Wednesday, 28 February 2018

حکومت تکنوکرات های جاهل ؛ افغانستان را به بد ترین جای برای زند گی کودکان تبدیل کرده است

ابراهیم ورسجی
دهم ماه حوت 1396
درروزهای بیست وچهارم وبیست وپنجم ماه دلو ،خبرهای داغ رسا نه های جهان ؛ استفاده ازکود کان به حیث سربازان جنگی درکشورهای: کانگو، صومالی، یمن ، سودان جنوبی وشمال نیجریه بود. تنها درنیجریه،مسئول سربازسازی کود کان ؛ گروه بوکوحرام / آموزش وپرورش نو حرام، ودریمن ، دوطرف منا قشه ، یعنی عربستان وحکومت آخوندی ایران ومتحدان بومی شان درزمینه مسئول می با شند ؛ ودردیگرکشورها،حکومت های پوشالی ومخالفان آن ها مسئول استفاده ازکود کان به حیث سربا زان جنگی می با شند. درادامه ای سربازسازی کود کان درکشورهای نامبرده، روزهای پنجشنبه وجمعه، بیست وششم وبیست وهفتم ماه دلو ، بخش انگلیسی شبکه تلویزیون الجزیره ،براساس برآورد صندوق کودکان سازمان ملل، پاکستان،افغانستان ، سوریه ، یمن ،صومالی ، جمهوری افریقای مرکزی را بد ترین کشورها برای زند گی کود کان نوزاد معرفی کرد.
دراین راستا ، معلوم است که همه ساله صندوق گودکان سازمان ملل درباره وضع مرگ وزیست کود کان درجهان بررسی به عمل آورده به آگاهی جامعه ای جهانی می رساند. براساس بررسی کنونی صندوق کود کان سازمان ملل ،دومیلیون وشش صد هزار کود ک نوزاد درجهان چهارهفته بعد ازتولد جان می دهند. با اینکه بررسی مرگ کود کان توسط صند وق کود کان سازمان ملل ، جهانی می باشد. خوب است که دربررسی یاد شده ، ازدستاورد وشکست کشورها با نامبردن ازآن ها،به گونه ای منطقه ای، این گونه ردیف بندی به عمل آورده است: درپاکستان، از 22 کود ک یک کودک دراول ماه پیدایش جان می دهد. درجمهوری افریقای مرکزی ،از24 کود ک ،یک کود ک جان می دهد. درافغانستان، از25 کود ک، یکی ازآن ها جان می دهد. برخلاف، درژاپن، از1111 نوزاد،یک نوزاد جان می دهد . پس ازژاپن، اسپانیا وسنگاپور قراردارند. ازده کشوریکه دارای رقم بالای مرگ کود کان توسط صند وق کود کان سازمان ملل معرفی شده اند،هشت کشوردرجنوب صحرای افریقا قراردارند ؛ ودوکشوردیگر، پاکستان وافغانستان درقاره آسیا می باشند.
برای این که نوشته طولانی نشود، به وضع مرگ کود کان درافغانستان وپاکستان بیشترتمرکزمی کنم. معلوم است که، دربررسی صند وق کود کان سازمان ملل، پاکستان اول گرفته شده است وافغانستان دوم. پس، بهتراست مستد ل این برآورد را رد وحکومت پاکستان وحکومت افغانستان را سرزنش کنم. واقعیت این است که ، وضع مرگ ومیرکود کان درافغانستان بیشترازپاکستان می باشد. یعنی افغانستان اول نمره وپاکستان دوم نمره می باشد. مثلا،شش میلیون مهاجرافغانستانی درپاکستان وایران زند گی می کنند وهیچ گونه حمایت بهداشتی درهردو کشورندارند. اگرمرگ نوزادان افغانستانی آواره درپاکستان وایران را جمع مرگ نوزدان درداخل افغانستان کنم، نتیجه این می شود که افغانستان همان گونه که فاسد ترین حکومت درجهان دارد ودرجه اول تولید کننده ای مواد مخدردرجهان نیزمی باشد،درمرگ ومیرکود کان نوزاد حتا کود کان یکساله وبالاترازآن ، درجه اول کشوردرجهان می باشد!
ازاینکه پاکستان بیشترملایان وطالبان تروریست تربیت می کند وبودجه بهداشتی اش کمترازیک درصد درآمد ناخالص ملی وبودجه دفاعی اش 46 درصد درآمد ناخالص ملی اش می باشد،حق دارد که مرگ ومیرکود کان کمترازافغانستان داشته باشد. ازکشورهای دیگری که با مرگ کود کان دست وپنجه نرم می کنند، معلوم است که درصومالی ، اصلا حکومت وجود ندارد ، درسوریه ، حکومت تروریست پرور بشار اسد به کمک حکومت آخوند یی ایران وروسیه وتند روان وتروریستان مذهبی مورد حمایت عربستان ، امارات متحده وبرخی کشورهای غربی، توحش کرده نه تنها کود کان نو زاد بلکه کود کان پنجساله وبالاترازآن ها ونوجوانان وکهنه سالان را هم کشتار می کنند ؛ دریمن هم ، ولی فقیه ایران وحکوت وهابی عربستان ، تصفیه حساب شیعه گری ووهابی گری کرده مسئول قتل کود کان می باشند! پس،مرگ کود کان درآن کشورها تا حدی به گونه ای تحمیلی قابل توجیه می باشد. برخلاف، درافغانستان که هفده سال می شود که تکنوکرات نما های نشسته برسربیضه های سربازان ناتو حکومت می کنند و125 هزارمیلیون دالر ازامریکا وحد اقل یک برسوم آن ازاروپا ودیگرکشورها بنام دولت سازی وبازسازی کمک گرفته اند. بنا برآن ، بد ترین جای برای زیست کود کان شدن افغانستان ازهرنگاه قابل غور ، دقت واند وه می باشد.
ازاین رو، بهترمی دانم که عا مل های چنان وضع جا نکاهی را واقع بینا نه بررسی کنم تا به گفته شاعر: سیه روی شود / هرکه دراوغش باشد! در ادامه بررسی موضوع ،شا یان یاد آوری می دانم که عامل های زیر مشوقم شده اند تا این مقاله را تحریر نمایم:نخست، معاش های ماهوارچند هزار دالری یک عده بی سواد مفت خواربنام تکنوکرات ؛ دوم، معاش های ماهوارازپنج هزارتا هشت هزارافغانی کارمندان زیر دست تکنوکرات نماهای دالرگیر؛ سوم، شکست دولت سازی وبازسازی وروشن شدن بی سوادی تکنوکرات ها؛ چهارم، تکنوکرات های جاهل مسئول اصلی ای شکست دولت سازی وبازسازی افغانستان می باشند یا تروریستان هم تبارشان؟
ازاین نگاه که ، چند روزپیشتر، دریک مقاله زیرعنوان:" نا بکاری حکومت افغانستان ؛ باعث گستاخ ترشدن تروریستان وحامی آن ها شده است"، وعده داده بودم که رخ داد های د یروز وامروزافغانستان را واقع بینانه بررسی وبه آگاهی مردم می رسانم ؛ این نوشته را به ادامه آن ارایه می کنم. دراین راستا، مسئله ای ترسناک این است که درافغانستان،هم کود کان مورد استفاده ابزاریی تروریستان وسوء استفاده جنسی ای بچه بازان قرارگرفته ومی گیرند هم مطابق درزکردن اطلاعات ازکود کان زندانی درزندان های زیر نظروزارت عد لیه، کود کانِ زندانی بی شماری وجود دارند که حکومت را کافرمی دانند. یعنی ملاهای تکفیرگرکه زیاد داریم، ازاینکه کود کان هم تکفیرگرشده اند آن هم درزندان وزارت عد لیه، جمع هزاران کودک دختروپسرگداگر وکارگردرکابل وولایت های افغانستان ، ازهرنگاه قابل تاسف ورنج آورمی باشد! بلی ، اگرسوء استفاده تروریستان وبچه بازان ازکو دکان وبد ترین جای زیست کود کان شدن افغانستان را با فرارزن ها ودختران بخاطر خشونت وازدواج های اجباری ازخانه های شوهران وپد رانشان به خانه های امن حکومتی وغیرحکومتی که درآن ها هم به آن هاتجاوزصورت گرفته است جمع کنم، دستاورد تکنوکراسی ای تکنوکرات های نادان درهفده سال گذ شته ضرب صفرمی شود.
همچنان ، درادامه ای رسانه ای شدن گزارش ترسناک کود کان زندانی تکفیرکننده ای حکومت تکنوکراتیک نمای افغانستان، این خبرهم رسانه ای شده بود که درزندان ها، درکابل وولایت ها، کود کان زیادی با ما دران زندانی شان زندگی می کنند که به سن رفتن به مکتب رسیده اند وازمکتب برای آن ها خبری نیست. جالب این است که ، کود کان تکفیرگر وکود کان زندا نی ای رسیده به سن وسال رفتن به مکتب ها، بی شماردرافغانستان حضوردارند، وبر اساس بررسی های مسترجان سا پکو/ بررسی کننده ای خاص کمک های امریکا برای دولت سازی وباز سازیی صورت نگرفته درافغانستان، کشورش صد ها میلیون دالرتنها به وزارت معارف دردوره کرزی داده است وفاروق وردک بی سواد ووزیرمعارف او، آن کمک ها را برای مکتب ها ومعلم های که وجود نداشتند هزینه کرده است ؛ واسد الله بلخی وزیرمعارف دردوره مسترغنی که اکنون بخاطربیماری استعفی داده است، نبود معلمان ومکتب های نا موجود دالرگرفته را بعد ازبررسی رسمی تایید وگزارش آن را دراختیار مسترغنی ورسانه ها گذا شته است. ازهمه خنده داراینکه ، مسترغنی ، تکنوکرات مشهور ، وردک بی سواد وغارتگررا مشاورخود مقررکرده است. نمی دانم که که فاروق وردک چه دانشی غیرازدزد یی کمک های امریکا واروپا برای وزارت معارف / آموزش وپرورش دارد تا برای مسترغنی ای تکنوکرات مشوره بدهد؟
بهرحال ،آنچه گفته شد، واقعیت تلخ وهمه پذ یردرافغانستان می باشد. ازاین رو، به تبد یل شدن افغانستان به بد ترین جای زیست کود کان توسط تکنوکرات ها تمرکزکرده نوشته را ادامه می دهم. ازاین که امیران وطن فروش افغانستان دربیشتر ازدوسده ای گذ شته به چند قبیله تعلق داشتند ونشسته برسربیضه های استعمارهای سیاه وسرخ وطالبان بازی افغانستان درارگ مانده بود ند وکاری هم درجهت نوسازی وپیشرفت این کشورنکرده بود ند ، جنگ علیه شوروی به عمرسیاه حکومت های قبایلی پا یان داد وکسانی ازبیرون قبایل به قدرت رسید ند. مسئله خنده داراین است که ، بقا یای قبا یلی های وطن فروش به امریکا این گونه تلقین کرده بود ند که تنها قوم وقبا یل آن ها درافغانستان حکومت کرده می توانند. امریکای های سیاسی واطلاعاتی که چیزی راجع به افغانستان نمی دانستند واین نا دانی را رابرت گیتس وزیردفاع قبلی امریکا درکتاب خود" وظیفه" تایید کرده است؛اول، به جهادی های فارسی زبان ازطریق پاکستان اجازه حکومت کردن نداد ند ودوم به پاکستان دالر، اسلحه ومهمات داد ند تا طالبان والقاعده را علیه حکومت جهادی فارسی زبان ها ساخته افغانستان را تروریزه نماید که کرد.
درادامه ای نادانی های مورد تایید رابرت گیتس، رخ داد یازدهم سیپتامبر2001 رویداد وباعث جنگ امریکا وانگلیس علیه تروریسم شد. بلی، امریکا وانگلیس که به جهادی های فارسی زبان ازطریق پاکستان با ابزارسازیی حکمتیاروباند ش،طالبان والقاعده ، اجازه حکومت کردن نداده بود ند! درادامه ای چنان بازیی غلطی ، طالبان والقاعده یا قبایلی های افغان وعرب را به پاکستان اعزام وطالبان دریشی پوش را بنام تکنوکرات به افغانستان حاکم ساختند. روشن است که ، مردم افغانستان ازمرخص شدن طالبان توسط با داران شان راضی اما انتظارحکومتی را داشتند که بتواند تامین امنیت وبازسازی نماید. درواقع، همین توقع وانتظارمردمانِ جنگ وتروریسم زده، سرمایه بزرگی بود که دراختیار امریکا وانگلیس وتکنوکرات های تولید کرده شان قرارگرفته بود. سرمایه ای که کاربرد درست آن می توانست افغانستان را دارای دولت با ثبات و بدون تروریسم قبایلی- پاکستانی نماید.
متاسفانه ،توقع مردم درست وکارکرد حکومت های باصطلاح تکنوکراتیک کرزی وغنی- عبدالله، در برآوردن چنان توقعی صفرازکار در آمد. ازاین رو، بهتراست به بررسی ای علت ها پرداخته وبا بازتاب جمع بندی شده ای دشواری ایجاد شده توسط تکنوکرات ها، نویشته را پا یان دهم. معلوم است که ،دولت سازی وبازسازی درکشورجنگ وتروریسم زده ای مانند افغانستان به مد یران وسیاست مداران دارای فهم با لای سیاسی واداری وپشتوانه ای مردم وکمک های بین المللی ضرورت داشت ودارد. جالب این است که ، هم حمایت مردم هم کمک های بزرگ خارجی نصیب حکومت باصطلاح تکنوکراتیک پسا طالبانی ای مسترطالب کرزی ومستران: غنی وعبد الله ودسته های آن ها شد. معلوم است. ازاینکه تکنوکرات های جاهل ،متعصب وعقب مانده وگذ شته گرا بود ند، نه آینده نگر ، مد یر ، سیاست مدار ووطن دوست،هم زمینه سازی برای بازگشت تروریستان هم تبارخود به کمک ارتش پاکستان کرد ند هم کمک های بیرونی ومنابع درونی را تلف کردند هم اعتماد مردم را به بی اعتمادی تبدیل کردند هم درجامعه ای چند قومی تنش های میان قومی آفریده افغانستان را بجای سوق به سوی آینده بهتربه سوی قهقرا وفروپاشی سیاسی واداری رهبری کردند.
ازاین رو، بهتراست که مصیبت های تحمیل شده برمردم افغانستان توسط تکنوکرات های جاهل را این گونه جمع بندی ونوشته را پا یان دهم:
نخست ،براساس برآورد یونسکو / بخش فرهنگی سازمان ملل،افغانستان دومین کشور بی سواد جهان می باشد؛
دوم، براساس برآورد بانک جهانی ، افغانستان بد ترین کشوربرای سرمایه گذاری می باشد؛
سوم، براساس برآورد نهاد شفافیت بین المللی، افغانستان فاسد ترین کشورجهان می باشد؛
چهارم ، براساس بررسی نهاد تحقیقاتی میپل کرافت ،افغانستان سومین کشوربی ثبات درجهان می باشد ؛
پنجم ،براساس برآورد سازمان ملل ، افغانستان بزرگترین کشورتولید کننده مواد مخدر درجهان می باشد؛
ششم ، براساس بررسی نهاد صلح ،افغانستان هفتمین کشورناکام جهان می باشد ؛
هفتم ،براساس بررسی نهاد نی ،افغانستان بد ترین کشوربرای خبرنگاران می باشد؛
هشتم ، براساس بررسی داد ستانی / سارنوا لی ، افغانستان ، بد ترین کشوربرای زنان وکود کان می باشد ؛
نهم ،براساس بررسی بنیاد اقتصاد صلح ،افغانستان چهارمین کشور نا امن وخطرناک جهان می باشد؛
دهم ،مسترعبدالله ،رئیس اجرائیه درشورای جهانی حقوق بشردرژنو گفت که درهیج نقطه ای افغانستان امن نیست؛
یازدهم، براساس بررسی نهاد جهانی مدافع حقوق زنان (دبلیو ای ایف)، افغانستان بد ترین کشوربرای زنان می باشد؛
دوازدهم، براساس بررسی بنیاد نجات کود ک،افغانستان وصومالی بد ترین کشورها برای مادرشدن می باشند؛
سیزدهم ،براساس بررسی بی بی سی،افغانستان بعد ازسوریه ،بیشترین آواره گان را درجهان دارد؛
چهاردهم ،براساس بررسی وزارت صحت عامه ، سه میلیون شهروند افغانستان معتاد می باشند؛
پا نزدهم ،براس بررسی آوا،75 % مردم افغانستان زیرخط فقرمی باشند؛
شا نزدهم ،براساس بررسی وزارت صحت عامه ، 60% مردم افغانستان گرفتارافسرد گی می باشند؛
هفدهم ، براساس بررسی نهاد شفقنا،72% زنان افغانستان مبتلا به افسرد گی می باشند وبخش بزرگ کود کان دراین کشور به مواد مخد ر روی آورده اند.
بنا بر آن، اگرشمارزیا دی کود کان مبتلا به مواد مخد روزنان گدا گردرکا بل وولایت ها وکود کان دختروپسرکارگروپا لشگرووضع فاجعه باروکشنده ای محیط زیست درافغانستان به خصوص درکابل را، جمع دشواری ها وبیماری های جمع بندی شده وکمک های بزرگ امریکا واروپا برای دولت سازی وبازسازی صورت نگرفته نمایم! بدون شک، مردم افغانستان به خصوص آگا هان آن ها حق دارند که به تکنوکرات های جاهل که کشورما را به بد ترین جای زیست کو د کان ومیدان تاخت وتازتروریستان وقاچا قبران مواد مخد رتبد یل کرده اند ، نفرین نثار کنند وخواستارتشکیل حکومت موقت توسط شورای امنیت سازمان ملل ومرخص کردن شبهه بزرگان غارتگراتراق کرده در دولت باصطلاح وحد ت ملی شوند. شبهه بزرگانی که هم کمک های هنگفت بیرونی هم منابع درونی را غارت وافغانستان را گرفتارمصیبت های بی شمارحتا بیشترازآن کرده اند که دربالا جمع بندی وبازتاب داده شد.

