ابراهیم ورسجی
چهاردهم سرطان 1397
بخش دوم
روزی ملا نصرالد ین سواربرخرش ازکوچه ای می گذ شت ،نا گهان خرملا در با تلاق افتاد وگیرماند. خوش قسمتی ملا این بود که مردم به سراغش رسیده خرش را ازبا تلاق بیرون کرد ند. جالب این است که، هرزما نیکه ملا سواربرخرش ازهمان محله می گذ شت، خرازجای با تلاق دورمی رفت تا دوباره زمین بوس نشود. برخلاف، امیران افغان بار ها دربا تلاق افتاده وروزگارکشورما را سیاه ترساختند. ازاین رو، دراین نوشته بی شعورترازخرملا نصرالد ین معرفی شده اند وحق هم دارند که چنین معرفی شوند!
قرارنبود که بخش دوم مقا له بزودی پخش شود، اما طالب نوازی طالب غنی درفاریاب که به آتش زدن دفتروالی توسط مردم خشمگین منجرشد، کشته شدن سیک ها درحضورغنی دردفتروالی درجلال آباد توسط طالبان یا برا دران نا راض طالب غنی وشهادت دختر یازده ساله لغمانی درزیر موترطالب غنی درلغمان، باعث پخش زود ترنوشته شد. دراین بخش مقاله تاریخی- سیا سی ، بهتراست که ازدوسیه قهرمان سازان وزیر اکبرخان ،نقاب برداری نما یم. معلوم است که اکبرخان معامله گربا شرکت هند شر قی وکشته شده توسط پدرفروشش را نادرخانی ها قهرمان ساختند وحق هم داشتند که چنین کنند. به این خاطرکه، وطن فروشان حق دارند فرزند وطن فروش قبلی را قهرمان مانند خود شان اعلام کنند! اینجا ست که نقاب برداری ازچهره تاریک نادرخانی اهمیت بیشتر پیدا می کند. نگا هی به وطن فروشی پدر کلان نادرغدار نشان می دهد نشان می دهد که او یا سلطان خان طلای ، برادرنا تنی دوست محمد خان که درپشاور زیر سا یه لشکرسیک زند گی ننگین داشت ( رک به کتاب:د پتا نز، نوشته آلیف کویربه زبان انگلیسی). درکتاب نامبرده آمده است که :" دوست محمد خان عزم گرفتن پشاور ازهری سینگ برا دررنجیت سینگ حاکم وقت پنجاب را کرد که درآن وقت در پشاورحکومت می کرد. سلطان خان طلای پدریوسف خان پدرکلان نادرخان غدارکه درخد مت هریسینگ بود، به این فکرشد که اگرپشاوررا دوست محمد خان بگیرد، بزیان اوتمام می شود. ازاین رو، با گرفتن زمین های زیاد ازهریسینگ درچهارسده که " تاکنون غفارخا نی ها ازهمان زمین ها نان نوش جان می کنند" ، خیانت به دوست محمد خان کرد." دراین مورد، معلوم است که سلطان خان طلای هم ازخرملانصرالدین بی شعورتراست هم بی وجدا نی و وطن فروشی ای خود را به نما یش می گذارد.
درادامه خیا نت وزیر اکبرخان به خیزش مردم وکمک به بازگشت پدر خا ئنش زیر فرمان شرکت هند شرقی که جای آن را بعد ترهند بریتا نیا گرفت،خیزش دوم مردم علیه تجاوزآن دردوره شیرعلی خان شروع شد. درآن برهه، ایوب خان با صطلاح فا تح میوند که بعدا جیره خوارهند بریتا نیا درپشاورشد، با فرستادن نامه به عیدالرحمن خان که جیره خوار روسیه تزای درسمرقند بود، ازاوخواست که بیا ید وعلیه هند بریتا نیا جنگ نماید. عبد الرحمن درجواب نامه نه ازجنگ با بریتا نیا بلکه ازسازش به آن سخن گفت ( ر ک.جهاد وجنگ سرد قدرت های بزرگ ج 1 مقاله بازی بزرگ". البته که زمان نامه وپاسخ به نامه شروع جنگ مردم علیه هند بریتا نیا مشهوربه جنگ دوم افغان وانگلیس می باشد. ازاین نگاه که ، بسمارک درسال 1870 م، استان های چند گانه دولت پروس را متحد و امپراتوری آلمان را به میان آورده بود. با درنظرداشت اروپا محور بودن سیاست جهان وتهد ید امپراتوری بسمارک به روسیه وهند بریتا ینا دراروپا وجهان ، هردو قدرت اروپای ، درآسیا، باهم سازش کرده درسال 1880 م ، خراسان بزرگ را چند پارچه کرده آسیای مرکزی را روسیه گرفت ، هند ازبریتا نیا شد ومرکزخراسان را درتفاهم با همی با تبدیل کردن نام آن به افغانستان یا ساختن زندان بی بامی به زندان با نی عبد الرحمن خان به حیث منطقه حایل میان خود وسیاست بیرونی آن را زیرکنترول بریتا نیا پذ یرفتند.
