Saturday, 28 July 2018

کو دتای سیاسی ارتش پاکستان علیه دموکراسی ؛ برای نخست وزیرساختن طالب عمران خان

ابراهیم ورسجی
هفتم ماه اسد 1397
بهتراست درآغازمقا له ، روشن نما یم که بد و علت ، ما یل هستم را جع به تحولات پاکستان تحلیل سیاسی ارایه نما یم:نخست، پاکستان به خصوص فرمانده ارتش وآی اِس آی آن سال ها است که مصروف تروریست پروری وتباه کاری درافغانستان می باشند ؛ دوم ، درپاکستان ، دموکراسی ، یا بخا طررقا بت با هند یا ارج گذاری به میراث دموکراتیک بریتا نیا کاربرد کمرنگ دارد. کمرنگ به این خاطرکه ، نظامی ها تحقق دموکراسی را عا مل مهم حکومت مردم ومزاحم سلطه خود برپاکستان می دانند! مسا یلی که برای افغانستان ومنطقه دارای اهمیت فزاینده می باشند. شا یان یاد آوری می دانم که ، ازتباه کاری پاکستان درافغانستان یاد کرده کارنامه ارتش آن را بارزگرفته ام ، ازاین سبب که، باوردارم مردم این کشور طرفدار دوستی با مردم افغانستان می باشند. برخلاف ، فرمانده ارتش و آی اِس آی ، سال ها است که به افغانستان تروریسم صادرمی کنند وذهنیت منفی درمیان مردم ما علیه پاکستان خلق کرده اند.
ازاین نگاه که ، ازتباه کا ری های ارتش وآی اِس آی ، درنوشته ها وتبصره های دیگربسیارسخن گفته ام ، دراین نوشته ، به کو د تای سیاسی تازه ای ارتش پاکستان علیه دموکراسی وعلت های آن تمرکزمی کنم. آری، تمرکز برکو د تا ی سیا سی توسط ارتش برای نخست وزیرساختن طالب عمران خان ، ایجاب می کند که کمی درباره ای این طالب وبعدا تاریخ سیاسی گذ شته ای نزدیک پاکستان را ورق بزنم. درباره طالب عمران خان ، بدوکار بسیاربهوده ای اوبسنده می کنم:نخست، این کرکت کارسیاسی ساخته شده بارها گفته است که تروریسم ازافغانستان به پاکستان می آید! این موضع این طالب انکاراین واقعیت می باشد که طالبان افغان وپاکستانی را ازقوم افغان خود او ارتش پاکستان ساخته است! دوم، این طالب ریش تراشیده ازکشتارافراد بی گناه توسط طالبان وتند وران مذهبی بنام دفاع ازقانون بلسفمی یا توهین به مذهب ها دفاع می کند.
دراین باره ، لازم است که کمی درباره قانون توهین به مذهب ها درهند معلومات ارایه نمایم. نگاهی بتاریخ هند بریتا نیا نشان می دهد که ملکه ویکتوریا درسال 1862، قانونی را درهند اعلام ودرمعرض اجراگذا شت که بلسفیمی لاء یا توهین به مذاهب درجامعه چند مذهبی هند نام گرفت. براساس آن قانون ، اگرهرفردی هند و یا مسلمان ویا سیک و...به مذهب دیگرتوهین می کرد، ازشش ماه تا سه ونیم سال با ید زندانی می شد. جالب این است که ، درقانون نامبرده قتل درمیان نبود؛ همچنان که درقانون کیفری اسلام ، قتل توهین کننده به دین حتا بیرون شونده ازآن وجود ندارد. متا سفا نه، دردوره دیکتاتوری اسلام شعارژنرال ضیاء الحق ، آن قانون سخت ترویا ابزارقتل گردید. ازاین رو، درسال های اخیر، تند وران مذ هبی وطالبان عده ای زیادی افراد بی گناه را ترورکرد ند وحکومت پاکستان هم مانع چنان کشتارهای نه شد ونمی شود. تا سف باراینکه یک والی ولایت پنجاب ازحزب مردم هم به شهادت رسانده شد. طرفه این که ، طالب عمران خان ، رهبرتحریک انصاف که درنتیجه ای مهند سی ارتش درانتخا بات 25 ژوئیه ، در مقا یسه با مسلم لیگ ،حزب حاکم قبلی ، بیشتررای فراچنگ کرده است، مدافع چنان آدم کشی های مخالف قانون کیفری اسلام می باشد.
اکنون که ازطا لب گریی طا لب عمران خان وحما یت او ازکشتاربی گناهان بنا م تطبیق قانون ضد اسلامی توهین به مذا هب نامبرده شد، بهتراست که کود تای سیاسی علیه دموکراسی توسط ارتش را ریشه یا بی نمایم. بلی، تا اندازه ای که تحولات سیاسی پاکستان را درسا ل های پسین پیگیری کرده ام ، برایم روشن شده است که واکنش های تند درافغانستان، منطقه وجهان به خصوص درامریکا بخاطرتروریست پروری ارتش آن کشور ، عا مل های مهم مهند سی کردن انتخا بات 25 ژوئیه برای کنارزدن برا در نوازشریف ونصب کردن طا لب عمران درپست نخست وزیریی پاکستان می باشد.
طرفه این که، هم بی نظیربوتوی فقید هم نوازشریف زندا نی دررا بطه به نقش تروریست پرورپاکستان درافغانستان سخنان متناقض وبد گما نی آفرین گفته بود ند! اما نظرمن این است که ازمصلحت وترس فرماندهی ارتش وآی اِس آی چنان کرده اند. به این خاطرکه، سیاست افغانی وسیاست امنیتی وخارجی پاکستان کا ملا در دست نظا می ها وامنیتی های زیرفرمان آن ها می باشد. مسئله ای که امریکا وانگلیس، هند وروسیه، چین وایران وعربستان هم می دانند وقبول دارند. ازاین رو، سیاست امنیتی- افغانی پاکستان را مطلق زیراثرنظامی ها گرفته به نوشته خود ادامه می دهم.
درباره سیاست افغانی- امنیتی ارتش پاکستان وفاجعه آفرینی های آن درافغانستان ، بهتراست بگویم که فروپا شی شوروی ، پاکستان را نزد امریکا بی اهمیت ساخته بود. ازاین رو، به تروریست پروری با تبدیل افغانستان به پا یگاه تروریسم متوسل شد تا اهمیت خود را دوباره برای با داربه نما یش بگذارد. جالب این است که ، برای تطبیق این سیاست جنایت کا را نه ، فرماند ه ارتش پاکستان برای فریب پاکستانی ها نفوذ هند را درکا بل بزرگ ساخت وبرای امریکا خطر تروریسم دست ساخت خود را بزرگ وبیرون ازکنترول خود نما یش داد. آری، امریکا که می دانست ارتش پاکستان هم ازکمک های آن کشور وعربستان ودیگرکشورها برای جهادی ها در جنگ علیه شوروی ، دزدی کرده خود را دارای سلاح اتومی ساخته است هم ازتروریسم طا لبان والقاعده برای دالرگیریی مجدد بهره برداری می کند.
ازاین رو،امریکا وبریتا نیا به بها نه ای رخ داد یازدهم سیپتامبر 2001 ، به افغانستان تشریف آورده حکومت دست نشانده خود را ساختند. پاکستان که فکرکرده بود که امریکا وانگلیس افغانستان ویران شده را توسط آن اداره می کنند. برعکس،پاکستان بخا طر ایستاد گی تاجیک ها وتشریف آوریی امریکا وانگلیس یا با داران خود ش به کا بل، درمخمصه قرارگرفت وبرای بیرون رفت ازآن طالبان والقاعده را بازسازی کرده به جنگ علیه با دار خود وتوحش علیه مردم افغاستان اعزام کرد. ازاین نگاه که پاکستان دا رای یک اقتصاد درمانده وفاسد ومتکی به کمک های امریکا وقرضه های بانک جهانی وصند وق بین المللی پول ود یگر نهاد های ما لی غربی می باشد، ادامه کمک ها وقرضه های منا بع یاد شده به قطع کمک های پاکستان به تروریستان گره زده شد.
بنا برآن، نوازشریف نخست وزیر پاکستان با فرمانده ارتش درافتاد وبه او گفت که درخانه های تنگ وتا ریک نشسته تروریست تربیت وبرای تروریزه کردن افغانستان گسیل می دارید ودیپلمات های ما ازکا بل تا لندن، واشنگتن ، پاریس وبن زیرفشارمی باشند که کشورتان حا می تروریسم می باشد. ازاینکه نوازشریف تنها نخست وزیری بود که سه فرمانده تروریست پرور ارتش را برکنار وسه بارپست خود را ازدست داده بود، قمرجاوید با جوا فرمانده کنونی ارتش ترسید که شریف دست به برکناریی او می زند. ازاین رو، درماه ژوئیه سال 2017 ، شریف را توسط قاضی های تابع خود سلب صلاحیت کرد واو هم دریک بیا نیه متذ کرشد که پاکستان را ازاستعمار انگلیس مستقل کرد یم اما ازگرفت نظا می ها رها کرده نتوا نستیم.
ازاین سخن نوازشریف، فرمانده ارتش این گونه بردا شت کرد که اوقصد بازگشت به قد رت را دارد. بنا برآن، درحا لیکه نوازشریف ومریم نواز دخترش مصروف بیمارداری همسرومادرخود دربیمارستانی درلندن بود ند، یک قا ضی پدر ودختر را به جرم داشتن یک اپارتمان درلندن به ترتیب به ده سال وهفت سال زندان محکوم کرد. منظوراززندانی کردن شریف ودخترش این بود که درلندن مانده به پاکستان برنگرد ند ؛ تا فرمانده ارتش وآی اِس آی به آسا نی بتوانند انتخابات را مهند سی وطا لب عمران خان را نخست وزیر ساخته بدون مانع به تروریست پروری درافغانستان ادامه دهند.
برخلاف توقع فرمانده ارتش ، شریف ودخترش بتاریخ 13 ژوئیه وارد میدان هوا ی لاهور شد ند. درحا لیکه ده ها هزارنفر دربیرون میدان هوای لاهوربه استقبال شریف ودخترش گرد آمده بود ند، برخلاف قانون واخلاق مد نی، فرمانده ارتش او ودخترش را ازمیدان هوای به زندان اد یا له دررا ولپندی انتقال داد. معلوم بود که زندانی کردن شریف ودخترش به مهربانی مردم نسبت به آن ها افزود وسیاست مهند سی انتخابات توسط فرمانده ارتش را دشوارترساخت. همچنان، زندانی کردن افراد موثر حزب نوازشریف وترور رهبران حزب عوامی ناسیونال پارتی در پشا وروبلوچستان وخلق محدودیت ها برای حزب مردم واحزاب مذهبی وحرکت قوم مهاجر ود یگرگروه ها د رسند رچهارولا یت وسهولت فراهم کردن برای طا لب عمران خان و تحریک انصاف او، این ذهنیت را درذهن رهبران احزاب ومردم خلق کرد که ارتش وآی اِس آی کمربسته اند تا با ابزار کردن کمیسیون انتخا بات درانتخا بات تقلب وطالب عمران خان را نخست وزیر بسا زند.
مثلا، مرکزهای را ئی دهی را دریک مورد 85 هزارودرمورد دیگر، 84 هزارشمرده اند. خنده داراینکه ، برای تا مین امنیت رائی دهند گان درمرکزهای نامبرده، سه لک وهفتاد ویک هزارو سه صد وهشتاد وهشت سرباز وهشت ونیم لک پولیس وافراد امنیتی بکار انداخته شده اند. درتاریخ هیچ انتخا باتی درجهان این اندازه سربازوپولیس وافراد امنیتی بکارانداخته نشده اند! ازآن هم خنده داراینکه ، مولوی فضل الرحمن ، رهبر ائتلاف احزاب مذ هبی بنام متحده مجلس عمل ،فاش کرد که بعد از تمام شدن رائی دهی ، همه صندو ق ها ومرکزهای رائی دهی را ارتش تحویل گرفت. معلوم است که تحویل گرفتن مرکزهای رائی دهی وصند وق های آراء توسط ارتش جز مهند سی کردن نتا یج انتخابات ، تعبیری دیگری نمی توا ند داشته باشد.
طوریکه ازطریق سایت دان وجنگ ، روزنامه های انگلیسی واردو، وشبکه ای انگلیسی تلویزیون الجزیره، مسایل منوط به انتخابات پاکستان را پیگیری کرده ام ، این گونه دریا فت کرد م که ارتش بسیارمسخره آن را مهند سی کرده است. بطورنمونه، طالب عمران خان درپنج حوزه انتخاب شده ودوطرفدارش دردوحوزه انتخاب شد اند. درحالیکه اسفند یارولی خان وفرزند ش ازچارسده / حوزه انتخا بی شان برای رسیدن به شورای ملی وشورای ولایتی نا کام اعلام شده اند. مولوی فضل الرحمن وفرزند ش ازدیره اسماعیل خان نا کام اعلام شده اند. غلام احمد بلو ، یکی رهبر عوامی ناسیونال پارتی که کاند ید درپشاوربرای وکا لت درشورا ی ملی بود ، ناکان ساخته شد وفرزند ش قبلا درجریان مبارزه ای انتخابا تی درآن شهر ترورشده بود. محمود خان اچکزای ازبلوچستان هم مانند بلور نا کا م ساخته شد.
درولایت سند، زرداری وفرزند ش بلا ول زردای که دردوحوزه کاند ید بود ند تنها دریک حوزه موفق اعلام شد ند. همین سرنوشت را نظامی ها برای حرکت قوم مهاجر درکراچی رقم زده اند. خنده داراینکه ، حرکت قوم مهاجردرکراچی رای نیاورده یا کمترین رائی آورده و تحریک انصاف / حزب طالب عمران خان 14 وکیل ازآن شهر به پارلمان مرکزی روان کرده است ودرپارلمان ولایتی ولایت سند هم برای خود جا بازکرده است . با درنظرداشت مهند سی شدن انتخابات درولایت سند، محمد زبیر، والی آن ولایت استعفی نامه ای خود را به رئیس جمهور فرستاد وعلت آن را این ها بیان کرد:" بی نظمی وبی اصولی درکمیسیون انتخا بات، رفتار نا درست آن با امید واران حزب مسلم لیگ نوازشریف، ومخالفت کمیسیون با بازشماری رائی ها". درپنجاب ، بزرگترین ولایت پاکستان که 65 درصد نفوس آن کشوررا تشکیل می دهد ودیگرولا یت ها،مهند سی شدن انتخا بات توسط ارتش چنان واضح بود که نوازشریف اززندان اعلام کرد که انتخابات دزدی شده است!
با وجود مهند سی شدن انتخا با ت توسط ارتش وآی اِس آی وکمیسیون انتخا بات زیر فرمان شان، برای طالب عمران خان اکثریت ساده یعنی 50+1 هم میسر نشده است. مثلا، کرسی های انتخاباتی پاکستان 272 می با شد و 60 کرسی برای زنان و10 کرسی برای اقلیت ها درنظرگرفته شده است که همه 342 کرسی می شوند. ازاین رو، طالب عمران خان با یدحد اقل 50+1، یا اکثریت ساده / 172 کرسی بد ست میاورد. برخلاف ،چنان نه شد. بطورنمونه، بر اساس نتا یج اعلام شده توسط کمیسیون انتخا بات بتاریخ 28 ماه ژوئیه ، شمارکرسی های کما ی شده تو سط حزب ها قرارزیرمی باشد:تحریک انصاف،115 کرسی، حزب مسلم لیگ نواز،64 کرسی،حزب مردم، 43 کرسی، متحده مجلس عملی، یا حزب های مذهبی، 15 کرسی،آزاد امید وارها 13 کرسی، حرکت قوم مهاجر6 کرسی،حزب قاید اعظم 4 کرسی، حزب عوامی بلوچستان 6 کرسی، حزب ملی بلوچستان2 کرسی، عوامی مسلم لیگ، یک کرسی،عوامی نشنل پارتی، یک کرسی ،حزب جمهوری وطن، یک کرسی کمای کرده است. جالب این است که ، با وجود دست کاری ارتش وآی اِس آی، تحریک انصاف ،حزب طالب عمران خان 115 کرسی بد ست آورده است. ازاینکه خود طالب عمران درپنج حوزه ودو عضو حزبش دردوحوزه ، رای های مهربا نا نه ازارتش گرفته اند ، باید شش کرسی را ازدست بدهند! دراین صورت ، طالب عمران خان 109 کرسی درپارلمان بدست آورده است. یعنی مجبوراست که حکومت ائتلافی بسازد وبرای ساختن چنان حکومتی ،به 63 کرسی ازهم ائتلافی های احتما لی ای خود نیازدارد. خبرهای 29 ماه ژوئیه درپاکستان حکایت ازاین دارد طالب عمران برای تشکیل حکومت ائتلافی هم به کمبود کرسی ها درجهت پرکردن 172 کرسی مواجه شده هم با حزب های رقیب متشکل از152 نما ینده درپارلمان پیش رو مواجه خواهد شد. مواجه ای که درتاریخ پارلما نتاریسم پاکستان بی سابقه می باشد.
درحالیکه طالب عمران خان درنتیجه دستکاری ارتش 109 کرسی کمای کرده است، حزب های های مذهبی وحزب مسلم لیگ وچند حزب دیگرطی گرد همای درروزجمعه 27 ژوئیه دراسلام آباد، انتخا بات را با طل اعلام کرده هشدار داده اند که به مظاهرات خیا بانی متوسل می شوند. اگرچه رهبران حزب مردم درگردهمای نامبرده حضور نداشتند، اما بعد تر، بلاول بوتو زرداری رهبرآن حزب نتیجه انتخابات را باطل اعلام کرد. یعنی همه احزاب سیاسی - مذ هبی پاکستان بخاطر مهند سی شدن انتخا بات توسط ارتش ، آن را باطل اعلام کرده اند. جالب این است که ، هیات نا ظر شورای اروپا برانتخا بات پاکستان که 120 عضودارد ودر 582 حوزه انتخا با تی در چهار ولایت حضور داشتند ،ازکمبودی ها درپروسه ای انتخا بات ونا برابری ها وفشارها بربسیاری کا ند ید ها به خصوص به اعضای حزب مسلم لیگ نواز وتوجه بیشتر به گروه عمران خان توسط کمیسیون انتخابات سخن گفته اند. مثلا،مایکل گاهلررئیس هیات ناظر کمیسیون اتحاد یه ای اروپا ، روز جمعه 27 ژوئیه دراسلام آباد،شیوه ای برگزاری و نتیجه ای انتخابات را غیرقابل پذرش اعلام کرد. همچنان ، ایازصادق ، رئیس پارلمان قبلی وشاهد خا قان عباسی ، نخست وزیر قبلی پاکستان ، کمیسیون انتخابات را جا نب دارطالب عمران خان اعلام کرده آن را بی اعتبارتر ساخته اند! بنا برآن، تنها طالب عمران خان انتخا بات را تا یید وآماده ای ساختن حکومت ائتلافی شده است. ازاین که ، همه احزاب انتخا بات را مهند سی شده اعلام کرده اند ، طالب عمران مجبوراست که کرسی های مورد نیازحکومت ائتلافی خود را ازافراد آزاد پوره نماید. طرفه اینکه ، آزاد امید وارها مشکل است نیاز حزب طالب عمران خان را پوره نمایند!
بهرحال ، ازنتا یج انتخا بات مهند سی شده توسط فرمانده ارتش پاکستان، به دلیل های زیر خرسند می باشم: نخست، ارتش پاکستان به حزب های مذ هبی متحد خود درانتخا بات خیا نت کرد! بنا برآن، به نفع آن ها می دانم که سرعقل آمده ارتش وطالبان دست پرورده اش را تروریست ودشمن اسلام اعلام نما یند! درغیرآن ، روهای آن ها نزد خدا ، پیامبرومسلمان ها سیاه ترباد! دوم، با وجود مهند سی شدن انتخا بات توسط ارتش وکمیسیون انتخا باتی اش ، طالب عمران رای های لازم برای حکومت سازی را بد ست آورده نتوا نسته است! سوم ، کنترول رسانه های دولتی وتهد ید رسانه های آزاد واستعمال آن ها به نفع طالب عمران وبزیان دیگرحزب ها، تهد ید روزنامه نگاران ونهاد های مد نی توسط ارتش وآی اِس آی ، واکنش های خلق کرده است که کاملا بزیان دستگاه نظامی وعد لی پاکستان می باشد؛ چهارم، تلاش ارتش برای سپردن حکومت پنجا ب دراختیار حزب طالب عمران خان و کنارزدن مسلم لیگ میوه ای در خور نداده است ؛ پنجم، همه حزب های مذ هبی وسیاسی نتا یج انتخابات را با طل اعلام کرده اند. ازآن هم مهم اینکه ، حزب های مذ هبی وعوامی ناسیونال پارتی آماده ای مظاهره های خیا با نی شده اند. دراین را ستا ، خوب است که اسفند یارولی خان ، رهبر عوامی نا سیونال پارتی روز دوشنبه سی ام ژوئیه ، مظاهرات علیه مهند سی شدن انتخا بات توسط ارتش را از چارسده زاد گاه خود شروع می کند!