ایرانی های که خود را اسلام شناس وخاورمیانه شناس درامریکا معرفی کرده اند؛ دانشمند نمی باشند

ابراهیم ورسجی
نهم ماه حوت 1396
این تحلیل ؛ درپیوند به مقاله مجید محمدی زیرعنوان:" تراژدی اسلام شناسی، خاورمیانه شناسی وایران شناسی دردانشگاه های امریکا"، نشرشده درسایت کیهان لندن بتاریخ نهم اسفند / حوت ،1396 ارایه شده است.ازاین که درصفحه فسبکم پخش شده است،یهتردانستم که درسایت اند یشه هم پخش شود تا دوستان ازآن مستفید شوند! مقاله یا گزارش طولانی مجید محمدی درباره ای ایرانی های اسلام شناس وخاورمیانه شناس شده درامریکا را خواندم. واقعیت این است که ، غیر ازشایگان واحسان نراقی که با دومی درکنفرانس یونسکو درباره تاریخ وفرهنگ آسیای میانه درسال 1371 درتهران که درآن به حیث نماینده ای افغانستان شرکت کرده بودم ،گفت وگو کردم ، واولی را ازطریق نوشته هایش می شناسم ؛ به دیگران شان پسوند وپیشوند دانشمند داده نمی توانم. وقتیکه می گویم به ایشان پیشوند وپسوند دانشمند داده نمی توانم، به این معناست که یک یا دومقاله ازهمه یا بسیاری شان خوانده ام.بهرحال، درمیان ایشان، سید حسن نصریک دانشمند کهنه گرا می باشد که بدرد شرق وغرب نمی خورد. برخلاف، اسلام شناسان وخاورمیانه شناسان ایرانی همزبان وهمفرهنگم،روانشاد داکتر فضل الرحمن،دانشمند پاکستانی واستاد اسلام شناسی دانشگاه های مکگیل درکانادا ودانشگاه کالیفوریانا درامریکا را بزرگترین دانشمند اسلامی درغرب وجهان می دانم. یک پاکستانی دیگربنام اکبر ایس احمد است که اکنون رئیس کرسی ابن خلدون دردانشگاه واشنگتن دیسی می باشد،باسفربه کشورهای مسلمان ونوشتن کتاب" سفر به اسلام" بعد از رخ داد یازدهم سیپتامبر 2001 وچندین مقاله دیگربسیارخوب اسلام را درامریکا وجهان انگلیسی زبان معرفی کرده است.ازعرب ها آن هم ازمسیحی های عرب ، روانشاد آلبرت حورانی را با خواندن کتاب گهربارش" تاریخ مردمان عرب"، بسیارستایش می کنم.خوب است که کتاب حورانی اکنون به یک کتاب منبع برای شناخت عرب ها واسلام درجهان انگلیسی زبان تبدیل شده است.درپاریس هم ،شخصی بنام آلیورای است که هم دراسلام آباد درکنفرانس تاجیک هادرماه اکتوبر1994 با اوگفت وگوکرده ام هم نویشته های به فارسی ترجمه شده اش را خوانده ام،کاری خوبی برای معرفی اسلام درغرب کرده است.ازقدیمی ترها هم،محمد اسد یهودی مسلمان شده متوفای 1992 دراسپانیا می باشد که با تفسیرش"پیام قرآن" وکتابش" راه مکه" ،خدمت بزرگ درمعرفی اسلام درغرب کزده است.ازاین رو،خرسند شدم که درسال 2017،درزادگاهش دراتریش ،مسلمان ها به اجازه حکومت ،بنامش مکتب افتتاح کرده اند.غیرازاسلام شناسان یاد شده،آن ایرانی های که نام شان درمقاله محمدی آمده است وبرخی عرب ها وپاکستانی که درغرب بنام اسلام سخن می گویند؛ نیازدارند که نوشته های فضل الرحمن ومحمد اسد وحورانی رادقیقا بخوانند!

