Monday 11 February 2019

نگا هی به فرهنگ سیا سی افغان ها


بخش نخست
بیست وسوم ماه دلو 1397
ابراهیم ورسجی
فرهنگ سیاسی افغان ها چیزی جز نوکری به استعمارها واکنون بارکشی بنام مذهب وافغان گری برای پاکستان / کشوری که خود ش درخد مت گاری به استعمار ها زنده است، نمی باشد. خوب شد گردهمای های افغان های خود فروخته دردوحه ومسکو برای صلح ونه درکابل ، نشان داد که تروریسم ودیگر دشواری های افغانستان را نه درمرکزآن بلکه درخارج پیگری می کنند تا استعمار زائی گریی خود وحکومت غنی را نما یش دهند!
ازاین نگاه که ، هم دردوبخش پیشین وپیش نو یس این نوشته ، درباره فرهنگیان افغان وکارنامه ای فرهنگی شان درافغانستان وپاکستان ابرازنظر کرده وتعریف ازفرهنگ هم ارایه کرده ام. درپیوند به آن ها ، بهتردانستم که درباره فرهنگ سیاسی افغان ها هم روشنی بیندازم. با درنظردا شت تعریف ارایه شده از فرهنگ ،لازم است که ازفرهنگ سیا سی هم تعریف ارایه نما یم. فرهنگ سیا سی درساده ترین تعریف ،طرز فکر ونگاه سیاست مدا ران وحکومت گران درباره امورسیاسی وحکومتی ومردم وبرعکس طرزفکر ونگاه مردم عادی وفرهنگیان در باره ای سیاست وکارکرد سیا ست کاران وتصمیم گیرند گان درامور سیاسی- اجتما عی- اقتصادی- فرهنگی-امنیتی- دفاعی می باشد. درپیش نویس هم گفتم که خواص خا ئن وعوام جاهل وقبیلگی ومتفرق نگهدا شته توسط آن ها ، جوهرفرهنگ سیاسی افغان ها می باشد. ازاین رو،خواص خا ئن را استعمار زائی ها معرفی کردم.
شا یان یاد آوری می باشد که ،تعریف ارایه شده ازفرهنگ سیا سی عمومی می باشد. یعنی ازکشوربه کشور می تواند فرق های کلی وجزئی پیدا کند. اینجا است که بهتراست تعریف ساده ازسیا ست وبود ونبود ش وتا ثیرمنفی نبود ش درجا معه بطورکو تاه ارا یه کنم. معلوم است که ، بود سیاست درجامعه برا بر به نبود جنگ ونبود خشونت می باشد. ازاینکه درافغانستان هم جنگ هم خشونت هم تروریسم داریم ودرنبود جنگ وتروریسم هم ، مردم همواره گرفتار خشونت وزورگوی های زورگویان بر کمزوران وزورگوئی مردان بر زنان و...بو د ند ومی باشند، تعریف وکاربرد سیا ست آن گونه که ارسطو درکتاب خود:" سیاست " پیش کش کرده است، درافغانستان ، با دشواری همراه می باشد.
ازنظر دین هم ،ملا ها یک حد یث سیا ست ستیزرا بسیار برجسته کرده ومی کنند ، وآن اینکه پیامبر گفته است که کلکم راع وکلکم مسئول عن الرعیه / همه شما چوپان ومسئول رمه داریی خود می با شید. مطا بق حد یث نامبرده، مردم افغانستان می شو ند رمه وگله وحاکمان می شو ند رمه وگله بان. پس ،درجهان رمگی وگلگی وگله داری،سیاست به معنای نظم وسا مان بخشیدن امور جامعه نمی تواند جای پا ئی برای خود پیدا کند. اگر توطئه را جمع فرهنگ سیا سی ای رمگی ورمه داری درافغانستان کنم،خود به خود سیا ست نابود می شود. درحالیکه فرهنگ توطئه درهمه کشورهای عقب ما نده بازارگرم دارد،اما درافغانستان گرم ترین بازاررا داشت ودارد. زورگویی رمه دار بررمه هم گسترش هم توجیه مذ هبی پیدا کرده است. بهر حال ،آیه امرهم شورا بینهم / امورمسلمان ها با ید با شورا حل وفصل شود ،حد یث رمه شدن مردم ورمه چران شدن حاکمان را پشت معرکه می اندا زد. آیه ازخدا ورسول وصاحبان امراطاعت ودرصورت نزاع به خدا ورسول / قرآن وسنت رجوع نما ئید و صاحبان امر را جمع گرفته است که تا یید شورا می باشد. همچنان ،آیه به همه فرزندان آدم کرامت داده ایم ،رئیس جمهور ومردم با هم برابر ودارای کرامت می شوند.