Tuesday, 24 July 2018

نو اند یشان مسلمان تا فقه را بنیادی نقد نکنند وقرآن را درجای آن نه نشا نند؛ درکوبیدن سنت گرای موفق نمی شوند

ابراهیم ورسجی
سوم ماه اسد 1397
این تحلیل ؛ درپیوند به مقاله ای زیرعنوان:" روشنفکری دینی ونقش آن درآینده سیاسی ایران" ، نو شته آرش نراقی ، استاد فلسفه دردانشگاه پنسیلوانیا، نشر شده درسایت فارسی بی بی سی بتاریخ 30 سرطان سال1397 ارایه شده است. ازاین که درصفحه فسبوکم پخش شده است، لازم دانستم که درسایت اند یشه هم پخش شود، تا دوستان ازآن مستفید شوند. ازدونگاه لازم می دانم درباره نظریا ت نو اند یشان د ینی ایران در را بطه به دین وسیاست ، اسلام ودموکراسی واسلام وسکولاریسم ابراز نظرنمایم:نخست، با آن ها زبان مشترک دارم ؛ دوم، کمبودی های در برداشت آن ها درباره اسلام ودموکراسی ازدید گاه نو اند یشان د ینی مصر وهند وپاکستان می بینم. بلی، می دانم که تا حدی ازترجمه های فارسی نوشته های نواند یشان عرب درباره د ین ودموکراسی ودین وسکولاریسم اطلاع دارند،اما درباره نو اند یشان د ینی هند وپاکستان برداشت روشنی درمقاله ها ونوشته های آن ها نمی بینم. افزون برآن، نو اند یشان د ینی ایرانی جرئت نکرد ند فقه خرافات زده شیعه را که فقیهان آن 40 سال برایرانی ها حکومت کرده اند وایران را ازنظراقتصادی درسطح بوتسوانا درافریقا پا یین آورده اند صریحا ابرازنظرنمایند. واقعیت این است که ، فقه های سنی وشیعه ایدئولوژی سیاسی شاهان ستمکار وشیخان ریاکار بود ند ومی باشند. نقشی که غزالی دانشمند محافظه کارمسلمان هم برای فقه پذ یرفته وگفته است که تنها بد رد سلطان می خورد. جالب این است که ، همان فقه سلطا نی 40 سال می شود که با تولید ولایت فقیه ،ولی فقیه بی خبرازقرآن را ازپیامبرهم بالاکشید ومردم ایران به خصوص زنان وجوانان آن ها را ازاسلام فراری ساخته است. درباره بی خبری فقیهان ایران ازقرآن، علامه طباطبای مفسروفیلسوف را ستا یش می کنم که گفته است:" بیست سال طلبه ها را درحوزه فقه درس می دهند ودرجه اجتهاد هم می دهند ؛ درحالیکه قرآن را نمی فهمند"! ازاین رو، متاسفم که روشنفکران ایرانی درباره بی ارتباط بودن فقه وفقیهان با قرآن اصلا فکری نکرده اند!
ازاین رو، از نو اند یشان د ینی ایرانی به خصوص ازدکترسروش ودکترکد یور که اولی تحصیل درفلسفه ای علم ودومی تحصیل درفقه دارد، می خواهم که به طورجدی به نقد فقه بپردازند. به این خاطرکه فقه درجای قرآن نشسته واسلام ومسلمان ها را بد بخت ساخته است. بلی، می دانم انتقاد های برفقه شیعه کرده اند،اما درنقد ها شان محافظه کاری برجسته است. برخلاف، درهند وپاکستان، ابوالکلام آزاد، اقبال، سید امیرعلی، خلیفه عبدالحکیم ، مودودی ، خورشید احمد وداکترفضل الرحمن ، د ین کاران فقهی وفقه را با تکیه برقرآن نقد کرده اند. درباره ای دموکراسی، اگرچه اقبال نظرمنفی ابرازکرده است،اما آزاد ومودودی آن را پذیرفته اند ودومی ازابزارحکومت شدن دین ابرازنگرانی کرده ودرواقع گوشه چشمی نرم تری نسبت به سکولاریسم نشان داده است. دکترفضل الرحمن با ارایه برداشت نو ازقرآن ، با اسلام فقه زده درافتاد ورفت استاد "دین وتغییرات اجتماعی"دردانشگاه شیکا گودرامریکا شد وکتاب های: اسلام،اسلام ومدرنیسم وموضوعات بنیادی قرآن را نوشت. خوب است که تازه نوشته های اوبه زبا ن اردو ترجمه شده وشاگردانش دراندونیزی ومالیزی مبارزه نو اندیشانه دینی را براه انداخته اند. درکشورهای عربی هم، نصرحامد ابوزید،حسن حنفی،مالک بن نبی ،فاطمه مرنسی،زینب بنت شاطی ، وجابری ،درادامه اصلاح طلبی ای محمد عبده ، شیخ علی عبدالرازق وطه حسین ، کارهای موثری کرده اند. مثلا،فعالیت فاطمه مرنسی وزینب بنت شاطی، کمک به حق خواهی زنان مراکشی کرده است وزنان مصری ،اردنی والجزایری هم وضع بهتری درمقایسه با زنان ایرانی دارند! خلاصه این که مستبدان شاهی وشیخی فقه را ابزارکرده اند وبرخی مستبدان ادای سکولاربودن هم درآورده اند؛ درحالیکه سکولاریسم بدون دموکراسی، کثرت گرای وجدای دین ازحکومت وآزادی بیان معنای ندارد!ازاین رو، بهتراست که فقه نقد وازابزارشاه وشیخ بودن بیرون کرده شود تا راه برای سکولاریسم دموکراتیک هموارشود.درغیرآن، فقه های سلطانی وحکومت های غیرمسئول شاهی وشیخی ازگونه های آخوند یسم ایران ووهابیسم عربستان،موقع برای میوه دادن نو اند یشی د ینی ، دموکراسی وسکولاریسم دموکراتیک نمی دهند!

Monday, 23 July 2018

انتخا بات 25 ژولای ؛جنجا لی ترین انتخا بات درتاریخ دموکراسی نظامی زده ای پاکستان می با شد

ابراهیم ورسجی
دوم ماه اسد سال 1397
این تحلیل ؛ درپیوند به گزارشی زیر عنوان:"چرا انتخا بات پاکستان مهم است"؟ گزارشگر علی حسینی؛ نشر شده در سایت فارسی بی بی سی، بتاریخ دوم اسد، ارایه شده است.ازاین که درصفحه فسبوکم پخش شده است، بهتردانستم که در سایت اند یشه هم پخش شود، تا دوستان ازآن مستفید شوند. انتتخا با ت روز چهارشنبه 25 ژولای درپاکستان ؛ هم ازنگاه داخلی هم ازنگاه خارجی بسیارمهم می باشد:نخست، ازنگاه خارجی ، امریکای زیرفرمان ترامپ دلیل های پاکستان برای عدم همکاری با تروریستان درافغانستان را نه پذ یرفته وسیاست سخت تری را دررا بطه به این کشورنظامی زده درپیش گرفته است ؛ دوم،حکومت دست نشانده امریکا درکا بل،گرایش به هند نشان داده نظامی های پاکستانی را نگران ساخته است؛ سوم، پاکستان زیرفشارامریکا،به سوی پکن ومسکو تمایل نشان داده وآن ها هم دراتاق های بسته به پاکستان گفته اند که را بطه مشکوک با تروریستان مذ هبی دارد؛ چهارم، هند که پاکستان را حامی تروریسم می دانست ومی داند؛ پنجم، ایران ازرابطه نزدیک پاکستان با عربستان وکمک های آن ها به تند روان وتروریستان سنی درایران ومنطقه نگران می باشد. درواقع، عامل های خارجی ای یاد شده تاثیر مهمی برانتخابات پاکستان ونتایج آن دارد. دربخش داخلی هم، فرماندهی ارتش با میا نوازشریف دشمنی را شروع کرده واو برادرش سروزیرقبلی پنجاب هم نفوذ مردمی زیادی درپنجاب بزرگترین ولایت پاکستان ودیگر ولایت های پاکستان دارند. بلی، را بطه خراب میا نوازشریف وفرماندهی ارتش پیوند با کمک دومی به تروریستان درافغانستان ودست اندازی ها یش درسیاست دارد. فرماندهی ارتش که درکمک به تروریستان علیه افغانستان ودامن زدن به دشمنی با هند ملوث می باشد، میا نوازشریف را با تشویق داد گاه سلب صاحیت کرد تا کمک به نخست وزیر شدن طالب عمران خان کند. روشن است که درصورت نخست وزیرساخته شدن طالب عمران خان،دست فرمانده ارتش در کمک رسانی به تروریستان درافغانستان باز ترمی شود. طوریکه دیده شد،یک قاضی زیر فرمان فرمانده ارتش میا نواز شریف ودخترش را درحالیکه درلندن مصروف بیمار داری همسر ومادرش بود ند به ترتیب به ده سال وهفت سال زندان محکوم کرد. با ور فرماندهی ارتش این بود که شریف بعد از محکوم شدن به زندان به لاهور برنمی گردد وعدم برگشت او کمک به نخست وزیر شدن طالب عمران می کند. برخلاف،میا نوازشریف ودخترش به لاهور برگشتند وونظامی های زیرفرمانده ارتش با وجود حضورده ها هزار نفر دربیرون میدان هوای برای استقبال آن ها،پدر ودختررا در چرخبال ارتشی نشا نده مستقیم بزندان ادیاله برد ند. شریف ودخترش که می دانستند برنده بازی هستند، درزندان هم آرام نه نشسته مبارزه انتخاباتی کرد ند وشو قی های ملاقات شان دربیرون زندان برای دیدن آن ها صف کشیدند. موضوعی که هم با عث تشویش ارتش هم مشوق رای دهند گان به شهبازشریف برادر نوازشریف شده است. افزون برآن،حاضرنه شدن دختر نوازشریف به بیرون شدن اززندان ورفتن به مهمان سرای زیر مراقبت ،احساس ترحم درمیان مردم به نفع شریف ها درانتخابات فردا خلق کرده است. ازاین رو،فرماندهی ارتش روز دوشنبه والی های پنجاب وخیبررا به ملاقات میا نوازشریف فرستاد وآن ها شریف را تشویق کردند که برای درمان به بیمارستان برود که خود داری کرد.ازسوی دیگر،رهبران دیگر حزب ها از دست کاری انتخابا ت به نفع طالب عمران سخن گفتند.ازاین رو،انتخا بات 25 ژوئیه دشوارترین انتخا بات درتاریخ دموکراسی نظامی زده پاکستان می باشد! یعنی اگرنظامی ها انتخا بات را برای نخست وزیرساختن طالب عمران خان دست کاری کنند، بدون شک،بحرانی خلق می کنند که زیان آن برای پاکستان تباه کننده خوا هد بود!