Monday, 26 February 2018

اسلام گرای افراطی وحکومت های استبدادی ؛ دورخ یک سیکه می باشند

ابراهیم ورسجی
هفتم ماه حوت 1396
این تحلیل ؛ درپیوند به اعتراف یک جوان مسلمان کوزوو به این عنوان:" چگونه اشتباهی با پیوستن به اسلام گرایان افراطی کردم"، پخش شده دربخش فارسی بی بی سی ارایه شده است. گفت وگورا جوان مسلمان کوسویی که آلبرت ایبریشا نام دارد با هلن نیا نیاس درپریشتینا پایتخت کوزوو کرده است.ازاینکه درصفحه فسبکم پخش شده است،بهتردانستم که دروبلاک اند یشه هم پخش شود تا دوستان ازآن مستفید شوند! تاجای که مطالعات سیاسی ، دین شناسی ومنشاء وکارنامه ای مسلمان های افراطی را پیگیری وبررسی کرده ام ؛ برایم ثابت شده است که حکومت های استبدادی درکشورهای مسلمان دست نشانده استعمارهای کهنه ونو وتند روی مذهبی وچهره تروریست وخشن آن دست پرورده ای شیوه ای استبدادیی حکومت می باشد. مثلا،درکشورهای عربی ، بعد ازفروپاشی اتحاد شوروی، شیخان نفتی ونظامی های خود سرِِحکومت گر نگران شده بودند که امریکا واروپا ازآن ها حمایت نمی کند وسرنگون می شوند. بنا برآن، گروه های میانه رومذهبی را سرکوب وتند روان مذهبی را تقویت کردند تا خطرآن ها رابزرگ نمایش داده حمایت غرب رابرای بقا ودوام خود کمای کنند. بطورنمونه،عربستان درزمان جمال ناصرازاخوان المسلمون حمایت کرده بود. برخلاف، وقتیکه درسال 2012،اخوان دریک انتخابات دموکراتیک درمصربه قدرت رسید،عربستان اول 12 میلیارد دالربه ارتش مصرداد تا حکومت منتخب اخوان را سرنگون نماید. درگام دوم،عربستان ، اخوان را تروریست اعلام کرد. درسوریه،ازاینکه اخوان رقیب حزب وحشی-بعثی ای بشاراسد مستبد بود،حکومت نظامی مصر،حکومت آخوندی ایران وحکومت عربستان درسرکوب آن وادامه حکومت وحشی دمشق کمک کردند. یعنی درنبود جریان های سکولار-دموکراتیک وسرکوب اخوان،حکومت آخوندی ایران وعربستان وحکومت وحشی اسد ونظامی های مصری داعش وانصار بیت المقدس را خلق کرده کمک امریکا وروسیه حتا چین را کمای کردند.
مثلا،سرهنگ قاسم سلیمانی ، فرمانده باصطلاح سپاه قدس ایران بجای اینکه علیه اسرایل برای آزادی قد س برزمد ،موفقانه درعراق وسوریه به کمک امریکا وروسیه علیه اهل سنت بنام داعش والنصره جنگید وهنوزهم می جنگد. درواقع،همین جنگ جنایت کارانه را دریمن دررقابت با عربستان کرد تابجای آزادیی قد س ، درصنعا تباه کاری کند. درباره مسلمان های تند رواروپای وامریکای که برای باصطلاح جهاد به سوریه آمدند تاکمک بداعش کنند،معلوم شده است که شبکه های جاسوسی با تد بیروبرنامه ریزی کمک به آمدن آن ها ازطریق ترکیه به سوریه کردند تا برنامه های خود را تطبیق وضربه به تندروی مذهبی موهومی درکشورهای خود زده واسلام را دین تروریست پرورمعرفی کنند. سیاست غلطی که کمک به تند روی وتروریسم مذهبی وجهانی شدن آن وزیان های کمرشکن مالی به امریکا وارد کرد. بطورنمونه، بعد ازرخ داد یازدهم سیپتامبر، بن لادن مصاحبه ای داشت با بخش عربی تلویزیون الجزیره ودرآن گفت که:" ما کارهای می کنیم که باعث زیان ها وهزینه های بزرگ مالی امریکا درجهان شود." همین که امریکا درافغانستان وعراق، حد اقل چهار هزارمیلیارد دالر هزینه کرده وهزاران سربازخود را قربانی وهزاران سربازدیگررا به بیماری های روانی مبتلاکرده ودرمهارتروریسم موفق نشده است،نشان می دهد بن لادن موفق وامریکا ناموفق درجنگ علیه تروریسم می باشد. متاسفانه ،تغییری هم درسیاست نادرست امریکادیده نمی شود!
درباره جهادی ها وطالبان درافغانستان هم،داستان مشابه خاورمیانه می باشد؛البته باکمی تفاوت. مثلا،من که شاهد بودم ؛ درافغانستان نهضت جوانان مسلمان علیه حکومت ظاهرشاه وچپ گرایان طرفدارمسکوبرآمد وفعال شده بود. مسکو که بخاطر مسلمان های اسیای میانه ازرشد اسلام گرای درافغانستان ترسیده بود وحکومت شاهی افغانستان هم خطراسلام گرای را بیشتر ازخظرکمونیست ها گرفت. درادامه چنان محاسبه ای،مسکو وچپ های بومی ازترس رشد اسلام گرای ،اول کودتای سرطان 1352 ودوم کودتای ثور1357 را براه انداخته اسلام گرایان آگاه ترراکشتند واسلام گرای را به خشونت کشاندند وعده ای رهبرچه های آن ها را واداربه پناهنده شدن به پاکستان کردند. حکومت های پوشالی افغانستان که هم با پاکستان مشکل مرزی داشتند هم ازپشتونیست های پاکستانی حمایت می کردند؛ مشوق پاکستان درکمک رسانی به اسلام گرایان افغانستانی شدند.افزون برآن،پاکستان ازترس تقویت شدن نفوذ شوروی درافغانستان،بقایای جوانان مسلمان را به جمعیت اسلامی وحزب اسلامی تقسیم وبعدا گروه های ملای را برای مهارآن هاساخت. وقتیکه ارتش سرخ وارد افغانستان شد،جهاد افغانستان به تجارت برای پاکستان برای دالرواسلحه گیری ازامریکا تبدیل شد.امریکاهم با فروپاشی شوروی کمک درحکومت سازی درافغانستان نکرد وپاکستان هم کابل را نابود اما جهادی های فارسی زبان مخالف خود را ازکابل ویران شده بیرون کرده نتوانست.
بنا برآن،پاکستان که دربیرون کردن جهادی های فارسی زبان ازکابل موفق نشده بود،براساس مصاحبه بی نظیربوتو با روزنامه لوموند فرانسوی درسال 2001،بریتا نیا با موافقت امریکا وتمویل عربستان وپیاده کاری ارتش پاکستان، طالبان را ساخت ووارد افغانستان کرد. درکتاب "طالبان" ،نوشته احمد رشید،نوسنده ای پاکستانی آمده است که:" معاش های ماهواراداره ای طالبان را سازمان اطلاعات مرکزی امریکا ازطریق وزارت خزانه داری پاکستان می پرداخت. نتیجه نشان داد که بی نظیربوتو بخاطرافشاگری اش درماه دیسامبر2007 توسط ژنرال مشرف ترورشد.احمد رشید هم درنوشته ای دیگرش ازتهدید ژنرال مشرف به خودش سخن گفته است. جالب این است که، همان طالبان که توسط انگلیس ساخته شدند وحکومت وحشی - زن ستیزشان معاش خورامریکابود! اکنون، علیه پایگاه های نظامی امریکا وحکومت دست نشانده ای آن درکابل تروروتوحش می کنند. بنابرآن،به نفع امریکا ودیگرکشورهای غربی می دانم که اگرواقعا طرفدارمهارتروریسم وتند روی مذهبی درکشورهای مسلمان به خصوص کشورهای عربی می باشند،کمک به تحقق دموکراسی ،حقوق بشر ویا حکومت داری خوب کنند. درغیرآن،متحمل شکست های بیشتردرجنگ علیه تروریسم ازافغانستان تا لیبیامی شوند.

Wednesday, 21 February 2018

مرگ مهند س بازرگان ؛ پا یان روشنفکری دینی درایران بود

ابراهیم ورسجی
سوم ماه حوت 1396
این تحلیل ؛ درپیوند به مقاله : " روشنفکری دینی مرد ، زنده باد روشنفکری دینی " ، نویشته: محسن حسام مظاهری ، نشر شده درسایت ایران امروز، بتاریخ بیستم فوریه برابر به دوم ماه اسفند / حوت ارایه شده است.ازاین که درصفحه فسبکم پخش شده است، بهتردانستم که درسایت اند یشه هم پخش شود، تا دوستان ازآن مستفید شوند! من که نویشته های همه نو اندیشان د ینی نیم قاره هند، ایران ومصررا خوانده ام ؛ به این نتیجه رسیده ام که کودتای آخوند خمینی علیه دولت موقت بازرگان درخزان 1358 که درتهران بودم وبعدا مرگ آن بزرگ واردرسال 1373،شروع وتثبیت سلطه آخوندیسم منحط ومرگ سیاسی وفکری روشنفکری دینی درایران بود. خوب است که روانشاد بازرگان پیش ازدرگذ شت خود گفته بود که:" مسلمان های اولیه کارهای خوبی کردند که باعث فوج فوج وارد شدن نا مسلمان ها به اسلام شد. برخلاف، اکنون بنام دین کارهای درایران می شود که فوج فوج مسلمان ها ازاسلام بیرون می شوند"! معلوم است که ، دین گریزیی کنونی زاده آخوندیسم درایران، تایید کننده سخن بازرگان می باشد. ازاین رو،من فارسی زبان افغانستانی- کانادای؛ روشنفکران یا اصلاح طلبان نشسته درکنارحکوت آخوندی ایران را نه اصلاح طلب می دانم ونه روشنفکر. دکترسروش هم چنان درعرفان مولوی غرق شده است که دیگروقتی برای روشنفکریی د ینی کردن ندارد.
ازاین رو، منِ فارسی زبان امید به روشنفکران دینی درنیم قاره هند ومصربسته ام. مثلا، نوشته های علامه اقبال ،ابوالکلام آزاد ، وسید ابوالاعلی مودودی، ازفارسی زبان های هند، امید روشنفکری دینی دربرابرآخوند یسم تاریخ زده بودند ومی باشند.ازپاکستان هم ، دکترفضل الرحمن،نیرومند ترین روشنفکردینی واستاد سابق اسلام شناسی دردانشگاه مکگیل درکانادا واستاد مضمون"دین وتغییرات اجتماعی" دردانشگاه شیکاگوی امریکا ومتوفای سال 1988 بود که ازتوحش وتکفیرملائیزم ، پاکستان را خداحافظی کرد وبعد ازسال ها تدریس دردانشگاه شیکاگوونوشتن کتاب های:اسلام واسلام ومدرنیته وچند اثرومقاله دیگرجهان فانی را وداع ودرامریکا به خاک سپرده شد.
درمصرهم ، معلوم است که محمد عبده (وفات 1905) ، پایه گذار نواندیشی دینی بود.محمد عبده ، نو اندیشی بود که به شاگردان وهمفکران خود گفت که:" فقه وتفسیر وبسیار باصطلاح علوم رایج دینی را کنارگذا شته قرآن را مطابق شرایط کنونی تفسیرنمائید! ازشاگردان محمد عبده،داکترطه حسین ، قاسم امین وشیخ علی عبدالررازق ،کارنامه درخشانی بجای گذاشتند. درحالیکه نوشته های همه شاگردان محمد عبده قابل ستایش می باشند،اما کتاب" اسلام واصول الحکم" ازشیخ عبدالررازق، برای آزاد کردن دین اسلام ازچنگال فقه واستبداد شاه وشیخ، بسیارسود مند می باشد.ازدیگرنواندیشان دینی عرب،زینب بنت شاطی وابوزید ازمصر،مالک بن نبی ومحمد ارکنون ازالجزایر،جابری ازمراکش، نوشته های خوبی برای نسل نو مسلمان ها به میراث گذاشته اند که برای مبارزه با سنت گرای وفقه شاه وشیخ زده بسیارموثرمی باشند. ازاین رو، با ستایش ازنواندیشان نیم قاره هند ومصر،حمید عنایت را ازایران بخاطرنوشته هایش: سیردراندیشه سیاسی عرب وتفکرنوین سیاسی دراسلام معاصرستایش کرده ازهمه مسلمان های که دغد غه دین داری درشرایط کنونی دارند،می خواهم که :" روشنفکران عرب وغرب" ،نوشته هشام شرابی وتمام نوشته های دکترفضل الرحمن بخوانند!

