر پرنس یا شهریارماکیاولی نشان می دهد که در سال 1513 نشرودرآن امرپاپ امراخلاقی خوانده شده بود. جالب این است که ، درسال 1558 یا 45 سال بعد ازنشرشهریار ، به آگاهی پاپ رسانده شد که ماکیاولی امرشما را اخلاقی ودرواقع امپراتوریی مقد س تان را خلع سلاح اید ئولوژیک کرده است. بعد ازآن بود که ، طعن لعن به ماکیاولی توسط کاتولیک ها به فرمان پاپ شروع شد.
دررابطه به گسترش ماکیاولیسم یا بد کاری وفریب کاری بنام سیاست درکشورهای عقب مانده ای مسلمان ونا مسلمان، بهتراست درباره دومسئله ابرازنظرکنم.: نخست ،سیاست به معنای ارسطویی ، درحالیکه ارسطو انسان را حیوان سیاسی نا میده وبراساس آن نظم بخشیدن به امورجامعه ویا کشوربا گفت وگو وعقل ومنطق می باشد ؛ تا کنون درکشورهای مسلمان راه بازنکرده است. به این دلیل که پیش ازاسلام، تنها کورش کبیر سیاست می کرد ومنشوراوهم که تا کنون باقی ما نده نشاند می دهد که پیش ازارسطو سیاست ارسطوی می کرد. متاسفانه ، بعد ازکورش ، سیاست او ادامه نیا فت. یعنی بزور قدرت را گرفتن وبزور حکومت کردن رایج شد وتا ظهور اسلام ادامه یافت. قرآن یا کتاب نازل شده به محمد ،کتاب هدایت بخش است نه ابزار حکومت کردن که خلیفه ها وسلطان ها بعد از اوآن را تحریف یا سوی تعبیرو بازور وفریب برای مردم سواری بکاربرد ند. درحالیکه ، قرآن کتاب هدایت می باشد ؛ دستوراتی هم دارد که قدرت را تابع حقیقت می کند. مثلا،درسوره ای شورا ،خدا امرکرده است که امور مسلمان ها با مشوره حل وفصل شود. درسوره حد ید / آهن ، این آیه آمده است: رسولان را با بینات وکتاب ومیزان فرستادیم تا مردم با عدل وقسط امورخود را سا مان دهند! معلوم است که ، هردو آیه یاد شده برحکومت شورای تا کید کرده است. حکومتی که همانندی با دموکراسی های اصیل کنونی توام با عدالت دارد. بنا برآن ، خلافت ها وسلطنت های بنام اسلامی نه رابطه به اسلام داشتند ودارند ونه همسازبا اند یشه ای بیان شده ماکیاولی درشهریاروگفتارها می باشند. طرفه اینکه ، خلیفه ها وسلطان های ظا لم وجابرفقه وکلام را دراختیار گرفته هم ستمگرانه حکومت کرد ند هم مخالفان خود را تکفیر وکشتند! نا گفته نما ند که ، فقیه مبارزی ما نند ابوحنیفه را خلیفه ستمگربغداد زندانی وشهید کرد وشاگردانش : ابویوسف وشیبانی را قاضی ساخته درفقه حنفی تحریف کاری کرد ند تا بدرد خلیفه وسلطان بخورد. خوب است که ، غزالی چند قرن بعد از ایجاد فقه ، گفت که فقه تنها بدرد سلطان می خورد! طوریکه دیده می شود ، تاکنون فقه ها بسیار خوب به حیث اید ئولوژیی سیاسی سلطان عمل کرده ومولوی ها وملا های نادان و فقه زده ولایت فقیه ، تروریسم مذ هبی ،طالبانی- القاعده ای ،داعش های سنی وشیعه را هم تحویل مسلمان ها داده اند. با وجود آن ، بسیارخوشحال هستم که شماری زیادی از عالمان ازفقه بریده وبه قرآن روی آورده اند ونو اند یشان مسلمان دانشگا هی هم جریان نومعتزلی یا عقل گرا را براه انداخته اند. دوگرا یشی که درنها یت فقه وشاه وشیخ ونظامی ها وتروریستان وتند روان مذ هبی یا مذهبی نما شان را روانه ای زبا له دان تاریخ خوا هد کرد.
این تحلیل ؛ درپیوند به مقا له ای زیر عنوان : "ما کیا ولیسم خمینی ونسل پس ازانقلاب: هد ف چیست؟" نوشته ای امیر یحیی آیت اللهی ، پژوهشگر فلسفه ، نشر شده درسا یت فارسی بی بی سی ، بتاریخ 20 نوامبر 2019- 29- آبان / عقرب 1398، ارایه شده است. ازاین نگاه که درصفحه فسبوک / رخنامه ام پخش شده است، بهتردانستم که درسایت اند یشه هم پخش شود ، تا دوستان وفرهنگیان ازآن بهره مند شوند. درتاریخ فلسفه ودانش سیاسی ، به هیچ اند یشمند سیا سی به اندازه ما کیاولی تهمت بسته نشده است. همین که ، درتاریخ سیاسی جهان به خصوص کشورهای مسلمان ، ماکیا ولیسم بیانگر همه بد کاری های سیا ست گران ومد یران چه شاهی چه شیخی چه نظامی گرفته شده است ، جزستم به ما کیاولی چیزی دیگری بوده نمی تواند. بلی، گناه ماکیا ولی این بود که آنچه که درمیدان سیاست درزمانش هست را بیان کرد نه اینکه دررابطه با آنچه که با ید باشد ابرازنظرکرده باشد وآنچه هم که بنام سیاست بود جزفریب کاری ودروغ گوی وزورگوی وآدم کشی برای حفظ قدرت توسط شاه وشیخ نبود. مثلا، ماکیاولی درزمانی می زیست که پاپ درراس امراتوریی مقد س روم نسشته بیداد می کرد ومنتقدان خود را تکفیر وطعمه آتش هم می کرد. درچنان زما نی ، ماکیاولی دوکاررا کرد: نخست، گفت که امر پرنس یا شاه قانون وامرپاپ اخلاقی می باشد. دوم، به حیث روشنفکر واند یشه ورز برهه ای حساس رنسانس / نوزایی ،درباره ای ارزشمند یی جمهوریی روم باستان واحیای آن درایتالیای زمان خود قلمفرسایی کرد. دستاورد قلمفرسای اش هم " شهریار"و"گفتارها" می باشد که اولی علم سیاست ودومی فلسفه ای سیاسی می باشد. تاریخ نشر پرنس یا شهریارماکیاولی نشان می دهد که در سال 1513 نشرودرآن امرپاپ امراخلاقی خوانده شده بود. جالب این است که ، درسال 1558 یا 45 سال بعد ازنشرشهریار ، به آگاهی پاپ رسانده شد که ماکیاولی امرشما را اخلاقی ودرواقع امپراتوریی مقد س تان را خلع سلاح اید ئولوژیک کرده است. بعد ازآن بود که ، طعن لعن به ماکیاولی توسط کاتولیک ها به فرمان پاپ شروع شد.
دررابطه به گسترش ماکیاولیسم یا بد کاری وفریب کاری بنام سیاست درکشورهای عقب مانده ای مسلمان ونا مسلمان، بهتراست درباره دومسئله ابرازنظرکنم.: نخست ،سیاست به معنای ارسطویی ، درحالیکه ارسطو انسان را حیوان سیاسی نا میده وبراساس آن نظم بخشیدن به امورجامعه ویا کشوربا گفت وگو وعقل ومنطق می باشد ؛ تا کنون درکشورهای مسلمان راه بازنکرده است. به این دلیل که پیش ازاسلام، تنها کورش کبیر سیاست می کرد ومنشوراوهم که تا کنون باقی ما نده نشاند می دهد که پیش ازارسطو سیاست ارسطوی می کرد. متاسفانه ، بعد ازکورش ، سیاست او ادامه نیا فت. یعنی بزور قدرت را گرفتن وبزور حکومت کردن رایج شد وتا ظهور اسلام ادامه یافت. قرآن یا کتاب نازل شده به محمد ،کتاب هدایت بخش است نه ابزار حکومت کردن که خلیفه ها وسلطان ها بعد از اوآن را تحریف یا سوی تعبیرو بازور وفریب برای مردم سواری بکاربرد ند. درحالیکه ، قرآن کتاب هدایت می باشد ؛ دستوراتی هم دارد که قدرت را تابع حقیقت می کند. مثلا،درسوره ای شورا ،خدا امرکرده است که امور مسلمان ها با مشوره حل وفصل شود. درسوره حد ید / آهن ، این آیه آمده است: رسولان را با بینات وکتاب ومیزان فرستادیم تا مردم با عدل وقسط امورخود را سا مان دهند! معلوم است که ، هردو آیه یاد شده برحکومت شورای تا کید کرده است. حکومتی که همانندی با دموکراسی های اصیل کنونی توام با عدالت دارد. بنا برآن ، خلافت ها وسلطنت های بنام اسلامی نه رابطه به اسلام داشتند ودارند ونه همسازبا اند یشه ای بیان شده ماکیاولی درشهریاروگفتارها می باشند. طرفه اینکه ، خلیفه ها وسلطان های ظا لم وجابرفقه وکلام را دراختیار گرفته هم ستمگرانه حکومت کرد ند هم مخالفان خود را تکفیر وکشتند! نا گفته نما ند که ، فقیه مبارزی ما نند ابوحنیفه را خلیفه ستمگربغداد زندانی وشهید کرد وشاگردانش : ابویوسف وشیبانی را قاضی ساخته درفقه حنفی تحریف کاری کرد ند تا بدرد خلیفه وسلطان بخورد. خوب است که ، غزالی چند قرن بعد از ایجاد فقه ، گفت که فقه تنها بدرد سلطان می خورد! طوریکه دیده می شود ، تاکنون فقه ها بسیار خوب به حیث اید ئولوژیی سیاسی سلطان عمل کرده ومولوی ها وملا های نادان و فقه زده ولایت فقیه ، تروریسم مذ هبی ،طالبانی- القاعده ای ،داعش های سنی وشیعه را هم تحویل مسلمان ها داده اند. با وجود آن ، بسیارخوشحال هستم که شماری زیادی از عالمان ازفقه بریده وبه قرآن روی آورده اند ونو اند یشان مسلمان دانشگا هی هم جریان نومعتزلی یا عقل گرا را براه انداخته اند. دوگرا یشی که درنها یت فقه وشاه وشیخ ونظامی ها وتروریستان وتند روان مذ هبی یا مذهبی نما شان را روانه ای زبا له دان تاریخ خوا هد کرد.
Tuesday, 19 November 2019
آ یت الله طا لقا نی درنظروعمل ثا بت کرد که یک عا لم د ینی می تواند روشنفکرموفقی شود
بخش پنجم
ابراهیم ورسجی
بیست ونهم ماه عقرب سال 1398
دربخش چهارم مقا له ، درباره نو اند یشی یا روشنفکری حسن ما لکی ، عا لم د ینی- منتقد - زندا نی- عربستا نی ابرازنظرکردم. دراین بخش ، درباره روشنفکری ونو اند یشی آیت الله طا لقا نی ، دانشمند د ینی ایرانی ابرازنظرمی کنم. شا یان یاد آوری می دانم که ، حسن ما لکی را ازنوشته ها یش شناخته درباره ای برداشت نو اند یشا نه اش ابرازسخن کردم ودرباره آیت الله طالقانی ، هم سخن رانی ها یش را شنید م هم نوشته ها یش را خوانده ام. ازاین رو ، درباره فکرواند یشه ای روشنفکرا نه ای او آگا هی بیشتری دارم ومفصل درباره اش سخن می گویم. دراین راستا ، بیادم مانده است که تا بستان سال 1358 ازپشاور به تهران رفتم. آن زما نی بود که آیت الله طالقا نی امام جمعه تهران بود وسخنرانی های نو اند یشا نه وهشداردهنده می کرد. با درنظرداشت سخنرا نی های نو اند یشا نه ای آیت الله طالقانی ، هم برای ادای نمازجمعه هم شنیدن سخنرانی های او بدانشگاه تهران می رفتم. ازاینکه دانشگاه درنزد یک جای زیستم بود ،پیاده می رفتم وبرمی گشتم.
با درنظردا شت سخنرا نی های نو اند یشا نه ای آیت الله طا لقا نی، هم به سخنرا نی ها وپیام های مهم آن بزرگ مرد تاریخ تفسیر نو اند یشا نه ای قرآن گوش می دادم هم نوشته ها یش به خصوص تفسیر او به عنوان :" پرتوی ازقرآن " را خریداری کرده وبسیاری بخش های آن را خواندم. ازاین نگاه که ، روزهای 22 و23 آبان / عقرب ،دوست داران اند یشه طالقانی ازچهلمین سالگرد مرگ او وارج گذاری به اند یشه ای نوگرایا نه واصلاح طلبانه ای او بزرگدا شت بعمل آورده اند (1) ! درواقع ، خاطره چهل سال پیشم ازآن مبارز ونو اند یش نستوه را درذهنم زنده کرد ند! ازاین رو،به صراحت می گویم که ، گرد هما یی دوست داران طالقا نی بمنا سبت چهلمین سالگرد درگذ شت او،مشوقم درابراز نظر درباره نو اند یشی واصلاح طلبی آن بزرگ مرد تاریخ تفکراسلامی شد. دراین راستا ، با تا کید می گویم که قرآن من وهرمسلمان نو اند یش دیگر را توان می بخشد تا روشنفکر واصلاح طبی شده کمک به روشنفکری واصلاح طلبی ای دینی کنیم. اگر درباره نگاه اصلاح طلبانه حسن ما لکی ازعربستان ابراز نظرکردم ودرادامه ای آن درباره نو اند یشی آیت الله طالقا نی ازایران ابراز نظرمی کنم ، بر خا سته از روبرتا فتن آن ها ازفقه ورفتن شان به سوی قرآن می با شد.
درباره نو اند یشی واصلاح طلبی دینی - قرآنی آیت الله طا لقا نی ، این نظرش دریکی ازسخنرانی های روزجمعه که بد ترین استبداد استبداد مذ هبی می باشد وهمچنان این هشدارش که آواز استبداد مذ هبی به گوشم می رسد! یعنی آیت الله خمینی استبداد شیخ را درجای استبداد شاه می نشا ند ، زنگ خطررا نواخت. مطا لعا تیکه بعد ها درباره ای اند یشه نوگرا یا نه ای مهند س بازرگان ودوست فکری وسیاسی طالقانی کردم ؛ سندی را درسایت نهضت آزادی خواندم که درآن آیت الله به مهند س گفته بود که خمینی صادق نیست ؛ بنا برآن، ریاست دولت موقت را بد وش نگیر! وقتیکه بازرگان استعفا وخمینی ولایت فقیه را با ریاکاری در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ثبت کرد، آگا هان ایرا نی متوجه شد ند که آیت الله طا لقا نی هوشمندا نه ازبازگشت استبداد درزیر ریش شیخ هشدار داده بود! پیش ازاستعفای بازرگان ازمقام ریا ست دولت موقت ، درشبکه سیمای جمهوریی آخوند ی دیدم که بازرگان به خمینی گفت که:" درنوفل لیشاتو درکناره پاریس سخن های گفتید که اکنون مخالف آن ها عمل می کنید ، خمینی گفت که خد عه کردم !" معلوم است که ، خد عه / فریب کاریی خمینی ریشه درفقه سلطا نی دارد نه درقرآن. امام غزالی هم شش قرن پیش ازخدعه گریی خمینی ، گفته بود که فقه تنها بدرد سلطان می خورد! سلطان تازه سربرآورده درایران هم آخوند است نه سلطان های بی فرهنگ وتفنگ سا لاردر تاریخ سیا سی نا شاد مسلمان ها.
ازاین رو، درس آموختن آیت الله طالقا نی درحوزه فقه زده ای قم وفراراو ازآن ومراجعه اش به قرآن اهمیت فزاینده هم درزمان او هم درزمان ما پیدا می کند. مثلا، آیت الله طا لقا نی دردوران تحصیل خود درحوزه علمیه قم ، متوجه سه کمبود عمده درمفردات ونظام آموزشی آن شد که راه بعدی او را از جریان سنت گرا وتاریخ تیرشده حوزه جدا کرد:
نخست، مهجوربودن قرآن درحوزه های علمیه وبی نیازبودن فقه واصول وسا یردروس حوزه به کتاب آسما نی. او بعد ها درمقد مه تفسیر پرتوی ازقرآن نوشت: این کتاب هدا یت که چون نیم قرن اول اسلام ، با ید برهمه شئون نفسا نی واخلاقی وقضا وت حاکم با شد، یکسره اززند گی برکنارشده ودرهیچ شا نی دخا لت ندارد. د نیای اسلام که با رهبریی این کتاب روزی پیشروورهبربود ، امروز، د نباله رو شده ، کتا بی که سند د ین وحاکم برهمه اموربوده ، ما نند آثار عتیقه وکتاب وِرد تنها جنبه ای تقد س وتبرک یا فته وازسرحد زند گی وحیا ت عمومی برکنارشده ودرسرحد عا لم اموات وتشریفات آمرزشی قرارگرفته وآهنگ آن اعلام مرگ است!!"
دوم، احسا س عقب افتاد گی شد ید حوزه های د ینی ازتحولات بنیا دی د نیای مدرن وعدم تجا نس آموزه های حوزه دربازتو لید تفکرات قرون گذ شته.
سوم ، بی تفا وتی حوزه های علمیه وغا لب رهبران مذ هبی آن زمان دربرا بر استبداد دا خلی واستیلا ی خار جی وبرکناری آنان ازمشارکت درسیاست واصلاح امور.
بنا برآن ،طا لقا نی بعد ازتمام کردن تحصیلات حوزه ای اول درتهران کا نون فرهنگی برای تربیت جوا نان دریک مسجد قد یمی تا سیس کرد وبعد ترپا یگاه خود را به مسجد هدا یت درخیا بان اسلامبول درفاصله نزد یک به دانشگاه تهران برد. وازاین طریق ،تفسیر قرآن را به میان دانشجویان برد (2). شا یان یاد آوری می دانم که ، درآن برهه ، مهند س بازرگان وهمفکرانش نو اند یشی د ینی را دردانشگاه براه انداخته بود ند. به این معنا که،نو اند یشی قرآنی آیت الله طالقانی ونو اند یشی دانشگا هی مهند س بازرگان وید الله سحا بی ، نهضت آزادی را به میدان پیکار سیاسی - اید ئولوژیک آورد. نا گفته نما ند که مارکسیم حزب توده ونوکری اش به اتحاد شوروی وضربا تی را که روسیه وشوروی به ایران زده بود ند ،هم نهضت ملی مصد ق هم نهضت آزادی هم برخی روحا نیان را تکان ودریک صف قرارداد. مثلا، دریکی ازنوشته های ابراهیم یزدی ، همرزم بازرگان وطالقانی درنهضت آزادی ، خوندم که گفته بود:" اطلاعات علمی-فلسفی تازه را دراختیار علامه طبا طبای سپرد یم تا " اصول فلسفه وروش ریا لیسم " را نوشت. واقعا ، این نوشته علامه طبا طبای مشت سخت دردهن مارکسیسم روسی کو بید. طرفه اینکه ،بعد ازانقلاب دموکراتیک مردم ایران که توسط آخوند یسم فریب کارمصادره شد ، حزب توده به فرمان ک گ ب ، مهند س بازرگان ، رئیس دولت موقت را لیبرال نا مید وآخوند های همکارخمینی هم چرندیات آن را تکرارکرد ند وحق داشتند چنین کنند. به این خاطرکه ،بازر گان وآیت الله طالقانی ازنظام جمهوریی کثرت گرا ومدافع آزادی های مد نی وفکری مردم دفاع می کرد ند وآخوند ها وحزب سیاه کارتوده کمر به تشکیل نظام مستبد وتمامیت خواه آخوندی وکمونیستی بسته بود ند. طوریکه د یده شد ، آخوند ها سرحزب توده را خشک با چاقوی کند تراشید ند ونهضت آزادی درعرصه اید ئولوژیکی- فرهنگی به مبارزه ادامه داد. درحالیکه اکنون ازحزب توده درایران خبری نمی شنوم ، اما روشنفکران وملی گرایان ایرا نی ازمصدق ، بازرگان وطالقانی وهمفکران شان با نها یت ارج وحرمت یاد می کنند وبرخی منتقدان بازرگان ازجمله دکترحبیب الله پیمان سال ها بعد ازدرگذ شت او بخاطر انتقاد های بی موردی که ازاو کرده بود پوزش خوا هی کرد. مرگ دوهفته قبل خانم مبارز اعظم طا لقانی دختر آیت الله طا لقانی وستا یشی که روشنفکران دینی وسکولار چه زن وچه مرد وزنان فیمینست / برابری زنان ومردان خوا هان ازاو کرد ند ، نشان داد که آخوند یسم سلطه گردرایران درحال مرگ ونو اند یشی وروشنفکریی دینی ی بازرگان وطالقانی دارای آینده درخشان می باشد. ادامه دارد.
پا نویس ها :
1-www.TarikhIrani.ir / fa /محبوبیت-و-میراث-طالقانی-به-روایت-روشنفکران-امروز
2-www.Melimazhabi.com /andishe / سه - مفسر- موثر- معاصر
عبدالعلی بازرگان ، سه شنبه دهم سپتامبر2019
ابراهیم ورسجی
بیست ونهم ماه عقرب سال 1398
دربخش چهارم مقا له ، درباره نو اند یشی یا روشنفکری حسن ما لکی ، عا لم د ینی- منتقد - زندا نی- عربستا نی ابرازنظرکردم. دراین بخش ، درباره روشنفکری ونو اند یشی آیت الله طا لقا نی ، دانشمند د ینی ایرانی ابرازنظرمی کنم. شا یان یاد آوری می دانم که ، حسن ما لکی را ازنوشته ها یش شناخته درباره ای برداشت نو اند یشا نه اش ابرازسخن کردم ودرباره آیت الله طالقانی ، هم سخن رانی ها یش را شنید م هم نوشته ها یش را خوانده ام. ازاین رو ، درباره فکرواند یشه ای روشنفکرا نه ای او آگا هی بیشتری دارم ومفصل درباره اش سخن می گویم. دراین راستا ، بیادم مانده است که تا بستان سال 1358 ازپشاور به تهران رفتم. آن زما نی بود که آیت الله طالقا نی امام جمعه تهران بود وسخنرانی های نو اند یشا نه وهشداردهنده می کرد. با درنظرداشت سخنرا نی های نو اند یشا نه ای آیت الله طالقانی ، هم برای ادای نمازجمعه هم شنیدن سخنرانی های او بدانشگاه تهران می رفتم. ازاینکه دانشگاه درنزد یک جای زیستم بود ،پیاده می رفتم وبرمی گشتم.