Sunday, 22 July 2018

واقعا، هم جهاد افغانستان هم امام ساختن خمینی ، برنامه ریزی شده بو دند

ابراهیم ورسجی
اول ماه اسد 1397
این تحلیل ؛ درپیوند با " گفت وگوی منتشر نشده با عبا س امیرانتظام به عنوان : آمدن خمینی "برنامه ریزی" بود"! نشرشده درسایت کیهان لندن بتاریخ اول اسد 1397 ، ارایه شده است. ازاین که درصفحه فسبوکم پخش شده است، بهتردانستم که درسا یت اند یشه هم پخش شود، تا دوستان ازآن مستفید شوند.آری، به این گفت و گوی مهند س عباس امیرانتظام ، زندانی بی گناه 39 ساله ای جمهوری اسلامی که بتاریخ 21 سرطان بعد از زندگی 39 ساله درزندان جمهوری اسلامی وزندان خانگی وفات کرد ودراین مدت به فرزندانش اجازه ندادند که با اوملاقات کنند؛ به این خاطر، تبصره می نویسم که به کتاب دوجلدی" جهاد افغانستان وجنگ سرد قدرت های بزرگ" ، نوشته ای من را بطه ای تنگا تنگ دارد. یعنی جهاد مجاهد ین افغانستان درراه خدا ؛ جنگ سرد باهمی کمونیزم روسی وسرما یداریی امریکای بود. بلی، انقلاب اسلامی ایران وامام دروغین ساخته شدن حاج آقا خمینی هم بخشی ازبازیی امریکا برای غارت دموکراسی وآزادی خواهی ایرانی ها واستعمال اسلام علیه کمونیزم روسی بود. دراین راستا، چهارعکس زیررا که می بینید،ازراست به چپ، عباس امیرانتظام ،همان زندا نی بی گناه 39 ساله جمهوری فقهی خمینی وعکس دوم هم مهند س بازرگان رئیس دولت موقت پسا آریا مهری ونفرسوم را نمی شناسم وچهارم ابراهیم یزدی می باشد که همکارداملا خمینی وزندانی ملا خا منه ای شد! بلی، من درسه ماه اخیر عمرحکومت موقت بازرگان درتهران بودم وازتلویزیون ایران سخنان رئیس دولت موقت وخمینی را می شنیدم. ازاینکه درآن وقت، درحال رهاشدن از مبارزه اید ئولوژی زده ای اسلامی بودم، با شک وتردید به سخنان خمینی و بازرگان به خصوص اولی می نگریستم. درحالیکه با شک وتردید به سخنان ووعده های حاج آقا خمینی به ایرانی ها می نگریستم، باورنمی کردم که غارت انقلاب دموکراتیک ایرانی ها وقربانی کردن آن به پای آخوند ها ودرتنگنا قراردادن کمونیسم توسط امریکا درمیان باشد.
آری، وقتیکه شوروی وفات کرد وفرمانده مسعود مرا به کابل دعوت کرد ورفتم وبه او گفتم که شما واستاد ربانی کا ندید امریکا، عربستان وپاکستان نیستید! پس، کوشش نما ئید که کا بل ویران نشود واو هم با دقت به سخنان من گوش داد ووضع دشوارموقعش نداد که به آن ها عمل نماید! بهرحال، من همکار ربانی ومسعود بخاطر درست بودن موضع شان درشرایط دشوارشده بودم! با اینکه همکارآن ها شده بودم، توجهم به کاربرد دانش سیاسی وعلاقمندی ام به ژورنالیسم پژوهشی کم نشد. ازاینکه بعد ارتمام کردن بخش سیاسی ، بخش تاریخ دانشگاه پنجاب را خصوصی خوانده بودم وامتحان هم دادم وموفق هم شدم. درواقع، فهم تاریخ پاکستان ودشمنی آن با هند واهمیت افغانستان برای اولی بخاطر باختن بنگله دیش، برایم دررخ داد های افغانستان پسا شوروی وبازی امریکا با موقعیت افغانستان وتباه کاری پاکستان بنام اسلام که نماد آن تروریسم طالبان می باشد، اهمیت دو چندان پیدا کرد. اگر چه در کتاب "جهاد وجنگ سرد قدرت های بزرگ"، که ازبازی بزرگ روسیه تزاری وهند بریتا نیا تا شروع حکومت سیاه کار- امریکای - انگلیسی- پاکستانی طالب کرزی را دربرمی گیرد،به بسیاری مسایل تماس گرفته شده است.خوب است که اکنون بسیاری برنامه های مخفی شبکه های زیرزمینی فاش شده واطلاعات زیادی برایم میسرشده است. مثلا،برنامه بودن آوردن خمینی وامام ساختن او وتمام جنگ های تباه کننده ای خاورمیانه میان شیعه صفوی وعربستان وهابی وتروریسم پاکستانی- عربستانی در افغانستان وتشریف آوردن امریکا وانگلیس به این کشوردارای تاریخ نا شاد بنام مبارزه با تروریسم وتهی از باد شدن پوقانه ای ناسیونالیسم افغانی وبنیاد گرای حکمتیاری- افغانی وتروریسم طالبانی افغانی وویران شدن کابل وشمالی دومنطقه ای اکثرا تاجیک نشین وپایگاه تروریسم مذهبی ساخته شدن دو طرف مرزی دیورند یا منطقه ای پشتون نشین،بازی های نا پاکی بودند که دیدیم ومی بینیم.افسوس که مردم افغانستان بنام دین فریب داده شد ند ونسل نو چنان در گرایش های تند روانه ای مذهبی وگرایشات تند روا نه ای قومی توسط قبیله گرای طالب کرزی وطالب غنی گرفتار شده اند که وقت وتوان فهم درست مسایل را ندارند. بهررو،من؛ به حیث فرد شاهد همه بازی های نامبرده وتحصیل کرده علوم سیاسی وتاریخ ودارای مطالعات اسلامی مسئولیت خود می دانم که تا حد امکان ازفتنه ها پرده برداری کنم تا نسل نو درچاله ای نه افتند که نسل دوره من افتاد ند!

Saturday, 21 July 2018

سیاست امریکا درافغانستان شکست خورده است؛ ازاین رو، به بازنگری ژرف ضرورت دارد

ابراهیم ورسجی
سی ام سرطان 1397
این تحلیل ؛درپیوند به گزارشی زیرعنوان " طالبان: گفت وگوهای غیرمستقیم صلح با امریکا جریان دارد" ، پخش شده دربخش فارسی سایت شفقنا،نشرشده بتاریخ 30 سرطان 1397 ارایه شده است. ازاینکه درصفحه فسبوکم پخش شده است، بهتردانستم که درسایت اند یشه هم پخش شود تا دوستان ازآن مستفید شوند. هیچ وقت را بطه میان امریکا وطالبان قطع نشده بود که تازه شروع شده با شد. واقعیت این است که ، امریکا از جهادی ها علیه شوروی استفاده کرد وبعدا با تشویق حکمتیار از طریق فرماندهی ارتش پاکستان، به آن ها اجازه حکومت کردن نداد. وقتیکه ارتش پاکستان وحکمتیار ، دولت اسلامی جهادی های فارسی زبان را ازکابل بیرون کرده نتوانستند، مطابق گفت وگوی بی نظیربوتو نخست وزیر قبلی پاکستان با لوموند دیپلماتیک درپاریس، درسال 2001، سازمان های جا سوسی انگلیس وامریکا ،طالبان را ساختند ومد یریت آن ها را به ارتش پاکستان سپرد ند. بلی،ارتش پاکستان با کمک به طالبان وجابجای سازی ملیشه های پشتون خود ش درصف های آن ها توانست کابل ویران ساخته ای خود را ازجهادی ها بگیرد؛ اما آن ها را ازدوطرف هندوکش بیرون کرده نتوانست! ازاین رو،امریکا وانگلیس بنام جنگ علیه تروریسم وارد فغانستان شد ند! البته ، بعد از ترور فرمانده مسعود وحذف استاد ربانی از سیاست وبعد ترتروراو. درباره رابطه خاص امریکا با طالبان، احمد رشید ، نویسنده پاکستانی در کتاب خود: "فرورفتن درآشوب" ، نوشته است که :" معاش ماهواراداره طالبان درکابل را سی آی آی ازطریق وزارت خزانه داری پاکستان پرداخت می کرد"! جالب این است که ،با جنگ علیه ترورهم، امریکا وانگلیس بینی یک طالب را خونین نکرد ند وسالم همه طالبان را به کویته وپشاوراعزام کرد ند. ازسوی دیگر، پاکستان که با فارسی زبان های افغانستان مشکل پیداکرده بود ودید که درساختارپسا طالبانی کابل ، منهای مسعود وربانی ، افرادی ازآن ها حضوردارند ،دوکاررا درکابل وکویته وپشاورکرد:درکابل، با استفاده ازکرزی که نوکرخود ش وعضو طالبان بود،ستون پنجم خود را درساختارحکومت لرزان پسا طالبانی ساخت ودرکویته وپشاور،طالبان را بازسازی وروانه ای قندهار،هلمند، زابل ، ارزگان ،خوست ،پکتیا ومنا طق مرزی ننگرهار وکنرها کرد. البته به این بهانه که ، هند درافغانستان موقعیت بهتری پیداکرده است.همچنان، حضورنظامی امریکا درافغانستان، این خطررا درذهن فرماندهی ارتش پاکستان دامن زد که عزم خلع اتومی آن را دارد. مثلا، درسال 2011، جان کری رئیس وقت کمیته ای روابط خارجی سنای امریکا با پرویزکیانی فرمانده ارتش پاکستان درراولپندی ملاقت داشت. طوریکه رسانه ها گزارش داد ند، میزبان به مهمان گفت که:" اطمنان بدهید که مزاحم دستگاه اتومی ما نمی شوید؛ اجازه نمی دهم که یک طالب ازپاکستان به افغانستان برود"! یعنی طالبان شاخه ریشوی ارتش پاکستان می باشند وبه شما تعلق دارد که با ما چگونه معامله می نما ئید؟ من که ازکودتای ثور1357 تا کنون شاهد همه رخ داد های افغانستان می باشم وکتاب" جهاد افغانستان وجنگ سرد قدرت های بزرگ" را دردوجلد نوشته ام وچیزی کمترازهزار مقاله نوشته درسایت های اند یشه وانسان گرای وصفحه فسبوکم پخش کرده ام؛ به این نتیجه رسیده ام که امریکا درافغانستان ، درگودالی افتاده است که خود ش حفرکرده است! اگرامریکا با طالبان ملاقات های علنی ومخفی کرده ومی کند ،چیزی نیست جزتلاش برای بیرون شدن ازبا تلاقی که خود ش حفرکرده است! ازاینکه ، تکنوکرات های جاهل دست نشانده امریکا درکابل ، هم پشتون هستند هم پایه درپشتون ها ندارند! به این معنا که، طالبان ازآن ها بیشتربا پشتون ها رابطه دارند. امریکا کوشش دارد طالبان ریشورا درکنار طالبان تکنوکرات دریشی پوش بنشاند! دراین بازی،مشکل امریکا این است که طالبان ابزارتروریستی ارتش پاکستان می باشند ومخالفان تروریسم هم درافغانستان، غیرپشتون ها به خصوص تاجیک هامی باشند. ازاین رو، ازامریکا می خواهم دقت کند که درافغانستان اشتباه کرده است وتلافی اشتباهش هم این نیست که گفت وگو با طالبان می کند. بلی، به نفع امریکا می باشد که درسیاست افغانی خود بازنگری کند وبازنگری هم با ادامه حکومت تکنوکرات های جاهل وبیگانه با مردم افغانستان میوه نمی دهد! ازاین رو، به نفع امریکا می باشد که با کنارزدن تکنوکرات های جاهل ، درجهت ایجاد حکومت داری خوب درکابل کوشش کند. به این خاطرکه، تنها حکومت داری خوب مردم را راضی وتروریسم را مهار وپاکستان را سرعقل میاورد. درغیرآن، امریکا با شکست ذلت بارتر ازویتنام درافغانستان ، این کشوررا ترک خواهد کرد!

Tuesday, 17 July 2018

سپاس فراوان ازدوستا نی که ازهشدار بنده درباره غلط نویسی استقبال کرده اند

ابراهیم ورسجی
بیست وهفتم ماه سرطان 1397
اکنون که ، دوستان ازهشداربنده درباره غلط نویسی استقبال وبه درست نویسی درزبان فارسی مهرتا یید گذا شته اند! بهتراست که خد مت آن ها ودیگر فرهنگیان عرض نما یم که پدیده ای گلوبلایزیش یا جهانی سازی ، بیشترازسیاست واقتصاد، زبان ما را زیرفشارگرفته است. نتیجه فشارنامبرده هم واژه های زبان انگلیسی یا زبان جها نی سا زان است که درست ونا درست بی شماروارد زبان فارسی می شوند. به این معنا که، اگرهجوم زبان انگلیسی را با غلط نویسی ای بومی جمع کنم ، نتیجه این می شود که درآینده نزدیک زبان فارسی ای مسخ شده ای خواهیم داشت.
بهرصورت، با تا کید بردرست نویسی، به اطلاع دوستان می رسانم که زبان با ما وما بازبان چهارگونه رابطه ی کاری داریم:نخست، سخن گفتن که درآن با سواد وبی سواد هردوسخن می گویند؛ دوم،شنیدن که دراین هم با سواد وبی سواد می شنوند؛سوم، خواندن به زبان که متاسفا نه بی سواد ها ازآن محروم می باشند؛ چهارم، نوشتن با زبان که موضوع بحث من با دوستان می باشند. معلوم است که همین بخش چهارم دشوارترین رابطه ای با سواد ها با زبان می باشد. اگرتعریف یونسکو / بخش فرهنگی سازمان ملل ازبا سواد را با دشواری درزبان نوشتاری اضافه کنم، با سواد های وطن ما تا اندازه ای زیادی درتنگنا قرار می گیرند.
بطورنمونه، یونسکو باسواد کسی را معرفی کرده است که زبان فراگیروطن خود ویک زبان خارجی را بداند. وقتیکه ما درنوشتن سره زبان مادری یا زبان فراگیروطن خود دشواری داشته باشیم، دشواراست که یک زبان مهم خارجی را یاد بگیریم. ازاین رو، بدوستان فسبوکی ام وفرهنگیا نی که ما یل به درست نوشتن می با شند، پیشنهاد می کنم که کتاب های زیررا پیدا کرده بخوا نند:نخست، ادبیات چیست؟ ازژان پل سارترکه به فارسی ترجمه شده است. دوم، دستورزبان فارسی ، ازپنج استاد:عبدالعظم قریب، ملک الشعرای بهار،بد یع الزمان فروزان فر، جلال همای ورشید یا سمی. سوم، ترازیا روش نویسند گی، ازدکتراسد الله مبشیری. چهارم،مختصری در تاریخ تخول نظم ونثرپارسی، ازدکترذبیح الله صفا.

Saturday, 14 July 2018

خوب شد که طالب غنی متوجه توحش دسته های زیر فرمان خود درفاریاب شد

ابراهیم ورسجی
بیست و چهارم سرطان 1397
این تحلیل ؛ در پیوند به گزارشی زیرعنوان :" اشرف غنی دستور تحقیقات درباره ای رفتار غیر قانو نی ،با بازداشتی های فار یا ب را صادرکرد"، نشرشده در سایت فارسی بی بی سی ؛ بتاریخ 14 ژوئیه برا بر به 23 ماه سرطان، ارایه شده است. ازاین که در صفحه فسبکم پخش شده است،لازم دانستم که در سایت اند یشه هم پخش شود، تا فرهنگیان ازآن مستفید شوند. طا لب اشرف غنی درعمل ثا بت کرده است که یک فرد غیرمسئول وفاقد درک موقعیت خود وشرایط داخلی ومنطقه ای وجهانی می باشد. مثلا،همین که نیروهای دفاعی- امنیتی زیرفرمان اوبا افراد عادی حتا معترض درفاریا ب این گونه برخورد می کنند واو دوهفته بعد براسا س واکنش های تند داخلی وخارجی امر تحقیق می دهد ؛ درواقع، نشان می دهد که فرد غیر مسئول وقانون گریز وفاقد اخلاق اسلامی- انسا نی ومد نی می باشد. دراین شکی نیست که قانون باید با لای همه ودراول با لای طالب غنی تطبیق شود.اول تطبیق قانون بالای طالب غنی به این خاطرباید صورت بگیرد که اگر حکومت گر قانون را برخود تطبیق نکند بر مردم تطبیق کرده نمی تواند. درباره صادر کردن امر بررسی توحش نیروهای امنیتی ای نا توان از مبارزه با تروریزم وتوان دار در برخورد خشن با معترضان غیر مسلح درفاریا ب ،فکر نمی کنم که طالب غنی صادق باشد. به این خاطرکه، خیزش ازبیک ها بخاطر زندانی کردن قیصاری وحمایت تاجیک ها وهزاره ها ازآن ها وشکست طالب غنی وهیا ت اعزامی اش به ترکیه در قانع ساختن دوستم باعث صادرکردن چنان فرمانی شده است نه تما یل او به تطبیق قانون. من که سیاست وقانون بین الدول را دردانشگاه خواندم ودرباه حقوق وقانون هم مطالعه زیاد کرده ام وروزانه مسایل ورخ داد های اجتماعی افغانستان را پیگیری وتبصره ها وتحلیل ها ارایه می می کنم ؛ به صراحت می گویم که تروریستان هیچ چیزی نبود ند ونیستند، اما این طالب کرزی وطالب غنی وتیم های نادان ومتعصب شان بود ند ومی باشند که تروریستان زیرفرمان ارتش پاکستان راغول ومردم را بی قدر ساخته اند.ازاین رو،ازازبک ها می خواهم که فریب این گونه فرمان های دروغین وفریب کارانه طالب غنی را نخورند وآماده دفاع از جوزجان وفاریاب وسرپل شوند ،درغیرآن،طالب غنی تروریستان را برمنطقه شان حاکم می سازد. همچنان،ازتاجیک ها،هزاره ها وپشتون ها می خواهم بدانند که تروریستان مورد حمایت طالب غنی دشمنان اسلام وانسانیت وآرا مش کشورشان می باشند.

