Tuesday, 24 July 2018

نو اند یشان مسلمان تا فقه را بنیادی نقد نکنند وقرآن را درجای آن نه نشا نند؛ درکوبیدن سنت گرای موفق نمی شوند

ابراهیم ورسجی
سوم ماه اسد 1397
این تحلیل ؛ درپیوند به مقاله ای زیرعنوان:" روشنفکری دینی ونقش آن درآینده سیاسی ایران" ، نو شته آرش نراقی ، استاد فلسفه دردانشگاه پنسیلوانیا، نشر شده درسایت فارسی بی بی سی بتاریخ 30 سرطان سال1397 ارایه شده است. ازاین که درصفحه فسبوکم پخش شده است، لازم دانستم که درسایت اند یشه هم پخش شود، تا دوستان ازآن مستفید شوند. ازدونگاه لازم می دانم درباره نظریا ت نو اند یشان د ینی ایران در را بطه به دین وسیاست ، اسلام ودموکراسی واسلام وسکولاریسم ابراز نظرنمایم:نخست، با آن ها زبان مشترک دارم ؛ دوم، کمبودی های در برداشت آن ها درباره اسلام ودموکراسی ازدید گاه نو اند یشان د ینی مصر وهند وپاکستان می بینم. بلی، می دانم که تا حدی ازترجمه های فارسی نوشته های نواند یشان عرب درباره د ین ودموکراسی ودین وسکولاریسم اطلاع دارند،اما درباره نو اند یشان د ینی هند وپاکستان برداشت روشنی درمقاله ها ونوشته های آن ها نمی بینم. افزون برآن، نو اند یشان د ینی ایرانی جرئت نکرد ند فقه خرافات زده شیعه را که فقیهان آن 40 سال برایرانی ها حکومت کرده اند وایران را ازنظراقتصادی درسطح بوتسوانا درافریقا پا یین آورده اند صریحا ابرازنظرنمایند. واقعیت این است که ، فقه های سنی وشیعه ایدئولوژی سیاسی شاهان ستمکار وشیخان ریاکار بود ند ومی باشند. نقشی که غزالی دانشمند محافظه کارمسلمان هم برای فقه پذ یرفته وگفته است که تنها بد رد سلطان می خورد. جالب این است که ، همان فقه سلطا نی 40 سال می شود که با تولید ولایت فقیه ،ولی فقیه بی خبرازقرآن را ازپیامبرهم بالاکشید ومردم ایران به خصوص زنان وجوانان آن ها را ازاسلام فراری ساخته است. درباره بی خبری فقیهان ایران ازقرآن، علامه طباطبای مفسروفیلسوف را ستا یش می کنم که گفته است:" بیست سال طلبه ها را درحوزه فقه درس می دهند ودرجه اجتهاد هم می دهند ؛ درحالیکه قرآن را نمی فهمند"! ازاین رو، متاسفم که روشنفکران ایرانی درباره بی ارتباط بودن فقه وفقیهان با قرآن اصلا فکری نکرده اند!
ازاین رو، از نو اند یشان د ینی ایرانی به خصوص ازدکترسروش ودکترکد یور که اولی تحصیل درفلسفه ای علم ودومی تحصیل درفقه دارد، می خواهم که به طورجدی به نقد فقه بپردازند. به این خاطرکه فقه درجای قرآن نشسته واسلام ومسلمان ها را بد بخت ساخته است. بلی، می دانم انتقاد های برفقه شیعه کرده اند،اما درنقد ها شان محافظه کاری برجسته است. برخلاف، درهند وپاکستان، ابوالکلام آزاد، اقبال، سید امیرعلی، خلیفه عبدالحکیم ، مودودی ، خورشید احمد وداکترفضل الرحمن ، د ین کاران فقهی وفقه را با تکیه برقرآن نقد کرده اند. درباره ای دموکراسی، اگرچه اقبال نظرمنفی ابرازکرده است،اما آزاد ومودودی آن را پذیرفته اند ودومی ازابزارحکومت شدن دین ابرازنگرانی کرده ودرواقع گوشه چشمی نرم تری نسبت به سکولاریسم نشان داده است. دکترفضل الرحمن با ارایه برداشت نو ازقرآن ، با اسلام فقه زده درافتاد ورفت استاد "دین وتغییرات اجتماعی"دردانشگاه شیکا گودرامریکا شد وکتاب های: اسلام،اسلام ومدرنیسم وموضوعات بنیادی قرآن را نوشت. خوب است که تازه نوشته های اوبه زبا ن اردو ترجمه شده وشاگردانش دراندونیزی ومالیزی مبارزه نو اندیشانه دینی را براه انداخته اند. درکشورهای عربی هم، نصرحامد ابوزید،حسن حنفی،مالک بن نبی ،فاطمه مرنسی،زینب بنت شاطی ، وجابری ،درادامه اصلاح طلبی ای محمد عبده ، شیخ علی عبدالرازق وطه حسین ، کارهای موثری کرده اند. مثلا،فعالیت فاطمه مرنسی وزینب بنت شاطی، کمک به حق خواهی زنان مراکشی کرده است وزنان مصری ،اردنی والجزایری هم وضع بهتری درمقایسه با زنان ایرانی دارند! خلاصه این که مستبدان شاهی وشیخی فقه را ابزارکرده اند وبرخی مستبدان ادای سکولاربودن هم درآورده اند؛ درحالیکه سکولاریسم بدون دموکراسی، کثرت گرای وجدای دین ازحکومت وآزادی بیان معنای ندارد!ازاین رو، بهتراست که فقه نقد وازابزارشاه وشیخ بودن بیرون کرده شود تا راه برای سکولاریسم دموکراتیک هموارشود.درغیرآن، فقه های سلطانی وحکومت های غیرمسئول شاهی وشیخی ازگونه های آخوند یسم ایران ووهابیسم عربستان،موقع برای میوه دادن نو اند یشی د ینی ، دموکراسی وسکولاریسم دموکراتیک نمی دهند!

0 comments:

Post a Comment