با درنظردا شت سخنرا نی های نو اند یشا نه ای آیت الله طا لقا نی، هم به سخنرا نی ها وپیام های مهم آن بزرگ مرد تاریخ تفسیر نو اند یشا نه ای قرآن گوش می دادم هم نوشته ها یش به خصوص تفسیر او به عنوان :" پرتوی ازقرآن " را خریداری کرده وبسیاری بخش های آن را خواندم. ازاین نگاه که ، روزهای 22 و23 آبان / عقرب ،دوست داران اند یشه طالقانی ازچهلمین سالگرد مرگ او وارج گذاری به اند یشه ای نوگرایا نه واصلاح طلبانه ای او بزرگدا شت بعمل آورده اند (1) ! درواقع ، خاطره چهل سال پیشم ازآن مبارز ونو اند یش نستوه را درذهنم زنده کرد ند! ازاین رو،به صراحت می گویم که ، گرد هما یی دوست داران طالقا نی بمنا سبت چهلمین سالگرد درگذ شت او،مشوقم درابراز نظر درباره نو اند یشی واصلاح طلبی آن بزرگ مرد تاریخ تفکراسلامی شد. دراین راستا ، با تا کید می گویم که قرآن من وهرمسلمان نو اند یش دیگر را توان می بخشد تا روشنفکر واصلاح طبی شده کمک به روشنفکری واصلاح طلبی ای دینی کنیم. اگر درباره نگاه اصلاح طلبانه حسن ما لکی ازعربستان ابراز نظرکردم ودرادامه ای آن درباره نو اند یشی آیت الله طالقا نی ازایران ابراز نظرمی کنم ، بر خا سته از روبرتا فتن آن ها ازفقه ورفتن شان به سوی قرآن می با شد.
درباره نو اند یشی واصلاح طلبی دینی - قرآنی آیت الله طا لقا نی ، این نظرش دریکی ازسخنرانی های روزجمعه که بد ترین استبداد استبداد مذ هبی می باشد وهمچنان این هشدارش که آواز استبداد مذ هبی به گوشم می رسد! یعنی آیت الله خمینی استبداد شیخ را درجای استبداد شاه می نشا ند ، زنگ خطررا نواخت. مطا لعا تیکه بعد ها درباره ای اند یشه نوگرا یا نه ای مهند س بازرگان ودوست فکری وسیاسی طالقانی کردم ؛ سندی را درسایت نهضت آزادی خواندم که درآن آیت الله به مهند س گفته بود که خمینی صادق نیست ؛ بنا برآن، ریاست دولت موقت را بد وش نگیر! وقتیکه بازرگان استعفا وخمینی ولایت فقیه را با ریاکاری در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ثبت کرد، آگا هان ایرا نی متوجه شد ند که آیت الله طا لقا نی هوشمندا نه ازبازگشت استبداد درزیر ریش شیخ هشدار داده بود! پیش ازاستعفای بازرگان ازمقام ریا ست دولت موقت ، درشبکه سیمای جمهوریی آخوند ی دیدم که بازرگان به خمینی گفت که:" درنوفل لیشاتو درکناره پاریس سخن های گفتید که اکنون مخالف آن ها عمل می کنید ، خمینی گفت که خد عه کردم !" معلوم است که ، خد عه / فریب کاریی خمینی ریشه درفقه سلطا نی دارد نه درقرآن. امام غزالی هم شش قرن پیش ازخدعه گریی خمینی ، گفته بود که فقه تنها بدرد سلطان می خورد! سلطان تازه سربرآورده درایران هم آخوند است نه سلطان های بی فرهنگ وتفنگ سا لاردر تاریخ سیا سی نا شاد مسلمان ها.
ازاین رو، درس آموختن آیت الله طالقا نی درحوزه فقه زده ای قم وفراراو ازآن ومراجعه اش به قرآن اهمیت فزاینده هم درزمان او هم درزمان ما پیدا می کند. مثلا، آیت الله طا لقا نی دردوران تحصیل خود درحوزه علمیه قم ، متوجه سه کمبود عمده درمفردات ونظام آموزشی آن شد که راه بعدی او را از جریان سنت گرا وتاریخ تیرشده حوزه جدا کرد:
نخست، مهجوربودن قرآن درحوزه های علمیه وبی نیازبودن فقه واصول وسا یردروس حوزه به کتاب آسما نی. او بعد ها درمقد مه تفسیر پرتوی ازقرآن نوشت: این کتاب هدا یت که چون نیم قرن اول اسلام ، با ید برهمه شئون نفسا نی واخلاقی وقضا وت حاکم با شد، یکسره اززند گی برکنارشده ودرهیچ شا نی دخا لت ندارد. د نیای اسلام که با رهبریی این کتاب روزی پیشروورهبربود ، امروز، د نباله رو شده ، کتا بی که سند د ین وحاکم برهمه اموربوده ، ما نند آثار عتیقه وکتاب وِرد تنها جنبه ای تقد س وتبرک یا فته وازسرحد زند گی وحیا ت عمومی برکنارشده ودرسرحد عا لم اموات وتشریفات آمرزشی قرارگرفته وآهنگ آن اعلام مرگ است!!"
دوم، احسا س عقب افتاد گی شد ید حوزه های د ینی ازتحولات بنیا دی د نیای مدرن وعدم تجا نس آموزه های حوزه دربازتو لید تفکرات قرون گذ شته.
سوم ، بی تفا وتی حوزه های علمیه وغا لب رهبران مذ هبی آن زمان دربرا بر استبداد دا خلی واستیلا ی خار جی وبرکناری آنان ازمشارکت درسیاست واصلاح امور.
بنا برآن ،طا لقا نی بعد ازتمام کردن تحصیلات حوزه ای اول درتهران کا نون فرهنگی برای تربیت جوا نان دریک مسجد قد یمی تا سیس کرد وبعد ترپا یگاه خود را به مسجد هدا یت درخیا بان اسلامبول درفاصله نزد یک به دانشگاه تهران برد. وازاین طریق ،تفسیر قرآن را به میان دانشجویان برد (2). شا یان یاد آوری می دانم که ، درآن برهه ، مهند س بازرگان وهمفکرانش نو اند یشی د ینی را دردانشگاه براه انداخته بود ند. به این معنا که،نو اند یشی قرآنی آیت الله طالقانی ونو اند یشی دانشگا هی مهند س بازرگان وید الله سحا بی ، نهضت آزادی را به میدان پیکار سیاسی - اید ئولوژیک آورد. نا گفته نما ند که مارکسیم حزب توده ونوکری اش به اتحاد شوروی وضربا تی را که روسیه وشوروی به ایران زده بود ند ،هم نهضت ملی مصد ق هم نهضت آزادی هم برخی روحا نیان را تکان ودریک صف قرارداد. مثلا، دریکی ازنوشته های ابراهیم یزدی ، همرزم بازرگان وطالقانی درنهضت آزادی ، خوندم که گفته بود:" اطلاعات علمی-فلسفی تازه را دراختیار علامه طبا طبای سپرد یم تا " اصول فلسفه وروش ریا لیسم " را نوشت. واقعا ، این نوشته علامه طبا طبای مشت سخت دردهن مارکسیسم روسی کو بید. طرفه اینکه ،بعد ازانقلاب دموکراتیک مردم ایران که توسط آخوند یسم فریب کارمصادره شد ، حزب توده به فرمان ک گ ب ، مهند س بازرگان ، رئیس دولت موقت را لیبرال نا مید وآخوند های همکارخمینی هم چرندیات آن را تکرارکرد ند وحق داشتند چنین کنند. به این خاطرکه ،بازر گان وآیت الله طالقانی ازنظام جمهوریی کثرت گرا ومدافع آزادی های مد نی وفکری مردم دفاع می کرد ند وآخوند ها وحزب سیاه کارتوده کمر به تشکیل نظام مستبد وتمامیت خواه آخوندی وکمونیستی بسته بود ند. طوریکه د یده شد ، آخوند ها سرحزب توده را خشک با چاقوی کند تراشید ند ونهضت آزادی درعرصه اید ئولوژیکی- فرهنگی به مبارزه ادامه داد. درحالیکه اکنون ازحزب توده درایران خبری نمی شنوم ، اما روشنفکران وملی گرایان ایرا نی ازمصدق ، بازرگان وطالقانی وهمفکران شان با نها یت ارج وحرمت یاد می کنند وبرخی منتقدان بازرگان ازجمله دکترحبیب الله پیمان سال ها بعد ازدرگذ شت او بخاطر انتقاد های بی موردی که ازاو کرده بود پوزش خوا هی کرد. مرگ دوهفته قبل خانم مبارز اعظم طا لقانی دختر آیت الله طا لقانی وستا یشی که روشنفکران دینی وسکولار چه زن وچه مرد وزنان فیمینست / برابری زنان ومردان خوا هان ازاو کرد ند ، نشان داد که آخوند یسم سلطه گردرایران درحال مرگ ونو اند یشی وروشنفکریی دینی ی بازرگان وطالقانی دارای آینده درخشان می باشد. ادامه دارد.
پا نویس ها :
1-www.TarikhIrani.ir / fa /محبوبیت-و-میراث-طالقانی-به-روایت-روشنفکران-امروز
2-www.Melimazhabi.com /andishe / سه - مفسر- موثر- معاصر
عبدالعلی بازرگان ، سه شنبه دهم سپتامبر2019
Sunday, 17 November 2019
استبداد ، روشنفکری وروشنفکر درعربستان
بخش چهارم
ابراهیم ورسجی
بیست وهفتم ماه عقرب سال 1398
مسلمان ها بخاطر مهد ظهور اسلام بودن وموجو دیت کعبه و مسجد نبی در عربستان ، احترام ویژه ای به این کشور قا یل می باشند. احترامی که بیشتر برخا سته از احسا سات می باشد نه عقل وخرد ورزی . من که سال های زیادی درپاکستان وکمی درایران زند گی آوارگی داشتم ؛ اما، نتوانستم بزیارت حج به عربستان بروم. بلی ،با فروپاشی حکومت دست نشانده شوروی ورسیدن جهادی ها به قد رت، دوره آوارگی ام تمام شد ورفتم به کا بل. بد بختانه، با رسیدن طالبان به کا بل البته زیرفرمان وزیر داخله پاکستان ودست های پشت پرده امریکا وانگلیس وپطرودالر عربستان ،دوباره آواره به پاکستان شدم. البته که باردوم نمی خواستم درپاکستان بمانم ، اما رفتار زشت رژیم آخوندی ایران درمشهد وادارم کرد تا به ترکیه بروم. درترکیه ،امکان زند گی مهاجرتی بهترازپاکستان برایم میسر بود ،اما دیگر وقت وتوان آموختن زبان ترکی را نداشتم. ازاین رو ، دوباره به پاکستان رفتم تا درباره امکان رفتن به امریکا یا اروپا فکر کنم. شرایط رفتن به امریکا برایم فراهم شد ،اما درپشاورماندم وعزم نوشتن " جهاد افغانستان وجنگ سرد قدرت های بزرگ " را کردم. طرفه اینکه ،کتاب نامبرده دردو جلد به چاپخانه رفت وجنگ امریکا وانگلیس علیه تروریسم ،اداره طالبانِ زیراثرآی اِس آی را مرخص وحکومت پوشا لی طالب کرزی ودیگر طالبان دریشی پوش را تحویل افغانستان داد. حکومتی که درظاهر با حکومت وحشی طالبان فرق داشت اما درعمل یکسان می باشند. ازاین نگاه که ، مبارز می باشم نه فعال سیاسی. درحا لیکه درسطح بالا سیا ست هم خوانده بودم وفرق مبارز با فعال سیاسی این است که اولی برای حکومت داریی خوب وتحقق آزادی وعدالت مبارزه می کند ودومی برای کرسی وپیدا کردن پول تلاش می ورزد ،عزم جزم کردم که روانه ای غرب شده با شناخت نزد یک ازفرهنگ وتمدن غربی ونگاه نو به اسلام ،کاری تازی را دستکم درمیدان فرهنگ واند یشه آغازکنم.
ازروی برنا مه یا تصادف ،شرایط آمد نم به کا نادا میسر شد؛ و روز سی ام ماه سپتامبر 2004 ، همراه پنج کود کم به میدان هوای تورنتو درکا نادا رسیدم وطبق معمول ترجمان به خد متم رسید وگفتم که به ترجمان نیازندارم. وقتیکه گفتم به ترجمان نیازندارم ، یک کارمند فرود گاه به همکارخود گفت که 20 سال می شود که اینجارکارمی کنم ویک نفرآمده است که نیازبه ترجمان ندارد! بهرحال، ازتورنتو به آتوا پا یتخت کانادا رسیدم ویک هفته بعد به کتابخانه رفته کارت گرفتم. با داشتن کارت ، می توانستم برای سه هفته ازیک تا ده عنوان کتاب برای مطالعه گرفته به جای زیستم بیاورم. کارت کتابخانه امکان گرفتن کتاب های زیادی تحقیقی درهمه زمینه ها را برایم فراهم کرد ، اما نگهداریی دو کودک چهارساله وپنجسا له وبردن آن ها به مکتب وآوردن شان به خا نه ونان پزی وشست وشوی کالا های آن ها وسه کودک کلانترهم بدوشم افتاد. بنا برآن ، روزها هم آن ها را به مکتب می بردم ومیاوردم هم برای آن ها نان پزی وشب ها هم که فرصت برای مطالعه برایم میسر شد. کتاب های مطا لعاتی خود را بیشتر متمر کز کردم به نگاه اند یشمندان غربی درباره اسلام به ویژه عرب ها. ازاین نگاه که تروریسم طالبان والقاعده وپا یگاه تروریسم ساخته شدن افغانستان توسط نظامی های پاکستانی ورئیس جمهورشدن جورج بوش و دیک چینی ، دوبنیاد گرای مسیحی ویهودی ، اسلامیزم را درجای کمونیسم نشانده بود ،متوجه شدم که بنیاد گرایی مسیحی ویهودی وتروریسم نام نهاد اسلامی به کمک مالی عربستان واستفاده جوی های مالی وسیاسی نظامی های شیاد پاکستانی چه گلی را بزیان اسلام ومسلمان ها به آب داده اند؟
ازضربه زدن های نظامی های شیاد ومنا فق پاکستانی وتروریسم طالبانی دست ساخت شان به اسلام ومسلمان ها وتاریخ وفرهنگ پاکستان که اطلاعات گسترده داشتم ، اما نیاز به فهم بیشتردرباره عربستان داشتم. باری دریکی از نوشته های حسن البناء ، بنیانگذار جمعیت اخوان المسلمون ، خوانده بودم که گفته بود:" تا عرب ها اصلاح نشوند ، اسلام اصلاح نمی شود"! این سخن یکی مبارزان اصلاح طلب مسلمان درذهنم می چرخید وروزی در کتابخانه ای عمومی آتوا کتا بی به عنوان " سفر به اسلام " نوشته اکبر اِس احمد ، رئیس کرسی ابن خلد ون دردانشگاه واشنگتن د یسی را یا فتم. اکبر احمد علت سفر خود به اسلام ، یا د یدن از چند ین کشور اسلامی ازجمله عربستان را گره زده بود به تولید نگاه منفی جنگاوران علیه تروریسم نسبت به اسلام درغرب. شا یان یاد آوری می دانم که درسفربه اسلام یا سفربه کشورهای مسلمان ، یک زن مسلمان ویک زن مسیحی اورا همراهی می کرد ند.
جالب این است که ، درسفر به اسلام، استاد اکبر احمد نوشته است که : " عربستان بد ون درآمدی نفتی وزیارت مسلمان ها هیچ می باشد "! درحالیکه نگاه اکبر احمد درباره عربستان برایم مهم بود ، عزم کردم که درمسیر آتوا- کا بل یا کا بل آتوا ،ازعربستان د یدن کنم. درسال 2011، درفکر سفر به عربستان وفراهم کردن مصارف آن بودم که دوستی ازمکه تلفون وخواهش کرد که اول درمکه مهمانش شده حج عمره ادا کنم ودوم به کا بل بروم که چنان کردم. نا گفته نما ند که ، 20 روزدرمکه ومد ینه ما ند م وازجده هم د ید ن وحج عمره را هم ادا کردم . درجریان حج عمره ، د ید م که جهل وخرافات بنام مراسم حج چه می کنند؟ دراین را بطه ، یک مولوی هرا تی را د ید م وازاو درباره حاجی ها پرسان کردم وگفت که احمقانه میا یند ومی روند. پس ، این شعررا یاد کردم:" خرعیسی گرش به مکه برند / چون بیا ید هنوزخربا شد" واوهم آن را تا یید کرد! بهر حال ، با ما ندن 20 روزه درمکه ومد ینه وجده ، ازدوستم درباره ریا ض پرسان کردم وگفت که فرقی با جده ندارد. بنا برآن ،صد در صد ، تعریف اکبر احمد درباره عربستان را پذ یر فتم. بنا برآن ، تصمیم گرفتم درباره استبداد ، روشنفکری وروشنفکر درکشور های مسلمان ، کتا بی بنویسم. نوشته ای که درادامه : "اسلام وسکولاریسیم" ،" اسلام ،غرب ودموکراسی " و" اسلام، غرب وحقوق بشر" می باشد. ازاین رو ، نوشتن درباره استبداد وروشنفکری وروشنفکر در عربستان را درادامه نوشته ها درباره روشنفکری وروشنفکران درکشورهای مسلمان لازمی دانسته آغازکردم.
شا یان یاد آوری می دانم که ،قتل ترسناک جمال خاشقجی ،روزنامه نگار وتحلیل گرعربستانی بخاطر مقا لا ت انتقا دی اش ازبن سلمان ولیعهد عربستان در روزنامه واشنگتن پست ،درکنسولگریی عربستان دراستانبول بتاریخ دوم اکتوبر سال 2018 ،نشان داد که استبداد حاکم بر عربستان درتوحش وترور وبربریت شاخ ودمی تیزتر ودرازتر از رژیم پل پت (1975-1978) در کشور کمبود یا دارد. با درنظرداشت توحش نا مبرده ،تصمیم نوشتن درباره استبداد حاکم بر عربستان وفشاروستم آن بر معترضان را گرفتم. دراین راستا ، به سراغ یک تن از عالمان دینی- معترض واصلاح طلب عربستانی می روم. ازاین نگاه که ، انتقاد واعتراض مسئولیت وکارنامه ای تاریخی روشنفکران برای آینده ای بهترمی باشد ،عالم معترض د ینی - عربستا نی هم در جا یگاه مناسب روشنفکر قرار می گیرد ؛ وعالم معترض ومنتقد مورد نظرم حسن ما لکی استاد دانشگاه وزندانی درزندان مخوف درعربستان می باشد.
آشکارهست که ، حسن ما لکی درعربستان هم نوسنده هم استاد دانشگاه هم روزنامه نگار هم تحلیلگر امورد ینی به خصوص منتقد مذ هب جزم اند یش وها بی بود. درعربستان که گرفتار استبداد بد وی وطرز فکرقشریی وها بیت می باشد ، منتقد آن هم ازنگاه مذهبی وسیا سی خطر های را درپی دارد. ازاین رو، حسن ما لکی ماه سپتامبر 2017- سنبله 1396 زندا نی کرده شد. درجامعه استبداد ومذ هب جزم اند یش وها بی زده، باید حسن ما لکی ای منتقد وها بیت وسلفی گری زندانی می شد که شد. باری هم دستگاه بد وی وبنام قضا یی عربستان تصمیم به اعدام ما لکی گرفت که با اعتراض نهاد های حقوق بشریی بین المللی موا جه شد. ازاین نگاه که وها بی ها وسلفی ها بسیار با قرآن وحد یث بازی می کنند ، نوشته های انتقاد یی ما لکی بذ هن وتفکرجزمی شان تخریش کننده ثابت شد تا تصمیم بزندانی کردن حتا اعدام او که تا کنون عملی نشده است بگیرند. اینجا ست که بازتاب نوشته های ما لکی دارای اهمیت می شوند.
مثلا، یکی ازکتاب های نوشته شده توسط حسن ما لکی ، آزادی عقیده درقرآن وسنت پیامبر، یا " حریت الاعتقاد فی القرآن وسنت نبویه" می باشد که درآن قتل مرتدان را خلاف قرآن دانسته است. واحا د یث قتل مرتدان را سا خته اموی ها برای انتقام ازمخالفان شان می داند واحا د یث بخاری را نیزرد کرده است. حسن مالکی به سراغ تاریخ وسیاست هم رفته وبا نوشتن" درآمدی سیا سی به شنا خت تاریخ اسلام ، یا " المقد مته السیاسیه لفهم تاریخ" ، حد یث ها را نقد می کند. شا یان یاد آوری می باشد که ، نوشته حسن ما لکی به عنوان :" نقش قد رت سیا سی درجهت دهی احا د یث وروا یات تاریخی" درایران ، به فارسی ترجمه شده است. ازنگاه مالکی ،عقب ما ند گی وضعف کنونی مسلمان ها ریشه دررخ داد های قرن نخست اسلام دارد. او غلبه ای حد یث محوری برقرآن محوری را ازعوا مل اصلی دوری مسلمان ها ازاهدا ف عا لیه اسلام می داند.
ازنظر او ، قرآن بر آزاد یی عقیده ، کرامت ذات انسا نی ، عد ل وحقوق آد میان تا کید می کند. اما درکتاب های حد یث مسلمان ها ، خبری ازاین ارزش ها نیست. مثلا، درکتاب های حد یث فعلی زیرعنوان ، کرا مت انسان ها، آزادی عقیده ، عدم اجبار به د ین ( لا اکراه) ونقد سلطان وعالمان دنیا گرا وجود ندارد. ازنظر او ، خفقان قرن اول اسلامی که اموی ها ایجاد کرد ند ، برروند تد وین حد یث اثرجد ی گذا شت. واین روند ، مجموعه حد یثی را ازاهدا ف عالیه قرآن دورساخت وبه سمت کتمان ، تحریف ، تا یید وتوجیه سلطه سوق داد. او دررسا له ای دیگری ، نشان می دهد که چگونه احا د یثی ازنظر او صحیحی که در مذ مت شد ید معا ویه ازپیامبر اسلام نقل شده است ، درمتون حد یث اهل سنت کتمان شده یا بی اعتبارجلوه داده شده است (1).
