Tuesday 30 October 2012

طالبان باعید مبارکی خونین به مردم فاریاب جنازه ی گندیده ی شورای عالی صلحِ کرزی رابرداشتند


ابراهیم ورسجی
9-8-1391
درسه هفته ی پسین،طالبان دوکاربسیارناشایست وضد دینی- انسانی انجام دادندوثابت نمودند که چه هستندوچه می خواهند.کارنخست شان، حمله ی تروریستی به جان ملالی یوسفزای دختر14ساله ی پاکستانی دروادیی زیبای سوات بود که هم ماهیت ضداسلامی ودانش ستیزانه شان رابرای همه برملاکرد وهمچنان محکومیت وسرزنش جهانی رابرایشان به ارمغان آورد.وکاردومشان، حمله ی تروریستی ای روزجمعه،روزاول عیدقربان به نمازگزاران پاک دین وپاکبازدرشهرتاریخی- فرهنگی میمنه ، مرکزولایت فاریاب بود که افزون برنمایش ماهیت ضداسلامی طالبان،درواقع نشان داد که آن هاجنازه ی گندیده ومتعفن شورای عالی صلح کرزی رئیس اداره ی درمانده، فاسد وناکارکابل راهم برداشتند.
درحقیقت،هردوحمله ی خاینانه، بویژه حمله ی دومی، سه مسئله ی زیررابیشترازپیش برای همه ی مردم شریف وعزتمند افغانستان وجامعه ی بشری به نمایش گذاشت:نخست اینکه، دین اسلام وسیله ی تباه کاری،آدم کشی وفساد پیشگی چه باندهاودسته های وحشی ،پس مانده وتباه کاری شده است.دوم اینکه، دستگاه حکومتی ای کابل، بویژه رئیس درمانده وناکاره ی آن وشورای عالی صلحِ زیرفرمانش چه برداشتی ازطالبان وصلح خیالی باآن هادارند.سوم اینکه، آبرویی هرچند ناچیزباقی مانده ی حامیان پاکستانی طالبان درسطح منطقه وجهان به صفرضرب زد.
دررابطه با اصل نخست، یابهره برداریی جنایت کارانه وسود جویانه از اسلام، به گواهی تاریخ، جنایت های فراوان سیاسی- تاریخی صورت گرفته است که جای بحث همه ی آن هانیست.با اینکه جای سخن گفتن ازبد آموزی وبهره برداریی نادرست ازاسلام دراین نوشته بطورگسترده نیست،اماتاجائیکه عنوان ومحتوای نوشته ایجاب می کند،بررسی ای هرچند گذراصورت می گیرد.دراین زمینه، بدترین بهره برداری ازاسلام درعرصه ی سیاسی شده ومی شود که هم ماهیت این دین رازیانمند کرده، وهم به اسلام هراسان واسلام ستیزان غربی ومنطقه ی دستاویزداده است تا آن رابه حیث دین خشونت زایامروج نامداراگری سرزنش نمایند.واین فرصت راتروریستان طالبی وبنیاد گرایان بی منطق احمقانه برای آن هافراهم کرده اند.
بااینکه دردرازنا وفراخنای تاریخ، اسلام بسیارابزارسیاست وقدرت شده است؛امادرهمه بازیگری ها یی زورمدارانه بادین اسلام، بازیی ناپاکی مانند بازیی طالبان ونظامی های پاکستانی ای بادارشان صورت نگرفته است!ازاین رو،برای هرمسلمانی آگاهی لازم است که مبارزه نماید تا این دین بزرگ را ازشراسلام ستیزان افراطی واسلام گرایان یااسلام مآبان افراطی وتند رونجات بدهد.به سخن دیگر،درجهان کنونی، اسلام اگرسرسخت ترین دشمن داشته باشد؛ بدون شک،آن دشمن بیشترازاسلام هراسان واسلام ستیزان جهانی،همین اسلام گرایان یامسلمان نمایان افراطی- طالبی می باشند که وجدان جامعه ی بشری بویژه جامعه ی اسلامی را بادوکارزشتِ اخیرشان، یعنی حمله به یک دختر14ساله درسواتِ پاکستان ونمارگزاران درروزعید درشهرمیمنه، تکان داده اند.
