ابراهیم ورسجی
29-1-1393
این نوشته درنقد نوشته ی ابوالفضل محققی زیرعنوان"انتخابات افغانستان وفجایع مجاهدین وطالبان"فراهم شده است که روزشنبه28فروردین/ حمل،درسایت"خبرنامه گویا" پخش شده اشت.آقای محققی،نوشته تان راخواندم وبابسیاریی مسایلی که بازتاب داده اید، موافقم.اماخد مت تان عرض شود که به گونه ی که کارمل ونجیب الله رابرائت داده اید وهمه کاسه- کوزه ها رابرسرجهادی هاوطالبان شکسته اید، مخالفم.ازاین رو،پیشترازارائه ی انتقادم به نوشته تان،می خواهم برایتان بگویم که من درتمام دوره ی حکومت های خلقی- پرچمی درپاکستان وایران پناهنده بودم ومقاله های زیا دی هم علیه شوروی وحکومت های دست نشانده اش درافغانستان بویژه علیه تهاجم مسکو به کشورمان نوشته ام.ازسوی دیگر،پس ازدوره ی جهادی ها وآغازدوره ی طالبان ودرمجموع فاجعه آفرینی های هردو،کتاب "جهادافغانستان وجنگ سرد قدرت های بزرگ" را نوشتم.جالب این است که پیش وپس ازنوشتن آن کتاب، بحث های باکمونیست ها وجهادی هاهم داشتم که به نوشته هایم اعتراض داشتند.به این خاطرکه، درکالبد شکافی افغانستان،کمونیست های خلقی وپرچمی نقش مایکروب وجهادی ها وطالبانِ فراورده ی آن ها، نقش بیماریی کشنده رابازی کرده اند! واقعیت این است که افغانستان پیش ازاینکه قربانی غلطی های سیاست کارانش شود، قربانی موقعیت جغرافیای اش درمنطقه شده است.موقعیت حساسی که هم مردم رارنج داده ومی دهد وهم بسیاری سیاست کاران ازجمله کارمل راقربانی کرده است.وقتیکه چنان موقعیتی باناتوانی وبهره کشی سیاست کاران همراه شد،وضع بدی رارقم زد که تاکنون گرفتارآن می باشیم.
دراین راستا،دشواری های که به حکومت های کمونیستی ای تره کی- کارمل- نجیب ایجاد شد،ازدومسئله ریشه می گیرد:نخست،همان موقعیت جغرافیائی که تهاجم شوروی به آن بعد تازه ی بخشید.دوم،کشتاروتوحشی که امین وتره کی علیه همه باسوادان افغانستان وتاحدی علیه پرچمی های کارملی براه انداختند.شمامی دانید که پیش ازبرآمدن کمونیست ها،نرخ باسوادی درافغانستان3درصد بود وهمه باسوادان هم درشهرهامتمرکزبودند.روشن است که ازهمان شماری کمی باسوادهم امین وتره کی بیشترین وباسواد ترین هاشان راکشتند وبقیه شان راهم کارمل ونجیب کشته یازندانی کردند وشماری ازآن ها هم پناهنده ی پاکستان وایران شدند.درمسئله ی کشتار،فرق حکومت های تره کی- کارمل- نجیب این بود که اولی بدون پرسش می کشت؛ودومی- سومی،پرسش کرده می کشتند.ازهمه اندوه بارتراین که،هرسه حکومت،6میلیون باشنده ی کشورما راواداربه پناه بردن درپاکستان وایران کردند.وقتیکه،آن مقدارپناه جودرپاکستان- ایران،بویژه3میلیون شان درپاکستان، با الحادِ کمونیسم،تهاجم شوروی ودشمنی افغانستان باپاکستان درمسئله ی پشتونستان همراه شد،پاکستان ورهبران تاجرپیشه ی جهادی بیشترین بهره برداری راکردند.بهره برداریی که هم طالبان - القاعده وهم اوضاع کنونی دستاوردِ آن می باشد.من به این باورم که اگرکمونیست ها بجای کشتارباسوادان وحمله به مذهب؛فراهم کردنِ نان،لباس ،خانه وباسواد سازیی مردم را که وعده کرده بودند،دنبال می کردند،مانه جهادی هارا داشتیم ونه طالبان را. به سخن دیگر،جهادی ها نتیجه ی غلطی های کمونیست ها وطالبان نتیجه ی تباه کاری های جهادی ها درافغانستان می باشند.ازهمه مهم تراین که،حضورناتودرافغانستان وحکومت کرزیی زاده ی،دستاورد حماقت های کمونیست ها،جهادی ها وتروریسم طالبانِ زیرنظرپاکستان می باشد.دررابطه به بود ونبود دموکراسی درافغانستان،به صراحت می گویم که کشورما در12سال واندی گذشته نه دموکراسی/ حکومت برخاسته ازاراده ی مردم، بلکه موبوکراسی / حکومت ارذال،اوباش،مافیای زمین ،مواد مخدرو...را داشت.ازاین رو،اگرکاندید های آلوده شده درفساد پیشگی ای حکومت کرزی بدرجه های گونه گون بویژه کاندید برنده ی انتخابات5آوریل-16حمل،یادوردوم انتخابات، هرنامی که به آن بگذاریم،ازموبوکراسی کرزی که درجهت گسترش فسادمالی- اداری و بازگشت طالبان جاده سازی کرده است،درس عبرت نگرفته همان شیوه ی مبوکراتیک را ادامه بدهد.دراین صورت،فراورده ی انتخابات،جزادامه ی موبوکراسی کرزی و پوشاندن چپن مشروعیت دروغین به آن، تهدید روزافزون تروریسم وادامه ی بحران،چیزی دیگری نمی تواند باشد.
0 comments:
Post a Comment