با تا یید نگاه حسن مالکی درباره تحریف احاد یث توسط معا ویه واموی های بعد ازاو، این مطلب را اضا فه می کنم که خدا درآیه 38 سوره شوری امرکرده است که امورمسلمان ها با مشوره با همی شان حل وفصل کرده شود. همچنان ، درسوره حد ید / آهن ، آ یه 25 ، فرموده است که رسولان را با بینات وکتاب ومیزان فرستا د یم تا مردم با قسط وعد ل سرنوشت خود را بچرخانند. این دو آیه وآیه های دیگرنشان می دهند که قرآن تنها به شیوه ای حکومت مردمی تا کید کرده است که درجهان کنونی دموکراسی نا میده می شود. البته با این فرق که ، قرآن درکنارشورا به عدل هم تا کید کرده وآن را نزد یک به تقوا معرفی کرده است. قرارداد مد ینه هم که رسول بعد ازهجرت ازمکه به مد ینه با مهاجران وانصارویهودی ها امضا کرد ، غیرمستقیم تا یید کننده ای نظام سیا سی دموکراتیک فد رال به شیوه را یج در سویس می باشد. متاسفا نه ، ابوبکر وعمر درسقیفه با مخا لفت با سعد به عباده بزرگ انصار، خلافت نام نهاد خود را مخا لف آیه های نامبرده سا ختند. خلافتی که دربخش سوم مقاله ، نگاه انتقادی عشماوی درباره ای آن بازتاب دا ده شد. میوه خلافت هم به گونه ای قتل عمروعثمان وظهور خوارج وقتل علی وظهور حکومت مفسد - سلطا نی معا ویه وقتل فرزندان رسول درکربلا ونزاع شیعه با سنی وحکومت های استبدادی شاهی وشیخی - نظامی بود که تا کنون مسلمان ها ازشرآن ها رها یی پیدا نکرده اند.
بهر صورت، درپسین بخش نوشته ، ازاین نگاه که شماری از افراد یا د سته های جا هل ومتعصب سلفی- وها بی درافغانستان با کمک ما لی عربستان علیه مذ هب ابو حنیفه فعا لیت دارند ، بیان یک مسئله نا شاد تاریخی را مفید می دانم وآن این که ائتلاف ابن عبدالوهاب با خانواده السعود یک ائتلاف قبیلگی - شریرانه بود. ائتلافی که بعد از جنگ جهانی اول ، استعمار انگلیس که قبلا شریف مکه را علیه امپراتوریی عثما نی استعمال کرده بود ، فرزندان اورا حاکمان بغداد واردن ساخت وملک عبدالعزیز را در سال 1932 درعربستان کنونی امیر ساخت. امیری که بعد ازجنگ جهانی دوم ، یا بعد ازوفات استعمار انگلیس ، دروقت باز گشت روزولت ، رئیس جمهور امریکا از جزیره یا لتا بعد از تقسیم میراث جنگ جهانی دوم با ستا لین ، در سا حل دریای سرخ توقفی داشت، وعبدالعزیز وارد کشتی او شد ودربدل نفت خواستارادامه حکومت وحشی خود شد. ازاین رو، روزولت وجا نشینا نش حکومت های بدوی خانواده السعود را تا کنون در قدرت نگهداری کرده اند. بنا برآن، حق با پروفیسور اکبر احمد می باشد که گفت:" عربستان بدون نفت وزیارت حاجی ها صفر می باشد." تاسفبار این است که ،حکومت بد وی عربستان با سپردن بخش از همان نفت به دستگاه تاریخ زده ای وهابی گری ، در پاکستان وافغانستان ، هم به ملا های جا هل سلفی هم به تروریستان طالبانی - القاعده ی و... کمک های ما لی می کند تا هم علیه مذ هب ابوحنیفه تبلیغ کنند هم اسلام را د ین تروریست پرورمعرفی کنند که کرده اند. ادامه دار.
پا نو یس:
1-bbc.com / Persian/ blog-view points-48 96 42 85# share-tools
حسن ما لکی کیست وچه می گوید؟ نو اند یش د ینی عربستان درخطراعدام
یاسر می دامادی ، پژوهشگر د ینی 12 ژانویه 2019-21 تیر1398
ابراهیم ورسجی
بیست وهفتم ماه عقرب سال 1398
مسلمان ها بخاطر مهد ظهور اسلام بودن وموجو دیت کعبه و مسجد نبی در عربستان ، احترام ویژه ای به این کشور قا یل می باشند. احترامی که بیشتر برخا سته از احسا سات می باشد نه عقل وخرد ورزی . من که سال های زیادی درپاکستان وکمی درایران زند گی آوارگی داشتم ؛ اما، نتوانستم بزیارت حج به عربستان بروم. بلی ،با فروپاشی حکومت دست نشانده شوروی ورسیدن جهادی ها به قد رت، دوره آوارگی ام تمام شد ورفتم به کا بل. بد بختانه، با رسیدن طالبان به کا بل البته زیرفرمان وزیر داخله پاکستان ودست های پشت پرده امریکا وانگلیس وپطرودالر عربستان ،دوباره آواره به پاکستان شدم. البته که باردوم نمی خواستم درپاکستان بمانم ، اما رفتار زشت رژیم آخوندی ایران درمشهد وادارم کرد تا به ترکیه بروم. درترکیه ،امکان زند گی مهاجرتی بهترازپاکستان برایم میسر بود ،اما دیگر وقت وتوان آموختن زبان ترکی را نداشتم. ازاین رو ، دوباره به پاکستان رفتم تا درباره امکان رفتن به امریکا یا اروپا فکر کنم. شرایط رفتن به امریکا برایم فراهم شد ،اما درپشاورماندم وعزم نوشتن " جهاد افغانستان وجنگ سرد قدرت های بزرگ " را کردم. طرفه اینکه ،کتاب نامبرده دردو جلد به چاپخانه رفت وجنگ امریکا وانگلیس علیه تروریسم ،اداره طالبانِ زیراثرآی اِس آی را مرخص وحکومت پوشا لی طالب کرزی ودیگر طالبان دریشی پوش را تحویل افغانستان داد. حکومتی که درظاهر با حکومت وحشی طالبان فرق داشت اما درعمل یکسان می باشند. ازاین نگاه که ، مبارز می باشم نه فعال سیاسی. درحا لیکه درسطح بالا سیا ست هم خوانده بودم وفرق مبارز با فعال سیاسی این است که اولی برای حکومت داریی خوب وتحقق آزادی وعدالت مبارزه می کند ودومی برای کرسی وپیدا کردن پول تلاش می ورزد ،عزم جزم کردم که روانه ای غرب شده با شناخت نزد یک ازفرهنگ وتمدن غربی ونگاه نو به اسلام ،کاری تازی را دستکم درمیدان فرهنگ واند یشه آغازکنم.
ازروی برنا مه یا تصادف ،شرایط آمد نم به کا نادا میسر شد؛ و روز سی ام ماه سپتامبر 2004 ، همراه پنج کود کم به میدان هوای تورنتو درکا نادا رسیدم وطبق معمول ترجمان به خد متم رسید وگفتم که به ترجمان نیازندارم. وقتیکه گفتم به ترجمان نیازندارم ، یک کارمند فرود گاه به همکارخود گفت که 20 سال می شود که اینجارکارمی کنم ویک نفرآمده است که نیازبه ترجمان ندارد! بهرحال، ازتورنتو به آتوا پا یتخت کانادا رسیدم ویک هفته بعد به کتابخانه رفته کارت گرفتم. با داشتن کارت ، می توانستم برای سه هفته ازیک تا ده عنوان کتاب برای مطالعه گرفته به جای زیستم بیاورم. کارت کتابخانه امکان گرفتن کتاب های زیادی تحقیقی درهمه زمینه ها را برایم فراهم کرد ، اما نگهداریی دو کودک چهارساله وپنجسا له وبردن آن ها به مکتب وآوردن شان به خا نه ونان پزی وشست وشوی کالا های آن ها وسه کودک کلانترهم بدوشم افتاد. بنا برآن ، روزها هم آن ها را به مکتب می بردم ومیاوردم هم برای آن ها نان پزی وشب ها هم که فرصت برای مطالعه برایم میسر شد. کتاب های مطا لعاتی خود را بیشتر متمر کز کردم به نگاه اند یشمندان غربی درباره اسلام به ویژه عرب ها. ازاین نگاه که تروریسم طالبان والقاعده وپا یگاه تروریسم ساخته شدن افغانستان توسط نظامی های پاکستانی ورئیس جمهورشدن جورج بوش و دیک چینی ، دوبنیاد گرای مسیحی ویهودی ، اسلامیزم را درجای کمونیسم نشانده بود ،متوجه شدم که بنیاد گرایی مسیحی ویهودی وتروریسم نام نهاد اسلامی به کمک مالی عربستان واستفاده جوی های مالی وسیاسی نظامی های شیاد پاکستانی چه گلی را بزیان اسلام ومسلمان ها به آب داده اند؟
ازضربه زدن های نظامی های شیاد ومنا فق پاکستانی وتروریسم طالبانی دست ساخت شان به اسلام ومسلمان ها وتاریخ وفرهنگ پاکستان که اطلاعات گسترده داشتم ، اما نیاز به فهم بیشتردرباره عربستان داشتم. باری دریکی از نوشته های حسن البناء ، بنیانگذار جمعیت اخوان المسلمون ، خوانده بودم که گفته بود:" تا عرب ها اصلاح نشوند ، اسلام اصلاح نمی شود"! این سخن یکی مبارزان اصلاح طلب مسلمان درذهنم می چرخید وروزی در کتابخانه ای عمومی آتوا کتا بی به عنوان " سفر به اسلام " نوشته اکبر اِس احمد ، رئیس کرسی ابن خلد ون دردانشگاه واشنگتن د یسی را یا فتم. اکبر احمد علت سفر خود به اسلام ، یا د یدن از چند ین کشور اسلامی ازجمله عربستان را گره زده بود به تولید نگاه منفی جنگاوران علیه تروریسم نسبت به اسلام درغرب. شا یان یاد آوری می دانم که درسفربه اسلام یا سفربه کشورهای مسلمان ، یک زن مسلمان ویک زن مسیحی اورا همراهی می کرد ند.
جالب این است که ، درسفر به اسلام، استاد اکبر احمد نوشته است که : " عربستان بد ون درآمدی نفتی وزیارت مسلمان ها هیچ می باشد "! درحالیکه نگاه اکبر احمد درباره عربستان برایم مهم بود ، عزم کردم که درمسیر آتوا- کا بل یا کا بل آتوا ،ازعربستان د یدن کنم. درسال 2011، درفکر سفر به عربستان وفراهم کردن مصارف آن بودم که دوستی ازمکه تلفون وخواهش کرد که اول درمکه مهمانش شده حج عمره ادا کنم ودوم به کا بل بروم که چنان کردم. نا گفته نما ند که ، 20 روزدرمکه ومد ینه ما ند م وازجده هم د ید ن وحج عمره را هم ادا کردم . درجریان حج عمره ، د ید م که جهل وخرافات بنام مراسم حج چه می کنند؟ دراین را بطه ، یک مولوی هرا تی را د ید م وازاو درباره حاجی ها پرسان کردم وگفت که احمقانه میا یند ومی روند. پس ، این شعررا یاد کردم:" خرعیسی گرش به مکه برند / چون بیا ید هنوزخربا شد" واوهم آن را تا یید کرد! بهر حال ، با ما ندن 20 روزه درمکه ومد ینه وجده ، ازدوستم درباره ریا ض پرسان کردم وگفت که فرقی با جده ندارد. بنا برآن ،صد در صد ، تعریف اکبر احمد درباره عربستان را پذ یر فتم. بنا برآن ، تصمیم گرفتم درباره استبداد ، روشنفکری وروشنفکر درکشور های مسلمان ، کتا بی بنویسم. نوشته ای که درادامه : "اسلام وسکولاریسیم" ،" اسلام ،غرب ودموکراسی " و" اسلام، غرب وحقوق بشر" می باشد. ازاین رو ، نوشتن درباره استبداد وروشنفکری وروشنفکر در عربستان را درادامه نوشته ها درباره روشنفکری وروشنفکران درکشورهای مسلمان لازمی دانسته آغازکردم.
شا یان یاد آوری می دانم که ،قتل ترسناک جمال خاشقجی ،روزنامه نگار وتحلیل گرعربستانی بخاطر مقا لا ت انتقا دی اش ازبن سلمان ولیعهد عربستان در روزنامه واشنگتن پست ،درکنسولگریی عربستان دراستانبول بتاریخ دوم اکتوبر سال 2018 ،نشان داد که استبداد حاکم بر عربستان درتوحش وترور وبربریت شاخ ودمی تیزتر ودرازتر از رژیم پل پت (1975-1978) در کشور کمبود یا دارد. با درنظرداشت توحش نا مبرده ،تصمیم نوشتن درباره استبداد حاکم بر عربستان وفشاروستم آن بر معترضان را گرفتم. دراین راستا ، به سراغ یک تن از عالمان دینی- معترض واصلاح طلب عربستانی می روم. ازاین نگاه که ، انتقاد واعتراض مسئولیت وکارنامه ای تاریخی روشنفکران برای آینده ای بهترمی باشد ،عالم معترض د ینی - عربستا نی هم در جا یگاه مناسب روشنفکر قرار می گیرد ؛ وعالم معترض ومنتقد مورد نظرم حسن ما لکی استاد دانشگاه وزندانی درزندان مخوف درعربستان می باشد.
آشکارهست که ، حسن ما لکی درعربستان هم نوسنده هم استاد دانشگاه هم روزنامه نگار هم تحلیلگر امورد ینی به خصوص منتقد مذ هب جزم اند یش وها بی بود. درعربستان که گرفتار استبداد بد وی وطرز فکرقشریی وها بیت می باشد ، منتقد آن هم ازنگاه مذهبی وسیا سی خطر های را درپی دارد. ازاین رو، حسن ما لکی ماه سپتامبر 2017- سنبله 1396 زندا نی کرده شد. درجامعه استبداد ومذ هب جزم اند یش وها بی زده، باید حسن ما لکی ای منتقد وها بیت وسلفی گری زندانی می شد که شد. باری هم دستگاه بد وی وبنام قضا یی عربستان تصمیم به اعدام ما لکی گرفت که با اعتراض نهاد های حقوق بشریی بین المللی موا جه شد. ازاین نگاه که وها بی ها وسلفی ها بسیار با قرآن وحد یث بازی می کنند ، نوشته های انتقاد یی ما لکی بذ هن وتفکرجزمی شان تخریش کننده ثابت شد تا تصمیم بزندانی کردن حتا اعدام او که تا کنون عملی نشده است بگیرند. اینجا ست که بازتاب نوشته های ما لکی دارای اهمیت می شوند.
مثلا، یکی ازکتاب های نوشته شده توسط حسن ما لکی ، آزادی عقیده درقرآن وسنت پیامبر، یا " حریت الاعتقاد فی القرآن وسنت نبویه" می باشد که درآن قتل مرتدان را خلاف قرآن دانسته است. واحا د یث قتل مرتدان را سا خته اموی ها برای انتقام ازمخالفان شان می داند واحا د یث بخاری را نیزرد کرده است. حسن مالکی به سراغ تاریخ وسیاست هم رفته وبا نوشتن" درآمدی سیا سی به شنا خت تاریخ اسلام ، یا " المقد مته السیاسیه لفهم تاریخ" ، حد یث ها را نقد می کند. شا یان یاد آوری می باشد که ، نوشته حسن ما لکی به عنوان :" نقش قد رت سیا سی درجهت دهی احا د یث وروا یات تاریخی" درایران ، به فارسی ترجمه شده است. ازنگاه مالکی ،عقب ما ند گی وضعف کنونی مسلمان ها ریشه دررخ داد های قرن نخست اسلام دارد. او غلبه ای حد یث محوری برقرآن محوری را ازعوا مل اصلی دوری مسلمان ها ازاهدا ف عا لیه اسلام می داند.
ازنظر او ، قرآن بر آزاد یی عقیده ، کرامت ذات انسا نی ، عد ل وحقوق آد میان تا کید می کند. اما درکتاب های حد یث مسلمان ها ، خبری ازاین ارزش ها نیست. مثلا، درکتاب های حد یث فعلی زیرعنوان ، کرا مت انسان ها، آزادی عقیده ، عدم اجبار به د ین ( لا اکراه) ونقد سلطان وعالمان دنیا گرا وجود ندارد. ازنظر او ، خفقان قرن اول اسلامی که اموی ها ایجاد کرد ند ، برروند تد وین حد یث اثرجد ی گذا شت. واین روند ، مجموعه حد یثی را ازاهدا ف عالیه قرآن دورساخت وبه سمت کتمان ، تحریف ، تا یید وتوجیه سلطه سوق داد. او دررسا له ای دیگری ، نشان می دهد که چگونه احا د یثی ازنظر او صحیحی که در مذ مت شد ید معا ویه ازپیامبر اسلام نقل شده است ، درمتون حد یث اهل سنت کتمان شده یا بی اعتبارجلوه داده شده است (1).
با تا یید نگاه حسن مالکی درباره تحریف احاد یث توسط معا ویه واموی های بعد ازاو، این مطلب را اضا فه می کنم که خدا درآیه 38 سوره شوری امرکرده است که امورمسلمان ها با مشوره با همی شان حل وفصل کرده شود. همچنان ، درسوره حد ید / آهن ، آ یه 25 ، فرموده است که رسولان را با بینات وکتاب ومیزان فرستا د یم تا مردم با قسط وعد ل سرنوشت خود را بچرخانند. این دو آیه وآیه های دیگرنشان می دهند که قرآن تنها به شیوه ای حکومت مردمی تا کید کرده است که درجهان کنونی دموکراسی نا میده می شود. البته با این فرق که ، قرآن درکنارشورا به عدل هم تا کید کرده وآن را نزد یک به تقوا معرفی کرده است. قرارداد مد ینه هم که رسول بعد ازهجرت ازمکه به مد ینه با مهاجران وانصارویهودی ها امضا کرد ، غیرمستقیم تا یید کننده ای نظام سیا سی دموکراتیک فد رال به شیوه را یج در سویس می باشد. متاسفا نه ، ابوبکر وعمر درسقیفه با مخا لفت با سعد به عباده بزرگ انصار، خلافت نام نهاد خود را مخا لف آیه های نامبرده سا ختند. خلافتی که دربخش سوم مقاله ، نگاه انتقادی عشماوی درباره ای آن بازتاب دا ده شد. میوه خلافت هم به گونه ای قتل عمروعثمان وظهور خوارج وقتل علی وظهور حکومت مفسد - سلطا نی معا ویه وقتل فرزندان رسول درکربلا ونزاع شیعه با سنی وحکومت های استبدادی شاهی وشیخی - نظامی بود که تا کنون مسلمان ها ازشرآن ها رها یی پیدا نکرده اند.
بهر صورت، درپسین بخش نوشته ، ازاین نگاه که شماری از افراد یا د سته های جا هل ومتعصب سلفی- وها بی درافغانستان با کمک ما لی عربستان علیه مذ هب ابو حنیفه فعا لیت دارند ، بیان یک مسئله نا شاد تاریخی را مفید می دانم وآن این که ائتلاف ابن عبدالوهاب با خانواده السعود یک ائتلاف قبیلگی - شریرانه بود. ائتلافی که بعد از جنگ جهانی اول ، استعمار انگلیس که قبلا شریف مکه را علیه امپراتوریی عثما نی استعمال کرده بود ، فرزندان اورا حاکمان بغداد واردن ساخت وملک عبدالعزیز را در سال 1932 درعربستان کنونی امیر ساخت. امیری که بعد ازجنگ جهانی دوم ، یا بعد ازوفات استعمار انگلیس ، دروقت باز گشت روزولت ، رئیس جمهور امریکا از جزیره یا لتا بعد از تقسیم میراث جنگ جهانی دوم با ستا لین ، در سا حل دریای سرخ توقفی داشت، وعبدالعزیز وارد کشتی او شد ودربدل نفت خواستارادامه حکومت وحشی خود شد. ازاین رو، روزولت وجا نشینا نش حکومت های بدوی خانواده السعود را تا کنون در قدرت نگهداری کرده اند. بنا برآن، حق با پروفیسور اکبر احمد می باشد که گفت:" عربستان بدون نفت وزیارت حاجی ها صفر می باشد." تاسفبار این است که ،حکومت بد وی عربستان با سپردن بخش از همان نفت به دستگاه تاریخ زده ای وهابی گری ، در پاکستان وافغانستان ، هم به ملا های جا هل سلفی هم به تروریستان طالبانی - القاعده ی و... کمک های ما لی می کند تا هم علیه مذ هب ابوحنیفه تبلیغ کنند هم اسلام را د ین تروریست پرورمعرفی کنند که کرده اند. ادامه دار.
پا نو یس:
1-bbc.com / Persian/ blog-view points-48 96 42 85# share-tools
حسن ما لکی کیست وچه می گوید؟ نو اند یش د ینی عربستان درخطراعدام
یاسر می دامادی ، پژوهشگر د ینی 12 ژانویه 2019-21 تیر1398
Monday, 11 November 2019
نگا هی انتقا دیی عشما وی ، روشنفکرمصری درباره سنت وتاریخ سیاسی اسلام
بخش سوم
ابراهیم ورسجی
بیست ویکم ماه عقرب سال 1398
روشنفکری در جا معه های مسلمان ؛ درواقع ، آیین حرکت بربالای یک دیوارکهنه ولرزانِ کلوخی می با شد. دیواری که میان سنت ومد ر نیته واقع شده وزیرفشار مرگبار قرارگرفته است. روشنفکر هم که فردی روان بربالای آن دیوارروبه فروپاشی می باشد. فردی آسیب پذ یری که دو دشمن گردن کلفت وبی منطق ، یا مستبد وبنیاد گرا یا سنت گرا را هم دربرابر خود دارد. دو دشمنی که بقای استبداد وسنت گرای شان درنگهداریی همان دیوار لرزان می باشد. نا گفته نما ند که ، مستبد وسنت گرا ، تروریسم مذ هبی را هم برای ادامه ای حضور ننگین خود وجلب حما یت استعمار نو تو لید کرده اند. بنا برآن ، اکنون ، روشنفکر افزون بر مستبد وسنت گرا ، تروریست را هم دربرا بر خود واند یشه ای خود دارد. بهر صورت ، انفجار اطلا عا تی زاده فن آوریی مدرن رسا نه ای زمین را درزیر پا های مستبدان ، سنت گرا یان وتروریستان داغ کرده است وداغ ترهم می کند. یعنی آینده ای جامعه های مسلمان درجهت مدر نیته سیرمی نما ید. مدرنیته هم آشکار است که میوه عصر عقل وخرد است که تعریف همه پذ یر آن ، آزاد یی ذهنی انسان ازچنگال سنت وخرافات قرون وسطا یی می با شد. آزاد یی که محد و دیت نمی پذ یرد ، اما ویژگی های ازقبیل جهانی بودن وکثرت گرای را دا را می باشد. کثرت گرایی وجهانی گرا یی که دربلند مد ت به نفع روشنفکران وروشنفکری وبزیان استبداد وسنت گرایی وتروریسم تولید کرده ای آن ها می باشد. ازاین نگاه که کو د تاچی های نظامی- مصری ، به کمک صهیونیسم وپطرودالر های عربستان وامارات متحده وحما یت امریکا،اسلام گرایی میا نه رو وهمساز با دموکراسی وتقد یم کننده نخستین رئیس جمهور منتخب مصررا سرنگون کرد ند وسکولارنما ها هم جاده سازی برای توحش آن ها کرد ند. نظامی های که اکنون به گفته مروان بشاره ، تحلیلگرسیاسی تلویزیون الجزیره ، بیشتر از 60 هزار زندانی سیاسی- عقید تی دارند! جا لب این است که ، در صف زندانی های نظا می ها ، سکولارنما ها وروشنفکرنما ها هم حضور دارند. ازاین رو ،درباره روشنفکری وروشنفکران درکشور های عربی وتفاوت های آن ها با اینکه همه بزبان عربی می نویسند وسخن می گو یند ، ابراز نظرمی کنم.