Saturday, 17 February 2018

امریکا ؛ بها ئی غلطی های قبلی خود را درافغا نستان می پردازد

ابراهیم ورسجی
بیست وهشتم ماه دلو 1396
این تحلیل ؛ درپیوند با مقاله نیکولای بابکین به عنوان :" جنگ افغانستان ، طولانی ترین جنگ امریکا"، ترجمه: ا.م.بشیری،نشر شده درسایت مجله هفته بتاریخ 17 ماه فوریه 2018 برابر به 28 ماه بهمن - دلو1396 ارایه شده است.ازاین که ، درصفحه فسبکم پخش شده است، بهتردانستم که دروبلاک اند یشه هم پخش شود تا دوستان ازآن بهره مند شوند! من که غلطی های امریکا درافغانستان را ، ازروز27 ماه دیسامبر1979 ، یا روزپیاده شدن ارتش سرخ به این کشور تا کنون ، مرتب پیگیری کرده ام ؛ به این نتیجه رسیده ام که با ید این قدرت بزرگ درافغانستان بهوده پرداخت می کرد وسرگردان می شد که شده است. مثلا، امریکا به افغانستان ابزاری یا به گونه ای انتقام گیری ازشوروی دربدل شکست خود درویتنام برخورد کرد؛ آن هم ازطریق پاکستان ؛ وپاکستان هم درکشورما با دالرها وسلاح های امریکای برای خود مزدورگیری درقوم پشتون کرد. وقتیکه می گویم امریکا با افغانستان ابزاری برخورد کرد، دلیلم این است که بعد ازعقب نشینی ارتش سرخ به خصوص بعد ازفروپاشی حکومت دست نشانده ای آن درسال 1992 درکابل، کمک به جهادی های فارسی زبان مخالف پاکستان دردولت سازی نکرد.ازاین رو، پاکستان دو کاربسیار ترسناک را درافغانستان شروع کرد:نخست،به کمک حکمتیار، کابل را تخریب کرد؛ دوم، وقتیکه ، باوجود تخریب کابل، ارتش پاکستان موفق به بیرون کردن جهادی های فارسی زبان مخالف خود ازآن شهرویرانه شده نشد، به کمک مالی عربستان وبرنامه ریزی انگلیس وموافقت امریکا، طالبان والقاعده را ساخت وبه جنگ فارسی زبان ها اعزام کرد. طوریکه درکتاب" جنگ های اشباح" ، نوشته ستیف کول ، نوسنده ای امریکای آمده است،امریکا ازپیشروی طالبان به سوی کابل استقبال کرد.افزون برآن، احمد رشید نوسنده ای پاکستانی درکتاب خود" طالبان"، نوشت است که معاش های ماهواراداره طالبان درکابل را سازمان اطلاعات مرکزی امریکا / سیا ازطریق وزارت خزانه داری پاکستان می پرداخت.
دستاورد طالبان والقاعده هم براست یا دروغ ، رخ داد یازدهم سیپتامبر2001 وجنگ امریکا علیه تروریسم وحکومت های ننگین کرزی وغنی وبازگشت تروریستان به کمک پاکستان به افغانستان می باشد. من که شاهد جنگ امریکا علیه تروریسم وشکل دهی حکومت های سیاه کارکرزی وغنی در کابل بودم؛ دیدم که جنگاوران علیه تروریسم، طالبان ریشو را به پاکستان اعزام وطالبان دریشی پوش وریش تراشیده وجاهل را بنام تکنوکرات برکابل حاکم ساختند. پاکستان که از تهاجم ارتش سرخ تا تهاجم ناتو به افغانستان با ورق جهادی ها وطالبان والقاعده بازیی مالی وازامریکا وانگلیس دالر وپوند گرفته بود؛ دوکارزیررابزیان امریکا درافغانستان آغازکرد:نخست،ازطالبان ریشو وطالبان دریشی پوش که هردو به قوم پشتون تعلق دارند، ستون پنجم دردرون حکومت لرزان ودست نشانده ای امریکا درکابل وولایت های افغانستان به خصوص درولایت های هم مرز خود ساخت؛ دوم،بعد ازحمله امریکا به عراق وبراندازی حکومت صدام حسین درآوریل 2003، این گونه دریافت کرد که واشنگتن دردولت سازی درافغانستان جدی نیست.ازاین رو، درسال 2004، طالبان والقاعده را بازسازی ودوباره برای تروریزه کردن افغانستان اعزام کرد. پاکستان یک کاردیگرهم درافغانستان کرد وآن اینکه فرماندهان جهادی مخالف خود وطالبان را جنگ سالارمعرفی کرد.امریکا وانگلیس هم که راجع به افغانستان معلومات درست نداشتند، به گفته های پاکستان باور واز کمک به مخالفان طالبان پرهیزکرد ند.اینجاست که دشواری امریکا درافغانستان شروع ی شود.
بطورنمونه، هتلچی های قبلا ریشو وطرفدارطالبان راکه امریکا بنام تکنوکرات به کابل حاکم ساخته بود؛ نه توان اداره سازی داشتند ودارند ونه پایگاه مردمی درمیان قوم خود.ارتش پاکستان که می دانست ازهتلچی های تکنوکرات نام گرفته دولت سازی وبازسازی درافغانستان صورت نمی گیرد، هم بازار تبلیغات دررسانه های خود را این گونه داغ کرد که هند مانند دوره ای شوروی به افغانستان برگشته است. یعنی پاکستان درافغانستان با نفوذ هند مبارزه می کند نه با حکومت دست نشانده امریکا. درواقع، تبلیغات پاکستان مبنی بررخنه کردن هند درافغانستان پسا طالبان، مذهبی های تند روی پشتون دوسوی مرزدیورند را زیرفرمان آی اِس آی / سازمان اطلاعات ارتش پاکستان بسیج کرد. جالب این است که، امریکا بجای مبارزه با ترفند تازه پاکستان، ازدوره جورج بوش تا دوره بارک اوباما، به آن کشور بنام عضویت درکمپ مبارزه علیه تروریسم، درحدود چیزی کمتر از20 میلیارد دالرکمک مالی ونظامی پرداخت کرد. پاکستان هم مفلس ودو دوزه بازمی باشد ؛ ازکمک مالی ونظامی امریکا استفاده کرده تروریستان را تقویت وحکومت دست نشانده آن را درکابل لرزان ترساخت. حکومتی که امریکا ازروزاول ماه ژانویه 2002 تا کنون، 125 میلیارد دالر برای آن کمک کرده است. براساس بررسی های جان ساپکو/ بررسی کننده خاص کمک های امریکا برای افغانستان ،کمک های یاد شده تلف ودولت سا زی وبازسازی صورت نگرفته است.ازاین رو، اکنون، امریکا درافغانستان حکومت دست نشانده ای دارد که درکابل هم حاکم نیست.وفقدان حاکمیت دولت درکابل وولایت ها دونتیجه دارد:نخست، فربه شدن تروریستان؛ دوم، آماده شدن فرماندهان جهادی مخالف پاکستان برای جنگ های بعدی. خلاصه اینکه ، امریکا بیشتر ازیک تریلیون دالر مصرف حضورنظامی خود و125 میلیارد دالربرای بقا وادامه ای حکومت فاسد ولرزان کابل هزینه کرده است ودستاوردی جزیک حکومت فاسد ولرزان وگستاخترشدن تروریستان وآمادگی قومندان های جهادی برای مبارزه علیه تروریسم ، وتبدیل افغانستان بدرجه اول کشورتولید کننده ای مواد مخدر،ندارد!

Thursday, 15 February 2018

نابکاری حکومت افغانستان؛ باعث گستاخ ترشدن تروریستان وحا می آن ها شده است


ابراهیم ورسجی
بیست وهفتم ماه دلو 1396
حملات قا تلانه وتباه کارانه ای تروریستان از اول تا نهم ماه دلو درهتل انترکانت ، چهار راهی صدارت واکا دمی نظامی درکابل ،ودرادامه ای آن ها، حمله به اداره نگهداری کود کان درجلال آباد وده های حمله ای قاتلانه دیگر درگوشه وکنارافغانستان ونا توانی حکومت ونهاد های امنیتی آن درپیشگیری ازآن ها؛ باعث شد تا نویشته ای کنونی را پیش کش دوستان وخوانند گان نمایم. درآغازنویشته، بهتراست بیاد دوستان وخوانند گان گران ارج بدهم که ازنظرسیاسی- حقوقی، مردمی که قلمروکاری دولت را گسترده ساخته ومی سازند؛ بدون شک ، سرنوشت خود را به ویرانگری وتباه کاری قدرت وقدرت خواهان می سپارند. قدرت افسارگسیخته که قانون اساسی تمرکز گرای دست ساخت جورج بوش ، رئیس جمهور قبلی امریکا ، به کرزی وغنی داد وآن ها هم با وجود تمرکز قدرت دردستان خود ،کاری درجهت دولت سازی، بازسازی اقتصادی ومهارتروریسم کرده نتوانستند. ازاین رو، مردم افغانستان به خصوص مردم کابل را به غم نشانده اند!
بنا برآن ، عزم جزم کرده ام تا سیاست افغانستان را درروشنای تجارب تلخ دیروز، بی ثبا تی امروز ودورنمای تاریک فردا مورد بحث وکنکاش قراردهم. معلوم است که ،بحث های فرهنگی، اید ئولوژیک ،سیاسی، اجتماعی ، اقتصادیی زیادی درافغانستان صورت گرفته ومی گیرد وانترنت ، فسبک ورسانه های دیداری وشنیداری هم به هرکس به هرسویه ی موقع داده است تا نگاه ها وبرداشت های خود را درپیوند به پرسمان های ملی، منطقه ای وبین المللی ابرازنماید . پرسمانی که خوشایند می باشد. بهررو، با ستایش ازبحث ها ونوشته های صورت گرفته درباره مسایل سیاسی، فرهنگی، اجتماعی،امنیتی و اقتصادی افغانستان تو سط افرادی دا رای گرایش های گونه گون ، به این مسئله تا کید می ورزم که بحث های آن چنانی ازنگاه سیاست واقع بینانه کمبودی های داشت ودارد که دراین سلسله نویشته ها آن ها را تا حد توان منتقدانه پیگیری می کنم.
شا یان ذ کراست که ، پرسمان های زیر: تمرکز قدرت دراداره نفراول واتراق کردن چا پلوسان ومتعصبان سمتی درآن،فرهنگ سیاسی توطئه زده، نبود سیاست مداران ومد یران ورزیده ووطن دوست وافزونی سیاست کا ران ودشمن تراشی های آن ها دردرون وبیرون افغانستان ؛ مرا وا دار کرد تا این گونه بحث های سیاسی را از دید سیاست واقع بینانه روی دست بگیرم. با درنظرداشت عنوان نویشته ، یا کمک ناتوانی حکومت افغانستان به گسترش تروریسم ، گستاخ ترشدن تروریستان وحامی آن ها یا پاکستان ، به آگا هی دوستان وخواننده گان گران ارج می رسانم که متکی برسیاست واقع بینا نه ، دراین راستا ، به پیش می روم. وسیاست واقع بینا نه ، نشان می دهد که سیاست های بلند پروازانه وآرما نی حکومت گران نا مردمی پریروز ، دیروز وامروز ، وضع ناگوارکنونی افغانستان را رقم زده اند. بنا برآن ، بسیار کوشش می کنم تا بررسی وبازتاب عامل های وضع نا هنجارکنونی افغانستان واقع بینا نه صورت بگیرد، " تاسیه روی شود / هرکه دراو غش باشد"!
دربالا ،ازواژه سیاست های بلند پروزازانه ای سیاست کاران استفاده کردم . کاربردی که بهره برداری ازتاریخ های شاد وناشاد را ضروری می سازد. اینجا است که اهمیت تاریخ وتجربه های تاریخی درسیاست مطرح می شود. دراین راستا، تجارب سیاسی- تاریخی نشان داده ومی دهند که رهبران وحکومت های ناتوان ازعرضه ای خد مات برای مردم ؛ درداخل وخارج کشوردشمن تراشی می کنند تا ضعف های خود را پنهان ومردم را فریب دهند! مثلا، تمام مرزهای کشورهای افریقای- آسیای ازجمله افغانستان را استعمارگران کهنه تعیین کرده اند واستعمارگران نو تا کنون به حفظ آن ها ادامه داده اند. مرزبندی های که درترسیم آن ها توده های کشورهای استعمارزده هیج نقشی نداشتند ؛ ودستاورد آن ها هم کشورهای پوشالی می باشند که زیرفشارجهانی سازی ودست اندازی های همسایه های غرض ورز قرارگرفته وروبه نابودی دارند. جالب این است که ، هم استعمارگران کهنه ونو هم حکومت گران باصطلاح مستقل ، با کاربرد سانسور مانع آگاه شدن توده ها به مسایل مربوط به سرنوشت شان شده اند. ازاین رو،جهانی سازیی اقتصادی ، اتفجار اطلاعاتی زاده ای فن آوری آگاهی بخش ، وحکومت های نا مردمی ، بحران های هویتی- سیاسی خلق کرده کشورهای پوشالی ازافغانستان تا لیبیا را گرفتاربی حکومتی وآشوب وتروریسم کرده است.
بنا برآن ، بحث را درباره بحران سیاسی- اداری افغانستان وگستاخ ترشدن تروریستان وحامی آن ها، یا پاکستان ادامه می دهم. درگذ شته های دورونزدیک ، رسم براین بود که قدرت های بزرگ درامورداخلی حتا درروابط بیرونی کشورهای درمیا نی وکوچک دست اندازی می کرد ند. طرفه اینکه ،اکنون همه کشورها حتا کشورهای کوچک درامورداخلی یک دیگردست اندازی یا مداخله می کنند ؛ ودربسیاری موارد ،مشترکات نژادی وفرهنگی دردوسو یا چهارسوی مرزها مشوق یا عامل چنان دست اندازی های شده ومی شوند. تجربه نشان داده است که فقرتاریخی ،فرهنگی ، فرصت طلبی وعوام فریبی سیاست کاران بی عرضه ونا مردمی به طول وعرض چنان دست اندازی ها افزوده ومی افزایند. ازاین رو، به صراحت می گویم که وضع کنونی افغانستان نتیجه چنان سیاست ها ودست اندازی های می باشد.
بطورنمونه، سیاست کا ران افغانستان که درحل دشواری های سیاسی- اجتماعی- اقتصادی- فرهنگی کشورخود درمانده بود ند؛ بخاطر فقرتاریخی- فرهنگی وفرصت طلبی سیاسی، نزاع مرزی با پاکستان را شروع کرد ند. نزاعی که باعث واکنش زشت تر پاکستان ورقم زدن وضع ناگوارکنونی افغانستان شده است. دراین گونه نزاع آفرینی ها، بهتراست نا دانی وفرصت طلبی وعوام فریبی سیاست کاران دیروز وامروزافغانستان به نقد گرفته شوند، تا چه باید کرد برجسته وراه بیرون رفت جستجو کرده شود. به راه بیرون رفت وبحث درباره ای آن ازاین نگاه تاکید می کنم تا کمک به تمیزمسایل ملی- سرزمینی ازمسایل قومی نمایم!
بطورنمونه، دربالا تذ کردادم که مرزهای چهارسوی افغانستان را که در دوسوی آن ها قوم های یکسان زندگی زند گی می کنند ؛ استعمارگران کهنه ترسیم کرده اند. مرزهای که سیاست کا ران افغان تنها طرف پاکستانی آن را نمی خواهند. ازاین رو، نزاع مرزد یورند با پاکستان نزاع قومی می باشد نه نزاع ملی آن هم اگرملت را به حساب سرزمینی درنظربگیرم. به این خاطرکه، تنها مطابق تعریف کمرنگ دایرت المعارف روشنگری فرانسه که همه با شند گان یک سرزمین مشخص را بدون درنظرداشت تنوعات قومی ومذهبی ملت نامیده است؛ می توان افغانستان را داری ملت گرفت. ازاینکه اکنون کاربرد واژه افغان در تذ کره / شناسنامه نزاعی ومانع توزیع آن شده است، تنها ازکشورافغانستان می توان نام برد نه ازملت افغانستان. معلوم است. وقتیکه سیاست کا ران بی عرضه افغانستان همسوی نژادی دوسوی دیگرمرزها وفراگیری زبان فارسی وکمرنگی زبان پشتو درکشورما را فراموش ودنبال قوم خود شان درآن سوی دیورند می روند، بدون شک ،ملت بودن افغانستان مطابق تعریف دایرت المعارف روشنگری فرانسه را پشت معرکه می اندازند.
افزون برآن ، وقتیکه همکاری اکثرمخالفان خط دیورند با جنگ طالبان زیر فرماندهی نصیرالله بابر وزیرداخله پاکستان، علیه دولت اسلامی مجاهدین را که رهبر آن یک فارسی زبان افغانستان بود، درنظربگیرم، ناسیونالیزم افغانی وملت افغان می افتد پشت معرکه. همچنان ، وابستگی های شرم آورهمه حکومت های قبلی افغانستان به کهنه وسرخ استعمارگری وناتوانی مستران: کرزی وغنی دردولت سازی ومهارتروریسم با وجود کمک های بزرگ مالی امریکا ونقش جنگی ناتو؛ نشان می دهد که کشورما دشواری های بی شماردرونی دارد. دشواری های که به پاکستان کمک کرده ومی کند تا درفکرشناساسی خط دیورند توسط ارگ نشین ها درکابل نشده و مرزآمورا مرزغربی خود پنداشته درواقع درفکرضمیمه ساختن افغانستان به خاک خود شود که به گفته شاعر: خیال است ومحال است وجنون!
ازاین رو، به صراحت وقاطعیت می گویم که بررسی واقع بینانه ای مسایل دیروز وامروزافغانستان ما را کمک می کند تا ضعف های درونی آن را شناسای ودرفکرترمیم آن ها شویم . همین که حکومت افغانستان با وجود 125 هزارمیلیون دالرکمک های امریکا ویک برسوم آن کمک های دیگرکشورها وحضورجنگی ای ناتو ، توان دفاع ازخود و مهارتروریسم وارداتی ازپاکستان آن هم با ابزارسازی خود افغان ها را ندارد، دال براین است که کشورما ضعف ها وکمبودی های سیاسی، اداری، اقتصادی ومعنوی ای درونی دارد. کمبودی های که مشوق پاکستان درحمایت ازتروریسم وگستاخترشدن تروریستان زیرفرمان آن شده است! ادامه دارد.

