ابراهیم ورسجی
11-7-1391
روزیکشنبه 30سیپتامبر2012-9میزان1391خورشدی، رویترزخبرگزاریی انگلیس ازیک حمله ی سربازان افغان به همتایان امریکایی شان درولایت ورد ک گزارش داده چنین برآورد کرد که تلفات سربازان غربی درافغانستان ازمرزدوهزارنفرگذشته وشمارزخمی هابه17644رسیده است، وازمیان قربانی ها،21درصدآن هاکسانی می باشند که درهجوم سربازان افغان جان باخته اند که دوسوم آن ها امریکایی می باشند.ازروزیکه حملات سربازان افغان به سربازان غربی درافغانستان آغازشد، غربی هاوتحلیل گران خارجی وداخلی ای امورافغانستان بانام گذاریی این گونه حملات به"حملات درونی " کمتربه علت هایی آن پرداخته اند؛ ودرمواردی که به علت ها انگشت گذاشته شده است،تنهابه رخنه ی طالبان درمیان سربازان افغان چشم دوخته شده است، نه عامل های دیگر.
ازاین رو،نویسنده می کوشد برعامل هایی انگشت بگذارد که خارجی ها وداخلی هایی مصروف دربحران افغانستان ازروی عمدیافرارازمسئولیت نمی خواهند به آن هاتماس بگیرند.برای همه کارشناسان امورافغانستان، چه داخلی وچه خارجی روشن است که حکومت هایی امریکاوانگلیس وملیشه هایی ارزان قیمت افغانی همنواشان به حیث پیش قراول عملیات براندازیی اداره ی پس مانده وهراسناک طالبان- آی اِس آی- القاعده به انجام کارهایامسئولیت هایی زیرین درافغانستان تاکید ورزیده بودند:ریشه کن کردن تروریسم، دولت سازی، حکومت قانون،بازسازیی اقتصاد فروپاشیده ی افغانستان، تحقق دموکراسی،حقوق بشر،بویژه حقوق زنان که قربانیان اصلی ای اداره ی طالبان بودند،آزادیی بیان ، رسانه ها ووعده هایی چرب ودلگرم کننده ی دیگر.
باتوجه به رهایی زود هنگام مردم افغانستان ازچنگال اداره ی هراسناک، منحط وپاکستانی ای طالبان ووعده هایی دلگرم کننده ی بالا،همه یا اکثریت مطلق افغان ها ازبراندازان طالبان ابرازخوشحالی کردند.ازاین نگاه که طالبان، نخست، به کمک جورج بوش وپرویزمشرف رئیس جمهورانِ وقتِ امریکاوپاکستان به پایگاه امن خود درآن سویی مرزجنوب غربی وجنوب شرقی افغانستان پناه گرفته زخم های وارده برپیکرخود راتداوی وباشک وترید برایی بازگشت به عرصه ی خد مت گزاری به پاکستان روزشماری می کردند؛ودوم، بخاطروعده های نامبرده ، خوش بینی ای دروغین نسبت به نیروهای ناتودرمیانِ مردم افغانستان وجود داشت.دوعاملی که درآغازحتابازگشت طالبان رانامحتمل ساخته بود، چه ماند به اینکه سربازان افغان درفکرحمله به سربازان خارجی برآیند!
ازبد یاخوب رخ دادها، بنیاد حملات سربازان افغانستان به سربازان خارجی بویژه امریکایی درهمان روزهایی نخست تشریف آوریی آن هابه کشورما پی ریزی شده بود.وعامل هایی آن هم این هابودند : درآغازافراد ودسته هایی به قدرت بالا کشیده شد ند که شاخه ی سیاسی شان ازطالبانِ بی ارتباط با مردم وشاخه ی نظامی شان پیشترامتحان جنایت،تباه کاری وخیانت به مردم افغانستان وجاده سازی برای برآمدن طالبان راداده بودند.دراین میان،شاخه ی نظامی، غلطی ای بزرگی قبلی خود را درقبضه کردنِ ارگان هایی مهم دولتی وگذاشتن آن هابه افرادی مربوط به چند روستا آن هم دریک کشورچند قومی که قوم گرایی ازهرنگاه روحیه ی ملی واقعی یادروغین قبلی رازیرپرسش برده است،تکرارکرد؛وشاخه ی سیاسی که ازنداشتن ارتباط با مردم وبی ما یگی درزاد گاهش رنج می کشید،کوشید باکمک امریکا، حکومت قبیلگی به شیوه ی عبدالرحمن خان ونادرخان رادرعصرجهانی سازی وانقلاب اطلاعاتی بازسازی نماید.