برای هرمسلمان ساده وبی سوادهم معلوم است که پیامبروخلیفه های راشدین زمانیکه دسته ی رابه غزوه می فرستادند به آن هامی گفتند که معبد های غیرمسلمان ها،زنان،وکود کان را اذیت نکنید وباکافرانی که باشماسرجنگ ندارند درگیرنشوید.هدایت نامه ی که درتمام دوره ی اولیه ی تاریخ اسلام مرعی بود.بدبختانه،پس ازآنکه فرزندان پیامبردرکربلاتوسط حکومت فاسد مسلمان نما کشته شد،این روش خاینانه بخشی ازسیاست حاکمان جابروستمگر شد که برای پیداکردن پول وغنیمت مسلمان هارابه جنگ بفرستد ونام آن راجهاد هم بگذارد!جهادی که دیروزوامروز وسیله ی سرزنش اسلام توسط شرق شناسان غربی شده است؛وکاربجای رسیده که هرباند ودسته ی جنایت کاری خود رامجاهد وطالب نامیده به آبروی اسلام بازی نماید.وهمین باندها ودسته هادرچهاردهه ی پسین افغانستان رابه آزمونگاه شرارت،غارت وتباکاریی دوامدارخود مبدل نموده است.
طرفه اینکه،درگذشته سیاست کاران وسلطان های جابروستمگرازاسلام برای کسب فرمان برداریی مسلمان هابهره برداریی ناروامی کردند، وشماری ازعالمان رسمی هم که ازدین سیاسی- رسمی نمایند گی می کردند وعلیه دین قرآنی،فتواهای ناجورونادرستی صادرمی کردند که جزروسیاهی برای خودشان نبود!امادین سیاست زده ی پاکستانی که طالبان زن ستیزوآدم کش زاده ی آن می باشد،مسئله ی فتوابویژه فتوای جهادراازچنان عالمان یاعالم نمایانی پس گرفته وبدست یک کرکِت بازهم سپرده است.بطورنمونه،درهمان روزهای که مردمان پاکستان وجهان بخاطرحمله ی تروریستی طالبان به ملالی یوسفزای دوشیزه ی14ساله ی پاکستانی به تعجب فرورفته ومصروف سرزنش آن عمل زشت وغیراسلامی بودند،عمران خان کرکِبازدیروزوسیاست کارامروزکه درکارخانه ی تروریست پروریی ارتش پاکستان درس سیاست ودین مسخ شده آموخته است،فتواصادرکرد که کارطالبان درافغانستان جهاد می باشد.جهادی که درروزعیدقربان درشهرمیمنه بازدهی خود رابه نمایش گذاشت وجهاد گران دروغین رانزدخداومردم روسیاه ساخت!
برای نویسنده،فتوای عمران خانِ بی سواد دردین وسیاست چیزی تازه ی نیست.چراکه این کارراهمه ی سیاست کاران وملایان نادان وبی دینِ پاکستانی سالهاست که درافغانستان می کنند.به طورمثال،درحالیکه طالبان زاده ی سازمان های جاسوسی منطقه ی وفرامنطقه ی بودند ونصیراله بابروزیرداخله ی وقت ورحمان مالک معاونش درآن وقت ووزیرداخله کنونی وکرنیل امام ، کرنیل آی اِس آی آن هاراهدایت می کردند؛تبلیغ این گونه می شد که ملافضل الرحمن امام وپیشوای آن هامی باشد تاسند طالب بودن برایشان داده باشند.دررابطه بانادانی رحمن ملک وزیرداخله ی کنونی پاکستان ورهبرآن زمان طالبان دردانش دینی سه سال پیش یک وید یودرانترنت پخش شده بود که درآن آمده بود که دریک مجلس کابینه ی پاکستان لازم شده بود که قرآن تلاوت شود وهیچ وزیری یافردی توان قرائت قرآن رانداشت.ازاین رو،ملک بدوش گرفت که چندآیه ازقرآن راتلاوت نماید.وقتی که به تلاوت قرآن آغازید،همه برقرائت اوخندیدند!بنگرید!کشوریکه وزیرش نمی تواندقرآن، کتاب مقدس مسلمان هاراقرائت نماید،پیش قراول تطبیق شریعتِ منافقانه ی طالبانی- پکستانی شده است.چون درپاکستان این گونه فریب کاری هافراوان شده است،عیب پنداشته نمی شود.ازاین سبب،یادآوری ازیک مثالی دیگرهم خالی ازفایده نمی باشد.بطورنمونه،زمانیکه پیش وپس ازپیدایش پاکستان، اسلام مآبی بسیارکرده شد،ملک فاروق پادشاه وقتِ مصرگفت که:"معلوم می شود که درپاکستان یک اسلام نونازل شده است."ازاین رو،حق بااوست.اسلامی که روح و جان اسلام محمدی راقبض نموده است ودستورمیدهد که دختر14ساله ی که به تعلیم دختران تاکید می ورزد کشته شود ومسلمان های بی گناه درروزعیدقربان،عیداسلامی بابم عید مبارکی دریافت وجام شهادت نوش نمایند!