بنا برآن ، به صراحت می توانم بگویم که حکومت گران وحکومت شوند گان ازنظرقرآن مامور به احترام متقا بل باهم می با شند. ازاین رو، با ید گفتاروکردار شان درروابط باهمی شان انسا نی وقدرشنا سا نه باشد. قد ر شنا سی ای که استعمار زا ئی های تحمیلی برمردم افغانستان درصف مخالف آن بود ند ومی باشند! بطورنمونه ،واژه اشراررا نادرغدار واستا دش عبدالرحمن خان وحشی برای مخالفان خود بکاربرد ند ودشمنان خلق ونوکران استعماررا خلقی ها وپرچمی ها برای جهادی ها بکاربرد ند ودولت شروفساد را طالبان تروریست ووحشی به جهادی ها بکاربرد ند وامریکا وانگلیس هم که آن ها را ساخته بود ند وتطبیق کاری شان را به ارتش پاکستان سپرده بود ند ،دست سا خت های خود را بنام تروریستان دوباره تحویل ارتش پاکستان داد ند وارتش نامبرده با دالرهای امریکا یی آن ها را بازسازی وبرای تروریزه کردن افغانستان دو با ره برگشتا ند وحکومت دست نشانده امریکا درکابل را درمانده ساخت. اکنون که امریکا با تروریستان باصطلاح طالب دروازه ای گفت وگورا بازکرده است، غنی رئیس حکومت درمانده بیش از حد نگران شده است ومی گوید که تجربه تلخ صلح خواهی نجیب الله نبا ید تکرار شود. بلی، واقعا، نباید تجربه تلخ نامبرده تکرار شود! اما مسئول تکرارآن تجربه تلخ درصورت تکرار،کرزی وغنی وعبدالله وتیم های قبیلگی- با ندی شان می باشند ، نه مردم افغانستان که جویای صلح ، امنیت وحکومت داریی خوب بود ند ومی باشند.
ازاین نگاه که تاریخ سیا سی وفرهنگ سیاسی افغانستان ،مملو از توطئه گری ها وکشتارهای امیران ستمگر وبی فرهنگ توسط یک دیگرمی باشد؛ بهتراست که چند نمونه ارایه نمایم. تاریخ نشان می دهد که محمود هوتکی را برا درزاده اش اشرف هوتکی کشت ونا درافشار واحمد خان ابدا لی افسر زیر فرما نش هوتکی ها را ازایران کنونی به سوی هند واداربه فرارکرده بو د ند. بعد ازفراری دادن هوتکی ها به هند،نادرافشارکه ازبحرین درخلیج فارس تا بدخشان وازآنجا تا لاهوررا فتح وایران کورش کبیررا ازنظرسرزمینی احیا نموده بود. بعد ازاحیای ایران یا آریا نای بزرگ، نادرافشار از شاه مغلی هند خواست که هوتکی ها را تحویل بدهد واوهم تحویل نداد. بنا برآن، نادرافشار واحمد خان ابدا لی زیر فرما نش به دهلی رفته 850 هوتکی را کشتند ومرده های آن ها را بد یوارهای دهلی آویزان وبا خالی کردن با نک شاه مسلمان هند به ایران بزرگ برگشتند.
بعد از قتل هوتکی ها وخا لی کردن خزانه ای شاه مسلمان هند وبازگشت به ایران،نادرافشاردرسا ل 1747، دریک درگیریی باندی کشته شد ودرفارس کریم خان زند ودرقندهار،احمد خان ابدا لی اعلام پاد شاهی کر د ند. ازنظرکارکرد های مردمی ،عمرعبدالعزیز ازسلطان های امویی عرب وکریم خان زند ازفارسی زبان ها،نیکوکارترین زمام داران درتاریخ سیا سی نا شاد مسلمان ها ثابت شد ند. احمد خان ابدا لی با شروع زمام داریی خود شهرقندهاررا که با شند گان آن اکثرا تاجیک ها بو د ند ویران کرد! افزون برآن، برای عوام فریبی یک کارخرافاتی هم کرد وآنکه ازبدخشان ازیک ملای منحط موی پیامبررا گرفت وبرای آن خرقه درقندهارساخت تا عوام فریبی بیشتری کند! جالب این است که ،محمد ص به مسلمان ها گفته بود که برای شما :" قرآن وسنتم / گفتاروکردارم را گذا شتم، اگرمطا بق آن ها عمل نمائید، هرگزگمراه نمی شوید!" احمد خان ابدا لی نه به قرآن وسنت پیامبرص بلکه به موی او ارج گذا شت. این است فرهنگ سیا سی با با ی افغان ها!