درچنان شرایطی بغرنج وپیچیده ی، پاکستان که سیاست عمق استراتژیکش درافغانستان توسط امریکاونیروهایی زیراداره ی ربانی- مسعود ناکام ساخته شده بود،بازرنگی رخدادهای درونی ای کشورما رابررسی وبالای غلطی هایی امریکاوحکومت دست نشانده ی آن درکابل سرمایه گذاری را آغازکرد.دارودسته ی حاکم ساخته توسط امریکادرافغانستان بخاطرنادانی وتناقضات منفعتی چنان بی سروسامان وبی هدف بود ومی باشد که تنهابه ماندن درجایگاه سیاسی- پوشالی- غارتگرانه ی خود بسنده کرد ومی کند؛غافل ازاینکه پاکستان بهردسیسه ی درافغانستان دست می زند تامیوه ی دلخواه خود را بردارد.
دراین راستا، درسال2002، پاکستان یک گرد همایی به اشتراک کشورهای چین،ژاپان وعرب های طرفدارخود راجع به افغانستان دراسلام برگزارکرد. یک افغانی که درآن گردهمایی دعوت شده بود، به نویسنده گفت:"یک پاکستانی مقاله ی راجع به وضع اردو/ارتش افغانستان به خوانش گرفت که درآن آمده بود:" درافغانستان ده هزارژنرال وجود دارد، درحالیکه یک سربازهم وجود ندارد."سخن نامبرده نشان میدهد که پاکستان تمام توجه خود را درافغانستان این گونه تمرکزبخشیده است که ارتشی/اردویی دراین کشورجنگ زده شکل نگیرد؛ ودراین راستا،سه ابزاردراختیارداشت ودارد:نخست،کم توجهی ای امریکادرساختن نهادهای دفاعی- امنیتی افغانستان.دوم،حماقت وزیاده خواهی بخشِ مسئولیت ناپذیرِشاخه ی نظامی ای دیروزجمعیت اسلامی، باندی که با انحصاری کردن وزارت هایی دفاع،داخله وریاست امنیت ملی درسال1371به افرا د خود آن هم ازچند روستا نه یک ولسوالی، درافغانستان چند قومی وهزارباندی آن روزوامروز، باعث جنگ افروزیی گردید که دنباله ی آن تاکنون ادامه دارد.سوم،درماند گی،فساد وناتوانی حکومتِ کابل ودهن کجی ای شاخه ی سیاسی ای آن به ارتش پاکستان.این شاخه حق داشت ودارد که چنان دهن کجی نماید.چرا؟دردوره ی دولت آشوب زده ی مجاهدین،پاکستان کوشید به مسایل قومی دامن زده خودرامدافع قوم پشتون جابزند.جازدنی که مورد ستایش بسیاری سیاست کاران حکومت کنونی کابل بود.بطورنمونه، شمارازاین سیاست کاران نادان رانظامی های پاکستانی این طوربکارانداختند که بکوشند مانعی تماس امریکاباسران دولت مجاهدین شوند وشدند.مثلا،درسال2001،زمانیکه احمدشاه مسعود فرمانده جنگ علیه طالبان به فرانسه دعوت شد؛ این خبردرمیان افغان هایی مقیم پاکستان درزکرد که ازیک مقام بلند پایه ی اطلاعاتی پاکستان پرسان شده بود که نگرانی ازپذیرایی فرانسه ازمسعود ندارد،درپاسخ گفته بود. هرزمانیکه این پذیرایی درواشنگتن ولندن صورت بگیرد،جای نگرانی وجود دارد.به سخن دیگر،هردوجایگاه نامبرده هم درافغانستان اثرگذاری دارند وهم نوکران افغانی پاکستان نمی گذارند چنان پذیرایی صورت بگیرد.طوریکه پسانتردیده شد،اول مسعود وبعدربانی ازمیدان برداشته شدند تاملیشه هایی ارزان قیمت بجای مانده ازآن هادرخدمت غرب وپاکستان قرارگرفته به ایجاد وضع نابسامان کنونی درکنارنوکران دیگرکمک نمایند وخوب هم کمک نمودند.