شا یان یاد آوری می دانم که ، دربخش دوم مقاله ، یاد آوری کرده بودم که درباره نگاه های روشنفکران عرب درباره سنت وتاریخ سیاسی اسلام ابرازنظر می نما یم. ازاین نگاه که ، کشورهای عربی گرا یش های سیا سی وفرهنگی وتاریخی گونه گون دارند ؛ نمی توان نگاه روشنفکران عرب درعراق ، سوریه ، لبنان ، فلسطین ، مصر ، سودان ، مراکش والجزایر را یکسان گرفت. سلطه ای استعمارهای فرانسه وانگلیس بر عرب ها پیش وپس از امپراتوریی عثما نی هم بیانگر تفاوت نگرش آن ها می با شد. با اینکه همه فرهنگیان وروشنفکران عرب به زبان عربی سخن می گویند ومی نویسند ،تفاوت درنگرش های آن ها بارزمی باشد. مثلا ،ضرب المثل عربی که کتاب در مصر نویشته می شود درلبان چاپ ودرعراق خوانده می شود ،حکا یت از تفاوت درکتابخانی وکتاب نویسی عرب ها هم می کند. شا یان ذکراست که ،درلاهور ، تهران وقم ، بسیاری کتاب های معترض عربی را دیده بودم که در لبنان چاپ شده اند. مسئله ای که مرا متوجه اهمیت کثرت گرا یی درلبان کرد. همین که ساختار سیاسی- اداریی لبنان را فرانسه ، یا استعمارگرقبلی به گونه ای شکل داده بود که رئیس جمهورمسیحی مارونی ،نخست وزیر مسلمان سنی ورئیس پارلمان مسلمان شیعه باشد ، کمک به پا یه نگرفتن استبداد و راه افتادن کثرت گرایی دراین کشور کرده است. کثرت گرایی که کمک کرد به چاپ کتاب های ممنوعه دردیگر کشورهای عربی درلبان!
با ستا یش بی پا یان ازکثرت گرا یی را یج درلبان که کمک به نشر کتاب های ممنوعه در کشورهای عربی دربیروت کرده است، ازدو پرسمان برجسته دیگر ، یا نقش برجسته نوسند گان مسیحی عرب که بیشترشان لبنا نی- فلسطینی بود ند ومی باشند وترس مستبدان عرب به خصوص مستبدان مصری وسوریه ای ازجمعیت اخوان المسلمون / جمعیت برا دران مسلمان یاد کرده به ابرازنظر درباره روشنفکرانی مصری می پردازم. درباره ای بسیاری نیمه روشنفکران مسلمان ،بهتراست یاد آورشوم که سکولاریسم را به نفع سنت گرایی وزیان روشنفکری بسیار نا درست به خورد عرب ها ومسلمان ها داده اند. مثلا ،سکولاریسم دراصل آزاد یی دین وعقیده وبیان وهمسازبا دموکراسی یا مروج آن می باشد. یعنی سکولاریسم بد ون دموکراسی ارزش ندارد یا سکولاریسم بوده نمی تواند. البته که نظامی گریی اتا ترک ، پا یه گذار ترکیه ای کنونی وادعای لائیک / سکولاربود نش کمک به برداشت نا درست عرب های دانشگاهی- ازهری یا دانشگا هی- مسجدی ازسکولاریسم کرد. ازاین نگاه که سکولاریسم اصیل را عد نان مند رس ، مسلمان عارف مشرب دردوره ای نخست وزیریی منتخب خود ( 1950-1960) درترکیه را یج کرد نه جمهوری خواهان لائیک طرفدار اتاترک ، مسلمان ها می توانند پیشگام درروشنفکری وسکولاریسم دموکراتیکِ همسازبا اسلام شوند ، نه ملی گرایان چه عرب چه فارس، و...همین که ، حکومتِ حزب عدا لت وتوسعه ، یا حزب اسلام گرای رجب طیب اردوگان درترکیه ، دموکراتیک ترین حکومت سکولاردرخاورمیا نه می باشد. بد ون شک ، نماد سازگاریی اسلام با دموکراسی وسکولاریسم می باشد. سکولاریسمی که مانند خود اسلام توسط مستبدان وسنت گرایان درکشورهای مسلمان مسخ کرده شده است!
اگر بنیاد گرا یان وسنت گرا یانِ بی دانش با سکولاریسم دشمنی می ورزند ، برمی گردد به تعریف نا درست وعملکرد جنایت کارانه ای نظامی های کود تا چی از مصر والجزایر تا سودان واز آنجا تا افغانستان وپاکستان. نظا می های که هم نما یش نوگرایی- روشنفکری کرد ند هم سنت گریان وبنیاد گرا یان را دربرابر روشنفکران وروشنفکری شورا ند ند. نا گفته نما ند که ، روشنفکر نما یان هم با روشنفکرنما یی مذ هب ستیز به روشنفکران وروشنفکری ضربه زده اند ومی زنند. ازاین رو ،نخست ، نگاه یک روشنفکر مصری ودوم نگاه یک روشنفکر عربستانی را تبارز داده بعدا به سراغ روشنفکران لبنا نی ، فلسطینی ، الجزایری ومراکشی می روم. روشنفکر مصریی مورد نظرم محمد سعید العشما وی (1932-نوامبر 2013) می باشد. روشنفکرمصری که بیشترین حملات اصول گرا یان واپس گرا متوجه او شده است.
نگا هی به کارنامه ای عشما وی نشان می دهد که ...در کتاب خود " الخلافت الاسلامیه" ( انتشارات سینا 1990) درمقد مه نوشته است که "خلافت اسلامی یک سیستم مذ هبی نیست بلکه یک نظام سیا سی است که همه ترفند های سیاسی وهمه اشتبا هات ، عیب ها، زیان ها وزشتی های یک نظام سیاسی دیکتا توری ومستبد را درمحتوای خود دارد." عشماوی هم سیاه کاری های خلافت اسلامی را برملا کرده است هم بر برتریی تمدن مصرباستان ویونان برتمدن اسلامی را ابراز کرده است. عشما وی درکتاب " روح عدا لت " وتا ثیرمثبت تمدن مصر برتمدن یونان باستان وروم پرداخته ومی گوید: مصرباستان بیشترازمسلمان ها به عدالت وعدالت طلبی ارج می نهاد ند واهمیت عدل درمصرباستان چنان زیاد بود که یکی از الهه های مصرباستان (ماعت) بنام الهه عدل بود.عشماوی ازجنایت اموی ها پرده برداری کرده است. درتاریخ اسلامی گفته نشده که درزمان یزید پسر معاویه به حرمت شهر مد ینه بی احترامی شد وخون های زیادی ریخته شده یا گفته نشده عبدالملک بن مروان درمکه به قتل عام پرداخت ویا به سربازانش اجازه داد تا با اسپ واسلحه وارد کعبه شوند وخون های مسلمان ها را بریزند وپول ودارای آن ها را غارت ودختران آن ها را به عنوان کنیز به اسارت درآورند وکعبه را دوبار با منجنق هد ف قراردهند وبه آتش بکشند.
دربارهای خلفای اسلامی ازفاسد ترین دربارهای حکومت ها بوده اند. اختلاف علی ومعا ویه دوحکومت را بوجود آورد: یکی درشام و ودیگری درعراق . وقتی که اموی ها بعد ازعلی مسلط شد ند ،پس ازمد تی ، حکومت آن ها به سه حکومت متفاوت ومتضاد تبد یل شد:فاطمیان درمصر،عباسیان دربغداد وامویان دراند لس.امپراتوری اسلامی هیچ وقت عزت واعتبار برای مسلمان ها نیاورده وندا شته ودایمی هم نبوده بلکه ما نند امپراتوریی تزاری، روم وایران باستان، دوره های پیروزی وشکست واضمحلال را طی کرده است. مسعودی مورخ اسلامی درباره آنچه درزمان خود ش برای اسلام اتفاق افتاده می نویسد:اسلام به مفهوم معنوی بسیار ضعیف وزیارت حج بی اعتباروبه تباهی رسید،اسلام بعد ازاینکه دوره ای غا لب بوده اکنون تنها یک اند یشه باقی مانده وستون های آن فروریخته است."
عشما وی هرآنچه دراسلام وتاریخ اسلام پنهان مانده بود را برملا کرد. اونویشت:" حتی اگراسلام روح تعالیمش را مثبت بدانیم، اما خلا فت جزدربرخی استثنا ها آن را باشمشیروشیوه ای نظامی گری انتشارداد. خلافت اسلامی بد لیل حقا نیت اسلام گسترش نیا فته بلکه با فورمول نظا می – سیا سی منتشر شد. اگراسلام توسط افراد گسترش میا فت نه توسط ارتش، فتح وفتوحات برای اسلام بسیاربهتربود. انکاراین حقیقت که اسلام ازطریق شمشیر، زورواجباردیگران گسترش یافت، بسیاردشواراست." مسلم مقد سی یکی دیگرازمورخان اسلامی درباره بغداد چنین می نویسد: بغداد زما نی برای مسلمان ها بهترین شهربود اما به تد ریج خراب وخراب ترشد وتنها جمعی به مسا جد می رفتند ؛ روزگاردراین شهربه پیش نمی رود بلکه به قهقرا ؛هرروزخرابی بیشتر وفساد ، جهل ودزدی تا دربار سلطان رخنه گری کرده است."
عشماوی : اگردرتاریخ خلافت اسلامی موفقیتی مشا هده شد، مطمئنا صد مات وزیان های وارده به جا معه ومجموعه انسانی تحت حاکمیت خلا فت اسلامی بسیاربیشتربوده است. خلافت اسلامی حقوق ها را پایما ل،راه شکوفای فکر واند یشه را بسته است وحق هرنوع نو آوری فکری وابداع را گرفت وتکفیراند یشمندان به یک اصل ثا بت تبد یل وجلوپیشرفت انسان های تحت حاکمیت خلا فت گرفته شد. عشماوی درمنا قشه با اسلام گرا یان سیا سی که درمورد جعل تاریخ صحبت می کنند ، می گوید:" اسلام گرا یان وقتی با استد لال های قوی وغیر قا بل انکارازتاریخ سیاه خلا فت اسلامی رویا یی خود مواجه می شوند ودررد آن استدلال ها شکست می خورند ،اصلا همه آن ها را انکارمی کنند! آن ها مانند " ادیپ "یا " ادیپوی" دراساطیریونان باستان هستند که وقتی نتوانست حقیقت را مشا هده کند خود را کورکرد!"
طبق تاریخ طبری وتاریخ معجم البلدانِ یاقوت حموی ، یزید بن معا ویه درحا دثه " الحره" 1700 تن ازانصارو1300 تن ازمهاجرین را که همه عرب ومسلمان بود ند وحدود 500 غیرعرب را بد لیل مخا لفت شان با ظلم بنی امیه قتل عام کرد وزنان ودختران زیادی ازآن ها را به اسارت درآورده مورد تجاوزقرارداد ند. درهمان واقعه ، یزید با زبان شعری گفت:" ای کا ش نیا کان من دربدروحنین ، امروزمی دید ند که چگونه ازکسا نیکه ازدشمن آنان ( محمد) حما یت کرد ند انتقام گرفتم." درآمیخته شدن دین با سیاست ودولت پس ازمحمد نما یان شد.عمر با ابوبکرعلیه سعد بن عباده که انصار اهل مد ینه بود موضع گرفت. او دست خود را به سوی ابوبکردرازکرد وگفت: نمی خواهی با توبیعت کنم؟ پیامبر تورا برای دین ما قبول داشت وچگونه ما تورا برای دنیا مان قبول نکنیم؟ درنهایت سعد بن عباده مرد با نفوذ مد ینه با ابوبکربیعت نکرد ودرنها یت او را قتل کرد ند!
بنا براین ، اولین خشت خلا فت اسلامی با کشته شدن رقیب ابوبکربد ست باند عمربن خطاب آغازوبا قتل وترور بنا شد. درزمان خلا فت ابوبکر ، بسیاری ازقبا یل عرب ازدادن مالیات به خلیفه خود داری کرد ند...دریمن برخی قبا یل ازاسلام بازگشتند وباسرکوب خا لد بن ولید وکشتاروسرنیزه دوباره به اسلام برگردانده شد ند. شا ید حکا یت قتل ما لک بن نویره بد ست خا لد بن ولید درحد خود شا هد بزرگترین جنا یت فاتحان اولیه اسلامی باشد. خا لد ، مالک بن نویره ، بزرگ قبا یل یمن را به بهانه ای اینکه اهل یمن مرتد شد ند به اسارت گرفت. مالک منکرارتداد خود وقبیله اش شد ودراسارت مرتب کلمه لا اله الالله ومحمد رسول الله را تکرارمی کرد. تاریخ نویسان می گویند که ما لک بن نویره مسلمان باقی مانده بود اما زن زیبای اودرحین بازجوی نزد فرمانده اسلام آمد تا به مسلمان بودن شوهرش گواهی دهد وبرای آزادیی او به خالد بن ولید متوسل شود. اما آنچه اتفاق افتاد وقتی چشمان خا لد بدان زن زیبا افتاد، دستورداد سرمالک را قطع کنند؟ مال لحظاتی قبل ازمرگ نگاهی بزن خود کرد وگفت:" من مرتد نیستم تنها زیبای تو سبب قتل من شد"! خالد سرما لک را برید وهمان شب به زنش تجاوزکرد وبرای ترساندن قبیله او سر مالک را کناردوسنگ گذاشت وبه عنوان پا یه سوم برای دیگ غذا پزی خود ازآن استفاده کرد.
درتاریخ نقل شده که عمر خطاب پس ازاین حاد ثه همیشه به خا لد بن ولید بد یده یک " زانی وقا تل " نگاه می کرد تا جای که روزی ازابوبکرخوا ست که خا لد را به عنوان زا نی سنگسارکند، اما ابوبکر گفت خا لد را پیامبرشمشیر خدا که ازغلاف درآمده نامیده نمی توانم اورا بکشم. اما عمربه محض رسیدن به خلافت خالد را درحساس ترین شرایط جنگ دربلاد شام ازفرماندهی برای همیشه برکنارکرد (1). اقدام عمر دربرکناریی خا لد کاری خوب اما نیمه یا ناقص بود ؛ به این خاطرکه ،شمشیرزنی های خلیفه ها وخا لد های آن ها بنام گسترش اسلام ودر اصل برای کنیزگیری ها وغنیمت ها ومتضاد با قرآن بود. مثلا،خدا وند درآیه 164 سوره آل عمران ، فرموده است که :" برمومنان منت گذاشتم وآن اینکه رسول ازخود شان برانگیختم تا آیات را به آن ها تلا وت ونفس شان را تزکیه وکتاب وحکمت رابه آن ها بیا موزد. آن های که پیشتردرگمراهی آشکاربود ند"! آشکاراست. اگراسلام مطا بق آیه یاد شده به پیش می رفت ،مسلمان ها اکنون جهان بهتری می داشتند! اگرسه خلیفه کشته شد ند وازشکم خلافت شان خوارج بیرون شد. گروهیکه جاده سازی برای حکومت ستمگر معاویه کرد ویزید فرزند معاویه ، فرزندان پیامبررا درکربلا، شهید کرد! بدون شک،علت اصلی آن شمشیرکشی خلیفه گری بنام اسلام بود! شمشیرکشی ای که تا وان آن را اسلام ومسلمان ها تا کنون می پردازند! ادامه دارد.
پا نو یس :
www.kayhan.london / fa / 1398 / 07 / 06 / سکولاریسم – دینی-سیاسی-و-نقد-و-بررسی- اندی
شنبه 6 مهر/ میزان 1398 برابربه 28 سپتامبر2019
طلعت رضوان ( الحوارمتمدن )
ابراهیم ورسجی
بیست ویکم ماه عقرب سال 1398
روشنفکری در جا معه های مسلمان ؛ درواقع ، آیین حرکت بربالای یک دیوارکهنه ولرزانِ کلوخی می با شد. دیواری که میان سنت ومد ر نیته واقع شده وزیرفشار مرگبار قرارگرفته است. روشنفکر هم که فردی روان بربالای آن دیوارروبه فروپاشی می باشد. فردی آسیب پذ یری که دو دشمن گردن کلفت وبی منطق ، یا مستبد وبنیاد گرا یا سنت گرا را هم دربرابر خود دارد. دو دشمنی که بقای استبداد وسنت گرای شان درنگهداریی همان دیوار لرزان می باشد. نا گفته نما ند که ، مستبد وسنت گرا ، تروریسم مذ هبی را هم برای ادامه ای حضور ننگین خود وجلب حما یت استعمار نو تو لید کرده اند. بنا برآن ، اکنون ، روشنفکر افزون بر مستبد وسنت گرا ، تروریست را هم دربرا بر خود واند یشه ای خود دارد. بهر صورت ، انفجار اطلا عا تی زاده فن آوریی مدرن رسا نه ای زمین را درزیر پا های مستبدان ، سنت گرا یان وتروریستان داغ کرده است وداغ ترهم می کند. یعنی آینده ای جامعه های مسلمان درجهت مدر نیته سیرمی نما ید. مدرنیته هم آشکار است که میوه عصر عقل وخرد است که تعریف همه پذ یر آن ، آزاد یی ذهنی انسان ازچنگال سنت وخرافات قرون وسطا یی می با شد. آزاد یی که محد و دیت نمی پذ یرد ، اما ویژگی های ازقبیل جهانی بودن وکثرت گرای را دا را می باشد. کثرت گرایی وجهانی گرا یی که دربلند مد ت به نفع روشنفکران وروشنفکری وبزیان استبداد وسنت گرایی وتروریسم تولید کرده ای آن ها می باشد. ازاین نگاه که کو د تاچی های نظامی- مصری ، به کمک صهیونیسم وپطرودالر های عربستان وامارات متحده وحما یت امریکا،اسلام گرایی میا نه رو وهمساز با دموکراسی وتقد یم کننده نخستین رئیس جمهور منتخب مصررا سرنگون کرد ند وسکولارنما ها هم جاده سازی برای توحش آن ها کرد ند. نظامی های که اکنون به گفته مروان بشاره ، تحلیلگرسیاسی تلویزیون الجزیره ، بیشتر از 60 هزار زندانی سیاسی- عقید تی دارند! جا لب این است که ، در صف زندانی های نظا می ها ، سکولارنما ها وروشنفکرنما ها هم حضور دارند. ازاین رو ،درباره روشنفکری وروشنفکران درکشور های عربی وتفاوت های آن ها با اینکه همه بزبان عربی می نویسند وسخن می گو یند ، ابراز نظرمی کنم.
شا یان یاد آوری می دانم که ، دربخش دوم مقاله ، یاد آوری کرده بودم که درباره نگاه های روشنفکران عرب درباره سنت وتاریخ سیاسی اسلام ابرازنظر می نما یم. ازاین نگاه که ، کشورهای عربی گرا یش های سیا سی وفرهنگی وتاریخی گونه گون دارند ؛ نمی توان نگاه روشنفکران عرب درعراق ، سوریه ، لبنان ، فلسطین ، مصر ، سودان ، مراکش والجزایر را یکسان گرفت. سلطه ای استعمارهای فرانسه وانگلیس بر عرب ها پیش وپس از امپراتوریی عثما نی هم بیانگر تفاوت نگرش آن ها می با شد. با اینکه همه فرهنگیان وروشنفکران عرب به زبان عربی سخن می گویند ومی نویسند ،تفاوت درنگرش های آن ها بارزمی باشد. مثلا ،ضرب المثل عربی که کتاب در مصر نویشته می شود درلبان چاپ ودرعراق خوانده می شود ،حکا یت از تفاوت درکتابخانی وکتاب نویسی عرب ها هم می کند. شا یان ذکراست که ،درلاهور ، تهران وقم ، بسیاری کتاب های معترض عربی را دیده بودم که در لبنان چاپ شده اند. مسئله ای که مرا متوجه اهمیت کثرت گرا یی درلبان کرد. همین که ساختار سیاسی- اداریی لبنان را فرانسه ، یا استعمارگرقبلی به گونه ای شکل داده بود که رئیس جمهورمسیحی مارونی ،نخست وزیر مسلمان سنی ورئیس پارلمان مسلمان شیعه باشد ، کمک به پا یه نگرفتن استبداد و راه افتادن کثرت گرایی دراین کشور کرده است. کثرت گرایی که کمک کرد به چاپ کتاب های ممنوعه دردیگر کشورهای عربی درلبان!
با ستا یش بی پا یان ازکثرت گرا یی را یج درلبان که کمک به نشر کتاب های ممنوعه در کشورهای عربی دربیروت کرده است، ازدو پرسمان برجسته دیگر ، یا نقش برجسته نوسند گان مسیحی عرب که بیشترشان لبنا نی- فلسطینی بود ند ومی باشند وترس مستبدان عرب به خصوص مستبدان مصری وسوریه ای ازجمعیت اخوان المسلمون / جمعیت برا دران مسلمان یاد کرده به ابرازنظر درباره روشنفکرانی مصری می پردازم. درباره ای بسیاری نیمه روشنفکران مسلمان ،بهتراست یاد آورشوم که سکولاریسم را به نفع سنت گرایی وزیان روشنفکری بسیار نا درست به خورد عرب ها ومسلمان ها داده اند. مثلا ،سکولاریسم دراصل آزاد یی دین وعقیده وبیان وهمسازبا دموکراسی یا مروج آن می باشد. یعنی سکولاریسم بد ون دموکراسی ارزش ندارد یا سکولاریسم بوده نمی تواند. البته که نظامی گریی اتا ترک ، پا یه گذار ترکیه ای کنونی وادعای لائیک / سکولاربود نش کمک به برداشت نا درست عرب های دانشگاهی- ازهری یا دانشگا هی- مسجدی ازسکولاریسم کرد. ازاین نگاه که سکولاریسم اصیل را عد نان مند رس ، مسلمان عارف مشرب دردوره ای نخست وزیریی منتخب خود ( 1950-1960) درترکیه را یج کرد نه جمهوری خواهان لائیک طرفدار اتاترک ، مسلمان ها می توانند پیشگام درروشنفکری وسکولاریسم دموکراتیکِ همسازبا اسلام شوند ، نه ملی گرایان چه عرب چه فارس، و...همین که ، حکومتِ حزب عدا لت وتوسعه ، یا حزب اسلام گرای رجب طیب اردوگان درترکیه ، دموکراتیک ترین حکومت سکولاردرخاورمیا نه می باشد. بد ون شک ، نماد سازگاریی اسلام با دموکراسی وسکولاریسم می باشد. سکولاریسمی که مانند خود اسلام توسط مستبدان وسنت گرایان درکشورهای مسلمان مسخ کرده شده است!