بعد ازوفات عبدالرحمن وحشی درسال 1901 که در21 سال زندان با نی خود اجازه بازکردن یک مکتب نوحتا کهنه را نداد، دوره حکومت پسرش امیرحبیب الله شروع شد. درسال 1907 م، روسیه وهند بریتا نیا بازهمان توافق 1880 م ، یا ما ندن افغانستان به حیث منطقه حا یل وفارس کوچکترشود را تا یید کرد ند. اسفبار این که ، انگلیس درهند هم آموزش نورا گسترش داد هم درسال 1885 حزب کنگره را ساخت ودرسال 1906م ، حزب مسلم لیگ را ساخت. برخلاف، درافغانستان توجه به آموزش نو نکرد تا زندان بی بام به حیث منطقه حایل زیرفرمان امیران بی شعورتر ازخرملانصرالدین ادامه داشته باشد. جالب این است که ،محمود بیک طرزی که پد رش ازترس عبد الرحمن خان به قلمرو ترکیه عثمانی گریخته بود، با شروع امارت حبیب الله خان به کا بل آمد و دودخترخود را به پسران امیرداده هم درباری شد هم با الهام ازنهضت جوانان ترک ، نشریه سراج الاخباررا براه اندا خت. سراج هم پسوند نام امیرحبیب الله نوکر بریتا نیا بود! خنده آوراین که ،طرزی درنشریه سراج الاخبارخود که بزبان فارسی پخش می شد وخود ش زبان پشتورا نمی دانست، هم نوگرایی سطحی هم افغان گرای متعصبانه را تبلیغ می کرد.
آری، امان الله خان که سواد درست ندا شت ؛ زیرتا ثیرطرزی نوگرا شد. نوگرای منحصر به بی حجابی زنش ، دخترطرزی! نوگرایی مسخره که کمک به خیزش قبا یل جنو بی ومشرقی وظهورامارت اسلامی امیرحبیب الله کلکانی درکا بل کرد. جالب این است که، حبیب الله کلکانی هم مستقل ترین امیرافغانستان بود هم سه حمله نادرخان دیره دونی ووزیرستانی هایش را تا دیره اسماعیل خان ، آن سوی دیورند به عقب رانده بود! ازاین رو، نادرخان دیره دونی ووزیرستانی های همکارش ازجمله پدریا پدرکلان طالب غنی،با مداخله نظامی و35 لک کلدارهند بریتا نیا،حکومت کلکانی را سرنگون وبا برداشتن جنازه ای استقلال ، حکومت عبدالرحمن خان را زیرنظر هند بریتا نیا اعاده کرد ند. یعنی خود گردانی / استقلال مورد نظرامان الله خان دفن وهند بریتا نیا دوباره به کابل حاکم شد. ازهمه خنده داراینکه ، نادرغدار هم خود را نجات بخش معرفی کرد هم ما نند عبد الرحمن خان دانش ومعارف نو ستیزی را رونق بخشید. ازاین که نادرغدار براساس تفرقه انگیزی های قومی وکمک انگلیس روی کارآمده بود، تا که توانست افراد با سواد را بنام های طرفدارامان الله وحبیب الله کلکانی کشت وافغانستان را ازسواد ودانش خالی کرد تا با استفاده ازجهل ونادانی مردم حکومت قبا یلی خود را تقویت وادامه داده بتواند.
اسفباراین که، با کشته شدن نادر غدار که باعث قدرت گرفتن برا درش هاشم خان شد،سرکوب وخشونت ودانش ستیزی رونق بیشتری پیدا کرد. ازاینکه هند بریتا نیا وروسیه تزاری زندان بی با می بزندان با نی عبد الرحمن خان ساخته بود ند ونادرخان آن را به کمک همان هند بریتانیا واستالین بازسازی کرده بود، باید فرهنگ ستیزی وتجربه های ناکام قبلی درجهت بی شعورتربودن امیران ازخرملانصرالدین تکرارمی شد. اگرچه با استفاده ازتجربه ایران دوره رضاشاه ، با ترجمه دانشگاه به پوهنتون، پوهنتون شروع به کارکرد، ازاینکه پیدا کردن استا دان دارای فهم وتخصص برای دانشگاه درآن برهه عملی نبود، بازهم شروع خوبی بود.