Monday, 12 February 2018

مسلمان ها چه سنت گرا وچه اصلاح طلب ؛ بدون کنارزدن استبداد شاه وشیخ ،موفق درایجاد تحول مثبت نمی شوند

ابراهیم ورسجی
بیست وسوم ماه دلو1396
این تحلیل ؛ درپیوند به مقاله :" با جنون جهادیسم، مقابله ای رادیکال نیازمند است" ، نوشته: علی سرداری ، پخش شده درسایت ملی- مذهبی ارایه شده است.ازاین که درصفحه فسبکم پخش شده است، لازم دانستم دروبلاک اند یشه هم پخش شود ؛ تا دوستان ازآن مستفید شوند! نگاهی به تاریخ سیاسی مسلمان ها ؛ نشان می دهد که شاه وشیخ بنام های خلافت وامامت ، دو اصل مهم قرآن، یعنی عدالت وشورا را مصادره وبا تولید ملاها وفقه ها ،خشن ترین استبداد را بر مسلمان ها تحمیل کرده اند.درست است که یک قرن واندی بعد ازپیامبر،ابومسلم خراسانی با لگد زدن به پیکرننگین خلافت سیاه کاراموی ،کمک به پیدایش خلافت ننگین عباسی کرد وبا چنان لگدزدنی هم انحصارعربیت برقدرت را تضعیف کرد هم جان خود را ازدست داد.بهررو، خیزش خراسانی "خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود؛ شد! اگرچه درادامه خیزش خراسانی، ابوحنیفه فارسی زبان با فقه نوگرای خود کمک بزبان فارسی دربرابرفارسی ستیزی عرب هاکرد،اما فقه او توسط ابویوسف ، شاگرد عربش اول ابزارتوجیه خلافت عباسی وبعدا عثمانی شد؛ وخودش درزندان خلیفه عباسی جان داد!اگرچه خلافت های عباسی وعثمانی کمی بهتر ازخلافت اموی ها بودند، اما تفکرونواندیشی را برنتافتند.پس،مخالفت خلافت های نامبرده با عقل وخرد آزاد کمک به ماندن مسلمان ها درقرون وسطی کرد.
بطورنمونه،خرد ستیزی خلافت عباسی آن را قربانی خرد ستیزان مغلی کرد؛وبعد ازنابودکاری مغل ها ،درسال1289، خلافت عثمانی جایگزین خلافت متوفای عباسی شد.ازآن هم بد تر، درسال 1501م،صفوی های وحشی وآدم کشان قزلباش شان ایران کنونی را اشغال وبا کشتن نیم میلیون مسلمان سنی بدترین حکومت رادرآن شکل دادند.حکومتی که اگرچه برخی نویسندگان ایرانی آن رابه ایران مفید می دانند،اما من فارسی زبان آن را دشمن جهان فارسی زبان می دانم.خوب است که دکترداریوش همایون گفته است که:" تباه کاریی راکه صفوی هابه ایران تحمیل کرده اند افغان ها نکرده اند " که منظورش خیزش افغان ها درجهت براندازی صفوی گری وجاده سازی آن ها به برآمدن نادرشاه افشاروتقسیم جهان فارسی زبان به ایران ،افغانستان وجمهوری های کنونی آسیای مرکزی می باشد.
دراین راستا،پرسمان تکان دهنده این است که بعد از ظهورعثمانی گری، صفوی گری درایران ومغلی گری درهندشکل گرفتند. متاسفانه، هرسه استبداد های شاه وشیخ ودرواقع تفاله قرون وسطا بودند! جالب این است که،درآن برهه حساس، اروپا رنسانس را پشت سرگذاشته وارد نهضت اصلاح مذهبی،انقلاب صنعتی ،انقلاب مشروطه انگلس،نهضت روشنگری وانقلاب کبیرفرانسه شده بود؛ وکمی پیشتر ازانقلاب کبیرفرانسه،انگلیس ها واروپای های اشغالگرامریکای شمالی، با براندازی استعمار بریتا نیا،امریکاوکاندای کنونی راساختند.درآن برهه، مسئله عبرت انگیزبرای آگاهان مسلمان این است که امریکای شمالی زاده مذهب اصلاح شده پروتستان ومترقی وامریکای جنوبی که زاده اسپانیای کاتولیک می باشد،تاکنون عقب مانده است.
ازاین رو،می توانم بگویم که تحول واصلاح وپیشرفت درجهان اسلام ازمجرای اصلاح دینی باید بگذرد.اگرچه سرسید احمد خان درهند، طهطاوی،سیدجمال وعبده درمصر ، نامق کمال درترکیه عثمانی،نائینی وآخوند خراسانی درایران ،به اصلاح دینی تاکید کردند،اما بیماری را خوب تشخیص ودرارایه ای درمان غلط کردند. مثلا،بزرگترین غلطی آن هااین بود که درباره زوال قدرت سیاسی-نظامی جهان اسلام فکرکردند وراه حل راهم قوی شدن دوباره درنظرگرفتند آن هم با ابزارمادی ساخت جهان غرب.ازاین رو،فکرشان کمرنگ ادامه اما کمک به نهضت اصلاحی دراسلام نکرد.مثلا، تاکید سید جمال برقدرتمند ومتحد ساختن مسلمان ها دربرابر غرب مورد تایید خلیفه عثمانی برای حفظ وضع موجود واقع شد ومحمد عبده هم آن را ضعیف تشخیص داده با صلاح نظام آموزشی مصرروی آورد ؛ ودانشکده سرسید احمدخان که اکنون به دانشگاه علیگر ترقی یافته است ، کمک به پیدایش تحریک پاکستان وتجزیه هند کرد که بزیان مسلمان های نیم قاره تمام شد.
درمصر ودیگرکشورهای عربی، بعد ازفروپاشی امپراتوری عثمانی،با استفاده ازتئوری قدرت مند ساختن مسلمان ها که سید جمال ارایه کرده بود، حسن البناء، نهضت اخوان المسلمون راساخت.نهضتی که استبداد شاه وشیخ را بی خواب کرد اما نابود کرده نتوانست.کشف نفت هم درعربستان کمک به مذهب قشری وهابی ودرواقع فقه قبایلی حنبلی کرد. درایران هم،مدرنیسم ازبالابه زیر رضا شاه پهلوی ایران را مدرنیزه کرد.متاسفانه، استبداد خشن پسرش محمد رضاشاه پهلوی، روشنفکران وملی گرایان راکوبید وآخوند ها را فربه ساخت. ازاین رو، احمقانه کمک به پیدایش حکومت قرون وسطای آخوندی کرد.حکومتی که ایران را ازنظرفکری فلج وازنظراقتصادی درسطح بوتسوانادرافریقا تنزل داده است.ازهمه خنده داراینکه ، اکنون آخوند ها به ایرانی ها می گویند که ایران آخوند زده ازسوریه وافغانستان بهتراست.پس،بهتراست که برای آن ها سواری بدهند! درغیرآن، ایران سوریه می شود.

Sunday, 11 February 2018

خانم پروین حسینی ؛ با این سرود انقلابی ، محکم توی دهن آخوندیسم کوبیده است



دکلمه: خانم پروین حسینی

(( سروده ای برای پاسداشت ارجمندی زنان و مردانبرابریخواه، بویژه زنان پیشگام خیابان انقلاب، و همه مبارزانی که در راه آزادی حق پوشش علیه پاسدارانِ جهل ایستاده و تلاش می کنند ))

(( چادر، چماق آقا ))

آهای آیت الله

من بی شرمیِ شرمگاهِ بی بند و بار تو نیستم، تا با چادرتِ بپوشانیم!

من زنم،

افراشته و بلندبالا، بسان آبی آسمان،

بسان درخشش خورشید، زندگی می بخشم.

من مادرم،

چشمه سارِ شیرین و زلال و خشگوار زمین،

چشمِ سر و دلم نه در چادرت، تابِ گیسوانم نه در چاقچورت که در قاموس ات نمی گنجد،

من به تو، به اهل عبا و به عمامه دارانت برای همیشه نه می گویم.

چراکه منِ اسیر زنم، خالقِ انسان

با شکوهِ توانائی که تبارش نیاز به اختفا و استتار ندارد.

ای آیت الله

لانه ی ددها و دیوها و انگل ها

بگذار،

دست و دل و موهایم آزادانه با باد برقصند.