اسلام برای آینده ای بهترمسلمان ها ؛ مانند مسیحیت، به یک نهضت اصلاح مذ هبی نیازمبرم دارد

ابراهیم ورسجی
بیست وسوم سرطان 1397
این تحلیل ؛ درپیوند به سخن ارزشمند پاپ فرانسیس، رهبرکلیسای کاتولیک، زیرعنوان:" چرا تنها آ ینده ای که ارزش ساختن را دارد ، آینده ای همگا نی است"؟ نشرشده درسایت آسو بتاریخ 23 سرطان 1397 ارایه شده است.ازاین که درصفحه فسبکم پخش شده است، لازم دانستم که درسایت اند یشه هم پخش شود، تا دوستان ازآن مستفید شوند. نهضت اصلاح مذهبی لوتر وظهورپروتستانتیسم درمسیحیت درشروع سده شانزدهم این گونه نتیجه داد که پاپ فرانسیس رهبرکلیسای کاتولیک رومی یادشمن دیروز پروتستان ها بگوید:" تنها آینده ای ارزش ساختن را دارد که آ ینده ای همگا نی باشد! این سخن ارزشمند را پا پی می گوید که سلف ها یش درجنگ علیه پروتستان ها یا دشمنی با همگانی خواهان، جنگ های مذ هبی ازسال 1618 تا سال 1648 را براه اندا ختند ومیلیون هانفررا کشته وزخمی کرده بود ند! ازاینکه دراسلام نهضت اصلاح مذهبی نیامد، نتیجه این شد که پاکستان افغانستان را ویران کند وایران وعربستان ،عراق، سوریه ویمن را ویران کنند! وهرسه شان با طالبان، القاعده - داعش وحزب الله وخیزش قومی بازی اسلام را دین تروریست پرور ومسلمان ها را تروریست درجهان نمایش دهند! جالب این است که ، روزهای پیشتررسانه های جهانی ازجنایت عربستان وامارات متحده دریمن پرده برداشتند ودیروزشیعه های خشمگین دربصره ونجف بعد ازمظا هره دفترهای حزب های طرفدار آخوند یسم ولایت فقهی را بسته کنند! این عمل خوب درعراق درحالی صورت می گیرد که حکومت شیعه ای عراقی دست ساخت جورج بوش وخامنه ای آن کشوررا به فقرونزاع های جانکاه مذهبی وقومی گرفتارکرده است.دراین رابطه ، بهتراست که ازیک دوستی شخصی ام با دوشیعه عراقی پرده برداری کنم:نخست،درسال 1361،دردفترحزب دعوه عراق درشیراز جوانی دوستم شد وپرسانش کردم که ممکن است شیعه ها به کمک داملا خمینی حکومت صدام حسین را براندازند؟ آن جوان عراقی شیعه به من گفت که نه! به این خاطرکه صدام با شیعه ها عرب گفته برخورد می کند نه شیعه ! دوم، درسال 1364،دردانشگاه پنجاب یک دانشجوی شیعه عراقی که دواسازی می خواند دوستم شد وروزهای رخصتی بحث ها داشتیم واو ازنجف یا بصره بود وازش پرسان کردم که ممکن است شیعه ها به کمک داملا خمینی حکومت صدام را براندازند! به من گفت نه! ویک نمونه آورد وآن اینکه روزی صدام به قریه مان آمد ودرمسجد اول وضوگرفت ودوم به امامت امام شیعه نمازظهررا اداکرد وبعد ازنماز، ازمردم سوال کرد که مشکلات خود را بیان کنید ومردم هم ازنبود سرک، مدرسه، بیمارستان ،گازوبرق و...شکایت کردند وخاموش شدند وصدام گفت که تمام! مردم گفتند تمام! وصدام ازامام مسجد خواست که چه نیازی دارید؟ واو ازخرد شدن مسجد وافزایش نمازگزاران شکایت کرد وصدام هم همه شکایت ها را درج یاد داشت هایش کرد ورفت.درشش ماه، هم سرک پخته شد هم مکتب ساخته شد هم برق وگازبه روستا آمد وهم مسجد ملا کلان ساخته شد! بعد ازآن، وقتیکه من ازصدام درخانه انتقاد کردم، پدرم تهدیدم کرد وازترس خاموش شدم! ازاین رو، بسیاری آگاهان عراقی برای صدام دعای خیرمی کنند وشیعه ها دربصره ونجف اشرف، دفترحزب های طرفدار آخوند یسم تحمیلی بر ایران را بسته کرده اند!

Thursday, 12 July 2018

طا لب غنی ای فا شیست ؛ به سوی مسخره شدن بیشتر روان است

ای غلام ابن غلام ابن غلام / حریت اند یشه تورا حرام
اقبال
ابراهیم ورسجی
22 سرطان 1397
درجهان سیا ست ، قا عده وقانون وجود دارد. متاسفا نه ، طالب غنی ای فاشیست نه خود ش قا عده وقانون وعرف دیپلماتیک را می دا ند تا رعایت کند ونه با دارش به این نوکر بی عرضه قد روقیمت قا یل است. مثلا، روز سه شنبه دهم ماه سر طان ، همه ازطریق رسانه های دا خلی وخارجی دید ند که پامپئو وزیرخارجه امریکا به کا بل آمد وطا لب غنی برخلاف عرف دیپلما تیک دنبال او می رفت نه اینکه بداند که رئیس جمهور افغانستان است وقدر وقیمت درجهان سیاست دارد! اگرچه می دانم که طالب کرزی و طالب غنی قد ر وقیمیت نداشت وندارد، اما ازاینکه این بی عرضه ها را کهنه ونو استعمارگری درادامه ای نوکریی دیگرنوکران قبا یلی خود ارگ نشین ساخته اند ، مجبورهستم درزمینه ابرازنظرنموده بر ارزش قواعد حقوقی ودیپلماتیک ورعایت آن ها توسط آقا وغلام تا کید نما یم.
جای تا سف است که ، طالب غنی درارگ دنبال وزیر خارجه امریکا می رفت! ازآن هم مسخره این که، روز چهارشنبه بیستم ماه سرطان ، درگردهمای سران کشورهای عضو ناتو دربرکسیل ، پایتخت بلژیک ، آقا یان جزوی ترین توجه به نوکرخود نکر د ند ! بطورنمونه ، اگررئیس جمهور،نخست وزیر یا وزیرخارجه کشوری وارد پا یتخت کشوری دیگری می شود ، کشورمیزبان ازاو مطابق عرف دیپلماتیک پذیرای می کند. برعکس، وقتیکه طالب غنی وارد بروکسیل ، پا یتخت بلژیک ، میزبان سران ناتو شد، ازمیزبان درمیدان هوای خبری نبود وموترسفارت افغانستان اورا برداشت وبه نشست گردهمای سران ناتو برد وآقا یان به غلام مانند یک فرد عادی رفتارکرد ند.
آری ، ازبرخورد تحقیر آمیزسران ناتو به طالب غنی دربروکسیل ، مرکزاتحاد یه اروپا ، این گونه برداشت کردم که آقا یان فهمیده اند که غلام بی ارزش ونا بکاری دارند! ازاین رو، برخورد توهین آمیز با اوکرد ند ! معلوم است که ، این گونه برخورد تحقیرآمیز با طالب غنی ؛ نشانگراین است که کشورهای غربی متوجه شده اند که اسپ شان درافغانستان قاطرازآب درآمده است! جالب این است که ، طالب غنی توسط با داران خود ش تحقیر شده ومی شود و انتقام چنان تحقیری را ازمردم افغانستان به خصوص ازبیک ها وهزاره ها گرفته ومی گیرد!
بطورنمونه ، همه می دانند که سا ل ها ست هزاره های زحمت کش هم کارمی کنند هم درس می خوانند ودستاورد کارودرس خواندن شان این است که ازولایت غزنی نما یند گان بیشتری به پارلمان اعزام کرده اند! برخلاف ، پشتون های قوم طالب غنی نه تنها توجه بدرس خواندن بچه های خود نکرده اند بلکه مانع طالبان شدن آن ها هم نه شده اند. ازاین رو، دومیوه ای تلخ را تحویل گرفتند:نخست، منطقه شان درولایت غزنی زیرسلطه طالبان رفته است؛ دوم، ملا یان وطالبان پشتون که دشمن دموکراسی می با شند؛ پشتون ها را به خود داری ازشرکت درانتخا بات تشویق کرد ند. ازاین رو، پشتون ها موفق نشد ند نما یند گا نی درپارلمان ازولایت غزنی داشته باشند.
دراین راستا، من که ازمردم بی چاره پشتون گیلایه ای ندارم ! به این خاطرکه، توسط طالب کرزی وطالب غنی به آن ها ستم روا داشته شده است ، نه توسط هزاره ها. قا بل تا سف است که ، بجای اینکه طالب غنی به این مشکل راه حل معقول جستجو کند، برخلاف قانون انتخاباتی رایج درکمیسیون انتخابات ، کوشش های مذ بوحانه را شروع کرده است تا انتخابات غزنی را حوزه ای کند. من ؛ درحالیکه ازحوزه ای ساختن تمام حوزه های انتخاباتی درکل کشورحمایت می کنم، تبعیض گری وهزاره ستیزی طالب غنی درغزنی را بشد ت سرزنش می کنم ودلیل های زیادی هم برای این محکوم کردن دارم.
مثلا ، این طالب کرزی وطالب غنی ودیگر طالبان دریشی پوش ارگ نشین ودرباری شان بود ند که کمک به تروریست ساخته شدن پشتون ها توسط ارتش پاکستان کرد ند. بطورنمونه، درپشاورشاهد بودم که با فروپاشی حکومت نجیب الله ووارد شدن فرمانده مسعود به کابل، غم به این گونه پشتو زبان ها بارید که تاجیک ها به قدرت رسیده اند. ازاینکه فرمانده مسعود واستاد ربانی کا ند ید ارتش پاکستان نبود ند وکاند ید آن حکمتیار بود،آی اِس آی به عربستان همه تاجیک ها را شیعه معرفی کرد تا عرب ها را فریب دهد که ایران برافغانستان غلبه پیداکرده است وخود این ها هم درغرب به نفع پاکستان تبلیغ را شروع وآی اِس آی هم به کمک گلبدین اول کابل ودوم با ساختن طالبان با ریال عربستان وبرنامه انگلیس ، شمالی ، درواقع دومنطقه اکثرا تاجیک نشین را ویران کرد.
برای شناخت بهتر این گونه وطن فروشان که درروزشعارعلیه پاکستان بنام مخالفت با خط دیورند می دهند وشب نوکری آن را می کنند، به آگاهان وفرهنگیان پیشنهاد می کنم که کتاب های زیر:" جنگ های اشباح" نوشته ستیو کول و" جنگ بوش وجنگ او با ما" نوشته های با ب ود وارد را که به زبان انگلیسی می باشند بخوانند تا دریا بند که این ها هم جاسوس ووطن فروش هستند هم برای فریب کاری شعارهای توخالی ای افغان گری می دهند ودرعمل افغان ها را قربا نی تروریسم پاکستانی ساخته اند. دررابطه به شیعه معرفی شدن تاجیک ها توسط آی اِس آی وپشتون زبان های نوکرش، سال 2012، دوستی ازعربستان برایم تلفون کرد که ازکا نادا به مکه آمده بعدا کابل بروم ومن هم چنان کردم. بعد از ادای حج عمره، بیست روزدرعربستان ماندم وتاجیک ها ی مقیم مکه به من گفتند که پاکستانی ها وطالبان وکرزیی ها ودارودسته شان همه تاجیک ها را به عرب ها شیعه معرفی کرده اند! با شنیدن آن تحریف، رفتم به دفتررا بطه عالم اسلامی ودیدم که یک مرد 120 ساله ای درمانده رئیس آن است وگفتم که یک انگلیسی دان جوان تررا برایم معرفی نما ئید تا با وی سخن های داشته باشم وچنان کرد ند. بحث مان یک ساعت یا بیشتر ادامه یافت که اول دوستانه بود وبعد تند ترش ساختم! البته این گونه که ، ازدوست عرب پرسان کردم که می دانی که 90 درصد اعضای طالبان قرآن را قرائت کرده نمی توانند وکشورشما به حیث مجری شریعت ازآن ها حمایت کرد؟ دوم، برایش گفتم که می دانی که نعمان ابن ثابت مشهور به امام ابوحنیفه تاجیک بود؟ تاجیکی که پیروان مذهبش بنام حنفی ، 75 درصد سنی های جهان اسلام را تشکیل می دهند؟
پس، چگونه شما عربستانی ها فریب پاکستانی ها وپشتو زبان های نوکرش را خورد ید که تاجیک های افغانستان شیعه می باشند؟ بلی، ازتاجیک ها یک اقلیت کوچک شیعه اسماعیلی می باشند که درمساجد شهرها اکثرا حنفی نمازادا می کنند! دراخیر، از او عرب خواستم که بفرما درکابل ودیگرشهرهای افغانستان ودو کتاب مذ هبی بزبان پشتو ، یا زبان آن های که تاجیک ها را به شما شیعه معرفی کرده اند به من نشان بده! بلی ، اگرازایران شیعه تشویش دارید ، به شما به صراحت می گویم که درافغانستان فارسی زبان یا همزبان ایران،دربخش های: علوم سیاسی، اجتماعی، تاریخ، فلسفه، اقتصاد، فرهنگ، حقوق ودیگرشاخه های علوم ، کتاب ها زیاد وارد می شوند که مذهبی نیستند وبرخی شیعه های کشورما هم زیاد به فقیهان شیعه درنجف گرایش دارند نه به فقیهان حوزه علمیه قم. بی چاره عرب که با شنیدن سخنان من غمگین شده بود؛ به گفت وگو پا یان داده ازدفتررابطه بیرون شدم! بهر رو، شا یان ذ کراست که، دراین نوشته ، از شیعه معرفی شدن تاجیک های افغانستان توسط آی اِس آی ونوکران افغانش به این خاطر سخن گفتم تا روشن نما یم که ما با سیاسی ها ومذهبی های منافق ازبخش خاص جامعه مان مواجه هستیم که به حکومت کردن به نفع بیگانگان اهمیت می دهند نه به نفع مردم حتا قوم خود شان!
ازاینکه بحث شیعه معرفی کردن تاجیک ها درعربستان توسط فاشیستان وتروریستان نوکرپاکستان ، درادامه هزاره ستیزیی طالب غنی درغزنی صورت گرفت، بهتراست که به ازبک ستیزی اونیز تماس گرفته نوشته را پا یان دهم. درزمینه ، همه مردم به خصوص آگا هان می دانند که طالب غنی چگونه درانتخابات جمهوری سال 1393 ، بر سر ژنرال دوستم کلاه گذا شت تا آرای ازبک ها را بدست آورد؟ آری، هم آرا ئی ازبک ها را بد ست آورد هم موفق هم نشد. ازسوی دیگر، ازاین که طالب کرزی برای رئیس جمهورساختن طا لب غنی درانتخا بات تقلب کرده بود، مردم خشمگین ارگ یا طویله فاشیست ها را محاصره کرد ند. مسئله ای که بحران خلق کرد وباعث شد که وزیرخارجه امریکا به کابل آمده بنام حکومت وحد ت ملی، طالب غنی را درجای طا لب کرزی نصب کند. خنده داراینکه ،چند ماهی نگذ شته بود که طالب غنی با تهمت زنی سیا ست کنارزدن دوستم را روی دست گرفت وموفق شد که اورا روانه ای ترکیه نماید تا کمک به طالبان نما ید.
دراین راستا ، بررسی های که تا کنون کرده ام ؛ نشان می دهند که طالب کرزی ، طالبان را به شمال برد وطالب غنی تروریسم آن ها را تقویت کرد وترورژنرال داود توسط طالب کرزی وکنارزدن ژنرال دوستم توسط طالب غنی، تطبیق کردن پروژه تقویت طالبان درشمال می با شد. البته به این گمان بهوده که ، طالبان کمک به احیای فاشیسم تاریخ زده عبدالرحمن خان ونادرخان می نمایند. غافل ازاینکه طالبان پروژه قبلی انگلیس وامریکا واکنون افتاده بدست پاکستان می با شد وپاکستان هم جز تبد یل کردن افغانستان به یک ولایت خود برنامه دیگری ندارد. خوب است دیگرقوم ها به خصوص تاجیک ها نگذا شتند ونمی گذارند که پاکستان به این هد ف شوم خود برسد.
درحالی که طالبان پروژه پاکستان برای مد غم کردن افغانستان به خا کش می باشد، طالب کرزی آن ها را ازهلمند به شمال برد وطالب غنی دارد تقویت شان می کند. مثلا، با ترورژنرال داود، کرزی مانع حذف تروریسم درشمال شد وطالب غنی اول به کند ز رفته مانع پاکسازی طالبان توسط ژنرال مراد علی مراد شد ودوم با زندانی کردن فریب کا رانه نظام الدین قیصاری ازولایت فاریاب، تلاش دارد که فاریاب، سرپل وجوزجان را تحویل طالبان بدهد! ازهمه خنده داراینکه ، طالب غنی ازیک طرف قیصاری ،نما ینده خاص دوستم را زندانی واعضای خانواده اش را شهید کرد وشماری زیادی ازازبیک های معترض رانیز کشته وزخمی وزندانی کرده وازسوی دیگرملا سروردانش ، معاون دوم خود را به ترکیه فرستاده است تا دوستم را به آشتی دعوت نما ید. خوب است که دوستم به طالب غنی ازطریق ملا دانش، پاسخ سرد داده است.
دررابطه به کشتارازبک ها درفاریاب، جوزجان وسرپل، توسط طالب غنی درجهت تقویت طالبان درمنطقه وهیات فرستادن او نزد دوستم به ترکیه، برداشتم این است که ازخیزش ازبک ها ولگد مال کردن عکسش وحمایت تاجیک ها وهزاره ها حتا برخی پشتون ها ازآن ها ترسیده است نه اینکه نیت پاک داشته باشد. ازاین رو، ازازبک ها به خصوص دوستم می خواهم که درک کند که " آزموده را آزمودن خطاست"! همچنان ، ازتاجیک ها وهزاره ها می خواهم دقت کنند که طالب غنی یک فاشیست تمام عیاراست وامروز قوم ازبک وفردا قوم دیگررا زیانمند می سازد. شا ید طالب غنی یک فاشیست احمق باشد اما فرقی نمی کند؛ به این خاطرکه، فاشیست احمق وهوشمند ندارد. یعنی هردو برنامه فاشیستی را به پیش می برند. مثلا، موسولینی پا یه گذارفاشیسم درایتالیا گفته بود که :" اگرپرهای مرغ تک تک کنده شوند کمترواکنش تولید می کند تا اینکه همه یک باره کنده شوند"! بلی ، غنی مطا بق توصیه استاد خود، قوم های دیگررا متفرق کرده ضربه می زند! ازاین رو، ازآگاهان همه قوم ها می خواهم که پرهای چتل این فاشیست را یک دم قطع کنند نه تک تک. درغیرآن ، فتنه ای را درکشوردامن می زند که با دار خود ش هم توان مهارآن را نخواهد داشت.