دررابطه باصل نخست،زمانیکه امریکاپیش ازاداره سازی درافغانستان به سراغ عراق رفت،رهبران نظامی پاکستان چنان دریافتند که این کشوردراداره سازی درافغانستان جدی نیست؛ازاین رو،طالبان رابازسازی کردند.ازپیش آشکارشده بود که امریکایی هادرمقایسه باپاکستانی هاآگاهی کمتری راجع به افغانستان دارند، پرسمانیکه درآن امریکای هاخودشان کوتاهی دارند.چرا؟ ازاین لحاظ که پس ازتهاجم شوروری درهفته ی پسین ماه دیسامبر1979به افغانستان،امریکاطی معامله باپاکستان، پذیرفته بود که افغان های ضد شوروی رانادیده گرفته سرنوشت آن هاوکشورشان رابدست ارتش پاکستان بسپارد. غلطی ای که اکنون دامن گیرخودامریکایی هابه گونه هایی مختلف درافغانستان شده است.
پاکستان باتوجه به اطلاعات وخد مت کاران کم مزدی که به کمک مالی امریکاوعربستان درافغانستان پیداکرده بود، دراین کشورمصیبت زده که درمصیبت زد گی آن سیاست کاران خائن وساختارقبیلگی حکومت ها کمترازنیروهایی مغرض بیرونی کوتاهی ندارند،مانند دوره های جهادی وطالبی به پیاده کردن برنامه ی ضدافغانی خود کمربست.به گونه ی که ازپیش قابل پیش بینی بود،عامل هایی زیردرپیاده کردن برنامه ی افغان ستیزیی پاکستان کمک کرد ند:نخست،رفتن امریکابه عراق وزیرشعاع قرارگرفتن دولت سازی درافغانستان.دوم،بی لیاقتی دسته ی سیاسی- نظامی حاکم ساخته شده برکابل.سوم،برآورده نشدن توقعات مردم افغانستان درتحقق حکومت قانون وبازسازیی اقتصادی.برخلاف توقع مردم،کمک های بی شمارجامعه ی جهانی به جیب دسته ی فاسد،نالایق وفاسد حاکم رفته به برآمدن یک طبقه ی جدیدی اقتصادیی بی فرهنگ منجرشد.چهارم،پاکستان که امریکارادرگیربحران عراق می دید وطالبان فراری ودیگرافغان های مزدورکم مزد رادراختیارداشت،بابهره برداری ازبی لیاقتی دسته ی حاکم وتبلیغات مبنی براینکه درحکومت کرزی مانند حکومت مجاهدین پشتون هاکم نقش می باشنذ،هم مسایل قومی رادرافغانستان دامن زد وهم طالبان راکه پیشترخصلت تروریستی ای کمتری داشتند به تروریستان بی شعوردیگرگون ساخت.