ای والی بی خدا،

سردسته ی دزدانِ نان و آبرو و شور و نوا

بدان:

چادر، سنگر مرزبانی زن نیست

چادر، مامن مهربانی زن نیست

تجاوز به دخترکان بی گناه، در آخرین شب سیاه

پل بهشت ملا و دوزخ زنان بی پناه نیست.

ای آیت الله

بجای من،

چادرِ شرم بر سرِ خود و سردارنت بکش

که در نظام و قضای تو، هیچ نشانه ای زکبریای خدائی نیست.

که در قساوتِ قصاص تو، هیچ آیه ای ز آبی آسمانِ پاکی نیست.

ای آیت الله،

زن ترسِ چادرپناه!

من زنم، سرزنده و هستی بخش

تو، مرده ی هزاره ای، همچنان مُردارخوار

تا به کی برتنم شلاق چادر برخواهی کشید؟

من زنم،

زاینده ی رودِ عشق، پردازشگرِ پگاهِ روز، نغمه سُرای امیدِ فردا

از گشادگی آغوش و رأفت سینه های شیربارم شرم کن

از دلِ پرُخون، چشم گریان، جان بی قرار امروزم ترس کن

من چارقدِ حقارت و چادرسرای فرومایگی های تو نیستم

دیگر بس است و برو، به خیمه ات بازگرد.

ای آقا،

من زنم، نیمه ی دیگر مفلوک انسان، در درگاه استبدادِ دین،

نه، دیگر تن به بردگی نمی دهم!

می خواهم عریانی مهرم، در طوفان بیداد تو، برای بیداری همدردانم برزمد و پای بکوبد

می خواهم بر بلندای غرور زنانه ام، کک و کپک مقنعه ات را از تن و جانِ ریشم بدور ریزم

می خواهم در غار جهل اعصارت آتش بپاکنم، قفسِ حجاب بشکنم، زنجیر اسارت ببرم

می خواهم در آرزوی وزیدنِ نسیم آزادی، از شبستانت بسوی روشنائیِ خردِ انسان پرِواز کنم

می خواهم بی ترس و پرتپش، تا پایان دردهای 40 ساله اسیدپاشی، دست و پا و انگشت بری، سنگساری و بدارکشی هایت اوج گیرم، در هوای آزادی رها باشم

می خواهم فریاد جزغاله ی مو و چهره اسید سوخته ام را در ترانه های رهائی زن، شادمانه بخوانم

و بجای طفیلی چادرت،

در خنده های دخترکان شوق همنوا و همدم و همنشین باشم

می خواهم برای همیشه، سر و تن و جانِ شیفته ام آزاد و بی چادر، با خودِ خودم باشم.

بهنام چنگائی 12 بهمن 1396



http://iranglobal.info/node/64724

Saturday, 10 February 2018

اسلام به ولترنیاز ندارد ، اما به منتسکیو وروسو، نیازمبرم دارد

ابراهیم ورسجی
بیست ویکم ماه دلو 1396
این تحلیل ؛ درپیویند به نوشته اولریش رودُلف به عنوان:" اسلام به ولترنیازندارد"، ترجمه: فارسی آن ازفرهاد سلمانیان، پخش شده درسایت رادیو زمانه ، ارایه شده است.ازاین که درصفحه فسبکم پخش شده است، لازم دانستم دروبلاک اندیشه هم پخش شود تا دوستان ازآن مستفید شوند! این مقاله تحلیلی را خواندم وبهترمی دانم که درباره آن نظرخود را ابرازنمایم. معلوم است که نویسنده آن بسیارخوب به مشکلات فلسفه درجهان اسلام ومسلمان ها پرداخته وبه این نتیجه رسیده است که اسلام به یک ولترنیازدارد.اگربا پیداکردن یک ولتر، بحران فلسفه درجهان اسلام مهارشود؛ واقعا، بسیارساده اندیشی شده است. واقعیت این است که ، اسلام به خصوص قرآن یا متن مقدس مسلمان ها آن قدر عقل ستیز وفلسفه گریز نیست که فقیهان وشاگردان شان وبرخی شرق شناسان غربی به نمایش گذاشته اند. معلوم است که قرآن درجامعه بدوی عربستان فرود آمد؛ ودرواقع، محمد رسول خدا، یک انقلاب درآن جامعه بدوی آورد. جامعه ای که ابن خلدون آن را :" فاقد توان فکری وهنری وفرهنگی نامید، اما اسلام را ستایش کرد که درآن جامعه تحرک آفریده است."
دراین شکی نیست که اسلام درجامعه بدوی عرب تحرک آفرید ودراین هم شکی نیست که رئیسان قبایلی همان جامعه ای بدوی با خیلفه سازی ها برای رسول الله ، جاده سازی برای خشن ترین استبداد را کردند که مسلمان ها اعم ازعرب وغیر عرب ازآن تا کنون رهای پیداکرده نمی توانند. بنا برآن، درگام نخست،عامل مهم عقب مانده گی تفکرعلمی وفلسفی درجهان اسلام استبداد می باشد ودرگام دوم است که مسلمان ها کارهای عقلانی لازم را درجهت تبلور تفکرفلسفی کرده نتوانستند. بلی،درجامعه استبدادی- خلافتی- سلطانی مسلمان ها ،اولین حرکت عقلانی جنبش معتزله بود که توسط خلافت وفقاهت رسمی کوبیده شد. افزون برکوبیده شدن جنبش معتزله توسط خلیفه وفقیه،چنان حدیث سازی های دروغین ،فربه کردن کلام یا عقاید با استفاده ازعقل وتفسیرگری شد که عقلانیت را بهوده درگیروکمک به عقب ماندگی فکری مسلمان ها کرد.
علاوه ازآن ، عرفان وصوفی گری هم درمخالفت به فقاهت قشری به خصوص فقاهت عقل گریزحنبلی مورد تایید خلیفه ها قد برافراشت که کمک به جنگ فقه وعرفان کرد.ازاین رو، حق با ماکس وبر است که می گوید:" اسلام جز جنگ برای غنیمت وعرفان دنیا گریزکارنامه ای ندارد."غزالی هم که کتاب" احیای علوم دین" را نوشت ؛ چنان ،درعرفان وتصوف دنیا گریزغرق ماند که کمک بایسته به رشد علمی وفکریی مسلمان ها کرده نتوانست. بهرحال، معتزله محدود کرده شد اما نابود کرده نشد. مثلا،میراث معتزله وفلاسفه ازفارابی تا ابن سینا،ابن رشد ،ابن خلدون و...با گسست ها وپیوست ها ادامه یافت. معلوم است که ، گسست ها در درزمینه ریشه در ازدواج نامشروع فقه واستبداد دارد.ازدواجی که حکومت وهابی- حنبلی- استبدادی- کنونی عربستان وحکومت جعفری- خرافاتی- استبدادی- کنونی ایران نماد آن می باشد.
با درنظرداشت حمله های ناشیانه ولتر به دین واستبداد دوام دارشاه وشیخ درجهان اسلام،به این باورهستم که جهان اسلام به منتسکیو وروسو نیازدارد نه به ولتر. به این خاطرکه، روح القوانین منتسکیو قدرت مطلق دولت را به سه بخش مجریه،عدلیه وقانون گذاری تقسیم کرده به عمرسیاه آن پا یان می دهد ؛ وقرارداد اجتماعی روسو، رابطه میان حاکمان وحکومت شوند گان را قانونمند می سازد. به سخن دیگر،تقسیم قدرت به قوای سه گانه وقانونمند ساختن رابطه حکومت کننده ها وحکومت شونده ها کمک به نابودی استبداد شاه وشیخ درجامعه های مسلمان می کند. روشن است. وقتیکه استبداد نابود شود، عقل وفکرآزاد می شود. وتنها دراین صورت است که مسلمان ها توان روشنفکری وروشنگری پیداکرده جنازه استبداد وتروریسم دست پرورده ای آن را برمی دارند. درغیرآن، اگراین مکتب است او این ملا / وضع طفلان خراب می بینم! ازاین که کانت روشنگری را توان بهره برداری انسان ازعقلش بدون دست کاری ملا ها نامیده است،نابودی استبداد شاه وشیخ کمک می کند به مسلمان ها تا فکرکنند وبه آزادی فکری وعقلی برسند. آزادیی که خواست فلاسفه ومنتقدان وهوشمندان مسلمان بود ومی باشد.

Thursday, 8 February 2018

جهان ؛ بد ترازآن است که اکونومیست پیش بینی کرده است

ابراهیم ورسجی
نزدهم دلو1396
این تحلیل ؛ درپیوند به مقاله:" جهان خوفناکی که اکونومیست وعده آن را می دهد"، ترجمه: رضانافعی ونشرشده درمجله هفته، بتاریخ ششم ماه فوریه 2018، ارایه شده است.ازاین که درصفحه فسبکم پخش شده است، بهتردانستم که دروبلاک اندیشه هم پخش شود تا دوستان ازآن مستفید شوند! من به این مسئله کاری ندارم که مجله اکانومیست درپیش بینی خود جهان تاریکی را به نمایش گذاشته است، اما به این مسئله کاردارم که امریکا ومتحدان اروپای اش وروسیه ای درحال ابرقدرت شدن ،کشورهای مسلمان را میدان بازی نابود کننده ای خود ساخته اند. معلوم است که، ازروسیه یاد کردم وازچین به حیث رقیب امریکا یادی نکردم ؛ وعلت آن این است که چین هرگزابرقدرت رقیب برای امریکا شده نمی تواند. به این خاطرکه، بیشتر از1350 میلیون نفوس دارد. پس ، اگرهمین نفوس بزرگ را نان داده بتواند موفق می باشد.ازسوی دیگر، چین؛ بنام توسعه اقتصادی وکوبیدن توسعه سیاسی هم محیط زیست مردم خود را خراب کرده هم محیط سیاسی- فرهنگی آن ها رابزندان ترسناک مبدل کرده است. درمارکت جهانی هم بسازغرب می رقصد تا مانع فروش کالاهایش نشود.ازاینکه کالاهای چین درجهان پیشرفته کمترخریداردارد، به سوی افریقا روی آورده است. درشورای امنیت سازمان ملل هم اگرگه گاهی به نفع روسیه علیه غرب سرمی شوراند،دال براین نیست که رقابت با امریکا می کند. روسیه هم تنها درمارکِت تولید وفروش اسلحه حضوردارد ودرمارکِت فن آوری نو وکالای نو صفرمی باشد.ازاین رو، رئیس جمهوراوباما، درماه ژانویه 2017، دراخیرین سفررسمی خود درآلمان ،درکنارخانم مارکیل ،درگفت گو با رسانه ها، چین را ازنظراقتصادی قدرت، روسیه ازنظراقتصادی هیچ وازنظرنظامی قدرت نامید. تعریفی که دقیق می باشد.
بهرحال ،امریکا ،چین وروسیه ، ضعف ها وتوانمندی های خود را بهترازمجله ای اکانومیست می فهمند! مثلا،چین فایده خود را درخود نمای اقتصادی وپرهیزازمرزشکنی های نظامی درسیاست جهان می داند.روسیه که بعد ازفروپاشی اتحاد شوروی، توسط امریکا تحقیرشده بود؛ درفکراعاده حیثیت خود درجهان می باشد واین اعاده حثیت را درسوریه با کشتن مسلمان ها شروع کرده است. اگرکشتارمردم سوریه توسط روسیه وکشتارفلسطینی ها توسط اسرائیل با حمایت امریکا را درکنارهم بگذارم، این نتیجه بدست می آید که امریکا، اروپا، روسیه وچین تنها درخالیگاهی درکشورهای مسلمان که مستبدان ، تروریستان وملایان آن را ایجاد کرده اند، درگیریی سود جویانه می کنند. نتیجه زدو بند های تباه کارانه ای آن ها بحران،تروریسم وبی حکومتی می باشد که ازافغانستان تا لیبیا را فراگرفته است. روشن است که ، دراین بازی تباه کارانه ، امریکا با دشواری مواجه شده است وروسیه می خواهد ازآن بهره برداری کند. با درنظرداشت توحش روسیه درسوریه، درخاورمیانه، تنها حکومت آخوندی ایران متحد آن می باشد. حکومتی که درایران به پایان خط رسیده است وایرانی ها بخاطرتباه کاریی آن برای رضاشاه پهلوی دعامی کنند. بهررو،درسطح جهان، اگربه یک جهان بدون امریکا فکرشود، معلوم است که درآن :پوتین، شی جین پینگ،خامنه ای، کیم اُن جون، ملک سلمان، سیسی،بشاراسد،نکولاس مودورو،خود نمای می کنند. یعنی جهان آقایان بهترازجهان امریکای ترامپ بوده نمی تواند.اگرکمک های امریکا به رخداد های طبیعی وبیماری های ساری درجهان را جدی بگیرم،شی وپوتین پشت معرکه پرت می شوند! مثلا، چهارسال قبل، بیماری ایبولا افریقا را تهدید به مرگ کرد. پکن ومسکوکاری نکردند ؛ وامریکا با هزینه کردن یک میلیارد دالرافریقا ازآن نجات داد.

