Saturday 10 February 2018

اسلام به ولترنیاز ندارد ، اما به منتسکیو وروسو، نیازمبرم دارد

ابراهیم ورسجی
بیست ویکم ماه دلو 1396
این تحلیل ؛ درپیویند به نوشته اولریش رودُلف به عنوان:" اسلام به ولترنیازندارد"، ترجمه: فارسی آن ازفرهاد سلمانیان، پخش شده درسایت رادیو زمانه ، ارایه شده است.ازاین که درصفحه فسبکم پخش شده است، لازم دانستم دروبلاک اندیشه هم پخش شود تا دوستان ازآن مستفید شوند! این مقاله تحلیلی را خواندم وبهترمی دانم که درباره آن نظرخود را ابرازنمایم. معلوم است که نویسنده آن بسیارخوب به مشکلات فلسفه درجهان اسلام ومسلمان ها پرداخته وبه این نتیجه رسیده است که اسلام به یک ولترنیازدارد.اگربا پیداکردن یک ولتر، بحران فلسفه درجهان اسلام مهارشود؛ واقعا، بسیارساده اندیشی شده است. واقعیت این است که ، اسلام به خصوص قرآن یا متن مقدس مسلمان ها آن قدر عقل ستیز وفلسفه گریز نیست که فقیهان وشاگردان شان وبرخی شرق شناسان غربی به نمایش گذاشته اند. معلوم است که قرآن درجامعه بدوی عربستان فرود آمد؛ ودرواقع، محمد رسول خدا، یک انقلاب درآن جامعه بدوی آورد. جامعه ای که ابن خلدون آن را :" فاقد توان فکری وهنری وفرهنگی نامید، اما اسلام را ستایش کرد که درآن جامعه تحرک آفریده است."
دراین شکی نیست که اسلام درجامعه بدوی عرب تحرک آفرید ودراین هم شکی نیست که رئیسان قبایلی همان جامعه ای بدوی با خیلفه سازی ها برای رسول الله ، جاده سازی برای خشن ترین استبداد را کردند که مسلمان ها اعم ازعرب وغیر عرب ازآن تا کنون رهای پیداکرده نمی توانند. بنا برآن، درگام نخست،عامل مهم عقب مانده گی تفکرعلمی وفلسفی درجهان اسلام استبداد می باشد ودرگام دوم است که مسلمان ها کارهای عقلانی لازم را درجهت تبلور تفکرفلسفی کرده نتوانستند. بلی،درجامعه استبدادی- خلافتی- سلطانی مسلمان ها ،اولین حرکت عقلانی جنبش معتزله بود که توسط خلافت وفقاهت رسمی کوبیده شد. افزون برکوبیده شدن جنبش معتزله توسط خلیفه وفقیه،چنان حدیث سازی های دروغین ،فربه کردن کلام یا عقاید با استفاده ازعقل وتفسیرگری شد که عقلانیت را بهوده درگیروکمک به عقب ماندگی فکری مسلمان ها کرد.
علاوه ازآن ، عرفان وصوفی گری هم درمخالفت به فقاهت قشری به خصوص فقاهت عقل گریزحنبلی مورد تایید خلیفه ها قد برافراشت که کمک به جنگ فقه وعرفان کرد.ازاین رو، حق با ماکس وبر است که می گوید:" اسلام جز جنگ برای غنیمت وعرفان دنیا گریزکارنامه ای ندارد."غزالی هم که کتاب" احیای علوم دین" را نوشت ؛ چنان ،درعرفان وتصوف دنیا گریزغرق ماند که کمک بایسته به رشد علمی وفکریی مسلمان ها کرده نتوانست. بهرحال، معتزله محدود کرده شد اما نابود کرده نشد. مثلا،میراث معتزله وفلاسفه ازفارابی تا ابن سینا،ابن رشد ،ابن خلدون و...با گسست ها وپیوست ها ادامه یافت. معلوم است که ، گسست ها در درزمینه ریشه در ازدواج نامشروع فقه واستبداد دارد.ازدواجی که حکومت وهابی- حنبلی- استبدادی- کنونی عربستان وحکومت جعفری- خرافاتی- استبدادی- کنونی ایران نماد آن می باشد.
با درنظرداشت حمله های ناشیانه ولتر به دین واستبداد دوام دارشاه وشیخ درجهان اسلام،به این باورهستم که جهان اسلام به منتسکیو وروسو نیازدارد نه به ولتر. به این خاطرکه، روح القوانین منتسکیو قدرت مطلق دولت را به سه بخش مجریه،عدلیه وقانون گذاری تقسیم کرده به عمرسیاه آن پا یان می دهد ؛ وقرارداد اجتماعی روسو، رابطه میان حاکمان وحکومت شوند گان را قانونمند می سازد. به سخن دیگر،تقسیم قدرت به قوای سه گانه وقانونمند ساختن رابطه حکومت کننده ها وحکومت شونده ها کمک به نابودی استبداد شاه وشیخ درجامعه های مسلمان می کند. روشن است. وقتیکه استبداد نابود شود، عقل وفکرآزاد می شود. وتنها دراین صورت است که مسلمان ها توان روشنفکری وروشنگری پیداکرده جنازه استبداد وتروریسم دست پرورده ای آن را برمی دارند. درغیرآن، اگراین مکتب است او این ملا / وضع طفلان خراب می بینم! ازاین که کانت روشنگری را توان بهره برداری انسان ازعقلش بدون دست کاری ملا ها نامیده است،نابودی استبداد شاه وشیخ کمک می کند به مسلمان ها تا فکرکنند وبه آزادی فکری وعقلی برسند. آزادیی که خواست فلاسفه ومنتقدان وهوشمندان مسلمان بود ومی باشد.

0 comments:

Post a Comment