اکنون که درباره ی اصل نخست یابهره برداریی نادرست ازاسلام درسیاست سخن گفته شد ،لازم به نظرمی رسد که دررابطه به اصل دوم یابرداشته شدن جنازه ی شورای عالی صلحِ زیراداره ی کرزی هم سخنی گفته شود. شورای مسخره ی که طالبانِ دانش ستیزوتروریست ودرواقع آدم کشان حرفوی جنازه ی آن را باکشتارمردم میمنه درروزعید ،آن هم درحال برون رفتن ازمسجد پس ازادای نمازعید قربان برداشتند.دررابطه باکشتارروزعید درمیمنه،توسط طالبان،باید به صراحت گفت که این آدم کشانِ بی فرهنگ باکشتن مردم بی گناه درروزعید، دوکارزیرابد رستی انجام دادند:نخست، طبل رسوایی خود وحامیانِ پاکستانی شان رانواختند. دوم، جنازه ی شورای عالی صلح کرزی راهم برداشتند.
دررابطه باتروریسم طالبان آن هم درروزعید ودرحال برون شدن مردم دین دارازمسجد،تنهاطالبان نبودند که سند رسوایی وبیگانگی خود رابا اسلام وارزش هایی پذیرفته شده ی انسانی امضاکردند، بلکه کرزی هم باواکنش تکراری وبهوده ی خود، ناتوانی ودرماند گی حکومت خویش رابخاطرعدم موفقیت درتامین صلح ، ثبات ، امنیت کشوروبراندازیی هراس افگنی به نمایش گذاشت.دراین راستا،کرزی دورکارزیرراکرد:نخست،پس ازحمله ی تروریستی طالبان بازهم آن هارا به صلح وپیوستن به روند سیاسی- انتخاباتی- قانونی دعوت کرد.دوم،روزبعد به میمنه رفته برای شهیدان اشک تمساح ریخت.با اینکه ابرازهمد ردی باخانواده هایی قربانیان تروریسم توسط هرفردی یک کارستودنی می باشد،امانه توسط کسی که سکان داراموراست وبارهاچنان حملاتی رادیده وعلیه تروریستان وآدم کشان افزون براینکه اقدام قانونی نکرده،بلکه باسیاست های یک بام ودوهواودهن کژی به تروریستان وحامی های آن هایعنی پاکستان به افزایش عملیات تروریستی کمک نموده است،ایجاباتی بیشترازاین رامی نماید.درحالیکه طالبان بارهابه چنان عملیاتی دست یازیده اند وشهروندان میمنه هم شاهد چندین حمله ی تروریستی آن هابوده اند،اما،کرزی هرگز دربرابرآن هابه تطبیق قانون، ورساندن عاملانِ کشتارهاوتباه کاری هابه کیفرکارکرد ضد بشری شان اقدام موثری نکرده است.افزون برآن، به روایت اسناد به رهایی تروریستان اززندان هاهم کمک نموده است.ازاین رو،اگرمردم میمنه ازکرزی انتقاد کردند که ازهمین ولایت بارهاتروریستان دستگیروتوسط حکومت مرکزی رهاشده اند،بدون شک،حق با آن هامی باشد.مردم میمنه که ازموضع متزلزل کرزی که حتادرمراسم تسلیت گویی به خانواده های شهیدان هم طالبان وپاکستان رامحکوم نکرد،به ستوه آمده درحضوراودست به تظاهرات زده شعارهایی مرگ برپاکستان وطالبان سرداده اند!کرزی هم حق دارد که تروریستان رابجای کیفردهی رهانماید،چراکه دوروبرش پرازهمفکران طالبان می باشد،وخودش هم طوریکه درکتاب"جنگ اشباح"آمده است؛ درآغاز، به برنامه ی راه اندازیی طالبان توسط ارتش پاکستان50هزاردلارکمک کرده ومحل ذخیره ی اسلحه درقندهارراهم برای طالبان وحامی آن هانشان داده است!