بادرنظرداشت مطلب های بالا،دید یم که طالبان قد م به قد م وارد میدان کرده شد ند؛ازجنگ هایی رو در روتاعملیات تروریستی که درهمه زیان رسانی آن هابه سربازان غربی کمتروبه مردم افغانستان بیشتربود.طرفه اینکه درهمه گونه هایی برخورد طالبان وپاکستانی هابانیروهایی غربی،سخنی ازشلیکِ سربازان افغان به نیروهایی بیرونی یادوست دسته ی حاکم درمیان نبود.ازدوسال بدین سواست که سربازان افغان شروع کردند به کشتن سربازان غربی یاحامی های دسته ی حاکم برکابل.پرسش بنیادی این است که چه عامل هایی سبب چنین حمله های شده اند.نویسنده فکرمی کند که عامل های زیرسبب حمله هایی سربازان افغان به سربازان بیرونی شده اند:نخست،برخورد مغرورانه ی سربازان ومنصب داران غربی باهمتایان افغان شان.دوم، ناتوانی ای غرب درپایان دادن به مرکزهای تروریسم درخاک پاکستان یاناتوانی امریکادرمهارکردن متحد ش یعنی پاکستان درجنگ علیه تروریسم، متحدی که هم به تروریستان کمک می کند وهم دوست واشنگتن می باشد.سوم،درآغازحمله ی براندازیی اداره ی طالبان توسط امریکامسئله ی دولت سازی،حکومت قانون ، نابودکردن تروریسم ،تحقق دموکراسی ،حقوق بشر، بویژه حقوق زنان، بازسازیی اقتصادیی افغانستان به گونه ی که این کشورباردیگربه پایگاه تروریسم مبدل نشود،درمیانه بود، وبه آن هاتاکید می شد، نه بدست آوردن پایگاه نظامی- دائمی درافغانستان؛درواقع،همین مسئله عامل مهم حمله ی سربازان افغان به همتایان غربی شان می تواند باشد.چهارم،رفتارمتناقض ایران باحکومت کابل به گونه ی که هم دوستی نمایی می کند وهم به طالبان کمک می رساند.ایران این گونه رفتارراتنهاباکابل نمی کند،بلکه باامریکاهم می نماید. درواقع، برپایه ی چنان رفتاری درشعارازدشمنی سخن می گوید ودرعمل معامله گری می کند.معامله گریی که رفتاردوگانه اش درافغانستان رانمایش میدهد.به این معناکه آماده ی معامله باامریکابه گونه ی می باشد که کمی برایش احترام شود،احترامی که امریکاآماده ی آن نمی باشد.پنجم،ناکامی طالبان وپاکستانی هادرجلب حمایت های گسترده ی مردم افغانستان درجهت خیزش علیه سربازان ناتو.ششم،ناتوانی حکومت کابل وحامیان بیرونی اش دردولت سازی وتحقق بازسازیی اقتصادی.هفتم،نابود شدن زمینه هایی سیاسی- اجتماعی- فرهنگی- ذهنی وروانی ای برآمدن حزب سیاسی مخالف توسط غرب وحکومت کابل ؛حزب سیاسی ای که بتواند بدیلی برایی حکومت کنونی فراهم نماید. اکنون که عامل هایی افزایش حملات سربازان افغان به همتایان غربی شان بازتاب داده شد، می بینیم که چگونه می توان به مهاراین پدیده ی ناخوشایند که روزیکشنبه 30سیپتامبر-9میزان ژنرال آلن فرمانده ناتودرکابل آن رابرای امریکای هابسیارناراحت کننده خواند، ورزبعدازآن، لئون پنه تاوزیردفاع امریکانیزدرزمینه باوزیران دفاع وداخله ی افغانستان تماس تلفونی گرفته ابرازنگرانی کرد،پرداخت؟روشن است. مهارکردن حمله ی سربازان افغان برهمتایان غربی شان با دشواری های بسیاری همراه می باشد؛ باوجود همه دشواری هایی پیشِ رُو،ناگزیرباید جویای آن شد.دراین راستا،فکرمی کنم برداشتن گام هایی زیربیشترازهمه کارسازتمام شوند:نخست،غربی هابویژه امریکایی هادربرخورد شان نسبت به سربازان افغان ازموضع یک فرمانده پرنخوت ومتکبربزیرآمده محترمانه وبه گونه ی همراه وهمکاررفتارنمایند.دوم،سربازان افغان ازمیان مردم عادی برخاسته اند، مردمی که کمک هایی غرب تاثیری مثبتی درزند گی آن هاوارد نکرده است.ازهمه مهمتراینکه،کمک های غرب به جیب حکومتی هایی سرازیرشده است که برخی مردم درجنوب کشورازنفرت آن هابداد گاه هایی مذهبی نمای طالبان مراجعه کرده فیصله ی آن هارابرفیصله هایی قاضی هاوملاهایی فاسدِ حکومتی که همه شان ازباندفاسدسیافِ چپاولگروتباه کارگزینش شده اند،ترجیح میدهند.