Tuesday, 6 February 2018

سیاست افغانی ومنطقه ای امریکا به یک بازنگری ژرف نیازدارد

ابراهیم ورسجی
هژدهم دلو1396
این تحلیل ؛ درپیوند با یک تبصره زیرعنوان:" تمرکز برسیاست دولت ترامپ درافغانستان، باحضور مقام های وزارت خارجه ودفاع درکنگره"، نشرشده دربخش فارسی صدای امریکا ارایه شده است. ازاین که درصفحه فسبکم پخش شده است، لازم دانستم که دروبلاک اند یشه هم پخش شود تا دوستان ازآن مستفید شوند! معلوم است که، وضع ناگوارکنونی افغانستان نتیجه سیاست افغانی غلط امریگا می باشد. وضعی که بهبود آن بد ون تغییر ژرف درسیاست افغانی ومنطقه ای امریکا ممکن به نظرنمی رسد. مثلا،امریکا اول ازطریق پاکستان به جهادی های افغانستان کمک رساند ؛ وآن کشورازآن کمک ها به نفع خود وعلیه مردم افغانستان ومنافع امریکا بهره برداری کرد.ازاینکه تحصیل کرده های افغانستان مخالف سیاست افغانی پاکستان بودند،این کشوربا بهره برداری ازکمک های امریکا سرمایه گذاری بالای ملاها وطالبان یا دوقشر بسیارعقب مانده کرد تا توسط آن ها، تحصیل کرده های نوگرا- شهری را ازمیدان بیرون نماید. افزون برآن، پاکستان بدلیل حضورپشتون ها درمنا طق مرزی اش وساخت اجتماعی وقبایلی آن ها،برآن ها سرمایه گذاری و کابل را ویران کرد. با وجود تخریب کردن کابل، وقتیکه پاکستان با مقاومت فارسی زبان ها مواجه شد، طالبان را ازپشتون های دوسوی مرزدیورند ساخت وبا ایستاد کردن القاعده درکنارآن ها کمک به تروریزه کردن افغانستان، رخ داد یازدهم سیپتامبر وجنگ امریکا علیه تروریسم کرد.
جالب این است که ، امریکا با جنک علیه تروریسم ، طالبان ریشو را به پاکستان اعزام وطالبان دریشی پوش را درکابل به قدرت نصب کرد.ازقبل معلوم بود که جهادی های فارسی زبان هم میانه رو هم مخالف پاکستان بودند ومی باشند. مثلا،کابل وشمالی دومنطقه فرهنگی فارسی زبان ها می باشد که توسط پاکستان ، با ابزار کردن حکمتیار، طالبان والقاعده ، ویران کرده شد.ازاین رو، فارسی زبان ها با پاکستان آشتی نمی کنند. پاکستان که دشمنی فارسی زبان ها با خود را درک کرده بود، آن ها را بخاطرهمزبانی با ایران نزدعربستان طرفدارآن کشور معرفی کرد تا کمک مالی آن را دریابد ودریافت هم کرد. درحالیکه فارسی زبان های افغانستان با ایران همزبان اما هم مذهب نیستند؛ وبرای حکومت آخوندی ایران مذهب مهم است نه زبان.ازسوی دیگر، بارفتن امریکا به عراق، پاکستان دریافت که این کشوردرافغانستان در دولت سازی جدی نیست.ازاین رو، طالبان والقاعده را باز سازی وبه جان سربازان امریکای وسربازان افغانستان ومردم عادی این کشورانداخت.
ازهمه ترسناک اینکه، پاکستان هم طالبان والقاعده را بازسازی وروانه افغانستان کرد هم ازامریکا بنام عضویت درکمپ مبارزه علیه تروریسم کمک گرفت وازهمان کمک تروریستان را درافغانستان تقویت کرد.ازسوی دیگر، طالبان دریشی پوش جاهل ومشهوربه تکنوکرات هم پشتون هم نوکرامریکا وپاکستان می باشند.افزون برآن، پایگاه مردمی درمیان پشتون ها ندارند. ازاین رو، به جاهای تولد خود درجنوب افغانستان رفته نتوانستند تا با مردم کار کرده زمین را درزیرپای طالبان داغ کنند. بنا برآن ، خالیگاه ایجاد کردند وپاکستان آن را توسط طالبان پرکرد. شا یان ذ کراست که، پشتون بودن تکنوکرات های نام نهاد و طالبان ونبود عزم مبارزه علیه تروریسم درحکومت غنی درکابل،جامعه افغانستان را جامعه قومی کرده است. مسئله ای ناخوشایندی که به شکنندگی حکومت پوشالی با صطلاح ها تکنوکرات ها می افزاید.ازاین رو، به نفع امریکا می باشد که درباره ایجاد حکومت داری خوب درافغانستان فکرکند. به این خاطرکه، حکومت داری بد درافغانستان بزیان امریکا وبه نفع تروریستان وپاکستان تمام شده است. خلاصه اینکه ، اگرامریکا درحکومت داری درافغانستان بهبود بیاورد،پاکستان مرکزهای تروریستی درخاکش علیه این کشوربسته می کند. درغیرآن، افزایش فشاربرپاکستان وحکومت داری بد درافغانستان ،کمکی درمهارتروریسم نمی کند!

Sunday, 4 February 2018

جهان اسلام به خصوص خاورمیانه ؛ بدون آوردن تغییرمثبت دروضع زنان ، روی پیشرفت را نخواهد دید

ابراهیم ورسجی
شانزدهم دلو1396
این تحلیل ؛ درپیوند به مقاله بهنام امینی( مهیستانی)زیرعنوان:" تاریخ برای زنان خاورمیانه ورق می خورد"، پخش شده درسایت ایران گلوبال(1) ارایه شده است.ازاین که درصفحه فسبکم پخش شده است ، لازم دانستم دروبلاک اندیشه هم پخش شود تا دوستان ازآن مستفید شوند! دوروزقبل، کتاب: روشنفکران عرب وغرب،نوشته هشام شرابی را که توسط عبدالرحمن عالم ، به فارسی ترجمه شده است؛خواندم وگریستم! اگرچه کتاب، روشنفکران عرب وغرب، وضع روشنفکران عرب را درمیان سال های میان 1875-1914 ، بازتاب داده است،ازاین که از سال 1914 تاکنون،تغییر ژرفی فرهنگی درجهان عرب وتمام خاورمیانه ازجمله ایران وافغانستان صورت نگرفته وزنان را بیشترازدیگربخش های جامعه های مسلمان قربانی ساخته است، لازم دانستم درباره تحلیل پرمعنای خیزش زنان خاورمیانه نظرخود را ابرازنمایم. معلوم است که ،فشاربرزنان افغانستان حتا کشتارآن ها توسط ملاهای جاهل وطالبان وحشی ونابکاری حکومت دردفاع ازحقوق وعزت آن ها وخیزش زنان قهرمان ایرانی علیه حجاب اجباری طالبان حاکم بر ایران،مشوقم درارایه این تحلیل شده است.ازاین لحاظ که افغانستان ، یا زاد گاهم توسط حکومت های قبایلی خلع فرهنگ شده است،توحش برزنان توسط تروریسم مذهبی- قبایلی را به حیث یک نتیجه ناشاد قبایلی گری می دانم وبه مبارزه علیه قبایلی گری درجهت بهبود وضع زنان تاکید می ورزم.
بنا برآن، به وضع زنان ازپاکستان تا ایران ومصر اشاره می کنم. درپاکستان بیست سال مهاجربودم وسیاست خواندم واردورا هم یاد گرفتم، ایران همزبانم می باشد ومصرهم که مرکزقبول شده فرهنگ اسلامی می باشد وتولیدات فرهنگی اش را خواندم و به قاهره سفرهم کرده ام. پس،بهتراست که وضع زنان را درآن ها بازتاب دهم وازپاکستان شروع می کنم. روشن است که ، درهند وپاکستان وبنگله دیش ، جنبش نواندیش سرسیداحمد خان واسلام بنیاد گرای سید ابوالاعلی مودودی، بدرجه های متفاوت کمک به بهبود وضع زنان کرده اند. متاسفانه،ائتلاف ملاها ونظامی ها وفرزند ان حرامزاده شان: طالبان، سپاه صحابه، سپاه محمد، لشکرطیبه و...پاکستان را به قربان گاه زنان تبدیل کرده اند! درایران هم،آخوندیسم با انتقام گیری ازانقلاب مشروطه ومدرنیسم رضاه شاه پهلوی که بهبود قابل ملاحظه ای وضع زنان دستاوردشان بود،39 سال برزنان ستم کرد. بنا برآن ، خوشحال هستم که زنان ودختران قهرمان ایرانی ای همزبانم با آویزان کردن حجاب اجباری- بدویی آخوندیسم به شاخه های درختان حق خواهی خود را شروع کرده اند.
درترکیه ، ازاین نگاه که مدرنیسم اتاترک بیشترنظامی- اداری وکمتر فرهنگی بود ، خلیفه اردوگان را تحویل داد. خلیفه ای که اکنون علیه زنان وکرد ها شاخ درآورده است. ازعربستان ومصرهم که مانند ترکیه دیدن کرده ام، خوب است که دراولی تازه شهزاده سلمان مبارزه درجهت بهبود وضع زنان را با رفع حجاب اجباری- بدوی شروع کرده است که آرزوی موفقیت برایش می کنم. ازاین نگاه که ، عربستان مانند افغانستان قبایلی مانده است،بیشترتوجه من به ایران ومصرمی باشد. به این خاطرکه، هردوکشور توان تولید وپذیرش اندیشه های نورا دارند. به شرطیکه به عمرسیاه استبداد شاه وشیخ وشیخ ونظامی ها یا فقه وتفنگ پا یان دهند!
پیشتر،یاد کردم که ازخواندن کتاب " روشنفکران عرب وغرب" گریستم! به این خاطرکه ،توقع نداشتم که انحطاط فرهنگی درجهان عرب به خصوص درمصر این قدرریشه دارباشد. درآن کتاب، دومسئله برایم جالب تمام شد:نخست، نظام گری وخلیفه گری ترکیه عثمانی وستیزآن ها با اندیشه های نو؛ دوم، پیشگام نهضت روشنفکری عرب ، مسیحیان عرب بود ند. برای فهم بهتراین کمبودی عرب های مسلمان، بسنده می کند اگردرباره شخصیت علمی -فرهنگی ای جرجی زیدان وآلبرت حورانی کمی مطالعه کرده شود. بهرحال،نتیجه استبداد شاه وشیخ همین عقب ماندگی عرب وعجم مسلمان می باشد. جالب این است که ، هشام شرابی وضع فکری عرب های مسلمان را همان وضع دوران (غزالی وفات 1111م) گرفته است. مطالعاتی که کرده ام ؛ برایم ثابت کرده است که برای دورشدن ازعصر غزالی ووارد شدن به عصرنو، محمد عبده( وفات 1905م)، گفته بود که قرآن را تفسیرنو ودیگردانش های کهنه مانند:فقه، کلام، تفسیر، حدیث و... را کناربگذارید! معلوم است که شیخ رشید رضا (وفات 1935م) ، شاگرد عبده درمجله المنارسخن های درادامه پیام استاد خود گفت وازترس باصطلاح غرب زدگی به وهابیت عربستان روی آورد؛ ودیگرشاگردان عبده: طه حسین، شیخ علی عبدالررازق ، قاسم امین وچند نویسنده ای دیگرطورشاید وباید ازاندیشه نوگرایانه عبده حمایت نکرد ند. بهرحال، برداشت من این است که هرگونه بهبود دروضع زنان باید ازاصلاح در اندیشه اسلامی برخیزد؛ همان گونه که ازاصلاح طلبی مسیحیت برخاسته بود. متاسفانه، سنت گرای براصلاح طالبی درخاورمیانه غالب شد که درنتیجه آن خانم نوال سعداوی درمصرحجاب خود را بدریای نیل انداخت ودختران ایران حجاب های خود را درجاد های تهران ومیدان آزادی ودیگرشهرهای ایران به شاخه های درختان آویزان وبه آخوندیسم پیام دادند که درحال زباله شدن می باشد
1-iran global.info/node/64588! به امید پیروزی زنان مسلمان درکشورهای اسلامی!