نویسنده درحالیکه ازته دل بابازماند گانِ شهیدان شهرمیمنه ابرازهمد ردی می نماید،پس ازسرزنش کردنِ اقدام تروریستی طالبان درروزعیدقربان، ازآن هامی خواهد که نخست خود را اززیریوغ نظامی های پاکستانی رهانمایند.دوم،ازمبارزه ی تروریستی دست بردارند.زمانیکه آن هاچنین کردند،آن گاه می گویم که به روند صلح وآشتی بپیوندید!دراین برهه است که ازهرگونه اقدام صلح جویانه ی دولت ونهادهای برونی درجهت کاهش خشونت ودهشت گردی درافغانستان باید حمایت کرده شود.با اینکه باید به صلح خواهی تاکیدورزید،اماازاین حقیقت نبایدغافل شد که سیاست هایی کژدارومریزحکومت ودودوزه بازیی نوکرانِ باداران تروریستان دردوروبردولتی هایی بالامقامِ ناتوان وآلوده ،وهمچنان شورای نام نهادعالی صلح و شورای نام نهادعلماکه ذهناًطالبانی بیش نیستند،آب رابه آسیاب دشمن ریخته ومانع هرگونه پیشرفت درزمینه ی به چنگال قانون سپردن تروریستان وبازگردانی صلح وثبات وامنیت به کشورمی شود.
ازاین رو،نویسنده پیشنهاد می نماید که برای دستیابی به صلح وثبات پایداردرافغانستان، لازم است که به اقدام های زیر دست زده شود:نخست،خارجی هایی حامی حکومت درمانده ی افغانستان برای مهارتروریسم وبازگردانی ثبات وامنیت،به کمک افغان های خیراندیش به پاکسازی واصلاحات بنیادی درنهادهای دولتی دست بزنند.چراکه تنها ازاین راه می توان حکومت رامردمی وتوانمند ساخت تاپس از2014زنده بماند.دوم،توانمند ومردمی سازیی حکومت ایجاب این رامی کند که محاسبه ی جدی صورت گیرد تادارایی هاوزمین هایی عامه ودولتی راکه زورمداران نشسته درارگان هایی دولتی غصب کرده اند،دوباره به دولت ومردم بازگردانده شوند.دراین صورت،مردم درکنارحکومت ایستاده وتروریسم رامهاروبازگشت صلح وثبات وامنیت رابه کشورممکن می سازند.درغیراین صورت،عدم رضایت مردم ازحکومت اسلحه ی تیزوبرنده دردست تروریستان شده همه سرمایه گذاری هارازباله می کند.دوم،این کاربه حمایت های دوامداربرونی نیازدارد.حمایت های که بدوگونه میسرشده می تواند:نخست،خارجی هاهمزمان بااصلاح کردن حکومت، به تقویت نهادهایی دفاعی- امنیتی- مالی آن درداخل بپردازند، ودرعرصه ی برونی بادقت به منابع کمک رسان به تروریسم وتندروی توجه کرده مرکزهایی آموزش،پرورش وصادرات تروریستی راکه درپاکستان می باشند،برای همیش بسته نمایند. واین کاربه گونه ی عملی می باشد که امریکادر2004برسوریه فشاروارد کرد که دست ازسرمردم لبنان بردارد.سیاستی که عملی شد وسربازان سوری که درخاک لبنان سیاست وزورمداری می کردند به کشورخود برگشتند.اگرچه سوریه تاکنون گهگاهی به لبنان تروریسم صادرمی کند که نمونه ی برجسته ی آن ترور ژنرال وسام حسن رئیس سازمان امنیت آن کشوردرهفته گذشته بود،امانهادهای اداری- دفاعی- امنیتی لبنان بجای رسیده اند که تروریسم سوریه راتودهنی بزنند.این یک واقعیت است که کاربردچنان سیاستی باپاکستان،نظامی های دهشت گردآن کشورراسرعقل آورده وادارمی سازد که دست ازسرافغان هابردارند.درغیرآن،پاکستان به گستره ی صنعت وصادرات ترویسم به افغانستان ومنطقه افزوده ازافغان هاوجامعه ی جهانی باج می گیرد، به گونه ی که تاکنون گرفته است.ازهمه مهمتراینکه، بزرگترین نقطه ی امیدواریی پاکستان ناتوانی وفساد گسترده درحکومت کابل وناهماهنگی درسیاست هایی غرب درافغانستان و منطقه می باشد.امیدواریی که تنهاباجامه ی کاری پوشاندنِ اقدام هایی نامبرده به ناامیدی تبدیل وبازگشت صلح- امنیت ، ثبات ونابودیی تروریسم رادرافغانستان میسرمی سازد.دراین صورت،افغانستان درمسیرصلح وپیشرفت قرار گرفته، ونیروهایی غربی محترمانه به کشورهای خود بازگشت می نمایند.

0 comments:

Post a Comment