اگر بنیاد گرا یان وسنت گرا یانِ بی دانش با سکولاریسم دشمنی می ورزند ، برمی گردد به تعریف نا درست وعملکرد جنایت کارانه ای نظامی های کود تا چی از مصر والجزایر تا سودان واز آنجا تا افغانستان وپاکستان. نظا می های که هم نما یش نوگرایی- روشنفکری کرد ند هم سنت گریان وبنیاد گرا یان را دربرابر روشنفکران وروشنفکری شورا ند ند. نا گفته نما ند که ، روشنفکر نما یان هم با روشنفکرنما یی مذ هب ستیز به روشنفکران وروشنفکری ضربه زده اند ومی زنند. ازاین رو ،نخست ، نگاه یک روشنفکر مصری ودوم نگاه یک روشنفکر عربستانی را تبارز داده بعدا به سراغ روشنفکران لبنا نی ، فلسطینی ، الجزایری ومراکشی می روم. روشنفکر مصریی مورد نظرم محمد سعید العشما وی (1932-نوامبر 2013) می باشد. روشنفکرمصری که بیشترین حملات اصول گرا یان واپس گرا متوجه او شده است.
نگا هی به کارنامه ای عشما وی نشان می دهد که ...در کتاب خود " الخلافت الاسلامیه" ( انتشارات سینا 1990) درمقد مه نوشته است که "خلافت اسلامی یک سیستم مذ هبی نیست بلکه یک نظام سیا سی است که همه ترفند های سیاسی وهمه اشتبا هات ، عیب ها، زیان ها وزشتی های یک نظام سیاسی دیکتا توری ومستبد را درمحتوای خود دارد." عشماوی هم سیاه کاری های خلافت اسلامی را برملا کرده است هم بر برتریی تمدن مصرباستان ویونان برتمدن اسلامی را ابراز کرده است. عشما وی درکتاب " روح عدا لت " وتا ثیرمثبت تمدن مصر برتمدن یونان باستان وروم پرداخته ومی گوید: مصرباستان بیشترازمسلمان ها به عدالت وعدالت طلبی ارج می نهاد ند واهمیت عدل درمصرباستان چنان زیاد بود که یکی از الهه های مصرباستان (ماعت) بنام الهه عدل بود.عشماوی ازجنایت اموی ها پرده برداری کرده است. درتاریخ اسلامی گفته نشده که درزمان یزید پسر معاویه به حرمت شهر مد ینه بی احترامی شد وخون های زیادی ریخته شده یا گفته نشده عبدالملک بن مروان درمکه به قتل عام پرداخت ویا به سربازانش اجازه داد تا با اسپ واسلحه وارد کعبه شوند وخون های مسلمان ها را بریزند وپول ودارای آن ها را غارت ودختران آن ها را به عنوان کنیز به اسارت درآورند وکعبه را دوبار با منجنق هد ف قراردهند وبه آتش بکشند.
دربارهای خلفای اسلامی ازفاسد ترین دربارهای حکومت ها بوده اند. اختلاف علی ومعا ویه دوحکومت را بوجود آورد: یکی درشام و ودیگری درعراق . وقتی که اموی ها بعد ازعلی مسلط شد ند ،پس ازمد تی ، حکومت آن ها به سه حکومت متفاوت ومتضاد تبد یل شد:فاطمیان درمصر،عباسیان دربغداد وامویان دراند لس.امپراتوری اسلامی هیچ وقت عزت واعتبار برای مسلمان ها نیاورده وندا شته ودایمی هم نبوده بلکه ما نند امپراتوریی تزاری، روم وایران باستان، دوره های پیروزی وشکست واضمحلال را طی کرده است. مسعودی مورخ اسلامی درباره آنچه درزمان خود ش برای اسلام اتفاق افتاده می نویسد:اسلام به مفهوم معنوی بسیار ضعیف وزیارت حج بی اعتباروبه تباهی رسید،اسلام بعد ازاینکه دوره ای غا لب بوده اکنون تنها یک اند یشه باقی مانده وستون های آن فروریخته است."
عشما وی هرآنچه دراسلام وتاریخ اسلام پنهان مانده بود را برملا کرد. اونویشت:" حتی اگراسلام روح تعالیمش را مثبت بدانیم، اما خلا فت جزدربرخی استثنا ها آن را باشمشیروشیوه ای نظامی گری انتشارداد. خلافت اسلامی بد لیل حقا نیت اسلام گسترش نیا فته بلکه با فورمول نظا می – سیا سی منتشر شد. اگراسلام توسط افراد گسترش میا فت نه توسط ارتش، فتح وفتوحات برای اسلام بسیاربهتربود. انکاراین حقیقت که اسلام ازطریق شمشیر، زورواجباردیگران گسترش یافت، بسیاردشواراست." مسلم مقد سی یکی دیگرازمورخان اسلامی درباره بغداد چنین می نویسد: بغداد زما نی برای مسلمان ها بهترین شهربود اما به تد ریج خراب وخراب ترشد وتنها جمعی به مسا جد می رفتند ؛ روزگاردراین شهربه پیش نمی رود بلکه به قهقرا ؛هرروزخرابی بیشتر وفساد ، جهل ودزدی تا دربار سلطان رخنه گری کرده است."
عشماوی : اگردرتاریخ خلافت اسلامی موفقیتی مشا هده شد، مطمئنا صد مات وزیان های وارده به جا معه ومجموعه انسانی تحت حاکمیت خلا فت اسلامی بسیاربیشتربوده است. خلافت اسلامی حقوق ها را پایما ل،راه شکوفای فکر واند یشه را بسته است وحق هرنوع نو آوری فکری وابداع را گرفت وتکفیراند یشمندان به یک اصل ثا بت تبد یل وجلوپیشرفت انسان های تحت حاکمیت خلا فت گرفته شد. عشماوی درمنا قشه با اسلام گرا یان سیا سی که درمورد جعل تاریخ صحبت می کنند ، می گوید:" اسلام گرا یان وقتی با استد لال های قوی وغیر قا بل انکارازتاریخ سیاه خلا فت اسلامی رویا یی خود مواجه می شوند ودررد آن استدلال ها شکست می خورند ،اصلا همه آن ها را انکارمی کنند! آن ها مانند " ادیپ "یا " ادیپوی" دراساطیریونان باستان هستند که وقتی نتوانست حقیقت را مشا هده کند خود را کورکرد!"
طبق تاریخ طبری وتاریخ معجم البلدانِ یاقوت حموی ، یزید بن معا ویه درحا دثه " الحره" 1700 تن ازانصارو1300 تن ازمهاجرین را که همه عرب ومسلمان بود ند وحدود 500 غیرعرب را بد لیل مخا لفت شان با ظلم بنی امیه قتل عام کرد وزنان ودختران زیادی ازآن ها را به اسارت درآورده مورد تجاوزقرارداد ند. درهمان واقعه ، یزید با زبان شعری گفت:" ای کا ش نیا کان من دربدروحنین ، امروزمی دید ند که چگونه ازکسا نیکه ازدشمن آنان ( محمد) حما یت کرد ند انتقام گرفتم." درآمیخته شدن دین با سیاست ودولت پس ازمحمد نما یان شد.عمر با ابوبکرعلیه سعد بن عباده که انصار اهل مد ینه بود موضع گرفت. او دست خود را به سوی ابوبکردرازکرد وگفت: نمی خواهی با توبیعت کنم؟ پیامبر تورا برای دین ما قبول داشت وچگونه ما تورا برای دنیا مان قبول نکنیم؟ درنهایت سعد بن عباده مرد با نفوذ مد ینه با ابوبکربیعت نکرد ودرنها یت او را قتل کرد ند!
بنا براین ، اولین خشت خلا فت اسلامی با کشته شدن رقیب ابوبکربد ست باند عمربن خطاب آغازوبا قتل وترور بنا شد. درزمان خلا فت ابوبکر ، بسیاری ازقبا یل عرب ازدادن مالیات به خلیفه خود داری کرد ند...دریمن برخی قبا یل ازاسلام بازگشتند وباسرکوب خا لد بن ولید وکشتاروسرنیزه دوباره به اسلام برگردانده شد ند. شا ید حکا یت قتل ما لک بن نویره بد ست خا لد بن ولید درحد خود شا هد بزرگترین جنا یت فاتحان اولیه اسلامی باشد. خا لد ، مالک بن نویره ، بزرگ قبا یل یمن را به بهانه ای اینکه اهل یمن مرتد شد ند به اسارت گرفت. مالک منکرارتداد خود وقبیله اش شد ودراسارت مرتب کلمه لا اله الالله ومحمد رسول الله را تکرارمی کرد. تاریخ نویسان می گویند که ما لک بن نویره مسلمان باقی مانده بود اما زن زیبای اودرحین بازجوی نزد فرمانده اسلام آمد تا به مسلمان بودن شوهرش گواهی دهد وبرای آزادیی او به خالد بن ولید متوسل شود. اما آنچه اتفاق افتاد وقتی چشمان خا لد بدان زن زیبا افتاد، دستورداد سرمالک را قطع کنند؟ مال لحظاتی قبل ازمرگ نگاهی بزن خود کرد وگفت:" من مرتد نیستم تنها زیبای تو سبب قتل من شد"! خالد سرما لک را برید وهمان شب به زنش تجاوزکرد وبرای ترساندن قبیله او سر مالک را کناردوسنگ گذاشت وبه عنوان پا یه سوم برای دیگ غذا پزی خود ازآن استفاده کرد.
درتاریخ نقل شده که عمر خطاب پس ازاین حاد ثه همیشه به خا لد بن ولید بد یده یک " زانی وقا تل " نگاه می کرد تا جای که روزی ازابوبکرخوا ست که خا لد را به عنوان زا نی سنگسارکند، اما ابوبکر گفت خا لد را پیامبرشمشیر خدا که ازغلاف درآمده نامیده نمی توانم اورا بکشم. اما عمربه محض رسیدن به خلافت خالد را درحساس ترین شرایط جنگ دربلاد شام ازفرماندهی برای همیشه برکنارکرد (1). اقدام عمر دربرکناریی خا لد کاری خوب اما نیمه یا ناقص بود ؛ به این خاطرکه ،شمشیرزنی های خلیفه ها وخا لد های آن ها بنام گسترش اسلام ودر اصل برای کنیزگیری ها وغنیمت ها ومتضاد با قرآن بود. مثلا،خدا وند درآیه 164 سوره آل عمران ، فرموده است که :" برمومنان منت گذاشتم وآن اینکه رسول ازخود شان برانگیختم تا آیات را به آن ها تلا وت ونفس شان را تزکیه وکتاب وحکمت رابه آن ها بیا موزد. آن های که پیشتردرگمراهی آشکاربود ند"! آشکاراست. اگراسلام مطا بق آیه یاد شده به پیش می رفت ،مسلمان ها اکنون جهان بهتری می داشتند! اگرسه خلیفه کشته شد ند وازشکم خلافت شان خوارج بیرون شد. گروهیکه جاده سازی برای حکومت ستمگر معاویه کرد ویزید فرزند معاویه ، فرزندان پیامبررا درکربلا، شهید کرد! بدون شک،علت اصلی آن شمشیرکشی خلیفه گری بنام اسلام بود! شمشیرکشی ای که تا وان آن را اسلام ومسلمان ها تا کنون می پردازند! ادامه دارد.
پا نو یس :
www.kayhan.london / fa / 1398 / 07 / 06 / سکولاریسم – دینی-سیاسی-و-نقد-و-بررسی- اندی
شنبه 6 مهر/ میزان 1398 برابربه 28 سپتامبر2019
طلعت رضوان ( الحوارمتمدن )
Friday, 8 November 2019
هشداربه آگا هانِ : تا جیک ، هزاره ، ازبک و...درافغانستان
ابراهیم ورسجی
هجد هم ماه عقرب 1398
پس از استعفای ربا نی از وزارت خارجه که آن را کاربی مورد نا میده بودم ،نوارهای بسیاری ازافغانستان دریا فت کردم مبنی براین که غنی بنام اصلاحات به فسادات وقبیله گرایی به گونه ای پاکسازیی تا جیک های با سواد ازوزارت نامبرده دست زده است. دراین راستا ، شا یان یاد آوری می دانم که ، غنی وتیمی دراصل پاکستانی اش وهتلچی ها درامریکا و طرفداران طالبان دردوره حکومت تروریستی- طالبانی - القاعده ای- آن ها که ازایشان بنام طالبان دریشی پوش یاد کرده ومی کنم ،درهمه وزارت خانه ها به شمول ارگ به پاکسازیی افراد کارفهم ازدیگر قوم ها به خصوص تا جیک ها دست زده اند. مثلا ، دریکی ازنوارها دیدم که یک مولوی به غنی می گوید که درارگ شما فردی ازغیرپشتون ها نمی بینم. آشکار است که ، پاکسازی غیرافغان ها ازارگ توسط غنی شروع وبعد تر به د یگر نهاد ها سرا یت دا ده شد! پاکسازیی که برنهاد های امنیتی- دفاعی تا ثیر بسیارمنفی گذا شته ودرهمکاری با ستون پنجم پاکستانی دست ساخت کرزی در ساختار حکومت پوشالی ، کمک به پیشروی های طالبان وگسترش تروریسم آن ها کرده است. ازرفتار غنی با ژنرال دوستم پس ازگرفتن رای های ازبک ها که همه آگا هی دارند ، درباره اش سخن نمی گویم واین سخن همه پذ یر در فرهنگ عامه ای فارسی زبان ها که چیزی که عیان است ، نیازبه بیان ندارد ، ایجاب بیشترسخن گفتن درزمینه را نمی کند.
بنا برآن ،به قبیله گرایی وفاشیسم غنی تمرکزو به آگا هان تا جیک ، هزاره ، ازبک ، ترکمن، بلوچ ، و افغان / پشتون ، هشدار می دهم ، تا متوجه شوند که فاشیستِ ارگ نشین و تحمیل شده توسط جان کری ، درجهت تبد یل افغانستان به یک ولایت پاکستان به پیش می رود وبا ید برود. به این خاطرکه ، تقلب کاریی کرزی درانتخابات ریاست جمهوریی سال 1393 وبحران آفرینی اش همین حکومت پوشالی را به کمک وزیرخارجه وقت امریکا به ریاست جمهوریی غنی وریا ست اجرائیه عبدالله ساخت. حکومتی که دربیشترازپنجسال جز ادامه فساد وغارتگریی حکومت مسخره ای کرزی کاری دیگری کرده نتوانسته است! بهر صورت ، برای فا سد بودن حکومت غنی- عبدالله ، به همین بسنده می کنم که روز جمعه 17 عقرب ، اداره سیگار / بررسی کننده کمک های امریکا برای اموردفاعی- امنیتی- بازسازی ، برایم گزارشی فرستاد ودرآن دیدم که حکومت افغانستان را فاسد ترین حکومت درجهان معرفی کرده است.
وقتیکه اداره ای مسئول بررسی کمک های امریکا برای نهاد های دفاعی وامنیتی وبازسازیی افغانستان ،حکومت این کشوررا که سیا / سازمان جا سوسی ای آن کشور ازنوکران افغان خو د ش ساخته است ، فاسد ترین حکومت درجهان می داند ، ما یه ای شرمساری برای کرزی وغنی وعبدالله وتیم های ایشان به خصوص اولی ها می دانم! ازآن هم غمبارتراین که ، کرزی وغنی ودارود سته های تاریخ زده ودزد ووطن فروش شان قوم گرا یی پشتونی ومبارزه علیه دیگر قوم ها هم می کنند. ازآن هم مسخره تراین که ، کرزی که بد ون کمک سیا وآی اِس آی صفربود ومی باشد، گه گا هی برای فریب کاری علیه با داران خود سخن هم می گوید تا قبیله گرایی منا فقانه ای خود را نما یش دهد! وغنی هم با پاکسازیی ادارات حکومت پوشالی از افراد کارفهم دیگر قوم ها به خصوص تا جیک ها ونصب کردن قبیلگی های خود ش درجای آن ها قوم گرای می کند. ازاینکه پشتون ها قبیله مانده وتا کنون قوم نشده اند وفرهنگ قوم شدن را هم ندارند وهمچنان میان پاکستان وافغانستان وطالبان تروریست وتکنوکرات های نا دان امریکا یی برای کلدار ودالرگیری مصروف می باشند ، کمک به بد بختی ای بیشتر خود هم کرده ومی کنند.
افزون برآن ، طوریکه دیده می شود ، پشتون های دوسوی مرزافغانستان وپاکستان ، با کلدار کارهای تجارتی می کنند نه با افغانی. دربخشی ازمرزافغانستان با ایران هم که هند بریتا نیا افغان ها را ازشمال غرب هند برده ودرآنجا نصب کرده بود ، با ریال ایرانی تجارت کاری می کنند. ازاین که هم خود شان هم پول کشورشان درپاکستان وایران افغانی نامیده می شوند ، حق دارند که با کلداروریال تجارت کنند تا ملی گرایی دروغین افغانی خود را نما یش دهند! ملی گرایی که ملی گرایا نش درتاریخ نا شاد وطن ما نوکران : شرکت هند شرقی، هند بریتا نیا ، شوروی ، پاکستان واکنون پاکستان وامریکا می باشند وتلاش هم دارند که به کمک آی اِس آی افغانستانِ دست ساخت هند بریتا نیا وروسیه ای تزاری را به یک ولایت پاکستان تبد یل کنند. ازاینکه تاجیک ها برهه نخست تبد یل افغانستان به یک ولایت پاکستان را خنثی کرده اند ، اکنون ، دربرهه دوم آن ، آی اِس آی تلاش دارد که با استفاده ازتروریسم طالبان وقبیله گرایی کرزی - غنی وتیم های قبیلگی ودراصل شرقی دیورندی آن ها برنامه ناکام خود را ازسر بگیرد.
ازاین نگاه که ،شاخ به شاخ شدن رئیس جمهورترامپ ازحزب جمهوری خواه وخانم ننسی پلوسی رئیس مجلس نما یند گان ازحزب دموکرات برای محاکمه کردن اولی وجنگ اولی با رسانه ها وجنگ رسانه ها با او، توجه مسئولان امریکا یی درگیردرجنگ با تروریسم درافغانستان را به سوی مسا یل داخلی ای کشورخود شان جلب کرده است. افزون برآن ، وقتیکه امریکای ها واروپای های درگیربا تروریسم درافغانستان ، می بینند که کرزی وغنی کا بل را به دشت مال چرانی کوچی ها تبد یل کرده اند ،علاقمندی شان نسبت به مهارتروریسم وتامین صلح وثبات دراین کشور بسیارکا هش یافته است. پرسما نی که آی اِس آی را امید وارکرده است تا سیاست شکست خورده ای تبد یل افغانستان به یک ولایت پاکستان را ازسربگیرد. آشکاراست که ، پاکسازیی تاجیک ها وهزاره ها ازبخش های مهم حکومت به خصوص ازبخش دفاعی- امنیتی وراندن ژنرال دوستم ازمعاونیت نخست ریاست جمهوری ، نبود عزم مبارزه با تروریسم درشخص غنی کمک به گسترش فعالیت های تروریستی دربسیاری بخش های کشور کرده است ، مشوق نظامی های پاکستانی درازسرگیریی تبد یل افغانستان به یک ولا یت پاکستان شده است. آشکار است که ، تبد یل افغانستان به یک ولا یت پاکستان به نفع طالبان ریشو وطالبان دریشی پوش افغان وبزیان همه مردم افغانستان به خصوص غیرافغان ها یا تاجیک ها ودیگر قوم ها تمام می شود.
ازاین رو ، به آگا هان : تاجیک ، هزاره ، ازبک ود یگر قوم ها ، پیشنهاد هشدارگونه ای زیررا پیش کش می کنم: نخست ، درجهت تحقق دموکراسی ازطریق انتخابات شفاف نه انتخابات ریاست جمهوری که روزششم ماه میزان برگزار وتا کنون نتیجه آن اعلام نمی شود ، مبارزه جدی را براه بیندازند. دوم ، درجهت توزیع شنا سنامه بد ون درج افغان که قانون آن درپارلمان تصویب شده است ، کوشش جدی نما یند. سوم ،درانتخابات ریاست جمهوری برگزار شده درروز ششم ماه میزان که مردم منتظر اعلام نتا یج آن می باشند ،از9 میلیون وشش لک نفر مستحق رای دهی ، یک میلیون وهشت لک چهل هزارنفر رای داده اند. یعنی کمتراز 20 درصد مردم رای داده اند آن هم به چند کا ند ید. بنا برآن ، ازآن هم حکومت مشروع ساخته نمی شود هم اعلام آن نا وقت آن باحتمال قوی بحرانی ژرفتر ازبحران انتخابات سال 1393 را ایجاد می کند. علت شرکت درصد نا چیز مردم درانتخا بات بد و مسئله برمی گرد د: نخست، کارنکردن حکومت به نفع مردم. دوم ، تروریسم طالبان. به سخن روشن تر، فاشیسم وتروریسم دودشمن درجه اول دموکراسی وانتخابات شفاف درافغانستان می باشند. دراخیر، ازهمه آگا هان بطور جدی می خواهم که خواستارتشکیل حکومت موقت برای توزیع شنا سنامه وبرگزاریی انتخابات شفاف شوند. درغیرآن ، فاشیسم وتروریسم افغانی فاجعه آفرینی های بیشتری خوا هند کرد.