Sunday, 8 July 2018

اسپ های امریکا درافغانستان ؛ قاطر ثا بت شد ند

ابراهیم ورسجی
هجدهم سرطان 1397
مد ت ها ست که این پرسش در ذهنم می چرخد که چرا امریکا درحکومت سازی وبازسازی ومهارتروریسم درافغانستان شکست خورد؟ پرسشی که ایجاب پاسخ انتقادی را می کند. ازاینکه افغانستان زاد گاهم می باشد ، لازم می دانم که به این پرسش ودیگر پرسش ها پاسخ های درست پیدا وارایه کنم. درحالیکه ، می دانم پا سخ پیدا کردن یا پا سخ دادن به بسیاری پرسش های این چنینی آسان نیست ؛ با وجود آن ، حتی الامکان کوشش می کنم به این پرسش ودیگر پرسش های مربوط به بحران افغانستان پاسخ درخور پیدا وپیش کش نما یم. ازاین رو، امروز کوشش می کنم به این پرسش که چرا دیپلما سی وجنگ امریکا علیه تروریسم درافغانستان درمانده شد ، پا سخ درخور بد هم؟
من که سیاست خوانده ام ودا رای مطالعات اسلامی نیز می باشم ؛ کوشش کرده و می کنم که درباره ای جریان های اسلامی ازقرن نزدهم میلادی تا کنون بطورعام بررسی های انتقادی ارا یه کنم. ازاین نگاه که، شاهد جنگ گروه های اسلامی افغانستان علیه اتحاد شوروی وبعدا تروریسم طالبان دست ساخت انگلیس وامریکا وپاکستان علیه آن ها بودم ؛ لازم می دانم به این گونه پرسش ها پاسخ های منا سب ارا یه کنم. ازاین سبب که ، جنگ جهادی های افغانستان علیه اتحاد شوروی وحما یت ابزاری امریکا ازآن ها وبعد اززمین بوس شدن حکومت وابسته به مسکو، ابزارکردن حزب اسلامی وطالبان علیه حکومت جهادی ها واکنون ابزارشدن طالبان بد ست ارتش پاکستان علیه امریکا درافغانستان ، برای مردم این کشوربسیارمصیبت آفریده است؛ بحث های انتقادی دراین مورد وموارد منوط به آن ضروری به نظرمی رسد.
چون ، دراین نوشته ، بحث درباره قاطر ثا بت شدن اسپ های امریکا درافغانستان می با شد ؛ لازم می دانم که به نقد سیاست افغا نی امریکا بپردازم. ازاین رو، بهتر می دانم به امریکای های مسئول درامورجاری افغانستان بگویم که بسیار بهوده دراین کشوربازی کرده اید. خوب است که را برت گیتس وزیر دفاع پیشین امریکا درکتاب خود" وظیفه" اعتراف کرده است که امریکای ها با وجود مصروفیت های زیاد در افغانستان ،چیزی درباره ای این کشور نمی دا نند. درواقع، همین نادانی شان را جع به افغانستان بود که قاطررا اسپ فکرکرده خود را درمخمصه انداخته ومردم افغانستان را رنجور وتروریستان را با دالربخشی های خود به نظامی های پاکستانی تقویت کرده اند.
جای تاسف است که ، رابرت گیتس وزیر دفاع قبلی امریکا ازنا دا نی مسئولان امریکای را جع به افغانستان سخن گفته اما ازسیا ست ابزاری کشورش دررا بطه با اسلام ومسلمان ها به خصوص مسلمان های افغانستان سخنی نگفته است. بنا برآن ، به حیث یک تحلیل گر سیاسی وعلاقمند به شناخت را بطه امریکا با اسلام به خصوص با رخ داد های افغانستان ، می خواهم به این پرسش که چرا اسپ های امریکا درافغانستان قاطر ثا بت شد ند؛ پا سخ دهم ؟ بلی، با کود تای سرطان سال 1352 که درآن مشخص شده بود که شوروی ازسلطه برموقعیت استراتژیک افغانستان به سوی سلطه ای اید ئولوژیک بر آن پا پیش می گذارد، برخی افراد بنام های تحصیل وبهانه های دیگر روانه ای امریکا شد ند.
دراین راستا ، وقتیکه کود تای ماه ثور 1357 ، افغانستان را بزیر سلطه اید ئولوژیک شوروی سوق داد، هم جریان های اسلامی کمر به جنگ بستند هم ما موران کهنه سال ونیمه سال با لا ومیا ن رتبه ی حکومت های شاهی وجمهوری نمای این کشوری دارای تاریخ سیاسی نا شاد روانه ای امریکا وانگلیستان شد ند. طرفه اینکه ، برخی ازآن ها که درشبکه های جا سوسی امریکا وانگلیس جذ ب شده بود ند، به پاکستان برگشته کوشش ها درجهت کسب عضویت درسازمان های اسلامی کرد ند. آری، این گونه عضویت گرفتن ها بعد ازپیاده شدن ارتش سرخ به افغانستان بی نتیجه وبا نتیجه گسترش هم یافت. من که بخاطرعضویت درسازمان جوانان مسلمان که ازآن جمعیت اسلامی ساخته شد وبعدا حزب اسلامی با انشعاب ازآن توسط آی اِس آی درپشاور سا خته شد وهمچنان با سیاف که سیف او هرگز ازغلاف بیرون نشد، شنا خت داشتم ؛ می دانم که چه بازی های نا پاکی نبود که امریکا با آن ها نه کرد! درواقع، ویران شدن کابل وویران شدن شمالی ودیگرسرزمین های اکثرا دارای مردمان فارسی زبان ، زاده سیاست ابزاری امریکا وتباه کاری پاکستان وابزارکردن حزب اسلامی وطالبان می باشد.
ازاین که امریکا دا رای سیاست خارجی منفعت جویا نه وارزش بر اندا زا نه حتا نفی کننده ای ارزش های خود ش مانند دموکراسی،آزادی وحقوق بشرمی باشد، بازیی آنچنا نی آن با اسلام وجنگ مسلمان های افغانستان علیه شوروی موجه می باشد. با اینکه امریکا دنبال منفعت خود درافغانستان می گشت ومی گردد، فکرنکرده بود که این کشورهم دارای موقعیت استراتژیک درد سرساز است هم ترکیب قومی پیچیده ای دارد که کم دقتی درباره آن ها هم شوروی هم امریکا را گرفتار سردردی های فراوان کرد ومی کند. ازاین که شوروی وفات کرده است ودرکتاب" جهاد افغانستان وجنگ سرد قدرت های بزرگ" ، درباره درد سرسازی های که اسپ های قاطر ثابت شده اش برایش ایجاد کرده اند بحث کرده ام، دراین نوشته درباره قاطرثابت شدن اسپ های امریکا ودرد سرآفرینی های آن ها برای قاطربان تمرکزمی کنم.
جا لب این است که ، دردوره جنگ جهادی ها علیه ارتش سرخ ، امریکا برای سهولت شان درانتقال اسلحه ومهمات ازمنا طق کوهستانی پاکستان به منا طق کوهستانی وشهری افغانستان ، قاطرهای زیادی ازمکزیک و چند کشوردیگر آورده بود تا درانتقال اسلحه ومهمات درجنگ علیه کمونیسم سهم بگیرند. درحالیکه ، قبلا قاطرهای آورده شده توسط امریکا خوب نقش بازی کرد بود ند! برخلاف، وقتیکه امریکا قاطر های دو پا ازهمان قاطرهای چهار پا را اسپ فکرکرده بجای بارکشی به سیاست کردن درافغانستان بکارانداخت، موفق درانجام ما موریت محو له نه شد ند! ازهمه خنده داراینکه ، امریکا اسپ های خود را بنام تکنوکرات وارد افغانستان کرده بود تا تکنوکراتیک سیاست کنند ! متاسفانه، آن ها قاطر ثابت شد ند وسیاست تروریسم زدای امریکا را زمین بوس کرد ند.
ممکن است برخی دوستان فسبکی وفرهنگی ام بگویند که به قاطر ها واسپ ها بی حرمتی کرده ام به گونه که درمقاله" بسیاری امیران افغانستان به اندازه خرملا نصر الدین شعورندارند" ، گفته بو د ند که به خرملا بی حرمتی شده است! به آن ها می گویم که جای بی حرمتی به خر، اسپ وقاطرنیست، به این خاطرکه، آن ها همه خد مت گاران بی مزد بشریت می باشند. این که سیاست کا ران وامنیت کا ران امریکای با تمیزنا گذاری به آن ها بی مهری کرده اند، جای تاسف است! درپیوند به همین مسئله ، درفرهنگ عا میانه ای پشتو یک مثل داریم این گونه که یک پیرمرد کوچی وقت مردن از بزها،گوسفند ها ، خر،اسپ وشترخود طلب بخش کرد؛ همه بخشید ند ش به جز شتروعلت نا را حتی شترازاو این بود که خررا بر او پیش اندا خته بی حرمتی اش کرده بود! ازاین رو، امریکا که قاطران را بنام اسپان به افغانستان آورد آن هم با پسوند تکنوکرات و قاطر گری شبهه تکنوکراتیک شان هم بی حرمتی به اسپ ها می باشد هم کمک به فربه شدن تروریستان کرد! ازاین رو، با ید تا وان بپردازد که می پردازد.
مثلا ، بر اساس برآورد جان ساپکو / بررسی کننده ای خاص کمک های امریکا برای افغانستان ، ازماه ژانویه 2002 تا کنون ، امریکا 125 هزارمیلیون دالر دراین کشور هزینه کرده است که 67 هزارمیلیون دالر آن برای نیروهای دفاعی - امنیتی وبقیه آن که 48 هزارمیلیون دالر می شود ،برای بازسازی پرداخت شده است. جای تا سف این است که ، اسپ های قاطرثا بت شده امریکای یک کیلومترسرک را درکابل پخته نکرده اند ؛ وتنها ساختمان وزارت دفاع را خود امریکا ساخته وساختمان پارلمان را هند ساخته است. مسئله ای که نشان می دهد که وا قعا اسپ های امریکا درافغانستان قاطرشده اند.
بنا برآن ، به امریکا که اسپ ها یش درافغانستان قاطر ثابت شد ند و قاطربان خود را درمخمصه گرفتارکرده اند ، پیشنهاد می کنم که کارهای زیررا برای بیرون رفت ازبحران سیاسی- اداری- اقتصادی ای غیر قابل مهارافغانستان وتروریسم افسارگسیخته ای پاکستانی درآن انجام دهد: نخست ، رسما بپذ یرد که اسپ ها یش قاطر ثابت شده اند؛ دوم،اسپ های قاطر ثابت شده اش کمک به تروریستان یا قاطرهای پاکستانی کرده اند ؛ سوم، درسیا ست قاطر پرور خود بازنگری کند؛ چهارم؛ درک کند که درافغانستان دیگرمردم دوام قاطر های درجایگاه اسپ ها جای گرفته آن هم بنام تکنوکرات ها را نمی پذ یرند. خیزش ها درشمال هم با ید درس عبرت برای قاطربان شود. درغیرآن، قاطر بان که درمنصرف کردن پاکستان ازکمک به تروریست یا قاطران بارکشش شکست خورده است؛ چاره ای ندارد جزاینکه با قبول رسمی شکست دربرابر تروریسم افغانستان را ترک گفته برود! درباره نرفتن ازافغانستان،نباید امریکا یا قاطربان نگرانی مبنی بر غلبه تروریسم دراین کشور داشته با شد. به این خاطرکه، درافغانستان نیروهای زیادی وجود دارند که می توانند پاکستان یا قاطربان اصلی را سرعقل بیاورند. به شرطیکه خود امریکا مانند گذ شته کمک به قاطربانی یا تروریست پروری پاکستان وصادرکردن قاطران تروریست به افغانستان نه نماید.

Saturday, 7 July 2018

اسلام ومسلمان ها بها ئی جنا یت های شا هان وشیخان دغلکار حاکم برخود را می پردازند

ابراهیم ورسجی
شانزدهم سرطان 1397
این تحیل ؛ درپیوند به گزارشی زیرعنوان :" زنم جرئت نمی کند مرا درکوچه وخیا بان صدا کند"، گزارش گرریکا سیلز، پخش شده درسایت فارسی بی بی سی بتاریخ ششم ژوئیه برابر به پانزدهم ماه سرطان 1397 ارایه شده است. ازاین که درصفحه فسبکم پخش شده است، لازم دانستم که درسایت اند یشه هم پخش شود ،تا دوستان ازآن مستفید شوند. امروز پیروان هیچ دینی به اندازه پیروان دین اسلام درجهان غرب به خصوص درامریکا، مورد بی مهری واقع نمی شوند. معلوم است که علت این بی مهری اول درخود مسلمان ها ودوم در شبکه های زیر زمینی اسلام هراس غربی نهفته است. مثلا،هم شاهان وشیخان مسلمان هم قدرت های غربی به خصوص امریکا ازاسلام ومسلمان ها بهره برداری های غرض ورزانه کرده اند. بطورنمونه،درقانون های اساسی همه حکومت های شاهی وجمهوری های موروثی حاکم بر مسلمان ها، حاکمان وحکومت ها مدافعان دین اسلام معرفی شده اند. معرفی شدن حکومت ها وحاکمان به حیث مدافعان دین اسلام، به این معنا می باشد که اسلام به حیث یک مجرم دریک داد گاه محاکمه می شود وآن ها ازآن دفاع می کنند! طرفه اینکه ، اسلام بر عدل وشورا دراموراجتماعی به حصوص حکومت داری تا کید کرده است وحاکمان پلید مسلمان ازیگانه چیزی که می ترسند عدالت وشورا می باشد ؛ واوضاع فاجعه بارمسلمان ها درافغانستان ، سوریه ، عراق، لیبیا ، یمن و...هم زاده نبود عدالت وشورا درحکومت داری می باشد. درحالیکه مسلمان ها همیشه چنان حکومت های پلیدی بنام های خلافت وامارت وسلطنت وشاهی وجمهوری نما داشتند ودارند،مردم نام های فرزندان خود را جهاد،مجاهد،عادل ، مشاور،عادله، مجاهده و...می گذاشتند ومی گذارند. این که شد وضع درونی مسلمان ها.
متا سفانه ، قدرت های بیرون هم چنان استفاده های نا روای را ازاسلام ومسلمان های ساده اند یش کرده ومی کنند. مثلا،بیاد دارم که ازترس کمونیسم شوروی،امریکا مجاهدان افغانستان را هم کمک کرد هم مبارزان راه آزادی معرفی کرد. شاهد بودم که با عقب نشینی شوروی ازافغانستان، امریکا همان مبارزان راه آزادی را باغی وبعد تر جنگ سالارنامید.ازآن هم بد تراینکه ، بر اساس مصاحبه بی نظیربوتو نخست وزیرقبلی پاکستان با لوموند دیپلماتیک در سال 2001 درپاریس، که گفت:" طالبان را انگلیس وامریکا ساختند ومصرف مالی شان را عربستان پرداخت واجرای پروژه شان را ارتش پاکستان بدوش گرفت." احمد رشید نوسنده پاکستانی درکتاب خود"طالبان" نوشت است که:" معاش ماهواراداره طالبان درکابل را سی آی اِی / سازمان اطلاعاتی امریکا ازطریق وزارت خزانه داری پاکستان می پرداخت." طرفه اینکه ، همان طالبان اول زمینه سازی برای آمدن امریکا به افغانستان کردند ودوم به کمک ارتش پاکستان ، سیاست ولی نعمت خود را دراین کشور وتمام منطقه بحرانی ساختند. درحالیکه سیاست مبارزه با تروریسم امریکا را درافغانستان ،ارتش پاکستان وشاخه ریشوی آن ، یا طالبان گرفتاردشواری کرده اند،این کشوردر قلمرو خود نسبت به نام های جهاد ومجاهد که پدران عرب وغیر عرب به فرزندان خود گذاشته اند، حسایت نشان می دهد! حساسیت به اندازه ای که مردان عرب یا مسلمانی که جهاد نام دارد،همسرانشان ازترس درامریکا آن ها را درراه ها وسا لن های انتظار میدان های هوای با نام شان صدا کرده نمی توانند.این است دموکراسی وحقوق بشر ودرواقع پیام انسانی مدیسن وجورج واشنگتن بنیان گذاران امریکا! خلاصه اینکه امریکا ازاصول انسانی وقانون اساسی خود فرسنگ ها فاصله گرفته است.