با درنظرداشت کارنامه دانشگاه که دراصل تولید اند یشه ویا حد اقل مصرف کردن اند یشه تولید شده توسط دیگردانشگا ها می باشد واین توان درپوهنتون کابل نبود ونمی باشد،نمی توانم دانشگاه کابل آن روزحتا امروزرا دانشگاه بنامم. ازاین رو، پوهنتون ماند وباید بماند. ازفرهنگ ودانش که بگذرم، هاشم خان درسیاست حما قتی کرد که خرملا نصرالد ین هم ازانجام آن شرم داشت وآن اینکه درسال 1941 اوج جنگ جهانی دوم، جواهر لال نهرو ومها تما گاندی حرکت ازهند برو را علیه انگلیس شروع کرد ند؛ لندن که ازنهضت نامبرده ترسیده بود، هیاتی به هند اعزام وازگاندی ونهروخواست که به نهضت خود پا یان دهید تا بعد ازجنگ برایتان خود گردانی بدهیم وآن ها هم آرام شد ند. ازاین که درسال 1944 ، شکست هتلردرجنگ جها نی دوم روشن شده بود؛ لندن هیا تی را به هند فرستاد تا با نهرو وگاندی درباره استقلال هند گفت وگونماید. معلوم بود که محمد علی جناح درزمان نهضت ازهند برو گاندی ونهرو آرام نشسته بود؛ ازاین رو،مطابق گفته طارق علی ، دانشمند انگلیسی پاکستانی تبار، انگلیستان، پاکستان را برای او تحفه داد.
ازهمه خنده داراین که ، هاشم خان که ازآمدن هیات انگلیسی بررسی کننده ای دادن استقلال به هند آگاه شده بود، نامه ای به لندن فرستاده ازآقای خود خواست که منطقه پشتون نشین شمال غرب هند را به افغانستان دست ساخت خود ش بدهد. اینکه بادار به درخواست نوکرخود چقدر خند یده بود، موضوع بحث این نوشته نیست! بهرحال،خواست احمقانه هاشم خان ازلندن باعث شد که محمد علی جناح درسال 1947 ، دربخش پشتون نشین شمال غرب هند همه پرسی برگزار وتا یید یه پشتون ها را برای پاکستان بگیرد ؛ وپشتون ها هم با ابرازوفاداری به پاکستان مشت محکمی دردهن هاشم خان زد ند. جالب این است که ،هم پشتون ها وفا داری خود را به پاکستان ابرازکرد ند هم حکومت بی شعورافغانستان درسازمان ملل با درخواست عضویت پاکستان درآن مخالفت کرد. بنگرید! احمق ترها ازخرملا نصرالدین را! پاکستان درآن وقت 120 میلیون نفوس داشت وافغانستان دست ساخت انگلیس شش ملیون که تنها دومیلیون آن پشتون یا افغان بود ند!
بهرحال ، وقتیکه مخالفت نماینده افغانستان درسازمان ملل با درخواست عضویت پاکستان را سفیرآن کشور به محمد علی جناح اطلاع داد ، او به امنیتی های حکومت خود دستورداد که با یگا نی هند بریتا نیا دررابطه به افغانستان درراولپندی می با شد ؛ به آن نگاه کرده معاش سران قبایل افغان را افزون نما یند که کرد ند. درواقع، پشتونستان خواهی حکومت انگلیسی - دیره دونی کا بل حماقتی بود که خرملانصرالد ین ازانجام آن خود داری کرده بود! حما قتی که باعث شد حکومت افغانستان، پاکستان یا جانشین بریتا نیا درمنطقه را دشمن خود ساخته برای بقای خود نوکری شوروی را پذ یرا شود. ازاین که سران وقت حکومت افغانستان هم مردمی نبود ند هم دشمن تازه پیدا کرده بود ند، تنها حما یت مسکو ادامه حکومت داری ننگین شان را تضمین می کرد که کرد. درزمینه ، مسئله خنده داراین است که ، هاشم خان بعد ازبتاریخ پیوستن هند بریتا نیا وظهورهند وپاکستان، دوماه درواشنگتن خوا بید اما موفق نشد یک مقام کوچک امریکای را ببیند!