هجد هم ماه عقرب 1398
پس از استعفای ربا نی از وزارت خارجه که آن را کاربی مورد نا میده بودم ،نوارهای بسیاری ازافغانستان دریا فت کردم مبنی براین که غنی بنام اصلاحات به فسادات وقبیله گرایی به گونه ای پاکسازیی تا جیک های با سواد ازوزارت نامبرده دست زده است. دراین راستا ، شا یان یاد آوری می دانم که ، غنی وتیمی دراصل پاکستانی اش وهتلچی ها درامریکا و طرفداران طالبان دردوره حکومت تروریستی- طالبانی - القاعده ای- آن ها که ازایشان بنام طالبان دریشی پوش یاد کرده ومی کنم ،درهمه وزارت خانه ها به شمول ارگ به پاکسازیی افراد کارفهم ازدیگر قوم ها به خصوص تا جیک ها دست زده اند. مثلا ، دریکی ازنوارها دیدم که یک مولوی به غنی می گوید که درارگ شما فردی ازغیرپشتون ها نمی بینم. آشکار است که ، پاکسازی غیرافغان ها ازارگ توسط غنی شروع وبعد تر به د یگر نهاد ها سرا یت دا ده شد! پاکسازیی که برنهاد های امنیتی- دفاعی تا ثیر بسیارمنفی گذا شته ودرهمکاری با ستون پنجم پاکستانی دست ساخت کرزی در ساختار حکومت پوشالی ، کمک به پیشروی های طالبان وگسترش تروریسم آن ها کرده است. ازرفتار غنی با ژنرال دوستم پس ازگرفتن رای های ازبک ها که همه آگا هی دارند ، درباره اش سخن نمی گویم واین سخن همه پذ یر در فرهنگ عامه ای فارسی زبان ها که چیزی که عیان است ، نیازبه بیان ندارد ، ایجاب بیشترسخن گفتن درزمینه را نمی کند.
بنا برآن ،به قبیله گرایی وفاشیسم غنی تمرکزو به آگا هان تا جیک ، هزاره ، ازبک ، ترکمن، بلوچ ، و افغان / پشتون ، هشدار می دهم ، تا متوجه شوند که فاشیستِ ارگ نشین و تحمیل شده توسط جان کری ، درجهت تبد یل افغانستان به یک ولایت پاکستان به پیش می رود وبا ید برود. به این خاطرکه ، تقلب کاریی کرزی درانتخابات ریاست جمهوریی سال 1393 وبحران آفرینی اش همین حکومت پوشالی را به کمک وزیرخارجه وقت امریکا به ریاست جمهوریی غنی وریا ست اجرائیه عبدالله ساخت. حکومتی که دربیشترازپنجسال جز ادامه فساد وغارتگریی حکومت مسخره ای کرزی کاری دیگری کرده نتوانسته است! بهر صورت ، برای فا سد بودن حکومت غنی- عبدالله ، به همین بسنده می کنم که روز جمعه 17 عقرب ، اداره سیگار / بررسی کننده کمک های امریکا برای اموردفاعی- امنیتی- بازسازی ، برایم گزارشی فرستاد ودرآن دیدم که حکومت افغانستان را فاسد ترین حکومت درجهان معرفی کرده است.
وقتیکه اداره ای مسئول بررسی کمک های امریکا برای نهاد های دفاعی وامنیتی وبازسازیی افغانستان ،حکومت این کشوررا که سیا / سازمان جا سوسی ای آن کشور ازنوکران افغان خو د ش ساخته است ، فاسد ترین حکومت درجهان می داند ، ما یه ای شرمساری برای کرزی وغنی وعبدالله وتیم های ایشان به خصوص اولی ها می دانم! ازآن هم غمبارتراین که ، کرزی وغنی ودارود سته های تاریخ زده ودزد ووطن فروش شان قوم گرا یی پشتونی ومبارزه علیه دیگر قوم ها هم می کنند. ازآن هم مسخره تراین که ، کرزی که بد ون کمک سیا وآی اِس آی صفربود ومی باشد، گه گا هی برای فریب کاری علیه با داران خود سخن هم می گوید تا قبیله گرایی منا فقانه ای خود را نما یش دهد! وغنی هم با پاکسازیی ادارات حکومت پوشالی از افراد کارفهم دیگر قوم ها به خصوص تا جیک ها ونصب کردن قبیلگی های خود ش درجای آن ها قوم گرای می کند. ازاینکه پشتون ها قبیله مانده وتا کنون قوم نشده اند وفرهنگ قوم شدن را هم ندارند وهمچنان میان پاکستان وافغانستان وطالبان تروریست وتکنوکرات های نا دان امریکا یی برای کلدار ودالرگیری مصروف می باشند ، کمک به بد بختی ای بیشتر خود هم کرده ومی کنند.
افزون برآن ، طوریکه دیده می شود ، پشتون های دوسوی مرزافغانستان وپاکستان ، با کلدار کارهای تجارتی می کنند نه با افغانی. دربخشی ازمرزافغانستان با ایران هم که هند بریتا نیا افغان ها را ازشمال غرب هند برده ودرآنجا نصب کرده بود ، با ریال ایرانی تجارت کاری می کنند. ازاین که هم خود شان هم پول کشورشان درپاکستان وایران افغانی نامیده می شوند ، حق دارند که با کلداروریال تجارت کنند تا ملی گرایی دروغین افغانی خود را نما یش دهند! ملی گرایی که ملی گرایا نش درتاریخ نا شاد وطن ما نوکران : شرکت هند شرقی، هند بریتا نیا ، شوروی ، پاکستان واکنون پاکستان وامریکا می باشند وتلاش هم دارند که به کمک آی اِس آی افغانستانِ دست ساخت هند بریتا نیا وروسیه ای تزاری را به یک ولایت پاکستان تبد یل کنند. ازاینکه تاجیک ها برهه نخست تبد یل افغانستان به یک ولایت پاکستان را خنثی کرده اند ، اکنون ، دربرهه دوم آن ، آی اِس آی تلاش دارد که با استفاده ازتروریسم طالبان وقبیله گرایی کرزی - غنی وتیم های قبیلگی ودراصل شرقی دیورندی آن ها برنامه ناکام خود را ازسر بگیرد.
ازاین نگاه که ،شاخ به شاخ شدن رئیس جمهورترامپ ازحزب جمهوری خواه وخانم ننسی پلوسی رئیس مجلس نما یند گان ازحزب دموکرات برای محاکمه کردن اولی وجنگ اولی با رسانه ها وجنگ رسانه ها با او، توجه مسئولان امریکا یی درگیردرجنگ با تروریسم درافغانستان را به سوی مسا یل داخلی ای کشورخود شان جلب کرده است. افزون برآن ، وقتیکه امریکای ها واروپای های درگیربا تروریسم درافغانستان ، می بینند که کرزی وغنی کا بل را به دشت مال چرانی کوچی ها تبد یل کرده اند ،علاقمندی شان نسبت به مهارتروریسم وتامین صلح وثبات دراین کشور بسیارکا هش یافته است. پرسما نی که آی اِس آی را امید وارکرده است تا سیاست شکست خورده ای تبد یل افغانستان به یک ولایت پاکستان را ازسربگیرد. آشکاراست که ، پاکسازیی تاجیک ها وهزاره ها ازبخش های مهم حکومت به خصوص ازبخش دفاعی- امنیتی وراندن ژنرال دوستم ازمعاونیت نخست ریاست جمهوری ، نبود عزم مبارزه با تروریسم درشخص غنی کمک به گسترش فعالیت های تروریستی دربسیاری بخش های کشور کرده است ، مشوق نظامی های پاکستانی درازسرگیریی تبد یل افغانستان به یک ولا یت پاکستان شده است. آشکار است که ، تبد یل افغانستان به یک ولا یت پاکستان به نفع طالبان ریشو وطالبان دریشی پوش افغان وبزیان همه مردم افغانستان به خصوص غیرافغان ها یا تاجیک ها ودیگر قوم ها تمام می شود.
ازاین رو ، به آگا هان : تاجیک ، هزاره ، ازبک ود یگر قوم ها ، پیشنهاد هشدارگونه ای زیررا پیش کش می کنم: نخست ، درجهت تحقق دموکراسی ازطریق انتخابات شفاف نه انتخابات ریاست جمهوری که روزششم ماه میزان برگزار وتا کنون نتیجه آن اعلام نمی شود ، مبارزه جدی را براه بیندازند. دوم ، درجهت توزیع شنا سنامه بد ون درج افغان که قانون آن درپارلمان تصویب شده است ، کوشش جدی نما یند. سوم ،درانتخابات ریاست جمهوری برگزار شده درروز ششم ماه میزان که مردم منتظر اعلام نتا یج آن می باشند ،از9 میلیون وشش لک نفر مستحق رای دهی ، یک میلیون وهشت لک چهل هزارنفر رای داده اند. یعنی کمتراز 20 درصد مردم رای داده اند آن هم به چند کا ند ید. بنا برآن ، ازآن هم حکومت مشروع ساخته نمی شود هم اعلام آن نا وقت آن باحتمال قوی بحرانی ژرفتر ازبحران انتخابات سال 1393 را ایجاد می کند. علت شرکت درصد نا چیز مردم درانتخا بات بد و مسئله برمی گرد د: نخست، کارنکردن حکومت به نفع مردم. دوم ، تروریسم طالبان. به سخن روشن تر، فاشیسم وتروریسم دودشمن درجه اول دموکراسی وانتخابات شفاف درافغانستان می باشند. دراخیر، ازهمه آگا هان بطور جدی می خواهم که خواستارتشکیل حکومت موقت برای توزیع شنا سنامه وبرگزاریی انتخابات شفاف شوند. درغیرآن ، فاشیسم وتروریسم افغانی فاجعه آفرینی های بیشتری خوا هند کرد.
Wednesday, 6 November 2019
شاخ به شاخ شدن ملا ها ونظا می ها درپاکستان وتا ثیر آن بر تروریسم طالبا نی درافغانستان
ابراهیم ورسجی
شا نزدهم ماه عقرب سال 1398
این مقا له ؛ اگرچه درباره ابزار نظامی های منافق پاکستان شدن مولوی ها وملا های پاکستانی می باشد، ابزار شد نیکه میوه تلخ آن تروریسم طالبانِ ناتوان ازتلاوت قرآن درافغانستان وبد نام کردن اسلام درمنطقه وجهان می باشد. در عین حا ل ، هشدار به مولوی ها وملا های افغانستان می باشد. به این خاطر که ،دسته های تروریست وقا تل بنام طالبان ، ابزار نظامی های منافق پاکستانی شده هم افغانستان را به تروریستستان تبد یل کرد ند هم چهره اسلام را تیره وتارساختند هم کشورجفا کشیده ای ما را به بها نه ای جنگ علیه تروریسم زیر اشغال امریکا وگرفتار حکومت داریی فاسد وتباه کار از کرزی تا غنی- عبدالله سا ختند! بهر حال ، ازاین نگاه که ، درنوشته های پیشین خود ، بارها یاد آوری کرده بودم که تروریسم طالبانِ افغان فرزند نا مشروع ائتلاف نظامی ها وملا های پاکستانی می باشد. خوشبختانه که اکنون ، مولوی ها وملا ها به رهبریی مولوی فضل الرحمن ، رهبرجمعیت العلمای اسلام ، شاخه ای فضل ، حکومت عمران خان مشهوربه طالب خان را زاده دست کاریی نظامی ها درانتخا بات ماه ژوئیه سال 2018 دانسته وشخص او را زیرفشارگرفته اند تا استعفا کند وحزب های سیاسی بزرگ ما نند: حزب مسلم لیگ نواز وحزب مردم که درپاکستان فراگیر می باشند وحزب های سیاسی پشتون ها درولایت های خیبروبلوچستان هم ازاوحما یت کرده اند. آشکاراست که ، خیزش کنونی برهبریی مولوی ها وملا ها تا ثیر شکننده برتروریسم طالبانِ افغان درافغانستان دارد. بنا برآن ، عزم کردم این مقا له را نوشته پیش کش دوستان فسبوکی ام ، فرهنگیان ، مولوی ها وملا های هم وطنم کنم . دوستان ، فرهنگی ها ومولوی های که هم خود شان هم وطنان شان زیان های بسیاری از تروریسم طالبانِ افغان ، یا شا خه ای ریشوی ارتش پاکستان متحمل شده اند.ازاین رو، شاخ به شاخ شدن مولوی ها ونظا می ها در پاکستان اهمیت بی پیشینه ای برایم پیدا کرده است.
شا یان یاد آوری می دانم که ، حسین حقا نی ،سفیر پیشین پاکستان درامریکا ،کتابی به عنوان " پاکستان:میان مسجد وارتش " نوشته است. ازاین که ، کتاب نامبرده را ازطریق گوگل پیدا وپیا ده کرده ام ومی دانم که نوسنده آن زیر خشم نظامی ها قرارگرفته وپنا هنده به امریکا شده است. بهرحال ، کتاب یاد شده را افشا گر ائتلاف نا مقد س مسجد وتفنگ ، یا ملا ها ونظا می ها وتولید کننده تروریسم طالبان می دانم. ازاین رو ، درباره ای آن ، درنوشته های بعدی ، سخن های بسیاری خواهم گفت. ازاین لحا ظ که ، نوشته ای کنونی درباره ای شاخ به شاخ شدن نظامی ها وملا های پاکستانی وتا ثیرآن بر تروریسم طالبان درافغانستان می باشد ، ابراز نظردرباره کتاب حقا نی به نوشته های بعدی می گذارم.
همه آگا هان سیا ست وتاریخ وفرهنگ ها ود ین ها واید ئولوژی های سیاسی می دانند که ائتلاف های فرصت طلبانه ومنا فقانه ازگونه ای ائتلاف نظامی ها وملا های پاکستانی جز تبا هی نتیجه ای ببار نمی آورند. تروریسم طالبانِ افغان وزاده ای ائتلاف نظامی ها وملا های پاکستانی ثا بت کرد که تنها مسلمان کشی ونفرت میان افغانستان وپاکستان دستاورد نا میمون آن می باشد. اینکه اکنون ملا ها حکومت عمران خان ، یا طالب خان را گزینش کرده ای ارتش ، نه منتخب مردم می دانند وکمربه مرخص کردن آن بسته اند ؛ نها یت شرمساری برای فرماندهی ارتش پاکستان وما یه ترس طالبان ، یا شاخه ای ریشو- تروریست آن درافغانستان می باشد. ازاین که طالبان جا هل وتروریست وشاخه ای ریشوی ارتش منافق پاکستان می باشند ، با حتما ل قوی ، حس شرمساری ندارند. اگرمی داشتند ، برخلاف اسلام ، مسلمان کشی آن هم درمسجد ها ازگونه ای ننگرها وهرات و...را مرتکب نمی شد ند!
بهر حال ، این سخن گهرباررسول الله که : " اگرحیا نداری ، هرچه می خوا هی بکن " را بازتاب و نوشته را ادامه می دهم تا خوبتر ازچهره منا فق نظامی ها وساده انگاریی مولوی ها وملا های پاکستانی نقاب کشا یی کنم. نگا هی به تاریخ مسلمان ها درنیم قاره هند که دارای بیشترین جمعیت مسلمان درجهان می باشد ؛ نشان می دهد که برخی رهبرآن ها پاکستان را برای فرارازهند وئیزم گا ندی ونهرو ، وکمک به مسلمان ها درسال 1947 ایجاد کرده اند. افسوس که ، بعد ازمحمد علی جناح ولیاقت علی خان ، پاکستان رهبران همه پذ یر مانند هند ساخته نتوانست. ازاین رو ، گرفتارنظامی های کود تا چی شد. درافغانستان که همه امیرانش دست ساخت شرکت هند شرقی وهند بریتا نیا بود ند ، بعد ازظهورپاکستان درسال 1947 ، نزاع مرزی با آن را بنام پشتونستان خوا هی شروع کرد ند. اگرچه پشتونستان خواهی را هاشم خان درسال 1944 بعد از شروع گفت وگوهای هیات لندن برای زمینه سازی برای استقلال هند راه اندازی کرده بود، اما شاه محمود برا دراو بعد ازظهورپاکستان درسال 1947، به آن دامن زد وخشم همسا یه ای بزرگ تازه برآمد کرده درخاورکشورخود را کما یی کرد.
طوریکه د یده شد ، با شروع پشتونستان خوا هی استعمارزای های افغان ، محمد علی جناح قا ید اعظم پاکستان با همه پرسی در سال 1947 ، تا یید پشتون ها برای پاکستان را کسب وتوی دهن پشتونستان خواهان استعمارزای افغان کوبید! تا جای که مسئله پشتونستان خواهی استعمارزای های افغان را درمقاله "پشتونستان " درج نخست " جهاد افغانستان وجنگ سرد قدرت های بزرگ" بررسی کرده ام ، برایم روشن شده است که استعمارزای های نوکرهند بریتا نیا بعد از وفات بادارشان درسردوراهی ای نوکری به شوروی ودوستی با ایران قرارگرفتند. به باور گند خود ، دوستی با ایران را بزیان زبان پشتو که خود شان به آن سخن گفته نمی توانستند وفارسی را هم کمرنگ تر از بازاری های کا بل می دانستند ،برای بقای استعمارزای گریی خود دوکاررا کرد ند:نخست، دیگ پشتونستان خواهی را گرم وخشم پاکستان را دامن زد ند. دوم ، برای ادامه حکومت سیاه کار خود نوکریی شوروی را پذ یرفتند!
به گوا هی تاریخ ، سکندر میرزا رئیس جمهور فارسی زبان پاکستان درسال 1956 به کا بل آمد وبه ظا هر وداود گفت که ازپشتونستان خواهی دست بردارید تا امتیازات گمرکی- تجارتی از طریق خاک پاکستان برایتان فراهم کنیم. درغیرآن، کا ملن بدامن شوروی می افتید که دربلند مد ت به نفع افغانستان نمی باشد. ازاینکه ظاهر وداود بی سواد وفاقد شعورسیاسی بود ند ، پیشنهاد رئیس جمهورپاکستان را نه فهمید ند یا قبول نکرد ند. ازبد رخ داد ها ،درسال 1958 ، ژنرال ایوب خان با کود تای نظامی بقدرت رسید وموضع سخت تر دربرا بر پشتونستان خواهی استعمارزای ها گرفت. طوریکه در همان مقا له نوشتم ، ایوب خان به کا بل آمد وبا پشتو با ظاهر وداود سخن گفتن را شروع ودرسخنرانی خود در مکتب پولیس در کا بل ، هشدار های خود را داد ورفت و راه تجارتی تورخم وسفید بولد ک را بروی افغانستان بسته کرد.
ازاین که بسته شدن راه های نامبرده تا ثیری مرگبار برتجارت افغانستان داشت ، ظاهر وداود درسال 1961 ،نعیم وزیر خارجه بی سواد خود را به کراچی فرستاد ند. ژنرال ایوب خان به فضل قادر چودهری وزیر خارجه خود دستور داد که به پشتو با نعیم سخن بگوید. ازاینکه نعیم پشتو را نمی دانست وفهم زبان انگلیسی اش هم به سویه انگلیسی دانی ملا عمرآخوند بود ، به کا بل برگشت وبه ظاهر وداود گزارش داد که پاکستان آماده مذا کره نیست. بنا برآن ، ظاهروولی داما د ش حکومت داود را برطرف ودکترمحمد یوسف خان را نخست وزیر معرفی و سال بعد خود ش روانه ای کراچی برای ملا قات با ایوب خان شد. استاد اصغرخان ، وزیر عد لیه که همسفر شاه به کراچی بود ، سال ها بعد ، به نوسنده گفت که :" ایوب خان سوار برچرخبال ظاهر خان را از کراچی برای سیاحت به حیدر آباد می برد ودرجریان سفر با او به پشتو سخن می گفت ومن ترجمه می کردم. ایوب خان به شاه گفت که پشتون های افغانستان کم وپشتون های پاکستان زیاد می باشند. پس، بهتراست که کم به صف زیاد بپیوند د! یعنی پشتون های افغانستان ضمیمه پشتون های پاکستان شوند"! جا لب این است که ، استعمارزای ها خواستار ضمیمه کردن پشتون های پاکستان به افغانستان بود ند وایوب خان خواستار پیوستن پشتون های افغانستان به پاکستان شد! نتیجه پشتونستان خواهی هم پذ یرش نوکریی شوروی ازآب برآمد. شوروی هم استعمارزای های نورا درجای استعمارزای کهنه نشا ند. نشا ند نی که جنگ جهادی ها و تجاوزارتش سرخ را درپی داشت. و جنگ جهادی ها به کمک امریکا ، ازطریق پاکستان ، جنازه ای استعمارسرخ ونوکران سرخ آن را برداشت. برداشتنی که پاکستان را باورمند ساخت که با ید افغانستان به یک ولایت پاکستان تبد یل شود. طرح بلند پروازانه ای که با ایستاد گی تا جیک ها پشت معرکه انداخته شد. پاکستان که دراثرایستاد گی تاجیک ها موفق درتبد یل افغانستان به یک ولایت خود نشد؛ به انگلیس مراجعه وآن هم براساس گفت وگوی بی نظریربوتو با لومند فرانسه درسال 2001 ، طالبان را ساخت وبا کسب حمایت امریکا وتمویل گریی عربستان، تطبیق پروژه طالبا نی را به نظامی های پاکستانی سپرد.
طرفه این که ، ظاهرخان ازروم از پروژه طالبان زیرفرمان نصیرالله با بر، وزیرداخله پاکستان حما یت وخلقی نما های پشتون متعهد به باند های آدم کش تره کی وامین ، با گذا شتن ریش های منا فقانه اعضای طالبان شده به جنگ زیر فرمان وزیرنامبرده علیه تاجیک ها، هزاره ها وازبک ها وترکمن ها شروع کرد ند تا افغانستان را یک ولایت پاکستان بسازند! ازاین که هم کهنه استعمارزای ها هم نواستعمارزای ها قبیلگی- بد وی می باشند وقرآن آن ها را درکفرونفاق اشد نامیده است ،حق دارند هم پشتونستان خواهی علیه پاکستان کنند هم طالبان شده زیرفرمان وزیرداخله آن ، علیه فارسی زبان ها تروریسم وجنگ را راه اندازی کنند! بلی ، استعمارزای ها هم منافق هم فاشیست هم وطن فروش می باشند ؛ وطن فروشی ای که باعث تشکیل حکومت های نامردمی نیمه جان زنده برسرنیزه های سربازان خارجی ازشاه شجاع تا کرزی- غنی - عبدالله شد! تاریخ سیاه وطن فروشان نشان می دهد که بارفتن بریتا نیا ازهند ، نوکران لندن نوکران مسکو شد ند وبعد تر با عقب نشینی ارتش سرخ ووفات شوروی ، حکومت نجیب فروپاشید ، حکومت طالبان که حکومت ولایتی پاکستان بود وحکومت های کرزی -غنی- عبدالله هم که بدون ناتو صفرمی شوند! این است سرنوشت افغانیت واسلامیت افغانی که غنی بدون ناتو صفرمی شود وطالبان بد ون کمک پاکستان زیر صفرمی روند! پاکستانی که نظامی ها وملا ها یش شاخ به شاخ شده اند! شاخ به شاخ شد نی که شاخ تروریسم طالبان را حتما خرد وریزمی نما ید.