کارنامه سیاه حکومت ووکیلا نش ؛ زنان را ازشرکت درانتخا بات نا امید ساخته است

ابراهیم ورسجی
شانزدهم سرطان 1397
این تحلیل ؛ درپیوند به گزارشی زیر عنوان:" هیچ زنی در135 ولسوالی / مردم داری افغانستان برای انتخابات شوراهای مردم داری ها نامزد نشده"، نشرشده درسایت فارسی بی بی سی بتاریخ 7 ماه ژوئیه برابر به 16 ماه سرطان، ارایه شده است. ازاین که درصفحه فسبکم نشرشده است،لازم دانستم که درسایت اند یشه هم پخش شود، تا دوستان ازآن مستفید شوند.بعد ازمرخص کردن طالبان ریشو وآوردن طالبان دریشی پوش توسط امریکا وانگلیس به کابل آن هم بنام جنگ علیه تروریسم، بسیارریاکارانه ازحقوق زنان سخن گفته شد ویک کمیسیون مسخره حقوق بشر به ریاست یک زن ان جی اوکارویک وزارت مسخره تربنام وزارت امورزنان هم ساخته شد وچند زن دلال وتاجرهم وارد پارلمان تکنوکرات های جاهل شد ند. نتیجه این شد که زن هابیشتر وعده بشنوند وخد متی نبینند.ازاین رو، تما یلی برای انتخاب شدن درشوراهای مردم داری ها نشان نمی دهند. من به حیث یک نوسنده ، فعال فرهنگی ، تحلیل گرسیاسی دارای تحصیلات درعلوم سیاسی وعلاقمند به بهبود وضع زنان درافغانستان، به زن ها حق می دهم تا به شرکت درانتخابات علاقمندی نشان ندهند! به این خاطرکه، در17 ونیم سال و7 روزگذ شته، حکومت های طالب کرزی وطا لب غنی وکمیسیون مسخره حقوق بشر ووزارت مسخره امورزنان آن ها چه کاری درجهت بهبود وضع زنان کرده اند که مشوق آن ها درشرکت به انتخابات آن هم درمردم داری های ملا ها وطالبان تروریست زده شود؟ دراین تبصره ،ازچند زن دلال یاد کردم. ازاین رو، بهتراست که به یک مسئله اشاره کنم وآن اینکه حکومت امریکا درک کرده بود که کمک هایش درافغانستان توسط تکنوکرات های جاهل یا خدمه بخش زیرزمینی اش غارت شده است! بنا برآن، فردی بنام جان ساپکورا بررسی کننده خاص کمک ها یش به افغانستان تعیین کرد واو هم بی نتیجه بودن کمک ها را ازسال 2012 تا کنون بررسی کرده وبه بررسی ها یش ادامه می دهد. دراین راستا، آقای ساپکو،بتاریخ پنجم آوریل 2016 برابر به شانزدهم حمل 1395، دردانشگاه آتوا، پایتخت کانادا ، سخنرانی داشت ؛ ومن هم دربخش سوال وجواب سخنرانی وسیا ست افغانی امریکا را شکست خورده وکارنامه نوکران آن کشور درافغانستان را بزیان مردمان هردو کشورمعرفی کردم. وقتیکه یک زن ان جی اوکارافغانستانی بعد ازسخنرانی من سوال کرد وکمک خواست، ساپکو به او گفت که کمک های که امریکا برای زنان کرده است ؛ توسط چند زن دلال تلف شده وفایده ای برای دیگرزنان نرسیده است. دراخیر،ازسخنان من تشکرکرد ووقت مرخصی،مجموعه بررسی های خود درسه جلد کتاب به عنوان" سطح با لای خطر" را که از2012 تا ماه ژانویه 2016 کرده بود، به من داد وگفت که تصمیم گیرنده نیست وبررسی کننده است وازمن بعد از دادن کارت خود خواست که تحلیل ها نوشته برایش ارسال کنم ومن هم چنان کاری را بهوده دانسته نظری ندادم. بهرحال، به نفع زن ها می دانم که دوکارزیربکنند: نخست،با وجود دشواری ها ووعده خلافی های که تا کنون ازحکومت ووکیلان دلالش دیده اند، درانتخابات شرکت کنند؛دوم،به وکیلان امتحان صفری داده رای ندهند!

Friday, 6 July 2018

برای نخست وزیرساختن طا لب عمران خان، یک محکمه به تشویق فرماند هی ارتش ،نوازشریف را بزندان محکوم کرده است

ابراهیم ورسجی
پانزدهم سرطان 1397
این تحلیل ؛ درپیوند به یک گزارش زیر عنوان:" نوازشریف،نخست وزیرسا بق پاکستان به ده سال زندان محکوم شد"، نشرشده در سایت فارسی بی بی سی بتاریخ ششم ژوئیه پانزدهم ماه سرطان، ارایه شده است. ازاین که درصفحه فسبکم پخش شده است، لازم دانستم که درسایت اند یشه هم پخش شود تا دوستان ازآن مستفید شوند. محاکمه نواز شریف انگیزه سیاسی - امنیتی دارد نه اقتصادی وفساد مالی. به این خاطرکه،نوازشریف تنها نخست وزیردرتاریخ پاکستان بود که سه فرمانده جنایت کار وتروریست پرورارتش را برکنارودرسومش حکومت منتخب خود ش قربانی کودتای همان نظامی های تروریست پرورورئیس جمهورشدن کودتاچی وتفنگ دارمشرف شد. تا حدی که رویداد های پاکستان را پیگیری کرده ومی کنم، برایم ثابت شده است که نوازشریف بخاطر تروریسم صادرکردن ارتش به افغانستان به مقابله با آن برخاسته بود. مقابله ای که ازماه ژانویه 2017 تا ماه ژوئیه آن سال شد ت گرفت وسبب شد که دیوان با صطلاح عالی پاکستان اورا زیرفرمان فرماندهی ارتش سلب صلاحیت کند.نوازشریف که می دانست سلب صلاحیتش کاری نظامی هامی باشد؛ازآن ها بنام موجود خلائی یاد کرد وشاهد خاقان عباسی ازحزب خود را جانشین خود معرفی کرد واوهم تا دوهفته قبل نخست وزیرپاکستان ماند وجای خود را به یک قاضی بازنشسته که رئیس حکومت موقت معرفی شده بود سپرد. حزب جامعه مسلمان ها / مسلم لیگ که نوازشریف رهبرش بود،اورا قاید اعظم خود اعلام وبرادرش شهبازشریف را رهبرخود برگزید.اکنون که بازارمبارزه انتخاباتی درپاکستان داغ شده است وبیست روزبعد انتخابات پارلمانی برگزارمی شود ونظامی ها طالب عمران خان رهبرتحریک انصاف را که درپارلمان قبلی 13نفرداشت وبرای تروریزه کردن بیشترافغانستان،حکومت ولایت خیبررابه حزب اوداده بودند،می خواهند نخست وزیر بسازند.ازاین که نظامی ها میدانند که عمران خان رای نمی برد،نوازشریف را محاکمه کرده اند تا ازسطح رائی های بالای مردمی حزب اوبکاهند. جالب این است که، همزمان با اعلام نتیجه محاکمه نوازشریف توسط یک داد گاه پوشالی دراسلام آباد، ده هاهزارنفردست به اعتراض زدند واوهم که بخاطربیماری همسرش درلندن می باشد؛ اعلام کرده است که روزیکشنبه وارد پاکستان می شود. معلوم است که وارد پاکستان شدن نوازشریف،شروع مبارزه سخت میان او وفرماندهی ارتش یا موجود خلائی تعریف شده توسط خودش می باشد.ازسوی دیگر، آصف زرداری رئیس جمهورقبلی پاکستان اعلام کرده است که محاکمه نوازشریف به نفع حزب او درجریان رائی دهی مردم تمام می شود وعمران خان ابرازخوشحالی کرده است که او به کیفراعمالش رسیده است. عمران خان هم فردی است که دریک مورد گفت وگو با حکومت،طالبان پاکستانی اورا نماینده خود برگزیده بودند. ازاین رو، نخست وزیر ساختن عمران خان توسط ارتش پاکستان امتیازدهی به تروریستان درافغانستان وپاکستان ومنطقه می باشد.