ازجانب دیگر،اگررخنه کردن طالبان رادرسیستم دفاعی- امنیتی دولت بها بد هیم وقانع شویم که حمله برسربازان خارجی کارستون پنجم طالبان یاپاکستان دردرون ارگان هایی دفاعی- امنیتی اداره ی کابل می باشد،بازهم باید ازناکارآمدی ودرماند گی حکومت نالید تا طالبان وحامی آن ها، یعنی پاکستان.ازاین رو،توجه به پرسمان هایی زیربیشترازهمه ضروری می باشد:نخست،اصلاح وپاکسازیی ارگان های دفاعی- امنیتی دولت ازستون پنجم پاکستان یا طالبان.دوم،بازنگری دربرنامه وشیوه ی کاربرد کمک هاوتاکید براین امرکه چراچنان کمک هایی تاثیری عمده ی درزند گی مردم که سربازان ازمیان آن هابرخاسته اند،وارد نکرده است؟سوم، امریکابجای تاکید برایجاد پایگاه نظامی- دائمی درافغانستان که معاهده ی هم درزمینه باحکومت نامرد می وتروریست پرورکابل امضاکرده است،معاهده ی که ازنظرمردم وسربازان تنهابه عمرحکومت فاسد ودرمانده ی کنونی می افزاید تاتامین امنیت وثبات وبازسازیی اقتصادیی افغانستان،به دولت سازی وحاکمیت قانون وبازسازیی اقتصادی بامرخص کردن دسته ی نابکارحاکم فکرکند.چهارم،غرب بویژه امریکابپذیرد که سیاست افغانی اش شکست خورده است ومسئله ی ایجاد پایگاه نظامی درافغانستان کشورهای منطقه بویژه ایران،روسیه وچین راتشویق می کند تا به تقویت موضع تروریست پرورِ پاکستان شتافته روزگارسربازان غربی وافغان هاراتیره وتارنمایند.ازاین رو،امریکابکوشد هم درافغانستان باکنارزدن دسته ی فاسد حاکم دولت سازی کند وهم طی یک گردهمایی جهانی- منطقه ی، پاکستان رامجبوربسازد که ازکمک به تروریسم درافغانستان بپرهیزد.به سخن دیگر،این هدف بدون فشارفزاینده برپاکستان ازگونه ی فشاری که جورج بوش برسوریه درجهت برون کردن سربازانش ازلبنان وارد کرد، ناممکن است برآورده شود.روشن است.این کارتازمانی صورت نمی گیرد که بارسمیت بخشیدن به مرزنزاعی "دیورند"میان افغانستان وپاکستان، منطقه ی قبایلی پشتون نشین پاکستان باتبدیل شدن به یک ولایتِ زیراداره ی قانون ازموجودیت دسته هایی تروریست ارزان قیمتِ درخد متِ ارتش پاکستان پاکسازی نشود.ازهمه مهمترایکه،درکنارتوجه جدی به راه اندازیی آنچه که گفته آمد، بازنگری دررفتاربادارمنشانه ی سربازان وافسران غربی باهمتایان افغان شان که ازدوگانگی فرهنگی مرگباری حکایت می کند،پرهیزشود؛ وهمراه با آن، به عمر طبقه ی سرمایدارجدیدی حاکم برکابل که ازکمک های خارجی به چنان ثروتی رسیده اند درسیاست افغانستان پایان داده شود،وسرمایه ی ملی راکه غارت کرده اند به نفع مردم مصادره ودربرنامه هایی توسعه ی اقتصادی- اجتماعی وفرهنگی ای کشوربکارانداخته شوند.دراین صورت،حکومت مردمی درافغانستان شکل گرفته، تروریسمی صادراتی ازبرون نابود وآرامش جای آن رامی گیرد.درغیرآن،بایقین کامل می توان ابرازکرد که نه تنها حملات سربازان افغان به سربازان غربی مهار نمی شود؛ بلکه برعکس، افزایش هم پیدامی کند.
0 comments:
Post a Comment