بنا برآن ، به نو استعمارزای ها چه دریشی پوش چه ریشو می گویم که درعمل ثا بت کرده اید که توان استفاده ازتجربه های امریکا وانگلیس وآلمان درحکومت داری را ندارید ، اما حد اقل بکو شید تا ازتجربه نیمه موفق پاکستان درحکومت داری بهره برداری کنید. مثلا، پشتون ها درپاکستان هشت در صد وبلوچ ها پنج در صد می باشند ومی توانند درآن کشور رئیس جمهور ونخست وزیر شوند. برخلاف ،درافغانستان که حضورتاجیک ها برابر به حضورزبان فارسی می باشد، پشتون ها اول درمحورحکمتیار وخلقی های نوکرآی اِس آی شده ریاست جمهوریی استاد ربا نی را نه پذ یرفته به فرمان سازمان زیریزمینی نامبرده ، جنگ کرده کا بل را ویران کرد ند ودوم بنام تحریک طالبان زیر فرماندهی نصیر الله با بر وزیر داخله پاکستان، علیه آن جنگ کرد ند تا پشتونستان خواهی مسخره ای خود را مسخره تر کنند!؟ با مسخره ترنا میدن پشتونستان خوا هی پشتونستان خواهان افغان وطالبان شدن شان زیرفرماند هی وزیرداخله پاکستان علیه تاجیک ها ود یگرقوم های افغانستان، به طور هشدارگو نه به آن ها می گویم که واقعا فقرتاریخی وفقرفرهنگی وفقرد ینی خود را به مردمان : منطقه و جهان به نما یش گذا شته اند؛ وبرای بیرون شدن ازوضع فاجعه بارکنونی ، به انجام کارهای زیرنیازمبرم دارند: نخست ، طالبان دریشی پوش وطالبان ریشو- تروریست افغان بدانند که خیزش ملا ها علیه نظامی ها درپاکستان با ید درس عبرت به آن ها شود! دوم، با وجود حضور نیرومند نظامی امریکا ونا تو و132 میلیارد دالرکمک های مالی- نظامی آن ودستکم 20 میلیارد دالرکمک دیگرکشورها، کرزی وغنی وعبدالله ، نه حکومت سازی ونه بازسازی کرده توانستند. سوم ، طالبان تروریست بدا نند که مردم افغانستان آن ها را بنام تروریست وتباه کار وشاخه ای ریشوی ارتش پاکستان می شنا سند. معلوم است که ، تروریسم وتباه کاری شان هم با عث جنگ امریکا علیه تروریسم واشغال افغانستان هم باعث ادامه اشغال آن شده است. به عبارت دیگر،هم طالبان دریشی پوش هم طالبان ریشو ثا بت کرده اند که با وجود کمک های بزرگ نظامی ومالی با داران خود حکومت کرده نمی توانند. ازاین رو ، به نفع شان می دانم که به اراده وخواست مردم تسلیم شوند وخواست مردم هم توزیع شنا سنامه مطابق مصوبه پارلمان بدون درج افغان درآن ، و بعد ازآن مردم شماری زیر نظر بخش توسعه ای سازمان ملل وتعیین واحد های اداری براساس نفوس وهمه پرسی برای تا یید خراسان ویا افغانستان برای رفع بحران هویت وتحقق دموکراسی ورعایت حقوق بشرمی باشد. درغیرآن ، پیشبینی آینده بهتر برای افغانستان بسیاردشوارمی باشد.
شا نزدهم ماه عقرب سال 1398
این مقا له ؛ اگرچه درباره ابزار نظامی های منافق پاکستان شدن مولوی ها وملا های پاکستانی می باشد، ابزار شد نیکه میوه تلخ آن تروریسم طالبانِ ناتوان ازتلاوت قرآن درافغانستان وبد نام کردن اسلام درمنطقه وجهان می باشد. در عین حا ل ، هشدار به مولوی ها وملا های افغانستان می باشد. به این خاطر که ،دسته های تروریست وقا تل بنام طالبان ، ابزار نظامی های منافق پاکستانی شده هم افغانستان را به تروریستستان تبد یل کرد ند هم چهره اسلام را تیره وتارساختند هم کشورجفا کشیده ای ما را به بها نه ای جنگ علیه تروریسم زیر اشغال امریکا وگرفتار حکومت داریی فاسد وتباه کار از کرزی تا غنی- عبدالله سا ختند! بهر حال ، ازاین نگاه که ، درنوشته های پیشین خود ، بارها یاد آوری کرده بودم که تروریسم طالبانِ افغان فرزند نا مشروع ائتلاف نظامی ها وملا های پاکستانی می باشد. خوشبختانه که اکنون ، مولوی ها وملا ها به رهبریی مولوی فضل الرحمن ، رهبرجمعیت العلمای اسلام ، شاخه ای فضل ، حکومت عمران خان مشهوربه طالب خان را زاده دست کاریی نظامی ها درانتخا بات ماه ژوئیه سال 2018 دانسته وشخص او را زیرفشارگرفته اند تا استعفا کند وحزب های سیاسی بزرگ ما نند: حزب مسلم لیگ نواز وحزب مردم که درپاکستان فراگیر می باشند وحزب های سیاسی پشتون ها درولایت های خیبروبلوچستان هم ازاوحما یت کرده اند. آشکاراست که ، خیزش کنونی برهبریی مولوی ها وملا ها تا ثیر شکننده برتروریسم طالبانِ افغان درافغانستان دارد. بنا برآن ، عزم کردم این مقا له را نوشته پیش کش دوستان فسبوکی ام ، فرهنگیان ، مولوی ها وملا های هم وطنم کنم . دوستان ، فرهنگی ها ومولوی های که هم خود شان هم وطنان شان زیان های بسیاری از تروریسم طالبانِ افغان ، یا شا خه ای ریشوی ارتش پاکستان متحمل شده اند.ازاین رو، شاخ به شاخ شدن مولوی ها ونظا می ها در پاکستان اهمیت بی پیشینه ای برایم پیدا کرده است.
شا یان یاد آوری می دانم که ، حسین حقا نی ،سفیر پیشین پاکستان درامریکا ،کتابی به عنوان " پاکستان:میان مسجد وارتش " نوشته است. ازاین که ، کتاب نامبرده را ازطریق گوگل پیدا وپیا ده کرده ام ومی دانم که نوسنده آن زیر خشم نظامی ها قرارگرفته وپنا هنده به امریکا شده است. بهرحال ، کتاب یاد شده را افشا گر ائتلاف نا مقد س مسجد وتفنگ ، یا ملا ها ونظا می ها وتولید کننده تروریسم طالبان می دانم. ازاین رو ، درباره ای آن ، درنوشته های بعدی ، سخن های بسیاری خواهم گفت. ازاین لحا ظ که ، نوشته ای کنونی درباره ای شاخ به شاخ شدن نظامی ها وملا های پاکستانی وتا ثیرآن بر تروریسم طالبان درافغانستان می باشد ، ابراز نظردرباره کتاب حقا نی به نوشته های بعدی می گذارم.
همه آگا هان سیا ست وتاریخ وفرهنگ ها ود ین ها واید ئولوژی های سیاسی می دانند که ائتلاف های فرصت طلبانه ومنا فقانه ازگونه ای ائتلاف نظامی ها وملا های پاکستانی جز تبا هی نتیجه ای ببار نمی آورند. تروریسم طالبانِ افغان وزاده ای ائتلاف نظامی ها وملا های پاکستانی ثا بت کرد که تنها مسلمان کشی ونفرت میان افغانستان وپاکستان دستاورد نا میمون آن می باشد. اینکه اکنون ملا ها حکومت عمران خان ، یا طالب خان را گزینش کرده ای ارتش ، نه منتخب مردم می دانند وکمربه مرخص کردن آن بسته اند ؛ نها یت شرمساری برای فرماندهی ارتش پاکستان وما یه ترس طالبان ، یا شاخه ای ریشو- تروریست آن درافغانستان می باشد. ازاین که طالبان جا هل وتروریست وشاخه ای ریشوی ارتش منافق پاکستان می باشند ، با حتما ل قوی ، حس شرمساری ندارند. اگرمی داشتند ، برخلاف اسلام ، مسلمان کشی آن هم درمسجد ها ازگونه ای ننگرها وهرات و...را مرتکب نمی شد ند!
بهر حال ، این سخن گهرباررسول الله که : " اگرحیا نداری ، هرچه می خوا هی بکن " را بازتاب و نوشته را ادامه می دهم تا خوبتر ازچهره منا فق نظامی ها وساده انگاریی مولوی ها وملا های پاکستانی نقاب کشا یی کنم. نگا هی به تاریخ مسلمان ها درنیم قاره هند که دارای بیشترین جمعیت مسلمان درجهان می باشد ؛ نشان می دهد که برخی رهبرآن ها پاکستان را برای فرارازهند وئیزم گا ندی ونهرو ، وکمک به مسلمان ها درسال 1947 ایجاد کرده اند. افسوس که ، بعد ازمحمد علی جناح ولیاقت علی خان ، پاکستان رهبران همه پذ یر مانند هند ساخته نتوانست. ازاین رو ، گرفتارنظامی های کود تا چی شد. درافغانستان که همه امیرانش دست ساخت شرکت هند شرقی وهند بریتا نیا بود ند ، بعد ازظهورپاکستان درسال 1947 ، نزاع مرزی با آن را بنام پشتونستان خوا هی شروع کرد ند. اگرچه پشتونستان خواهی را هاشم خان درسال 1944 بعد از شروع گفت وگوهای هیات لندن برای زمینه سازی برای استقلال هند راه اندازی کرده بود، اما شاه محمود برا دراو بعد ازظهورپاکستان درسال 1947، به آن دامن زد وخشم همسا یه ای بزرگ تازه برآمد کرده درخاورکشورخود را کما یی کرد.
طوریکه د یده شد ، با شروع پشتونستان خوا هی استعمارزای های افغان ، محمد علی جناح قا ید اعظم پاکستان با همه پرسی در سال 1947 ، تا یید پشتون ها برای پاکستان را کسب وتوی دهن پشتونستان خواهان استعمارزای افغان کوبید! تا جای که مسئله پشتونستان خواهی استعمارزای های افغان را درمقاله "پشتونستان " درج نخست " جهاد افغانستان وجنگ سرد قدرت های بزرگ" بررسی کرده ام ، برایم روشن شده است که استعمارزای های نوکرهند بریتا نیا بعد از وفات بادارشان درسردوراهی ای نوکری به شوروی ودوستی با ایران قرارگرفتند. به باور گند خود ، دوستی با ایران را بزیان زبان پشتو که خود شان به آن سخن گفته نمی توانستند وفارسی را هم کمرنگ تر از بازاری های کا بل می دانستند ،برای بقای استعمارزای گریی خود دوکاررا کرد ند:نخست، دیگ پشتونستان خواهی را گرم وخشم پاکستان را دامن زد ند. دوم ، برای ادامه حکومت سیاه کار خود نوکریی شوروی را پذ یرفتند!
به گوا هی تاریخ ، سکندر میرزا رئیس جمهور فارسی زبان پاکستان درسال 1956 به کا بل آمد وبه ظا هر وداود گفت که ازپشتونستان خواهی دست بردارید تا امتیازات گمرکی- تجارتی از طریق خاک پاکستان برایتان فراهم کنیم. درغیرآن، کا ملن بدامن شوروی می افتید که دربلند مد ت به نفع افغانستان نمی باشد. ازاینکه ظاهر وداود بی سواد وفاقد شعورسیاسی بود ند ، پیشنهاد رئیس جمهورپاکستان را نه فهمید ند یا قبول نکرد ند. ازبد رخ داد ها ،درسال 1958 ، ژنرال ایوب خان با کود تای نظامی بقدرت رسید وموضع سخت تر دربرا بر پشتونستان خواهی استعمارزای ها گرفت. طوریکه در همان مقا له نوشتم ، ایوب خان به کا بل آمد وبا پشتو با ظاهر وداود سخن گفتن را شروع ودرسخنرانی خود در مکتب پولیس در کا بل ، هشدار های خود را داد ورفت و راه تجارتی تورخم وسفید بولد ک را بروی افغانستان بسته کرد.
ازاین که بسته شدن راه های نامبرده تا ثیری مرگبار برتجارت افغانستان داشت ، ظاهر وداود درسال 1961 ،نعیم وزیر خارجه بی سواد خود را به کراچی فرستاد ند. ژنرال ایوب خان به فضل قادر چودهری وزیر خارجه خود دستور داد که به پشتو با نعیم سخن بگوید. ازاینکه نعیم پشتو را نمی دانست وفهم زبان انگلیسی اش هم به سویه انگلیسی دانی ملا عمرآخوند بود ، به کا بل برگشت وبه ظاهر وداود گزارش داد که پاکستان آماده مذا کره نیست. بنا برآن ، ظاهروولی داما د ش حکومت داود را برطرف ودکترمحمد یوسف خان را نخست وزیر معرفی و سال بعد خود ش روانه ای کراچی برای ملا قات با ایوب خان شد. استاد اصغرخان ، وزیر عد لیه که همسفر شاه به کراچی بود ، سال ها بعد ، به نوسنده گفت که :" ایوب خان سوار برچرخبال ظاهر خان را از کراچی برای سیاحت به حیدر آباد می برد ودرجریان سفر با او به پشتو سخن می گفت ومن ترجمه می کردم. ایوب خان به شاه گفت که پشتون های افغانستان کم وپشتون های پاکستان زیاد می باشند. پس، بهتراست که کم به صف زیاد بپیوند د! یعنی پشتون های افغانستان ضمیمه پشتون های پاکستان شوند"! جا لب این است که ، استعمارزای ها خواستار ضمیمه کردن پشتون های پاکستان به افغانستان بود ند وایوب خان خواستار پیوستن پشتون های افغانستان به پاکستان شد! نتیجه پشتونستان خواهی هم پذ یرش نوکریی شوروی ازآب برآمد. شوروی هم استعمارزای های نورا درجای استعمارزای کهنه نشا ند. نشا ند نی که جنگ جهادی ها و تجاوزارتش سرخ را درپی داشت. و جنگ جهادی ها به کمک امریکا ، ازطریق پاکستان ، جنازه ای استعمارسرخ ونوکران سرخ آن را برداشت. برداشتنی که پاکستان را باورمند ساخت که با ید افغانستان به یک ولایت پاکستان تبد یل شود. طرح بلند پروازانه ای که با ایستاد گی تا جیک ها پشت معرکه انداخته شد. پاکستان که دراثرایستاد گی تاجیک ها موفق درتبد یل افغانستان به یک ولایت خود نشد؛ به انگلیس مراجعه وآن هم براساس گفت وگوی بی نظریربوتو با لومند فرانسه درسال 2001 ، طالبان را ساخت وبا کسب حمایت امریکا وتمویل گریی عربستان، تطبیق پروژه طالبا نی را به نظامی های پاکستانی سپرد.
طرفه این که ، ظاهرخان ازروم از پروژه طالبان زیرفرمان نصیرالله با بر، وزیرداخله پاکستان حما یت وخلقی نما های پشتون متعهد به باند های آدم کش تره کی وامین ، با گذا شتن ریش های منا فقانه اعضای طالبان شده به جنگ زیر فرمان وزیرنامبرده علیه تاجیک ها، هزاره ها وازبک ها وترکمن ها شروع کرد ند تا افغانستان را یک ولایت پاکستان بسازند! ازاین که هم کهنه استعمارزای ها هم نواستعمارزای ها قبیلگی- بد وی می باشند وقرآن آن ها را درکفرونفاق اشد نامیده است ،حق دارند هم پشتونستان خواهی علیه پاکستان کنند هم طالبان شده زیرفرمان وزیرداخله آن ، علیه فارسی زبان ها تروریسم وجنگ را راه اندازی کنند! بلی ، استعمارزای ها هم منافق هم فاشیست هم وطن فروش می باشند ؛ وطن فروشی ای که باعث تشکیل حکومت های نامردمی نیمه جان زنده برسرنیزه های سربازان خارجی ازشاه شجاع تا کرزی- غنی - عبدالله شد! تاریخ سیاه وطن فروشان نشان می دهد که بارفتن بریتا نیا ازهند ، نوکران لندن نوکران مسکو شد ند وبعد تر با عقب نشینی ارتش سرخ ووفات شوروی ، حکومت نجیب فروپاشید ، حکومت طالبان که حکومت ولایتی پاکستان بود وحکومت های کرزی -غنی- عبدالله هم که بدون ناتو صفرمی شوند! این است سرنوشت افغانیت واسلامیت افغانی که غنی بدون ناتو صفرمی شود وطالبان بد ون کمک پاکستان زیر صفرمی روند! پاکستانی که نظامی ها وملا ها یش شاخ به شاخ شده اند! شاخ به شاخ شد نی که شاخ تروریسم طالبان را حتما خرد وریزمی نما ید.
بنا برآن ، به نو استعمارزای ها چه دریشی پوش چه ریشو می گویم که درعمل ثا بت کرده اید که توان استفاده ازتجربه های امریکا وانگلیس وآلمان درحکومت داری را ندارید ، اما حد اقل بکو شید تا ازتجربه نیمه موفق پاکستان درحکومت داری بهره برداری کنید. مثلا، پشتون ها درپاکستان هشت در صد وبلوچ ها پنج در صد می باشند ومی توانند درآن کشور رئیس جمهور ونخست وزیر شوند. برخلاف ،درافغانستان که حضورتاجیک ها برابر به حضورزبان فارسی می باشد، پشتون ها اول درمحورحکمتیار وخلقی های نوکرآی اِس آی شده ریاست جمهوریی استاد ربا نی را نه پذ یرفته به فرمان سازمان زیریزمینی نامبرده ، جنگ کرده کا بل را ویران کرد ند ودوم بنام تحریک طالبان زیر فرماندهی نصیر الله با بر وزیر داخله پاکستان، علیه آن جنگ کرد ند تا پشتونستان خواهی مسخره ای خود را مسخره تر کنند!؟ با مسخره ترنا میدن پشتونستان خوا هی پشتونستان خواهان افغان وطالبان شدن شان زیرفرماند هی وزیرداخله پاکستان علیه تاجیک ها ود یگرقوم های افغانستان، به طور هشدارگو نه به آن ها می گویم که واقعا فقرتاریخی وفقرفرهنگی وفقرد ینی خود را به مردمان : منطقه و جهان به نما یش گذا شته اند؛ وبرای بیرون شدن ازوضع فاجعه بارکنونی ، به انجام کارهای زیرنیازمبرم دارند: نخست ، طالبان دریشی پوش وطالبان ریشو- تروریست افغان بدانند که خیزش ملا ها علیه نظامی ها درپاکستان با ید درس عبرت به آن ها شود! دوم، با وجود حضور نیرومند نظامی امریکا ونا تو و132 میلیارد دالرکمک های مالی- نظامی آن ودستکم 20 میلیارد دالرکمک دیگرکشورها، کرزی وغنی وعبدالله ، نه حکومت سازی ونه بازسازی کرده توانستند. سوم ، طالبان تروریست بدا نند که مردم افغانستان آن ها را بنام تروریست وتباه کار وشاخه ای ریشوی ارتش پاکستان می شنا سند. معلوم است که ، تروریسم وتباه کاری شان هم با عث جنگ امریکا علیه تروریسم واشغال افغانستان هم باعث ادامه اشغال آن شده است. به عبارت دیگر،هم طالبان دریشی پوش هم طالبان ریشو ثا بت کرده اند که با وجود کمک های بزرگ نظامی ومالی با داران خود حکومت کرده نمی توانند. ازاین رو ، به نفع شان می دانم که به اراده وخواست مردم تسلیم شوند وخواست مردم هم توزیع شنا سنامه مطابق مصوبه پارلمان بدون درج افغان درآن ، و بعد ازآن مردم شماری زیر نظر بخش توسعه ای سازمان ملل وتعیین واحد های اداری براساس نفوس وهمه پرسی برای تا یید خراسان ویا افغانستان برای رفع بحران هویت وتحقق دموکراسی ورعایت حقوق بشرمی باشد. درغیرآن ، پیشبینی آینده بهتر برای افغانستان بسیاردشوارمی باشد.
Sunday, 3 November 2019
فرهنگ سیا سی خشن وتحریف سنت ، عا مل های عمده ای ادامه ای استبداد وتنگنای روشنفکری وروشنفکران
بخش دوم
ابراهیم ورسجی
سیزدهم ماه عقرب 1398
دربخش نخست مقا له ، یاد آور شده بودم که استبداد ومستبد برای ادا مه ای خود به تقویت خرا فات وتحریف د ین وسنت درجهت فریب کاری وسواری گرفتن از توده ها نیازمبرم دارد وخوب هم تا کنون عمل کرده است. عملی که موفقا نه مسلمان ها را گرفتار عقب ما ند گی وروشنفکری وروشنفکران آن ها را درمخمصه یا تنگنا اندا خته است. بنا برآن ، دراین بخش ،بیشتر به فرهنگ به خصوص فرهنگ سیاسی وراه نیا فتن سیاست به تعریف ارسطو در جا معه های مسلمان تمرکزمی کنم. معلوم است که ، ارسطوانسان را حیوان سیاسی نامیده است. بنا برآن، سیاست ازنظر او سا مان بخشیدن امورجا معه یا کشوربه مصلحت مردم یا همان حیوا نات سیاسی می باشد. افسوس که، تعریف ارسطو ازسیا ست در جا معه های مسلمان راه نیا فت ، و درجای آن ترساندن وزورگفتن زورمندان برنا توان ها ، بنام سیا ست را یج شد که تا کنون ادامه یافته است. بنا برآن ، می توانم بگویم که راه پیدا نکردن سیا ست ازنظر ارسطو در جا معه های مسلمان ، باعث شد تا فرهنگ عامه توسط مستبدان وسنت گرا یان خرافا تی وفرهنگ سیاسی خشونت بارشکل داده شوند.
بنا برآن ، بهترمی دانم که درباره تحریف سیاست درجامعه های مسلمان وپیا مد های آن ابرازنظرنما یم. درزمینه ، ازنگاه روستا ییان درباره سیاست میا غازم وازروستا به شهربرمی گردم تا خوب ترادای مطلب کرده بتوانم. ازروستا ، به این خاطر میا غازم که خود روستا زاده می باشم وسیا ست از نظر روستا ییان را به چشم خود د یده ام. اگر چه 58 سال می شود که درروستا زند گی نمی کنم اما هنوز ذهنم پُر از خاطره های روستا یی ما نده است. پس ، بهتراست که سیا ست غیرارسطوی را ازنگاه روستا ییان تعریف نما یم. مثلا ، درروستا اصل براین است که وقتیکه فردی زورمندی فردی کمزور یا فقیریی را تهد ید می کرد یا می کند، شا هدان صحنه می گوفتند ومی گو یند که سیا ستش کرد! همچنان، اگرشخصی بی اد ب وگستاخی هم فردی با ادب یا بی اد بی را هشدار داد ومی دهد، شاهدان صحنه می گفتند ومی گو یند که اورا سیا ست کرد. این شد تعریف سیا ست درروستا. نا گفته نما ند که این تعریف ازسیاست منحصر به روستا های افغانستان نمی باشد ، بلکه روستا های همه کشورهای مسلمان را دربرمی گیرد. مثلا،درپاکستان وایران که زند گی کرده بودم ،همان تعریف غیرارسطویی ار سیاست را درآن ها نیزرایج یافتم. پس ،دردیگر کشورهای مسلمان هم همان سیاست غیر ارسطویی دست بالادارد.