واقعیت این است که ، درآن وقت ، پاکستان ده ها مرتبه موقعیت قوی ترازافغانستان درواشنگتن وجهان داشت، اما هند برآن می چربید. به این خاطرکه، درآن زمان، مسکو وواشنگتن عزم جذ ب پکن ودهلی را داشتند وبه کشورهای مانند افغانستان حتا پاکستان کم توجه بود ند. ازاینکه هم پاکستان هم هند دارای حکومت های خود گردان ودموکراتیک شده بود ند، دیره دونی های تحمیل شده برکابل وبی شعورترازخرملانصرالدین،هاشم خان را مرخص وشاه محمود خان را به میدان آورد ند تا شیوه نرم حکومت داری را پیشه کرده وجامعه بد بخت را کمتر برنجا ند! درآن برهه ، اشتباه بزرگ شاه محمود خان اصراربرپشونستان خواهی هاشم خان بود. مثلا، درکتاب" سیاست خارجی پاکستان با محوریت هند" نوشته اس ایم برک، نوسنده امریکای آمده است که :" درسال 1950 ، حکومت افغانستان بازارپشتونستان خواهی را داغ کرد؛ ازاین رو، حکومت پاکستان 50 میلیون کلدار به سران قبا یل پشتون پرداخت. درهمان کتاب، بیان شده است که درآن وقت، بود جه حکومت افغانستان 50 میلیون کلدارنبود."
درسیا ست، معلوم است که قدرت سخن می گوید وقدرت هم سرما یه وبودجه سالانه حکومت ها وسطح با لا ی دانش ومعرفت رهبران آن ها می باشد. ازاین رو، نبود سرمایه وتوان سیاسی ورفتن با دار دیره دونی ها یا انگلیس ازهند ونزاع با پاکستان درمسئله ای پشتونستان؛ باعث شد که دیره دونی ها شاه محمود را مرخص ومحمد داود را به میدان آورده با قبول حلقه غلامی اتحاد شوروی بقای خود راهم درارگ کابل تضمین نمایند هم بازار پشتونستانی خواهی را گرم نمایند. شوروی هم که بخا طرپیوستن پاکستان به پیمان های نظامی امریکای ، سیتو وسنتو ازآن عصبانی شده بود، برای تثبیت مرزهای جنوبی خود، ازنوکری سران حکومت افغانستان استقبال اما ازپشتونستانی خواهی آن به گونه ی آشکارحمایت نکرد. به سخن دیگر،افغانستان با رفتن هند بریتا نیا ازمنطقه بجای خود گردان شدن، وابسته به شوروی شد. وابستگی ای که نماد بی شعور تر بودن رهبران وقت حکومت افغانستان ازخرملا نصرالدین می باشد.
اگرچه محمد داود دردوره نخست وزیری خود با فروش موقعیت استراتژیک افغانستان به شوروی وفروش گازشمال به آن که ازقیمت گاز هرگزچیزی به مردم گفته نه شد، سرک های کا بل وازکا بل تا برخی ولایت ها را پخته کاری کرد،اما ظاهرخان وعبد الولی دامادش هم ازخود سری او هم ازاتکای بیشترحکومتش به مسکو هراس پیدا کرد ند. ازاین رو، اورا مرخص وبه اصطلاح به کار برد دموکراسی روی آورد ند تا فریب کاری نمایند. دموکراسی بدون حزب سیاسی ونخست وزیرهای برخاسته ازبروکراسی قبیلگی. ازخوب یا بد رخ دادها، موسی شفیق ، آخرین نخست وزیربروکرات نظام شاهی چند ماه درس لیدرشپ دردانشگاه هاروارد در امریکا خوانده بود که برای کشورهای پس مانده رهبر سازی می کرد. درواقع ،همین مسئله وخیزش اسلام گرا یان وگرایش دوستان شوروی درخاورمیانه به سوی امریکا ، باعث شد تا مسکو که برارتش افغانستان سلطه یافته بود، با بکارگیری افسران تعلیم یا فته درخاک خود ش، کود تای سرطان 1352 را براه انداخته نظام شاهی را مرخص وجمهوریت دروغین را به ریاست محمد داود به میدان بیاورد.