بعد ازبازتاب خرقه سازیی با بای افغان ها درقند هار،بهتراست که به فساد پیشگی پسرش تمور اشاره وازتباه کاری های نواسه ها یش پرده برداری کنم! تمورشاه 300 زن داشت و70 فرزند که 34 شان پسربود ند. ما دران پسران تمورازهرقوم وقبیله ای بود ند. بعد ازمرگ تمور،قبا یل ما دران پسرانش ازآن ها برای رسیدن به تخت شاهی حمایت وآشوب آفرینی کر د ند. آشوب آفرینی که کشوررا از1793 تا 1836،گرفتارکشمکش وجنگ دا خلی کرد. ازاین نگاه که ، احمد شاه وتمورشاه هم اداره سازی برای مالیه گیری ازافغان ها ودیگر قوم ها ساخته نتوانستند هم برای افغان های قبا یلی امتیازبخشی ازجیب های مردم کرد ند، منبع درآمد شان منحصر شد به پنجاب درپاکستان کنو نی.
ازاین که ، نادرافشار قبلا حکومت مسلمان هند را تضعیف کرده بود وجنگ های پول وزمین گیری احمد شاه هم به تضعیف بیشتر آن انجامیده بود؛ شرکت تجارتی هند شرقی با مرکزیت درکلکته ، لشکر سیک را ایجاد وبجان حکومت احمد شاه درپاکستان کنونی انداخت. لشکرنامبرده روزتا روز ساحه ای غله گیریی حکومت احمد شاه درپنجاب را تنگترساخت وبا مرگ او ورسیدن تموربه قدرت،به پیشروی به سوی پشاوروکویته دست زد. تمورکه درقندهاردرتنگنای مالی قرارگرفته بود، به کا بل آمد تا به پشاورنزدیک ونان خود ومحافظان خود را کما ی نماید. درچنان شرایطی حسا سی،هم سیک ها به سوی مرزهای افغانستان کنونی نزد یک شد ند هم دوست محمد خان پسرجمال خان که پدر یا پدربزرگش با احمد شاه میانه ای خوبی نداشت، به رقابت با نواسه های بی شماراو برخاست.
درحالیکه هم رقا بت میان نواسه های احمد شاه ادامه داشت هم دوست محمد خان درسیاست سروکله نشان می داد، زمان خان برای پول ونان پیدا کردن روانه ای پنجاب شد.ازبد رخ داد ها، زمان خان درپنجاب بود که حکومت قاجاری ،سیک ها وشرکت هند شرقی ، به شهزاده محمود کمک دراشغال قندهارکرد ند. زمان خان که پا یگاهش را برادرخود ش اشغال کرده بود، به قند هاربرگشت وتوسط اوکورساخته شد. کورسازی هم شد بخشی ازفرهنگ سیا سی افغان های سیا ست کار. بعد ازکورشدن زمان خان، شرکت هند شرقی شاه شجاع خان را وارد کابل کرد ودوست محمد خان منافقانه مجاهد شده چند روزی درکنارمبارزان ماند وروانه ای پنجاب شد وشرکت هند شرقی اورا روانه ای لود یانه کرد. جای که قبلا شاه شجاع خان ابدالی هم برای استعمارزا ئی شدن همانجا بود.
اگرچه دوست محمد خان برای استعمار زا ئی شدن صف جنگ بی حاصل افغان- انگلیس را ترک وبه پنجاب رفته بود وفرزند ش اکبرخان درصف مبارزان به مبارزه ادامه داد ؛ برخلاف، دومی بارسیدن قطی نسوارپدرش ازلود یا نه تسلیم انگلیس شد وکمک به امارت انگلیسی پدر پلید خود کرد. جالب این است که ، پدرش او را برای کسب رضا یت شرکت هند شرقی کشت. مسخره اینکه ، ظاهروداود ، نواسه های سلطان خان طلا ئی ازاو قهرمان ساختند! قهرمانی البته پلاستیکی! پلاستیکی به این خاطرکه، یک خد مت گار استعمار وخا ئن به خیزش مردمی نمی تواند قهرمان شود. اگرچه خیا نت اکبرخان به جنگ مردم علیه شرکت هند شرقی ایجاب می کرد که ازاو قهرمان سازی نشود،اما استعمارزائی های بعد ازاو باید با تحریف تاریخ ازش قهرمان سازی می کرد ند که کرد ند.

0 comments:

Post a Comment