Friday, 2 February 2018

سیا ست های کُرد ستیزا نه ای کشورهای دارای جمعیت کُرد ؛ دیر یا زود،خاورمیانه را به سوی فاجعه سوق می دهد

ابراهیم ورسجی
سیزدهم دلو1396
این تحلیل ؛ درپیوند به مقاله آلیکس کا لینیکوس زیرعنوان:" امپریالیسم رنج کرد ها را پایان نمی دهد"، برگردان: مبین رحیمی، پخش شده درسایت را دیوزمانه بتاریخ دوازدهم بهمن / دلو، ارایه شده است.ازاین که درصفحه فسبکم پخش شده است، لازم دانستم که درسایت اندیشه هم پخش شود تا دوستان ازآن مستفید شوند! ترکیه ، ایران ، عراق وسوریه ، به ترتیب دارای جمعیت های بزرگ کُرد می باشند. با کمال تا سف،ازمرگ امپراتوری عثمانی درپا یان جنگ جهانی اول یا 1918 تا کنون ،درکشورهای نامبرده خشن ترین برخورد ها با کُردها صورت گرفته است. درترکیه که دارای بیشترین جمعیت کرد می باشد، اتاترک بنام سیاست همه باشند گان ترکیه ترک هستند؛ بیشترین فشارها را برکرد ها وارد کرد وسکولاریسم را هم درجهان اسلام بد نام کرد. من که تاریخ ترکیه را منتقدانه بررسی کرده ام ونوشتن کتاب" اسلام وسکولاریسم" هم چنین ایجاب می کرد. می دانم که سکولاریسم ولائیسیته بدون دموکراسی وکثرت گرای های مذهبی ونژادی معنای ندارند. بهرحال،ازیک نظامی تفنگ داری مانند اتاترک توقعی بالاترازآن نباید کرد.
خوشبختانه، درسال 1950 ، عد نان مند رس سیا ست مدار سکولاروعارف با تحقق سکولاریسم دموکراتیک، ازفشاربرکرد ها کاست.ازاینکه نظامی های تهی مغزوتفنگ داردرسال 1960، حکومت دموکراتیک مند رس را سرنگون وخود ش را شهید کرد ند، فشاراتاترکی دوباره برشانه های کرد هاتحمیل کرده شد. نتیجه توحش نظامی های ترکیه برکرد ها این بود که عبدالله اوجالان رهبرکرد ها درسال 1974، با سید قطب خدا حافظی وبه مارکسیم روی آورد وجنگ های چریکی علیه نظامی گری ترکیه را شروع کرد. درحالیکه اوجالان به مارکسیسم وجنگ های چریکی با حزب کارگران کردش علیه نظامی گری ترکیه روی آورده بود، درسال 1979 ، انقلاب دموکراتیک مردم ایران رخ داد وسط خمینی مصادره گردید. درسال 1358 درتهران بودم که علامه احمد مفتی زاده رهبر کرد ها به قم نزد خمینی رسید ومطالبات کرد ها را پیش کش او کرد. وقتیکه مطالبات مفتی زاده توسط خمینی رد شد، او درحسینیه ارشاد سخنرانی وخداحافظ تهران گفت وروانه کردستان شد. آخوندیسم هم او را زندانی وشهید کرد!
درحالیکه مفتی زاده روانه زندان خمینی شده بود،علامه شیخ عزالدین حسینی وگروه کومله مطالبات خود را مطرح کردند که رد آن توسط خمینی به جنگ چریکی آن ها علیه جمهوری اسلامی منجرشد. بیاد دارم که بازرگان وبنی صدر طرفدارحقوق دهی به کرد ها بود ند وخمینی با انکارحقوق آن ها فرمان کشتارشان را داد. اگرچه خمینی با کشتارحق طلبی کرد ها را کوبید،اما جنگ های چریکی آن ها ادامه یافت ، اما نه به اندازه مباره اوجالان علیه حکومت ترکیه. درحالیکه سرکوب وخشونت نظامی های ترکیه علیه کرد ها ادامه یافت ، آن هاهم نظامی کشی کردند. درچنان شرایطی ، درسال 1998 ، سیا وموساد، اوجالان را ازهواپیمای که ازمسکو روانه آتن بود، دستگیر وتحویل شبکه امنیتی ترکیه داد ند! درحالیکه اوجالان در استانبول زندانی بود ، رجب طیب اردوگان درسال 2002 برای گرفتن آرای کرد ها شیوه نرم با پ ک ک، حزب او درپیش گرفت. شیوه ای که به موافقه میان اردوگان واوجالان درسال 2014 انجامید. وقتیکه اعلامیه مشترک اردوگان واوجالان را که اول حمل 1393 درشهرازمیربه آگاهی یک جمعیت بزرگ رسانده شد،ازطریق رسانه ها مطالعه کردم؛ خوشحال شدم که اوجالان ازمبارزه چریکی روی برتافته وبا اردوگان اسلام گرا صلح کرده وهردو مشکل کرد ها را حل می کنند. درآن اعلا میه ، اوجالان به کرد ها گفته بود که اگرتطبیق نشد،مرا مرده حساب کنید.ازآن سخن او، دریافتم که کرد ها چه رهبری با وجدانی دارند؟!!
متاسفانه ،اردوگان مطا بق معاهده عمل نکرد وکرد هاهم جنگ چریکی خود را ازسرگرفتند.اردوگان که ازعهد شکنی خود احساس شرمساری نمی کند؛اکنون ،جنگ احمقانه ای را بنام جنگ علیه تروریسم درسوریه علیه کرد ها شروع کرده است. درعراق هم همه می دانیم که کرد ها معاهده حکومت فد رالی را با حکومت شیعه جورج بوشی- خامنه ای بغداد امضا کرده بود ند. متاسفانه، حکومت امریکای بغداد مخالف آن عمل کرد ونتیجه همه پرسی جدای طلبانه ای بارزانی درکردستان عراق بود که توسط اردوگان،خامنه ای وحکومت قهقرای بغداد محاصره ولغو کرده شد. درکشورسوریه هم که جمعیت دومیلیونی کرد دارد، حافظ اسد جنایت کاردرسال 1997 ، هزارمین سالگرد شکست جنگ های صلیبی توسط صلاح الدین ایوبی کرد تباررا جشن گرفت اما برای کرد های خود تذکره توزیع نکرد. امریکا وانگلیس هم ازکمک کرد های سوری وعراقی علیه داعش استفاده کرد ند وازهمه پرسی آن ها درشمال عراق حمایت نکرد ند. به این خاطرکه، حکومت بغداد نوکرشان می باشد. بهرحال،مظلومیت کرد های خاورمیانه وحق خواهی شان یک حقیقت تلخ می باشد. حقیقتی که کشورهای دارای جمعیت کرد با ید آن را درک وبا پذیرش حکومت های دموکراتیک فد رال خواست کرد ها را برآورده نما یند.درغیرآن،محرومیت تاریخی به خیزش های متحدانه منجرشده حکومت های نژادی انحصارگر وکرد ستیزخاورمیانه را گرفتاربحران حتا فاجعه می نماید.

Thursday, 1 February 2018

اصلاح طلبی شیخ محمد عبده نا فرجام نبود ، اما درست ادامه داده نشد

ابراهیم ورسجی
دوازدهم دلو 1396
این تحلیل ؛ درپیوند با مقاله علی سرداری زیر عنوان:" اصلاح طلبی نافرجام شیخ محمد عبده "، نشر شده درسایت ملی مذهبی ارایه شده است.ازاین که، درصفحه فسبکم پخش شده است، لازم دانستم در وبلاک اند یشه هم پخش شود تا دوستان ازآن مستفید شوند. من که جریان های دینی درکشورهای مسلمان را ازشروع سده ای نزدهم تاکنون پیگیری کرده ام،مهم ترین وموثرترین شخصیت درآن ها درمصرمحمد عبده ودرهند سرسید احمد خان را یافتم.ازاینکه درهند،کثرت گرای فرهنگی- مذهبی حاکم بود و بریتا نیا هم فضای سیاسی را مانند امپراتوری عثمانی بسته نکرده بود، نتیجه موفق شدن اصلاح طلبی سرسید وکمرنگ شدن اصلاح طلبی محمد عبده بود.ازاین نگاه که بحث درباره نافرجامی حرکت محمد عبده درمیان است،درباره سرسید احمد خان بحث نکرده به بحث درباره ای اصلاح طلبی محمد عبده درمصرمی پردازم.واقعیت این است که ، محمد عبده برای شاگردان خود گفته بود که همه علم های فقهی- تفسیری- کلامی و....راکه درتاریخ فرهنگی مسلمان ها شکل گرفته اند کنارگذاشته به تفسیرنو ازقرآن پرداخته مسلمان ها را آماده رقابت یا مقابله با تمدن غربی نمایید.درواقع، تاکید محمد عبده برقرآن وکنارگذاشتن فقه ، کلام ، تفسیر، حدیث و....مهم ترین کاراصلاحی او بود.کاری که اکنون هم دارای ارزش خاص می باشد!
متاسفانه، بعد ازمحمد عبده،دو رخ داد، اصلاح طلبی اورا به حاشیه راند:نخست،غیر ازنشریه المنارشیخ رشید رضا که به بحث درباره ادامه اندیشه ای محمد عبده فعالیت می کرد،شاگردان او کاری دوام داری نکردند وسرانجام خود رشید رضاهم ازخطرغرب زده ها ی عرب ، به سوی سلفی گری عربستان روی آورد.دوم،جنگ جهانی اول وفروپاشی امپراتوری عثمانی وسلطه بلامنازع فرانسه وانگلیس درخاورمیانه ازجمله مصر،کمک به برآمدن ملی گرای عربی ونهضت اخوان المسلمون کرد.اگرچه پایه گذاران نهضت اخوان همه متاثر ازفکر ونهضت اصلاحی عبده بودند،اما به سیاست بیشتر توجه وبه اصلاح فکری وبه تعقیب آن به اصلاح اجتماعی کمترتوجه کردند.ازسوی دیگر،سیاست لائیک اتاترک ومذهب ستیزی او باعث شد تا اخوان درفکراحیای خلافت عثمانی به رهبری عرب ها شود.ازاین رو، عرصه سیاسی- فرهنگی عرب ها میدان تاخت وتازسه جریان زیرشد:ملی گرای شبه سکولار،نهضت اخوان ووهابیت عربستان.معلوم است که ، درهرسه جریان ، گرفتن قدرت وهدایت آن توسط ایدئولوزی های هرسه گرایش درمیان بود نه ادامه نهضت اصلاحی عبده.بهرحال، سیاسی های مذهبی وملی گرا کارخود را کردند وفرهنگی ها ونویسندگان عرب به خصوص مصری ، عبده ونهضت اصلاحی اورا فراموش نکردند.مثلا،طه حسین، قاسم امین، شیخ علی عبدالررازق،امین الخولی،زینب بنت شاطی،نصرحامد ابوزید وچند شخصیت دیگر درمسیرعبده باکمی تفاوت ادامه دادند.خلاصه اینکه،تروریسم طالبان یا دست پرورده فقه درپاکستان،حکومت فقهی بی ثمردرایران،تباه کاری فقه های شیعه وحنبلی وداعش های شیعه وسنی آن ها درعراق، سوریه،یمن ولبنان واستبداد نظامی درمصروخلافت اردوگان درترکیه،اهمیت نهضت اصلاحی عبده را برجسته می کند.نهضتی بر تفسیرنو ازقرآن تاکید داشت ودرقرآن هم درپیوند باسیاست، عدالت واخلاق مطرح می باشد.دوارزش بلند انسانی که نیازمبرم زندگی نا شاد شاه وشیخ زده ای کنونی مسلمان ها می باشد.