Wednesday, 4 July 2018

بسیاری امیران افغانستان دردوسده گذ شته ،به اندازه خرملا نصرالد ین شعور ندا شتند


ابراهیم ورسجی
چهاردهم سرطان 1397
بخش دوم
روزی ملا نصرالد ین سواربرخرش ازکوچه ای می گذ شت ،نا گهان خرملا در با تلاق افتاد وگیرماند. خوش قسمتی ملا این بود که مردم به سراغش رسیده خرش را ازبا تلاق بیرون کرد ند. جالب این است که، هرزما نیکه ملا سواربرخرش ازهمان محله می گذ شت، خرازجای با تلاق دورمی رفت تا دوباره زمین بوس نشود. برخلاف، امیران افغان بار ها دربا تلاق افتاده وروزگارکشورما را سیاه ترساختند. ازاین رو، دراین نوشته بی شعورترازخرملا نصرالد ین معرفی شده اند وحق هم دارند که چنین معرفی شوند!
قرارنبود که بخش دوم مقا له بزودی پخش شود، اما طالب نوازی طالب غنی درفاریاب که به آتش زدن دفتروالی توسط مردم خشمگین منجرشد، کشته شدن سیک ها درحضورغنی دردفتروالی درجلال آباد توسط طالبان یا برا دران نا راض طالب غنی وشهادت دختر یازده ساله لغمانی درزیر موترطالب غنی درلغمان، باعث پخش زود ترنوشته شد. دراین بخش مقاله تاریخی- سیا سی ، بهتراست که ازدوسیه قهرمان سازان وزیر اکبرخان ،نقاب برداری نما یم. معلوم است که اکبرخان معامله گربا شرکت هند شر قی وکشته شده توسط پدرفروشش را نادرخانی ها قهرمان ساختند وحق هم داشتند که چنین کنند. به این خاطرکه، وطن فروشان حق دارند فرزند وطن فروش قبلی را قهرمان مانند خود شان اعلام کنند! اینجا ست که نقاب برداری ازچهره تاریک نادرخانی اهمیت بیشتر پیدا می کند. نگا هی به وطن فروشی پدر کلان نادرغدار نشان می دهد نشان می دهد که او یا سلطان خان طلای ، برادرنا تنی دوست محمد خان که درپشاور زیر سا یه لشکرسیک زند گی ننگین داشت ( رک به کتاب:د پتا نز، نوشته آلیف کویربه زبان انگلیسی). درکتاب نامبرده آمده است که :" دوست محمد خان عزم گرفتن پشاور ازهری سینگ برا دررنجیت سینگ حاکم وقت پنجاب را کرد که درآن وقت در پشاورحکومت می کرد. سلطان خان طلای پدریوسف خان پدرکلان نادرخان غدارکه درخد مت هریسینگ بود، به این فکرشد که اگرپشاوررا دوست محمد خان بگیرد، بزیان اوتمام می شود. ازاین رو، با گرفتن زمین های زیاد ازهریسینگ درچهارسده که " تاکنون غفارخا نی ها ازهمان زمین ها نان نوش جان می کنند" ، خیانت به دوست محمد خان کرد." دراین مورد، معلوم است که سلطان خان طلای هم ازخرملانصرالدین بی شعورتراست هم بی وجدا نی و وطن فروشی ای خود را به نما یش می گذارد.
درادامه خیا نت وزیر اکبرخان به خیزش مردم وکمک به بازگشت پدر خا ئنش زیر فرمان شرکت هند شرقی که جای آن را بعد ترهند بریتا نیا گرفت،خیزش دوم مردم علیه تجاوزآن دردوره شیرعلی خان شروع شد. درآن برهه، ایوب خان با صطلاح فا تح میوند که بعدا جیره خوارهند بریتا نیا درپشاورشد، با فرستادن نامه به عیدالرحمن خان که جیره خوار روسیه تزای درسمرقند بود، ازاوخواست که بیا ید وعلیه هند بریتا نیا جنگ نماید. عبد الرحمن درجواب نامه نه ازجنگ با بریتا نیا بلکه ازسازش به آن سخن گفت ( ر ک.جهاد وجنگ سرد قدرت های بزرگ ج 1 مقاله بازی بزرگ". البته که زمان نامه وپاسخ به نامه شروع جنگ مردم علیه هند بریتا نیا مشهوربه جنگ دوم افغان وانگلیس می باشد. ازاین نگاه که ، بسمارک درسال 1870 م، استان های چند گانه دولت پروس را متحد و امپراتوری آلمان را به میان آورده بود. با درنظرداشت اروپا محور بودن سیاست جهان وتهد ید امپراتوری بسمارک به روسیه وهند بریتا ینا دراروپا وجهان ، هردو قدرت اروپای ، درآسیا، باهم سازش کرده درسال 1880 م ، خراسان بزرگ را چند پارچه کرده آسیای مرکزی را روسیه گرفت ، هند ازبریتا نیا شد ومرکزخراسان را درتفاهم با همی با تبدیل کردن نام آن به افغانستان یا ساختن زندان بی بامی به زندان با نی عبد الرحمن خان به حیث منطقه حایل میان خود وسیاست بیرونی آن را زیرکنترول بریتا نیا پذ یرفتند.
بعد ازوفات عبدالرحمن وحشی درسال 1901 که در21 سال زندان با نی خود اجازه بازکردن یک مکتب نوحتا کهنه را نداد، دوره حکومت پسرش امیرحبیب الله شروع شد. درسال 1907 م، روسیه وهند بریتا نیا بازهمان توافق 1880 م ، یا ما ندن افغانستان به حیث منطقه حا یل وفارس کوچکترشود را تا یید کرد ند. اسفبار این که ، انگلیس درهند هم آموزش نورا گسترش داد هم درسال 1885 حزب کنگره را ساخت ودرسال 1906م ، حزب مسلم لیگ را ساخت. برخلاف، درافغانستان توجه به آموزش نو نکرد تا زندان بی بام به حیث منطقه حایل زیرفرمان امیران بی شعورتر ازخرملانصرالدین ادامه داشته باشد. جالب این است که ،محمود بیک طرزی که پد رش ازترس عبد الرحمن خان به قلمرو ترکیه عثمانی گریخته بود، با شروع امارت حبیب الله خان به کا بل آمد و دودخترخود را به پسران امیرداده هم درباری شد هم با الهام ازنهضت جوانان ترک ، نشریه سراج الاخباررا براه اندا خت. سراج هم پسوند نام امیرحبیب الله نوکر بریتا نیا بود! خنده آوراین که ،طرزی درنشریه سراج الاخبارخود که بزبان فارسی پخش می شد وخود ش زبان پشتورا نمی دانست، هم نوگرایی سطحی هم افغان گرای متعصبانه را تبلیغ می کرد.
آری، امان الله خان که سواد درست ندا شت ؛ زیرتا ثیرطرزی نوگرا شد. نوگرای منحصر به بی حجابی زنش ، دخترطرزی! نوگرایی مسخره که کمک به خیزش قبا یل جنو بی ومشرقی وظهورامارت اسلامی امیرحبیب الله کلکانی درکا بل کرد. جالب این است که، حبیب الله کلکانی هم مستقل ترین امیرافغانستان بود هم سه حمله نادرخان دیره دونی ووزیرستانی هایش را تا دیره اسماعیل خان ، آن سوی دیورند به عقب رانده بود! ازاین رو، نادرخان دیره دونی ووزیرستانی های همکارش ازجمله پدریا پدرکلان طالب غنی،با مداخله نظامی و35 لک کلدارهند بریتا نیا،حکومت کلکانی را سرنگون وبا برداشتن جنازه ای استقلال ، حکومت عبدالرحمن خان را زیرنظر هند بریتا نیا اعاده کرد ند. یعنی خود گردانی / استقلال مورد نظرامان الله خان دفن وهند بریتا نیا دوباره به کابل حاکم شد. ازهمه خنده داراینکه ، نادرغدار هم خود را نجات بخش معرفی کرد هم ما نند عبد الرحمن خان دانش ومعارف نو ستیزی را رونق بخشید. ازاین که نادرغدار براساس تفرقه انگیزی های قومی وکمک انگلیس روی کارآمده بود، تا که توانست افراد با سواد را بنام های طرفدارامان الله وحبیب الله کلکانی کشت وافغانستان را ازسواد ودانش خالی کرد تا با استفاده ازجهل ونادانی مردم حکومت قبا یلی خود را تقویت وادامه داده بتواند.
اسفباراین که، با کشته شدن نادر غدار که باعث قدرت گرفتن برا درش هاشم خان شد،سرکوب وخشونت ودانش ستیزی رونق بیشتری پیدا کرد. ازاینکه هند بریتا نیا وروسیه تزاری زندان بی با می بزندان با نی عبد الرحمن خان ساخته بود ند ونادرخان آن را به کمک همان هند بریتانیا واستالین بازسازی کرده بود، باید فرهنگ ستیزی وتجربه های ناکام قبلی درجهت بی شعورتربودن امیران ازخرملانصرالدین تکرارمی شد. اگرچه با استفاده ازتجربه ایران دوره رضاشاه ، با ترجمه دانشگاه به پوهنتون، پوهنتون شروع به کارکرد، ازاینکه پیدا کردن استا دان دارای فهم وتخصص برای دانشگاه درآن برهه عملی نبود، بازهم شروع خوبی بود.
با درنظرداشت کارنامه دانشگاه که دراصل تولید اند یشه ویا حد اقل مصرف کردن اند یشه تولید شده توسط دیگردانشگا ها می باشد واین توان درپوهنتون کابل نبود ونمی باشد،نمی توانم دانشگاه کابل آن روزحتا امروزرا دانشگاه بنامم. ازاین رو، پوهنتون ماند وباید بماند. ازفرهنگ ودانش که بگذرم، هاشم خان درسیاست حما قتی کرد که خرملا نصرالد ین هم ازانجام آن شرم داشت وآن اینکه درسال 1941 اوج جنگ جهانی دوم، جواهر لال نهرو ومها تما گاندی حرکت ازهند برو را علیه انگلیس شروع کرد ند؛ لندن که ازنهضت نامبرده ترسیده بود، هیاتی به هند اعزام وازگاندی ونهروخواست که به نهضت خود پا یان دهید تا بعد ازجنگ برایتان خود گردانی بدهیم وآن ها هم آرام شد ند. ازاین که درسال 1944 ، شکست هتلردرجنگ جها نی دوم روشن شده بود؛ لندن هیا تی را به هند فرستاد تا با نهرو وگاندی درباره استقلال هند گفت وگونماید. معلوم بود که محمد علی جناح درزمان نهضت ازهند برو گاندی ونهرو آرام نشسته بود؛ ازاین رو،مطابق گفته طارق علی ، دانشمند انگلیسی پاکستانی تبار، انگلیستان، پاکستان را برای او تحفه داد.
ازهمه خنده داراین که ، هاشم خان که ازآمدن هیات انگلیسی بررسی کننده ای دادن استقلال به هند آگاه شده بود، نامه ای به لندن فرستاده ازآقای خود خواست که منطقه پشتون نشین شمال غرب هند را به افغانستان دست ساخت خود ش بدهد. اینکه بادار به درخواست نوکرخود چقدر خند یده بود، موضوع بحث این نوشته نیست! بهرحال،خواست احمقانه هاشم خان ازلندن باعث شد که محمد علی جناح درسال 1947 ، دربخش پشتون نشین شمال غرب هند همه پرسی برگزار وتا یید یه پشتون ها را برای پاکستان بگیرد ؛ وپشتون ها هم با ابرازوفاداری به پاکستان مشت محکمی دردهن هاشم خان زد ند. جالب این است که ،هم پشتون ها وفا داری خود را به پاکستان ابرازکرد ند هم حکومت بی شعورافغانستان درسازمان ملل با درخواست عضویت پاکستان درآن مخالفت کرد. بنگرید! احمق ترها ازخرملا نصرالدین را! پاکستان درآن وقت 120 میلیون نفوس داشت وافغانستان دست ساخت انگلیس شش ملیون که تنها دومیلیون آن پشتون یا افغان بود ند!
بهرحال ، وقتیکه مخالفت نماینده افغانستان درسازمان ملل با درخواست عضویت پاکستان را سفیرآن کشور به محمد علی جناح اطلاع داد ، او به امنیتی های حکومت خود دستورداد که با یگا نی هند بریتا نیا دررابطه به افغانستان درراولپندی می با شد ؛ به آن نگاه کرده معاش سران قبایل افغان را افزون نما یند که کرد ند. درواقع، پشتونستان خواهی حکومت انگلیسی - دیره دونی کا بل حماقتی بود که خرملانصرالد ین ازانجام آن خود داری کرده بود! حما قتی که باعث شد حکومت افغانستان، پاکستان یا جانشین بریتا نیا درمنطقه را دشمن خود ساخته برای بقای خود نوکری شوروی را پذ یرا شود. ازاین که سران وقت حکومت افغانستان هم مردمی نبود ند هم دشمن تازه پیدا کرده بود ند، تنها حما یت مسکو ادامه حکومت داری ننگین شان را تضمین می کرد که کرد. درزمینه ، مسئله خنده داراین است که ، هاشم خان بعد ازبتاریخ پیوستن هند بریتا نیا وظهورهند وپاکستان، دوماه درواشنگتن خوا بید اما موفق نشد یک مقام کوچک امریکای را ببیند!
واقعیت این است که ، درآن وقت ، پاکستان ده ها مرتبه موقعیت قوی ترازافغانستان درواشنگتن وجهان داشت، اما هند برآن می چربید. به این خاطرکه، درآن زمان، مسکو وواشنگتن عزم جذ ب پکن ودهلی را داشتند وبه کشورهای مانند افغانستان حتا پاکستان کم توجه بود ند. ازاینکه هم پاکستان هم هند دارای حکومت های خود گردان ودموکراتیک شده بود ند، دیره دونی های تحمیل شده برکابل وبی شعورترازخرملانصرالدین،هاشم خان را مرخص وشاه محمود خان را به میدان آورد ند تا شیوه نرم حکومت داری را پیشه کرده وجامعه بد بخت را کمتر برنجا ند! درآن برهه ، اشتباه بزرگ شاه محمود خان اصراربرپشونستان خواهی هاشم خان بود. مثلا، درکتاب" سیاست خارجی پاکستان با محوریت هند" نوشته اس ایم برک، نوسنده امریکای آمده است که :" درسال 1950 ، حکومت افغانستان بازارپشتونستان خواهی را داغ کرد؛ ازاین رو، حکومت پاکستان 50 میلیون کلدار به سران قبا یل پشتون پرداخت. درهمان کتاب، بیان شده است که درآن وقت، بود جه حکومت افغانستان 50 میلیون کلدارنبود."
درسیا ست، معلوم است که قدرت سخن می گوید وقدرت هم سرما یه وبودجه سالانه حکومت ها وسطح با لا ی دانش ومعرفت رهبران آن ها می باشد. ازاین رو، نبود سرمایه وتوان سیاسی ورفتن با دار دیره دونی ها یا انگلیس ازهند ونزاع با پاکستان درمسئله ای پشتونستان؛ باعث شد که دیره دونی ها شاه محمود را مرخص ومحمد داود را به میدان آورده با قبول حلقه غلامی اتحاد شوروی بقای خود راهم درارگ کابل تضمین نمایند هم بازار پشتونستانی خواهی را گرم نمایند. شوروی هم که بخا طرپیوستن پاکستان به پیمان های نظامی امریکای ، سیتو وسنتو ازآن عصبانی شده بود، برای تثبیت مرزهای جنوبی خود، ازنوکری سران حکومت افغانستان استقبال اما ازپشتونستانی خواهی آن به گونه ی آشکارحمایت نکرد. به سخن دیگر،افغانستان با رفتن هند بریتا نیا ازمنطقه بجای خود گردان شدن، وابسته به شوروی شد. وابستگی ای که نماد بی شعور تر بودن رهبران وقت حکومت افغانستان ازخرملا نصرالدین می باشد.
اگرچه محمد داود دردوره نخست وزیری خود با فروش موقعیت استراتژیک افغانستان به شوروی وفروش گازشمال به آن که ازقیمت گاز هرگزچیزی به مردم گفته نه شد، سرک های کا بل وازکا بل تا برخی ولایت ها را پخته کاری کرد،اما ظاهرخان وعبد الولی دامادش هم ازخود سری او هم ازاتکای بیشترحکومتش به مسکو هراس پیدا کرد ند. ازاین رو، اورا مرخص وبه اصطلاح به کار برد دموکراسی روی آورد ند تا فریب کاری نمایند. دموکراسی بدون حزب سیاسی ونخست وزیرهای برخاسته ازبروکراسی قبیلگی. ازخوب یا بد رخ دادها، موسی شفیق ، آخرین نخست وزیربروکرات نظام شاهی چند ماه درس لیدرشپ دردانشگاه هاروارد در امریکا خوانده بود که برای کشورهای پس مانده رهبر سازی می کرد. درواقع ،همین مسئله وخیزش اسلام گرا یان وگرایش دوستان شوروی درخاورمیانه به سوی امریکا ، باعث شد تا مسکو که برارتش افغانستان سلطه یافته بود، با بکارگیری افسران تعلیم یا فته درخاک خود ش، کود تای سرطان 1352 را براه انداخته نظام شاهی را مرخص وجمهوریت دروغین را به ریاست محمد داود به میدان بیاورد.
ازآنجا که محمد داود شخص قدرت خواه، فرصت طلب ونا دان بود، گسترش فعالیت های اسلامی ها ، خلقی ها وپرچمی ها را برنتا فته اول به کمک چپ ها، اسلامی ها را سرکوب وبرخی رهبران آن ها را روانه پاکستان کرد ودوم هم درفکر سرکوب چپ ها هم درفکر بیرون شدن ازمحورمسکوورفتن به سوی غرب ازطریق شاه ایران شد. گرایش احمقا نه ی که خرملانصرالدین باخود داری ازرفتن به با تلاق ازآن خود داری کرده بود! ازاین رو،مسکو گرایش دا ود به راست را برنتا فته با کود تای افسران وا بسته به خود درهفتم ماه ثور 1357 ، تره کی وامین را به میدان آورد. ازهمه رسوا تراین که ، تره کی وامین ثابت کرد ند که خرترازخرملانصرالد ین می باشند. درواقع ، خرتربودن آن ها ازخرملانصرالد ین؛ باعث شد که نیروهای مذهبی افغانستان به کمک پاکستان وتشویق های فکری- شعاری انقلاب اسلامی ایران تقویت شده مسکو را بترسانند ؛ ومسکو هم با پیاده کردن ارتش سرخ به افغانستان برای خود ومردم افغانستان مصیبت ها خلق کرد. مصیبت های که هم امکان مستقل شدن را ازافغانستان سلب کرد هم پای امریکا را به این کشوربد بخت ازطریق پاکستان کشاند.
اگرچه پشتونستان خواهی حکومت افغانستان ،بخاطرهمپیما نی پاکستان با امریکا، تا اندا زه ای مورد حمایت مسکو وهند واقع شد ؛ برخلاف، باعث کمک پاکستان به مذهبی های سیاسی علیه پشتونستان خواهان قبا یلی وچپ گراهای بی شعورترازخرملا نصر الد ین شد. افزون برآن، حضورارتش سرخ درافغانستان باعث تجارت پاکستان ودالرگیری آن ازامریکا شد. تجار تی که باعث گسترش تروریسم مذهبی با کمک آی اِس آی درافغانستان شد. روشن است که ، تروریست پروی پاکستان ورویداد یازدهم سیپتامبر 2001 ، با عث جنگ امریکا وانگلیس علیه تروریسم پاکستانی وایجاد حکومت های پودرکار وقبا یلی ای طا لب کرزی وطا لب غنی شد. حکومت های که هم 125 میلیارد دالر کمک های امریکا وحد اقل یک برسوم آن کمک های اروپا ودیگرکشور ها را جمع منابع درو نی تلف هم با تقویت تروریستان همتبار خود علیه قوم های غیرپشتون به خصوص تاجیک ها،هم امریکا را دربحران انداختند هم افغانستان را چنان وابسته به امریکا وانگیس ونیازمند به پاکستان ساختند که نه تنها بی شعورتربودن رهبران خود نسبت به خرملانصرالد ین را ثابت کرد ند ،بلکه حماقتی کرد ند که اگر ملا نصر الد ین وخرش زنده می بود ند ، به آن ها وحماقت شان نه خنده قهقه بلکه زارزار گریه می کرد ند!
دراخیر، نوشته را جمع بندی کرده این گونه به پا یان می رسانم که تحولات زیر شرایط را برای حکومت کردن بی شعورترها ازخرملا نصر الد ین بسیار دشواریا نا ممکن ساخته است: نخست، جنگ علیه شوروی وجنگ علیه تروریسم پاکستانی مردم را آگاه وبه میدان سیاست آورده است؛ دوم، قبیله گرای ها وبرا دران ناراضی خوانده شدن تروریستان توسط طالب کرزی وطالب غنی به خصوص دومی وشهید وزخمی شدن های روبه گسترش مردم وسربازان وپولیس ها توسط تروریستان یا همان برا دران نا را ضی، فا صله آسمان وزمین میان حکومت ومردم ایجاد کرده است؛ سوم،انفجار اطلاعاتی زاده فن آوری رسانه ای مدرن چنان فضای مجازی وفضای واقعی رسانه ای را نسبت به حکومت گران بی شعورترازخرملا نصر الد ین وبادا ران بیرونی شان آشفته سا خته است که بدون نما ینده واقعی مردم ساختن حکومت وزباله کردن وطن فروشان قبا یلی ومعامله گران دیگرگروه ها وقوم ها، نه تروریسم پاکستانی مهارمی شود ونه صلح وثبات درکشورتا مین می شود.
پا نو یس :
1-نظام تعلیمی وتربیتی مسلمان ها درهند ،به زبان اردو، نوسنده : صدر الد ین اصلاحی ص 76