ازآنجا که محمد داود شخص قدرت خواه، فرصت طلب ونا دان بود، گسترش فعالیت های اسلامی ها ، خلقی ها وپرچمی ها را برنتا فته اول به کمک چپ ها، اسلامی ها را سرکوب وبرخی رهبران آن ها را روانه پاکستان کرد ودوم هم درفکر سرکوب چپ ها هم درفکر بیرون شدن ازمحورمسکوورفتن به سوی غرب ازطریق شاه ایران شد. گرایش احمقا نه ی که خرملانصرالدین باخود داری ازرفتن به با تلاق ازآن خود داری کرده بود! ازاین رو،مسکو گرایش دا ود به راست را برنتا فته با کود تای افسران وا بسته به خود درهفتم ماه ثور 1357 ، تره کی وامین را به میدان آورد. ازهمه رسوا تراین که ، تره کی وامین ثابت کرد ند که خرترازخرملانصرالد ین می باشند. درواقع ، خرتربودن آن ها ازخرملانصرالد ین؛ باعث شد که نیروهای مذهبی افغانستان به کمک پاکستان وتشویق های فکری- شعاری انقلاب اسلامی ایران تقویت شده مسکو را بترسانند ؛ ومسکو هم با پیاده کردن ارتش سرخ به افغانستان برای خود ومردم افغانستان مصیبت ها خلق کرد. مصیبت های که هم امکان مستقل شدن را ازافغانستان سلب کرد هم پای امریکا را به این کشوربد بخت ازطریق پاکستان کشاند.
اگرچه پشتونستان خواهی حکومت افغانستان ،بخاطرهمپیما نی پاکستان با امریکا، تا اندا زه ای مورد حمایت مسکو وهند واقع شد ؛ برخلاف، باعث کمک پاکستان به مذهبی های سیاسی علیه پشتونستان خواهان قبا یلی وچپ گراهای بی شعورترازخرملا نصر الد ین شد. افزون برآن، حضورارتش سرخ درافغانستان باعث تجارت پاکستان ودالرگیری آن ازامریکا شد. تجار تی که باعث گسترش تروریسم مذهبی با کمک آی اِس آی درافغانستان شد. روشن است که ، تروریست پروی پاکستان ورویداد یازدهم سیپتامبر 2001 ، با عث جنگ امریکا وانگلیس علیه تروریسم پاکستانی وایجاد حکومت های پودرکار وقبا یلی ای طا لب کرزی وطا لب غنی شد. حکومت های که هم 125 میلیارد دالر کمک های امریکا وحد اقل یک برسوم آن کمک های اروپا ودیگرکشور ها را جمع منابع درو نی تلف هم با تقویت تروریستان همتبار خود علیه قوم های غیرپشتون به خصوص تاجیک ها،هم امریکا را دربحران انداختند هم افغانستان را چنان وابسته به امریکا وانگیس ونیازمند به پاکستان ساختند که نه تنها بی شعورتربودن رهبران خود نسبت به خرملانصرالد ین را ثابت کرد ند ،بلکه حماقتی کرد ند که اگر ملا نصر الد ین وخرش زنده می بود ند ، به آن ها وحماقت شان نه خنده قهقه بلکه زارزار گریه می کرد ند!
دراخیر، نوشته را جمع بندی کرده این گونه به پا یان می رسانم که تحولات زیر شرایط را برای حکومت کردن بی شعورترها ازخرملا نصر الد ین بسیار دشواریا نا ممکن ساخته است: نخست، جنگ علیه شوروی وجنگ علیه تروریسم پاکستانی مردم را آگاه وبه میدان سیاست آورده است؛ دوم، قبیله گرای ها وبرا دران ناراضی خوانده شدن تروریستان توسط طالب کرزی وطالب غنی به خصوص دومی وشهید وزخمی شدن های روبه گسترش مردم وسربازان وپولیس ها توسط تروریستان یا همان برا دران نا را ضی، فا صله آسمان وزمین میان حکومت ومردم ایجاد کرده است؛ سوم،انفجار اطلاعاتی زاده فن آوری رسانه ای مدرن چنان فضای مجازی وفضای واقعی رسانه ای را نسبت به حکومت گران بی شعورترازخرملا نصر الد ین وبادا ران بیرونی شان آشفته سا خته است که بدون نما ینده واقعی مردم ساختن حکومت وزباله کردن وطن فروشان قبا یلی ومعامله گران دیگرگروه ها وقوم ها، نه تروریسم پاکستانی مهارمی شود ونه صلح وثبات درکشورتا مین می شود.
پا نو یس :
1-نظام تعلیمی وتربیتی مسلمان ها درهند ،به زبان اردو، نوسنده : صدر الد ین اصلاحی ص 76
0 comments:
Post a Comment