ازاین نگاه که ، امیران افغانستان همه استعمارزایی ، یا دربیرون نوکر استعمارها ودردرون کشور خود را آقا یا سردارمی دانستند ومی دا نند وآقای هم می کرد ند واکثریت مطلق امیران وسیاسی ها ونظامی های دیگرکشورهای مسلمان هم همانندی های با همتا یان افغان خود داشتند ودارند. خوب است که ، جنگ علیه با داران افغان های استعمارزایی توده ها را به میدان آورده است! توده های خشمگینی که گرایش های دموکراسی خواهی واستبداد ستیزی پیدا کرده اند. بهر حال، با وجود تغییرات رخ داده ،سیا ست درشهرها هم هما نندی های بسیاری با سیا ست درروستا ها داشت ودارد. افزون برآن ، ازاین که افغان های استعمارزایی با فرهنگ فارسی بیگا نه وبه زبان فارسی را عامیا نه سخن می گفتند وزبان پشتو یا زبان قبا یل خود را هم نمی دانستند، وطوریکه ایجاب می کرد ، شهری هم نشد ند. شهری نه شدن آن ها هم عا مل عمده ای وضع نا بسا مان کنونی می باشد. مثلا ، تره کی بی سواد وزاده ای منطقه ای پیشین در شمال کویته ، ولایت بلوچستان پاکستان و امین نیمه با سواد وفرزند یکی از آدمکشان دستگاه وحشی هاشم خان بود که پدرکلان اولی زاده کرم ایجنسی وپدرکلان دومی زاده چارسده درولایت خیبردرشمال غرب پاکستان بود ند وبزورهند بریتانیا برخراسان تحمیل کرده شد ند وهرسه توحش علیه مردم خراسان را ازحد واندازه گذ شتا ند ند. طرفه اینکه ، با صطلاح هاشم با کمک هند بریتا نیا توحش کرد وتره کی وامین با کمک اتحاد شوروی توحش کرد ند. مسخره تراین که ، هاشم خان پا یه گذار پشتونستان خوا هی وبرخی خلقی های طرفدار تره کی وامین بعد از کمرنگ شدن روبل روسی وپُررنگ شدن کلدار پاکستانی ، با گذا شتن ریش های منا فقا نه طالبان شد ند وبه ترور علیه مردم ادامه داد ند تا بدوی گری ووحشی گریی خود را نما یش بدهند وخوب هم نما یش داده اند!
اگر 18 سال ویک ماه وچند روز می شود که افغانستان هم بنام مبارزه با تروریسم زیر اشغال امریکا وبریتا نیا رفته است هم هردوکشور بیشتر از 140 میلیارد دالر برای دفاع وامنیت وبازسازی هزینه کرده اند وامنیت وبازسازی تا مین نه شده است وحکومت های افغانی دست نشانده شان با دموکراسی بازی هم می کنند ،بیانگر بیگا نگی ای نو استعمارزای ها با فرهنگ مردم وسیا ست مورد نظرشان می باشد. خنده داراین است که ، هم نواستعمارزای ها هم طالبانِ پاکستانی زایی بر اسلامیت وافغانیت تا کید می ورزند! خوب است که اسلامیت وافغانیت آن ها را خود افغان ها دو جمعه قبل در یک مسجد درهسکه در ولا یت ننگرهار با 66 شهید و32 زخمی تجربه کرد ند! به سخن دیگر، زورگویی وبی اد بی ای زورگویان درروستا ها وبخش داری ها وشهرستان های شمال نام سیا ست گرفته وترورطالبان افغان درشرق نام جهاد گرفته ودزدی شدن 58 میلیارد دالر کمک های امریکا برای بازسازی توسط کرزی وغنی ودارودسته های آن ها احیای نا تمام اداره ای وحشی عبدالرحمن خان وماموریت موهومی امان الله خان فراری به خورد افغان ها داده شده است!
بنا برآن ، به صراحت می گویم که طالبان دریشی پوش وطالبان ریشوی افغان در قالب های دزدی وآدم کشی ، فرهنگ به خصوص فرهنگ سیاسی خود را تعریف کرده اند. ازاین رو، بهترمی دانم که فرهنک سیا سی را تعریف وبا کمی توضیح این بخش ازمقا له را پا یان دهم. فرهنگ طرز د ید ونگاه مردم به سوی حکومت وحکومتی ها درشهر وروستا وطرز د ید ونگاه حکومت وحکومتی ها درهمه بخش ها به سوی مردم می باشد. یعنی نگاه مردم وحکومت نسبت به یک د یگر فرهنگ سیا سی می باشد. فرهنگ سیا سی پُر ازنفرت وانزجاردرافغانستان. ازاین نگاه که قبا یل افغان درخراسانِ افغانستان نا میده شده توسط هند بریتا نیا وروسیه ای تزاری ، ازحا لت قبا یلی به حا لت قومی تبد یل نه شده اند ، فرهنگ سیا سی شان بیشترازفرهنگ سیاسی د یگر قوم های خرا سا نی ترسناک ، نفرت انگیز وخشونت بارمی باشد. خشونت باریی که تروریسم طالبان زاده ای آن می باشد. اگرچه ملا ها وطالبان کمی ارفقه الهام گرفته اند ، اما نبا ید کارنامه ای طالبان افغان را با فقه گره زد. به این خاطرکه ، افرادی قبیلگی می باشند که نظامی های پاکستانی برای فریب کاری به آن ها طالبان را پسوند وپیشوند سا خته اند.
اگر چه ازقول غزا لی یاد آوری کردم که فقه بد رد سلطان می خورد ، اما طالبان افغان مطا بق فرهنگ قبیلگی خود ترورکرد ند ومی کنند نه سلطان گریی فقه سا لار. زیراکه ، سلطان ازنظرغزا لی فرد مستقل وخود کامه بود ومی باشد؛ درحالیکه طالبان هم توان قرائت قرآن را نداشتند وندارند هم صد درصد مخالف فقه حنفی ، فقه را یج درافغانستان عمل کرده ومی کنند هم غلام نظا می های منا فق پاکستا نی می باشند. بلی، فرهنگ قبیلگی- عقب ما نده وخشن طالبان ایجاب می کرد ومی کنند که ترورکنند وتروریسم را اجرای شریعت جا بزنند! می دانم ؛ اگر نیمه با سواد های افغان ده درصد عرضه روشنفکری می داشتند، اجازه نمی دا د ند تا نظامی های پاکستانی قبا یل وزبان وفرهنگ قبیلگی شان را زاد گاه تروروتروریسم بسازند. بنا برآن ، دراین بخش ،بهتراست که یک درس به با سواد های افغان بدهم آن هم ازبرخورد یک پو لیس انگلیسی درمیدان هوای لندن به این خاطرکه زاد گاهم افغانستان می باشد. مثلا، سال 2011 ، ازکا بل به دوبی وازدومی با گذرنامه ای کا نادای به لندن رفتم تا ازآنجا بعد ازسه روز به کا نادا بروم. درمیدان هوایی، وقتیکه پولیس با نگاه به گذرنامه ام متوجه شد که زاد گاهم افغانستان می باشد، به بی اد بی متوسل شد واخطارش دادم که نا مت را بگو تا درسفارت کا نادا درلندن به حسابت برسم. وقتیکه گفت وگو مان تند ترشد، گفت که ازکدام بخشی ازافغانستان می باشی؟ گفتم ازشمال وگفت که فارسی زبان هستی ، گفتم بلی وگذرنامه ام را داد وبیرون شدم که دوستم منتظرم می باشد. بعد ازگرفتن گذرنامه ، متوجه شدم که پشتوزبان های افغانستان را تروریست می داند.
وقتیکه رفتارپولیس لندن با خودم را بخاطراین که زاد گاهم افغانستان می باشد ، به میزبانم در لندن گفتم ، متذ کر شد که این گونه تبعیض کاری ها در اینجا محسوش می باشد. بعد تر وقتیکه در تلویزیون الجزیره یا سی اِن اِن درکا نا داد دیدم که عمران خان نخست وزیر کنونی پاکستان وآن وقت عضو پارلمان را درمیدان هوای نیویارک با وجود گذرنا مه دیپلماتیکش توهین کرد ند ، دریافتم که افغان ها را طالبان حسا بی درجهان تروریست معرفی کرده اند. ازاین نگاه که نظا می های پاکستانی بخاطر پشتونستان خواهی وهند و نوازی، استعمارزای های افغان را توهین وطالبان افغان را تروریست ساخته اند ،روشنفکری وروشنفکران وکارنامه شان درافغانستان وپاکستان ودیگر جا معه های مسلمان برایم ارزشمند یی بیشتری پیدا کرد. ارزشمند یی که وادارم کرد تا به این عنوان مقاله نویسی ای دوام داررا راه اندازی کنم. بنا برآن ، از فرهنگیان افغان می خواهم بدا نند که بیشتر از فرهنگیان دیگر قوم ها به فعالیت های فرهنگی - روشنگرا نه نیازدارند. اگر ذهن وفرهنگ قبیله زده مانع روشنفکر شدن شان شده اند ، با وجود آن، به نفع شان می دانم که متحرک شوند. درغیرآن، طالبان ونظامی های پاکستا نی قبر شان را چقور ترحفرمی کنند! بهرصورت ، اینکه فرهنگیان افغان تحرک روشنفکری نشان می دهند یا نه به خود شان تعقل دارد ؛ اما مسئولیت خود می دانم که به بحث های فرهنگی وروشن گرا نه ادامه دهم ومی دهم. دراخیراین بخش از نوشته ، یاد آورمی شوم که دربخش بعد یی آن، نگاه سه روشنفکر عرب از مصر وعربستان را بازتاب خواهم داد. ادامه دارد.
ابراهیم ورسجی
سیزدهم ماه عقرب 1398
دربخش نخست مقا له ، یاد آور شده بودم که استبداد ومستبد برای ادا مه ای خود به تقویت خرا فات وتحریف د ین وسنت درجهت فریب کاری وسواری گرفتن از توده ها نیازمبرم دارد وخوب هم تا کنون عمل کرده است. عملی که موفقا نه مسلمان ها را گرفتار عقب ما ند گی وروشنفکری وروشنفکران آن ها را درمخمصه یا تنگنا اندا خته است. بنا برآن ، دراین بخش ،بیشتر به فرهنگ به خصوص فرهنگ سیاسی وراه نیا فتن سیاست به تعریف ارسطو در جا معه های مسلمان تمرکزمی کنم. معلوم است که ، ارسطوانسان را حیوان سیاسی نامیده است. بنا برآن، سیاست ازنظر او سا مان بخشیدن امورجا معه یا کشوربه مصلحت مردم یا همان حیوا نات سیاسی می باشد. افسوس که، تعریف ارسطو ازسیا ست در جا معه های مسلمان راه نیا فت ، و درجای آن ترساندن وزورگفتن زورمندان برنا توان ها ، بنام سیا ست را یج شد که تا کنون ادامه یافته است. بنا برآن ، می توانم بگویم که راه پیدا نکردن سیا ست ازنظر ارسطو در جا معه های مسلمان ، باعث شد تا فرهنگ عامه توسط مستبدان وسنت گرا یان خرافا تی وفرهنگ سیاسی خشونت بارشکل داده شوند.
بنا برآن ، بهترمی دانم که درباره تحریف سیاست درجامعه های مسلمان وپیا مد های آن ابرازنظرنما یم. درزمینه ، ازنگاه روستا ییان درباره سیاست میا غازم وازروستا به شهربرمی گردم تا خوب ترادای مطلب کرده بتوانم. ازروستا ، به این خاطر میا غازم که خود روستا زاده می باشم وسیا ست از نظر روستا ییان را به چشم خود د یده ام. اگر چه 58 سال می شود که درروستا زند گی نمی کنم اما هنوز ذهنم پُر از خاطره های روستا یی ما نده است. پس ، بهتراست که سیا ست غیرارسطوی را ازنگاه روستا ییان تعریف نما یم. مثلا ، درروستا اصل براین است که وقتیکه فردی زورمندی فردی کمزور یا فقیریی را تهد ید می کرد یا می کند، شا هدان صحنه می گوفتند ومی گو یند که سیا ستش کرد! همچنان، اگرشخصی بی اد ب وگستاخی هم فردی با ادب یا بی اد بی را هشدار داد ومی دهد، شاهدان صحنه می گفتند ومی گو یند که اورا سیا ست کرد. این شد تعریف سیا ست درروستا. نا گفته نما ند که این تعریف ازسیاست منحصر به روستا های افغانستان نمی باشد ، بلکه روستا های همه کشورهای مسلمان را دربرمی گیرد. مثلا،درپاکستان وایران که زند گی کرده بودم ،همان تعریف غیرارسطویی ار سیاست را درآن ها نیزرایج یافتم. پس ،دردیگر کشورهای مسلمان هم همان سیاست غیر ارسطویی دست بالادارد.
ازاین نگاه که ، امیران افغانستان همه استعمارزایی ، یا دربیرون نوکر استعمارها ودردرون کشور خود را آقا یا سردارمی دانستند ومی دا نند وآقای هم می کرد ند واکثریت مطلق امیران وسیاسی ها ونظامی های دیگرکشورهای مسلمان هم همانندی های با همتا یان افغان خود داشتند ودارند. خوب است که ، جنگ علیه با داران افغان های استعمارزایی توده ها را به میدان آورده است! توده های خشمگینی که گرایش های دموکراسی خواهی واستبداد ستیزی پیدا کرده اند. بهر حال، با وجود تغییرات رخ داده ،سیا ست درشهرها هم هما نندی های بسیاری با سیا ست درروستا ها داشت ودارد. افزون برآن ، ازاین که افغان های استعمارزایی با فرهنگ فارسی بیگا نه وبه زبان فارسی را عامیا نه سخن می گفتند وزبان پشتو یا زبان قبا یل خود را هم نمی دانستند، وطوریکه ایجاب می کرد ، شهری هم نشد ند. شهری نه شدن آن ها هم عا مل عمده ای وضع نا بسا مان کنونی می باشد. مثلا ، تره کی بی سواد وزاده ای منطقه ای پیشین در شمال کویته ، ولایت بلوچستان پاکستان و امین نیمه با سواد وفرزند یکی از آدمکشان دستگاه وحشی هاشم خان بود که پدرکلان اولی زاده کرم ایجنسی وپدرکلان دومی زاده چارسده درولایت خیبردرشمال غرب پاکستان بود ند وبزورهند بریتانیا برخراسان تحمیل کرده شد ند وهرسه توحش علیه مردم خراسان را ازحد واندازه گذ شتا ند ند. طرفه اینکه ، با صطلاح هاشم با کمک هند بریتا نیا توحش کرد وتره کی وامین با کمک اتحاد شوروی توحش کرد ند. مسخره تراین که ، هاشم خان پا یه گذار پشتونستان خوا هی وبرخی خلقی های طرفدار تره کی وامین بعد از کمرنگ شدن روبل روسی وپُررنگ شدن کلدار پاکستانی ، با گذا شتن ریش های منا فقا نه طالبان شد ند وبه ترور علیه مردم ادامه داد ند تا بدوی گری ووحشی گریی خود را نما یش بدهند وخوب هم نما یش داده اند!
اگر 18 سال ویک ماه وچند روز می شود که افغانستان هم بنام مبارزه با تروریسم زیر اشغال امریکا وبریتا نیا رفته است هم هردوکشور بیشتر از 140 میلیارد دالر برای دفاع وامنیت وبازسازی هزینه کرده اند وامنیت وبازسازی تا مین نه شده است وحکومت های افغانی دست نشانده شان با دموکراسی بازی هم می کنند ،بیانگر بیگا نگی ای نو استعمارزای ها با فرهنگ مردم وسیا ست مورد نظرشان می باشد. خنده داراین است که ، هم نواستعمارزای ها هم طالبانِ پاکستانی زایی بر اسلامیت وافغانیت تا کید می ورزند! خوب است که اسلامیت وافغانیت آن ها را خود افغان ها دو جمعه قبل در یک مسجد درهسکه در ولا یت ننگرهار با 66 شهید و32 زخمی تجربه کرد ند! به سخن دیگر، زورگویی وبی اد بی ای زورگویان درروستا ها وبخش داری ها وشهرستان های شمال نام سیا ست گرفته وترورطالبان افغان درشرق نام جهاد گرفته ودزدی شدن 58 میلیارد دالر کمک های امریکا برای بازسازی توسط کرزی وغنی ودارودسته های آن ها احیای نا تمام اداره ای وحشی عبدالرحمن خان وماموریت موهومی امان الله خان فراری به خورد افغان ها داده شده است!
بنا برآن ، به صراحت می گویم که طالبان دریشی پوش وطالبان ریشوی افغان در قالب های دزدی وآدم کشی ، فرهنگ به خصوص فرهنگ سیاسی خود را تعریف کرده اند. ازاین رو، بهترمی دانم که فرهنک سیا سی را تعریف وبا کمی توضیح این بخش ازمقا له را پا یان دهم. فرهنگ طرز د ید ونگاه مردم به سوی حکومت وحکومتی ها درشهر وروستا وطرز د ید ونگاه حکومت وحکومتی ها درهمه بخش ها به سوی مردم می باشد. یعنی نگاه مردم وحکومت نسبت به یک د یگر فرهنگ سیا سی می باشد. فرهنگ سیا سی پُر ازنفرت وانزجاردرافغانستان. ازاین نگاه که قبا یل افغان درخراسانِ افغانستان نا میده شده توسط هند بریتا نیا وروسیه ای تزاری ، ازحا لت قبا یلی به حا لت قومی تبد یل نه شده اند ، فرهنگ سیا سی شان بیشترازفرهنگ سیاسی د یگر قوم های خرا سا نی ترسناک ، نفرت انگیز وخشونت بارمی باشد. خشونت باریی که تروریسم طالبان زاده ای آن می باشد. اگرچه ملا ها وطالبان کمی ارفقه الهام گرفته اند ، اما نبا ید کارنامه ای طالبان افغان را با فقه گره زد. به این خاطرکه ، افرادی قبیلگی می باشند که نظامی های پاکستانی برای فریب کاری به آن ها طالبان را پسوند وپیشوند سا خته اند.
اگر چه ازقول غزا لی یاد آوری کردم که فقه بد رد سلطان می خورد ، اما طالبان افغان مطا بق فرهنگ قبیلگی خود ترورکرد ند ومی کنند نه سلطان گریی فقه سا لار. زیراکه ، سلطان ازنظرغزا لی فرد مستقل وخود کامه بود ومی باشد؛ درحالیکه طالبان هم توان قرائت قرآن را نداشتند وندارند هم صد درصد مخالف فقه حنفی ، فقه را یج درافغانستان عمل کرده ومی کنند هم غلام نظا می های منا فق پاکستا نی می باشند. بلی، فرهنگ قبیلگی- عقب ما نده وخشن طالبان ایجاب می کرد ومی کنند که ترورکنند وتروریسم را اجرای شریعت جا بزنند! می دانم ؛ اگر نیمه با سواد های افغان ده درصد عرضه روشنفکری می داشتند، اجازه نمی دا د ند تا نظامی های پاکستانی قبا یل وزبان وفرهنگ قبیلگی شان را زاد گاه تروروتروریسم بسازند. بنا برآن ، دراین بخش ،بهتراست که یک درس به با سواد های افغان بدهم آن هم ازبرخورد یک پو لیس انگلیسی درمیدان هوای لندن به این خاطرکه زاد گاهم افغانستان می باشد. مثلا، سال 2011 ، ازکا بل به دوبی وازدومی با گذرنامه ای کا نادای به لندن رفتم تا ازآنجا بعد ازسه روز به کا نادا بروم. درمیدان هوایی، وقتیکه پولیس با نگاه به گذرنامه ام متوجه شد که زاد گاهم افغانستان می باشد، به بی اد بی متوسل شد واخطارش دادم که نا مت را بگو تا درسفارت کا نادا درلندن به حسابت برسم. وقتیکه گفت وگو مان تند ترشد، گفت که ازکدام بخشی ازافغانستان می باشی؟ گفتم ازشمال وگفت که فارسی زبان هستی ، گفتم بلی وگذرنامه ام را داد وبیرون شدم که دوستم منتظرم می باشد. بعد ازگرفتن گذرنامه ، متوجه شدم که پشتوزبان های افغانستان را تروریست می داند.
وقتیکه رفتارپولیس لندن با خودم را بخاطراین که زاد گاهم افغانستان می باشد ، به میزبانم در لندن گفتم ، متذ کر شد که این گونه تبعیض کاری ها در اینجا محسوش می باشد. بعد تر وقتیکه در تلویزیون الجزیره یا سی اِن اِن درکا نا داد دیدم که عمران خان نخست وزیر کنونی پاکستان وآن وقت عضو پارلمان را درمیدان هوای نیویارک با وجود گذرنا مه دیپلماتیکش توهین کرد ند ، دریافتم که افغان ها را طالبان حسا بی درجهان تروریست معرفی کرده اند. ازاین نگاه که نظا می های پاکستانی بخاطر پشتونستان خواهی وهند و نوازی، استعمارزای های افغان را توهین وطالبان افغان را تروریست ساخته اند ،روشنفکری وروشنفکران وکارنامه شان درافغانستان وپاکستان ودیگر جا معه های مسلمان برایم ارزشمند یی بیشتری پیدا کرد. ارزشمند یی که وادارم کرد تا به این عنوان مقاله نویسی ای دوام داررا راه اندازی کنم. بنا برآن ، از فرهنگیان افغان می خواهم بدا نند که بیشتر از فرهنگیان دیگر قوم ها به فعالیت های فرهنگی - روشنگرا نه نیازدارند. اگر ذهن وفرهنگ قبیله زده مانع روشنفکر شدن شان شده اند ، با وجود آن، به نفع شان می دانم که متحرک شوند. درغیرآن، طالبان ونظامی های پاکستا نی قبر شان را چقور ترحفرمی کنند! بهرصورت ، اینکه فرهنگیان افغان تحرک روشنفکری نشان می دهند یا نه به خود شان تعقل دارد ؛ اما مسئولیت خود می دانم که به بحث های فرهنگی وروشن گرا نه ادامه دهم ومی دهم. دراخیراین بخش از نوشته ، یاد آورمی شوم که دربخش بعد یی آن، نگاه سه روشنفکر عرب از مصر وعربستان را بازتاب خواهم داد. ادامه دارد.