Monday, 2 July 2018

بسیاری رهبران افغانستان دردوسده ای گذ شته، به اندازه خرملانصرالدین شعورنداشتند

ابراهیم ورسجی
دوازدهم ماه سرطان 1397
بخش نخست:
روزی ملا نصرالدین به کوچه ای وارد شد وناگهان خرش دربا تلاق افتاد، مردم که دید ند ملا به مشکل روبرو شده است، به کمکش رسید ند وخرش را ازبا تلاق بیرون کرد ند. جالب این است که ، بعد ازرهای ازبا تلاق، وقتیکه ملا سواربرخرش ازهمان محله می گذ شت، خرش ازجای با تلاق دوری اختیارمی کرد. تاریخ سیاسی نا شاد افغانستان نشان می دهد که امیران آن بارها درهمان با تلاقی افتاد ند که سلف شان افتاده بود ند! ازاین رو، حق دارم بگویم که رهبران افغانستان به اندازه خرملانصرالدین شعور نداشتند وندارند!
درآغازنو شته ، به آگاهی سیاست کاران وفرهنگیان افغانستان برسا نم که هد فم ازنویشتن این مقاله ی دردوبخش ، کوبیدن وشکستن ذهن اسطوره ی -افسانوی وقهرمان سازی های دروغین دراین کشور بد بخت می با شد؛ نه بی احترامی به قبیله وقومی خاص. به این خاطرکه ، افغانستان نیازمبرم دارد که وارد عصر مدرن شود. عصری که رفتن به سوی کشور- ملت نقطه آغازآن می باشد. نقطه ی که با داشتن ذهن وتفکر اسطوره ی - افسانه ی- قهرمان ساز وخود بیهوده انگار نمی توان به آن رسید. اگربا وجود نوکری به هند بریتا نیا ، امیران قبا یلی افغان نتوانستند ازنماد های کمرنگ مدرنیسم انگلیس در هند، استفاده کنند وپس ازپا یان هند بریتا نیا وبرآمدن هند وپاکستان ، دراخیرنیمه نخست سده ی بیستم ، تلاش درجهت ترویج مدرنیسم روسی درافغانستان آغاز شد وبا کودتاهای ننگین 26 سرطان 1352 و7 ثور 1357 به فاجعه انجامید ، یا جاده سازی برای پیاده شدن ارتش سرخ وفربه شدن بنیاد گرای اسلامی ودرادامه آن تروریسم قبا یلی- مذهبی کرد ؛ بدوعامل زیر گره می خورد: نخست ، تفکر اسطوره ی غالب برذهن دسته ی حکومت گران گما شته شده توسط بیگا نگان وهم تباران نیمه با سواد اتراق کرده در دستارخان شان؛ دوم ،کمونیسم روسی را برابر به مدرنیسم آن گرفتن. آری ، مدرنیسم روسی نسخه برداری ناقص مدرنیسم اروپای غربی وکمونیسم روسی نسخه برداریی ناقص اند یشه های مارکس وانگلس بود. شا یان یاد آوری می باشد که ، مدرنیسم ناقص روسی را تزارها وکمونیسم ناقص آن را لینن ودسته اش شروع کرد ند که استالین یک عضوهمان دسته درزباله دان تاریخ واریزش کرد. ازاین رو ، حق با ولادی میر پوتین می باشد اگر بلشویسم ولادی میرلینن را عامل مهم عقب مانده گی روسیه درمقا یسه با غرب می داند.
درحالیکه ، ولادی میر پوتین ، بلشویسم را عامل مهم پس ماند گی روسیه درمقا یسه با غرب می داند ، مد یدوف نخست وزیر او باوردارد که روسیه به مدرنیزه کاری تازه نیازدارد تا بتواند به سطح غرب برسد. جالب این است که ، تازه رهبران روسیه متوجه اهمیت مدرنیته / اند یشی شده اند ! برخلاف ،چپ های روسی افغان دربا تلاق بنیاد گرای قبیلگی فرورفته اند. مثلا ، اگرخلقی نماهای تحصیل کرده دراتحاد شوروی با گذاشتن ریش های مصنوعی همکار طالبان هم تبارشان ، یاشاخه ریشوی ارتش پاکستان شد ند ،درواقع ، نشان داد ند که ذهن اسطوره ی - افسانه ی برخاسته از جهان بینی قبیلگی چنان درخود فرو برده است شان که قدرت درک شرایط نوین ملی- منطقه ی- جهانی رانداشتند وندارند. افزون برخلقی های طالبان شده ، کرزی که عضو طا لبان بود وبا دارودسته طالبانی- قبا یلی خود درجهت بازگشت طالبان درراستای تامین سیاست عمق استراتژیک پاکستان درافغانستان کارکرد. متاسفانه ، مسترغنی باداشتن شناسنامه ی امریکای ومدعی با سواد بودن ، بخاطرهمان ذهن اسطوره ی- قبیلگی، اول به ساز پاکستان رقصید ودوم بسازهند رقصید واکنون ازنهایت درماند گی بدریوزگی پاکستان شتافته است! ازاین رو، مطابق سخن نغزفارسی که :" خرهمان است ، ولی پالانش عوض شده است." می توانم بگویم که ذهن اسطوره ی- قبا یلی برای ادامه تاریخ ننگین خود باید درنظام های امارتی- شاهی- جمهوری قبیله گرا،کمونیسم قبیله گرا، جهادی گری قبیله زده، تروریسم قبا یلی ، وفاشیسم دموکراسی نما ، تاریخ ننگین پیشینیان بد کاره خود را پیشه می کرد تا مانع تراشی دربرابر فرایند مدرنیسم کند که موفقانه کرده است. ازاین رو، بهتراست که رهبران افغان دردوسده ی گذشته را درشعور داشتن ازخرملانصرالدین هم عقب مانده ترمعرفی نمایم.
بطورنمونه ، روزی ملا نصرالدین سوار بر خر خود ،ازکوچه ی می گذ شت که نا گهان خرش دربا تلاق فرورفت وگیر ماند. از خوش قسمتی جناب ملا نصرالدین ، مردم محل ازگیر ماندن خر او دربا تلاق آگاه شده به کمک اورسیده خرش را از با تلاق بیرون کرد ند. جالب این است که ، پس ازآن، هرزمانیکه ملا سوار برخرش از همان محل می گذ شت ،خرش که باری دربا تلاق درهمان محل فررورفته بود ، دور تراز محل با تلاق حرکت می کرد تا ما نند گذ شته درآن فرو نرود. به سخن دیگر ، خرملانصرالد ین آن قدرشعورداشت که جای با تلاق را شناسای ونه خواهد باردیگردرآن گیرافتد !
با درنظرداشت فرورفتن خر ملا نصرالدین در با تلاق وخود داری کردن آن ازحرکت به نزدیک جای با تلاق ،بهتر می دانم که بی شعوری بسیاری امیران وباصطلاح رئیس جمهوران افغانستان را در مقا یسه با خر جناب ملانصرالد ین به بررسی گرفته با نماد های گونه گون بازتاب دهم ! دراین بازتاب دهی بی شعوری امیران افغانستان در مقا یسه با خر حاج آ قا ملانصرالد ین، بحث را ازما ندن افغانستان در دورباطل کهنه ، سرخ ونو استعمارگری حتا نوکرپاکستان یا غلام غلام شدن ، یا بیرون شدن از زیرسلطه یک استعمار ورفتن بزیر سلطه ی استعمار دیگر ونرسیدن به استقلال که تاکنون ادامه دارد ، میاغازم.
ازآن هم اسف بار این که ، هم افغانستان گرفتاردوربا طل ماند هم شیا دان وعوام فریبان شعارهای توخالی ای داشتن استقلال داده ومی دهند وقهرمان های کاغذی برای استقلال خواهی واستقلال داشتن هم ساخته ومی سازند! بطورنمونه ،امیران وطن فروش افغان نوکری ووطن فروشی را از نو کری به رنجیت سینگ حاکم پنجاب یا پاکستان کنونی وشرکت انگلیسی هند شرقی شروع کرد ند. وقتیکه در سال 1849م، شرکت هند شرقی به حکومت رنجیت سینگ پا یان داد ودرسال 1857 م ،هند بریتا نیا درجای حکومت مسلمان هند نشست وملکه ویکتوریا امپراتوری بریتا نیا را درنیم قاره هند تاسیس کرد، امیران بی عرضه ی افغان درخد مت هند بریتا نیا درآمد ند. شا یان یاد آوری می باشد که ، با پا یان هند بریتانیا درماه اگست 1947 وبرآمدن هند وپاکستان ، نادرخانی ها که بدون حلقه غلامی استعماردرگردن خود حکومت کرده نمی توانستند؛ دوکارزیررا کرد ند:نخست، پرچم پشتونستان خواهی را علیه پاکستان بلند کرد ند ؛ دوم، برای ادامه حکومت قبایلی- نامردمی خود ، حلقه غلامی اتحاد شوروی را به گردن گرفتند!
ازاین رو ، بهتر است که موضوع را با نگاهی بتاریخ بررسی نمایم. آری ، امیران افغان از احمد خان ابدالی تازمان خان از خانواده اش اداره واقتصاد ساخته نتوانستند. بنا برآن ،برای پیداکردن نان ،به شهر های هند حمله کرده نان وآذوقه خود ولشکریان قبا یلی خود را فراهم می کرد ند. پیش ازآغازدوره حکومت های امیران ناتوان افغان دراداره واقتصاد سازی، مسئله ی جالب این بود که نادرافشارکه احمد خان ابدالی یکی ازافسران زیرفرمانش بود، ازحکومت مسلمان هند خواسته بود که هوتکی های پناهنده درخاکش را که بعد ازبراندازی حکومت صفوی ها دزدی وغارت وقتل کرده بود ند وبه هند گریخته بود ند، تحویل دهد. کاری که حکومت هند نکرد.ازاین رو، نادرافشار واحمد خان افسرزیرفرمانش به هند حمله وهشت صد نفرهوتکی های افغان را قتل ومرده های آن ها را بردیوارهای دهلی آویزان کرد ند. بعد ازقتل هوتکی ها وغارت خزانه شاه مسلمان هند، نادرشاه واحمد خان روانه ی خراسان بزرگ بود ند که اولی کشته شد. وبه گفته کارل مارکس، "احمدخان با غارت سرمایه ی دزدی کرده ای فرمانده مقتولش ، امپراتوری قبیلگی خود را درقندهارساخت."
شا یان ذکر است که ، با غارت خزانه ی پادشاه مسلمان هند توسط نادرشاه واحمدخان افسرزیرفرمانش،مسلمان های حاکم برهند تضعیف وهندوها وسیک ها وشرکت هند شرقی - انگلیسی تقویت شد ند. آری ، درآن برهه که احمد خان دربخش خاوری خراسان وکریم خان زند دربخش باختریی آن فرمان رواشده بود، شرایط مناسب اداره واقتصاد سازی برای اولی میسرشده بود.ازاین که احمد خان دررکاب نادرافشار، هوتکی ها را درهند قتل عام کرده بود وبعد ازبازگشت به قندهار، آن شهرراکه همه باشند گانش تاجیک ها بود ند، ویران کرد. درواقع، احمد خان هم باهوتکی های افغان هم با تاجیک ها دشمنی را شروع کرد. بعد ازقتل هوتکی ها وویران کردن شهرقند هاربرای متواری کردن تاجیک های آن، به نفع احمدخان بود که اداره سازی واقتصاد سازی درقلمروحکومت خود می کرد که کرده نتوانست. ازاین رو، برای پیداکردن نان وپول به سرزمین های شمال غرب هند، وابسته ماند.
ازاین نگاه که حمله نادرافشارحکومت مسلمان دهلی را تضعیف کرده بود، شرکت انگلیسی هند شرقی اولین کاری که کرد ، لشکروفادار به خود ازپیروان مذهب سیک را درقلمروپاکستان کنونی تشکیل داده به جان حکومت گرسنه احمد خان ابدا لی انداخت. مثلا، نخستین خیزش سیک ها علیه چپاولگری های سپاهیان احمد خان درلاهور صورت گرفت. جالب این است که ، زمانی که احمدخان می رفت به لاهور تا لشکرسیک را بکوبد، آن ها درجنگل ها پنهان می شد ند. همین که احمد خان به قندهارمی رسید، سیک ها دوباره حمله کرده مالیه وغله گیر های حکومت بی اداره واقتصاد او را متلاشی می کرد ند. بازیی که تا مرگ احمدخان ادامه یافت. ادامه ی که به فربه شدن نیروی سیک زیرسایه شرکت هند شرقی ولاغرشدن نفوذ حکومت احمدخان درپنجاب یا مرکزپاکستانی کنونی انجامید.
ازسوی دیگر، نفرت مسلمان های هند ازغارتگری های سربازان احمد خان کمک کرد به لشکرسیک تا شهرهای مهم شمال غرب هند را اززیرسلطه ای او بیرون نماید. دراین راستا، بهتراست ازدونمونه یاد کنم:نخست، حکومت مسلمان هند که دراثرتهاجم نادرافشار واحمد خانِ ضعیف شده بود، درنتیجه آن ،هند و ها وسیک های تند رو مسلمان ها را زیرفشارگرفتند. ازاین رو، شاه ولی الله دهلوی ومولانا عمر طی نامه ازاحمدخان خواستند که به کمک مسلمان ها برسد. بلی، احمد خان به جنگ هندو ها رسید، اما سربازان گرسنه اش چنان غارتگری کرد ند که شاولی الله ومولاناعمر ازشرمساری گریستند؛ دوم، روزی احمد خان به مسجد وزیردرلاهوربرای ادای نمازجمعه رفته بود، مولوی درخطبه ی خود به او حمله کرد ونزاع لفظی میان هردو شروع شد. درجریان نزاع لفظی، خطیب مسجد به احمد خان گفت که: چهار خواست ازخدا داشتم: قاری قرآن شدن ، عالم دین شدن ، زیارت کعبه وشهادت درراه خدا.ازاین که سه خواسته ام پوره شده است، خوشحال می شوم اگر بدست توشهید شوم تا به خواست چهارم خود برسم (1)!
جالب این است که ، احمد خان مولانا را شهید نکرد امابه لودهیانه تبعید کرد. جای که مدتی بعد شرکت هند شرقی شاه شجاع نواسه احمد خان ودوست محمد خان فراری ازجنگ اول با انگلیس را به آنجا فرستاد وازآن ها موفقانه نوکری گرفت. بهر حال، حکومت احمد خان تاحدی که توان داشت کوشش کرد تا نگذارد لشکرسیک به پشاور وکویته یا گلوگاه حکومتش برسد. اما بعد ازمرگ احمد خان وامیرشدن پسرش تمورشاه ، هم وضع مالی اداره قندهارخراب ترشد هم سیک ها به سوی کویته وپشاورنزدیک ترشد ند. تمورشاه که مانند امیرحبیب الله نوکرهند بریتا نیا ، جززن باره گی هنردیگری نداشت ، هم ناتوان ازباج دهی به سران قبایل درقندهارشد هم به کابل آمد تا به پشاورنزدیک شود ونان وتنخواه ماهوار برای کارمندان اداره مسخره ی خود را کمای کرده بتواند. ازپیش معلوم بود که ، اوضاع سیاسی- اقتصادی به زیان تمورشاه وفایده سیک ها درکویته وپشاوردرحال تغییرمی باشد. درچنان شرایطی که حکومت بی اداره واقتصاد باقی مانده ازاحمد خان روبزوال گذاشته بود ، تمورشاه مرد وجا یش را زمان شاه گرفت. زمان شاه که پول دربیت المال وغله درگدام نداشت، به سوی هند حرکت کرد تا نان کمای کند. ازاین نگاه که، شرکت هند شرقی و لشکر سیک زیر فرمانش برپنجاب ومناطق نزدیک به پشاور وکویته زیررهبری رنجیت سینگ مسلط شده بود ند؛ شرکت نامبرده وپاد شاه قاجار، شهزاده محمود ، برا درزمان خان را کمک کرد ند تا قندهار/ مرکزامارت او را فتح وبه عمرحکومت اوپا یان دهد. واقعیت تلخ این است که ، در خیزش شهزاده محمود ،زمان خان هم تخت هم چشمان خود را ازدست داد.
درواقع، شهزاده محمود اجیرشده توسط شرکت هند شرقی، رنجیت سینگ وشاه قاجاری فارس ، کمک درجهت نابودی امپراتوری بی اداره واقتصاد با بای خود کرد . با بای که پایه گذاربد بختی نواسه های خود ودیگر قوم های خرا سان شد. اینکه می گویم با با پایه گذاربسیاری سیه روزی های نواسه های خود می باشد ،دلیل های بسیاری دارم که به برخی نه همه آن ها اشاره می کنم:نخست ، با با هنر اداره واقتصاد سازی یا دولت سازی را نداشت ؛ ازاین رو،منابع درونی را فعال کرده نتوانست وازنظردرآمد وابسته به شمال غرب هند باقی ماند ؛ دوم، با لشکرکشی نان وغله درآوردی به شمال غرب هند،کمک به نابودی حکومت مسلمان هند وتقویت شرکت هند شرقی وگرایش های هندوی وسیکی ضد مسلمان ها زیرفرمان شرکت نامبرده کرد؛سوم، نیروهای مخالف اسلام درهند به خصوص سیک ها زیرفرمان شرکت هند شرقی هم مسلمان ستیزی هم پاکسازی بقا یای احمد خان ازهند را روی دست گرفتند.
درچنان شرایطی بحرانی که قبلا احمد خان به کمک نادرافشار،هوتکی ها را دردهلی قتل عام وبعد تر با ویران کردن شهر قندهار، تاجیک ها را متلاشی کرده بود، پسران جمال خان که بعدا بنام محمد زای ها مشهور شد ند، به رقابت با نواسه های او برخاستند. درنتیجه ای رقابت نامبرده،محمود وشاه شجاع، ازخانواده احمد خان ،کاغذ تشناب شرکت هند شرقی شد ند وپسران جمال خان که بعدا محمدزای وبارکزای نام گرفتند، درنوکری به شرکت انگلیسی هند شرقی ، حکومت رنجیت سینگ وجانشین آن، هند بریتانیا، پیشگام شد ند. شرکت هند شرقی که با لشکرخاص سیکی ای خود قبلا زمین را درشمال غرب هند درزیرپای مالیه وغله گیران احمد خان داغ کرده بود ؛ درادامه ای آن، به بهره برداری ازرقابت های قبا یلی ابدالی ها،محمد زای ها یا نوکران وفادار خود دردوسوی خط دیورند کنونی پرداخت. بهره برداری که سلطه شرکت را برمنطقه تامین وفا یده ای محلی آن به نفع دوست محمد خان وزیان شاه شجاع خان تمام شد.
آری، بررسی خیانت های آن برهه امیران افغان نشان میدهد که نصب شدن دوست محمد خان درجای شاه شجاع خان توسط شرکت انگلیسی هند شرقی، پا یان تاریخ سیاه ابدالی ها وشروع تاریخ سیاه ترمحمد زای ها بود! مردمان عصبانی هم که جنگ علیه شرکت هند شرقی کرد ند. درواقع، نا آگا هانه کمک به امیرشدن دوست محمد خان ، نوکروفادارشرکت هند شرقی درنتیجه خیانت وزیراکبرخان کرد ند! درحقیقت، کشتن شدن شاه شجاع یک مزدورشرکت وامیرشدن دوست محمد خان مزدور دیگرآن، نشان داد که مردم فهم وتوان آزاد شدن را ندا شتند. به سخن دیگر ، شرکت هند شرقی که ازخشم نا آگاهانه مردم وخیانت ومعامله گری های سران قبایل افغان آگاهی داشت، به برخی سران قبایل تحفه وسران قبیله های محمد زای وبارکزای را که دربی شعوری ازخر ملانصرالدین هم بی شعورتربود ند حاکم ساخت وسرنوشت وطن ما را بدست گرفت. درحالیکه ، سران قبا یل محمد زای وبارکزای خود را به شرکت هند شرقی فروخته بود ند، نیمه با سوا دان نان خورآن ها فرهنگ قهرمان ساز قبا یلی را درمیان مردم ساده رونق دا د ند.
بطورنمونه، شرکت هند شرقی که شاه شجاع خان ابدالی را به کابل آورده بود ومردم دست به خیزش زد ند، دوست محمد خان وپسرش اکبرخان درکنارمردم ایستا د ند. اما دراوج خیزش مردم ، دوست محمد خان ازصف قیام مردم فراروبه هند رفته به شرکت هند شرقی تسلیم وبه لودهیانه فرستاده شد. شرکت نامبرده که درمقابل خیزش مردم گیج شده بود، با دوست محمد خان درلودهیانه درتماس شد. دوست محمد به نماینده شرکت وعده داد که اگر به حکومت کابل نصب کرده شود، زند گی خود را فدای هند بریتا نیا خواهد کرد ( ر ک جهاد وجنگ سرد ج 1 مقاله بازی بزرگ). بعد ازتعهد دوست محمد به شرکت ، مطابق خواست بادار، قطی نسوارخود را به فرزندش اکبرخان فرستاد واو هم با گرفتن قطی نسوارپدرخائن وفراریی خود، به خیزش مردم خیانت وجاده سازی برای حکومت سیاه کارپدرش زیر فرمان شرکت هند شرقی کرد! جالب این است که ، بعد ازرسیدن به قدرت، دوست محمد خان ، فرزند فریب خورده ای خود را کشت ویک قرن بعد ، بازمانده های نادرغدار / نوکرهند بریتا نیا، اورا قهرمان ساختند. نفرین به این گونه قهرمان سازی ها! ادامه دارد.